فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سابقه ی استفاده از ستارگان برای جهت یابی و تعیین زمان به دوران باستان بازمی گردد. پیشرفت علم نجوم و ثبت اطلاعات دقیق ستارگان و صورفلکی باعث انتقال و گسترش این علم شد. از مهم ترین کتاب های نوشته شده در این حوزه، کتاب صورالکواکب نوشته ی عبدالرحمن صوفی در قرن 4ه.ق است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ویژگی های تصویری کتاب صورالکواکب محفوظ درکتابخانه ملی به شماره بازیابی 16269-5 است. 12 برج منطقه البروج به دلیل اهمیت تصویری بیشتر و شناخته شده تر بودن به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش به صورت انتخابی و غیر تصادفی انتخاب شده اند. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و با استفاده از منابع موجود در کتابخانه، مراجعه مستقیم به کتابخانه و منابع اینترنتی جمع آوری شده اند. این پژوهش کاربردی و از نظر نوع داده کیفی است، و تجزیه و تحلیل داده ها به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که با وجود رونویسی های متعدد، همواره اصولی خاص در طراحی تصاویر ثابت باقی مانده اند و بخشی از آن ها متناسب با هنر زمانه تغییر یافته است. ویژگی اصلی تصاویر در این نسخه استفاده از طرح های خطی، رنگ های روحی، تزئینات محدود و استفاده از تناسبات طبیعی در طراحی تصاویر و دوری از اغراق های نامتعارف در پیکره ها است. صورت های حیوانی به همان اندازه ی صورت های انسانی مورد توجه واقع شده اند. همچنین در این نسخه اصول خاصِ نوشتار و تصویرگریِ کتاب های علمی دنبال شده است.
بازشناسی ابعاد مختلف هنر جدول کشی از سده نهم هجری؛ با استناد بر متون، اسناد و نسخه های خطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
69 - 89
حوزههای تخصصی:
جداول، در قالب خطوط زرین و رنگین، در تمدن اسلامی همواره زینت بخش نسخه های خطی بوده اند. قدمت، تدوام و تنوع سبک های مختلف جدول کشی از جمله مولفه های نشان دهنده اهمیت این آرایه در سنت کتاب آرایی هستند. ولی با این همه مطالعات تخصصی محدودی تاکنون پیرامون این آرایه انجام شده است. از این رو شناخت ابعاد مختلف هنر جدول کشی به واسطه معرفی هنرمندان جدول کش، بررسی هزینه های جدول کشی و تدقیق تعاریف سبک های جدول کشی در کتاب گلستان هنر ازجمله اهداف متعیّن در پژوهش حاضر هستند. سوالات پاسخ داده شده در این تحقیق بدین شرح است: اهمیت هنر جدول کشی از منظر متون و اسناد به چه میزان بوده است؟ و چگونه می توان از طریق مطالعات سبک شناسی جداول، تعاریف قاضی منشی قمی از سبک های جدول کشی را تدقیق نمود؟ در مطالعه حاضر که از منظر هدف، پژوهشی بنیادین در بستر تاریخ است و شیوه گردآوری داده های متنی و تصویری این پژوهش به شیوه کتابخانه ای اسنادی است. برای پرهیز از تحلیل بصری صرف جهت شناسایی دقیق ابعاد هنر جدول کشی در سده های گذشته، نگاه این پژوهش بر تنوع بصری آثار و هم زمان اشارات هرچند پراکنده مکتوب در لابه لای اسناد و مدارک تاریخی است تا هر چه بیشتر بتوان جنبه ها و صورت های مختلف هنر جدول کشی را در بستر تاریخی دریافت. بررسی ها نشان می دهند از سده نهم هجری، هنر جدول کشی به یک فن مستقل در میان فنون کتاب آرایی تبدیل شده است و به همین واسطه به نام برخی از هنرمندان جدول کش و دستمزدهای آنان در متون و اسناد اشاره شده است. همچنین در این مقاله تعاریف چهارگانه مؤلف گلستان هنر از سبک های جدول کشی در سده دهم تدقیق شده است.
اثبات وجود خداوند نزد متکلمان و فلاسفه و انعکاس این اندیشه در معماری مساجد (مسجد کبود تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
129 - 148
حوزههای تخصصی:
اختلاف فلسفه و کلام در این است که فلسفه وجود و زندگی دنیا و آخرت را دربر می گیرد؛ درحالی که علم کلام به اعتقادات دینی می پردازد، همان طور که فلسفه به جست وجوی حقیقت می پردازد، خواه این حقیقت دینی باشد یا غیردینی، و علم کلام به جست وجوی الوهیت، نبوت و سمعیات می پردازد؛ پس علم کلام به دنبال حقایق دینی است. سپس در این تحقیق به شواهدی که متکلمان و فیلسوفان ذکر کرده اند پرداخته ایم. آنجا که علمای الهیات بر اثبات وجود خداوند متعال اتفاق نظر دارند؛ برخی از آن ها به دلایل نقل شده از قرآن و سنت بر اثبات وجود خداوند تکیه کرده و آن را نقطه شروع اصلی قرار می دهند، اما برخی دیگر بر دلایل عقلی تکیه می کنند و برخی هم در کنار این دو دلیل اصلی، به دلایل دیگری مانند دلیل فطرت استناد می کنند؛ زیرا در میان عقلا درخصوص وجود مدبر و خالق هستی اختلافی نیست و همه آن را قبول دارند، چراکه مردم بر شناخت خالق آفریده شده اند و یکی دیگر از دلایلی که عقلا به آن استناد می کنند دلیل التسلیم جدلی است، آنجا که متکلمان این دلیل را برای محکوم کردن مخالفینشان بعد از آنکه در مقابلشان چنین وانمود می کنند که تمام دلایل آنان را پذیرفته اند به کار می گیرند. دلایل فلاسفه دلیل حدوث است؛ این یکی از دلایل مشترک متکلمان و فیلسوفان می باشد که هر یک برای اثبات وجود خالق به این دلیل تمسک می کنند، با این تفاوت که هر یک از آن ها راه خاص خود را برای اثبات وجود خداوند متعال در پیش می گیرند. فلاسفه و متکلمان در اثبات وجود خالق عقیده مشترکی دارند اما ابزار و روش های متفاوتی برای این اثبات دارند. وحدانیت و وجود الهی به طرزی آشکار در معماری اسلامی نیز نمود یافته است.