مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
سازمان فضایی شهر
حوزه های تخصصی:
ساخت مجموعه های معماری و فضاهای مستقل شهری تحت عنوان ابواب البر ـ با الهام از امکان مقدس، مشاهده قبور ائمه اطهار و سایر بزرگان دینی و عرفانی ـ و نیز مراکز آموزشی که در واقع ترکیبی از مجموعه های علمی و مذهبی اند، عمده ترین تحول در معماری و شهرسازی دوره ایلخانی می باشد. متأسفانه به سبب وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی بسیار در طول زمان، دسترسی به این شهرها و مطالعه مستقیم آن ها به راحتی میسر نیست؛ از این رو، برای بررسی این شهرها و تعیین نحوه ساختار آن ها، ناگزیر باید به منابع مکتوب ـ کتاب ها، نسخ و متون ارزشمندی که می توان تاریخ گمشده معماری و شهرسازی را از لابه لای سطور آن ها به دست آورد ـ رجوع کرد. نوشتار حاضر، به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی مجموعه های غازانیه، ربع رشیدی و سلطانیه به عنوان نمونه هایی از شهرهای ابواب البر ایلخانی می پردازد. روش این تحقیق تفسیری ـ تاریخی مبتنی بر دقت در مطالب و نکات موجود در متون تاریخی است و رهیافت راهبردی آن بر روش اکتشافی استوار است.
تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی شهر نظم حاصل از تبلور ذهنیت شهروندان در فضای زندگی آنها یا نظم میان نقش عناصری است که شهر را به عنوان یک کل (سیستم) معرفی می کند. مهم ترین علت متمایز شدن شهرها از یکدیگر سازمان فضایی متفاوت آنهاست که این تمایز از اختلاف نظم هر یک از شهرها به عنوان یک سیستم ناشی می شود. برای پی بردن به کلیت شهر تبریز و سازمان فضایی آن، کشف نظم حاکم بر اجزای شهر که در نتیجه بررسی ارتباط میان شاخص های سازمان فضایی این شهر است، ضروری می نماید. هدف این پژوهش آن است که با استناد به نظریه سیستمی، به بررسی تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار پرداخته و قانون مندی های حاکم بر سازمان فضایی این شهر را تبیین کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ارتباط گسترده شرق و غرب و محدودیت های ساختار زمین در منطقه شمال غرب ایران به عنوان عوامل برپاسازنده شهر و همچنین زلزله و حمله های کشورهای همسایه به عنوان عوامل تهدیدکننده آن در طول تاریخ، نقش حائز اهمیتی در تحولات سازمان فضایی شهر تبریز ایفا کرده اند. با بررسی شاخص های سازمان فضایی شهر و سیر تحولات آنها در طول دوره های تاریخی، قواعد حاکم بر سازمان فضایی شهر تبریز به قرار زیر تعیین شد : مرکزیت شهر در روند تحولات شهر عنصری ثابت و هویت بخش به آن بوده، قلمرو شهر وضعی بی ثبات داشته و در هر دوره در حال تغییر بوده، کل های کوچک شهر تحت تاثیر مرکزیت ثابت و گذرهای اصلی شهر مکان یابی شده و ساختار شهر به عنوان عنصری شاخص، دارای شبکه ای نسبتاً شعاعی از مرکز به سوی لبه های شهر بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مستندات تاریخی از جمله سفرنامه ها، اسناد تصویری و همچنین استنباط های عقلی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است.
