هنرهای صناعی اسلامی

هنرهای صناعی اسلامی

هنرهای صناعی اسلامی سال 8 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 13) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تأثیر فرهنگ ایرانی-اسلامی در تحلیل نمادشناسی نقش مایه های قالی باغ بهشت صفوی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قالی تبریز باغ بهشت قالی صفوی هنر اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
مفهوم باغ بهشت در فرهنگ ایرانی- اسلامی جایگاه والایی داشته که نمودی از تجلی عالم و عرش الهی بوده است. هنرمندان مسلمان ایرانی، نمود و بروز زمینی و بصری مفهوم باغ بهشت ازلی را در ادوار مختلف، در قالب هنرهای اسلامی، به ویژه قالی، نمایش دادند. در این پژوهش، به مطالعه و بررسی نقش مایه ها و مفاهیم نمادین اسلامی هنر قالی بافی با شناخت یکی از ارزشمندترین نمونه قالی های عصر صفویه پرداخته شده است. در این راستا، قالی باغ بهشت صفوی و مفاهیم رایج در نقش مایه های آن که برگرفته از مفاهیم فرهنگی و هنر اسلامی هستند، مورد مطالعه قرارگرفته است. بنابراین، مفهوم باغ بهشت در قرآن کریم و روایات و نمود بصری آن در نقش مایه های این قالی مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف پرداختن به مفهوم باغ های بهشتی در قالی ایرانی و تأثیری که فرهنگ اسلامی بر چارچوب فرهنگ و هنر قالیبافی دوره صفویه گذاشته، انجام شده است. این پژوهش سعی بر آن دارد تا با پاسخ به پرسشِ اساسیِ مقاله؛ اینکه، ارتباط میان مفاهیم ایرانی-اسلامی با موضوعات قالی باغ بهشت صفوی شامل کدام موارد است؟؛ رابطه بین فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی و قالی های باغی دوره صفوی را مورد مطالعه قرار دهد. بنابراین، نقش مایه های قالی باغ بهشت صفوی تبریز با رویکردی نمادشناسانه و با هدف کاربردی، به روش تاریخی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای مورد مطالعه قرارگرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نقش مایه های رایج در قالی باغ بهشت صفوی همانند سایر نمونه های مشابه قالی های باغی صفوی، ملهم از باغ ها و پردیس های دوران اسلامی می باشند. عناصر به کار رفته در این قالی، تمثیلی از بهشت و باغ های بهشتی ذکر شده در قرآن کریم (به عنوان اصلی ترین منبع فرهنگ و هنراسلامی) و همچنین روایات اسلامی بوده اند. مفهوم باغ بهشت در قالی های باغی، جلوه ای از فناناپذیری و جاودانگی جهان ابدی را به تصویر می کشد که یادآور خاطره ازلی از بهشت هستند.
۲.

مطالعه تطبیقی هنر تذهیب دوره صفوی و دوره عثمانی ( ۹۰۷ تا ۱۱۴۸ قمری، ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تذهیب صفوی تذهیب عثمانی ترصیع حل کاری حلیه طغرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۸
هنر تذهیب قرآن مجید در دوره های تاریخی و در سرزمین های اسلامی دارای ویژگی های بصری مختلف و قابل مطالعه ای است. ویژگی هایی که به واسطه روابط و تأثیر و تأثرات در برخی موارد مشترک هستند و در مواردی به واسطه بومی سازی، ویژگی خاص آن منطقه را پذیرفته اند. تذهیب دوره صفوی با وجود تداوم سنت های گذشته، دارای ویژگی هایی خاص خود است. بعد از قطع حمایت دربار، همچنین به واسطه جنگ و درگیری ها بین دو دولت ترک صفوی و عثمانی، تعدادی از هنرمندان به دربار عثمانی منتقل شدند و