فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
592 - 616
حوزههای تخصصی:
هنرکاشیکاری یکی از مهم ترین و فراوان ترین آرایه های معماری دوران اسلامی است ، اوج هنر کاشیکاری از قرن هشتم ه . ق. آغاز می شود و در دوران قاجار با ورود آرایه های فرنگی به هنر و معماری ایران همچنان شکوفایی و استفاده فراوان از کاشی در بناهای تاریخی را شاهد هستند، به همین دلیل هنر کاشیکاری جایگاه ویژه ای در معماری ایران دارد. با توجه به اهمیت هنر کاشیکاری در ایران، طبیعتاً حفاظت و مرمت این دسته از آرایه ها دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است. در حفاظت و مرمت آرایه های کاشیکاری، همانند بسیاری از آرایه های دیگر یک چارچوب کلی برای مرمت این گونه اثر تدوین نشده است و به همین دلیل در مورد مرمت آرایه های کاشیکاری هم رویکردهای مرمتی متفاوت قابل احصاء است؛ بدفهمی از متن و طرح، کم توجهی به رنگ، عدم توجه به تقارن و نسبت ها و دیگر موارد، منجر به بروز اشتباهاتی در آرایه های کاشیکاری شده است. هدف این پژوهش، بررسی سیر تحول رویکردهای حفاظت و مرمت به ویژه آرایه های کاشیکاری و نقد مرمت های صورت پذیرفته برمبنای نظریه های مدون و طبقه بندی انواع مداخلات کاشیکاری پیش رفته است. مرمت های پیشین چگونه و با چه رویه هایی انجام شده است؟ رویکردهای جدید برای پیشگیری از بروز مرمت های اشتباه در آرایه های کاشیکاری مشتمل بر چه وجوهی هستند؟ در این پژوهش به طور کلی به مرمت های کاشیکاری و به طور خاص به مرمت شش بنای متفاوت با چهار کارکرد متفاوت پرداخته خواهد شد. روش انتخابی برای این پژوهش، تحلیل نقادانه مرمت ها در راستای درک ماهیت مرمت این گونه آرایه ها است. روش پژوهش این مقاله از نوع کیفی و تحلیل تجربه، روش های گرد آوری اطلاعات، مشتمل بر مطالعات میدانی، رجوع به منابع متعدد و مطالعات کتابخانه ای بوده و از نظر هدف کاربردی است. از یافته های پژوهش؛ عدم تدوین کلی ، کم توجهی به نظریه های حفاظت و مرمت و مبانی زیباشناختی، بی توجهی به فرهنگ بومی و عدم درک اثر توسط مرمتگر از مواردی هستند که باعث شده مرمت های اشتباه در آرایه های کاشیکاری قابل احصاء باشد. نتایج پژوهش؛ مداخلات منجر به اشتباه در آرایه های کاشیکاری، تغیییراتی را در فرم و محتوایی آرایه ها به وجود می آورد و می توان این مداخلات را به تغییرات هندسی، مفهومی و فنی طبقه بندی کرد.
مضامین صلح اندیشی در شاهنامه های مصور دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
444 - 460
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر سرزمینی تجلی باورها، ارزش ها و فرهنگ آن سرزمین است. مهم ترین و کامل ترین بازتاب فرهنگ کهن ایران را در شاهنامه فردوسی می توانیم ببینیم. شاهنامه یکی از بزرگ ترین آثار حماسی جهان و دربردارنده بخش بزرگی از فرهنگ ارزشمند ایرانی است. نگارنده با روش واکاوی اسناد و تحلیل محتوا دریافته است که فردوسی خردمند، اندیشمندانه کوشیده است که در ضمن بیان حماسی داستان های کهن از مفاهیم و مضامینی استفاده نماید که خواننده شاهنامه با تحلیل و در کنار هم قراردادن آن مفاهیم، خود به کشف حاکمیت نگاه صلح اندیشانه موجود در فرهنگ اصیل ایرانی دست پیدا کند. هدف این پژوهش، بیان مضامینی است که با حضورشان در شاهنامه به بالا رفتن بسامدی نگاه صلح اندیشی در این کتاب سترگ، کمک می کند. این کتاب برخلاف دیگر آثار حماسی جهان که جنگ محور است، دارای نگاه صلح گرایانه و دفاع محور می باشد. همچنین این کتاب می تواند به عنوان آیینه ای از اقتدار، عزت و آزادگی فرهنگ صلح اندیش ایرانیان را به دیگر ملت های جهان نشان دهد؛ از دیگر سو، با حجم بالای مفاهیم صلح مدارانه در شاهنامه به گسترش خوانش و درک بیشتر و بهتر فرهنگ ملی، به افتخارات و باورهای هویتی ایرانیان کمک کند.اهداف پژوهش:بررسی اهمیت کاربست بیان مضامین صلح اندیشی در شاهنامه.بررسی مضامین صلح اندیشی در شاهنامه دوره مصور تیموری و صفوی.سؤالات پژوهش:اهمیت کاربست بیان مضامین صلح اندیشی در شاهنامه چیست؟مضامین صلح اندیشی در شاهنامه دوره مصور تیموری و صفوی چگونه منعکس شده است؟
بررسی مفهوم شهر هوشمند: ادغام فناوری اطلاعات برای بهبود کیفیت زندگی و خدمات شهری
حوزههای تخصصی:
عصری که با شهرنشینی شتابان و سرعت بالای فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه است، شهری را می طلبد که توانایی بروز مفاهیم نوین در حوزه شهرسازی، تطبیق و هماهنگی لازم را از خود نشان دهد. به همین منظور شهرها با الهام از فناوری های جدید، خدمات شهری را در جهت بهبود کیفیت خدمات دولتی در جامعه به مردم ارائه می دهند. این نگرش نوین نسبت به شهرها، می تواند منجر به بهبود شرایط زندگی ساکنان آن شود. لذا نیاز به نگاهی متفاوت و مفهومی نوین در شهر هوشمند برای این منظور ایجاد شده که به آن چارچوبی نوین بدهد. اهداف اصلی شهر هوشمند دربرگیرنده بهینه سازی فعالیت های شهری، ارتقاء رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان است. این تحقیق با محوریت مفهوم شهر هوشمند، اهداف و شاخص های آن صورت گرفته. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع کاربردی است که جمع آوری داده های موردنیاز با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مقالات معتبر انجام شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شهر هوشمند به شاخص هایی نظیر مدیریت، انرژی، ساختمان، حمل ونقل، خدمات شهری و درمانی، فناوری و شهروندان هوشمند دست یافته است. زمینه های کلیدی شهر هوشمند شامل اقتصاد، مردم و حکومت، محیط و زندگی هوشمند می شوند که این موارد می تواند باعث بهره وری بیشتر از انرژی، افزایش بازدهی، تحلیل دقیق مصرف و جمع آوری داده های لازم شود. نتیجه، این اقدامات منجر به پیشرفت شهرها، ایجاد بینش هایی نوین که موجب ارتقاء شرایط زندگی ساکنان آن خواهد شد. تعاریف نوین موجب اطلاع رسانی به نسل های آتی و به کارگیری آن ها در بتن شهرها، جامعه و دستیابی شهری با مفاهیم هوشمند خواهد انجامید.
