فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
46 - 61
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد انجام شده در ارتباط با نحوه اثرگذاری منظر محوطه بیمارستان در رضایت کاربران و انتشار دستورالعمل های طراحی، مطالعات مروری محدودی جهت شناخت جریان پژوهش، ضعف و قوت های این حوزه انجام شده است تا دسترسی طراحان به اطلاعاتی سازمان یافته درباره ابعاد نظری و عملی طراحی را تسهیل کند. هدف این پژوهش، مرور و تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب مفهومی، شناسایی نقاط قوت و ضعف ادبیات موجود و تشخیص نقاط نیازمند به تحقیقات بیشتر در حوزه طراحی منظر محوطه بیمارستان هاست. طبق یک مرور سیستماتیک، 47 منبع مرتبط یافت شد. سپس به منظور منظم کردن اطلاعات به دست آمده با روش تحلیل محتوا به کدگذاری منابع در نرم افزار MAXQDA پرداخته شد. 618 کد استخراج شد که در قالب شش مقوله و 30 زیرمقوله دسته بندی شدند. این شش مقوله، استخوان بندی چارچوب مفهومی ادبیات طراحی منظر محوطه بیمارستان را تشکیل می دهند که عبارت اند از: 1)تعاریف مربوط به منظر محوطه بیمارستان، 2) گونه شناسی، 3) نظریه های بنیادین، 4) رویکردهای طراحی، 5) اصول و شاخص های طراحی و 6) ترجیحات و نیازهای کاربران. یافته های پژوهش، حاکی از رشد مناسب ادبیات این حوزه از دیدگاه نظری و عملی (بعد برنامه دهی و عملیاتی) به طور همزمان است. مفهوم نظری منظر محوطه بیمارستان در حال تکامل و قابل تعریف و مفهوم سازی به عنوان فضایی با کارکردهای خدماتی، نمادین و احیایی است. توصیف بعد عینی منظر از طریق مطالعات گونه شناسی انجام شده است. ادبیات طراحی منظر محوطه در وجه عملی، ابتدا معطوف به مجموعه ای از رویکردهای طراحی است که به دنبال عملیاتی شدن کارکردهای آن بودند. این رویکردها در اصول، روش و اقدامات متفاوت هستند اما هدف اصلی آنان تبیین رابطه متقابل بین کاربر و منظر بیمارستانی است. اصول، کیفیت ها و توصیه های طراحی عمومی و مشترک برای کاربران متعدد و مناسب برای بیمارستان های عمومی است. ضعف اصلی ادبیات منظر محوطه بیمارستان، محدودبودن مجموعه شواهد معتبر درزمینه شناخت کاربر و نوع ارتباط او با محیط است. ازاین رو انجام مطالعات ارزیابی از نمونه های موردی در بسترهای مختلف برای تقویت غنای ادبیات ضروری به نظر می رسد.
بازشناسی مؤلفه های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
319 - 334
حوزههای تخصصی:
شکل گیری خانه در ایران از دیرباز مبتنی بر معیارها و نمادهای خاص خود بوده است. خانه ایرانی، موجودیتی ارزشمند است؛ برآورده کننده نیازهای ساکنانش و شکل گرفته بر پایه ارزش های کیهانی و جهات مقدس. با وقوع انقلاب صنعتی و شکل گیری ایدئولوژی مدرنیسم، ارزش هایی که شکل دهنده جهان آرمانی انسان سنتی بودند، به یکباره فرو ریختند و بازتاب آن در معماری به جدایی روح از ماده، باطن از ظاهر، کیفیت از کمیت و در نتیجه هویت از معماری انجامید. خانه ایرانی که زمانی نماد هویت ملت ایران بود به ساختمان های مکعب شکل یکنواختی تبدیل شد که بی توجه به فرهنگ، اقلیم، بینش شاعرانه-اساطیری و ارزش های دینی، در کنار یکدیگر قد برافراشتند و روزبه روز چهره شهر را آشفته تر کردند. هویت که یکی از پرتنش ترین و پیچیده ترین مقوله های عصر حاضر است، نیرو محرکه این پژوهش است. در این پژوهش به بررسی ریشه های شکل دهنده هویت خانه ایرانی در گذشته پرداخته می شود تا با بازشناسی آن ها بتوان هویت بیمار، مخدوش و زیرسؤال رفته خانه معاصر ایرانی را اصلاح و درمان کرد. این پژوهش از نوع کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن کیفی می باشد. چهارچوب نظری پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور اسناد مربوط به هویت و خانه ایرانی شکل گرفته است. نتایج بررسی به ارائه معیارهایی جهت باززنده سازی هویت ایرانی-اسلامی در خانه های معاصر می انجامد.اهداف پژوهش: شناخت شاخص های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران.شکل گیری خانه های معاصر بر مبنای الگوهای ایرانی- اسلامی.سؤالات پژوهش: مؤلفه های شکل دهنده هویت در خانه های تاریخی ایران کدام اند؟چگونه می توان هویت مخدوش شده خانه های معاصر را باززنده سازی کرد؟
