مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
منظر روستایی
حوزه های تخصصی:
محیط روستایی, بازتاب ماهیت فعالیت/ سکونت انسان در بستر زمان, بهره مند از کیفیت زیباشناسانه وکارکردهای زیست محیطی است. از طرف دیگر متأثر از دانش مکانی و فرهنگ بومی است. رشد سریع اقتصاد مصرفی و تأکید بر کارکرد, کم توجهی به ابعاد مختلف محیط روستایی, منجر به شکل گیری الگوهای ناتوان از باز تولید ویژگیهای حاکم بر آن شده که ناپایداری ارمغان آن است. گسترش این وضعیت منجر به طرح ابعاد ناپایداری در ادبیات توسعة پایدار همراه با ارائة راه مقابله با آن شده است. اما کمتر به چگونگی انجام اقدامات برای دستیابی به پایداری پرداخته شده است. با توجه به ماهیت طراحی محیطی مبتنی بر اصولی مانند نگرش علمی پیوند نظام طبیعی و اجتماعی, کل گرایی و مانند آن, نمیتوان محیط پایداری را بدون توجه به نقش گروههای ذینفع در این فرایند طراحی کرد. بدیهی استکه این نقش زمانی به کمال مطلوب خواهد رسید که بستر مناسب برای مداخلة معنادار هدفمند و سودمند مردم فراهم شود. دستیابی به این مهم فقط در قالب طراحی مشارکتی امکان پذیر خواهد بود. مشارکت پاسخی به چگونگی اجرای اقدامات مورد توجه توسعة پایدار و ابزار بازتاب ویژگیهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در طراحی است. به همین دلیل مشارکت ضرورتی انکار ناپذیر در دستیابی به محیطی پایدار به شمار میآید. اما این بدان معنا نیست که کمال غایی در گرو طراحی مشارکتی است. مشارکت ضمن برخورداری از پیامدهای مثبت متضمن آثار منفی و تعارضاتی است که باید مدیریت شوند. در این مختصر تلاش میشود بر اساس نتایج یک ارزیابی نقش مشارکت در تعالی طراحی محیط روستایی تبیین, پیامدها و تعارضات حاکم بر آن مطرح و نمونه هایی از آن ارائه شود.
تبیین نشانگرهای منظر پایدار روستایی در ایران مبتنی بر آرای متخصصان و حرفه مندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاها در بستری طبیعی و با استفاده از مصالح و فناوری محلی طی ده ها و گاه صدها سال به تدریج برپا شده و تکامل یافته اند. با توجه به اینکه در حال حاضر، شاهد تخریب محیط های روستایی و عناصر باارزش آن هستیم، شناسایی و تبیین نشانگرهای منظر پایدار روستایی منطبق با موقعیت و شرایط ایران ضرورت دارد. پس از مطالعه اجزا و خصوصیات منظر روستایی و عوامل تأثیرگذار بر آن، معیارهای اولیه بیان کننده پایداری منظر به صورت ترکیبی از دو گروه معیار استخراج و تجمیع شدند. روش شناسی پژوهش به شیوه اکتشافی و تبیینی انجام و در آن نشانگرهای اصلی منظر پایدار طی روندی پیوسته و گزینشی اعتبارسنجی و ازطریق ارزیابی متخصصین- حرفه مندان تبیین شده اند. با توجه به محدود بودن تعداد متخصصین در زمینه منظر روستایی و برای افزایش اعتبار پژوهش، تلاش شده است جامعه آماری دربردارنده طیفی از تخصص های مرتبط با علوم منظر باشد و آرای آن ها در ارزیابی لحاظ شود. به منظور افزایش دقت، صحت و اعتبار، هر نشانگر با سه عامل: میزان ارتباط، میزان اهمیت و قابلیت اندازه گیری ارزش گذاری شده است. تحلیل ها یک بار به صورت تجمعی و یک بار به تفکیک هر نشانگر انجام و نشانگرهای با ارزش تر و مؤثرتر از دیدگاه متخصصین- حرفه مندان حوزه علوم به دست آمده است. نتایج این پژوهش عوامل اصلی شکل دهنده و تأثیرگذار در پایداری منظر پایدار روستایی را مشخص و تبیین می نماید، بنابراین تصمیم گیرندگان را قادر می سازد برنامه ریزی های آتی خود را هم راستا و مبتنی بر حفظ و ارتقای نشانگرهای اصلی منظر پایدار تبیین کنند.