ویژگی های هنرهای مختلف، از جمله تذهیب، توسط هنرمندان صفوی به هنر عثمانی راه یافت. با توجه با اینکه تاکنون پژوهشی در زمینه ویژگی های تذهیب دوره صفوی و عثمانی و روابط متقابل آن ها انجام نشده است و خلأ اطلاعاتی در این زمینه وجود دارد، پژوهش در این مورد ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تفاوت ها و شباهت های هنر تذهیب دوره صفوی و عثمانی و نیز بیان دلایل وجوه تفاوت و شباهت در این دو دوره است. پرسش های تحقیق عبارت هستند از: 1- وجوه تشابهات و تفاوت های تذهیب عثمانی در تطبیق با تذهیب صفوی کدام هستند؟ 2- دلایل وجود موارد تشابه و تفاوت در تذهیب عثمانی و صفوی چیست؟ این پژوهش از روش تطبیقی به عنوان یکی از روش های کیفی بهره برده است. روش گردآوردی اطلاعات کتابخانه ای و تصویر خوانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تا زمانی که هنرمندان صفوی در دربار عثمانی مشغول به فعالیت بوده اند، بسیاری از ویژگی های تذهیب صفوی و تیموری به تذهیب عثمانی راه یافته و عیناً تکرار شده است. پس از رواج ملی گرایی در دولت عثمانی، حضور هنرمندان صفوی در کارگاه ها کم و تأثیر از تذهیب صفوی کمرنگ و به دلیل علاقه به گل ها و نقوش طبیعی، استفاده از نقوش طبیعی، به ویژه گل های گرد چندپر، رواج پیدا می کند و جایگزین بسیاری از نقوش انتزاعی و نیز ساختارها ساده، خلوت و با کمترین جزییات می شود.
۳.

مطالعه تکنیک حَل کاری در کتاب آرایی دوره صفوی (بر اساس مصحف 1558 موزه چستربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنیک حَل کاری دوره صفوی حَل کاری دوره صفوی قرآن چستربیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۲
تکنیک حَل کاری یکی از هنرهای ظریف و پیچیده در تزیین کتاب های خطی و نسخ نفیس است که در دوره های مختلف تاریخی، به ویژه در دوره صفوی، به اوج شکوفایی رسید. پژوهش حاضر با هدف معرفی و تحلیل ویژگی های حَل کاری در دوره صفوی، به بررسی مصحف شماره ۱۵۵۸ موزه چستربیتی می پردازد. این نسخه قرآنی، نمونه ای برجسته از این تکنیک در مکتب شیراز است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، ویژگی های هنری و فنی حل کاری در این دوره را مطالعه می کند. انتخاب مصحف ۱۵۵۸ به دلیل وجود شناسنامه و رقم هنرمند برجسته این دوره در شیراز، به صورت هدفمند صورت گرفته است. در این نسخه، حَل کاری به طور متعادل در متن و حاشیه با طرح های اسلیمی و ختایی و رنگ های طلایی، لاجوردی، سفید، مشکی و زرشکی به کار رفته است که نمایانگر زیبایی شناسی خاص آثار دوره صفوی است. پرسش اصلی پژوهش این است که آثار با تکنیک حَل کاری در دوره صفوی با تأکید بر مصحف شماره ۱۵۵۸ موزه چستربیتی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ نتایج این مطالعه نشان می دهد که حَل کاری در دوره صفوی از جایگاه ویژه ای در هنر تذهیب برخوردار بوده و با ایجاد ترکیب های زیبا و متقارن، تحول و تداوم سنت های هنری این دوره را به نمایش می گذارد. به عنوان یک نتیجه چشمگیر، این پژوهش همچنین نشان می دهد که حل کاری در مصحف ۱۵۵۸، نه تنها تداوم سنت های پیشین را حفظ کرده، بلکه با خلاقیت در ترکیب رنگ ها و طرح ها، آغازگر سبک جدیدی در مکتب شیراز بوده است. این تحول هنری به خوبی نمایانگر تأثیرات فرهنگی و مذهبی عصر صفوی بر هنر تذهیب و حَل کاری است.
۴.

