فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
295 - 309
حوزههای تخصصی:
روان شناسان در بررسی مسائل آموزشی، معماری یا فضای فیزیکی مدرسه را به عنوان عاملی زنده و پویا در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان مؤثر می دانند. به علاوه مقطع متوسطه سن بحران رشدی است و همراه با افزایش انواع استرس ها و آسیب پذیری به فشارهای روانی، اجتماعی و زیستی و کاهش مهارت های مقابله ای در برابر این آسیب ها همراه است. لذا بررسی و شناسایی استرس دانش آموزان در این دوره، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقا کیفیت فضاهای آموزشی (مدارس مقطع متوسطه دوم متناظر با مقطع تحصیلی دبیرستان در نظام آموزشی قبل) است که با شناسایی متغیرهای کالبدی و محیطی موثر بر کاهش استرس دانش آموزان قابل دستیابی است. در این پژوهش از روش پژوهش ترکیبی (کیفی- کمی) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه متخصصین رشته معماری و روانشناسی بوده که از طریق روش نمونه گیری شبکه ای (گلوله برفی)، نمونه مورد نظر انتخاب گردید و حجم نمونه از طریق اشباع نظری که از عوامل استخراج شده است، به دست آمد. همچنین پس از مصاحبه ی بازپاسخ با متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و از روش اکتشافی دلفی توسط 20 نفر از اساتید معماری و روانشناسی دانشگاه ها در شهر شیراز و تهران بهره گرفته شد. بعد از آن نتایج از طریق جدول هدف محتوا به پرسشنامه تبدیل و طی دو مرحله تکمیل گردید. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از پرسشنامه متخصصین، به جهت دسته بندی تفکر آن ها از تحلیل عامل Q که پاسخ دهندگان را دسته بندی می کند، استفاده شد و در نهایت اثرگذارترین عوامل بر کاهش استرس و افزایش سازگاری دانش آموزان در فضاهای آموزشی مشخص شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد اجتماعی، آسایش کالبدی، طراحی معماری، روانشناسی محیط، آسایش محیطی و امنیت محیطی بر کاهش استرس دانش آموزان در فضاهای آموزشی اثرگذار است.
مؤلفه های گفتگومندی باختینی در زیورآلات معاصر هندوستان با نقش مایه جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
174 - 190
حوزههای تخصصی:
از زمان شکل گیری جوامع متمدن بشری، زیورآلات را که نه تنها نشانگر تمایل بشر اولیه به زینت دادن خود، بلکه به عنوان یکی از کهن ترین عناصر فرهنگی هر تمدنی به شمار آورده اند. در این بین، شبه قاره هند به عنوان کشوری مملو از سنگ های گرانبها، از گذشته تاکنون مرکز ارتباطات تجاری زیورآلات بوده که همواره ریشه در باورها و مناسبات فرهنگی جامعه متکثر هند داشته است. درواقع، آنها با قدمتی بیش از 5000 سال به عنوان بخشی از یک تمدن کهن، فراتر از تزیین بدن به شمار آمده اند که با اشکال و نقش مایه هایی، در حکم رسانه ای از سنت، هویت تاریخی، فرهنگ غنی و تغییراتی که در ادوار مختلف تمدن هند ایجاد شده، صحبت می کنند. لذا در این پژوهش برآنیم تا با استناد به رویکرد گفتگومندی باختین به عنوان روشی برای مطالعه زیورآلات به مثابه اثر هنری بپردازیم که گفتگومندی چگونه در تولید زیورآلات معاصر هند بروز پیدا کرده است؟ هدف، ارائه روشی برای درک جهان متن، تصویری منسجم از ارتباطات فرهنگی در محتوای آثار و پی بردن به فرآیند شکل گیری زیورآلات معاصر با نقش مایه جانوری بوده است. زیرا به عقیده باختین، گفتگومندی؛ یک روش خاصِ نگریستن به جهان بوده که می تواند برای خوانش آثار، به بافتار و متونی که از فرهنگِ دیگری سرچشمه گرفته اند، بپردازد. یعنی توجه به عناصر درون متنی و نیز ارتباط میان عناصر متن با خارج از آن. یافته ها، به روش توصیفی-تحلیل محتوا انجام گرفته اند که بیان می کنند، آنچه در تألیف زیورآلات به هنرمند هندی تعلق داشته فقط ماده اولیه در شکل گیری آنها بوده؛ لیکن وی هرگز در خلق آثارش مستقل نبوده است. بلکه برای عینیت یافتن صورت و تکمیل محتوای زیورآلات، به گفتگو با فرهنگِ «دیگری» پرداخته که در دوره معاصر به عنوان بن مایه هایی یادآور برای مخاطب یا مخاطبان آتی، در شکل زیورآلات با نقش مایه جانوری تجسم یافته اند. درواقع، زیورآلات معاصر هند هنگامی که با زمینه مرتبط شدند، توانستند موجودیت بیابند. یعنی، گفتگو با فرهنگِ «دیگری» و مهم تر از همه فرهنگ هندو- اسلامی در کنار سایر فرهنگ ها این امکان را برای هنرمند ایجاد نمود که، او، فرهنگ هند را به خاطر آورد زیرا وی از منظر خویشتن، قادر نبوده در ظرف زمان تاریخی و مکان اجتماعی به آفرینش اثر خود ادامه دهد. و همچنین، برای مخاطب نیز تداعی شود به گونه ای که، حتی اگر مخاطب، نام هنرمند آنها را ندانسته لیکن در نهایت، به عنوان زیورآلات هندوستان شناخته می شود.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
مطالعه کیفی ارتقای دلبستگی مکانی فضاهای شهری تهران با استفاده از پالت رنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
14 - 29
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: عواملی همچون تغییر شکل پیوند عاطفی انسان با فضای شهری، رویدادها و مکان ها ، منجر به کاهش دلبستگی مکانی و تشدید پیامدهای ناشی از آن در کلانشهر تهران، شده است.