اهداف پژوهش:بررسی شواهد وجود خداوند متعال در میان علمای علم کلام و فیلسوفان.بررسی اعتقادات مشترک بین فلاسفه و متکلمان برای اثبات وجود خداوند و انعکاس آن در معماری مسجد کبود تبریز.سؤالات پژوهش:دلایل بررسی شواهد وجود خداوند متعال در میان علمای علم کلام و فیلسوفان چیست؟وجود خداوند در معماری مسجد کبود تبریز چه بازتابی یافته است؟
مولفه های ادراک معنایی فرامکان: خوانشی پدیدارشناسانه از مراکز نمادین تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 50
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های عقلی، نقلی و شهودی شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ساخته و به یگانگی می کشاند. پرسش اینجاست که نظام معنایی عمیق یا معنوی این مجموعه مرکزی با کدام مؤلفه ها برای انسان ها _ با هر نگرش و جایگاه وجودی _ ادراک پذیر و قابل دریافت می شود؟ هدف، فرارفتن از ادراک حسی و دسته بندی دریافت معنایی از مراکز نمادین تاریخی بر پایه اوج فهم معنایی مشترک افراد است. بازخلق چنین فضاهایی بدون حصول مؤلفه های ادراک معنایی و معنوی ممکن نیست. روش پژوهش پدیدارشناسی هرمنوتیک است که از رویکردهای تاریخی _ تفسیری و راهبرد مورد پژوهی عمیق درونی بهره می برد. کشف جوهر مشترک تجربه زیسته افراد از طریق طبقه بندی و تحلیل اطلاعات بر پایه مرور سیستماتیک متون و مشاهدات میدانی استوار بوده است. بر پایه نتایج حاصل از پژوهش، مجموعه مرکز نمادین تاریخی شهر اصفهان بر پایه زبانی با منش کالبدی _ فضایی، از مبدأ میدان کهنه شروع شده، مسیر بازار را می پیماید و به مقصد نقش جهان می رسد. در این گذر و گذار از مبدأ به مقصد، دریافت معانی با ارجاع به مؤلفه های پایداری فرازمینه ای، رویداد فراعملکردی _اجتماعی، موضع فراریخت شناسی، سیماشناسی فرادیداری و گونه شناسی فرافضایی بیشتر قابل ادراک می شود. فرایند بازخلق مراکز نمادین کهن ایرانی در کشاکش مؤلفه های ادراک معنایی بیشتر رخ می دهد، اگر تجربه زیسته "تهی از هر" بتواند از موقعیت پیرامونی آگاهی به مرکز سیر کند. این وضعیت با عاملیت یافتن بیشتر وجوه نمادین (به نسبت شمایلی) مکان همچنین کنش شدنی (به نسبت بودنی) ناظر در فضا افزایش می یابد. در این حالت، ادراک معنایی در اوج خود به یگانگی کنشگران در فضا منتهی می شود.
تجلی و تحلیل کارکردهای فرهنگی - اجتماعی هنرهای صناعی ایران در قاب دوربین دورهٔ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
133 - 156
حوزههای تخصصی:
هنرهای صناعی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی هویت فرهنگی ایران، همپای دیگر تحولات دورهٔ قاجار دگرگونی ها و کارکردهای متفاوتی پذیرفتند. در همین دوره پدیده نوظهور عکاسی با ورود به ایران به بستری مناسب برای نمایش ویژگی های فرهنگی - اجتماعی، زیستی و به ویژه هنر بدل شد. به همین سبب عکاسی با ماهیت ویژهٔ خود در ثبت و انتقال رویدادها و مفاهیم از بهترین روش های مطالعه و بررسی وضعیت و کارکردهای هنرهای صناعی در دورهٔ قاجار محسوب می شود. ضرورت پژوهش حاضر در تحلیل و بررسی کارکردهای بصری و محتوایی هنرهای صناعی به عنوان یکی از اصلی ترین مؤلفه های فرهنگ و هنر ایران در عکس های دورهٔ قاجار است. هدف این پژوهش، مطالعهٔ هنرهای صناعی موجود در عکس های دورهٔ قاجار و واکاوی جنبه های بصری و کارکردهای فرهنگی - اجتماعی آن هاست. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای و اسنادی است. گزینش عکس ها به صورت انتخابی و از منابع گوناگون و در دسترس صورت گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که هنرهای صناعی در چیدمان صحنهٔ عکاسی قاجار علاوه بر کارکردهای بصری مبتنی بر سنت تصویری ویژهٔ ایرانیان و جنبه های تزئیناتی، از کارکردهای فرهنگی - اجتماعی نیز برخوردار هستند: هویت بخشی ایرانی به عکس ها و کاربست عکاسی به مثابه رسانه ای فرهنگ ساز، ایجاد نزدیکی با سلیقهٔ عمومی جامعه و بهبود ارتباط مردم با پدیدهٔ نوظهور عکاسی، بهبود شناخت جامعهٔ جهانی از فرهنگ و هنر ایران از طریق انتقال عکس ها به اروپا، افزایش توجه حکمرانان و مردم عادی به هنرهای صناعی با ارزش گذاری بیش تر بر آثار صنایع دستی، تاثیرگذاری بر جنبش های هنری روز دنیا و در نهایت نقش آفرینی در انتقال مفاهیم و بازنمایی هویت و جایگاه طبقات مختلف جامعه در دورهٔ قاجار، در زمره مهم ترین کارکردهای فرهنگی - اجتماعی کاربست هنرهای صناعی در عکاسی دورهٔ قاجار به شمار می آیند.