منظر همچون طبیعت نمادین، تأملی بر نقش نمادین عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای «کامو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
28 - 37
حوزه های تخصصی:
منظر روشی تاریخی برای تجربه و شناخت جهان است و همچون متن و تصویری فرهنگی، قابلیت انتقال جهان بینی افراد را دارد. مناظر روستایی به عنوان مناظری هم زمان طبیعی و فرهنگی شناخته می شوند که اجتماعی شدن طبیعت را به واسطه تصرف گروهی فرهنگی و قومی به نمایش می گذارند. منظر روستای کامو حاصل ساماندهی محیط و عناصر طبیعی براساس باورها، معانی و ارزش های مشترک ساکنان است. در این روستا عناصر و اجزای طبیعی، ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی هستند که در قالب انگاره های فرهنگی و با سازوکاری مشخص، انتقال مفاهیم و معانی و ارائه منظر روستایی را به عنوان یک موجودیت واحد و کل نمادین میسر می سازند. هدف از نوشتار حاضر بررسی نقش نمادین محیط و عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو و شیوه هایی است که این مسأله از معانی، باورها و تعاریف اصلی ساکنان اثر پذیرفته و بر شناخت ساکنان از محیط و نحوه ساماندهی و مدیریت آن اثر می گذارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و قوم نگارانه بوده و با رویکرد تحلیلی و تفسیر معانی منظر قومی و ادراک منظر، به تببین مدل مفهومی ادراک نمادین منظر و روشن ساختن نقش عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو می پردازد. جمع آوری اطلاعات در مرحله تبیین مبانی نظری از نوع کتابخانه ای و در مرحله مطالعه موردی به شیوه میدانی است. ماهیت نمادین منظر روستایی در تحول محیط به منظر، عناصر طبیعی به نمادهای فرهنگی و تعامل گران به گروه فرهنگی دیده می شود. در منظر روستای کامو عناصر طبیعی فراتر از نقش کارکردی خود به شکلی نمادین، به ساختاری از ارزش ها و باورها اشاره دارند که فهم مخاطبان از محیط روستا را فراتر از دریافت اطلاعات از محیط کالبدی، به ادراک نمادین منظر ارتقا می بخشند. این مسأله در پاسخگویی محیط به نیازهای مادی و معنایی ساکنان شکل می گیرد. پاسخگویی به نیازهای مادی نظیر تأمین معیشت و سرپناه، با تکیه بر نقش روایتگر منظر پتانسیل های محیط طبیعی را به نمایش گذاشته و پاسخگویی به نیازهای معنایی نظیر نیازهای اجتماعی و زیبایی شناسانه، با تکیه بر وجه شاعرانه منظر باورهای طبیعت گرایانه ساکنان را بازگو می کند.
