مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قلمرو
حوزه های تخصصی:
دولت ها همواره با دو نوع تهدید یا با دو مرکز تهدید روبرو می باشند داخلی و خارجی حکومت ها در برابر تهدیدات داخلی از نیروهای سرکوب پلیس و دادگاههای حقوقی و زندانها استفاده می کنند و در رویارویی با تهدیدات خارجی از دستگاه دیپلماسی تشکیلات جاسوسی و در نهایت از نیروهای نظامی بعنوان سپر دفاعی بهره میگرند ( رنجبر ص 21، 1378) واکنش بر ضد تهدیدات خارجی در سطح دولت ملی بوده که به صورت متمرکز وکنترل شده انجام می پذیرد در ابتدای قرن بیست و یکم و در آستانه هزار سوم میلادی باید به پیذیریم که منشا بسیاری از مسائل جهانی به تحولات استراتژی های نظامی وابسته و ÷یوسته است ادبیات پایه ای سیاسی نظامی در کشور ما به ویژه در سطح محیط های پژوهشی گاهی فقیر و بیشتر ترجمه ای است اصولا جغرافیدانان کشور ما میل و رغبت چندانی برای ورود به مفاهیم و موضوعات دفاعی ندارند که البته چرایی آن خود می تواند موضوع پژوهش مستقلی باشد بر این اساس و بعنوان راهکاری برای ÷ر کردن خلا استراتژی دفاعی دولت ها مقاله حاضر که در واقع بخش کوچکی از پژوهشی پایه ای تحت عنوان روش شناخت مناطق استراتژیک می باشد تنظیم گردیده است کوشش محوری این مقاله بر ان است که قلمروهای دفاعی دولتها را درمحیط های بیرونی در چارچوبی واقعی وملموس که منطبق با شرایط جمهوری اسلامی ایران باشد طبقه بندی نماید
اوضاع سیاسی و اجتماعی شرق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمینهای حوزه شرقی خلافت اسلامی مقارن تهاجم مغول با اوضاع و احوال ناخوشایندی روبرو بود. فقدان حکومت مرکزی مقتدر‘تعدد قدرتها‘درگیریهای فراوان امیران بلاد برای کسب قدرت بیشتر‘ ستم والیان و حاکمان شهرها به مردم‘ افزون خواهیهای سلطان محمد خوارزمشاه‘ قصد خلیفه الناصر برای تجدید مجد و عظمت از دست رفته عباسی ‘ رویارویی و درگیری خلیفه و سلطان ‘ فتنه های اسماعیلیه‘ خرافیگری صوفیان ‘ تعصبها و مشاجره های مذهبی ‘ افزونی پی در پی مالیاتها‘ قحطی‘ زلزله و بیماریهای گوناگون از جمله مشکلاتی بود که مردم این سرزمینها با آن روبرو بودند. همچنین برآمدن حکومت تازه نفس و مقتدر چنگیزخان در دشتهای مغولستان مسئله ای بود که موجب تحولات عمده در جهان اسلام‘ و به ویژه شرق اسلامی گردید.
شاخصه های نظریه های تفسیر اجتهادی مفسران امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی، منابع، روش و قلمرو، ارکان اصلی یک نظریه تفسیری به شمار می آید و اکتشاف آن، روش و منابع خاصی دارد و بهترین روش برای کشف نظریه تفسیری یک مکتب توجه به عملکرد تفسیری مفسران آن است. اجتهادی و اثری دو روش تفسیری امامیه است و هر یک مبانی و طرفدارانی دارد. موضوع این پژوهه اکتشاف و تحلیل مولفه های اساسی نظریه های تفسیری مفسران اجتهادی امامیه از دو حوزه کهن بغداد و معاصرِ نجف و قم است که با رهیافتی نظریه پژوهی تالیف شده است. نخستین بار مفسران کهن امامیه در حوزه بغداد با تکیه بر اجتهاد و نقل معتبر، نظریه تفسیر اجتهادی این مکتب را طراحی کرده اند که در آثار تفسیری آنان نُمود یافته است؛ هر چند روند تدوین این نظریه تدریجی بوده است لکن از وحدت مبانی در ادوار مختلف تاریخی برخوردار بوده و در دوره معاصر به مرحله تثبیت رسیده است. مفسران اجتهادی معاصر ایرانی امامیه از دو حوزه نجف و قم، در برخی از مولفه ها همانند قلمرو تفسیر، اندکی با یک دیگر اختلاف دارند لکن در مولفه های مبانی، منابع و روش، وحدت نظر دارند.