Socio-Demographic Predictors of Residents' Attitudes Towards the Use of Green Infrastructure in Lagos Metropolis, Nigeria.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
To harness the multifunctional capacity of Green Infrastructure (GI) in enhancing environmental quality and sustainability, it is pertinent to uncover the socio-demographic characteristics that can motivate residents to make use of GI in their neighbourhoods. This study assesses the socio-demographic predictors of residents’ attitudes towards the use of GI in Lagos Metropolis, Nigeria. Data was gathered using the multi-stage sampling technique through questionnaire administration in four Local Government Areas (total n=1560). Results from descriptive and multinomial regression analyses reveal that age, educational level, rank in occupation, and type of housing, among others, emerged as predictors of residents’ attitudes toward the use of GI in the study area. In the adjusted multinomial regression analysis, only the rank in occupation of the residents has a significant association with the attitude of users of the GI facilities. In particular, compared with the management staff/business owners, those in the senior staff cadre are approximately twice (1.837) more likely to have an averagely good attitude toward the use of GI in Lagos Metropolis. This study demonstrates the importance of availability and publicly accessible GI facilities for different occupational ranks/levels of residents in a crowded city. The results can help to better plan and design GI facilities, responding to the needs and distribution for usage across different strata of society among the urban population in developing nations.
تحلیل گفتمان مفهوم تفاوت در هنرهای تجسمیِ نوشتارمحور پس از انقلاب 57 ایران بر اساس آراء ارنستو لاکلاو و شانتل موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر نوشتاری در آثار تجسمی ایران از دیرباز تاکنون سرگذشتی پیچیده و جذاب دارد. هدف این نوشتار اما مطالعه تأثیر «روابط معنی» در میدان های گفتمانی بر سوژه و متعاقباً شکل گیری جریان های متفاوت در آثار تجسمیِ نوشتارمحور است. از آن جایی که در روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه، گفتمان نظامی از «هستارهای افتراقی» تعریف شده است که پیرامون تولید معنا شکل می گیرد؛ پرداختن به «تفاوت ها» می تواند بیان گر چراییِ چرخش های گفتمان فرهنگی و خلق سامانه های معناییِ نو در آثار هنری باشد. معنای یک نشانه در جریان شکل گیری اش به غیریت سازی نیاز دارد. این «غیر» یا «عناصر در حاشیه» همان تفاوت ها هستند که در چارچوب تولیدِ اجتماعیِ معنا به یک «نشانه» تقلیل پیدا نکرده اند و از راه فروپاشی زنجیره های هم ارزی موجود و مفصل بندیِ دگرباره این عناصر در نظم های جدید عمل می کنند. پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه عناصر نوشتاری در هنرهای تجسمی معاصر از سامانه معنایی غالب فاصله گرفته و با قرارگرفتن در نظام معنایی جدید موجب خلق آثارِ متفاوت می گردند؟ روش تحقیق در مقاله پیش رو، تحلیل گفتمان است و شیوه جمع آوری داده ها، به صورت میدانی و کتابخانه ای و مراجعه به اسناد آرشیوی بصورت فیش برداری انجام شده است. با تحلیل گفتمان های فرهنگیِ موردنظر و بررسیِ آثار هر دوره، درمی یابیم که با هژمونی شدن دالِ مرکزیِ «اسلامی» در دهه اولِ پس از انقلاب، عناصری مانند فرمالیسمِ حروف، وجوه ملی گرایانه، جهانی شدن، روایت های شخصی، امر روزمره و دغدغه های معاصریت از سیاست فرهنگیِ ایرانی-اسلامی غیریت سازی شدند. با «ازجاشدگی» و بی قراری دالِ مرکزی اسلامی در دهه 70 و امکانِ سرریزشدنِ سایر معناها به درون کلیتِ گفتمان، تفاوت ها و آثار متفاوت رو به فزونی گرفته است. با آن که مجدداً در دهه 80 دال مرکزیِ اسلامی با هدف بازگشت به سیاست گذاری فرهنگیِ گذشته بازمفصل بندی شد، اما آفرینش آثار متفاوت همچنان به قوت خود باقی ماند. گرچه غیریت سازی ها در کلیه گفتمان های پس از انقلاب از طریق مرزبندی منفی در سیاست گذاری فرهنگی صورت گرفته، اما اثر آن در افزایش آثارِ متفاوت مثبت و مولد بوده است.
ارزیابی بازآفرینی خلاق مبتنی بر اقتصاد محلی در محدوده تاریخی مسجد کبود شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۲۸-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصاد خلاق، محور اصلی این پژوهش است بافت های تاریخی در چند سال اخیر با چالش های متعددی روبرو شده اند به گونه ای که نتوانسته اند جاذبه اقتصادی مناسبی برای ساکنان ایجاد کنند. هدف این پژوهش توجه بهینه در مدیریت و طراحی شهری به مسائل اقتصادی در کنار برنامه برای رفع نیاز های فعلی در چشم انداز نهایی است تا با بهره برداری از قابلیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان محله ها در بافت های تاریخی با توجه به ظرفیت موجود در آنها، بتوان مولفه های اقتصادی جدید مبتنی بر ارزش ها و ظرفیت آنها ارایه کرد. این تحقیق با هدف ارزیابی بازآفرینی های انجام یافته پیرامون محوطه مسجد کبود براساس مولفه های اقتصاد خلاق، از نوع پژوهش های کیفی می باشد که با روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است. داده های لازم برای تحلیل و پژوهش از طریق مطالعات اسناد کتابخانه ای در کنار برداشت و پیمایش های میدانی به دست آمده است و برای صحت سنجی نتایج از تکنینک تحلیل سوات استفاده شده و نتایج به دست آمده با رویکرد اقتصاد خلاق تجزیه تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد اقتصاد خلاق در محله های تاریخی شامل برندسازی، ارتباط گردشگری و صنایع، ایجاد ارزش های اقتصادی، سرمایه گذاری، ایجاد و یا تغییر کاربری با در نظر گرفتن پویایی اقتصادی و ایجاد اقتصاد فرهنگی است ولی محوطه پیرامون مسجد کبود تبریز، محوطه ای که در سه دهه گذشته با مداخلات شهری فراوانی روبرو بوده است و در حال حاضراین شرایط را ندارد.