بازشناسی عناصر منظر کشاورزی کامو و چوگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۹
23 - 30
حوزه های تخصصی:
شهر کامو و چوگان با حفظ ویژگی های روستایی پیشین خود یکی از سکونتگاه های تاریخی مهم در مرکز فلات ایران است. یکی از شاخص ترین وجوه فرهنگی این شهر، کشاورزی آن است که از معیشت غالب روستاییان منتج شده است. کارکرد هویتی معیشت کشاورزی که بر لایه های متفاوتی از زندگی اجتماعی و فردی روستاییان اثر گذاشته است منظری ویژه از روابط فرهنگی خلق کرده که تحت عنوان «منظر کشاورزی» قابل بررسی است. شناخت منظر کشاورزی کامو و چوگان از این جهت ضروری است که تصمیم های آینده برای حفظ و پایداری یا توسعه این منظر را سهولت و تدقیق می کند. با این وجود شناخت این منظر منوط به کشف «عناصر هویت بخش» یا نمادهای آن است که در طول سالیان متمادی توسط ساکنین آن در تعامل با طبیعت پیرامون به وجود آمده است. بنابراین این پژوهش در پی پاسخ به «چیستی عناصر منظر کشاورزی کامو و چوگان» است و با روش مطالعه موردی و تحلیل محتوا به ارزیابی داده های موجود می پردازد. به همین منظور در این نوشتار ابتدا عنصر منظر و منظر کشاورزی تبیین می شود و پس از آن عناصر منظر کامو و چوگان در سه دسته «اراضی کشاورزی»، «محصولات کشاورزی» و «اجتماع کشاورزی» به تفصیل به بحث و معرفی گذارده می شود و در پایان براساس آن راهبردهایی به منظور حفظ و توسعه این عناصر معرفی و بیان می شوند.
منظر بومی کرمان با تأکید بر منظر روستایی به عنوان میراثی در خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
37 - 42
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به منظر روستایی به عنوان بستری غنی و متشکل از مؤلفه های شناختی و هویتی اهمیت یافته است. در مطالعه منظر، بازشناسی ماهیت و ارزش های مکانی نقش تعیین کننده ای دارند؛ به ویژه هنگامی که این ارزش ها در معرض خطر تغییرات ساختاری قرار گیرند. منظر روستایی مجموعه ای از زیرساخت های مفهومی است که با کنار هم قرارگرفتن این مؤلفه ها به عنوان اجزای یک سیستم، هویت و فرهنگ روستا را متبلور ساخته و امکان خوانش آن را فراهم می آورد. اما آنچه امروزه به عنوان منظر روستایی پدید آمده است، حاصل نگاه ساده انگارانه و بی توجه به جنبه های چیستی شناسانه روستاست که به تبع آن مغفول ماندن چرایی و ضرورت حفظ روستا را به دنبال داشته است.روستاهای استان کرمان به دلیل تنوع اقلیمی، فرهنگی و هویتی، منظرهای متفاوتی را از جامعه روستایی این استان ارائه می کند که معرف ساختارهای اصیل روستایی هستند. تغییراتی که در ساختار روستاها به ویژه بعد از اقدامات نوسازی و بهسازی پس از زلزله های چند دهه اخیر حاصل شده است، نتیجه ای جز برهم خوردن نظام روستایی در سطوح خرد و کلان دربرنداشته و این مهم را می توان به وضوح در منظر بومی این استان مشاهده کرد. این نوشتار که براساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی در سفر پژوهشی به استان کرمان و بازدید از روستاهای آن نگاشته شده، براین فرض استوار است که عوامل متعددی در تغییر منظر روستایی ایفای نقش کرده و روند تحولات را سرعت بخشیده اند. برای بسط موضوع ابتدا به بررسی ابعاد مختلف مفهومی روستا پرداخته و سپس با بازشناسی منظر روستایی و مؤلفه های آن، عوامل تغییر دهنده ساختارهای روستایی بیان خواهد شد.