تبیین مؤلفه های تأثیرگذار برتحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
30 - 45
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم و احادیث توصیف بهشت به طور مفصل بیان شده است باغ های گسترده با درختان انبوه و نهر های جاری از زیر درختان و قصر های باشکوه که اقامتگاه دائمی مسلمانان است. باغ ایرانی همواره نمودی از بهشت و باغ های بهشتی بوده و باغ های ایرانی با ترکیبی از فضای سبز و کارکرد ابنیه مستقر در آن ها در دسته بندی های متفاوتی قرار گرفته اند و دارای کارکرد های متنوعی بوده اند. هدف از این پژوهش تطبیق کارکرد باغ آموزه های اسلامی با باغ ایرانی و بررسی عوامل تأثیرگذار در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی است و به سؤال های کارکرد باغ ایرانی تا چه حدی با کارکرد باغ آموزه های اسلامی مطابقت دارد؟ چه عواملی و چگونه بر تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی تأثیرگذارند؟ به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی پاسخ داده می شود. روش گردآوری اطلاعات در گام اول با مطالعه اسنادی-کتابخانه ای مؤلفه های باغ آموزه های اسلامی استخراج شده و در یازده نمونه باغ ایرانی بررسی می شود. در گام بعدی با مصاحبه میدانی و بهره گیری از روش دلفی، از نظرات خبرگان عوامل تأثیرگذار در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی شناسایی و بررسی می شوند. در راستای دستیابی به هدف پژوهش با تطابق باغ ایرانی و باغ در آموزه های اسلامی می توان نتیجه گرفت که با توجه به کارکرد باغ آموزه های اسلامی دسته بندی که برای کارکرد باغ ایرانی می توان ارائه کرد باغ کاخ، باغ کوشک، باغ منزل، باغ میوه، باغ تخت، باغ آب و باغ تجیر است. عوامل تأثیرگذار که در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی نقش دارند شامل مؤلفه های جامعه شناسی (جایگاه سیاسی و اجتماعی افراد) و مؤلفه جغرافیا (اقلیم منطقه) که باعث ایجاد محدودیت هایی در تحقق آموزه های اسلامی می شوند و مؤلفه جامعه شناسی (فرهنگ، امنیت و اقتصاد) و مؤلفه جغرافیا (عوارض زمین) جزء عوامل تقویت کننده و هم راستا با آموزه های اسلامی هستند. نتایج نشان می دهد مؤلفه های عوامل محدودکننده تأثیر بیش تری نسبت به مؤلفه های عوامل تقویت کننده در تحقق آموزه های اسلامی در کارکرد باغ های ایران دارند. در عوامل محدودکننده مؤلفه جامعه شناسی تأثیر بیش تری از مؤلفه جغرافیا دارد.
تحلیل سکونتگاه های غیررسمی منطقه 19 شهرداری تهران با تأکید بر معیارهای تأثیرگذار بر آن
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه جهان امروز دستخوش دگرگونی ها در عرصه های مختلفی شده است، رشد و گسترش اسکان غیررسمی و پیامدهای آن نیز دچار تغییر شده است. امروزه فرآیند شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی متحول شده است و این تغییر، خود ضرورت تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این پدیده را روشن می کند. هدف این پژوهش تحلیل عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی منطقه 19 شهرداری تهران است. همچنین از میان رویکردهای متعدد در راستای ساماندهی این سکونتگاه ها، رویکرد توانمندسازی با تأکید بر سه محور افراد ساکن، ساختار مدیریتی و ارتقاء محلات انتخاب شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش مبتنی بر روشی توصیفی - تحلیلی (ترکیبی) است. جامعه آماری را کارشناسان شهرداری منطقه نوزده شهرداری تهران تشکیل داده است و توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه از نوع بسته است. برای تحلیل معیارهای تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی از مدل TOPSIS استفاده شده است. تفاوت پژوهش حاضر با سایر پژوهش ها بررسی معیارها در همه ابعاد کالبدی، محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است. تحلیل یافته ها نشان می دهد از معیارهای ارزیابی شده مهاجرت زیاد به محلات منطقه 19 شهرداری تهران، با کسب امتیاز 0/504 توانسته است در صدر معیارهای مورد بررسی قرار بگیرد.
