حسین اردلانی

حسین اردلانی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه هنر، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۵ مورد.
۱.

خوانش نقاشی های مسعود عربشاهی از منظرآراء دریدا با تمرکز بر مفهوم پارارگون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا عربشاهی نقاشی پارارگون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۲
دریدا مقدمات نقد هر اثر را درون همان اثر بازمی یابد. او ایده هایی مانند حقیقت یا هویت را مختل می کند و در مقابل بر غیاب معنا تأکید می کند. مسئله مهم در حیطه زیباشناسی دریدا، موضوع پارارگون به معنای پیرامون کار است که موجب شکل گیری اثر هنری است و علی رغم بی مکان بودن جایی بین درون و بیرون کار قرار دارد. در نگاه نخست، پارارگون از تفسیر، قاب، امضاء و ... شکل گرفته است. در این پژوهش سعی بر این است که با انتخاب برخی از آثار عربشاهی به این پرسش بپردازیم که تحلیل موضوع پارارگون دریدا در حیطه نقاشی های عربشاهی به چه شیوه ای است؟ یک فرضیه این است که درون آثار عربشاهی نمادها و نقش مایه ها و بیرون آثارش منابع الهام و زمینه های تاریخی و فرهنگی می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی، پارارگون دریدا را توصیف و آثار عربشاهی را به صورت تصادفی انتخاب و تحلیل می کند و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای نگاشته شده است. بر اساس یافته های پژوهش، با توجه به نظریه دریدا درباره پارارگون زمینه تفسیرهای متعدد، متضاد یا مخالف با هدف هنرمند و یا آثار باستانی، همچنین نقاشی های مقدماتی خود هنرمند و برخی عناصر موجود در تابلو به مثابه پارارگون و آثار نهایی در جایگاه اِرگون می باشند.
۲.

بررسی تطبیقی آثار کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران کرونا با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی کرونا کاریکاتور کامبیز درم بخش سید مسعود شجاعی طباطبایی امبرتو اِکو رمزگان تصویری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۶
در جریان شیوع ویروس کرونا و دوران قرنطینه، هنرمندانی همچون کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی، روایت های فردی خود را از این فاجعه به تصویر کشیده اند تا در آینده نزدیک و دور برای مطالعات مختلف در دسترس باشد. در فرآیند تحقیق در آثار کرونانگاری هنرمندان ایرانی آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی بیشترین مشابهت و تطبیق را با هم داشتند و نشانه های تصویری آثارشان، گفتمانی را در متن و ذهن مخاطب ایجاد نموده که به شکل گیری مفهومی مشترک از کرونا کمک می کند. نشانه شناسی با هرچه که نشانه تلقی می شود سر و کار دارد، واژه ها، صداها، تصاویر، ایماها، ژستها، اشارات و نظایر اینها می توانند نشانه باشند. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها، تحلیل و تطبیق معانی آثار کرونانگاری این دو هنرمند با استفاده از رویکرد نظری امبرتو اکو در کاربست هنر در جامعه آماری معین است و هدف مقاله حاضر، تحلیل فرایند شکل گیری معنا به واسطه مطالعه نشانه ها از طریق رمزگان تصویری اکو در آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی است و این سوال ها دنبال می شود که: 1- در آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی نشانه ها چگونه در تعامل با یکدیگر گفتمان ایجاد کرده اند؟ و 2- آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی در لایه های زیرین معنایی خود، چه مناسباتی را بازگو می نماید؟ مقاله حاضر به روش نشانه شناسی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با انطباق رمزگان دهگانه اکو با جزئیات تصویر 8 اثر کرونانگاری از درم بخش و شجاعی، نگاه گفتمانی را که این نشانه ها ارائه می دهند، بازگو می نماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرونا نگاری های دو هنرمند مذکور با زبان کاریکاتور که کوتاه ترین وسیله پیام رسانی جهان است، در بازنمایی کرونا، نگاهی اجتماعی، شمایلی و توصیفی را متأثر و مؤکد بر ریشه های فرهنگی و اجتماعی ارائه داده اند و می توان بیان نمود نشانه های لایه ای و رمزگان بصری امکان خوانش ویژه ای را برای مخاطب فراهم نموده است که با قرار دادن نشانه ها در کنار یکدیگر، معنا را در این فرایند گفتمان ایجاد کند.
۳.

