مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
همبودی
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر به بررسی همبودی (Comorbidity) افسردگی و آشفتگی های روان شناختی کلی با افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران شهرهای کرمانشاه، همدان، ایلام و دره شهر اختصاص دارد. به همین منظور تعداد 2650 دانش آموز دختر به عنوان نمونه پژوهش در جامعه آماری دختران دانش آموز (65887 نفر)، نوجوان و جوان شهرهای مذکور (که دارای بالاترین نرخ خودکشی در بین کلیه شهرهای کشور در سال 1380 بودند)، طی دو مرحله با روش های نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند (دامنه سنی 14تا 21 سال با میانگین 27/16 و انحراف معیار 30/1). ابتدا آزمودنی ها به وسیله شاخص نشانگان افسردگی-خرده مقیاس خودکشی:
(Depressive Symptom Index-Suicidality Subscale (DIS-SS))
مجموعه آیتم های غربالگری خودکشی مرکز مطالعات شیوع شناسی افسردگی:
(The Center for Epidemiologic Studies-Depression (CED-D) Scale-Suicidality Screening Items)
و همچنین یک مجموعه محقق ساخته 4 آیتمی برای سنجش اقدام به خودکشی مورد سنجش قرار گرفتند و بر اساس نقاط برش تعیین شده گروه های انتحاری (دارای افکار خودکشی و سابقه اقدام به خودکشی) و غیر انتحاری (بدون افکار خودکشی یا افکار کم و بدون سابقه اقدام به خودکشی) شناسایی شدند. سپس بر مبنای مقیاس افسردگی از فهرست نشانگان تجدیدنظر شده 90 آیتمی (Symptom Checklist-Revised-90 (SCL-90)) همبودی نشانگان افسردگی و آشفتگی های روان شناختی کلی با افکار و اقدام به خودکشی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که افراد انتحاری در مقایسه با افراد غیرانتحاری به طور معناداری نشانگان افسردگی بیش تری داشتند، همچنین براساس آزمون های همواری، توازی برای همه مقیاس های SCL-90-R و آزمون سطوح (میانگین ها) برای سه شاخص آشفتگی روان شناختی کلی، تفاوت نیم رخ گروه ها معنادار بود. به این ترتیب با توجه به یافته های پژوهش نشانگان افسردگی و آشفتگی های روان شناختی کلی با افکار خودکشی و سابقه اقدام به خودکشی در افراد انتحاری همبودی داشتند."
بررسی اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری در بیماران مرد دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی و افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف از این پژوهش، رسیدن به راهنمای عملی گروه درمانی شناختی رفتاری برای همبودی اختلال افسردگی اساسی و وابستگی مواد افیونی و بررسی اثربخشی این راهنمای درمانی در جمعیت بالینی مورد نظر است.
روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 30 آزمودنی مرد با روش نمونه گیری قضاوتی از چند مرکز ترک اعتیاد سطح مشهد جمع آوری شدند. تمام آزمودنی ها بر اساس ویرایش چهارم معیارهای کتابچه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی (شیره ی تریاک و کریستال) و افسردگی اساسی بودند و به صورت تصادفی در گروه های شاهد و آزمون قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). برای ارزیابی از پرسش نامه ی افسردگی بک II و تست مورفین در اول و آخر درمان استفاده شد. راهنمای درمانی 12 جلسه ای در گروه آزمون اجرا شد و گروه شاهد مداخله ی شناختی رفتاری دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور خی و آزمون یومن ویتنی تحلیل شدند. یافته ها: در گروه آزمون 5 آزمودنی عود داشتند که نسبت به گروه شاهد، عود در هر 15 آزمودنی، به طور معنی داری پایین تر بود
(001/0P<). میزان افسردگی گروه آزمون نیز در پس آزمون با میانگین رتبه ی 8 نسبت به گروه شاهد با میانگین رتبه ی 23، کاهش معنی داری نشان داد (001/0< P).نتیجه گیری: استفاده از روش گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان مبتلایان به اختلال وابستگی به مواد افیونی همراه با افسردگی اساسی موثر می باشد.