هدف: در پژوهش حاضر تحلیل و شناسایی معیارهای کلیدی اثرگذار بر استفاده از پالت های رنگی به عنوان عاملی مهم در هویت بخشی و بهبود دلبستگی مکانی فضاهای شهری در کلانشهر تهران، مدنظر قرار گرفته است.
روش: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر می باشد به کار گرفته شده است و در نهایت معیارهای کلیدی موثر بر استفاده پالت های رنگی در دلبستگی مکانی در چارچوب تحلیل لایه ای داده ها (CLA) ارائه شده است. با توجه به محدودیت نمونه های در دسترس از الگوی غیرتصادفی هدفمند برای شناسایی یازده نفر از افراد دارای شرایط جهت شناسایی و تحلیل رویکردها و معیارها استفاده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که معیارهای ترجیحات رنگی ، بستر مکانی ، مشارکت شهروندان ، تصویر ذهنی، ادراک رنگ در نظام تصمیم سازی و مدیریت شهری از مهمترین معیارهای اثرگذار بر موضوع مورد پژوهش هستند. از نتایج این پژوهش اهمیت استفاده از رنگ در ارتقا دلبستگی، تحت تاثیر بستر محیطی است که می تواند به رعایت اصولی مانند حضور شهروندان در بستر مشارکت بیانجامد. برای بهبود وضعیت دلبستگی مکانی در ارتباط با پالت های رنگی کلانشهر تهران راهبردهای در حوزه های مدیریت و طراحی شهری، مشارکت جویی شهروندان و خلاقیت و نوآوری ارائه شده است.
سنجش نگرش حفاظت گران آثار تاریخی، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات و اقدامات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
352 - 366
حوزههای تخصصی:
آثار تاریخی با داشتن مالکین و ذینفعان[i] مختلف، که بخش بزرگی از آنها را مردم تشکیل می دهند، همواره با چالش های زیادی در فرایند حفاظت و مرمت روبرو هستند. مواجهه با این چالش ها نیازمند روش های علمی و اخلاقی، مبتنی بر نوعی رویکرد مشارکتی و مشورتی است. تحقیق حاضر سعی دارد با بررسی نگرش حفاظت گران آثار تاریخی- فرهنگی، این موضوع را در رویکرد[های] حفاظتی در ایران مورد بررسی قرار دهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی رویکرد[ها]ی حفاظتی غالب در ایران، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم)، مبتنی بر معیارها و مفروضات رویکردهاست.
پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع نگرش سنجی است. جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه از حفاظت گران (شاغل در دانشگاه، ادارات میراث فرهنگی، پیشکسوتان تجربی و متخصصان تحصیل کرده شاغل در بخش خصوصی) در ایران هستند، که تعداد 30 حفاظت گر، به عنوان نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از روش مصاحبه ی باز و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل داده بنیاد در چهارچوب مبانی نظری پژوهش استفاده شده است. حسب بررسی های صورت گرفته، مشخص شد که رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، شامل رویکردهای تاریخی ، علمی ، هنری ، ارزش محور انتخابی و تا حدودی قاعده محور[ii] هستند. این رویکردها، مبتنی بر چهارچوب نظری حرفه ی حفاظت، علوم سخت، سلیقه ی شخصی و بخشی مبتنی بر سیاست های خرد و کلان و سلسله مراتب سازمانی و ارزشی خاص شکل گرفته اند.
براساس یافته های این پژوهش، مطالبات و نقش مشورتی و مشارکتی ذینفعان عام (در زمان حال) در رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، چندان مورد توجه نیست و به عنوان یکی از مؤلفه ها ی اصلی در اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات، لحاظ نمی شود.