نقد کهن الگویی نقاشی های ایران درودی (نمونه موردی: آراسته، به زلالی یک عشق، نیایش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران درودی کهن الگو ناخودآگاه جمعی نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۲
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
۴.

جایگاه مگامال ها ی تهران در نظامِ مصرف، بازکاوی در مفهوم وانموده و وانمودِ بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مگامال بودریار جامعه مصرفی وانموده ابرواقعیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۳۸
نظام مصرف از طریق ایجاد و به کار گرفتن نظمی از وانموده ها، ابرواقعیت مصرف را در جامعه مصرفی شکل می دهد. مگامال ها از مهمترین ابزارهای تحقق این هدف در نظام مصرف هستند. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل جایگاه مگامال های تهران، بر اساس مفهوم وانموده و وانمود در اندیشه های بودریار و بررسی کارکرد آن ها در رابطه با مصرف کنندگان تهرانی است. هدف از این پژوهش، یافتن سازوکار تأثیر مگامال ها، بر افزایش میل مصرف، نزد شهروندان تهرانی است. این پژوهش از نوع تحلیل کمی- کیفی است. داده ها با ارائه پرسشنامه به جامعه آماری این پژوهش که به صورت نمونه گیری تصادفی از بین مردم تهران انتخاب شده اند، جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که مگامال ها در قالب دو حوزه فضایی و کارکردی، با به کار گرفتن ویژگی های گوناگون متناظر با مفاهیم وانموده بودریار، واقعیت نیاز انسان را دگرگون کرده و با تغییر نگرش مخاطبین و تحریک میل مصرف، آنان را در راستای اهداف نظام مصرف هدایت می کنند.
۵.

بررسی تاثیر زیبا شناسی بر روش شناسی علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبا شناسی علم فلسفه هنر فلسفه علم روش شناسی علمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۷
علم یک روش عینی از طریق مشاهده و آزمایش برای شناخت پدیده های جهان است که بنابه تعریف، باید مستقل از ذهنیت فرد دانشمند باشد. زیبا شناسی اما می تواند کاملا ذهنی و وابسته به ذوق فردی باشد. به همین دلیل برای مدت طولانی، دیدگاه غالب در بین فلاسفه علم این بود که علم هیچ رابطه ای با زیبا شناسی ندارد. ولی در چند دهه اخیر، تغییر دیدگاه فلاسفه علم نسبت به متدولوژی علمی، باعث شده رابطه بین علم و زیباشناسی نظر آنها را جلب کند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین علم و زیبا شناسی و پاسخ به این پرسش ها است که روش شناسی علمی چگونه از زیبا شناسی تاثیر می گیرد و علم و زیبا شناسی چه رابطه ای با یکدیگر دارند. فرضیه ای که در این پژوهش در پی بررسی آن هستیم این است که علم درپنج سطح روش شناسی، عملی، تولیدی، موضوعی و سطح تبینی، با زیباشناسی نسبت دارد. در این راه، ما بیشتر به اظهارات دانشمندان علوم مختلف، بالاخص فیزیک، شیمی و زیست شناسی رجوع می کنیم تا دیدگاه آن ها را درباره رابطه کار علمی شان با زیبا شناسی بررسی کنیم. در وهله دوم به فلاسفه و نظریه پردازان رجوع می کنیم تا این رابطه را تحلیل کنیم.
۶.