"
عملکرد تحصیلی نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک و تأثیر همبودی سایر اختلالات روانپزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افت عملکرد تحصیلی به دنبال ابتلا به اختلال دوقطبی نوع یک (BID) گزارش شده است. در این مطالعه افت تحصیلی در سال های نوجوانی و نیز تاثیر اختلالات روانپزشکی همزمان بر عملکرد تحصیلی این بیماران بررسی شده است.
روش: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی، نوجوانان مبتلا به BID بستری در بیمارستان روزبه در طول یک سال تحصیلی، از نظر سال های مردودی، ترک تحصیل و افت تحصیلی کلی و نیز تاثیر اختلالات همزمان بر عملکرد تحصیلی بررسی شدند. جمع آوری اطلاعات بر اساس گزارش بیماران و تشخیص اختلالات بر اساس مصاحبه بالینی بر مبنای DSM-IV بود.
یافته ها: تعداد 75 نفر ازمبتلایان به BID (52% دختر و 48% پسر) با میانگین سنی 15.41 سال (انحراف معیار 1.7) وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها به طور متوسط 48/1 سال (انحراف معیار 8/1) افت تحصیلی و 60% آنها حداقل یکسال عقب ماندگی تحصیلی داشتند. تفاوت گروه بیماران بدون همبودی با گروهی که حداقل یک اختلال روانپزشکی دیگر داشتند از نظر میزان افت تحصیلی به لحاظ آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: اختلال دوقطبی نوع یک در گروه نوجوانان بستری موجب افت تحصیلی شده، ولی وجود همبودی ها تاثیر چندانی در میزان افت تحصیلی ندارد.
مقایسه الگوی همبودی اختلال وسواسی- اجباری در کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه همبودی اختلال وسواسی - اجباری در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک صورت گرفت.
روش: در این پژوهش تعداد 100 نفر (50 نفر کودک و نوجوان، 50 نفر بزرگسال) مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و بستری در بیمارستان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. تشخیص اختلال دوقطبی بر پایه پرسشنامه های K-SADS (اطفال) و SCID (بزرگسالان) در نظر گرفته شد. همبودی و فنومنولوژی اختلال وسواسی - اجباری به صورت مادام العمر و با استفاده از چک لیست DSM-IV و پرسشنامه های ییل - براون کودکان و بزرگسالان ارزیابی گردید.
یافته ها: میزان همبودی اختلال وسواس - اجبار در کودکان و نوجوانان 52% و در بزرگسالان 28% بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت. مقایسه فنومنولوژی وسواس - اجبار در دو گروه نشان داد تنها در گروه وسواس های مذهبی، جنسی، پرخاشگری و سوماتیک و اجبارهای چک کردن تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد (22% کودکان در مقابل 6% بزرگسالان).
نتیجه گیری: میزان بالای همبودی اختلال وسواسی - اجباری در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I خصوصا کودکان و نوجوانان در تایید مطالعات پیشین است. میزان بالاتر اختلال وسواسی - اجباری در گروه کودکان و نوجوانان می تواند مطرح کننده زیر گروه بالینی خاصی از اختلال دوقطبی باشد که نیازمند برنامه درمانی متفاوتی است.
میزان عود در اختلال دو قطبی نوع یک: پیگیری 17 ماهه بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به دانش ناکافی موجود در زمینه سیر و پیامد اختلال دوقطبی، و از طرفی عدم انجام ارزیابی طولی سیر این اختلال در ایران، این مطالعه مقدماتی بر روی بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا انجام شد.