مطالعه نقد تخیل مادی در منتخبی از آثار سلطان محمد نقاش بر اساس نظریه گاستون باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلطان محمد نقاش نقد تخیلی گاستون باشلار مکتب نگارگری تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۲
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجسته دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریه پرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید می کند و نقد تخیلی را به عنوان ابزاری برای تحلیل لایه های پنهان تخیل در هنر معرفی می نماید. این پژوهش به مطالعه چهار نگاره مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریه گاستون باشلار می پردازد. در ابتدا، نظریه تخیل باشلار به تفصیل شرح داده می شود و سپس آثار یاد شده از سلطان محمد نقاش، از این منظر تحلیل می شوند. اهداف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سئوال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بُعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با غالب ترین حضور بصری در این آثار نمایان است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نه تنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکه ای در شکل دهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار می آید. عنصر خاک به عنوان غالب ترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتاب دهنده دنیای درونی هنرمند و زمانه اش است. آثار این هنرمند چیره دست حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل می کنند و فراتر از واقعیت های عینی قرار دارند.
۵.

مطالعه طرح و تکنیک «نقش دوزی» در کاربردهای متفاوت و با توجه به پوشش زنان از دوره صفوی تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقش دوزی طرح و کاربرد پوشاک پیکره نگاری صفوی پیکره نگاری قاجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۲
نقش دوزی، از شیوه های تزیین پارچه محسوب می شود که در پیکرنگاری زنانِ دوره زندیه، بر روی شلوار، به تصویر آمده است. مسئله تحقیق حاضر، واکاوی در اساس طرح و نقش، تکنیک و کاربرد های سوزن دوزی، با توجه به شلوار زنان در نگارگری و پیکر نگاری ها از دوره صفوی، زند و قاجار است. پرسش های پژوهش عبارت هستند از: طرح و روش اجرا در «نقش دوزی» چگونه بوده است؟ کاربردهای متفاوت نقش دوزی، با توجه به پوشش زنان، در پیکرنگاری ها از دوره صفوی تا قاجار، چه بوده اند؟ این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی به پرسش ها پاسخ می دهد. نتایج نشان می دهد که سوزن دوزی نقش با دو طرح اجرا می شده است. در طرحِ «نقش دوزی»، گل و گیاه به صورت هندسی در ردیف های اریب، سوزن دوزی شده و با الگو برداری از طرح پارچه محرمات کجراه، در اصفهان رواج پیدا کرده و تا اوایل قاجار ادامه داشته و در جلیقه مردانه، بقچه، رومیزی و کیف زنانه نیز کاربرد داشته است. گونه دیگر، با توجه به ظرافتِ کمترِ سوزن دوزی، «مُسَیّف» نام دارد. تکرار نقوشِ شمسه و سواستیکا، انسان و حیوان محصور شده در طرح هندسی، با الگو از 1- نقشه فرشینه ها و 2- پارچه های نقش انسانی و هندسیِ دوره صفوی، در اصفهان و آذربایجان سوزن دوزی شده است. مسیّف در پوششِ سطوح و سربند کاربرد داشته است. با توجه به بررسی (4 نگارگری و 4 پیکرنگاری) از دوره صفوی، زند و قاجار و تطبیق آن ها با شلوار زنان، مشخص شد که «نقش دوزی» در شلوار با الگوی چسبان در دوره صفوی کاربرد داشته است و «نقش دوزی» و «مسیّف دوزی» در شلوار های گشاد در دوره زند و اوایل قاجار استفاده می شده است. وجه مشترک تصاویر، توجه زنان مهم و درباری به شلوار سوزن دوزی است. در دو طرح سوزن دوزی، کوک-های کوچکِ ابریشمی و پشمی، اریب و فشرده با شمارش تار و پود، بدون اثر طرح اولیه برروی پارچه اجرا شده اند. این نقوش با خوانش نقشه بر روی پارچه پنبه ای ساده بافت سوزن دوزی شده اند.
۶.