ارتباط مجموعه مظفریه با سازمان فضایی شهر تبریز از دوره قراقویونلوها تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
15 - 24
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی شهر، امری ذهنی و بیانگر نظم حاصل از ارتباط میان عناصر شهر است. شناخت شأن و نقش یک عنصر شهری در کلیت شهر، منوط به تشخیص چگونگی رابطه آن با سازمان فضایی یا به عبارت دیگر انتظام شهر به مثابه یک سیستم و کل است. هدف پژوهش حاضر این است که بر اساس نظریه سازمان فضایی شهر، به بررسی ارتباط میان مجموعه مظفریه با شاخص های سازمان فضایی شهر تبریز و به عبارتی نقش این مجموعه در سیستم کلی شهر از زمان قراقویونلوها تا دوره قاجار بپردازد. مقصود از نقش سیستمی مجموعه مظفریه، کارکرد صرف آن نیست، بلکه این پژوهش، علاوه بر کارکرد و ویژگی های مستقل این مجموعه، در پی کشف ویژگی هایی است که در ارتباط با سایر اجزاء و عناصر شهر تعریف شده اند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و استنتاجی-اکتشافی بوده و در جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیرپذیری و تأثیرگذاری متقابل و پراهمیت مجموعه مظفریه و سازمان فضایی شهر تبریز بر یکدیگر و نقش اساسی این مجموعه در ادراک ساکنین از کلیت شهر و شکل گیری هویتی واحد بوده است.
بازشناسی سازمان فضایی شهر ساسانی بیشاپور با تکیه بر یافته های باستان شناسی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
9 - 16
حوزه های تخصصی:
بعد از دارابگرد و اردشیرخوره (گور یا فیروزآباد)، شهر باستانی بیشاپور از اولین شهرها و پایتخت های ساسانی است که توسط شاپور ساخته شد. این شهر از جمله معدود شهرهای ایران باستان است که برخی عناصر اصلی آن نسبتاً باقی مانده و می تواند معرف شهر ایرانی در دوره خود باشد. در کشور ما علی رغم تعدد مطالعات باستان شناسی، باستان شناسیِ شهری که در واقع به بررسی فرآیند شهری و چگونگی شکل گیری شهرها و توسعه آنها به عنوان یک محیط انسان ساخت می نگرد و کارکرد بخش های مختلف آن را مورد پژوهش قرار می دهد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معدود مطالعات موجود درباره سازمان فضایی شهر های باستانی ایران که توسط معماران یا شهرسازان انجام گرفته بیشتر براساس مبانی غیر مستند انجام شده است و با یافته های باستان شناسی انطباق ندارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل فرآیند شکل گیری شهر ساسانی بیشاپور به صورت مستند و براساس یافته های ملموس کاوش های باستان شناسی است که عمدتاً طی سال های 1347 تا 1357 انجام شده است. برای دستیابی به این تحلیل از نظریه "سازمان فضایی شهر" بهره گرفته شده که در آن شهر به عنوان یک "کل هدفمند" با شاخص های چهارگانه "قلمرو، ساختار، کل های کوچک و مرکز" بازشناسی می شود. بر این اساس بعد از تحلیل و معرفی شاخص های چهارگانه، سازمان فضایی بیشاپور با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی فرهنگی دوره ساسانی و مقایسه مختصر با ویژگی های عمومی سازمان فضایی شهر ایرانی- اسلامی، مورد تفسیر قرار می گیرد.
سازمان فضایی در شهر اسلامی ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
51 - 62
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین مظهر تمدن انسانی، در ایران دو سرنوشت متفاوت داشته است : در دوران پیش از اسلام که جهان بینی طبقاتی حاکم بود و ارتباط میان زمین و آسمان از طریق اشخاص برگزیده برقرار می شد، بنابراین شهر صورتی دستوری و نمادین داشت. با ورود اسلام به ایران، جهان بینی برابرنگر اسلام، منطق طبقات اجتماعی را در هم ریخت و قبول ارتباط بی واسطه میان انسان و خدا، جایگاه واسطه ها و اشخاص خاص در جامعه را برچید. در نتیجه شهر اسلامی ایران، به دلیل دگرگونی اندیشه و اعتقاد، محصولی نوین از تمدن دوره اسلامی ایران شد که از سازمان فضایی متفاوتی نسبت به گونه قبل از اسلام خود بهره مند بود. شهر جدید، اجتماع محور بود و سازمان و صورت آن از اصالت اجتماع، برابری افراد جامعه و نمادهای اعتقادی ساکنان الهام می گرفت. در نتیجه دارای نظمی شد که در دوره پیش از آن وجود نداشت تاثیرات شهر ایران قبل از اسلام در دوره اسلامی به برخی عناصر کالبدی و شکل دهنده به فضاهای شهری منحصر می شد.