بررسی تغییر جایگاه واقعیت هنری در رویکرد مارسل دوشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت هنری مارسل دوشان سلیقه شیوه پست مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۸
هنرمند برای تغییر جایگاه واقعیت هنری به شیوه های گوناگونی متوسل می شود. تغییر این جایگاه نوعی دگردیسی در هنر به وجود می آورد. این نوع از دگردیسی خود موجب می شود هنرمند نیز در جایگاه هنری خویش متحول شود. این رویکرد موجب می شود هنرمند ناظر بر آثار خود و تأثیرگذار بر جامعه هم عصر خویش شود و این تأثیرگذاری بر جامعه هم عصر هنرمند گاه مرزها و حتی دوره های مختلف را طی می کند و از سبکی به سبک دیگر تبدیل می شود. یکی از این هنرمندان مارسل دوشان نقاش فرانسوی قرن بیستم است. یکی از مؤلفه های اصلی ذهن دوشان در تغییر جایگاه هنر و واقعیت دوری از سلیقه به معنی تکرار هرآن چیزی است که پذیرفته شده زیرا به عقیده وی سلیقه عادت است. وقتی چیزی را به اندازه کافی تکرار کنید به سلیقه تبدیل می شود. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی برخی آثار مارسل دوشان پرداخته و با ارزیابی و تحلیل مؤلفه های ذهنی و عملکرد وی به چگونگی تأثیرگذاری شیوه این هنرمند بر جامعه معاصر خود می پردازد روند تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دوشان و نسبت آن با جامعه موجب شکل گیری جریانی تازه در جامعه معاصر شده است که با مؤلفه های شیوه پست مدرن مطابقت دارد.اهداف پژوهش:بررسی آثار مارسل دوشان و ارزیابی و تحلیل مؤلفه های ذهنی وی.تغییر جایگاه واقعیت هنری به وسیله هنرمند (آقای دوشان یا بانو رز سلاوی).سؤالات پژوهش:تغییر جایگاه واقعیت هنری به وسیله هنرمند دارای چه مؤلفه هایی است؟تأثیر این تغییر که موجب نوعی دگردیسی در هنر می شود در جامعه چگونه عمل می کند؟
۷.

مطالعه تطبیقی نظام آموزش مهارت محور دانشگاه علوم انتظامی امین با خلبانی (هوافراجا) و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله سپاه (مطالعه موردی: روش اجرای دروس مهارتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام آموزشی مهارت محور دانشگاه علوم انتظامی امین مطالعه تطبیقی هوافراجا دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴
زمینه و هدف: دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی(ع) با تحول در آموزش از رویکرد نظری به رویکرد مهارتی در راستای ارتقای مهارت دانشجویان قدم برداشته است و لازم است برای ارتقاء روش های مهارتی، از تجربیات سایر سازمان ها استفاده نماید. این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقی نظام آموزش مهارت محور دانشگاه موصوف با خلبانی هوافراجا و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله در حوزه روش اجرای دروس مهارتی انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، در زمره مطالعات میدانی و بر اساس ماهیت داده، کیفی است که از روش مطالعه اسنادی به شیوه تحلیل محتوا برای پاسخ های سؤالات تحقیق استفاده شده است. جامعه موردمطالعه پژوهش، اسناد مربوط به حوزه روش اجرای آموزش مهارتی در دانشگاه های یادشده است. روش نمونه گیری، به صورت تمام شمار بود.یافته ها: نتایج نشان داد که دانشگاه خلبانی (هوافراجا) و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله سپاه در روش های اجرای دروس مهارتی در وضعیت مناسبی نسبت به سایر حوزه های موردمطالعه قرار دارد. روش اجرای دروس مهارتی در دانشگاه، مشابهت هایی با رده های مورد مطالعه دارد اما آموزش دروس مهارتی دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی (ع) به لحاظ توجه با ابعاد مهارت، جامع بودن آن با دیگر رده ها متفاوت است.نتیجه گیری: می توان برای تحقق منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در خصوص تعامل و هم افزایی دانشگاه های نیروهای مسلح برای تحول در فرایند آموزشی این دانشگاه ها از تجارب موفق یکدیگر استفاده نمایند.
۸.