بازخوانی چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری کلانشهر تهران از دیدگاه واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۱۲۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: رشد جمعیت شهرهای بزرگ ایران و عدم توجه به اصول مدیریتی در برنامه ریزی شهری در سال های اخیر مسایل زیادی را برای شهروندان و برنامه ریزان بوجود آورده است که شهرها را به سمت ناپایداری سوق می دهند. تهران به عنوان پایتخت ایران با مشکلات شهری فراوان مواجه است و این عوامل، ادامه حیات این شهر را با چالش های جدی مواجه خواهد ساخت. شناسایی شاخص های پایداری توسط مقاله های بسیاری ارزیابی شده اند ولیکن به شاخص های ناپایداری که به چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری دامن می زنند کم تر توجه شده است؛ درهمین راستا هدف تحقیق حاضر شناسایی چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری کلانشهر تهران می باشد. روش ها: این پژوهش با روش بازخوانی شاخص های مرتبط با پایداری شهری به ارزیابی شاخص های ناپایداری در برنامه ریزی شهری از دیدگاه واقعی پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهند عمده شاخص های ناپایدار برنامه ریزی شهری در سه شاخص اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی خلاصه شده اند. در شاخص اقتصادی مولفه های ناپایدار در برنامه ریزی شامل عدم قطعیت در سیاست های اقتصادی، قیمت مسکن، مسکن غیراستاندارد، درآمد، اشتغال، بیکاری، هزینه زندگی و زنان سرپرست خانوار؛ در شاخص محیط زیستی شامل تغیییرات آب وهوایی، جزیره گرمایی، سیل، مدیریت حمل ونقل، امنیت انرژی، آلودگی صوتی وهوا، ترافیک شهری، کیفیت و کمیت آب، کیفیت دفع زباله، زیرساخت سبز شهری، محیط زیست به عنوان مساله تجملی و تغییر رویکرد به محیط زیست با تغییر افراد؛ و در شاخص اجتماعی شامل تعامل اجتماعی، دسترسی به امکانات وخدمات، آسیب های اجتماعی، احساس هویت و تعلق خاطر، روابط همسایگی، تفکیک اجتماعی، مشارکت مردم در امور شهر و امنیت ورفاه می باشند. نتیجه گیری: برای حفظ پایداری برنامه ریزی شهری، اجرای سیستم اطلاعات زمین شهری و اعمال گزینه های توسعه فعال برای کلانشهر تهران توصیه می شوند.
بررسی فضاهای باز و نیمه باز در معماری های میان افزای بافت تاریخی بوشهر (مورد مطالعاتی، دانشکده هنر و معماری خلیج فارس درکنار عمارت نوذری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
دانشکده هنر و معماری دانشگاه خلیج فارس بوشهر، یکی از نمونه معماری هایی است که با هدف میان افزایی و احیای بافت تاریخی این منطقه ایجاد شده است. فضاهای باز و نیمه باز در عمارت های تاریخی بوشهر، از عناصر تأثیرگذار و چشمگیر در معماری این منطقه به شمار می روند؛ بنابراین با بررسی این عناصر در بناها، تا حد زیادی می توان الگوهای معماری این منطقه را مورد بررسی قرار داد. نگارندگان در این تحقیق، با هدف آشنایی با رویکردهای معماری بومی در فضاهای باز و نیمه باز بافت تاریخی بوشهر، به چگونگی حفظ این الگوهایی در معماری و شهرسازی امروزی پرداخته اند. در این راستا این تحقیق به مقایسه ای تطبیقی تفاوت ها و تشابهات در معماری فضا های باز و نیمه باز در نمونه های بومی بافت تاریخی و نمونه الهام گرفته شده از آن می پردازد. تحقیق حاضر به صورت کیفی و به روش توصیفی تحلیلی، ۱۰ نمونه از بناهای شاخص بافت تاریخی بوشهر را با ساختمان میان افزای دانشکده هنر و معماری خلیج فارس، مورد مطالعه قرار داده است. مطالعات اسنادی درراستای تنظیم ادبیات تحقیق، بررسی پیشینه موضوع و مطالعه اولیه پیرامون معماری تاریخی بوشهر، صورت گرفته و مطالعات میدانی با استفاده از مصاحبه و مشاهده در جهت بررسی نمونه های مطالعاتی، به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که در طراحی فضا های باز و نیمه باز ساختمان میان افزای دانشکده هنر و معماری، ازنظر عملکردی و هندسی الگوبرداری صحیحی از عمارت های تاریخی بوشهر، صورت گرفته است اما ازنظر برخی ویژگی های ظاهری مانند به کارگیری مواد و مصالح و تناسبات، این الگو برداری یکسان نیستند و شکل و شمایل امروزی تری نسبت به عمارت های تاریخی به خود گرفته است.
تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تاکید بر فرهنگ اسلامی (مورد مطالعه: شهر جدید سهند)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز،شهرها به عنوان مرکزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. با افزایش جمعیت شهری، طراحی شهرها باید با ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه سازگار باشد. شهرهای اسلامی نیازمند طراحی و ساختاری است که با اصول و ارزش های اسلامی هماهنگ باشد، اما هماهنگی طراحی شهری با ارزش های اسلامی چالش های خاصی را برای معماران و شهرسازان ایجاد می کند. در این پژوهش، به بررسی و تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تأکید بر فرهنگ اسلامی پرداخته شده است. با تحلیل و ارزیابی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی شهر جدید سهند، چارچوبی عملی برای طراحی شهرهای اسلامی ارائه شده است.
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، تحلیل طراحی شهری با الگوی توده فضای مطلوب در فرهنگ اسلامی در شهر جدید سهند از طریق شناخت معیارهای تأثیرگذار است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در دسته تحقیقات کاربردی انجام شده است. هدف این مطالعه تدوین چارچوب عملی برای طراحی شهرهای اسلامی با توجه به اصول فرهنگی و ارزش های اسلامی در شهر جدید سهند بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه از 80 نفر از کارشناسان شهرداری شهر جدید سهند جمع آوری شده اند. روش تاپسیس برای تحلیل داده ها بکار گرفته شده است.
یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی براساس الگوی شهر اسلامی، مهم ترین معیار در طراحی شهری با تأکید بر فرهنگ اسلامی است. همچنین، دو متغیر طراحی شهری با «الگوی توده و فضا» و «فرهنگ» اسلامی به طور همزمان در نظر گرفته شده اند که منجر به ارائه پیشنهاداتی با رویکرد تلفیقی کالبدی-فرهنگی منطبق بر ارزش های اسلامی-ایرانی شده است.
نتیجه گیری: معیارهای ارائه شده در این پژوهش، از جمله استفاده از اصول اخلاقی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی و ایجاد فضاهای اجتماعی مطلوب، می تواند به ایجاد محیط های شهری مناسب در شهرهای اسلامی کمک کند.
درنگی در رابطه ٔ میان طراح داخلی و کارفرما
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
130 - 142
حوزههای تخصصی:
معماران داخلی و معماران در طول دوران تحصیل دروس بسیاری را در حوزه های مختلف، از جمله روند طراحی، زیبایی شناسی، تاریخ هنر، علوم مهندسی و بسیاری دیگر می آموزند. اما هیچ درسی را در قالب نحوه ارتباط با کارفرما و ویژگی های آن در دوران تحصیل نمی آموزند. از طرف دیگر، هیچ پروژه ی طراحی را نمی توان در دنیای حرفه ای، بدون کارفرما در نظر گرفت و طرح نهایی حاصل تعامل همین دو، یعنی طراح و کارفرما است. از این روی، بسیاری از طراحان، بعد از اتمام دوران تحصیل و کسب دانش لازم در حوزه طراحی، به چالش هایی جدیدی با کارفرما بر خواهند خورد که تا قبل از آن دانشی در این حوزه، یعنی نحوه ارتباط حرفه ای و درست با کارفرما کسب نکرده اند. در نتیجه، در طول زمان با آزمون و خطاهای بسیار و بدون داشتن منبعی معتبر، سازوکار نحوه ارتباط با کارفرما را برای خود شخصی سازی می کنند. اما در این میان، بسیاری از طراحان نیز به علت نداشتن آگاهی لازم در رابطه با نحوه ی برقراری رابطه ای حرفه ای با کارفرمای خود، به چالش های غیرقابل حلی نیز می رسند. هدف این مقاله تلاش برای کسب مهارت های لازم برای ارتباط با کارفرما است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا سازوکار یک ارتباط بررسی می شود و برای رسیدن به آگاهی بیشتر نسبت به کارفرما به مسیر های متقاعدسازی، ویژگی های تاثیرگذار در طراح، میزان اختلاف نظر و چندی دیگر پرداخته می شود. در مرحله بعد، به مهارت های قابل کسب مانند مهارت ارائه، پرورش تسلط کلامی و تعدادی دیگر اشاره می شود. در این مقاله این نتیجه حاصل شده است که طراح برای ایجاد رابطه ای حرفه ای با کارفرمای خود، نیاز به کسب آگاهی هرچه بیشتر در مورد کارفرما و ویژگی های شخصی و اخلاقی او دارد؛ از طرف دیگر، طراح به کسب مهارت های ارتباطی، همچون مهارت ارائه و تسلط کلامی نیاز دارد تا در نهایت با ایجاد رضایت طرفین به طرحی مطلوب دست یابد.
مقایسه نحوه شکست طرح زندگی دو شخصیت محوری فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هامون اثر کارگردان ایرانی، داریوش مهرجویی است. او از جمله هنرمندان مؤلف در سینمای ایران و از چهره های موج نوی این سینما به شمار می رود. مهرجویی دانش آموخته رشته فلسفه و همچنین دل مشغول تصویر بود. فیلم هامون که از جمله آثار قابل توجه او است، می تواند از وجوه مختلفی مورد تأمل و مداقه قرار گیرد. این اثر که به صورت فیلمی رئالیستی و در بخش هایی سورئالیستی به نمایش درمی آید؛ روایتِ اندیشه های خاصِ زوجی است که علی رغم بلندپروازی های اندیشمندانه و هنرمندانه، به دلیلِ سختی و صلبیِ جهانِ پیش رویشان با شکست و ناکامی دردناکی در طرح زندگی مواجه می شوند. هامون درگیر جهان توسعه تکنیکی و تبلیغی می شود و علی رغم باور خویش تبدیل به ماشین تبلیغ جهانِ مبتنی بر توسعه یا مدرنیزاسیون می گردد. مهشید هم با وجود دل بستگی به هنر و فرهنگ در دام جهان مصرف گرایی می افتد. در این اثر همچنین شاهد شخصیت های دیگری چون روانشناس، دوستان، همکاران، اقوام و وابستگان هامون و مهشید هستیم که در تبدیل شخصیت مطلوب مورد نظرشان به آنچه دوست نداشتند، موثر هستند. هدف این پژوهش آن است تا با تکیه بر روش نشانه شناسی، در دو محور هم نشینی و جانشینی، ضمن مقایسه دو طرح متفاوت زندگی هامون و مهشید، نحوه شکست هامونِ اندیشه مدار و مهشیدِ هنرگرا را نشان دهد و تبیین نماید که علی رغم تفاوت دو افق متفاوت، آن دو چگونه با ناکامی مواجه می شوند. این نوشتار به این نتیجه منتج می شود که در جامعه ای توسعه گرا، تکنیک مدار و مصرفی، هامون و مهشید، به منزله سوژه هایی به انقیاد در می آیند و در هژمونی مسلط گرفتار می شوند و طرح و نحوه سلوک فکری و هنری شان در هم شکسته می شود.