پی نوشت
[i] Beneficiarie
[ii] Authoritarianism
استراتژی های حمل بار در عصر هخامنشی با تکیه بر شناسایی روش های حمل مصالح سنگی در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
69 - 94
حوزههای تخصصی:
جابه جایی مصالح در محورهای افقی و عمودی،یکی از چالش های اساسی در ساخت همه ابنیه ازجمله بناهای تاریخی است. معماران و مهندسان تمدن های باستان،راهبرد های ساده ولی کاربردی برای حل این چالش ها توسعه دادند. در معدود پژوهش های محققان، حوزه فناوری تاریخی ساختمان موضوع حمل بار در دنیای باستان مورد توجه قرار گرفته، اما پاسخی قاطع برای ابزارها و روش های حمل مصالح در بخش های مختلف فرایند استخراج تا اجرا وجود ندارد. تمدن هخامنشی ازجمله تمدن های برجسته تاریخی بوده و مجموعه تخت جمشید به عنوان شاخص ترین پروژه این تمدن، دربرگیرنده دستاوردهای بدیع مهندسی و هنری است. با توجه به استفاده از قطعات سنگی بسیار بزرگ و سنگین در ساخت این مجموعه، و به ویژه مسیر های طولانی میان معادن برداشت سنگ و محلکاربرد آن ها، استفاده از راهکارهای هوشمندانه و ابزارهای کارآمد برای فائق آمدن بر مشکلات جابه جاییمصالح،اهمیتی ویژه داشت. در این مقاله،نویسندگان در جست وجوی شناسایی استراتژی های به کار گرفته شده توسط سازندگان هخامنشی برآمده اند؛بدین منظور با بررسی روش های حمل بار در تمدن های پیش از هخامنشی یا هم عصر با آنان، که مطابق با شواهد تاریخی تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری فرهنگ معماری هخامنشی داشته اند، به فرضیه پردازی درخصوص روش های حمل مصالح در فرایند ساخت تخت جمشید پرداخته اند. شواهد باستانی، برداشت های میدانی، و داده های جغرافیایی در بستری از تاریخ فناوری معماری، پارامترهایی هستند که محققان حاضر برای شناسایی صحت فرضیات خود بر آن ها اتکاکرده اند.نتایج این تحقیق نشان از آن دارد کهبنا بر موقعیت شیب طبیعی زمین، ماشین هایساده متکی بر چرخ و سورتمه، برای حمل بار بر روی زمین مورد استفاده قرار گرفته اند. در دامنه های با شیب بسیار تند استفاده از صفه بندی های محدود نیز دور از انتظار نیست. مواجهه با آب برای سازندگان چالش برانگیز نبوده است و شناورها یا پل های موقت برای انتقال بار کاربرد می یافتند.جرثقیل هایی متشکل از قرقره مرکب و طناب محتمل ترین راه برای بالابردن مصالح سنگین در محور عمودی است.
معماری سامانیان؛ آوردگاه عناصر زردشتی، بودائی، تائویی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
111 - 123
حوزههای تخصصی:
سامانیان با تلفیق سنت های هنری ادوار قبل از خود و ذوق جدید اسلامی درزمینه ایجاد هنر نوین ایرانی اسلامی نقش اساسی ایفا کردند، اما پرسش مهم اینجاست که نقش سنت های هنری مختلف در این آفرینش هنری به چه میزان بوده است؟ نکته اساسی در پاسخ به این پرسش این است که با توجه به استقرار سامانیان در محل تلاقی کاروان های آسیای مرکزی که از چین و هند به آن منطقه می رسید و اطلاق بخارا، پایتخت آن ها، به مجمع ادیان بزرگ توسط برخی از نویسندگان اسلامی، قابلیت بین المللی شدن زیادی داشت که درزمینه هنری نیز به منصه ظهور رسیده است. بنابراین، هنر معماری سامانی را می توان عرصه رویارویی فرهنگ ها و ادیان مختلف زردشتی، بودائی، تائویی و اسلامی دانست که درنهایت تحت تأثیر هویت ایرانی سامانیان و قدرت دین اسلام، تنها عناصر ایرانی و اسلامی پابرجا مانده و تداوم یافتند. ازآنجاکه عناصر اسلامی یا حتی زردشتی هنر سامانیان (مانند طرح چهارطاقی، سکنج و...) کم وبیش شناخته شده هستند، این پژوهش با هدف شناسایی عناصر وارداتی بودائی و تائویی مؤثر بر فرم و نقوش تزیینی معماری سامانی، چند بنای شاخص سامانی، شامل مقبره امیر اسماعیل، مقبره تیم و مسجد نه گنبد را موردبررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و رویکرد تطبیقی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و الکترونیکی، سعی دارد به این پرسش محوری پاسخ دهد که به جز عناصر زردشتی و اسلامی، کدام عناصر بودائی و تائویی الهام بخش فرم و نقوش تزیینی معماری دوره سامانیان بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که هنر بودائی و تائویی ازطریق مبادلات جاده ابریشم وارد شرق ایران شده و سرانجام با تلفیق عناصر هنری این ادیان، همچون گل نیلوفر، چرخ دارما و چلیپای چینی، با عناصر ایرانی و اسلامی، سبب تولد اولین سبک هنری و تزیینی ایران در دوره اسلامی شده است.