خوانش مفهوم وانموده در تیزرها و آگهی های تبلیغاتی تلویزیون ایران (دهه 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وانموده رسانه تبلیغات تلویزیونی بودریار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۵۲
 نظریه شبیه سازی واقعیت بودریار در تبلیغات تلویزیونی، شبیه سازی از نوع سوم است. از واقعیت، فقط علائم و نشانه ها باقی مانده و تصویر در حال پنهان کردنِ عدم وجود واقعیت در آنهاست. این پژوهش، درصدد است با مروری بر فلسفه بودریار و خوانش مفهوم وانموده، به این سؤال، پاسخ دهد که مفهوم وانموده در آگهی های تلویزیون ایران چه نقشی دارد؟ تبلیغات باید بتواند برای ساخت وانموده، حداکثر توانایی شبیه سازی را با کاربرد نشانه ها و علائم واقعیت در تصاویر ایجاد کند و یک حادواقعیت بسازد که خط مابین خیال و واقعیت را مخدوش و مبهم کند. براساس آنچه بودریار از تصاویر وانمودگی بیان می کند، تیزرها و آگهی های بازرگانی تلویزیون، یکی از واقعیت های ساختگی و تصاویری در حال وانمود کردن به واقعیت است. در اصل با این روش، فقدان واقعیت را در تصاویر پنهان می کنند. هدف تحقیق، مشخص کردن ساختار یک وانموده قدرتمند در آگهی ها و تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون ایران است. روش تحقیق از منظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از اسنادی، کتابخانه ای منابع معتبر اینترنتی، توصیف، تبیین، مشاهده و بازبینی آگهی های بازرگانی تلویزیون ایران است. روش تحلیل یافته ها نیز توصیفی- تحلیلی است. در ابتدا، مفهوم وانموده بودریار، توصیف می شود و با توجه به مؤلفه های استراتژیک و مهمی که بودریار در تبلیغات بیان می کند، مواردی از تبلیغات تلویزیون ایران به صورت تصادفی انتخاب و تحلیل می شوند.                                                                                                               
۹.

زیباشناسی عرفانی در آثار کامران یوسف زاده

کلیدواژه‌ها: هنر قدسی عالم مثال خیال منفصل تمثیل عالم محسوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۷۱
پرسش از چیستیِ هنر در تفکر شرقی همواره با ماوراءالطبیعه پیوندی قریب داشته است. بر خلاف تصور مدرنیستی از سوژه، موجبات پدیدار شدنِ هنر در تفکر شرقی، ذوقِ هنرمند نیست. در تفکر شرقی، تمثیل اصلی ترین شیوه برای بیانِ محسوسِ معقولات است. هدف این مقاله، بررسی و تجزیه و تحلیل مجموعه آثاری از کامران یوسف زاده است که با عقایدِ عرفانی و متصوفه و همچنین معماری اسلامی پیوندی نزدیک دارد. لذا به روشِ توصیفی، ویژگی های هنر در عرفان، متصوفه و اسلام بررسی شده است و آرای عرفا، صوفیان و حکمای مسلمان در باب هنر و زیبایی، ابزارِ تحلیل بوده است. بررسیِ تحلیلیِ موضوعی که هنرمند می خواهد بیان کند و همچنین تجزیه تحلیلِ رنگ و شکلِ ساختاری آثار او، محور اصلی کندوکاوهای این مقاله است. نتیجه چنین بوده است که رنگ و ساختارِ دایره وار در آثار یوسف زاده بیانی تمثیلی از موضوعِ کائنات است. وی به شدت تحت تأثیر معماری قدسی گنبدِ مساجد اصفهان و نیز مضامین عرفان در اشعار مولوی و همچنین اندیشه صوفیانه بوده است. این که بتوان آثار او را مدرنیستی دانست یا خیر مجادله ای ما بین "فرم–محتوا" و "صورت–معنا" خواهد بود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که شیوه هنرمند از نظر تکنیکِ اجرا و سازماندهیِ انتزاعیِ فرمِ آثار، مدرنیستی ست اما در مقابل به دلیل ویژگی بیانگریِ رنگ ها و افلاطون گرایی در ساختارِ دایره وار، با مفاهیم زیباشناسی جدید قابل توصیف نمی باشد. همچنین خوانشِ آثار او از جانبِ مخاطب تلاشی در جهت کشف رابطه بین "محسوس- نامحسوس" و "دال-مدلول" بوده که با تأویل سرو کار دارد.
۱۰.