روش: در یک بررسی طولی و آینده نگر، 23 بیمار مبتلا به اولین دوره مانیا با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (BID) که در مرکز آموزشی - درمانی روانپزشکی ایران بستری شده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ابتدا از فهرست معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR، مقیاس 24 ماده ای اندازه گیری افسردگی هامیلتون (HDRS)، مقیاس اندازه گیری مانیای یانگ (YMRS) و مقیاس وسواسی - اجباری ییل - براون (YBOCS) استفاده شد. سه پرسشنامه اخیر هر دو تا چهار ماه و ارزیابی دوباره تشخیصی هر شش ماه انجام می شد. بیماران بین 8 تا 24 ماه (5.3 ±17.0) پیگیری شدند. سابقه ابتلا به اختلالات روانی در بستگان درجه یک بیمار به کمک شرح حال و مصاحبه تعیین گردید.
یافته ها: تنها تشخیص یکی از بیماران (3/4%) به اسکیزوفرنیا تغییر کرد. سایر بیماران شامل 11 زن و 11 مرد با میانگین سنی10.4 ±28.4 سال بودند. بیشتر بیماران مجرد و با تحصیلات کمتر از دبیرستان بودند. 8/31% سابقه اختلال افسردگی داشتند. سوء مصرف مواد (به جز نیکوتین) تنها در دو بیمار وجود داشت. 1/9% دچار همبودی اختلالات اضطرابی بودند. 22.7% دارای وابسته فامیلی مبتلا به BID و 6/13% دارای وابسته مبتلا به اختلال افسردگی ماژور بودند. 40.9 درصد بیماران دچار عود اپی زود خلقی شدند. دو سوم موارد عود در سال اول و یک سوم در سال دوم بروز کرد. 13.6 درصد بیماران در شش ماه اول (پس از بهبودی دوره اول مانیا) و 31.8 درصد در سال اول دچار عود شدند. هیچ موردی از اپی زود خلقی مختلط و یا تندچرخی بروز نکرد. آزمون خی دو تفاوت آماری معنی داری در سابقه اپی زود خلقی پیش از اولین دوره مانیا، بین بیماران دچار عود مانیا (4/71%) و بیماران بدون این عود (0/20%) نشان داد.
نتیجه گیری: میزان عود در اوایل سیر BID قابل توجه است و با توجه به بالاتر بودن عود در بیماران دارای سابقه ابتلا به اپی زودهای افسردگی، مداخله پیشگیرانه جدی، به ویژه در این گروه از بیماران توصیه می شود.
آزمون کاربرد تحلیل داده های شبکه ای در مطالعات همبودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: روش تحلیل شبکه در حوزه روان شناسی به این دلیل که بنیان آن مبتنی بر تئوری و مفروضات هستی شناختی و روش شناختی خاصی است، می تواند به عنوان پارادایمی مستقل تلقی شود که بر اساس آن تکنیک ها و فنون ویژه ای برای جمع آوری، تحلیل داده ها و برازش مدل های نظری پیشنهاد می دهد. این روش در مطالعه سازه های روان شناسی که ماهیت شبکه ای دارند، قابل استفاده است.
هدف: این پژوهش، به منظور آزمون کاربرد تحلیل داده های شبکه ای در بررسی ارتباط نشانگان اختلالات افسردگی اساسی و اضطراب تعمیم یافته صورت گرفته است.
روش: در این پژوهش از داده های پیمایش همبودی ملی آمریکا استفاده شده است.
نتایج: تحلیل شبکه ای این داده ها نشان می دهد، که نمی توان این دو اختلال را متمایز از یکدیگر دانست، بلکه باید در مطالعه، تشخیص و درمان آن ها به ارتباط بین نشانگانشان توجه نمود. علاوه بر این، تحلیل شبکه به درمانگر این امکان را می دهد تا بتواند تفاوت های فردی را به حوزه درمان بالینی اختلالات افسردگی اساسی و اضطراب تعمیم یافته، وارد نماید.