مطالعه تطبیقی ویژگی های فنی و بصری جواهرسازی در جیقه های دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار، موجود در خزانه جواهرات ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر عصر قاجار عصر فتحعلی شاه عصر ناصرالدین شاه جواهرسازی جیقه درباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
جواهرسازی از جمله صنایع ظریفه ای است که در عصر قاجار، مورد توجه ویژه پادشاهان بوده و در زمینه های مختلف، آثار متنوعی داشته است. از آن جمله می توان به جیقه های سلطنتی اشاره کرد که از مهم ترین جواهرات درباری و زینت بخش تاج شاهان به شمار می رفته و به عنوان جواهری معنادار، بیانگر اقتدار، شکوه و قدرت سلطنت حاکمان بوده است. به دلیل جایگاه ویژه جیقه ها و تنوع آن ها در دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه، به نظر می رسد کیفیت فرمی و فنون اجرایی و شیوه های تزئینی مورد استفاده در این آثار، هویت دوگانه ای را از این هنر- صنعت به نمایش می گذارند که مطالعه آن ها می تواند به شناخت بیشتر سنت جواهرسازی عصر قاجار بیانجامد. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی و بصری جواهرسازی در جیقه های منصوب به دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه است. پرسش های پژوهش این است: 1- چه ویژگی های فنی و بصری در جیقه های درباری دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار مشهود است؟ 2- وجوه تشابه و تفارق این ویژگی ها در جیقه های دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه چگونه بوده است؟ روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای و کاربردی و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و اطلاعات آن بر اساس منابع کتابخانه ای-اسنادی با تمرکز بر گنجینه جواهرات درباری دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه موجود در خزانه جواهرات ملی کشور ایران گردآوری شده است. نتایج تحقیق بیانگر این هستند که جیقه های دربار فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه، از خصوصیات فنی و بصری مشترکی برخوردار هستند از جمله استفاده از فلزات گران بهایی مانند طلا و نقره که با روش های تزیینی مرصع کاری و میناکاری آراسته شده اند. همچنین، جیقه های درباری در عصر این دو حاکم در کاربرد تناسبات و نقوش انتزاعی و واقع گرایانه با هم تفاوت دارند.
۷.

بازخوانی مؤلفه های فرهنگ ایرانی- اسلامی در زیورآلات معاصر شبه قاره هند بر مبنای الگوی سه گانه باختین (مطالعه موردی: زیورآلات سال 2019- 2020م)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیورآلات معاصر هندوستان الگوی سه گانه دیگری فرهنگ ایرانی - اسلامی باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
زیورآلات به مثابه یک متن هنری، از گذشته تاکنون، صرف نظر از جنبه زیبایی، دارای ارزش نمادینی بوده که ریشه در مناسبات فرهنگی هر اجتماعی داشته است. در این راستا، زیورآلات معاصر هندوستان به عنوان یک رسانه و با قدمتی کهن، توانسته بیانگر حضور و هم زیستی فرهنگ های مختلف در این سرزمین باشد. زیرا، در طول تاریخ هندوستان، فرهنگ های گذشته حذف نشده، بلکه نوعی امتداد در بطن تحولات تاریخی- فرهنگی آن وجود داشته است. بنابراین، این پژوهش برآن است تا با استناد به الگوی سه گانه هنرمند- متن- مخاطب، از مفاهیم گفتگومندی باختینی، به مطالعه نقش فرهنگ های متفاوت در شکل گیری زیورآلات بپردازد. با توجه به تداوم تأثیرات فرهنگ استعمار از قرن نوزدهم و شکاف ایجاد شده میان هندوها و مسلمانان، پرسش اصلی این است که فرهنگ ایرانی- اسلامیِ عصر گورکانان، چگونه در تولید زیورآلات معاصر هندوستان تجلی یافته است؟ هدف این پژوهش، درک روابط فرهنگی، به ویژه دستیابی به مهم ترین عناصر فرهنگی اثرگذار در شکل گیری زیورآلات معاصر هندوستان بوده است. یافته ها که به روش توصیفی-تحلیلی و از طریق تحلیل محتوا به دست آمده اند، نشان می دهند که آنچه بر اساس این الگو در شکل گیری زیورآلات معاصر نقش راهبردی داشته، نوعی ارتباط بین گفتارهای هنرمند و مؤلفه های فرهنگی به عنوان «دیگری» درون متن است. بر اساس نظریه گفتگومندی باختین، حضور دیگری در متن، فرهنگِ خودِ هنرمند در اثر را می سازد. بنابراین، گفتار هنرمند، تنها گفتار مطلق در شکل گیری زیورآلات محسوب نشده، بلکه خلاقیت او هم راستا با حضور دیگری و به ویژه، مؤلفه های فرهنگ ایرانی- اسلامی، در قالب گفتارهایی قابل مشاهده و از سوی مخاطبان نیز قابل دریافت بوده است. درواقع، برخلاف تغییر در سبک زندگی مردمان شبه قاره در نتیجه تأثیرات فرهنگ غربی، شواهد نشان می دهد که هنرمندان معاصر در سال های 2019- 2020م، عمدتاً از مؤلفه های فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده اند. این عناصر که پیشینه ای آشنا برای مخاطبان داشته و سابقاً در زیورآلات عصر گورکانی نیز به کار می رفته اند، به عنوان بخشی اساسی در خلق آثار این دوره ظاهر شده اند. بنابراین، جایگاه برون مرزی فرهنگِ ایرانی- اسلامی در حکمِ «دیگری» و یک شرکت کننده اول و نیز فرهنگی باورپذیر برای مخاطب، به هنرمند امکان داده است تا چندفرهنگی گرایی را در آثار خود متجلی سازد. در این زیورآلات، فرهنگ بومی هندوستان تنها فرهنگ اثرگذار نبوده و هنرمند به گفتگو با فرهنگی برخاسته از بافتار، به زیورآلات موجودیت بخشیده است.
۸.

مطالعه تطبیقی منسوجات ایرانی ساسانی و اوایل اسلامی با مصر قبطی (منطقه اخمیم) با رویکرد اسطوره شناسی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منسوجات ساسانی منسوجات دوران اسلامی منسوجات قبطی منطقه اخمیم ژرژ دومزیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
نساجی سنتی ایران، هنری با قدمتی کهن است که ریشه در دوران ایلامیان دارد، در دوره ساسانی به اوج خود رسید و با آغاز دوره اسلامی، زمینه گسترش آن به دیگر نقاط جهان، به ویژه سرزمین های غربی اسلامی، فراهم شد. همچنین نقوشی که بن مایه آن ها به دوره ساسانی بر می گردد، در ادوار پس از این سلسله در هنر ایران دوره اسلامی و دیگر سرزمین ها مورد تقلید قرار گرفتند و به عنوان نقش مایه های تزیینی در منسوجات به کار گرفته شدند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی آثار پارچه بافی در ایران دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی (سده چهارم تا هشتم میلادی) و قبطیان مصر (سده هفتم و هشتم میلادی) در منطقه اخمیم با اتکا بر رویکرد اسطوره شناسی ژرژ دومزیل است. پرسش های اصلی پژوهش عبارت هستند از: 1- نقش مایه، جنس و نوع بافت منسوجات ساسانی و اوایل اسلامی و قبطیان مصر چه ویژگی هایی دارند؟ 2- وجوه افتراق و اشتراک آنها چیست؟ این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی - تطبیقی انجام شده و داده ها با استفاده از منابع مکتوب و تصاویر موجود در موزه ها و به شیوه نمونه گیری از نوع موارد در دسترس انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد، نقش مایه، رنگ و زمینه، جنس الیاف، نوع بافت، شیوه بافت و شیوه تزیین در دوره ساسانی - اوایل اسلامی و قبطی، به ترتیب در قالب چهار گروه حیوانی و پرندگان، گیاهی، انسانی، انتزاعی و هندسی، با رنگ های مات و تند و درخشان، از جنس کتان و پشم و ابریشم، با بافت جناغی و ملیله، با ساختار S و Z باف، متقارن در قالب مدالیون (هر دو دوره)، مربع، چرخشی، زیگزاگ و لوزی ظاهر شده اند. همچنین، در منسوجات ساسانی و اوایل اسلامی، نقوش حیوانی، گیاهی و انسانی به ترتیب کنش های فرمانروایی(شهریاری)، چیرگی(سلحشوری) و شاخص بقا (پیشه وری)، را بازتاب می دهند، درحالی که در منسوجات قبطی، نقوش حیوانی و گیاهی نشانگر شاخص بقا و نقوش انسانی شامل هر سه کنش فرمانروایی، چیرگی و شاخص بقا هستند. گفتمان های حاکم در این دوران ها، نقشی مهم در بازنمایی ساختار طبقاتی جامعه و برقراری نظم اجتماعی داشته اند؛ نظمی که پیوستگی آن در گرو حضور حاکمی است که اجزای جامعه را به صورت یک کل منسجم به هم پیوند دهد.