هتروتوپیا در آثار نو قاجارگرای هنرمندان معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۳۱-۱۵
حوزههای تخصصی:
برای هنرمندان، تاریخ مجموعه ای از مستندات ثابت و روایت های خطی از رویدادها نیست، بلکه همچون متنی برای بازخوانی و بازتفسیر است. هنرمندان معاصر ایران در آثارشان بارها به تاریخ ارجاع داده اند؛ به ویژه اینکه شخصیت ها و رویدادهای تاریخی و خاطره های جمعی دوره قاجار را دست مایه خلق آثار خود کرده اند. چراکه دوره قاجار، آستانه مواجهه ایران با تجدد و شکاف در هویت های سنتی و آغاز شکل گیری هویت مدرن بود. در مقاله حاضر، هنرمندانی که در آثارشان به بازتفسیر مضامین و نقوش دوران قاجار در بستری معاصر پرداخته اند، "نوقاجارگرا" خوانده شده اند. پرسش مقاله حاضر حول این محور قرار دارد؛ این هنرمندان با درهم شکستن و دست کاری نشانه های شناخته شده دوران قاجار و بازسازی بریکولاژگونه از نشانه های قاجاری، به تضادهای بیرون و درون دوره قاجار و درواقع مواجهه ایران با تجدد، پرداخته اند. آن ها در آثارشان فضایی پرچالش و پرتنش را تصویر کرده اند که به تعبیر میشل فوکو، می توان آن ها را آثار هتروتوپیک دانست. هتروتوپیا اشاره به فضاهای بحرانی، مخدوش، ناآرام و گاه وارونه می کند که تداوم و هنجارمندی فضاهای معمول و شناخته شده را مختل می کنند. فضای هتروتوپیک اغلب زمان پریش است و عناصر و نشانه هایی از گذشته را با نشانه هایی از زمان حال سرِ هم بندی می کند تا تزلزل هویت های معاصر و ناپایداری و سیالیت تجربه های مدرن را نشان دهد. بر این مبنا، در مقاله حاضر این پرسش دنبال شده است که چه ویژگی های هتروتوپیایی در هنر نوقاجارگرا وجود دارد؟ هنرمندان معاصر چگونه با دست کاری و بازسازی نشانه ها و خاطره های جمعی دوره قاجار، به بازخوانی تاریخ تجدد در ایران پرداخته اند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، ابتدا به مؤلفه های هتروتوپیا از دیدگاه میشل فوکو پرداخته، سپس با روش شناسی تحلیل تفسیری به بررسی مجموعه آثار برخی از هنرمندان معاصر پرداخته شده است. نتایج نشان داد چگونه هنرمندان با ویژگی هایی همچون گسست مکانی و زمانی، ارتباط دیالکتیکی با گذشته، مجاورت و هم پوشانی تناقض ها، خلق فضاهای استعاری، دست کاری انتقادی نشانه ها، و سیالیت و گشودگی در تفسیر، فضایی هتروتوپیک در آثار نوقاجارگرا خلق کرده اند. در این آثار، هنرمندان نوقاجارگرا با سرِ هم بندیِ مجدد از گذشته و دست کاری هویت تاریخی، نوعی طعنه و آیرونی نقادانه به پریشانی در هویت معاصر ایران وارد می سازند.
مطالعه ساختار و نقوش سکه دوزی معاصر سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین هنر های رو به زوال سیستان و بلوچستان، سکه دوزی است. این پژوهش با هدف تبیین و گونه شناسی ساختار و نقوش سکه دوزی سیستان و بلوچستان صورت گرفته است. ماهیت این پژوهش، کاربردی است و از نظر نوع، توصیفی – تحلیلی به شمار می رود. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، مشاهده تصاویر و مصاحبه است. روش تحلیل، کیفی است. روش نمونه گیری، گزینشی است و هفت نمونه از 50 سال اخیر بررسی شده است. این پژوهش نشان می دهد که نقوش هندسی به عنوان مهم ترین عنصر زیبایی شناسانه هنر سکه دوزی مطرح است. نقوش سکه دوزی بلوچ با زندگی، طبیعت و بینش مردمان آن منطقه ارتباط کامل و مستقیم دارد. با توجه به نقوشی چون ستاره، خورشید و اعدادی چون 3، 5، 9، 11 و غیره، می توان نتیجه گرفت که مردمان سیستان و بلوچستان از علم ستاره شناسی و نجوم بهره می گیرند. از پرکاربردترین نقوش هندسی در هنر سکه دوزی، نقش دایره است. استفاده از تناسبات و قرینگی در نقوشی مانند دایره، مربع، مثلث و لوزی، از اصلی ترین قوانین نقوش هندسی در هنر سکه دوزی است. نقوش گیاهی نیز به صورت طرح هایی انتزاعی شکل می گیرند. نقش هایی انسانی همانند چشم، انسان، زن و مرد و غیره در نمونه نقوش سکه دوزی سیستان و بلوچستان قابل مشاهده است. گوش ماهی از نمادهایی است که به اصالت و هویت سکه اشاره دارد. از دیگر ویژگی های مهم هنر سکه دوزی بلوچ، تنوع رنگی و کثرت رنگ ها است. رنگ در این هنر، توسط نخ های رنگی پشمی شکل می گیرد و در بیشتر نمونه های سکه دوزی، رنگ غالب بر زمینه قرمز و سبز است و رنگ هایی چون آبی و سفید نیز در تمامی نمونه ها موجود هستند.