اثربخشی درمان بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی و اضطراب دو طبقه از اختلال های بسیار شایع و همبود هستند. میزان بالای افسردگی و اضطرابِ همبود، مداخلات درمانی را اغلب پیچیده می سازد. مدل درمان بین تشخیصی، مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده ای از اختلال های هیجانی قابلیت کاربرد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان انجام شد. تعداد 34 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب همبود، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان بین تشخیصی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 8 جلسه درمان هفتگی بین تشخیصی را دریافت کرد. شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان بین تشخیصی در کاهش نشانه های افسردگی، اضطراب و نیز تعدیل راهبردهای تنظیم هیجان اثربخش است. دست اوردهای درمانی، در پیگیری 2 ماهه نیز حفظ شده است. با توجه به تاثیر درمان بین تشخیصی در بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب و تنظیم هیجان در دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.
اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد و ملاحظات درمانی
حوزه های تخصصی:
همبودی اختلالات روان پزشکی و سوءمصرف مواد یک پدیده ی شناخته شده و بسیار پیچیده است. مشکلات و علائم روانی می توانند مرتبط با مصرف، غیر مرتبط با مصرف و یا ترکیبی از هر دو حالت باشند. به همین دلیل شناسایی و درمان اختلالات روان پزشکی همبود در بهبود پیامدهای درمانی اهمیت اساسی دارد. در این مطالعه اصول راهنمای تشخیص اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد و ملاحظات درمانی آن ها مرور شده است. واژه «اختلالات همبود» در اینجا به معنای اختلال یا اختلالات روان پزشکی است که همراه با اختلالات مصرف مواد در یک فرد وجود دارد. اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد می تواند «اولیه» باشند، یعنی مستقل از اعتیاد وجود داشته باشند یا «ثانویه» به مصرف مواد ایجادشده و یک اختلال «القاء شده توسط مواد» باشند. بیماران ممکن است هنگام پذیرش، اختلالات همبود قابل شناسایی داشته باشند یا ممکن است علائم در طول درمان پدیدار شوند. در صورت عدم شناسایی دقیق اختلالات روان پزشکی همبود و پرداختن متناسب به درمان آن ها، این اختلالات سیر بهبودی بیماران را تحت تاثیر قرار داده و عامل مهم تعیین کننده در درمان اعتیاد می باشند.
اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر
حوزه های تخصصی:
اعتیاد جنسی با افکار و اعمال جنسی مداوم و شدید مشخص می شود که تاثیر منفی بر زندگی افراد دارد. معتادان جنسی تلاش های فراوانی برای کنترل و یا به تعویق انداختن احساسات و اعمال جنسی انجام می دهند، اما این تلاش ها با شکست همراه است. اعتیاد جنسی متاثر از یک عامل و علت مشخصی نیست و تصور می شود که عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی مختلفی در آن نقش دارند. اعتیاد جنسی همانند شرایط روانپزشکی دیگر، دارای همبودی با اختلالات روانی هستند که در برخی گروه ها از جمله مجرمان جنسی، افراد مبتلا به بیماری های عفونی( HIV/AIDS ) و اختلالات مصرف مواد شیوع بیشتری دارد. هدف از پژوهش حاضربررسی اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر با استفاده از روش مطالعه اسنادی بود. در این مطالعه چالش ها و مناقشات مختلفی که از زمان ظهور اعتیاد جنسی در ادبیات پژوهشی و بالینی مطرح شد است، تبیین و توصیف شدند. همچنین پایه های نوروبیولوژیکی رفتارهای جنسی اعتیادی، اختلالات مصرف مواد، و همبودی های آن ها ارائه شد. در بعد درمانی مطالعات پژوهشی و بالینی به گسترش استفاده از عوامل روان دارویی برای درمان اعتیاد جنسی اشاره کرده اند و در تعدادی از رویکردهای دیگر، هم دارودرمانی و هم روان درمانی برای درمان افراد دارای اعتیاد جنسی پیشنهاد شده است. بروز اعتیاد جنسی از طریق رفتار جنسی و فرآیندهای اعتیادآور صورت می پذیرد و برای درمان آن باید هم رفتارهای جنسی و هم فرآیندهای اعتیادی زیربنایی را مورد هدف قرار داد. شکاف های قابل توجهی در پایه دانش علمی حاضر در ارتباط با اعتباربخشی های پیشین، حاضر و پیش بینی کننده برای اعتیاد جنسی یا اختلال فزون کنشی جنسی وجود دارد. برای وضعیت فعلی و چالش هایی که در رابطه با این اختلال و همبودی آن با اختلالات دیگر (به ویژه اختلالات مصرف مواد) وجود دارد، همانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی دیگر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا این اختلال به صورت کامل تبیین شود.