قلمرو شرعی و قانونی امربه معروف و نهیازمنکر (حوزه مردم نسبت به یکدیگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است تا به پرسش هایی در زمینه محدودیت های امربه معروف و نهیازمنکر، مستندات این محدودیت ها، نسبت میان قلمرو شرعی و قلمرو قانونی امربه معروف و نهیازمنکر پاسخ گوید. در قسمت مربوط به قلمرو شرعی امربه معروف و نهیازمنکر، مواردی چون تعرض به حریم خصوصی دیگران، تجسس در امور دیگران و جلوگیری از حرام با عمل حرام، مورد بررسی قرارگرفته اند. در بخش مربوط به قلمرو قانونی، بحث بر روی ممنوعیت های مرتبط با حریم خصوصی و ممنوعیت های مرتبط با نهادهای قانونی متمرکز شده است. به رغم برخی تفاوت های ظاهری، قلمرو شرعی و قانونی امربه معروف و نهیازمنکر همسو بایکدیگر و مکمل هم میباشند و حوزه های مختلفی نظیر شئون اسلامی، حقوق شهروندی، عفت عمومی، امور خانوادگی، امنیت و انضباط اجتماعی، بهداشت عمومی، حفظ اموال عمومی و حفاظت از محیط زیست را در بر میگیرند.
قلمرو و کارکردهای دین در مقایسه با علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسش های مهم قرون گذشته بوده و پاسخ های متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، به رغم پیشرفت های خیره کننده علم و نقش فزاینده آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی بشر باشد، و این دین بوده که پرسش های بنیادین انسان را پاسخ گفته است؛ لذا نمی توان اندیشه محدودیت قلمرو و کارکردهای دین را معقول و قابل دفاع دانست. البته، وجود برخی تشابهات در ویژگی های علم و دین باعث شده است که همکاری آن دو بیش تر باشد، اما این امر بدان معنی نیست که یکی جای دیگری را بگیرد. در این باره می توان به برخی شباهت ها در تجربه، تبیین، عینیت، مدل ها، و پارادایم های آن دو اشاره کرد؛ در عین حال که هریک کارکرد خاص خود را دارد و این کارکرد از دیگری ساخته نیست. در این زمینه می توان به نقش بنیادین دین در تأمین مبانی اساسی علم و شکل دهی به نظریه ها و قوانین علم و نیز نقش پیشرفت های علمی در تبیین بیش تر باورهای دینی نگاه کرد.
تعهد همکاری متعهدله در اجرای قرارداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای تعهد در بسیاری از قراردادها بدون همکاری طرف مقابل امکان پذیر نیست و متعهدله وظیفه دارد امکان انجام تعهد را به گونه ای فراهم نماید که متعهد بتواند ضمن عمل به تکالیف خود، آنچه را که متقابلاً استحقاق دارد، دریافت نماید. به عنوان مثال، اجرای تعهد معالجه از سوی پزشک، بدون همکاری بیمار ممکن نیست. این تکلیف در اقسام مختلف قراردادها و بسته به اوضاع و احوال حاکم و شرایط عقد، متغیر است. مبنای مهم تعهد همکاری، اصل حسن نیت است؛ البته شرط ضمنی و عرف نیز می تواند به عنوان سایر مبانی آن مطرح شود.