بررسی انتساب زمان و مکان تولید کاشی رومیزی محفوظ در موزه ملی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع تولیدات سفال و کاشی در مواردی با کاربرد های جدید و غیرمعمول برای آن ها همراه می شود. استفاده از قطعات بزرگ کاشی به عنوان صفحه میز را می توان یکی از این موارد برشمرد. کاشی رومیزی هشت گوش محفوظ در موزه ملی کاشان که به دوره قاجار منسوب شده است، مورد توجه پژوهش حاضر قرار دارد. این تحقیق در تلاش است تا با توجه به ویژگی های ظاهری این اثر و اطلاعات تاریخی موجود در خصوص نمونه های مشابه آن از دوره قاجار و هم چنین بررسی تولیدات سفال در یک سده اخیر، اطلاعات مرتبط با این کاشی را با ارائه شواهد و اسناد، کامل تر نماید. پرسش اصلی پژوهش از این قرار است: این کاشی رومیزی در چه زمانی و در کدام شهر تولید شده است؟ در این تحقیق که به روش تاریخی تحلیلی انجام پذیرفته، از مطالعات کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. کاشی رومیزی موردمطالعه، از نظر فرم و مضمون شباهتی با نمونه های غالباً مدوّر دوره قاجار ندارد. نمونه های مشابه دورنماسازی مرکزی این اثر در برخی از کاشی های دیواری دوره قاجار دیده می شوند، پالت رنگی و کاربرد شیوه زیرلعابی در این کاشی نیز به آثار قاجاری شباهت دارد و احتمالاً به همین دلیل در دسته آثار این دوره جای گرفته است. تکرار عبارت «صنایع قدیمه» در لچکی های به کار رفته در تزئین این کاشی، کلید تشخیص دوره و مکان تولید آن است. با جست وجوی این رقم در سایر تولیدات کاشی، به نمونه هایی از دوره پهلوی دست یافتیم که جملگی محصول کارگاه کاشی سازی مجموعه صنایع قدیمه بودند. بخشی از کاشی های این کارگاه، به طور سفارشی برای دربار و ادارات دولتی تولید می شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که این کاشی رومیزی ازجمله تولیدات سفال دوره پهلوی در کارگاه کاشی سازی صنایع قدیمه است که به دلیل شباهت ظاهری آن با برخی تولیدات زیرلعابی سفال قاجار، در گروه نادرستی جای گرفته است.
معرفی و طبقه بندی طرح های تراشِ آثار شیشه ای موجود در موزه قاجار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراش بر روی شیشه یکی از مهمترین شیوه های تزئینی شیشه است که از سدههای دور، مورد توجه هنرمندان و صنعتگران ایرانی بوده است. در دوران قاجار، با افزایش روابط ایران با کشورهای اروپایی و ورود شیشه های با کیفیت غربی با تزئینات متنوع تراش، این هنر صنعتِ کهن بار دیگر مورد توجه هنرمندان ایرانی قرار گرفت و تداوم یافت؛ بطوریکه بسیاری از طرحهای رایج آن دوران در آثار هنرمندان معاصر نیز قابل مشاهده است. در موزه قاجار تبریز مجموعه ای از شیشه های وارداتی ِتجملاتی با تزئینات متنوع و ظریفِ تراش نگهداری می شود که در پژوهش حاضر موردمطالعه و بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش پیش رو معرفی و طبقهبندی طرحهای تراشِ شیشه های این مجموعه است. این پژوهش بهدنبال پاسخ به این پرسش بود که در تراشِ آثار موزه قاجار تبریز از چه طرحهایی بهره گرفته شده است؟ و آرایه های بصری آنها چه ویژگیهایی را دارند؟ به همین منظور، نمونه هایی از این مجموعه انتخاب و بررسی شد. نوع پژوهش بنیادی، توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی است. نتایج بهدست آمده نشان داد که تزئینات تراشِ به کار رفته بر روی آثار این مجموعه، بسیار متنوع و ظریف بوده است. طرحهای اجرا شده بر روی آنها شامل تراشهای شستی (دایره مقعر)، شستی کشیده (بیضی کشیده)، عینکی (دایره یا بیضی شکل)، ماهیچه، گندمی، ناخنی، کنگره (دالبری) ، حصیری و همچنین شش ضلعی منتظم، گل و بوته، ستاره هشت پر و پرنده است. اگرچه به علت وارداتی بودن آثار این مجموعه، نمی توان تحلیلی قطعی از این طرحها ارائه کرد، اما پژوهش پیشرو، میتواند دیدگاه جدیدی را برای تفسیر این دسته از آثار هنر قاجار در اختیار پژوهشگران قرار دهد. طرحهای تراشِ این مجموعه تلفیقی بوده و بخش از آنها از آثار دوران اشکانی، ساسانی و همچنین از هنر ایرانی اسلامی اقتباس شده است؛ بخش دیگر نیز از سبک های هنری غربی، چون آرت نوو منبعث گشته اند. آثار مذکور، هوشیارانه توسط هنرمندان غربی طراحی و اجرا شده و آنها تلاش نموده-اند، برای موفقیت در عرصه ی رقابت و فروش در بازارهای ایران، محصولاتشان را متناسب با شرایط فرهنگی جامعه و باب سلیقه ی مردم هماهنگ سازند.