مطالعه تطبیقی پارچه های کتیبه دار آل بویه و فاطمیان مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین انواع پارچه های کتیبه دار، پارچه های طراز است که علاوه بر جنبه زیباشناسی آن، دارای کاربردهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. این پارچه در طول حکومت آل بویه و فاطمیان مصر که هر دو حکومتی شیعه بودند کاربرد داشته و نمونه هایی از آن برجای مانده است. با عنایت به ویژگی خاص این پارچه که عملکردی همچون یک رسانه داشته، این پرسش ها مطرح است که نقش، جایگاه و کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این پارچه ها در دوران آل بویه و فاطمیان مصر چه بوده است؟ وجوه اشتراک و افتراق پارچه های کتیبهدار دوران آل بویه و فاطمیان مصر چیست؟ هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نقش و جایگاه پارچه های کتیبهدار و بهخصوص طراز در دوران آل بویه و فاطمیان مصر به عنوان یک رسانه است. نتایج پژوهش نشان می دهد، استفاده از کتیبه هایی با مضامین مذهبی و شیعی، استفاده از خط کوفی و زبان عربی برای نگارش، تقارن، تعادل و توازن در اجرای نقوش تزئینی، استفاده بیشتر از موضوعاتی معنوی مثل آرزوی سعادت و بخشش ازجمله وجوه مشترک و مواردی چون؛ استفاده از تکنیک های متفاوت بافت، سبک متفاوت خط کوفی، تفاوت رنگ ها، استفاده از مضامین گوناگون ادبی، مذهبی، نقوش نمادین، شیوه اجرای متفاوت نوشتار و خط کرسی ازجمله وجوه متفاوت پارچه های کتیبهدار این دوران است. افزون بر این، بر اساس رویکرد شکل دهی مشخص گردید که پارچه های مورد مطالعه ابتدا با هدف سیاسی و اجتماعی و پس از آن، اقتصادی و فرهنگی تولید و در خدمت اندیشه های حاکمان وقت بوده اند. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
مطالعه تطبیقی کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت (نمونه موردی: عکس های کتاب اتاق روشن و نماهای فیلم درون پیله زرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
گرچه عکس ها بیش از هر چیز دیگر جنبه ارجاعی قدرتمندی دارند، چنان که شخص با دیدن عکس واقعیت مربوط به آن را به خاطر می آورد بااین حال عکس ها کارکرد نشانه ای نیز دارند و بدین طریق می توانند بیانگر دلالت های گوناگون باشند. سینما نیز به طور مشابه چنین ویژگی ای را دارا است. ازاین رو کاربست ابزار نشانه شناسی می تواند امکان تطبیق بین دو رسانه سینما و عکاسی را فراهم کرده و شباهت ها و تفاوت های آن را آشکار کند. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است: کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت چیست؟ این پرسش امکان پژوهشی تطبیقی را می دهد که بر مبنای آن می توان به شباهت ها، تفاوت ها و تفسیر وجوه اشتراک و افتراق میان عکاسی و سینما پرداخت. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی و مبانی نظریِ نشانه شناختی است و اطلاعات از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است و با استفاده از روش هم سنجی لنزی انجام خواهد شد. کلیه عکس های مرتبط در بخش عکاسی از کتاب اتاق روشن انتخاب شده است و عکس های مربوط به سینما، فریم های انتخابی از فیلم درون پیله زرد هستند. هدف اصلی مقاله کاربست ابزاری تطبیقی در تحلیل و مقایسه سینما و عکاسی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که به واسطه کاربست ابزارهای نشانه ای مطروح توسط بارت در کتاب اتاق روشن، میان عکاسی و سینما 72 درصد شباهت وجود دارد. این شباهت از بررسی و مقایسه دو عنصر اساسی نشانه در عکس یعنی استودیوم و پونکتوم به دست آمده و بر اساس آن استودیوم بیشتر دلالت هایی ضمنی و آشکار را شامل می شود و در نقطه مقابل، دلالت های پونکتوم بیشتر برخاسته از مواجهه ای شخصی است.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی بر تحولات پیکره بندی فضایی مساجد تهران از دوره مشروطه تا کنون با روش فضای محدب (نحو فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
746 - 762
حوزههای تخصصی:
مساجد ایرانی از ورود اسلام تاکنون از نظر کالبدی دچار تغییر و تحولاتی شده اند؛ این تغییرات را می توان ناشی از عوامل فرهنگی-اجتماعی در هر دوره دانست. در این پژوهش، پنج نمونه از مساجد دوره مشروطه تاکنون به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. نمونه ها هریک دارای جایگاه اجتماعی مهمی هستند. روش پژوهش ترکیبی می باشد که از نوع تاریخی همراه با تفسیر و تطبیق، همچنین شبیه سازی یارانه ای صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که به کمک ابزار و نمونه برداری انجام شده است. بعد از بررسی اطلاعات اولیه مساجد با استفاده از نرم افزار AUTO-CAD نقشه مساجد به صورت نقشه محدب تعریف و ترسیم می شود سپس با نرم افزار DEPT-MAP مورد تحلیل قرار می گیرد. مؤلفه های عمق متوسط، انتخاب، اتصال، کنترل و هم پیوندی در این فضاها بررسی شده که به طور نسبی و قیاسی تحلیل می شود. خروجی این نرم افزار به صورت داده های گرافیکی و کمی است که به تحلیل هریک پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قابلیت انتخاب در فضای مساجد از مشروطه تاکنون کاهش یافته است. قابلیت اتصال که نشان دهنده شناخت جمعی و گردش فضایی است؛ همچنین میزان کنترل فضایی در مساجد ثابت بوده است. مساجد نزدیک به دهه های کنونی دارای یکپارچگی کم تر و سهولت در روابط فضایی هستند. همچنین سلسله مراتب در مساجد در ابتدا کم شده و در مساجد کنونی به مرور، مجدداً افزایش یافته است.اهداف پژوهش:ارزیابی ساختار فضایی مساجد پس از مشروطه در تهران با استفاده از روش فضای محدب تحت تأثیر عوامل اجتماعی.مقایسه تأثیر عوامل اجتماعی در فضای محدب از مساجد دوره مشروطه تاکنون در تهران.سؤالات پژوهش:چگونه می توان تأثیر عوامل اجتماعی در مساجد پس از مشروطه تهران را با استفاده از روش فضای محدب ارزیابی کرد؟عوامل اجتماعی از دوره مشروطه تاکنون موجب چه تحولاتی در پیکره فضایی مساجد شده است؟