دفاع از نظریه ی انگیزش موسیقی با تکیه بر مفهوم کاتارسیس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه موسیقی ارسطو کاتارسیس نظریه انگیزش نظریه بیانگری موسیقی و احساسات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۵۳
هنر به تعریفی نمود احساسات آدمی است. آثار هنری از یک سو دربردارنده ی احساسات خالقان خود هستند و از سوی دیگر می توانند برانگیزاننده ی احساسات مخاطبان باشند. موسیقی انتزاعی ترین هنر است زیرا تنها هنری است که در آن نه از تصاویر بصری برای انتقال مفهوم استفاده می شود و نه از کلمات و ساختارهای زبانی. موسیقی به دلیل منش غیر مفهومی و بی واسطه ی خود، می تواند بیش از دیگر هنرها عواطف و هیجانات مخاطبان را برانگیزد. فلسفه ی موسیقی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی چیستی موسیقی، تفاوت و رابطه ی موسیقی با زبان، تأثیرات فردی و اجتماعی موسیقی، زیبایی و ارزش در موسیقی، رابطه ی احساسات با موسیقی و معناداری موسیقی می پردازد. در مبحث معناداری و رابطه احساسات با موسیقی، دو نظریه ی رقیب وجود درد. یکی نظریه ی بیانگری که احساسات هنرمند را مرجح می داند و کار موسیقی را بیان احساسات هنرمند می داند. دیگری نظریه ی انگیزش که اولویت را به احساسات مخاطب می دهد و کار موسیقی را برانگیختن احساسات شنونده می داند. پرسش اصلی این مقاله این است که کدام یک از این دو نظریه موجه تر و قابل دفاع تر است؟ کدام یک از ین دو نظریه تصویر جامع تری از رابطه ی موسیقی با احساسات ارائه می دهد؟ و کدام نظریه می تواند بهتر به ایرادات وارده پاسخ دهد؟ ابتدا هر دو نظریه را مطرح و بررسی می کنیم و به مرور استدلال های له و علیه هریک می پردازیم. نشان می دهیم نظریه ی انگیزش نه تنها تصویر موجه تری از رابطه ی احساسات با موسیقی به دست می دهد، بلکه همچنین، بهتر می تواند به ایرادات وارده پاسخ دهد. سپس مهم ترین ایراد وارد شده بر نظریه ی انگیزش یعنی «علاقه به موسیقی غمگین» را با کمک نظریات ارسطو در باب موسیقی، بالأخص نظریه کاتارسیس، پاسخ می دهیم و نشان می دهیم که چرا باور داریم پاسخ ما موجه تر از دیگر پاسخ های ارائه شده به این ایراد است.
۱۱.

نشانه ها در خدمت تولید معنا در رسانه: عکاسی دفاع مقدس از منظر نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دفاع مقدس عکاسی جنگ نشانه شناسی گفتمانی آلفرد یعقوب زاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۴۰
عکاسی در جایگاه رسانه ای مؤثر در بیان واقعیات اجتماعی و ارتقا سطح آگاهی جمعی، دارای نقش های روایتی و مفهومی کارآمد است. عکس های جنگ ایران و عراق به عنوان متونی ضمنی از عوامل گفتمانی، مؤلفه های اجتماعی و شناختی، از جمله نظام های ارزشی اجتماعی- فرهنگی هستند. دراین پژوهش نگارندگان تلاش دارند تا با استفاده از مفاهیم نظری موجود در نشانه شناسی گفتمانی به عنوان روشی کارآمد برای بررسی و شناخت چگونگی سازو کار نشانه ها در خدمت تولید معنا و نیز تدوین الگویی منسجم و نظام مند برای استخراج و تفسیر اطلاعات موجود در عکس های دفاع مقدس را مورد بررسی قرار دهد. هدف پژوهش پاسخ به این پرسش ها است که ساختارهای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی عکس های دفاع مقدس از چه الگوهایی تبعیت می کنند و این سه ساختار چگونه نقش عکس ها در بازنمود مفهوم دفاع مقدس را نمایان می سازند؟ عکس های مورد تحلیل از آثار آلفرد یعقوب زاده عکاس جنگ تحمیلی به دلیل ویژگی روایتگری آنها انتخاب شده اند. یافته ها نشان داد که عکس های مورد پژوهش، مملو از منابع نشانه ای روایتی، مفهومی، دارای ساختارهای گفتمان مدار و ایدئولوژی نهفته ای هستند که نقشی موثر در شکل گیری تعاملات در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را ایفا می نمایند.
۱۲.