ارزیابی تعابیر پژوهشگران فارسی زبان د ر بیان مفهوم سازمان فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
5 - 18
حوزه های تخصصی:
یان مسئله: د ر د هه های اخیر با گسترش علوم شهری، تفسیر شهر به یکی از مهم ترین چالش های پیش روی پژوهشگران بد ل شد ه است. پید ایش مفهوم «سازمان فضایی شهر» حاصل جستارهای فراوانی است که توسط متخصصان و پژوهشگران با هد ف تفسیر شهر نگاشته شد ه است. اگرچه این پژوهش ها به منظور بازشناخت مؤلفه های سازمان د هند ه به مفهوم شهر و روابط میان آنها صورت گرفته است، با مرور پیشینه این مفهوم به نظر می رسد د ر آرای پژوهشگران و صاحب نظران علوم شهری ابهامات جد ی معنایی وجود د ارد . این تعاریف، که با بیان ها، واژگان، معانی و صفات متفاوتی آورد ه شد ه اند ، می توانند موجب تکثر محتوایی این مفهوم د ر اد بیات شهرسازی ایران شوند . چنانکه وجود محتواهای متعد د یک مفهوم موجب می شود که متخصصان و صاحب نظران نتوانند بر موضوعی واحد مباحثه کنند و به نتیجه گیری د قیق برسند . هدف پژوهش: این پژوهش د ر پی آن است که با نقد محتوایی و ساختاری تعاریف صورت گرفته، به تحلیل و آسیب شناسی آنان بپرد ازد و همچنین با آشکارسازی کاستی های موجود زمینه را برای تد قیق و گسترش معنایی آن فراهم کند . روش پژوهش: د اد ه های کتابخانه ای د ر این جستار با روش تحلیل محتوا بررسی و د سته بند ی می شود و از د و جنبه محتوایی و ساختاری مورد بحث قرار می گیرد . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می د هد محتوای تعاریف ارائه شد ه بیانگر تکثر این مفهوم د ر بخش تسمیه، صفات و منطق تعریف است به صورتی که تا کنون اسامی متعد د ، صفاتی متکثر و تعاریفی با منطق د رونی متناقض از آن ارائه شد ه است. همچنین بررسی تعاریف نشان می د هد که گاه این مفهوم با مفاهیم مشابه اما متمایزی چون «ساختار شهر» د ر اد بیات شهری خلط شد ه است. علاوه بر آن تحلیل ساختاری تعاریف ارائه شد ه بیانگر آن است که تعاریف ارائه شد ه فاقد جامعیت برای شمول بر تمام صفات مفهوم و مانعیت برای تمایز از مفاهیم مشابه آن است که د ر مجموع نشان از اغتشاش معنایی این مفهوم د ر ذهن اند یشمند ان فارسی زبان د ارد .