۹.

واکاوی نقش رسانه ای طراز کاوش در طراز عصر آل بویه با تأکید بر نظریه ارتباط زبانی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رسانه پیام آل بویه طراز یاکوبسن کارکرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۹
رومن یاکوبسن زبان شناس برجسته روس، بر این باور است که تمامی ساخت های زبانی دارای اهداف ارتباطی هستند. او معتقد است جهت گیری پیام به سمت هر یک از عناصر شش گانه ارتباطی فرستنده، مجرای ارتباطی، گیرنده، تماس، رمز یا موضوع کارکرد پیام را آشکار می سازد. طبق این نظریه می توان گفت که کتیبه های خط کوفی تزیینی و نقش و نگارین به کار رفته در بستر طراز آل بویه نیز دارای کارکرد ارتباطی هستند. هنرمند پارچه باف عصر آل بویه با نبوغ خاص خود، با استفاده از زبان نمادین رمزگان در کنار نمادها، نشانه ها و کتیبه نویسی ها از بستر پارچه طراز، رسانه ای پویا ساخته است. اهمیت پژوهش حاضر، مطالعه کارکرد طراز عصر آل بویه از منظر یک رسانه است که تاکنون مورد واکاویی قرار نگرفته است و به این پرسش پاسخ داده می شود که؛ طراز عصر آل بویه به مثابه رسانه ای- تبلیغاتی در جامعه نوظهور ایرانی- اسلامی چگونه عمل کرده است؟ محوریت پژوهش حاضر بر مبنای خوانش 26 قطعه پارچه طراز مکشوفه از آرامگاه بی بی شهر بانو و گورستان نقاره خانه شهر ری است. داده ها در این پژوهش با جمع آوری مدارک از منابع کتابخانه ای و وب سایت موزه های معتبر جهانی انجام شده و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی وکمّی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که طراز عصر آل بویه یک رسانه محلی است که به لحاظ محتوای پیام و ترتیب اولویت فراوانی به توزیع و انتقال پیام سیاسی، فرهنگی و دینی پرداخته است. این رسانه بر اساس مطالعه نظریه یاکوبسن به ترتیب الویت فراوانی نمونه ها دارای کارکرد ارتباطی زیبایی شناسی، ارجاعی، فرازبانی، عاطفی، ترغیبی و در نهایت، همدلی است. بیشترین فراوانی پیام نماد درخت زندگی به معنای قدرت، رشد، تعالی، جاودانگی و کمترین فراوانی نماد فیل با مفهوم قدرت است. به علاوه، کارکرد تبلیغاتی- رسانه ای طراز ذیل کارکرد ترغیبی، الویت پنجم این رسانه محسوب می شود و اولویت اول، کارکرد زیبایی شناسی به منظور جلب توجه و ترغیب مخاطب به سمت پیام است.
۱۰.