مطالعه کشمکش دراماتیک در نگاره هایِ قربانی کردن حضرت ابراهیم(ع) از دوره تیموری تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
51 - 67
حوزههای تخصصی:
روایت قربانی کردن حضرت ابراهیم از جمله فصول مشترک میان سه مذهب یهودیت، مسیحیت و اسلام است که علی رغم تفاوت های روایی، اما گرانیگاه روایت بر یک محور مهم استوار شده است: «ایثار». این صحنه به دلیل اهمیت روایی اش موردتوجه بسیاری از نگارگران قرار گرفته است و عمدتاً در نسخ مذهبی یا تاریخی دوران تیموری (771 تا 911ه.ق) و صفوی (906 تا 1148ه.ق) می توان این نگاره ها را سراغ گرفت. پرسش بنیادین این نوشتار درباره چیستی ظرفیت نمایشی و کشمکش تصویری موجود در نگاره های قربانگاه است، مبنی بر اینکه چه عناصر نمایشی برای ایجاد کشمکش تصویری در نگاره ها به کار گرفته شده است. این عناصر نمایشی، به فراخور لحظه پرتنش قربانی کردن؛ بر گره افکنی، تعلیق و یا گره گشایی نمایشی متمرکز شده اند. هدف اصلی این نوشتار، بررسی قربانگاه اسماعیل به مثابه محل رویارویی احساسات، شک و تردید شخصیت ها و کشمکش آن ها با یکدیگر است. رویکردهایی از این دست کمک می کنند تا هر نگاره به مثابه یک «متن»؛ خواه تصویری، خواه ادبی و خواه نمایشی، خوانده، تبیین و درک شود. در راستای چنین مطالعه ای از صحنه قربانی کردن ابراهیم(ع)، ابتدا عناصر روایی کشمکش در این صحنه معروف شناسایی شده و سپس هر عنصر در جامعه آماری نگاره های نوشتار، بررسی شده است. روش به کار رفته در نوشتار پیش رو، روش توصیفی-تحلیلی بوده که ضمن آن از منابع مکتوب (اینترنتی و غیراینترنتی) و نگاره ها در سایت موزه ها و کتابخانه های مختلف استفاده شده است. از جمله نتایج این پژوهش، می توان به شناسایی عناصر نمایشی در نگاره های موردبحث این نوشتار اشاره کرد که در آن ها بحران، تعلیق و گره گشایی دراماتیک شناسایی شده اند. به عنوان مثال نگارگر کوشیده است به کمک حالات بدن فیگورها مانند چشمان یا دستان بسته اسماعیل و یا لحظه چنگ زدن کاکل گیسوان اسماعیل توسط ابراهیم(ع)، بحرانی نمایشی را ترسیم کند. ضمن آنکه به کارگیری اشیائی نظیر کارد یا چشم بند، تنش دراماتیک صحنه قربانگاه را دوچندان کرده است. علاوه بر حضور شخصیت های کلیدی؛ ترسیم پیکره شیطان، تمهید نگارگر برای نمایشِ تردید در این صحنه پردلهره بوده است. موقعیت جغرافیایی صحنه قربانگاه که به دو شکل منطقه کوهستانی و یا دشتی با گل و سبزه ترسیم شده، نمودی از صحنه قربانگاه به عنوان یک صحنه نمایشی پردلهره و یا تجلی گاه امر قدسی است.
شناسایی توده های شهری با استفاده از دور سنجی شبانه (نمونه مورد مطالعه: اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری سریع، بی قاعده و پراکنده، منبع بسیاری از مسائل شهری است. برای درک این مسائل، لازم است درک عمیقی از توزیع ساختار فضایی شهری وجود داشته باشد. توده شهری بخش اشغال شده شهر است که شناخت دقیق آن علاوه بر کمک به مدیریت بهینه شهری، می تواند چراغ راه استفاده از فضاهای شهری در آینده باشد. به همین منظور و با هدف شناسایی دقیق و سریع توده شهری اهواز بعنوان منطقه مورد مطالعه، در این پژوهش تصاویر اخذ شده شبانه سنجنده NPP-VIIRS مبنا قرار گرفته و در ترکیب با عواملی مانند پوشش گیاهی بهبود یافته، نقاط کمکی حاوی اطلاعات میدانی، دمای سطح زمین و با استفاده از میانگین هندسی تصویر، سه شاخص HSI، HSI-POI (HP) و HSI-POI-LST (HPL) در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS تهیه و بکارگرفته شده است. سپس برای تأیید، از یک ماشین بردار پشتیبان برای شناسایی نوع زمین در منطقه ساخته شده با استفاده از 1000 نقطه استفاده گردید. در ادامه مرز آستانه مربوط به بالاترین دقت کلی و ضریب کاپا هر شاخص محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد در مقایسه با سایر شاخص ها، HPL ویژگی های طبیعی و اجتماعی را نشان می دهد و خروجی این روش ضمن دقت فضایی بالاتر، جزئیات فضایی بیشتری از منطقه ساخته شده و همچنین انتخابهای بیشتری برای ارزیابی مناطق شهری کوچک مقیاس ارائه می دهد. همچنین، بیشترین و کمترین مساحت خالص توده شهری متعلق به مناطق 3 و 1 است که بیش از 56 و 34 درصد از مساحت هر یک از این مناطق را شامل می شده است.
نگاهی تطبیقی به جایگاه مسجد در آثار سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
مکان های مقدسی چون کلیسا و مسجد، در سینما جایگاه ویژه ای یافته و کارکردهایی به خود اختصاص می دهند. چنین توجهی، به تنهایی می تواند زمینه پژوهش درخوری - هم در عرصه سینما و هم در زمینه این مکان ها- محسوب شود. اگرچه مسجد، مکانی برای عبادت محسوب می شود اما در آثار سینمایی ایرانی، دارای کارکردهای مختلف عبادی، اجتماعی و حتی گاهی اقتصادی است. هدف پژوهش آن است که نشان دهد ویژگی های هنری مساجد در آثار سینمایی ایرانی چیست و از چه کارکردهای اجتماعی برخوردار است؟ در کنار آن، توجه به ظاهر و فیزیک این مکان نیز حائز اهمیت است؛ مثلا از منظر معماری خارجی و داخلی، اگرچه دارای هویت شناخته شده ای است که با گذر زمان تغییراتی به خود دیده است؛ کارکرد های آن با حفظ فلسفه نخستین اش همچنان پابرجاست؛ منظور، غیر از کارکردهایی است که اکثرا ماهیت اجتماعی داشته و بعدها تغییر می یابد. این پژوهش تطبیقی به دو روش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی انجام شده و آثار سینمایی را از این منظر، در دو دوره پیش و پس از انقلاب بررسی کرده است. در نمونه های بررسی شده آثار سینمایی، آثار شاخص دو دوره انتخاب شده اند. سئوال اصلی آن است که چگونه می توان ظرفیت های فیزیکی و کارکردی مساجد در سینمای ایران را بررسی و به تحلیل جامع و درستی دست یافت.