بازخوانی داستان شکار تانک: واکاوی شخصیت شهید حسین خرازی بر پایه عناصر نمایشی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵)
85 - 116
حوزههای تخصصی:
حماسه دفاع مقدس ایران به عنوان یکی از مهم ترین دوره های تاریخی کشور، سرشار از داستان های شجاعت، فداکاری و از خودگذشتگی رزمندگانی است که جان خود را برای حفظ ارزش ها و فدای عشق و ایمان کردند شخصیت شهید سپهبد حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر چهارده امام حسین (ع) به عنوان یکی از نمادهای بارز ایثار و شجاعت در جنگ تحمیلی، کانون توجه قرار دارد. این مقاله به بررسی عمیق شخصیت شهید خرازی و تجلیات آن در داستان مشهور شکار تانک می پردازد؛ داستانی که به خوبی ابعاد مختلف شخصیت این شهید بزرگوار را به تصویر می کشد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل عناصر نمایشی و شگردهای روایی موجود در این داستان است که به تصویرسازی شخصیت شهید خرازی و ارزش های انسانی او کمک می کند. برای دستیابی به اهداف تحقیق، روش تحلیل روایت به کار گرفته شده است. این روش امکان شناسایی و بررسی عناصر مختلف داستان را فراهم می آورد. سؤالات اصلی این پژوهش به شفافیت و عمق بخشی به تحلیل می پردازند: چگونه عناصر نمایشی در داستان «شکار تانک» به تصویرسازی شخصیت شهید خرازی کمک می کنند و این شخصیت چه تأثیری بر روحیه رزمندگان داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شهید خرازی با شجاعت و تدبیر خود در انهدام تانک دشمن، نقش کلیدی در پیروزی رزمندگان ایفا کرده و در مواجه با خطرها، تصمیمات قاطع و هوشمندانه ای اتخاذ کرده است. این داستان نه تنها شجاعت، تدبیر جنگی و اخلاق ستودنی او را به تصویر می کشد، بلکه به عنوان الگویی برای جوانان می تواند در مسیر حفظ میهن و ارزش های اسلامی استفاده می شود.
واکاوی تبادل عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای سرزمین های ایران، مصر و عثمانی (قرون 13- 15م)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
7 - 16
حوزههای تخصصی:
سرزمین های ایران، مصر و عثمانی از پیشگامان هنر و دانش جهان اسلام، تبادلات هنری و فرهنگی بسیاری با یکدیگر داشته و از هنر همدیگر تأثیر پذیرفته اند. هنر شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای برجسته، پس از اسلام در سرزمین های مذکور همچنان مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان با نوآوری و خلاقیت در ساخت و تزیین ظروف شیشه ای، آثار ارزنده ای را به جای گذاشته اند که شایسته مطالعه و بررسی هستند. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه تبادلات هنری عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای باقی مانده از قرون 13-15 میلادی از سرزمین های ایران، مصر و عثمانی است تا به این سؤالات پاسخ دهد که 1. هنر شیشه گری ایران، مصر و عثمانی در قرون مذکور چه تأثیراتی از یکدیگر پذیرفته است؟ و 2. چه اشتراکات و تفاوت هایی در نقوش جانوری و گیاهی آثار شیشه ای موجود است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است که اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر گردآوری شده و 103 اثر به عنوان جامعه آماری، بر اساس آثار موجود و باقیمانده از دوران مذکور در کتب و موزه های معتبر انتخاب شده و به شیوه کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل متعددی همچون مهاجرت، تبادل دانش و آثار هنری و فرهنگی، سبب شده تا سرزمین های ایران، ممالیک مصر و عثمانی از فرهنگ و هنر همدیگر متأثر و بهره مند شوند. وجود برخی اشتراکات در تزیینات جانوری و گیاهی موجود روی آثار شیشه ای نیز نمایانگر تأثیرات متقابل هنر شیشه گری در سرزمین های مذکور از همدیگر است.
نحوه های تلمیح و پارودی در روابط متون نقاشی و فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت و لیندا هاچن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط سینما و نقاشی از جمله مقولاتی انگاشته می شود که از دیرباز مورد توجه بوده است. پدرو آلمودوار را باید در زمره ی فیلمسازانی به شمار آورد که فیلم هایش پیوند وثیقی با هنر نقاشی دارند. آلمودوار با ارجاع به آثار نقاشان کلاسیک مانند ولاسکوئر و تیسین؛ هنرمندان مدرن نظیر دالی، مگریت، هاپر، پیکاسو و حتی نقاشان انتزاعی مثل موندریان و روتکو در دسته ی کارگردانانی قرار می گیرد که امتزاجی از نقاشی و سینما در فیلم هایش نظاره می شود. این پژوهش به شیوه ی کیفی به تحلیل نقاشی در فیلم های پدرو آلمودوار می پردازد. هدف از تحقیق پیش رو مطالعه ی نقاشی در سینمای آلمودوار با طرح این پرسش است که «فیلم های پدرو آلمودوار چگونه از متون نقاشی تأثیر پذیرفته اند؟». این مقاله برای پاسخ به این پرسش از روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آرای ژرار ژنت در حوزه ی بینامتنیت و لیندا هاچن در حیطه ی پارودی بهره جسته است. یافته ها مؤید این مطلب است که قاب های سینماتوگرافیک در فیلم های آلمودوار به انحای مختلفی از نقاشی استنساخ شده اند؛ گاه در قالب تابلو های زنده و گاه در قالب تصاویری که آثار انتزاعی را به ذهن متبادر می سازند. تلمیح، وارونگی آیرونیک، فرامتن سازی و بازآفرینی به مثابه ی ادای احترام؛ به عنوان وجوه آرای این دو متفکر، اضلاعی هستند که فیلمساز به میانجی آنها از نقاشی در کارهایش سود برده است.