به سوی یک مدل مفهومی نهادگرا در مدیریت بلایا و سوانح طبیعی با تاکید بر سیلاب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشور ایران همواره در برابر بحران ها به ویژه بلایای طبیعی آسیب پذیر بوده است. تحقیقات در حوزه بلایا نشان می دهد که اگرچه این فجایع بر همه کشورها در جهان اثرگذار است؛ با این حال، مجموعه خصایص خطرساز طبیعی و اجتماعی در کشورها قویاً به مجموعه تفاوت ها در سیستم های اجتماعی و سیاسی این ملل در دوره های مختلف وابسته است. این استناد؛ گویای حضور عاملی بسیار پررنگ و اثرگذار در نظم دهی به چگونگی ساختار و فرآیند مدیریت بلایای طبیعی با نام «نهادها» می باشد. امروزه ابعاد نهادی مدیریت بحران به تدریج جای خود را در ساختار دانشی و حرفه ای مدیریت بلایای طبیعی کشور باز کرده با این حال فاقد ساختارهای جهت دهنده لازم در جهت جامع بینی ظرفیت های نهادگرایی در حوزه مدیریت بلایا و سوانح طبیعی است.هدف: جستجوی یک مدل مفهومی جدید به منظور جبران خلأهای در دسترس به دلیل فقدان وجود مدل های مفهومی روشن کننده جایگاه و ابعاد نهادگرایی در حوزه مدیریت بحران به کمک قرائت های چندوجهی و چندلایه از ابعاد نهادگرایی در حوزه دانش مدیریت بحران و بلایای طبیعی است.روش: رویکرد تحقیق کیفی و مبتنی بر تکنیک تحلیل های ثانویه از متون نظری در حوزه برنامه ریزی، نظریه برنامه ریزی و مدیریت بحران از زاویه نگرش نهادگرایی و تکنیک روشی پژوهش اسنادی است.یافته ها: پژوهش به طور مشخص با یکپارچه سازی ظرفیت های نونهادگرایی در دانش شهرسازی؛ یک مدل مفهومی نهادگرا را در حوزه مدیریت بحران را ارئه نموده که در آن سه رکن سازنده «شبکه مفهومی نهادی»، «آسیب ها و دام نهادی» و «مدل های تحلیلی و ارزیابانه نهادی» با یکدیگر در آن قابل نمایش می باشد و خلأهای کنونی دانش را در این حوزه به ویژه در بین متون داخلی پر نموده است.نتیجه گیری: مدل پیشنهادشده به عنوان یکی از مدل های در دسترس در حوزه اشتراکات نهادگرایی و مدیریت بلایای طبیعی علاوه بر امکان ارتقای مطالعات نظری حوزه مدیریت بحران؛ قابلیت جهت گیری در مطالعات کاربردی حوزه مدیریت بلایا همانند مدیریت سیلاب های شهری را در زیر سطوح مختلف فنی، مدیریتی و تصمیم گیری داراست.
گونه شناسی خانه های دوره قاجار در شهر کرمان از منظر شکل و سازماندهی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه خانه های تاریخی به دلایل مختلف و موجهی همواره مورد توجه بوده است. محققین متأثر از پرسش ها و اهداف خود، از رویکردها و روش های متنوعی استفاده می کنند. تمرکز بر شکل و ترکیبات آن یکی از رویکردهایی است که به ویژه برای شناخت وجوه اشتراک ابنیه و طرح یک گونه یا الگو برای آنها کاربرد دارد. این پژوهش نیز برای مطالعه خانه های دوره قاجار در شهر کرمان بر شکل و وجوه هندسی آنها تمرکز کرده و تلاش می کند اشتراکات و تشابهات خانه ها را از منظر سازماندهی عناصر و چیدمان فضاها استخراج و درصورت امکان برای آنها الگویی مطرح نماید. به این منظور با اتحاذ روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی) و گونهشناسی کالبدی، نخست خانه هایی که از دوره مذکور در شهر کرمان باقی مانده و مدارک آنها موجود بود؛ شناسایی شدند و سپس برای بررسی مستدل و نظام مند، دو شاخص توده (در سطح خرد) و ساختار حیاط (در سطح کلان) که هر یک دارای مولفه هایی بودند؛ تعریف شدند. درنهایت بررسی نمونه ها براساس شاخص های مذکور نشان داد می توان برخی اشتراکات را نظیر چگونگی گسترش و توسعه خانه و نیز سازماندهی فضایی در خانه ها مشاهده کرد. لایه دوم فضایی اکثراً در جبهه شمال شکل می گرفت و ترکیب اتاق – راهرو ترکیب غالب پلان بود. عناصری که در جداره های حیاط قرار می گرفتند، اگرچه ازنظر تعداد با یکدیگر هماهنگ بودند اما ازنظر ابعاد یکسان نبوده و درنتیجه تقارنی که در نما وجود داشت در پلان دیده نمی شد. در نگاهی کلی می توان به آزادی عمل معماران و عدم التزام کامل به رعایت تقارن در سازمان دهی عناصر در پلان اشاره کرد.
گونه شناسی معماری و الگوی پراکنش کبوترخانه های حوضه آبریز رودخانه زاینده رود، در شهرستان فلاورجان و مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کبوترخانه گونه ای شناخته شده در معماری ایران به شمار می رود که محل گردهم آوردن و نگهداری کبوتران، برای تأمین کود کشت زارها بوده و در ارتباط مستقیم با مردم و معیشت کشاورزی ساخته و پرداخته می شد. در طول تاریخ، فرهنگ بهره برداری از این گونه معماری در فلات مرکزی ایران، بویژه استان اصفهان متداول بود و امروز جزئی از منظر میراث کشاورزی پیرامون شهرها و روستاها را تشکیل می دهد. در حاشیه و حوزه آبریز زاینده رود، شمار قابل توجه کبوترخانه در پهنه های کشاورزی شهرستان های فلاورجان و مبارکه، واقع در جنوب استان اصفهان برپاست. مکان گزینی بیشتر این گونه بناها در محدوده کشت زارهاست، اما امروزه به سبب دگرگونی در شیوه های کشاورزی متروک افتاده اند، از این رو خطرات روزافزونی آن ها را تهدید می کند. بر اساس بناهایی که برجا مانده، پاسخ به پرسش از نحوه پراکندگی و الگوی معماری کبوترخانه ها در مناطق مورد پژوهش پی گیری می شود. با این هدف که ارتباط محیط و اجتماع مناطق کشاورزی بر کبوترخانه سنجش شود. روش پژوهش «تاریخی توصیفی» است. بخش عمده داده های پژوهش از راه میدانی و با مشاهده و مستندنگاری هر یک از بناها حاصل شده و مطالعات کتابخانه ای باقی داده ها را تشکیل می دهد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار GIS انجام شده است. شمار 33 کبوترخانه در شهرستان فلاورجان و 15 تا در مبارکه شناسایی شدند. کبوترخانه های موجود دست کم به 7 گونه معماری تقسیم می شوند. که شامل برج های یک استوانه ای و چند استوانه ای است. الگوی غالب کبوترخانه های فلاورجان از گونه یک استوانه ای و در مبارکه استوانه ای گونه یک و مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای است که هرچه از فلاورجان به سمت مبارکه حرکت می کنیم پلان برج ها متاثر از مبارکه و به صورت به مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای تغییر پیدا می کند.
بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۵۱-۳۳
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دوچرخه، یکی از مهم ترین شیوه های سفر غیر موتوری و یکی از مهم ترین ارکان تشکیل دهنده نظام حمل ونقل پاک درون شهری است. چرخش های پارادایمی صورت گرفته دو حوزه رویکردهای نوین و فرا مدرن مهندسی حمل ونقل و نظریه های نوین شهرسازی جریان داشته و از این نظر نیازمند بررسی های تخصصی و علمی است. اهداف: هدف از این پژوهش، بازخوانی نظری و کیفی جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی در قالب طیفی از انواع مفاهیم و رویکردهای نوین، جنبش ها و نهضت های فکری است. روش: رویکرد تحقیق این پژوهش؛ کیفی با تکیه بر روش پژوهش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای است و برای بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی از چهارده نظریه در قالب مفاهیم، رویکرد، جنبش یا نهضت فکری در دو قالب قرائت عام و قرائت خاص استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق؛ نشانگر ظرفیت های محسوس شناختی در جهت موقعیت یابی دوچرخه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم ذیل الگوهای مطلوب استقرار دوچرخه در هر یک از این چهارده نظریه است. همچنین، در هر یک از آن رهیافت های نظری، ابزارهای مکمل چندضلعی پشتیبان استقرار دوچرخه نیز وجود داشته و دیدگاه های غالب علمی متفاوتی در هرکدام برقرار است. نتیجه گیری: امکان موقعیت یابی دوچرخه در بین طیف وسیعی از مفاهیم، منشورها و جنبش های فکری نوین شهرسازی وجود داشته و بدین ترتیب با بررسی صورت گرفته بخشی از خلاء های ملموس نظری کم توجهی به وسیله دوچرخه برطرف شده است.
تحلیل مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار جهانی شدن بر فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: جهانی شدن فرایندی در حال وقوع است که اثرات قطعی آن بر شهرها و ریزفضاهایشان هنوز مشخص نشده است. جهانی شدن سبب شده است تا اقدامات و تحولات نقطه ای از جهان بر نقاطی آن سوی جهان اثر گذارد. در دنیای جهانی شده امروز که جامعه محلی و نسبتاً بسته گذشته، تبدیل به یک جامعه فرامحلی، جهانی و یا محلی- جهانی شده است، شاخص های بسیاری بر زندگی شهری تأثیرگذارند. ازاین رو این فرایند با ابعاد و مؤلفه های ویژه اش در عرصه فضاهای جمعی در هر دو بعد کالبد و رفتار نیز به روشنی خود را نشان می دهد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که فضاهای جمعی از کدام یک از ابعاد جهانی شدن بیشترین تأثیر را گرفته است؟ و پرسش دیگر که بدان پرداخته می شود این است که جهانی شدن چگونه بر الگوهای رفتاری شهروندان در فضاهای جمعی تأثیر داشته است؟هدف پژوهش: پژوهش حاضر بر آن است که مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار بر فضاهای عمومی را تحلیل کرده و چگونگی تأثیر جهانی شدن بر الگوهای رفتاری شهروندان در فضاهای عمومی را بررسی کند.روش پژوهش: برای پاسخ به این پرسش ها با نگاهی کلان و انتقادی و با استفاده از روش فراتحلیل مهمترین ابعاد جهانی شدن که بر فضاهای جمعی تأثیرگذار هستند، شناسایی شده و سپس با استفاده از پرسشنامه خبرگان و تحلیل های آماری به منظور سنجش پایایی و توزیع نرمال داده ها نرم افزار spss نسخه 26 و در نهایت با روش دلفی فازی رتبه بندی عوامل صورت گرفته است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد جهانی شدن به طور غیر مستقیم و به واسطه اثرگذاری بر مهم ترین ابعاد زندگی انسان معاصر بر الگوهای رفتاری وی نیز تأثیرگذار بوده است. رونق فناوری اطلاعات به این اتفاق شتاب بخشیده است و با جابجایی مرزهای روانی در برایند کلی هر سه جنبه از رفتار (ضروری، اجتماعی، اختیاری) و همچنین هر دو بعد کیفی فضای شهری، تأثیرات غیرقابل چشم پوشی داشته است. در رتبه بندی انجام شده؛ ارتباطات مجازی، جریان مداوم اطلاعات، ارزش ها و سلایق، کنترل و نظارت بر مردم و مسئولین به واسطه پیشرفت تکنولوژی به ترتیب رتبه اول تا سوم اثرگذاری بر فضاهای جمعی در جریان جهانی شدن را به دست آورده اند. بنابراین پیشرفت تکنولوژی و انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی که به واسطه آن ممکن شده است، بیشترین تأثیر را بر فضاهای جمعی شهرها در جریان جهانی شدن بر عهده داشته است. این امر لزوم توجه بیشتر به شاخص های مطرح شده را در طراحی فضاهای جمعی در دنیای جهانی شده به روشنی بیان می دارد.