تأملی در مؤلفه های بصری پنج اثر گل و مرغ از استاد حاج میرزا آقا امامی
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار هنر کتاب آرایی و نگارگری افول یافت و شیوه هایی همچون نقاشی های رنگ روغن، مینایی، لاکی، در این عصر رواج پیدا کرد. ازجمله هنرهایی که در این عصر روبه رشد بود، نقاشی هایی با موضوع گل ومرغ است. اولین ذهنیتی که از با شنیدن این موضوع گل ومرغ پدیدار می شود، وجود دو عنصر بصری گل ومرغ در طبیعت است. هنرمندان در اعصار گوناگون به شیوه های مختلف از این دو عنصر بصری بهره برده اند و آثار ارزشمندی خلق کرده اند. ازجمله هنرمندان برجسته این حوزه در عصر قاجار می توان به میرزا آقا امامی اشاره کرد. میرزا آقا امامی در رشته های مختلف هنری چون گل ومرغ، تذهیب، تشعیر، جلد سوخت، طراحی فرش، نقاشی قلمدان، تزئینات درهای چوبی آثار ماندگاری آفریده است. این پژوهش در تلاش است ضمن معرفی پنج اثر از گل مرغ ایشان به بررسی تطبیقی فرم گل ها و پرندگان و ساختار بصری موجود در عناصر بصری آثار منتخب بپردازد و مؤلفه های بصری آثار مطالعاتی را مورد تفحص قرار دهد. روش این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و به شیوه کیفی انجام شده است و جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای استوار است. لذا این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: گل ها و پرندگان در پنج اثر منتخب مطالعاتی دارای چه شباهت و تفاوت هایی با عناصر بصری در طبیعت هستند؟ آثار گل و مرغ میرزا آقا امامی واجد چه مؤلفه های بصری هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد، گل ومرغ های میرزا آقا امامی بیشتر متمایل به سبک طبیعت گرایانه انجام شده است یعنی مشابه عناصر طبیعی است. از گل هایی همچون شکوفه گیلاس، گل پامچال، صدبرگ، کوکب، یاسمن بهره برده است. پرندگان کبوتر و قمری و کبک نیز در آثارش قابل مشاهده هستند. آثار گل ومرغ میرزا آقا امامی به لحاظ ساختار ترکیب بندی، فرم، رنگ بسیار متمرکز بوده، پرندگان و یا گل ها نیز از ترکیب بندی مثلثی برخوردارند. تعادل، عدم قرینگی، هماهنگی، قاطعیت، یکپارچگی، تنوع، تکرار از مؤلفه های بصری این نقاشی محسوب می شود.
بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات اسلامی و اثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری بر اساس آزمون رنگ ماکس لوشر (نمونه موردی: بررسی بشار بن برد و ابوالعلا معری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
114 - 133
حوزههای تخصصی:
بشار و ابوالعلاء معری با وجود اینکه از فقدان حس بینایی و تجربه دیدن نور و رنگ در عرصه حیات رنج می برند اما به دلیل قابلیت ها و استعدادها و خلاقیت های فراوان، توانسته اند در ترسیم تصاویر رنگی و معانی نمادین آن ها به سطح مشارکت همتایان شعری بینای خویش برسند و حتی تا مرحله نوآوری پیش بروند. امروزه روان شناسی کاربردی رنگ ها یکی از بهترین روش های در کنارزدن نقاب ها از سیمای شخصیتی انسان است، زیرا از نظر این علم هر رنگ معنایی ساختاری دارد. آزمایش رنگ ماکس لوشر یکی از جدیدترین نظریه ها در این زمینه است که به وسیله هشت رنگ کارکردی و گروه بندی آن ها به شکل زوج های دوگانه و تفسیر و تحلیل این گروه ها، وضعیت روحی و روان افراد را بازگو می کند. پژوهش حاضر قصد دارد بر پایه آزمون رنگ لوشر به واکاوی بخش پنهان روان دو شاعر و ارتباطات و رفتار اجتماعی شان بپردازد و از این رهگذر، شخصیت آنان را در اختیار خواننده قرار دهد. مهم ترین یافته این پژوهش نشان می دهد که بشار و ابوالعلا در روابط و سبک زندگی راهبرد بینابین و محتاطانه اتخاذ کرده اند؛ بدین معنا که دنیای آن ها به دو بخش تقسیم می شود: از یک سو نیم نگاهی به حوزه جبرانی (تسلط بر هیجانات، بازسازی و مدیریت خود) دارند، چراکه با وجود تلاش در برقراری امنیت و ثبات جسمی و روانی به عنوان مؤلفه و پیش نیاز ارتباط بین فردی و جمعی باز هم به طور متناوب در معرض تهدیدات و عوامل چالش زای ارتباطی قرار می گرفتند و همین مسئله باعث تخریب روابط و البته طرد و تنهایی آن ها می گشت؛ از طرف دیگر، به دنبال فعال کردن تمام قابلیت های بالقوه باقی مانده از روابط و وضعیت موجود خود هستند و به نوعی نمی خواهند مانند کسی باشند که منفعلانه ضربه های سرنوشت را تحمل می کند و این آرامش و ثبات نسبی منجر به بی تفاوتی و درماندگی و بی اعتنایی آنان شود.اهداف پژوهش:بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری.زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری.سؤالات پژوهش:مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری چه جایگاهی دارد؟زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری چگونه است؟