ارزیابی بصری مناظر روستایی بر مبنای شاخص های کیفی؛ بررسی موردی: روستاهای منطقه الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
81 - 98
حوزه های تخصصی:
ارزش های زیبایی شناسانه و جنبه های بصری مناظر به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل تعیین کننده بر حضور و تداوم سکونت در مناطق روستایی است و می تواند به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی و طراحی این مناطق مطرح گردد. ازاین رو، چیستی شاخص های مؤثر بر آن و چگونگی ارزیابی آنها در راستای کاهش مداخلات مقطعی در این حوزه بسیار اهمیت پیدا می کند. هدف کلی پژوهش حاضر شناسایی شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی مناظر روستایی است. در این راستا با روش تحلیل محتوای کیفی- استقرایی و نیز مبتنی بر استدلال منطقی، شاخص ها از ادبیات پژوهش استخراج شدند و بر روی 10 روستا در منطقه الموت قزوین مورد آزمون تجربی قرار گرفتند. پژوهش با تکنیک ارزیابی بصری تصاویر در چند مرحله با پرسشنامه، تصاویر منتخب مناظر روستایی را مورد ارزیابی قرار داده و در تحلیل نتایج حاصل از آزمون های T-Test و تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش علاوه بر ارائه شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی بصری مناظر روستایی، شاخص های «محدوده بصری»، «زمین در منظر»، «نبود اخلال و آشفتگی بصری»، «وجود عناصر تماشایی، منحصربه فرد و نمادین»، «توزیع ویژگی های منظر» را دارای بالاترین میزان تأثیرگذاری تبیین می کند. نتایج نشان می دهد هرکدام از شاخص های ارائه شده با درجات متفاوتی در ارزیابی تصاویر مناظر روستایی مؤثر هستند. لذا شناسایی شاخص ها بر مبنای میزان اثربخشی می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان و طراحان مناظر روستایی قرار گرفته و راهگشایی هرچه مؤثرتر در اقدامات پیش رو باشد.
بازشناسی و حفاظت از ارزش های منظر روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
16-1
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مناظر روستایی به عنوان مناظر متداوم فرهنگی، نشان دهنده عینی تکامل جامعه انسانی و استقرار آن ها در طول زمان هستند، مناظری که تحت تأثیر جریان های فرهنگی و یا طبیعی بستر خود تغییر و تکامل می یابند. تعامل انسان با طبیعت و تداوم این مناظر، ارزش های برجسته متعددی را در مناظر روستایی به وجود آورده که بیانگر ارزش های ملموس و ناملموس یا به عبارتی اهمیت معنایی آن است. در اسناد بین المللی بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی و شناسایی این ارزش ها به عنوان مؤلفه ای کلیدی در فرآیند حفاظت این مناظر تأکید ویژه گردیده است، به طوری که هر کوششی در راستای حفاظت و بازآفرینی مناظر روستایی، در اصل کمکی به بقای فرهنگ و پایداری طبیعت یک سرزمین است. هدف: شناسایی و دسته بندی ارزش های موجود در مناظر روستایی به منظور بازآفرینی و حفاظت پایدار از چنین محیط هایی و انتقال دانش جمعی و معانی فرهنگی آن به نسل های آینده روش ها: این پژوهش ابتدا از طریق بازخوانی اسناد و کنوانسیون های بین المللی و بررسی دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف مفهوم منظر فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی و جایگاه منظر روستایی می پردازد. سپس با توجه به بررسی های به عمل آمده، ارزش های موجود در مناظر روستایی دسته بندی و تبیین می شوند و در نهایت مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه می شود. یافته ها: در این پژوهش ارزش های موجود در مناظر روستایی به دو گروه ارزش های طبیعی و ملموس و ارزش های فرهنگی و ناملموس دسته بندی شدند، ارزش های طبیعی و ملموس شامل ارزش های زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و آموزشی و ارزش های فرهنگی و ناملموس شامل ارزش های فرهنگی، معنوی، اجتماعی و تفریحی هستند، اگرچه در برخی موارد، ارزش ها تلفیقی از هر دو دسته هستند و تدقیق آن ها بسیار دشوار است. نتیجه گیری: با توجه به ارزش های موجود، مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه شده است که ضروریست به منظور هماهنگی با تغییر در اولویت بندی این ارزش ها، در حفاظت از آن ها به جنبه های پویا و چند عملکردی ارزش های منظر توجه بیشتری شود.