مقایسه کیفیت کالبدی زندگی در بحران های همه گیری از نگاه ساکنان، نمونه مورد مطالعه: محله های مسکونی معاصر ایران در همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
63 - 77
حوزههای تخصصی:
محلات در همه گیری ویروس کرونا می توانند با بالا بردن کیفیت زندگی ساکنین نقش مهمی در مقابله با ویروس داشته باشند. از میان ابعاد مؤثر بر کیفیت زندگی در محلات، بعد کالبد به دلیل دخیل بودن در ساماندهی محیط و پاسخگویی به نیازهای ساکنین به منظور خودکفایی محلات ، جلوگیری از رفت وآمد به داخل شهرها و کاهش تراکم جمعیتی در مراکز شهری به منظور قطع زنجیره انتقال ویروس تأثیرشگرفی دارد. از همین رو پژوهش حاضر سعی دارد به مقایسه کیفیت کالبدی زندگی ساکنین محلاتِ معاصر ایران در سه مقیاس مجزا کلانشهری، شهرهای میانی و شهر کوچک بپردازد. روش پژوهش مقاله علی_ قیاسی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و پرسشنامه اینترنتی استفاده شده است. حجم جامعه آماری بر اساس فرمول دوم کوکران که به دلیل نامشخص بودن جمعیت 90 عدد نمونه را مطرح می کند، مشخص گردید. اما برای بالا بردن اعتبار پژوهش 300 پرسشنامه با شیوه نمونه گیری طبقه بندی شده توزیع گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کروسکال_ والیس و تحلیل واریانس یک طرفه بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بین شش دسته عوامل کالبدی، در کلانشهرها طبق میانگین نظرات، سلامت روانی(29/170)، طراحی محیطی(28/159)، نورپردازی(19/178) و سکونتی(01/188) ، در شهرهای میانی بهداشت محیطی (55/171) و در شهرهای کوچک دسترسی (48/159) اولویت داشته اند. علاوه بر این دسته های بهداشت محیطی، نورپردازی، دسترسی،طراحی محیطی و سکونتی تفاوت چشمگیری بین سه گروه شهری ندارند و فقط دسته سلامت روانی با آماره خی دو (163/14) و سطح معناداری 001/ در بین سه مقیاس شهری دارای تفاوت معناداری است.
مفهوم فناوری در معماری و تبیین مولفه های آن با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
277 - 294
حوزههای تخصصی:
توجه به ضرورت روزافزون فناوری در پیشرفت هرجامعه ای و علاوه بر آن، نیاز به ایجاد درکی صحیح از مفهوم آن در سوگرفتن مسیری روشن در پیشبرد و ارتقاء معماری، الزامی است تا مفهوم این واژه در مباحث معماری مورد مطالعه قرار گیرد. با بررسی پژوهش ها مشخص می شود که در فرهنگ عامه به فناوری بیشتر به دید ماشین ها نگریسته می شود، اما در نزد صاحب نظران، تعاریف دیگری نیز برای آن مطرح شده است. مقوله فناوری مشتمل بر رویکردهای متفاوتی است و هدف از این مقاله، پالایش فضای مفهومی فناوری و ارائه مفهوم سازی دقیق تر با کمک مولفه های حاصل از آن می باشد. حال سوالاتی که مطرح می گردد آن است که با توجه به کاربردهای متعارض و عدم دیدگاهی واحد برای فناوری، منظور دقیق از این واژه چیست؟ و چه شاخص ها و مولفه هایی را با بررسی نظرسنجی متخصصین معماری می توان برای این مقوله ذکر نمود به نحوی که بتوان، به اولویت بندی این شاخص ها در بحث معماری دست یافت؟ در این راستا، بررسی تعاریف و دیدگاه های صاحب نظران مدنظر می باشد. بدین منظور با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی و با ابزار کتابخانه ای، رویکردهای نظری مرتبط با فناوری، بررسی و تحلیل محتوا شد و سپس با تمرکز بر وجوه مشترک تعاریف موجود، شاخص هایی تبیین گردید، بدین صورت که با تحلیل دیدگاه اندیشمندان، تعداد ۱۰ شاخص بدست آمد که امتیازبندی شدند. از میان این شاخص ها، ۶ شاخص بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند که جهت اعتبارسنجی شاخص های با میانگین بالاتر از روش دلفی و از دیدگاه های ۲۳ متخصص معماری، بهره گرفته شد و مشخص شد که از دیدگاه خبرگان، کدام یک از مولفه ها از اهمیت بالاتر و کدام یک از اهمیت پایین تری برخوردار می باشد. یافته ها حاکی از آن است که از میان مولفه های موردنظر، مولفه «ابزار (سخت ابزار و وسیله)» در هر دو دور آزمون دلفی، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
ارزیابی عوامل موثر در طراحی خانه های کوچک مقیاس انعطاف پذیر با تاکید بر فناوری های نوین ساختمانی (نمونه موردی: منطقه 10 اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۲۹-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: در سال های گذشته افزایش فشارهای اقتصادی وکوچک شدن خانواده ها و انگیزه ساده زیستی،سبب افزایش تقاضا برای خانه های کوچک مقیاس شده است. کیفیت مسکن با ابعاد فضاها ارتباط مستقیمی دارد،ازطرف دیگر مسکن انعطاف پذیر مسکنی است که می تواند هم به استفاده بهینه ازفضا های با مقیاس کوچک کمک کند و هم با توجه به بعد خانوار و میزان معیشت خانواده، می تواند به نیاز کاربران در طول چرخه زندگی