ذائقه یابی مخاطبان سینمای ایران بر پایه تحلیل شخصیت اصلی در فیلم های کمدی پربیننده یک دهه (1402-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
7 - 22
حوزههای تخصصی:
سینما هنری جریان ساز در منظومه فرهنگی کشور است. رابطه علاقه و اقبال بینندگان به فیلم و آثار تولیدشده از سوی هنرمندان رابطه ای دوطرفه است که هریک بر دیگری اثر می گذارد. یکی از عوامل کلیدی و بسیار مهم در جذابیت یک فیلم شخصیت پردازی آن است. شخصیت های جذاب و واقعی، می توانند تجربه تماشای یک فیلم را برای بینندگان تبدیل به یک سفر عاطفی و فکری کنند. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، واکاوی شخصیت های پرداخته شده در فیلم های پُرفروش کمدی یک دهه (1392-1402) از سینمای ایران است تا ذائقه مخاطب برای پسند شخصیت های نمایش داده شده در پرده سینما بهتر شناخته شود. این شناخت ذائقه می تواند به تولید آثاری منجر شود که احتمال بالاتری در موفقیت برای جلب نظر مخاطبان داشته باشند. بدین منظور چهار فیلم فسیل، مطرب، هزارپا و نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا به روش توصیفی – تحلیل و از منظر شخصیت پردازی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، شخصیت ها از سه بعد خصوصیات ظاهری، ویژگی های روانی و ویژگی های اجتماعی (حرفه ای) تجزیه وتحلیل شده اند. با تجزیه وتحلیل عمیق این شخصیت ها، قواعد و الگوهای خاصی شناسایی شد که احتمالاً مورد پسند مخاطبان سینمای کمدی در ایران است و می تواند یکی از عوامل اقبال مخاطبان به این فیلم ها به شمار رود. این قواعد و الگوها می توانند جدا از کمک به تولیدکنندگان و نویسندگان فیلم نامه در خلق شخصیت های مطلوب و جذاب، ذائقه مخاطبان را نیز به گونه ای خاص از سینمای کمدی عادت دهند.
روند تحولات شهری در فضای شهر تاریخی اصفهان با تاکید بر دو دهه اول قرن بیست و یک (یک مصداق حفاظت شرقی در آسیای غربی و منطقه خاورمیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
1 - 17
حوزههای تخصصی:
تحولات شهری دهه های اخیر در بسیاری از شهرهای تاریخی مدیریت شهری را دچار بحران کرده است؛ به نحوی که اقدامات خودسرانه در ارتباط با مناظر شهری تاریخی، خاطره شهری را به شدت مخدوش و هویت شهری تاریخی را برای نسل های آینده ناخوانا می نمایند. در بسیاری از فضاهای شهری تاریخی می توان اتفاقاتی غیر معمول و نامتعارف با فضای تاریخی را مشاهده نمود، مانند: عدم رعایت حریم ارتفاعی در مجاورت اماکن تاریخی که باعث مخدوش شدن منظر بنای تاریخی و بافت پیرامونی آن شده اند، دخل و تصرفات بیش از حد در فضای تاریخی که منجر به از بین رفتن خاطره شهری می شود. بر این اساس، سوالات اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که: چرا علی رغم دغدغه مندی نظریه پردازان بزرگ حفاظت شهرهای تاریخی چنین معضلاتی هم چنان تکرار شده و قابل مشاهده است؟ علت نادیده گرفتن اصول حفاظت شهری و ایجاد چالش هایی که گاهی تا حد به مخاطره انداختن میراث جهانی پیش می روند، کدام است؟ پژوهش به دنبال یافتن پاسخی بر این گونه پرسش ها در بستر شهر تاریخی اصفهان به عنوان یک مصداق شرقی است. روش پژوهش به صورت ترکیبی است، که شامل روش های تاریخی، توصیفی و عِلّی می شود و ابزار مطالعاتی شامل آرشیوی، کتابخانه ای و میدانی است. فرض تحقیق بر این اساس شکل گرفته است که، حفاظت و توسعه در کنار هم می توانند هویت تاریخی را برای انتقال به آیندگان پاس بدارند. بنابراین، با وجود دشواری بازیابی هویت آسیب دیده در فضاهای شهری مانند اصفهان، می توان با رعایت دستورالعمل هایی مانع از تخریب بیشتر میراث تاریخی در اثر توسعه ناهماهنگ با حفاظت، در اقدامات آتی شد. به نظر می رسد علت عدم موفقیت اصفهان در روند توسعه حفاظت محور، عدم توجه و اهتمام به حفظ کلیت منسجم و یکپارچه و عدم حفظ ارتباط بین اجزای منظر شهری اصفهان و صرفا تمرکز بر تک بناهای خاص و ثبت میراث شده است که ریشه در تفکیک حفاظت "بنای تاریخی" از حفاظت "شهر تاریخی" دارد. از طرف دیگر مطالعه در فضای شهرهای تاریخی تاثیرات "نئولیبرالیسم" در حفاظت را با عنوان "حفاظت نئولیبرالیسمی" نشان می دهد که با تکیه بر اقتصادی قدرتمند میراث تاریخی در شهرها را نیز، مانند دیگر مباحث جاری در حیات بشری در دست گرفته است.