بررسی انتساب زمان و مکان تولید کاشی رومیزی محفوظ در موزه ملی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاشی سازی کاشی رومیزی صنایع قدیمه سفال پهلوی موزه ملی کاشان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۷
تنوع تولیدات سفال و کاشی در مواردی با کاربرد های جدید و غیرمعمول برای آن ها همراه می شود. استفاده از قطعات بزرگ کاشی به عنوان صفحه میز را می توان یکی از این موارد برشمرد. کاشی رومیزی هشت گوش محفوظ در موزه ملی کاشان که به دوره قاجار منسوب شده است، مورد توجه پژوهش حاضر قرار دارد. این تحقیق در تلاش است تا با توجه به ویژگی های ظاهری این اثر و اطلاعات تاریخی موجود در خصوص نمونه های مشابه آن از دوره قاجار و هم چنین بررسی تولیدات سفال در یک سده اخیر، اطلاعات مرتبط با این کاشی را با ارائه شواهد و اسناد، کامل تر نماید. پرسش اصلی پژوهش از این قرار است: این کاشی رومیزی در چه زمانی و در کدام شهر تولید شده است؟ در این تحقیق که به روش تاریخی تحلیلی انجام پذیرفته، از مطالعات کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. کاشی رومیزی موردمطالعه، از نظر فرم و مضمون شباهتی با نمونه های غالباً مدوّر دوره قاجار ندارد. نمونه های مشابه دورنماسازی مرکزی این اثر در برخی از کاشی های دیواری دوره قاجار دیده می شوند، پالت رنگی و کاربرد شیوه زیرلعابی در این کاشی نیز به آثار قاجاری شباهت دارد و احتمالاً به همین دلیل در دسته آثار این دوره جای گرفته است. تکرار عبارت «صنایع قدیمه» در لچکی های به کار رفته در تزئین این کاشی، کلید تشخیص دوره و مکان تولید آن است. با جست وجوی این رقم در سایر تولیدات کاشی، به نمونه هایی از دوره پهلوی دست یافتیم که جملگی محصول کارگاه کاشی سازی مجموعه صنایع قدیمه بودند. بخشی از کاشی های این کارگاه، به طور سفارشی برای دربار و ادارات دولتی تولید می شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که این کاشی رومیزی ازجمله تولیدات سفال دوره پهلوی در کارگاه کاشی سازی صنایع قدیمه است که به دلیل شباهت ظاهری آن با برخی تولیدات زیرلعابی سفال قاجار، در گروه نادرستی جای گرفته است.
۱۱.

مطالعه آسیب شناسی کاربردی هنر خامه دوزی سیستان در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رودوزی های سنتی خامه دوزی خامه دوزی سیستان آسیب شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
خامه دوزی به عنوان یکی از هنرهای سنتی سیستان، از گذشته تا به امروز، دارای کاربردهای بسیاری بوده است. با توجه به تغییرات اقلیمی منطقه سیستان، تغییر نسل و تغییر سبک زندگی ضرورت تغییر در کاربردهای هنر خامه دوزی را به ما یادآوری می کند. هدف از این پژوهش، معرفی هنر خامه دوزی سیستان، شناسایی آسیب های موجود در کاربردهای خامه دوزی سیستان و ارائه راهکارهایی برای حل این آسیب ها در عصر حاضر است. در این پژوهش، سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که: چه تغییراتی در موارد کاربردی خامه دوزی می توان ایجاد کرد تا به وسیله آن، آسیب هایی که این هنر را مورد تهدید قرار می دهند، از بین بروند؟ روش این پژوهش که با رویکرد آسیب شناسی انجام شده است، از نظر هدف، کاربردی، از نظر ماهیت، کیفی و از نظر روش، به صورت توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز به صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده اند و وضعیت موجود با روش مشاهده و مصاحبه انجام شده است. با بررسی آسیب های به دست آمده در کاربردهای هنر خامه دوزی سیستان در عصر حاضر، می توان نتیجه گرفت که تغییر در سبک زندگی، فرهنگ و شرایط اقلیمی منطقه سیستان موجب شده است تا هنر خامه دوزی سیستان به شیوه کاربردی گذشته مورد استقبال قرار نگیرد و لازم است تا نوآوری در کاربردهای آن صورت گیرد. با رفع آسیب های موجود می توان به اقتصاد منطقه سیستان و ماندگاری هنر خامه دوزی در آن ناحیه کمک کرد. از مهم ترین راهکارهای به دست آمده برای جلوگیری از آسیب های موجود در این هنر، این است که محصولات جدید علاوه بر مناسب بودن از نظر اقتصادی، باید متناسب با نیازهای بانوان و آقایان و متناسب با نیازهای همه گروه های سنی در عصر حاضر باشد. این محصولات علاوه بر حوزه پوشاک می توانند در زمینه لوازم خانه تولید شوند و با تولید محصولات کاربردی خامه دوزی در ابعاد کوچک، می توان به کاهش قیمت این محصولات و افزایش تقاضا کمک نمود. در تمامی تغییرات و نوآوری های صورت گرفته در تولید محصولات خامه دوزی، باید به حفظ اصالت هنر خامه دوزی سیستان نیز توجه داشت.