آسیب شناسی روانی محور یک درچهار ماهه اول پس از آسیب مغزی تروماتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ابعاد آسیب شناسی روانی محور یک چهارمین دست نامه تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV ) درچهار ماهه نخست پس از آسیب مغزی تروماتیک ( TBI ) و حالت های روانی پس از رخداد TBI بود. روش : در چارچوب یک بررسی توصیفی- طولی، 238 بیمار دچار TBI (43 زن و 195 مرد) به شیوه پیاپی نمونه گیری و معاینه شدند. پس از گذشت چهار ماه، 155 نفر (1/65%) از بیماران برای تعیین ماهیت اختلال روانی ناشی از TBI به کمک مصاحبه ساختاریافته بالینی بر پایه معیارهای تشخیصی DSM-IV ، به یک روانپزشک مراجعه نمودند. یافته ها : نتایج نشان دادند که پس از آسیب دیدگی، 117 نفر (5/75%) دارای تشخیص اختلال های روانی ثانوی به TBI هستند. از این افراد، 88 بیمار (2/75%) همبودی اختلال های روانی نشان دادند. با این وجود، شایع ترین اختلال های روانی ناشی از TBI به ترتیب تغییر شخصیت (6/58%)، اختلال خلقی (3/32%)، اختلال اضطرابی (20%)، اختلال خواب (3/19%)، یادزدودگی مزمن (9/12%) و اختلال های جسمانی شده (3/1%) بودند. اختلال های دلیریوم، خوردن و روانپریشی ناشی از TBI نیز هر یک به میزان 64/0% تشخیص داده شدند. نتیجه گیری : فراوانی بالای اختلال های روانی در مرحله حاد پس از TBI به همراه بسیاری از موارد جدید تغییر شخصیت و اختلال های خلقی و اضطرابی، چشمگیر است و بیماران دچار TBI دست کم در مقطع زمانی چهارماهه پس از آسیب، باید مورد پایش و ارزیابی قرار گیرند تا خطر بروز اختلال های روانی کاهش یابد.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در اختلال دوقطبی با و بدون همبودی با اختلال وسواسی- جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : میزان بالای همبودی میان اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری می تواند به دلیل فرآیندهای فراتشخیصی مشترک باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش سه فرآیند راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری بود. روش : 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (11 زن و 14 مرد)، 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی همبود با وسواس/ جبری (12 زن و 13 مرد) و 25 نفر از افراد بهنجار (13 زن و 12 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه تکانشگری و سیاهه اضطراب بک استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل چندمتغیری واریانس مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها : نتایج نشان دادند که بیماران دارای همبودی اختلال دوقطبی و وسواس/ جبری از راهبردهای سازش نایافته ملامت خویش و ملامت دیگران بیشتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کنند (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای نشخوارگری و فاجعه سازی بیشتری نسبت به افراد بهنجار بهره می گیرند و نمرات بیماران دارای اختلال همبود در این راهبردها بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای سازش یافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد و دیدگاه گیری کمتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کردند (01/0> p ). همچنین، در متغیرهای اضطراب، مؤلفه های شناختی/ توجهی، حرکتی و بی برنامگی تکانشگری هر دو گروه بیماران نمرات بیشتری از افراد بهنجار کسب کردند؛ درحالی که میانگین نمرات بیماران دارای اختلال همبود بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). نتیجه گیری : اضطراب، تکانشگری و برخی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، نشخوارگری و فاجعه سازی) فرآیندهای فراتشخیصی بوده و می توانند در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری نقش مهمی ایفا کنند .