نقش نرم افزارهای مسیریابی در فرآیند شناخت سازمان فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
67 - 85
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بسیاری از رفتارها در شهر بسته به نحوه ادراک و شناخت شهر تغییر می کند. هم چنین امروزه نقش فن آوری اطلاعات در زندگی بشر بسیار پررنگ و حیاتی است و دستاوردهای آن، بیش از پیش بر شیوه زندگی افراد تاثیر می گذارد. از جمله آن ها، نرم افزارهای تلفن همراه است که با استفاده از شبکه اینترنت، امکانات وسیعی را برای افراد فراهم کرده و بسیاری از فعالیت های گذشته را تغییر داده است. نرم افزارهای مسیریابی در سال های اخیر مورد استقبال وسیع کاربران اینترنت قرار گرفته است؛ این نرم افزارها با قابلیت های مختلف تولید شده اند و هرکدام با ویژگی های خاص خود مقبولیت های متفاوتی دارند.هدف: این پژوهش در پی بررسی نحوه تأثیر نرم افزارهای مسیریابی بر فرایند شناخت افراد نسبت به سازمان فضایی شهر و تفاوت احتمالی این تاثیر در محیط های مختلف بوده است.روش:روش تحقیق، آمیخته و ترکیبی از روش های کیفی و کمی است؛ در ابتدا به روش دلفی شاخص های موردنظر دسته بندی و معین گردید، سپس با استفاده از پرسشنامه و هم چنین تهیه نقشه های شناختی از کاربران نرم افزارهای مسیریابی و تحلیل آن ها به سوالات پژوهش پاسخ دادند.یافته ها: رانندگان عادی توجه بیشتری به نشانه ها و پهنه های شاخص شهری دارند؛ اگرچه در زمینه های ادراکی رانندگان عادی، گره های شهری نیز نقش جدی دارند، اما این تأثیر در آن ها کمرنگ تر است. نرم افزارهای مسیریابی در چگونگی شناخت لبه های شهری تاثیر زیادی ندارند.نتیجه گیری: در شهرهای بزرگ، افراد بیشتر برای یافتن مقصد و مسیرهای جایگزین از نرم افزار مسیریابی استفاده می کنند. آگاهی از مسیرهای خلوت و سایر اطلاعات، نقش فرعی را بر عهده دارد؛ این در حالی است که در شهرهای کوچک، افراد بیشتر برای یافتن اطلاعات مربوط به ازدحام ترافیک از نرم افزار استفاده می کنند. به طورکلی، می توان گفت افرادی که کاربر نرم افزار هستند، در مقابل گروه دوم به طور ذهنی بیشتر تحت تأثیر نشانگرهای نرم افزارها هستند. مسیرهای فرعی نیز بیشتر مورد توجه کاربران نرم افزارها است.
بازخوانی مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامه های قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
20 - 29
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازنده آن محسوب می شود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوه شکل گیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازنده شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل می گیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را می توان وجه ممیزه فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامه های مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداخته اند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر به دست می دهند. تحلیل و مقایسه یافته های توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم می کند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوه شکل گیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفه های سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای از سفرنامه ها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافته ها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر به عنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر به عنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکل گیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق می سازد. در شهرهای ایرانی دوره اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کل های کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل می دهند. در یک طبقه بندی کلی می توان از میان چهار مؤلفه اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستی بخش آن شرط لازم، و سه مؤلفه دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