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای مسکن انعطاف پذیر منطبق با سبک زندگی (مطالعه موردی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
مسکن در دوره های گوناگون، بستر پاسخ دهی به نیاز های مادی و روانی افراد بوده است. مسکن انعطاف پذیر پاسخگوی مناسبی به سبک زندگی همه افراد شامل خواسته های آن ها درباره تمایلات فردی، اجتماعی و اولویت هایشان می باشد. هدف این پژوهش بررسی میزان ارتباط راهکار های انعطاف پذیری با سبک زندگی می باشد؛ لذا ابتدا ریزمعیار های این دو مؤلفه با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه با حجم نمونه ۴۱۶ نفر از ساکنین استان تهران اولویت های ریزمعیار های انعطاف پذیری با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط برنامه ۲۰ SPSS و آزمون همبستگی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد رابطه همبستگی فضای خام در بالاترین اولویت می باشد. درنظرگرفتن کاربری خاص برای هر فضا با توجه به شغل افراد و همچنین استفاده حداکثری از هرفضا برای هدفی مشخص، از دلایل اولویت این مورد می باشد. فضای چندعملکردی و قابلیت تقسیم پذیری به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. سازگاری حداکثری فضا با توجه به نیاز افراد در سنین مختلف و جایگاهشان از عوامل ارجحیت این سه پارامتر می باشد.
مطالعه زمینه های گسترش و تنوع در هنر تذهیب دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
37 - 57
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مؤلفان و محققان در پرداختن به هنر دوره قاجار، به ویژه تذهیب، و بستر بسط و نشر آن رغبتی نداشته و چنین عنوان می دارند که تذهیب این دوره، ویژگی های خاص و قابل توجهی ندارد. هدف مقاله حاضر، واکاوی زمینه های گسترش اجتماعی و تنوع تذهیب در دوره قاجار است. در این مسیر به بررسی آثار مذهب دوره قاجار و مطالعه کتب تاریخی، به ویژه سفرنامه، اصناف و تاریخ نگاری ها پرداخته شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به سوالات ذیل است: 1- تاثیر و تاثرات بستر اجتماعی بر هنر تذهیب دوره قاجاری کدام است؟ 2-زمینه های رواج تذهیب و جایگاه آن چیست؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیل از منظر اجتماعی و جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادیست. یافته ها نشان دارد هنر تذهیب در دوره قاجار با رکود مواجه نشده و شخص شاه، بزرگان، اشراف و مردم عادی علاقه مند به داشتن نسخ خطی نفیس بوده و نیز به دلیل رواج سوادآموزی و افزایش روحیه اشرافی گری، حجم تولید نسخ خطی در سه گروه کتب دینی، ادبی، علمی و فرهنگی بالا بوده که اکثرا ارزش هنری قابل توجهی داشته و مورد توجه بسیاری از سیاحان، سفرا و دلالان نیز بوده است. همچنین مذهبان دارای صنف، جایگاه و ارزش اجتماعی بوده و در زمینه های جدیدی چون قلمدان نگاری، حلیه و قباله ازدواج نیز برای طبقات اجتماع فعالیت نموده اند.
Behavior Analysis of Wind Hydrodynamics in the Central Courtyard of Hot and Dry Climate Settlement Based on the Length to Height Ratio (Case Study: Kashan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the ways to achieve high energy efficiency in buildings and an effective system is to utilize local architectural experiences. In this connection, the central courtyard is an element that was used in the past to create comfort in the hot and dry climates of Kashan, Iran. A large part of the literature in the past has focused on this space and investigated factors such as height, length, and presence of water in the courtyard, which are directly related to the studied space. This article concerns the hydrodynamic behavior of the wind under the effects of the length-to-height ratio to reduce the temperature of settlements in Kashan's hot and dry climate, aiming to yield the highest efficiency from this element. This study uses Fluent, Energy Plus, and Open Studio software using a descriptive-analytical method to analyze the data. In the end, it is determined that since the prevalent wind in Kashan comes from a northeast front, it can be utilized by placing the longitudinal direction of the central courtyard on its path. In addition, the optimal state in all models suggests the central courtyard has experienced a length-to-height ratio of 1to4, followed by a ratio of 1to5.