در ادبیات حقوقی ما اشاره ای به این موضوع نشده و رویه قضایی هم با آن بیگانه است؛ اما در حقوق کشورهای مختلف و اسناد بین المللی راجع به قراردادها مورد تأیید واقع شده و آثار نقض تکلیف مزبور که فراتر از موضوع عدم مسئولیت متعهد است، تبیین شده است. نگارنده با مطالعه تطبیقی تلاش نموده است تا ضمن معرفی این مفهوم جدید، مبانی، قلمرو و آثار نقض تکلیف مزبور را مورد بررسی قرار دهد.
پردازش مفهوم «قلمرو» از منظر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
جغرافیای سیاسی و حقوق بین الملل دریاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان آغاز تدوین حقوق بین الملل دریاها، عامل جغرافیا نقش مهمی را ایفا کرده است. امروزه نیز مسائلی مانند وقایع قطب شمال و منازعات میان کشورها در بسیاری از نقاط دنیا بر سر قلمروهای دریایی، بیانگر این واقعیت است که عامل مکان، نقش اساسی در بحث های میان کشورها درباره ادعاهای حقوقی آنها بازی می کند. این پژوهش بر اساس دیدگاه نئورئالیستی و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله می پردازد که عوامل جغرافیایی، چه نقشی در تدوین حقوق بین الملل دریاها و منازعات میان کشورها بر سر قلمروهای دریایی داشته است. در این راستا نقش عوامل موقعیت جغرافیایی، جزر و مد، شکل سواحل و وضع ناهمواری های ساحلی، خلیج، عمق، جریان های دریایی، دلتا، آبسنگ، برآمدگی جزری، تنگه، دهانه رودخانه، بسته یا نیمه بسته بودن دریا، مجمع الجزایر و منابع اقتصادی بستر دریا، در تدوین حقوق بین الملل دریاها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که جغرافیای سیاسی دریاها هویتی میان رشته ای دارد؛ یعنی نقش جغرافیا، حقوق بین الملل، دیپلماسی، فناوری و قدرت را در چگونگی تعیین قلمروهای دریایی و بهره برداری دولت های ساحلی از آنها مورد بررسی قرار می دهد. در این میان جغرافیا بستر تمام این مسائل است؛ چراکه جغرافیای کشورهایی که در روند تدوین حقوق بین الملل دریاها حضور فعال داشته اند، به خصوص خصیصه های فیزیکی و ژئومورفولوژیکی سواحل آنها، نقش مهمی در تعیین وضعیت حقوقی قلمروهای دریایی داشته است. از سوی دیگر قوانینی که بر اساس منافع و با اعمال زور قدرت های بزرگ تصویب شده اند نیز، بر جغرافیای کشورها تأثیر گذاشته است.
رویکردی نو در بازتعریف جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم جغرافیای سیاسی، مستلزم درک کنش متقابل جغرافیا و سیاست است. از زمان طرح دانش واژة جغرافیای سیاسی، از این علم تعاریف و تفاسیر مختلفی ارائه شده است که اغلب آن ها تابع پارادایم حاکم و تخصص مفسران بوده اند. تفاسیر جدید نیز متأثر از مکتب فضا، به گزارة «جغرافیای سیاسی به مطالعة کنش متقابل فضا و سیاست می پردازد» بسنده کرده اند. پرسش وپاسخ ها در جامعة دانشگاهی ایران نیز گویای آن است که این گزاره، به حد کافی قابل درک نبوده است. از این رو، ارائة تعریفی علمی و کاربردی برای حوزه های پژوهشی و دانشگاهی، ضرورتی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر با ماهیتی بنیادی و روش تفسیری-تحلیلی، بر آن است که با استفاده از منابع کتابخانه ای در چارچوب فهم جغرافیا و امر سیاسی، تعریفی نو از جغرافیای سیاسی به دست دهد تا قلمروهای معرفتی جغرافیای سیاسی بازشناخته شوند و از ورود پژوهشگر به مرزهای رشته های دیگر جلوگیری شود. نتایج نشان می دهد قلمرو، مفهومی بیش از یک ظرف فضایی دارد، بازتابی از اقتدار، قدرت و کنترل انسان به شمار می آید و مسائل مربوط به قلمرو و قلمروخواهی، بن مایة مسائل جغرافیایی سیاسی است. براساس چنین ویژگی هایی، جغرافیای سیاسی، علمی است که ابعاد سیاسی فضای جغرافیایی را در قالب کنش متقابل مناسبات قدرت (در ابعاد همزیستی، هماوردی، تنش، کشمکش و جنگ) با قلمرو (فضا و سرزمین) و قلمرومندی (قلمروخواهی، قلمروسازی و قلمروداری) انسان مطالعه می کند.