Proposed Definition and Typology of Brownfield Sites in Iranian Cities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
77 - 90
حوزههای تخصصی:
The term of brownfield and its redevelopment has been considered extensively in the world urban planning literature. However, the nature of the brownfields and the differences between how they are created in countries have caused this term to be defined based on the contextual and typological conditions in each country, involving a wide range of lands. Meanwhile, despite the high importance of brownfield development in improving the quality of urban life, this issue is still neglected in the urban planning system of Iran. Therefore, this study is aimed to propose the definition of brownfield sits in Iranian cities and their typology as a policy to help reconsider them in urban development plans. After presenting the adaptive criteria extracted from the relevant literature, experts in this field were interviewed to determine the main categories of this concept in the country’s cities using the grounded theory qualitative method. Then, the rules and regulations related to the categories were reviewed to finally define this concept and present its comparative typology. The findings show that in Iranian cities, the brownfield sites comprise abandoned sites or lands including activities that pollute the environment, being incompatible with authorized urban activities. According to this definition, twelve types of brownfield sites can be identified in Iranian cities, in which the activities are incompatible with urban activities and they require intervention for development, and one type includes lands with no function at present, in which development has occurred previously.
مراحلِ تولیدِ اثر معماری در ارتباط با طبیعت با هدف تربیتِ متخصصین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۲۸-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش شفاف سازی توانمندی هایِ مورد نیاز در یک فرد جهتِ موفقیت در حوزه های اصلی معماری و تبیین چگونگی مهارت و هوشِ افرادی که قصد ورود به این رشته را داشته و در نهایت کمک به اصلاح ساختار مشاوره های شغلی بود. ابزار و روش ها: با استفاده از روش دلفی و به وسیله پرسشنامه ای کیفی، از ده نفر خبره، هوش مورد نیاز نه گانه (گاردنر) برای مراحل و فازهای دوازده گانه حوزه معماری مورد سوال قرار گرفت سپس مطابق با روش قبل با استفاده از پرسشنامه ای کمی و ساختار یافته آشکار گردید که چه درصدی از هوش ها و زیرمجموعه های آن مبتنی بر طبیعت و یا تربیت است. سپس با استفاده از محاسبات ریاضی میزان تاثیرپذیری هر فعالیت معماری از مولفه های طبیعت و تربیت تعیین گردیده شد. یافته ها: یافتن مهارت در حوزه های اصلی معماری مبتنی بر هر دو مولفه طبیعت و تربیت بوده و میزان تأثیر پذیری از طبیعت و تربیت در کل موارد به یکدیگر نزدیک بود، به صورتی که حداقل این اختلاف مقدار 5/1 درصد (تربیت 25/49 و طبیعت 75/50) در اصول پیمان و حداکثر 7/16 درصد (تربیت 75/41 و طبیعت 25/58) در تهیه نقشه های اجرایی و برقراری ارتباط با کارفرما بود. نتیجه گیری: به دلیل تاثیرگذاری طبیعت و سرشت فرد می بایست انتخاب او برای طی مراحل آکادمیکِ آموزش معماری مبتنی بر شاخص هایی صورت پذیرد که مبینِ وجود مولفه ها و خصوصیاتی در ماهیت ژنتیکی فرد باشد. اهمیت تربیت در حوزه ایجاد متخصص توانمند در همه حوزه های معماری بیشتر بوده لذا به موضوع آموزش آکادمیک باید با حساسیت بیشتری پرداخته شود.
بررسی هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان با هدف تامین بیشترین ساعت آسایش حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
87 - 98
حوزههای تخصصی:
حیاط مدارس مکانی است که دانش آموزان حدود 20 تا 25 درصد زمان حضور خود در مدرسه را در آن سپری می کنند. تأمین آسایش حرارتی، یکی از نیازهای اساسی دانش آموزان در حیاط مدارس است. هدف این پژوهش بررسی نقش هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان به گونه ای که بیشترین ساعات آسایش حرارتی را تأمین نماید است. برای دستیابی به این هدف الگوی هندسی آزمون ها تعیین شد، سپس عملکرد حرارتی الگوها با نرم افزار انوی مت شبیه سازی و با قیاس منطقی عملکرد حرارتی الگوها، الگوها با تأمین بیشترین ساعات آسایش حرارتی برای دانش آموزان تعیین شد. بر اساس نتایج، الگوی شکلی، جهت کشیدگی و نسبت اضلاع حیاط بر محدوده زمانی آسایش حرارتی دختران 7 تا 12 سال شهر اصفهان در حیاط مدارس تاثیرگذار است وحیاطهایی با کشیدگی شرقی-غربی و نسبت طول به عرض 2.5 به 1با ساختمان مرکزی از میان مدلهای مورد بررسی عملکرد حرارتی بهتری داشته و بیشترین ساعات آسایش حرارتی را برای دانش آموزان تأمین می نماید.