ظرفیت سازی توسعه اجتماع محلی در راستای توسعه پایدار: همبودگی متغیرهای زمینه ای فقر و فضای جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلان و مهم تحقیق عبارت از مفهومینه کردن اولویت امر اجتماعی و ظرفیت سازی رشد اجتماعی در فرایند توسعه پایدار شهری است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و روش اجرای آن پیمایش میدانی است. متغیرهای وابسته تحقیق از طریق یک پرسشنامه بسته و در طیف لیکرت مورد سنجش آماری قرار گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه سرپرستان خانوار در دو محله ی شهر، کارمندان و اسلام آباد بوده است که جمعیت شهرک کارمندان 13368 نفر و جمعیت اسلام آباد 35820 نفر بوده است. این دو محله دارای زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی و محیطی متفاوتی هستند. آزمون T تک نمونه ای بر رابطه معنی داری بین توسعه پایدار و ظرفیت سازی توسعه اجتماع محلی تأکید می کند و همچنین در تحلیل عاملی برای فرضیه دوم محققان متوجه شدند که عامل اقتصادی با میانگین700/0 و عامل نهادی با 736/0 بیشترین تأثیر را در بستر فضایی و مکانی ظرفیت سازی اجتماع محلی در دو محله گذاشته است. همچنین آزمون T این فرضیه نیز بر رابطه معنی داری بین متغیر های عوامل هشتگانه موثر در زمینه ظرفیت سازی تأکید می کند. برنامه ریزی فضایی – مکانی خرد محلات شهری با توجه به زمینه های متنوع فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی و بهبود مکانی محلات فقیر و تجمیع قطعات خرد برای بازآفرینی محلات به عنوان پیشنهادات مقاله مطرح هستند.
همبودی ADHD و اختلالات مصرف مواد: مروری بر ملاحظات تشخیصی و درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
همبودی بین ADHD و اختلالات مصرف مواد (SUDs) حوزه ای است که در سال های اخیر موردتوجه بالین گران، پژوهش گران و بهداشت عمومی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اساسی ترین مباحث مرتبط با شیوع شناسی، غربال گری و مداخلات درمانی برای ADHD همبود با اختلالات مصرف مواد است. با استفاده از روش پژوهش مروری داده های مرتبط با استفاده از کلیدواژه های اختلال بیش فعالی همراه با نقص در توجه، اختلالات مصرف مواد و همبودی در موتورهای جستجوگر Google Scholar و PubMed و همچنین در پایگاه های داده ای NOORMAGS، SID و irandoc مورد جستجو قرار گرفتند. داده ها نشان دادند ADHD یک عامل خطر برای ابتلای به SUDs است و شیوع ADHD در بین نوجوانان و بزرگ سالان مبتلا به SUDs به ویژه در مراکز بستری معنادار است. سنجش جامع ADHD + SUD توسط یک بالین گر آموزش دیده در حوزه های اعتیاد، تشخیص های افتراقی ADHD و جمعیت های خاص، انجام یک مصاحبه تشخیصی استاندارد برای تاریخچه بالینی کامل نشانگان ADHD قبل از شروع مصرف مواد و در طول دوره های پرهیز و همچنین تاریخچه کلی سلامت روانی و جسمی و عملکرد روانی اجتماعی، از دستورالعمل پیشنهادی برای ارزیابی ADHD + SUD هستند. درحالی که درمان دارویی، عمدتاً داروهای محرک روانی، خط اول و مؤثرترین درمان برای ADHD هستند مداخلات روانی-اجتماعی مختلفی را می توان در ترکیب با دارو اجرا کرد ازجمله درمان شناختی رفتاری، آموزش روانی، آموزش فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی، مربیگری و اصلاح رفتار و همچنین مصاحبه انگیزشی. درمجموع شواهد نشان می دهند درمان ADHD در اوایل دوران کودکی می تواند خطر مصرف مواد بعدی در سنین بالاتر کاهش دهد.