مسیحیت ارتدوکس شرق؛ روسیه، اوکراین وگرجستان (بررسی استراتژی همگرایی)
حوزه های تخصصی:
مسیحیت دارای سه مفهوم کلی فرقه ای کاتولیسیزم، ارتدوکسیسم و پروتستانتیزم اومانیسم گرا است، که در قرون متمادی درگذر زمان بوجود آمده است. پروتستانتیزم واسطه ای برای طی شدن این سه ایپزود می باشد. اگر چه ممکن است روند انشقاق چندان با خواست اصلاح گرایان مسیحی، همانند لوتر مطابقت نداشته باشد، لکن بعد از تحقق آن، سوال های بسیاری پیش روی متفکران این حوزه، برای به چالش کشاندن آئین مسیحیت فراهم آورد. این نوشتار به دلیل اهمیت حوزه تمدنی ارتدوکس شرق و امکان تقابل و یا تعامل آن با تمدن اسلامی، درصدد ارائه تحلیل کوتاهی از استراتژی همگرایی درونگرا درشاخه ارتدوکس شرق خواهد بود. این اثر ضمن معرفی حوزه های کلیسای ارتدوکس شرق و باز تعریف همگرایی ارتدوکس جدید، با محوریت مسکو، کیف و تفلیس، در قلمرو، منطقه ای و بین المللی، ما را بر تدوین استراتژی مقارن و معادل رهنمون می سازد.
بررسی مفهوم قلمرو و اهمیت مرز و مرزداری در دوران ماد و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزبندی و مفهوم مرز در ملل گوناگون تاریخ و پیشینه دارد. ایرانیان منشأ سرحد و مرز را به دوران اساطیری رساندند و در دوران تاریخی نیز به حدود و ثغور قلمرو خویش واقف بودند و با سکونت دادن اقوام جنگاور در مناطق مرزی و بنیاد استحکامات مرزی بدین امر پا فشرده اند. بنابراین، در جواب این پرسش اساسی که «ایرانیان چه تصور و جهان بینی ای از مرز و سرحد داشته اند و چه اهمیتی برای آن قائل بودند؟» می توان گفت که ایرانیان از مرز و مرزداری، تعداد ساتراپ ها و حدود قلمرو خویش مفهوم روشنی داشتند. هم چنین با توسل به شیوة توصیفی تحلیلی در بررسی منابع تاریخی و بهره گیری از علم زبان شناسی می توان دریافت که برخی ساتراپ های مرزی در نامِ خود معنای مرز را دارند. بدین سان با استمداد از منابع تاریخی و هم چنین با رویکرد به پژوهش های نو در زمینة تاریخی و باستان شناسی می توان اذعان داشت که بزرگ ترین جنگ های دوران ماد و هخامنشی به سبب پاسداری و حراست از مرزهای ایران صورت گرفت و قلمرو ایرانیان را مرزهای طبیعی (رود هالیس) و مرزهای مصنوعی (دیوار مادی) تشکیل می داد که از قلمرو همسایگان مشخص و متمایز بود. شهریاران ایرانی همواره هر گونه تغییرات در مرزها، فزونی، و کاستی ها را در حدود و ثغور قلمرو خویش ثبت کرده اند.