تدوین چارچوب اقدام و معاصرسازی مجموعه ذوب آهن کرج بر اساس سامانه رتبه بندی پایداری DGNB(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۶۸-۴۸
حوزههای تخصصی:
اهداف: سامانه های ارزیابی پایداری ابزار مهمی برای سنجش و مدیریت اقدامات انجام شده در آثار معماری هستند. هدف اصلی پژوهش، سنجش میزان کارایی سامانه DGNB در نمونه مطالعاتی کارخانه ذوب آهن کرج است. روش ها: روش تحقیق روش توصیفی-تحلیلی؛ و از نظر هدف کاربردی است، روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. به عنوان نمونه مطالعاتی، در این پژوهش به اولویت بندی و رتبه بندی پایداری در مجموعه ذوب آهن کرج پرداخته است. این کارخانه به عنوان میراث مشترک ایران و آلمان، به دست معماران مشهور از آلمان، اتریش، ایتالیا، سوییس و غیره در فاصله جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم ساخته شد، و از بناهای شاخص در حد آثار میراث جهانی به شمار می آید. یافته ها: یافته های پژوهش در مجموعه ذوب آهن کرج بر اساس سیستم DGNB، حاکی از آن است که کیفیت زیست محیطی با 20 درصد تاثیرگذاری بر پایداری مجموعه ذوب آهن کرج در رتبه اول، کیفیت اقتصادی با 9/17 درصد در رتبه دوم، کیفیت اجتماعی-فرهنگی و عملکردی با 7/16 درصد در رتبه سوم، کیفیت فناورانه با 3/15 درصد در رتبه چهارم، کیفیت فرآیندی با 2/15 درصد در رتبه پنجم و در نهایت کیفیت سایت با 15 درصد در رتبه ششم قرار دارد. نتیجه گیری: نتایج بر کارایی و موفقیت سامانه رتبه بندی DGNB در طراحی چارچوب اقدام در مجموعه ذوب آهن کرج، حکایت دارد. از این رو، می توان استفاده از این سامانه ارزیابی پایداری را در مدیریت فرآیند اقدام در سایر آثار ارزشمند میراث معاصر و میراث معماری صنعتی توصیه نمود.
تطبیق پوچ گرایی و ایمان به خدا ( آثار صادق هدایت و صحنه های دفاع مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
188 - 199
حوزههای تخصصی:
سعادت و کمال انسان در گرو شناخت هدف و آگاهی از فلسفه حیات است .هرچقدر انسان مفهوم هدفمندی در زندگی را درک کند، به همان اندازه زندگی انسان از ارزش و کیفیت بالاتری برخوردار خواهدشد. از نظر اسلام هم، تمام نظام هستی در خدمت به انسان است و انسان با پشتکار و داشتن اندیشه متعالی و توکل بر ذات احدیت می تواند به کمال مطلوب و هدف غایی برسد. گاهی اوقات مشکلات و دغدغه های فراوان زندگی این اندیشه را صعب العبور و دشوار می سازد و انسانی که دارای نفس ضعیف باشد از روبه رو شدن با سختی ها حذر می کند. مسئله قابل تأمل در پژوهش این است که چگونه می توان از تفکرات باطل دوری گزید و با هدف متعالی و معنوی از پوچ گرایی که ریشه آن در جوامع غربی و در آثار نیهیلیست های غربی است، دوری کرد و با توسل به آیات و احادیث راه روشن زندگی را دریافت. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که با اتکا به آیات قرآنی می توان و ارزش های اسلامی می توان از پوچ گرایی دوری جست و شجاعت وافر رزمندگان در صحنه های دفاع مقدس یکی از جلوه گاه های ایمان به خداوند است.اهداف پژوهش: بررسی ارتباط نقد پوچ گرایی در (مکاتب غربی و آثار صادق هدایت) با رویکرد قرآنبررسی ایمان به دفاع مقدس در صحنه های دفاع مقدس.سؤالات پژوهش: ارتباط نقد پوچ گرایی در (مکاتب غربی و آثار صادق هدایت ) با رویکرد قرآن چیست؟ایمان به خدا چه بازتابی در صحنه های دفاع مقدس داشته است؟
بررسی الگوی انتخاب مسکن و محله در گروه های خاص شهر تهران؛ با مروری بر مدل های انتخاب مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانوارها با تغییر شرایط زندگی، نیازهای متفاوتی پیدا می کنند که پاسخگویی به آن ها ضرورت جابجایی در شهر را بوجود می آورد که شامل تغییر در واحد مسکونی و بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین پیرامونی است. در این مقاله شناسایی الگوی انتخاب مسکن و تمایز ترجیحات خانوارها برمبنای نظریه ادوار زندگی تبیین می شود که چرخه عمومی تحولات زندگی و نیازهای مسکن برای تمامی خانوارها را بیان می کند. در توسعه نظریه مذکور، هر خانوار شهری به دسته های متمایزی با ویژگی های اجتماعی- اقتصادی تقسیم می شود که این تمایزها منشأ انتخاب های گوناگون مسکن است. شناسایی اثرات و ارتباط میان ویژگی های اجتماعی- اقتصادی خانوارها و ویژگی همسایه ها امکان تبیین گفتمان ها و جریان های اصلی شهر را فراهم می کند؛ مانند همگنی محلات و جدایی گزینی فضایی. در این مقاله به انتخاب مسکن گروه های خاص در شهر تهران با