خوانش منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
27 - 38
حوزه های تخصصی:
مفهوم شهر، شناختی به عنوان یک موجود مستقل، غیرقابل تقسیم و در تعاملی دائمی با اندام های مختلف تشکیل دهنده خود است. وجهی از مفهوم اجتماعی است که شهر را در یک نظم سیستمی با حفظ استقلال اجزاء، به هم پیوند می دهد. تعریف اجزاء و نوع پیوند آنها به فاکتورهای اجتماعی، طبیعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، کارکردی و فیزیکی وابسته است که در یک رابطه سیستمی، توسعه و حیات شهر را در طول تاریخی توضیح می دهند. در شهرهای سمنان و دامغان، بنیان شکل گیری شهر آب بوده است. سازمان فضایی شهر و تعریف عناصر شهری و رویدادها و مراسم شهر در ارتباط با آب شکل می گرفته است. در کنار دلایل و انباشت های عینی و ذهنی جاری در شهر که معنای کلیت آن را خوانش می کنند، در شهرهای مذکور، عنصر طبیعی آب به عنوان مهمترین عامل در تعریف عناصر سازمان شهر است. با حضور درخت در فضای شهر، رابطه ای تکاملی و معنادار دارد و در انطباق با مفاهیم و سایر اندام های عینی شهر به خوانش منظر شهری از طریق عناصر سازمان فضایی کمک خواهد کرد. بنابراین این مقاله با هدف شناسایی و رابطه سازمانی عناصر منظر شهری، از طریق مطالعات و مشاهدات میدانی به دنبال پاسخ به این سؤال است: چگونه عناصر منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی شهر خوانش می شوند؟ در راستای پاسخ به این سؤال، با دیدگاهی کل نگر، براساس منابع کتابخانه ای و انطباق آنها با مشاهدات میدانی، مصادیقی از شهر خوانش شدند که بتوانند مفاهیم عناصر سازمان فضایی را روایت کنند. علاوه بر مصداق های فیزیکی و کارکردی در تعریف عناصر سازمان فضایی شهر -مرکز، قلمرو، کل های کوچک و ساختار، زیرساخت آبی و درخت به عنوان عناصر طبیعی، در تکمیل و خوانایی عناصر سازمانی شهر، از وجوه متمایز و مهم سازمانی سمنان و دامغان با سایر شهرهای ایرانی هستند.
بررسی تأثیرات مواجهه بندر به عنوان نماد توسعه دریاپایه بر هسته و ساختار شهر بندری (نمونه موردی: بندر شهید رجایی و شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
32 - 39
ضرورت پرداختن به بررسی تحولات شهر های بندری در روند «توسعه دریامحور»، امری اجتناب ناپذیر است. چراکه بندرها یکی از پروژه های استراتژیک و مطلوب به شمار می روند که با توجه به فرصت ها و ظرفیت هایی که برای نیل به اهداف توسعه محور دارند، در چشم انداز طرح های آمایش سرزمینی قرار گرفته اند. این وضعیت باعث رونق صنعت و تجارت دریاپایه در جغرافیایی خاص و در لوای بهره گیری فزاینده از دریا می شود و حاصل آن تولید الگویی ابزاری و ماشینی است که مدل توسعه شهر و شمایل پردازی آن را در انحصار خود قرار می دهد. مسئله ای که محل چالش در این بحث است، پرداختن به مواجهه ارکان سازمان فضایی شهر بندری و حیات جاری در آن ب ا تحول محتوایی و کالبدی متأثر از توسعه دریاپایه در درون شهر و در بستر ارتباطی شهر با بنادر اس ت. ای ن پژوهش ب ا نگرشی کیفی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و با مشاهدات میدانی و مطالعه کتابخانه ای و اسنادی ب ه بررسی مؤلفه های ساختاری انتظام دهنده شامل مرکز، ساختار، قلمرو و کل های کوچک در شهر بندرعباس پرداخته است. نتیجتاً در اثر این تعامل روابط میان ارکان سازمان فضایی با تهدید مواجه است. احداث محله های جدید صرفاً جهت سکنی دادن مهاجران چهره شهر را مخدوش کرده و ساختار شهری را از حیز انتفاع ساقط کرده، چراکه ساختار شهر بندرعباس دیگر تابع نظام خور ها و تراس های ساحلی نیست، بلکه تابع نظام بنادر و سکنی دادن جمعیت مهاجر است. در بین این ارکان، هسته نیز معنای ذهنی و مفهومی خود را که منتسب و برگرفته از دریا بود از دست داده و تنها در شمایل یک امر کالبدی در بازار شهر بروز و ظهور یافته است. تبدیل شهر بندرعباس به منطقه پس کرانه محلی شهر-بندر شهید رجایی، کریدورهای ارتباطی بین این دو را به کریدورهای سرویس دهنده تبدیل کرده و مفهوم منظر راه و ارتباط با دریا را ضعیف و محقر ساخته است.