پاسخ دهد. هدف این پژوهش شناسایی چهارچوب و رتبه بندی مؤلفه های انعطاف پذیری است که می تواند در مسکن کوچک مقیاس مؤثر باشند. روش ها: در این پژوهش ،با استفاده از روش توصیفی_ تحلیلی ، مؤلفه های مؤثر در طراحی خانه های کوچک مقیاس انعطاف پذیر شناسایی و بااستفاده از روش دلفی چهارچوب مفهومی پژوهش تائید شد. سپس با استفاده از روش پیمایشی این مؤلفه ها در منطقه 10 اصفهان از طریق آزمون آنتروپی شانون رتبه بندی شد. جامعه آماری شامل سه گروه متخصصین،کارشناسان معماری و مردم می باشند که با استفاده از قیاس تطبیقی ،نظرات آنها مقایسه و تحلیل شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد مؤلفه هایی که ازنظر هر سه گروه مورد اهمیت واقع شده اند شامل: فضاهای چند عملکردی، فضاهای نیم طبقه، نمای تطبیق پذیر با کاربری های تغییرپذیر، استفاده از پلان های کم عمق با هندسه مستطیلی، مبلمان متحرک مطابق با ارگونومی وپارتیشن های متحرک مطابق با ارگونومی می باشد. نتیجه گیری:در نهایت می توان نتیجه گرفت در میان مولفه های شناسایی شده چندین مولفه از قبیل پارتیشن و مبلمان متحرک مطابق با ارگونومی انسان و نمای تطبیق پذیر هستند که فناوری نوین ابزاری مهم برای رسیدن به آن ها است
مطالعه امکان وجودیِ پرسپکتیو در نقاشی ایران و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرگرانِ قرون وسطی در مدتی بسیار طولانی و با سبکی تقریباً ثابت نقاشی هایی را پدید می آوردند که فاقد پرسپکتیو و ژرف نمایی بود. اما از حدود سده پانزدهم میلادی آن سبک کارایی خود را از دست داد و تحول نقاشی ضروری شد. زیرا برآمدن رنسانس، به مرور تقریباً تمام شئون زندگی را دگرگون کرد و هنر نیز نمی توانست از تحول برکنار بماند. در رنسانس با به صدر آمدن اندیشه های اومانیستی، انسان از نو زاده شد و معیارِ همه چیز ازجمله هنر قرار گرفت. هنرِ نقاشی نیز اقتضائات خاص خود را طلب می کرد ؛ تکنیکی که بتوان به واسطه آن انسان و طبیعت را باورپذیر و همانند جهان مرئی (دارای بُعد) نمایش داد. به بیان دیگر، مقتضیات تاریخی رنسانس، ژرف نمایی را برای نقاشی آن دوره به یک مسئله تبدیل کرد و قواعد علمیِ آن نیز توسط جمعی از هنرمندان کشف شد. نقاشی کلاسیک ایران هم فاقد پرسپکتیو است. از این نگاه شاید بتوان نقاشی ایرانی را شبیه نقاشی قرون وسطی دانست. اما برخلاف نقاشی اروپا که با رنسانس متحول شد، در نقاشی ایران چنین تحولی هرگز رخ نداد. پرسش اساسی مقاله آن است که چگونه فضای فکری و ارزش های فرهنگی دو تمدن موجب شده تا حضور تکنیک نقاشانه ای همچون پرسپکتیو، برای یکی به الزام تبدیل شود و در دیگری جایگاهی نداشته باشد. هدف از نگارش مقاله تبیین چراییِ موجه بودن پرسپکتیو در نقاشی غرب و عدم موجه بودن آن در نقاشی ایرانی است. روش مقاله توصیفی تحلیلی است و بر اساس تطبیق مؤلفه های اساطیری، فرهنگی و فکری دو تمدن یونان (اروپا) و ایران، دغدغه مطروحه واکاوی شده است. نتیجه مقاله نشان داد پرسپکتیو با این که در ابتدا مسئله ای کاملاً تکنیکی می نماید، اما اساساً پدیده ای فرهنگی و محصول تحولات فکری است. درواقع اگر پرسپکتیو را ترجمان ارزش های اومانیسم در نقاشی اروپا بدانیم، این تکنیک در نقاشی ایران به دلیل فضای فرهنگی و فکری متفاوت و حتی متضاد با اومانیسم هرگز ضروری نشد.
آثار و دیدگاه طبیعت گرایانه ی آلبرشت دورر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 114
حوزههای تخصصی:
دیدگاه طبیعت گرایانه در دوران رنسانس با اضافه شدن رویکردهای علمی منجر به آگاهی بیشتر انسان از پیرامونش شد. کوشش هنرمندان در به نمایش گذاشتن جهان سبب شد تا هنر رنسانس از دوره های گذشته به طرز چشم گیری متمایز شود. جریانی که انسان و طبیعت را سرلوحه قرار داد و با دو گرایش عمده ی واقع گرایی، یکی مبتنی بر تجربه و مشاهده ی طبیعت و دیگری توسل به ریاضیات، به سمت کشف جهان عینی گام برداشت. از این رو، مطالعه ی نگرش هنرمندی که در فعالیت حرفه ای خود در مواجهه با این گرایش ها قرار گرفته است موضوع مهمی در تحلیل آثار تصویری محسوب می شود که در این پژوهش به شکلی هدف مند در آثار آلبرشت دورر دنبال می شود. این که هنرمند در راستای تصویرسازی و نقاشی از چه مؤلفه هایی در طبیعت و چه تکنیک هایی بهره می گیرد سؤال اصلی این پژوهش است. بدین منظور، این مطالعه با اتخاذ شیوه ی توصیفی-تحلیلی و رویکرد تک نگاری به تحلیل عناصر بصری، ریاضی وار و طبیعت محور تصویرسازی ها می پردازد. از مهم ترین نتایج این مطالعه رویکرد متفاوت هنرمند در پرداخت به آثار است و نقش هنرمند در فرم دهی به عینیت گرایی در قالبی جدید به نمایش گذاشته می شود و هنرمند با تمام تأثیرپذیری از معیارهای زیباشناسانه ی رنسانس، در اجرا، به آن چه خود از موضوع درک کرده رجوع می کند.
همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
410 - 423
حوزههای تخصصی:
عصر سلجوقی، از درخشان ترین دوره های هنر سفالگری در جهان اسلام است و یکی از عوامل مهم این درخشش، همگامی تصاویر منقوش بر سفالینه های این دوران با ادبیات است. کتیبه ها و نقوش سفالینه های این عصر، تجّلی گاه فرهنگ و باورهای مردم زمانه خود بوده؛ به طوری که محمل مناسبی برای بازنمایی تاریخ، اساطیر، ادبیات و به ویژه روایت های ادبی همچون مضامین عاشقانه به شمار می آمده است. در این پژوهش درنظر داریم به شناسایی و تحلیل مضامین عاشقانه منقوش بر سفالینه های سلجوقی بپردازیم و برحسب نوع مضمون، پیوند و گسست متن و تصویر را در نمونه های منتخب، مورد ارزیابی قرار دهیم. پرسش این است: همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی، با چه کیفیتی صورت گرفته است؟ هدف، شناسایی ارتباط مضامین عاشقانه با نقوش همان روایات بر سفالینه های سلجوقی است تا از این طریق تنوع مضامین عاشقانه ی مورد اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های عصر سلجوقی شناسایی و ارتباط آنها با تصویر مشخص شود. این پژوهش با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی انجام گرفته و شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای_اسنادی است. جامعه آماری مبتنی بر 8 نمونه ممتاز از سفالینه های مینایی و زرین فام سلجوقی با مضامین عاشقانه پرتکرار ازجمله: بهرام و آزاده، لیلی ومجنون، خسرووشیرین، ورقه وگلشاه و بیژن ومنیژه است که براساس ویژگی های بصری و نوشتاری نمونه ها، دسته بندی و تحلیل شده اند. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که در اکثر نمونه های منتخب، همگامی متن و تصویر وجود دارد و بیشترین اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های سلجوقی از متون داستانی پیش از اسلام بوده است.
گونه شناسی خانه های اعیانی کوشکی دوره پهلوی اول در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با تأسیس کارخانجات صنعتی دوره پهلوی اول، طبقه اعیانی اجتماعی جدید کارخانه دار به خانواده های اعیانی سنتی (تجار، روحانیون درباری، ملاکین، وابستگان حکومت) اصفهان افزوده شدند. با توجه به تحولات آن دوره و خواسته های جدید مالکان کارخانه دار و نیز تجار و برخی وابستگان حکومت، سبک جدیدی در خانه های اعیانی اصفهان به صورت کوشکی ایجاد شد. امروزه این خانه ها، بدون هیچ گونه اسناد مکتوب، تخریب شده یا در معرض تخریب قرار دارد.
هدف پژوهش: این مطالعه با هدف تحلیل و مستندسازی میراث معماری مسکونی معاصر اصفهان، به گونه شناسی خانه های مورداشاره، انجام شده است.
روش پژوهش: روش انجام این پژوهش، تاریخی - تفسیری و براساس یافته های میدانی، اسنادی و شفاهی بوده است و گونه شناسی خانه های اعیانی کوشکی شهر اصفهان در دوره پهلوی اول، براساس ترکیب توده – فضا و نحوه قرارگیری در زمین، چیدمان عناصر فضا - ورودی و محورهای اصلی و فرعی بنا، نما و تزیینات انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که خانه های کوشکی شهر اصفهان در دوره پهلوی اول را می توان در سه گونه شناسایی کرد، گونه اول: با سازمان دهی فضایی توسط یک پلکان (غالباً دوطرفه) در وسط پلان و سایر عناصر فضایی که در طرفین آن شکل می گیرد، گونه دوم: در سازمان دهی فضایی این گونه، تالار در مرکز قرار گرفته و بقیه عناصر فضایی در کنار آن جا می گیرند. گونه سوم: در این گونه، فضاهای خدماتی در طبقه همکف توسط یک راهرو از دیگر فضاها، جدا شده است. عنصر راهرو در مرکز پلان قرار گرفته و بقیه عناصر در کنار آن شکل گرفته اند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که در فضاهای داخلی خانه های موردمطالعه، حجم و تنوع تزیینات، نسبت به دوره قاجار کاهش یافته، ولی نماهای رو به حیاط و گذر، تزیینات بیشتری (آجرکاری، کاشی کاری و فلزکاری) دارند؛ مضامین تزیینات، بیشتر هندسی و واقع گراست؛ مصالح سنتی اصفهان در ساخت آنها به کار رفته و سقف های تخت با تیرهای چوبی، جایگزین طاق های سنتی شده است.
تحلیل و بررسی نقوش کاشی کاری تکیه معاون الملک کرمانشاه با استفاده از روش آزمون ناپارامتری آماری (کای اسکوئر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های معماری دوره قاجاریه در ایران از منظر آثار هنری، همگام شدن آن ها با مضامین مذهبی، ادبی و اساطیری است. بنای «تکیه معاون الملک» کرمانشاه یکی از شاخص ترین آثار معماری دوره قاجاریه با بهره گیری از تزئینات کاشی کاری با چنین مضامینی است. این پژوهش به منظور تبدیل کیفیت نقوش هنری یک بنای سنتی به کمیتی قابل سنجش است و از منظر آماری به تحلیل معنی داری ارتباط بین فضاهای معماری تکیه و زمینه و رنگ غالب کاشی کاری موجود در آن ها می پردازد. هدف اصلی آن تعیین میزان و نوع ارتباط بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش، رنگ غالب و تکرارپذیری آن ها با استفاده از یک روش آماری معین بوده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. دسته بندی نقوش تکیه معاون الملک کرمانشاه چگونه است؟ 2. رابطه آماری و معنی دار بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش و رنگ غالب آن ها چیست؟ تحقیق حاضر ازنظر نوع پژوهش، کاربردی بوده و ازنظر روش پژوهش در زمره تحقیق های کمی و آمار استنباطی است. ازآنجاکه نوع متغیرهای این تحقیق از نوع ناپارامتری ارزیابی است از آزمون کای اسکوئر در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. در این پژوهش در ابتدا تبیین مبانی نظری و تعریف متغیرهای تحقیق با استناد به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و سپس با استفاده از مطالعات میدانی و پیمایشی، این متغیرها با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی در قالب جداول تبیین و تلخیص گردیده است. با توجه به نتایج این پژوهش و مقادیر آزمون کای اسکوئر 63.96 می توان با قاطعیت گفت بین نوع فضاها در تکیه معاون الملک و زمینه نقوش کاشی کاری ها رابطه معنادار و سامانمند وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کرامر جهت نشان دادن شدت این رابطه با مقدار 0.906 نشان می دهد؛ که رابطه ای قوی و با شدت بالا بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین بین دو متغیر زمینه و رنگ غالب نقوش کاشی کاری نیز با توجه به کوچک تر بودن از 0.05 رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به ضریب 0.757 آزمون کرامر می توان گفت شدت این رابطه نسبتاً قوی است. بر اساس سایر نتایج حاصله، بین دو متغیر نوع فضای معماری و رنگ غالب نقوش کاشی کاری در تکیه معاون الملک ارتباط قوی وجود ندارد.