تاکید بر بافت اجتماعی- اقتصادی محله انتخابی آن ها پرداخته شده است. بنابراین گروه های خانوار هدف پژوهش مهاجران به شهر تهران، متولدین خارج از تهران، کارگران ساده، خانوارهای تک سرپرست، دارای معلول و اجاره نشین هستند. مدلسازی انتخاب مسکن بصورت انتخاب گسسته و با استفاده از روش «رگرسیونی چند متغیره کمی» انجام شده است که امکان تحلیل متغیرهای متعدد وابسته را ممکن می کند. داده های ورودی مدل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 شهر تهران و تسهیلات شهری تهران از طرح تفصیلی اخذ شده است. متغیرهای گروه واحد مسکونی شامل متراژ زیربنا و پایداری بنا است و متغیرهای گروه بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنین شامل نرخ باسوادی در گروه زنان، نرخ اشتغال زنان، نرخ حضور ساکنین دارای تحصیلات عالی، سرانه وسیله نقلیه شخصی و نرخ حضور دانشجویان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای گروه «واحد مسکونی» بیشترین نقش را در انتخاب مسکن ایفا می کند و از میان متغیرهای بافت اجتماعی- اقتصادی خانوارها، تمامی متغیرها ارتباط معناداری دارند که نشان از روایی مدل دارد و دو متغیر «سرانه اتومبیل شخصی خانوار» و «نرخ باسوادی زنان» بیشترین درصد تبیین در این گروه را ایفا می کنند. در گروه «واحد مسکونی» شانس انتخاب واحدهای مسکونی با متراژ زیربنای کمتر و بناهای ناپایدار در میان گروه های خاص بیشتر است و همچنین شانس انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی پایین ترِ ساکنین افزایش می یابد و تنها استثنای این روند، گروه هدف مهاجران 5 سال گذشته است. یافته های کلی پژوهش نشان می دهد که برای گروه های خاص انتخاب واحد مسکونی مناسب ارجح تر از محله است و تنها برای گروه مهاجران 5 سال گذشته است که انتخاب بافت اجتماعی- اقتصادی محله در اولویت قرار می گیرد.
ارزیابی شاخص های مسکن پایدار در شهر سلماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
21 - 37
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشم انداز بلند مدت جوامع انسانی مطرح شده است و همچنین مسکن و مس ائل مربوط به آن مسأله ای جهانی است و برنامه ریزان و سیاست گذاران در کشورهای مختلف به دنبال راه حل هایی ب رای ح ل مسائل مربوط به آنند. با توجه به اینکه مسکن یکی از مهمترین کاربری های شهری اس ت، ل زوم طراحی درست محیط مسکونی امری ضروری است در همین راستا در این تحقیق به بررسی مؤلفه های مسکن پایدار در شهر سلماس پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی مولفه های مسکن پایدار در شهر سلماس نشان دهنده این است که؛ مولفه ی کالبدی با میانگین 95/2 دارای بیش ترین رتبه بوده است و بعد از آن مؤلفه ی زیست محیطی در رتبه ی دوم با میانگین 91/2 قرار دارد و اجتماعی در رتبه ی سوم با میانگین 76/2 و مؤلفه دسترسی با میانگین 46/2 ودر نهایت مؤلفه ی اقتصادی با میانگین 03/2 آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است که این نتایج نشانگر سهم بسزای مؤلفه های کالبدی و زیست محیطی در مسکن پایدار شهر سلماس می باشد و کمترین اثرگذاری در مسکن پایدار این شهر مربوط به مؤلفه ی اقتصادی است. ضمن اینکه در کل میانگین همه مؤلفه ها کمتر از حد مبنا (عدد 3) بوده است.
مقایسه تطبیقی آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی در سوررئالیسم بر اساس نگرش هنر فمینیستی و جایگاه آن در تصویرسازی
حوزههای تخصصی:
هنر مقوله ای چند بعدی است و از جنبه های گوناگون می توان به موضوعات آن پرداخت. زن به عنوان یکی از موضوعات هنر، با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرد، می تواند در جنبه های متفاوت هنری قرار گیرد. به عبارت دیگر، در بررسی نسبت بین زن و هنر، زن هم به عنوان آفرینش گر اثر هنری یا به مثابه ناظر و مخاطب و ارزیاب محصولات هنری و یا به عنوان موضوع و نماد در آثار هنری مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با روش مشاهده آثار و تحلیل محتوا، در مورد هنر فمینیسم و جایگاه آن در تصویرسازی سوررئال، با نگاهی به جامعه زنان و میزان آزار و اذیت جنسی و روحی از جانب مردان، آن ها را به نقد می کشد. تاکید در این پژوهش بر آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از جنبه زیبایی شناسی و هنر فمینیستی هیچ گاه، هنر زنان به رسمیت شناخته نشده است و با سرکوب اندیشه های فمینیستی سعی در نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان گردیده است.