جامعیّت قرآن از نگاه علاّمه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و می تواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن می داند؛ در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را می توان جست، امّا معارف، شرایع و احکام در حدّ کلّیّات و اصول در ظاهر قرآن آمده اند و تفاصیل و جزئیّات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است. در آثار قرآنی علاّمه به ویژه المیزان می توان دو قِسم جامعیّت را سراغ گرفت:
1 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل نسبت به کُتُب آسمانی پیشین.
2 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل بدون مقایسه با کتاب های آسمانی دیگر.
تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی شهر نظم حاصل از تبلور ذهنیت شهروندان در فضای زندگی آنها یا نظم میان نقش عناصری است که شهر را به عنوان یک کل (سیستم) معرفی می کند. مهم ترین علت متمایز شدن شهرها از یکدیگر سازمان فضایی متفاوت آنهاست که این تمایز از اختلاف نظم هر یک از شهرها به عنوان یک سیستم ناشی می شود. برای پی بردن به کلیت شهر تبریز و سازمان فضایی آن، کشف نظم حاکم بر اجزای شهر که در نتیجه بررسی ارتباط میان شاخص های سازمان فضایی این شهر است، ضروری می نماید. هدف این پژوهش آن است که با استناد به نظریه سیستمی، به بررسی تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار پرداخته و قانون مندی های حاکم بر سازمان فضایی این شهر را تبیین کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ارتباط گسترده شرق و غرب و محدودیت های ساختار زمین در منطقه شمال غرب ایران به عنوان عوامل برپاسازنده شهر و همچنین زلزله و حمله های کشورهای همسایه به عنوان عوامل تهدیدکننده آن در طول تاریخ، نقش حائز اهمیتی در تحولات سازمان فضایی شهر تبریز ایفا کرده اند. با بررسی شاخص های سازمان فضایی شهر و سیر تحولات آنها در طول دوره های تاریخی، قواعد حاکم بر سازمان فضایی شهر تبریز به قرار زیر تعیین شد : مرکزیت شهر در روند تحولات شهر عنصری ثابت و هویت بخش به آن بوده، قلمرو شهر وضعی بی ثبات داشته و در هر دوره در حال تغییر بوده، کل های کوچک شهر تحت تاثیر مرکزیت ثابت و گذرهای اصلی شهر مکان یابی شده و ساختار شهر به عنوان عنصری شاخص، دارای شبکه ای نسبتاً شعاعی از مرکز به سوی لبه های شهر بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مستندات تاریخی از جمله سفرنامه ها، اسناد تصویری و همچنین استنباط های عقلی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است.
بازاندیشی در مفهوم Territory از نگاه جغرافیای سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، واژه های تخصصی هر علم زبان گویای آن علم است و زبان علمی، همبسته جدایی ناپذیر هر علم محسوب می شود. پژوهش در هر علمی مستلزم به دست دادن مجموعه ای منسجم از واژگان خاص آن رشته، برابرنهاده های آن ها و ارائه تعریفی دقیق از آن هاست. جغرافیای سیاسی واژه های متعددی مانند مکان، فضا، مقیاس و سرزمین و نظایر آن دارد که جزء مفاهیم مورد مجادله هستند. مفهوم Territory یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم رشته است. انتخاب معادل مناسب برای این واژه به یکدستی آن در نوشته های تخصصی این رشته و رفع سردرگمی و برداشت های ناهمگرا میان خوانندگان و مخاطبان کمک بسیار می کند. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی نظری است و به صورت توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع دست اول فارسی و لاتین انجام گرفته است، در پی پاسخ به چیستی و ماهیت مفهوم تریتوری و نیز معادل گزینی مناسب در ادبیات جغرافیای سیاسی به زبان فارسی است. مطابق یافته های تحقیق در معادل گزینی واژه تریتوری فراتر از برداشت جغرافیدانان طبیعی و جغرافیدانان انسانی به کار می رود؛ جغرافیدانان طبیعی آن را به معنای چارچوبی برای فرایندهای طبیعی می دانند و جغرافیدانان انسانی واژه مزبور را عرصه ای ایستا برای رویدادهای انسانی به کار می برند. از منظر جغرافیای سیاسی، قلمرو تنها چارچوب فیزیکی و فضایی برای اقدامات انسان نیست؛ بلکه بازتاب روشنی از «روابط قدرت بین کنشگران سیاسی» است، به طوری که در آن ابعادی متعدد و مهم از زندگی اجتماعی و قدرت اجتماعی نظیر ابعاد کارکردی «کنترل فضا»، «بازیگران سیاسی»، «مرزبندی و اعمال حاکمیت انحصاری» مطرح می شود. درنتیجه، قلمرو محدوده ای است که شخص در محتوای آن برای کنترل روش هایی نظیر «دفاع»، «کنترل»، «محروم سازی» و «مشمول سازی» تلاش می کند. براین اساس، تریتوری در ادبیات جغرافیای سیاسی به فضایی محدود شده گفته می شود که با مرز مشخص شده است و اعمال قدرت و نظارت را برای حکومت فراهم می کند و بدین ترتیب قلمرو اعم از سرزمین است؛ زیرا سرزمین بخش فیزیکی و انسانی (غیرسیاسی) قلمرو است.
بازشناسی جغرافیای سیاسی سرحدات حکومت طاهریان (با تأکید بر نقش ناهمواری های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیا به عنوان بستر تاریخ همواره نقش مهمی در شکل دهی به تحولات تاریخی ایفا کرده است. بیان وضعیت جغرافیایی یک منطقه از حیث موقعیت و اقلیم سبب درک بهتر رویدادهای سیاسی می شود و حتی بسیاری از مجهولات و نکات مبهم تاریخی را قابل فهم خواهد کرد. این پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی و به دنبال یافتن عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری حدود سرحدّات حکومت طاهریان است. اتکا منابع تاریخی بر ارائة گزارش رویدادهای سیاسی، ناخواسته سبب کم توجهی مورّخان و راویان به مکان شکل گیری آن حوادث شده است. بر این اساس برای بازشناسی قلمرو طاهریان از منابع غیرتاریخ نگارانه، به ویژه کتاب های جغرافیایی استفاده شده است. تاکنون نقش عوامل جغرافیایی در تشکیل سرحدات حکومت طاهریان، موضوع پژوهش مستقلی قرار نگرفته و فقط در چند کتاب مرتبط با تاریخ سلسله طاهری به صورت گذرا و کلی به حدود جغرافیای سیاسی آنان اشاراتی شده است. در نوشته حاضر سرحدات طاهریان بر مبنای جهت های چهارگانه و با حفظ ترتیب تاریخی حاکمان طاهری دوباره ترسیم شده است. در پایان با مراجعه به نقشه های موجود در چند اطلس معتبر داخلی و خارجی، میزان انطباق گزارش های منابع مکتوب و نقشه های مزبور اعتبارسنجی نقشه ای جدید پیشنهاد شده است.