تحلیل و تبیین شاخص های منظر کالبدی و تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهرها (مورد مطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که محیط روستا یکی از عناصر سازمان فضایی است و منظر روستا با ابعاد مختلف کالبدی_عملکردی از اهمیت و جایگاه خاصی در سازمان بصری محیط روستایی برخوردار است و از سوی دیگر با تغییرات سبک زندگی و نیازمندی های روستاییان در سال های اخیر به تشدید و تسریع فرآیند تغییر منظر انجامیده و مدیریت و برنامه ریزی این فضاها بویژه در پسکرانه های کلانشهر، نیازمند توجه بیشتری است. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال شناسایی شاخص های تبیین منظر و میزان تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهر مشهد است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) بهره گرفته شده است و تجزیه تحلیل داده ها توسط آزمون های (کروسکال-والیس، ویلکاکسون و فریدمن) انجام شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که از بین مؤلفه های منظر، مؤلفه هویت منظر بیشترین تغییر را داشته است. در واقع وقوع تغییرات کالبدی در روستاها، سبب کاهش حس خاطره انگیزی، سرزندگی و شادابی، میزان تجانس و هماهنگی فضاهای مختلف، کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی بومی شده است و در نهایت بیشترین تغییر در «بعد هویت منظر روستاها» را در پی داشته است. نتایج آزمون فریدمن، بیانگر بالاترین تغییر در شاخص کاربری اراضی از میان کل شاخص های منظر است. بنابراین، توجه به تغییرات منظر به عنوان مهم ترین پیامد تغییر کاربری اراضی قابل توجه است.
منظر روستایی: مرور نظام مند مفاهیم و زمینه های موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۸
23 - 42
اغلب پژوهش ها و گزارش های تخصصی بر نقش مهم روستاها در صیانت از ارزش های محیطی و جلوه های فرهنگی و بومی تاکید دارند. از دیدگاه معماری منظر و در فرایند ارتقاء کیفیت منظر روستایی در ایران، ظرفیت های طبیعی و توان محیطی روستا کمتر مدنظر قرار گرفته است. هدف این مقاله، ارائه بخشی از نتایج مطالعات در زمینه شناخت منظر روستایی و معرفی ارزش ها و برخی از ویژگی های اصلی آن بویژه در ایران است. براین اساس، یافته ها و آموزه ها با استفاده از روش «مرور نظام مند» و با تاکید بر دو جنبه «چارچوب کلی مفاهیم مرتبط با حوزه منظر روستایی» و «ارتباط معنایی میان دو حوزه منظر روستایی و طبیعت گردی متکی بر سکونتگاه های روستایی» طبقه بندی و بررسی شد. در این مورد با استفاده از پایگاه داده های معتبر علمی و بهره گیری از بیانیه پریزما، مستندات مرتبط با «منظر روستایی» در برگیرنده جنبه های کالبدی و محیط طبیعی انتخاب شدند. سپس با استخراج و گزینش کلیدواژه های کلی و تحلیل محتوایی داده ها، سه واژه/مفهوم اصلی اکولوژی منظر، منظر فرهنگی و برنامه ریزی منظر در حوزه موضوعی منظر روستایی و مرتبط با تخصص معماری منظر شناسایی و تبیین شدند. بعلاوه، گردشگری روستایی که یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی منظر است، به عنوان مفهوم موثر در ارتقاء کیفی منظر در فرایند توسعه روستایی ارزیابی و معرفی شد؛ یک مفهوم کلی که می تواند در انجام پژوهش های تخصصی آتی در حوزه روستا و زمینه های مشترک معماری، منظر و گردشگری مورد توجه واقع شود.