خوانشی عرفانی از گل و بلبل(مرغ) با اتکاء بر رسالات کشف الاسرار فی حکم الطیور و الازهار، رمز الریاحین، بلبل نامه و مثنوی گل و بلبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
99 - 107
حوزههای تخصصی:
گل و بلبل؛ تجلی جلوه ای عرفانی از استحاله دینی در هنر ایران است که بیش از سایر موضوعات در کتاب آرایی جولانگاه نگره های هنرمند و مکاتب فکری اوست. چنانچه شاعران با روایتی عاشقانه از داستان گل و بلبل –روایتی که در ادوار میانه ایران نزد عرفا و ادیبان مورد توجه قرار گرفت- در صدد بیان اندیشه برآمدند. نخستین بار عطار حکایتی مستقل از عشق بلبل به گل را در منطق الطیر آورده است و در ادامه این داستان در بلبل نامه و نزهت الاحباب وجوه صوفیانه آن مطرح می گردد. در بررسی داستان هایی که زبان حال الریاحین و مرغان است، نسخه عربی کشف الاسرار فی حکم الطیور و الاسرار و رمز الریاحین با قالبی مشابه به شرح و بسط زیبایی زیبارویان پرداخته اند ولی در بلبل نامه ها و خصوصا مثنوی گل و بلبل از شیخ ابوعلی قلندر به وجه صوفیانه آن اشاره شده است. داستان های گل و بلبل روایت های عاشقانه بود که دستمایه نگره های صوفیانه قرار گرفت و بی دلیل نبود که بن مایه تمام این متون عارفانه از منطق الطیرها نشات می گرفت. بلبل، مرغ سالکی بود که به منزل روح عاشق قلمداد می شد که در تلاش رسیدن به معشوقی دنیوی خود رابه خار و آتش کشیده است و مورد مذمت دیگر رهروان حقیقت قرار می گیرد تا به سوی عشق حقیقی رهسپار شود. این پژوهش با بررسی جمله منظومه هایی که به گل و بلبل پرداخته است، در پی پاسخ به این پرسش است که جایگاه گل و بلبل در ادبیات عرفانی ایران در دوره اسلامی چیست و ویژگی مرغ سالک را چگونه می توان تبیین کرد؟ دستاورد این نگارش طبقه بندی رسالات با محوریت گل و مرغان در دو وجه زبان حالی و عارفانه در پی فهم معنی گل و بلبل است. این نوشتار توانست با اتکا به تعابیر مذکور، مرغ خواب را در نقاشی گل و بلبل با بیان ادله ادبی تفسیر کند. این پژوهش با رجوع به منابع دست اول ادبی، جایگاه بلبل را شناخته و علت کاربرد فراوان آن را کنکاش می نماید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و در گردآوری منابع از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
ارزیابی انتقادی شاخصه های امر نمایشی در بناهای هنری- معماری و معماری عامه (1387- 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
97-112
حوزههای تخصصی:
معماری مسکونی، تنها گفتار ادبی مبتنی برآرایه ها و فنون خاص نیست، بلکه نوعی زبان محاوره ای است که در واقع با همین زبان گفتاری، درونمایه ی تناقضات و تمایزات اجتماعی بهنمایش گذاشته می شود. متغیر«امر نمایشی» از عوامل تأثیرگذار بر کالبد معماری است. درک نسبت امر نمایشی با معماری، بخشی از درک نسبت فرهنگ و معماری است. از طرفی، تفاوت گفتگوی محیط آکادمیک و روزمره، با ورود به تمایزی که در «زبان» خود را نشان داده، در قالب پوسته ی بنا به نمایش گذاشته شده است. تبیین این مقوله فرهنگی در دوگانه «نظر» و «عمل» برکالبد بیرونی معماری مسکن امروز کمک به فهم دقیق تری از آن برای مخاطبان، در جهت آسیب شناسی مسکن امروز ارائه خواهد داد. به همین جهت در پژوهش حاضر، به تبیین شاخصه های امرنمایشی و سپس ارزیابی آن ها بر کالبد بیرونیِ مسکن معاصر ایرانی پرداخته شده است. در این پژوهش با روش آمیخته، نخست برمبنای ادبیات پژوهش و تحلیل استدلالی وکیفی، تعداد هفت شاخصه پیشنهادی امرنمایشی بر کالبد بیرونی مسکن تبیین و سپس با استفاده از آزمون «مقایسه میانگین»، ارزیابی شاخصه ها در منتخب بناهای حوزه معماری های «نهاد هنری»، شامل بناهای برگزیده ی مسابقات معماری، و حوزه معماری های «عامه» به معنای معماری های بافت مصنوع جامعه، صورت گرفته است. گرداوری داده ها برای جامعه آماری دسته اول به روش کتابخانه ای و نمونه گیری مدل هدفمند، و دسته دوم گرداوری داده ها به روش میدانی و نمونه گیری مدل هدفمند انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد از تعداد هفت شاخصه امر نمایشی (نوگرایی، اسرافگر، منفرد، سلطهگر، بازاری، اغواگر، گسست از فرهنگ)، در پنج شاخص تفاوت معناداری میان بناهای این دو حوزه وجود داشته است؛ به طوری که اثرگذارترین شاخصه های امرنمایشی در حوزه اول یعنی شاخصه های «منفرد» و «نوگرایی»، کم اثرترین شاخصه در حوزه دوم بوده و برعکس، شاخصه های «گسست از فرهنگ» و «بازاری» که کم اثرترین شاخصه در حوزه اول بوده اند، به عنوان اثرگذارترین شاخصه در حوزه دوم قرار گرفته اند. این عدم هم سویی وضعیتی متعارض را نمایان ساخته به گو نه ای که به نظر می رسد معماری های عامه تابع بناهای منتخب نهاد هنری معماری جامعه نبوده و این نهاد در شکل دهی کالبد بیرونی مسکن، «میدان» لازم –به زعم بوردیو- برای تبعیت عامه از خود را نداشته است.