گونه شناسی فنی و بصری چلنگری های دَر و پنجره های تهران عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
72 - 92
حوزههای تخصصی:
ابنیه تهران در دوره پهلوی دوم دارای چلنگری با طرح های متنوع هستند که نشان از هنر دست آهنگران تهرانی است. هدف مقاله، بررسی شیوه طراحی، ساخت و تکنیک های به کار رفته در چلنگری های در و پنجره تهران دوره پهلوی دوم است و به دنبال پاسخ بدین پرسش هاست: 1) شیوه طراحی، ساخت و تکنیک چلنگری (پنجره و دَر) ها در تهران چیست؟ و 2) نقوش آن ها کدامند؟ روش پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و به ویژه میدانی که تعداد نمونه ها 900 عدد پنجره و دَر، جمع آوری، آنالیز و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهند که، شیوه طراحی به صورت ساده و انتزاعی و نیمه انتزاعی بوده و نحوه گسترش نقوش مستقل (تکی)، قرینه (یک - دوم، یک - چهارم)، واگیره ای (4*1، 4*3، 2*3، 4*4، 2*6، 4*6، 3*1، 3*2، 4*2، 5*4) هستند. نحوه ساخت و تکنیک نیز طرح موردنظر را روی صفحه تخمین کپی کرده و سپس، به وسیله تسمه های فلزی به پهنای 2 سانتی متر و قطر 5/0 سانتی متر و گاهی، ورقه های آهن نقوش را آماده و روی دَر و قاب پنجره نصب می کنند. نقوش در پنج دسته انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و گره چینی، انتزاعی هستند. تنوع طراحی، شیوه گسترش و نقوش در چلنگری های این دوره، پیرو نقش مایه های گره ایرانی بر آجر، چوب و به ویژه، کاشی کاری، نقاشی های انتزاعی مانند پیت موندریان و مکاتب قرن 19م. (سوپره ماتیسم، ریونیسم، کنستراکتیویسم) بوده و هم چنین، استفاده از نقوش ایرانی در این دوره کم رنگ شده و غالب نقوش تابع مدرنیته حاکم در ایران هستند. چلنگری ها در این دوره، ریشه هویتی ایرانی - اروپایی داشته و تمامی نقوش و فرم ها از ابعاد و شکل دَر و پنجره ها تبعیت می کنند.
سپهر نشانه ای نگارگری ایرانی در دوران پهلوی اول براساس نظریه یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی سلسله ی قاجار و برآمدن سلسله ی پهلوی شروع یک نظام جدید فرهنگی در ایران بود. تجدد گرایی و گفتمان های برآمده از آن مانند ملی گرایی، سکولاریسم و باستان گرایی منجر به تحولات متعدد فرهنگی شدند که بخش مهمی از آن گرایش به غرب بود؛ ولیکن با وجود تمایل به تجدد و غرب گرایی، این دوران شروع تازه ای برای هنرهای سنتی به ویژه نگارگری ایرانی بود. حال مسئله اینجاست که چه عواملی باعث شد تا در فضای تجددگرایانه ی فرهنگی پهلوی اول توجه به نگارگری شدت گرفته و موج تازه ای از تحولات سبک شناختی در آن شکل بگیرد؟ با این پرسش و با هدف شناخت سیر تحول و نوگرایی در نگارگری دوران پهلوی اول، این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی و اسنادی به مطالعه و بررسی عوامل تأثیر گذار در تحولات نگارگری دوران پهلوی اول می پردازد که برای این منظور از نظریه ی سپهر نشانه ای یوری لوتمان برای ترسیم سپهر نشانه ای استفاده می شود. آنچه منتج به طرح الگویی با هسته ی نگارگری مکتب اصفهان و لایه های تراوایی تأثیر پذیری از نقاشی اروپایی، فرد گرایی و قرار گرفتن در افق معنایی غالب آن دوران می شود. بر اساس این الگو نگارگران عصر پهلوی اول، با مرکز قرار دادن مکتب اصفهان به مثابه امر اصیل و ملی، مجموعه تحولاتی را در نگارگری آن دوران به وجود آوردند که همه ی آن ها مبتنی بر گفتمان های متعدد فرهنگی دوره ی پهلوی اول بود. در این میان همراهی با گفتمان تجدد گرایانه ی پهلوی در قالب تأثیر پذیری از نقاشی غرب، فردگرایی و هماهنگی با افق معنایی غالب آن دوران، باعث تحول در ساختار نگارگری شد، آنچه به مشروعیت و رونق بیشتر این هنر در عصر پهلوی اول منجر شد.
زیباشناسی عرفانی در آثار کامران یوسف زاده
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
33 - 40
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستیِ هنر در تفکر شرقی همواره با ماوراءالطبیعه پیوندی قریب داشته است. بر خلاف تصور مدرنیستی از سوژه، موجبات پدیدار شدنِ هنر در تفکر شرقی، ذوقِ هنرمند نیست. در تفکر شرقی، تمثیل اصلی ترین شیوه برای بیانِ محسوسِ معقولات است. هدف این مقاله، بررسی و تجزیه و تحلیل مجموعه آثاری از کامران یوسف زاده است که با عقایدِ عرفانی و متصوفه و همچنین معماری اسلامی پیوندی نزدیک دارد. لذا به روشِ توصیفی، ویژگی های هنر در عرفان، متصوفه و اسلام بررسی شده است و آرای عرفا، صوفیان و حکمای مسلمان در باب هنر و زیبایی، ابزارِ تحلیل بوده است. بررسیِ تحلیلیِ موضوعی که هنرمند می خواهد بیان کند و همچنین تجزیه تحلیلِ رنگ و شکلِ ساختاری آثار او، محور اصلی کندوکاوهای این مقاله است. نتیجه چنین بوده است که رنگ و ساختارِ دایره وار در آثار یوسف زاده بیانی تمثیلی از موضوعِ کائنات است. وی به شدت تحت تأثیر معماری قدسی گنبدِ مساجد اصفهان و نیز مضامین عرفان در اشعار مولوی و همچنین اندیشه صوفیانه بوده است. این که بتوان آثار او را مدرنیستی دانست یا خیر مجادله ای ما بین "فرم–محتوا" و "صورت–معنا" خواهد بود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که شیوه هنرمند از نظر تکنیکِ اجرا و سازماندهیِ انتزاعیِ فرمِ آثار، مدرنیستی ست اما در مقابل به دلیل ویژگی بیانگریِ رنگ ها و افلاطون گرایی در ساختارِ دایره وار، با مفاهیم زیباشناسی جدید قابل توصیف نمی باشد. همچنین خوانشِ آثار او از جانبِ مخاطب تلاشی در جهت کشف رابطه بین "محسوس- نامحسوس" و "دال-مدلول" بوده که با تأویل سرو کار دارد.