۱۲.

مطالعه تأثیرات نقاشی اروپایی بر دیوارنگاره های خانه تاریخی سوکیاس در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلفای اصفهان خانه سوکیاس نقاشی اروپایی نقاشی ارامنه دیوارنگاری مکتب اصفهان فرانسوا مازو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۴
اصفهان از دوره شاه عباس اول به بعد، به واسطه انتقال پایتخت، کوچ و اسکان هزاران ارمنی در منطقه غرب اصفهان و رفت وآمدهای روزافزون اروپائیان از مهم ترین شهرهای قلمرو ایران اسلامی به شمار می رفت. پایتختی پررونق که ساخت ابنیه های شکوهمند نظیر مساجد، قصرها، خانه ها و غیره در آن، اجتناب ناپذیر می نمود. ازاین رو خانه های تاریخی جلفای نو در اصفهان در دوره صفوی، به سبب تزئینات برجسته معماری خود که طی فرآیند گسترش تعاملات اروپایی و به تبع آن، حضور نقاشان خارجی قرارگرفته است، شایسته انجام مطالعات و بررسی های دقیق علمی- پژوهشی هستند. موضوع مهمی که در تزیینات نقاشی خانه ها شاهد آن هستیم، تأثیر موضوع نقاشی ها از نقاشی های فرنگی است که به وفور در بسیاری از خانه های تاریخی دیده می شود. خانه سوکیاس- از ابنیه مهم جلفای نو- به نوبه خود، دارای تزئیناتی به سبک فرنگی سازی است، به ویژه نقاشی های منحصربه فردی که خبر از حضور محتمل نخستین نقاشان فرنگی ساز در اصفهانِ عصر صفوی می دهد. این مقاله، ضمن اشاره مفصل به تزئینات، با هدف شناخت نقاشی های دیواری فرنگی سازی خانه سوکیاس اصفهان و مقایسه تطبیقی آن ها با نقاشی های اروپایی، به خصوص گراورهای منسوب به فرانسوا مازو، به عنوان بخشی از منابع مورد تقلید نقاشی های فرنگی سازی در این خانه تاریخی، به نگارش درآمده است. سئوالات پژوهش پیش رو عبارت هستند از: مهم ترین منابع اقتباس نقاشی های دیواری فرهنگی خانه سوکیاس کدام هستند؟ وجوه اشتراک این نقاشی ها با گراورها و نقاشی های وارداتی این دوره چیست؟ گردآوری اطلاعات، به صورت مطالعات کتابخانه ای و فیش برداری و نیز حضور میدانی در محل، مشاهده دقیق و عکس برداری از خانه تاریخی سوکیاس بوده و روش تحقیق نیز ترکیبی از روش های تحلیلی، توصیفی و تطبیقی است. با توجه به یافته ها از مهم ترین منابع دیوارنگاره های کوشک سوکیاس می توان از گراورها و نقاشی های فرانسوا مازو فرانسوی که در این دوره به ایران وارد می شدند، نام برد. در مورد وجوه اشتراک موضوعی با نقاشی ها هم می توان به ترسیم تک پیکره هایی با لباس و زیور اروپایی و همچنین مجالس مهمانی، بزم و غیره به شیوه مهمانی های اروپای غربی اشاره کرد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۳