واکاوی نقش دل بستگی به مکان بر افزایش حس رضایتمندی ساکنین جهت ارتقای منظر روستایی؛ مطالعه موردی: ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روزافزون صنعت و گسترش شهرنشینی، موجب مهاجرت روستائیان به شهرها و از بین رفتن رضایتمندی و دل بستگی آنان به روستاها و سکونتگاهشان شده که نتیجه آن، از بین رفتن تدریجی ارزش های هویتی و اصالت محیط روستاهای ایران است. شناخت ماهیت محیط و منظر، ساختار آن ها و نیز درک چگونگی تأثیرگذاری سایر عوامل بر حفظ بقای مناظر روستایی، ازجمله اهداف مهم برنامه ریزی و طراحی محیطی محسوب می شوند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دل بستگی مکان بر حس رضایتمندی ساکنین جهت ارتقای منظر روستایی است. روش تحقیق این پژوهش کمّی - پیمایشی بوده و جامعه آماری 203 نفر از ساکنین شهر ماسوله هستند که به شیوه در دسترس نمونه گیری گردیده اند. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته و به منظور ارزیابی آثار بین متغیرهای دل بستگی (کالبدی، اجتماعی، فردی و مکانی)، رضایتمندی (اجتماعی، عملکردی و بافت) و منظر روستایی (مورفولوژی، عناصر اقلیمی و عوامل انسانی)، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با کمک نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که از دیدگاه ساکنین، دل بستگی به مکان منجر به افزایش رضایتمندی و درنتیجه ارتقای منظر روستایی در ماسوله می گردد. در این خصوص، بیشترین تأثیر دل بستگی بر رضایتمندی ساکنین ناشی از بعد مکانی دل بستگی (799/0=β) و کمترین تأثیر مربوط به بعد کالبدی دل بستگی (269/0=β) است. در رابطه با دل بستگی بر منظر روستایی بیشترین تأثیر ناشی از بعد مکانی دل بستگی (751/0=β) و کمترین تأثیر ناشی از بعد اجتماعی دل بستگی (280/0=β) است. همچنین، بیشترین تأثیر رضایتمندی بر منظر روستایی ناشی از بعد عملکردی رضایتمندی (430/0=β) و کمترین تأثیر ناشی از بعد اجتماعی رضایتمندی (206/0=β) بوده است. نتیجه پژوهش حاضر می تواند با بررسی نیازهای روان شناختی ساکنین، راهکاری در جهت ارتقای ارزش مناظر روستایی باشد.
تأثیر عوامل مکانی بر توسعه گردشگری روستایی (مطالعه موردی روستاهای سرزمین لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۶
36 - 45
گردشگری مولد به عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه، امکانات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستاها را رشد می دهد و با بهره گیری از پتانسیل های بی شمار خود، به توسعه پایدار نواحی روستایی کمک مؤثری می کند. با این حال، در برنامه ها و طرح های توسعه روستایی، غالباً یا به مقوله گردشگری توجه نشده و یا در صورت توجه، صرفاً با هدف افزایش تعداد گردشگر، بدون درنظرگرفتن ملاحظات مکانی، تاریخی، اجتماعی و ویژگی های سرزمینی روستاها بوده است. این امر سبب شده است که طرح های توسعه موجود نه نتها در افزایش تعداد گردشگر در مناطق روستایی توفیق چندانی به دست نیاورند، بلکه آسیب های جدی نیز به منظر طبیعی و بافت اجتماعی-تاریخی روستاها وارد شود. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی معرفت شناسانه، گردشگری روستایی و ابعاد توسعه آن را مورد بررسی قرار دهد. چگونه می توان با تکیه بر رویکرد مکان محور، در جهت ارتقای پتانسیل گردشگری روستاها، بهره برداری بهینه از فرصت های موجود و توسعه پایدار گردشگری روستایی گام برداشت؟ روش تحقیق مورد استفاده، عمدتاً اکتشافی و در بخش هایی کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد استفاده از رویکرد کل نگر و یکپارچه به توسعه گردشگری، با توجه به ویژگی های مکانی هر روستا، می تواند آسیب های ناشی از بخشی نگری و جزءگرایی را کاهش دهد. هم چنین، رویکرد معرفت شناسانه به گردشگری می تواند به تقویت گردشگری روستایی کمک کند، نه از طریق مداخلات کالبدی صرف، بلکه با استفاده از ظرفیت های فرهنگی، اجتماعی و هویتی هر روستا. راهبردهای عملیاتی شامل حفظ نشانه های اکولوژیکی و طبیعی، باززنده سازی کیفیت های مکانی، به روزرسانی شیوه های امرار معاش و ایجاد شبکه های همکاری محلی، به بهبود توسعه گردشگری و تقویت ظرفیت های مکانی روستا کمک می کند.