ارائه روشی برای ارزیابی طرح های جامع شهری از دریچه ابعاد توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (مطالعه موردی: طرح جامع شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از رویکرد «توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی» برای بازنگری در اصول سنتی طرح های جامع شهری استفاده شده است. این مقاله سعی دارد دستورالعمل ارزیابی طرح های توسعه شهری را مطابق با اصول این رویکرد ارائه دهد. این ارزیابی در قالب اصول تراکم، تنوع، طراحی، دسترسی به مقاصد و فاصله تا حمل ونقل همگانی به عنوان بعدهای اساسی رویکرد و بررسی روابط این معیارها با یکدیگر انجام شده شده است. فرآیند ارزیابی، با استفاده از سیستم منطقه بندی پویا، در فواصل قابل پیاده روی انجام شده تا بدین ترتیب تصویر واقع گرایانه از وضعیت شهر در رابطه با هر اصل ارائه دهد. با استفاده از این روش، نقاط ضعف و قوت طرح های جامع، با جزئیات بیشتر و نمایش گرافیکی، مشخص خواهد شد. در نهایت، خروجی های ارزیابی، در قالب نمودارهای آماری و نقشه های پراکندگی جغرافیایی، برای بهبود طرح های جامع در فرآیند بازنگری این طرح ها مفید خواهد بود. نتایج ارزیابی طرح جامع شهر نیشابور نشان می دهد که توسعه این شهر در ابعاد تراکم، تنوع و فاصله تا حمل ونقل همگانی، خلاف جهت توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی است. بنابراین، توصیه می شود در بازنگری طرح جامع شهر در حوزه برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین و حمل ونقل به ملاحظات مربوط به توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی توجه ویژه شود.
کریپتوآرت؛ آمیختگی بین هنر و فناوری بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: جدیدترین آمیختگی بین هنر و فناوری بلاک چین، حرکت هنری تازه ای را به نام کریپتوآرت پدید آورده است. این شیوه نوظهور که به تازگی توجه جهان هنر را به خود جلب کرده، نیازمند درک و خوانش ویژه ای است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که چه چیزی این فناوری نوآورانه را به هنر تبدیل می کند و تلاش دارد تا بیابد آیا کریپتوآرت می تواند بازارمحوری و کالاشدگی هنر را در نظام سرمایه داری به چالش بکشد؟هدف پژوهش: هدف مطالعه پیش رو این است تا ضمن آشنایی با شیوه عملکرد تکنولوژی در کریپتوآرت و ردگیری زمینه های شکل گیری آن در تاریخ هنر، به درک بهتری از این حرکت جدید هنری دست یابد و هم چنین پتانسیل رهایی بخش هنر رمزنگاری را در حیطه بازارمحوری مورد مطالعه قرار دهد.روش پژوهش: این پژوهش با هدف بنیادی و روش تاریخی-توصیفی برای پاسخ به سؤالات خود، از نظرات اندیشمندانی چون «لوسی لیپارد»، «والتر بنیامین» و «ژان بودریار» بهره برده است. نمونه ای از آثار کریپتوآرت نیز در تحقیق پیش رو مورد مطالعه قرار گرفته است؛ روش نمونه گیری غیرتصادفی، هدفمند و شامل اثر هنرمند نام آشنای معاصر «دیمین هرست» است که پروژه وی بازتاب بیش تری در رسانه ها داشته و قیمت فروش آن قابل توجه بوده است.نتیجه گیری: نتایج روشن می سازد کریپتوآرت از این رو هنر است که در امتداد مفاهیم پیشین تاریخ هنر معاصر در تکاپوی بازتعریف هنر و نمایاندن رابطه آن با زندگی است. تکنولوژی در این رویه تازه می کوشد از طریق منضم کردن یک دارایی مجازی به آثار، اصالت و یگانگی مد نظر مدرنیسم را به هنر دیجیتال باز گرداند. هم چنین یافته ها بیانگر این هستند که هنر رمزنگاری شده می تواند فرصت ها و تهدید هایی را برای اقتصاد هنر به همراه داشته باشد؛ از یک سو توانایی تمرکززدایی و به چالش کشیدن چارچوب های مرسوم بازار سرمایه محور هنر را دارد و از سوی دیگر می تواند به ابزاری جهت تقویت فرایند کالاشدگی و تسلط مجدد سرمایه بر هنر تبدیل شود.