بررسی استحکامات مرزی و تدافعیِ اشکانیان و شگرد آن ها در مرزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸ (پیاپی ۱۲۸)
113 - 136
حوزه های تخصصی:
اشکانیان به عنوان احیاگران حکومت ایرانیان، پس از دفع سلطه بیگانگان، خوی و خصیصه ایرانی خود را نمایان ساخته و با سیاست هایی که در راستای کشورداری پیش گرفتند، بر پیوند خود با فرهنگ و جامعه متمدن ایرانی وضوح بخشیدند. بدین سان محوریت این پژوهش بر آن مبناست که: این دولت ایرانی در حفظ قلمرو و حراست از مرزهای کشور چه راهکاری را در پیش گرفته و چه شواهدی از تلاش آنان در این عرصه موجود است؟ همچنین با توجه به این که از ویژگی های تمدن؛ نحوه بنیاد شهرها و پیشرفت در فناوری است، اشکانیان به عنوان سلسله ای ایرانی در بنیاد استحکامات مرزی و معماریِ قلاعِ دفاعی و شهرهای مستحکم چگونه عمل کردند و بهره گیری آن ها از فناوری معماری تا چه میزان در پاسداری از مرزها موثر واقع شد؟ براین مبنا پژوهش حاضر با تکیه بر منابع و پژوهش های تاریخی و همچنین بهره گیری از یافته های باستانشناسی، با رویکرد به روش توصیف و تحلیل اطلاعات بدین نتیجه نائل آمده است که اشکانیان با توجه به پیشینه فرهنگی تمدنی خود و خودآگاهی از قلمرو تمدنیِ ایران زمین، خویشتن را موظف به حراست از مرزها و حفظ سرحدات دانسته و بدین منظور افزون بر ایجاد مرزهای طبیعی و تأکید بر آن ها، از هنر معماری نظامی نیز بهره بردند. بدین سان با بنیاد استحکامات مرزی و شهرهایی دایره ای شکل با دیواره های دفاعی و دارای چندین خط دفاعی در تعیین قلمرو و نگاه داشتن مهاجمان در آن سوی مرزها، به شیوه آسا ن تر و به طور مطلوبی عمل کردند.
ارتباط مجموعه مظفریه با سازمان فضایی شهر تبریز از دوره قراقویونلوها تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
15 - 24
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی شهر، امری ذهنی و بیانگر نظم حاصل از ارتباط میان عناصر شهر است. شناخت شأن و نقش یک عنصر شهری در کلیت شهر، منوط به تشخیص چگونگی رابطه آن با سازمان فضایی یا به عبارت دیگر انتظام شهر به مثابه یک سیستم و کل است. هدف پژوهش حاضر این است که بر اساس نظریه سازمان فضایی شهر، به بررسی ارتباط میان مجموعه مظفریه با شاخص های سازمان فضایی شهر تبریز و به عبارتی نقش این مجموعه در سیستم کلی شهر از زمان قراقویونلوها تا دوره قاجار بپردازد. مقصود از نقش سیستمی مجموعه مظفریه، کارکرد صرف آن نیست، بلکه این پژوهش، علاوه بر کارکرد و ویژگی های مستقل این مجموعه، در پی کشف ویژگی هایی است که در ارتباط با سایر اجزاء و عناصر شهر تعریف شده اند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و استنتاجی-اکتشافی بوده و در جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیرپذیری و تأثیرگذاری متقابل و پراهمیت مجموعه مظفریه و سازمان فضایی شهر تبریز بر یکدیگر و نقش اساسی این مجموعه در ادراک ساکنین از کلیت شهر و شکل گیری هویتی واحد بوده است.
تبیین قلمروگستری سازمانهای بنیادگرا دردولتهای شکننده (مطالعه موردی: داعش در مصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
26 - 57
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی در قالب منش و کنش یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است بهگونه ای که قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش کلانی از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته منطقه شمال آفریقا برخاسته از بحران های داخلی، رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیکی منطقه ای و مداخله قدرتهای فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشههای افراطگرایانه شده که هزینهها و آثار کلانی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی در پی داشته است. در این میان، شمال قاره آفریقا و بهطور مشخص کشور مصر به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش آفرینی قدرتهای مداخله گر منطقه ای و بین المللی فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و داده ها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده در قالب نظریه میدان واحد جونز بر این فرضیه استوار است که متأثر از عوامل داخلی (بحران های اجتماعی) و عوامل خارجی (قدرت های مداخله گر) ، زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرای تروریستی مانند داعش را در مصر فراهم آورده است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت، ساختار جغرافیایی و پیوستگی های ژئوپلیتیکی، به همراه محظورات سیاسی و بین المللی حاکم بر شمال شبه جزیره سینا در مصر زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است؛ اما عدم همراهی نظام ژئوپلیتیک منطقه ای و جهانی و ناکامی این گروه در فرآیند قلمروداری مانع از پیدایش موجودیت سیاسی- فضایی نوینی شد که ریشه در تروریسم بینادگرا داشت.
