مطالب مرتبط با کلیدواژه

زندگی اصیل


۱.

رابطه دین و هویت (بررسی انتقادی دیدگاه کارل راجرز)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت زندگی اصیل زندگی عاریتی طبیعت انسانی دین و فطرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷۱ تعداد دانلود : ۱۴۲۰
براساس نظر کارل راجرز ـ یکی از بنیان گذاران روان شناسی انسان گرا ـ زندگی اصیل، زندگی ای است که براساس خواست طبیعی انسان شکل بگیرد. وی نتیجه می گیرد که چون انسان دین دار به منظور جلب رضایت خداوند همواره از خواست طبیعی خود چشم پوشی می کند، درست لحظه ای که کاملاً دین دار است، کاملاً با خودش بیگانه است. این دیدگاه، ضمن غفلت از تفاوت اساسی زیست طبیعی و زیست فطری، تصوری محدود یا مبهم از برخی مفاهیم اساسی و ضروری در تبیین افعال انسانی، ازجمله خواست طبیعی، محدودیت های کمال زا، غایت، عشق، قانون و ... دارد. نوشتار حاضر درصدد تقریر اجمالی این نظریه و سپس نقد تفصیلی آن است.
۲.

زندگی معنادار از منظر هایدگر متقدم

کلیدواژه‌ها: دازاین معنای زندگی میراث فرهنگی زندگی اصیل اصیل بودن غیراصیل بودن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۹۲۳ تعداد دانلود : ۱۳۴۰
فلسفه هایدگر اهتمام به پرسش از معنای هستی است و نقطه شروع برای پاسخ به این پرسش، سئوال از هستی خود پرسشگر است. در تفکر هایدگر متقدم دو خصوصیت عمده برای دازاین می توان یافت: اولا،ً یک شخص اساساً یک کنشگر است. شخصیت و جهان جداناپذیرند و هایدگر این نکته را به صورت در-جهان-بودن بیان می کند. ثانیاً، شخصیت انسان، با بودن- میان- دیگر- مردم توضیح داده می شود. بنابراین، باید دید، آیا فلسفه هایدگر اولاً تفکیکی میان زندگی معنادار و زندگی فاقد معنا قائل می شود یا خیر؟ و ثانیاً در صورت تفکیک میان این دو زندگی، محتوای زندگی معنادار را چگونه تبیین می کند؟ بررسی آراء هایدگر متقدم نشان می دهد اولاً وی میان زندگی معنادار و زندگی فاقد معنا تفکیک می نهد و ثانیاً میان میراث فرهنگی و معناداری زندگی ارتباط معناداری وجود دارد. بنابر دیدگاه وی، تسلط دیگران بر انسان و پیروی انسان از افکار عمومی، برای انسان زندگی غیراصیل است. مرگ اندیشی انسان را به سوی زندگی اصیل سوق می دهد و زندگی معنادار از نظر هایدگر زندگی اصیل است. محتوای زندگی معنادار نیز از تعامل میراث فرهنگی و واقع مندی انسان بر انسان مکشوف می شود.
۳.

زندگی عقلانی و معنوی براساس آموزه های مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت مثنوی معنوی معنویت زندگی اصیل مولوی بلخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۴۱۸
زیستنی عقلانی و معنوی آرزویی است که بسیاری از انسان ها در جستجوی آن هستند. برای رسیدن به این خواسته ، حفظ زندگی به شیوه معمول، مطلوب نیست ، بلکه تلاش برای ارتقاء کیفیّت زندگی ضروری است . زندگی بر پایه عقلانیّت و معنویّت می تواند انسان را به احساس رضایت از زندگی و آرامشِ خاطر، نزدیک کند. در این راستا ، توجّه به آثار گرانسنگِ ادبِ فارسی که از منابعِ غَنی و سرشار برای آشنایی با عرفان و معنویّت است ،بسیار ضروری و ارزشمند به نظر می رسد. مسلّماً یکی از عارفانی که پیامی معنوی برای تمام جهانیان دارد مولاناست . مولانا کتاب مثنوی خود را کلامی معنوی می داند ،کلامی که از درونِ تجربه ای قدسی و وحیانی برآمده است. در این پژوهش که به شیوة تحلیلی و توصیفی انجام شده است این نتیجة کلی به دست آمد که انسان می تواند بر اساس آموزه های عرفانی مولانا در مثنوی معنوی، به زندگی اصیل و راستیندست یابد که این زندگی، حیاتی نو خواهد بود.
۴.

معنای «موقت» در اخلاق موقت دکارت و بررسی انتقادی چند برداشت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت اخلاق موقت شک روش زندگی اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۳۷۱
این مقاله به مجموعه اصول چهارگانه موسوم به اخلاق موقت دکارت و برخی لوازم معرفتی آن می پردازد. ضمن معرفی دو خوانش رقیب از این اصول که یکی جایگاه قابل اعتنایی برای این اصول قائل نیست و آن را جزء اساسی منظومه معرفتی دکارت نمی داند و دیگری این اصول را هم دائمی و هم همگانی می انگارد، تبیین مورد نظرمان را از قلمرو معرفتی و همین طور قلمرو انسانی این اصول به دست دهیم. گام نخست، ارائه تقریری مختار از نسبت این اصول با دو عنصر کلیدی اندیشه دکارت؛ یعنی شک و روش است و بر پایه آن به مفهوم مقطعی یا موقت بودن این اصول پرداخته ایم؛ مفهومی بدواً عادی با نتایج و الزاماتی نسبتاً متفاوت. برآنم که این منظومه موسوم به موقت، سرشتی معرفتی دارد نه زمانی؛ زمان هم تابع رخدادهای حوزه فاهمه است. همچنین در عین استدلال بر اینکه نمی توان این اصول را همواره موقتی دانست نشان داده ام که ایده برخی شارحان مبنی بر این که او این اصول را از ابتدا همیشگی و همگانی می خواسته، ایده ای شاذ و غیرقابل تحمیل به متن آثار دکارت است. نشان داده ام که این اصول در شرایط معرفتی مشخص و تشریح شده ای ممکن است حضوری دائمی در عرصه زیست اندیشمند پیدا کنند و در شرایطی هم ممکن است در دستگاه فکری او نقض و از این راه واجد حاکمیتی موقت شوند. از جمله نتایج جانبی جای گیری و تقریر مدلّل این اصول در بافت فکری دکارت، تبیین این نکته است که انتساب وصف غیرمدلّلی مانند محافظه کاری به این اصول، نسبت به اغراض مدلّل دکارت، نسبتی پسینی و کمتر قابل اعتناست.
۵.

تحلیل شخصیت پردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رستم و اسفندیار شاهنامه فردوسی مارتین هایدگر دازاین زندگی اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۲ تعداد دانلود : ۳۷۰
   یکی از مهم ترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوه تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخ داده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یک دیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر می رسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبه روییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگی هایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار می شود به طوری که تحلیل تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راه های کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقه بندیِ ویژگی های رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشه های شکل گیری «زندگی اصیل» و تفاوت های آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوت ها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحلیل شخصیت پردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریه هایدگر، نه تنها می تواند ما را به درکی روشن تر از ریشه های اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای به ظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.