بررسی جایگاه برند مسکن از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی؛ مجتمع آپارتمان های بلند، خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یکی از موضوعات مهم الگوی شهری در کشور ما، الگوهای سنتی متاثر از طرح های جامع شهری و مدیریت شهری حاکم می باشد که باعث گسترش افقی شهرها می گردد. بر همین اساس گسترش بدون برنامه و ناموزون سبب بروز اختلالات مختلف در پیکره ی شهرها شده است. این پژوهش با هدف بررسی برند مسکن آپارتمان های بلند با خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی می باشد. دراین راستا به بررسی تطبیق ارزش برند خانه های تک واحدی به برج های مسکونی در جهت بلندمرتبه سازی و جلوگیری از توسعه افقی شهر جهت برنامه ریزی آتی در شهر اردبیل انجام گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی می باشد. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش منطبق بر ساکنان خانه های ویلایی و آپارتمان های بلند که قبلاً به ترتیب در آپارتمان های بلند و خانه های ویلایی سکونت داشته اند می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری (t تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون) و نقشه ادراکی استفاده شده است. باتوجه به یافته های حاصل از پژوهش حاضر بین دیدگاه ساکنان در مورد جایگاه برند خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه با برج های مسکونی تفاوت وجود دارد. و خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه از لحاظ تصویر نسبت به برج های مسکونی از جایگاه بهتری برخوردار می باشند. همچنین در زمینه میزان رضایتمندی از مسکن، برج های مسکونی از جایگاه بهتری نسبت به خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه قرار دارند. طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، با توجه به نقاط قوت آپارتمان های بلند می توان با اقدامات آتی در جهت توسعه پایدار و توسعه درون شهری و بلندمرتبه سازی در شهر اردبیل برنامه ریزی نمود.
مقایسه تطبیقی “ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی” با “ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه”(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی ساختار مطلوب جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه های معماری از ضرورت های یک ساختار آموزشی پیشرو و کارآمد محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان انطباق ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه است. روش تحقیق پژوهش حاضر، اسنادی - پیمایشی و متکی بر فن تحلیل محتوا است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند انجام شده است. آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با توجه به رویکرد نوین آن در امر آموزش معماری به عنوان حجم نمونه مورد نظر انتخاب گردید. در این پژوهش برای تحلیل آماری داده های کمی از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی ده مفهوم یا معیار اصلی در ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی است. نتایج پژوهش نشان دهنده ارتباط مستقیم و معنادار میان ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه بر اساس مفاهیم ده گانه شناسایی شده می باشد؛ به این مفهوم که جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی برخوردار از چهارچوبی نظام مند و همگرا با ساختارهای موفق جهانی است. لذا به عنوان یک نمونه موفق داخلی با قابلیت تعمیم پیشنهاد می گردد. فرضیه حاکم بر پژوهش میزان این انطباق را در سطح متوسط ارزیابی کرده بود؛ لیکن ضمن اثبات این فرضیه، مقدار ضریب همبستگی 0/674 وجود رابطه مستقیم و در سطح بالاتر از متوسط را نیز تائید می نماید.
ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی
حوزههای تخصصی:
حضور در مطب دندان پزشکی و قرار گرفتن بر روی یونیت برای معاینه، چندان آسان و توأم با آرامش نیست. یکی از مشکلاتی که باعث عدم مراجعه به موقع افراد به دندان پزشکی می شود، ترس و اضطراب است. این پژوهش با هدف ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی، انجام شده است. ازین رو برای انجام پژوهش از روش مقایسه ای - تطبیقی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است تا مؤلفه ها ی تاثیر گذار بر کاهش اضطراب در کلینیک ها ی دندان پزشکی مشخص و دسته بندی شود و پس از آن با توجه به این مؤلفه ها به بررسی چند نمونه از کلینیک ها ی دندان پزشکی پرداخته شده و در قالب جدول و نمودار در مقاله تحلیل گردیده اند و به طور مجزا در هر یک از نمونه موردی ها مطالعه و بررسی صورت گرفته است تا هدف پژوهش محقق گردد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند نور، رنگ ، فرم و مبلمان دارای تأثیر بیشتری نسبت به عوامل انسانی همچون طراحی مناسب ورودی، خوانایی و دسترسی و ایجاد یکپارچگی بین فضای داخلی و خارجی، بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک های دندان پزشکی بوده و میزان این اثرگذاری در عوامل طبیعی مانند وجود آتریم و فضای سبز، طراحی حیاط متناسب با اقلیم، کنترل سروصدا با استفاده از موسیقی ملایم و تعامل با طبیعت به کمترین سطح خود نسبت به سایر عوامل می رسد.