عملکرد اشکانیان در پاسداری از مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
253 - 275
حوزه های تخصصی:
در اوایل سده سوم پیش از میلاد و روزگاری که با فروپاشی قدرت هخامنشی، حکومتی بیگانه زمام امور را در دست گرفته بود، قومی ایرانی از مناطق شرقی ایران زمین برخاسته و حکومتی ایرانی برپا داشت. از ویژگی های این حکومت که با عنوان پارتیان/ اشکانیان شناخته می شوند، هنر جنگجویی و مرزبانی بود که سبب گردید در تاریخ ایران، دورانی با عنوان عصر پهلوانی و حماسی آغاز گردد. بدین سان مسئله اصلی در این پژوهش بر این مبنا است که اشکانیان به عنوان میراث داران دولت هخامنشی و دولتی ایرانی چه نگرشی به قلمرو و مرز داشته و برای حفظ حدود و ثغور کشور، چه اقداماتی انجام داده اند و عملکرد ایشان در این زمینه، سبب وقوع چه رخدادهایی در تاریخ ملی (اساطیری) ایران گردیده است. در این راستا با بررسی منابع تاریخی و روایات ملی و بر مبنای توصیف و تحلیل اسناد و مدارک موجود، از جمله دستاوردهای پژوهشِ حاضر آن است که اشکانیان در تقسیمات کشوری و برخی عناوین حکومتی به شیوه هخامنشیان عمل کرده و در پاسداری از قلمرو از شگردهای آنان بهره برده اند؛ بنابراین، افزون بر استقرار اقوام جنگجو در مرزها به عنوان مرزبانان، عملکرد ایشان در حراست از قلمرو سبب گردید که برخی شهریاران اشکانی را در تاریخ اساطیری ایران در نقش پهلوانان مشاهده کنیم؛ پهلوانانی که در پاسداری از مرزها شهره گشته و بزرگ ترین خویشکاری آنان «مرزبانی/ Marz(o)bān» قلمداد می گردد که عنوان و سِمَتی است که از ابداع اشکانیان به شمار می رفت.
پیشگیری از جرم از طریق معماری و شهرسازی (مورد مطالعه: خیابان های اصلی منطقه 4 شهرداری شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
83 - 114
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی های مکانی محل وقوع جرایم به خوبی نشان می دهد مجرمین در ارتکاب جرم اغلب دست به انتخاب های کاملاً منطقی زده و به دنبال ساده ترین، کم خطرترین و مناسب ترین فرصت ها و شرایط برای ارتکاب جرم هستند. شناسایی شرایط مکانی به وجود آورنده فرصت های جرم یا تسهیل کننده آن با تکیه بر اصول علم جغرافیا ضروری به نظر می رسد.
روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته بوده و جزء تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بناها در خیابان های اصلی منطقه 4 شهرداری شهر کرمانشاه است که به روش تمام شماری مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است، هم چنین از آزمون کی دو تک متغیره ناپارامتریک و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: رتبه بندی متغیرهای عوامل مؤثر بر جرم زا بودن معماری نیز نشان می دهد که قلمرو، نظارت، طرح های در دست اجرا یا رها شده، رؤیت ناپذیر بودن (فضا های گم)، کنار هم قرار گرفتن مناطق مسکونی و تأسیسات دیگر، فضاهای بدون کارکرد یا با کارکرد متناوب (تقسیم زمانی کار)، نبود روشنایی، ساختمان های نیمه تمام و متروکه، سطوح L و U شکل (عقب نشینی و فرو رفتگی بدنه)، عدم ارتباط بین فرم و عملکرد، تصویر ساختمان، نداشتن متولی (عدم حضور مالک)، کُنج ها، زیرگذر و زیر پل ها، به ترتیب مهم ترین عوامل جرم زا در معماری شهری هستند.