مقدمه ای بر فرضیه سُقایه ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
در گمانه زنی های باستان شناختی سال 1386 جنوب شرقی ربع رشیدی فضاهایی کشف شده است که هرچند آن ها را بازمانده یک گرمابه ایلخانی توصیف و معرفی کرده اند، اما کاربری گرمابه هنوز تأیید نشده است؛ بنابراین درباره ساختار کشف شده در گوشه جنوب شرقی کاوش گاه ربع رشیدی این سؤالات و فرضیات مطرح است که کارکرد این ساختار چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟ در تحلیل و تفسیر پژوهش حاضر، دو فرضیه گازرگاه (رختشوی خانه) و سُقایه، مقابله و سپس براساس فرضیه سُقایه، قدمت سده هشتم هجری برای این ساختار پیشنهاد شده است.
شالوده روش شناختی این پژوهش بر تاریخ، یعنی بررسی متن الوقفیّه الرشیدیّه و دیگر منابع اولیه دوره ایلخانی، و هم چنین بررسی تطبیقی ساختار رایج گرمابه های سده های اسلامی، سُقایه و گازرگاه استوار است؛ بنابراین پس از تحلیل ویژگی های فنی، فیزیکی و معماری و فضاسازی اثر موضوع مطالعه، در گام دوم، ضمن استخراج اطلاعات مرتبط با بناهای ربع رشیدی و بالاخص بناهای مرتبط با دو فرضیه گازرگاه و سُقایه از منابع تاریخی ایلخانی و بالاخص وقف نامه ربع رشیدی، این اطلاعات با اطلاعات حاصل از مرحله معماری تطبیق داده می شود. در گام سوم نیز اطلاعات مستخرج از دو مرحله پیشین، تاریخ و معماری، با اطلاعات باستان شناختی تطبیق داده می شود تا نتیجه نهایی حاصل شود.
ابتنای شواهد تاریخی و معماری بر منطق قیاس محتمل، فرضیه سُقایه رشیدیه را بیش تر قریب به صدق می داند؛ آن گاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این ساختار به دوره ایلخانی و نیمه اول سده هشتم هجری قمری می رسد.
زیبایی شناسی نماهای آجرکاری مدرنِ آپارتمان های مسکونی شهر تهران طی دو دهه اخیر از منظر منطقه گرایی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
243 - 261
حوزههای تخصصی:
آپارتمان مسکونی ردیفی درحال حاضر متداول ترین گونه مسکن در تهران محسوب می شود که به صورتی یکدست و متحدالشکل در سیمای شهر تبدیل شده است. در طی دو دهه گذشته، در شهر تهران نماهای آجرکاری با طرح های غیرمتداول و الگوهایی مدرن در آپارتمان های مسکونی مشاهده می شود. پژوهش پیش رو مدعی این امر است که این گرایش واکنشی به نمای متداول آپارتمان های مسکونی بوده و تلاشی منطقه گرایانه است. ازاین رو هدف این مطالعه، شناسایی نمونه های شاخص این گرایش به نمای آجرکاری مدرن آپارتمان های مسکونی و بررسی پاسخ های آن به عواملی چون اقلیم و طبیعت محلی، معماری پایدار، میراث معماری، شرایط و محدودیت های منطقه ای است. عامل نهادی یعنی قوانین مصوب شهری نیز برای روشن تر شدن موضعِ منطقه گرایی مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه توصیفی تحلیلی، چهار نمونه از بافت های شهریِ مناطق گوناگون تهران از جنوب تا شمال شهر گزینش و بررسی شده اند. ساختمان مسکونی قیطریه از دهه 1380ش و خانه چهل گره، آپارتمان های مسکونی ویلا و کهریزک از دهه 1390ش با توجه به جایگاه آن ها در معماری معاصر ایران و کیفیت زیبایی شناسانه طرح نما توصیف و تحلیل شدند. در طی دو دهه گذشته، در گرایش روبه گسترش نماهای آجرکاری مدرن تغییرات زیبایی شناختی روی می دهد که علاوه بر پیوستگی با سه بُعدی بودنِ آجرکاری مدرن تهران، در روند طراحی و اجرا نیز نسبت به نماهای رایج آپارتمان های مسکونی واکنشی انتقادی داشته اند. آجر در این بناها علاوه بر کارکرد زیبایی شناختی، عملکردی اقلیمی و فرهنگی نیز ایفا کرده است. در ساخت این آپارتمان های مسکونی با بهره گیری از فناوری پیشرفته ساخت سازه و استفاده از انواع مصالح آجر دستی و ماشینی و با توجه به زیبایی شناسی معماری روز جهان، آثار منطقه گرایانه ای شکل گرفته است. ازنظر نهادی تصویب معافیت اندک عوارض شهری بر نمای آجری و سعی بر اِعمال نفوذ بر طرح نما تا حدودی در گسترش نماهای آجرکاری در تهران اثرگذار بوده است.