واکاوی مفهوم مثبت اندیشی در قرآن به شیوه تفکر مراقبتی در برنامه تربیتی متیو لیپمن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مثبت اندیشی قرآن تفکر مراقبتی لیپمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۳
هدف این پژوهش، واکاوی مفهوم مثبت اندیشی در قرآن به شیوه تفکر مراقبتی در برنامه تربیتی متیو لیپمن می باشد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی اس ت. نمونه موردی، شامل آیات مرتبط با مثبت اندیشی در سوره های بقره، آل عمران، طه، انسان، طلاق، قصص، ضحی و تفاسیر مربوطه است که فاکتورهای تفکر مراقبتی، ازجمله تفکر قدردانی، عاطفی، فعال، هنجاری و همدلانه را در خود دارد. یافته ها و پیشینه های تحقیق، تفکر مراقبتی را مولود مثبت اندیشی برشمرده و هر دو را در آیات قرآن جاری و سرنوشت ساز یافته است؛ اما موضوع مثبت اندیشی را در برنامه تربیتی لیپمن خالی از حضور دانسته، آن را تکمیل کننده این برنامه تربیتی می داند. براساس نتایج به دست آمده، می توان آیاتی از قرآن را که حاوی مفاهیم مثبت اندیشی و تفکر مراقبتی است، به روش اجتماع پژوهی و از طریق برنامه تربیتی لیپمن، به منظور آموزش تفکر صحیح و تقویت نگرش مثبت برای کودکان و نوجوانان ایرانی مورد استفاده قرار داد و با این روش به دو نتیجه مهم در این خصوص دست یافت: نخست اینکه متوجه آنچه می اندیشیم باشیم و دیگر آنکه متوجه نحوه اندیشیدن خود باشیم.
۱۳.

بررسی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر با استفاده از روش تحلیل محتوا در تطبیق با اهمیت برندسازی در ترویج هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جایگاه یابی برند هنر هنر اسلامی تحلیل محتوا مرور نظام مند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
جایگاه یابی برندهای فعال در صنایع مرتبط با هنر به واسطه نقش مؤثر آن در خلق تصویری متمایز از رقبا در ذهن مخاطبی که در دنیای امروز با بحران انتخاب مواجه است، دارای اهمیت به سزایی است. علی رغم تحقیقات متعدد در مورد جایگاه یابی، نیاز به تحقیقی جامع، که بتواند مؤلفه های جایگاه یابی را به درستی به تصویر کشیده و راهنمای عملی مناسبی برای هنرمندان ارائه دهد، خصوصاً باتوجه به اهمیت برندسازی در ترویج هنر اسلامی احساس می گردد. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر است. پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری بوده که با جهت گیری اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به جمع آوری دادها با استفاده از مرور سیستماتیک مقالات معتبر علمی پرداخته و کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها سنگ بنای جایگاه یابی را بر ۳۲ شاخص در قالب ۹ مقوله کلی و سه بُعد منابع و دارایی ها، قابلیت ها و منافع جایگاه یابی استوار می سازد که مسیر فعالان عرصه هنر برای شناساندن محصول/خدمت خود و یا برند شخصی هنرمند و کسب جایگاهی متمایز در ذهن مخاطبان در رقابت با سایر رقبا را خصوصاً در حوزه ترویج هنر اسلامی روشن می سازد.اهداف پژوهش:شناسایی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر.دسته بندی مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر.سؤالات پژوهش:مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر کدامند؟مؤلفه های جایگاه یابی برند در هنر چه دسته بندی هایی دارد؟
۱۴.

اندیشه ضد اقتدارگرایی از منظر پس ازمدرن در آموزش معماری

کلیدواژه‌ها: ضداقتدارگرا آموزش معماری پس از مدرن برنامه درسی دیالوگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
با توجه به اینکه دوره مدرن و پیش از آن به دنبال یافت حقیقت و روش ثابت در بحث آموزش است، موجب اقتدار و ثبات اندیشه می شود. با مطالعات انجام شده مخالفت اندیشمندان پست مدرن با فراروایت ها و اقتدارگرایی در مکتوبات مشهود است. در مقابل آن روش های دیالکتیکی و گفتمانی، ارزش گذاری به نظر فراگیر و ضداقتدارگرایانه مورد تایید اندیشمندان پست مدرن قرار گرفت. هدف تحقیق کشف، فهم و توصیف روشی ضداقتدارگرایی برای ارتقاء کیفیت آموزش معماری با بهره گیری از روش های آموزشی پست مدرن در معماری است. چه راه کارهایی را می توان از اندیشه های تعلیم و تربیت پست مدرن در برنامه ریزی درسی معماری استفاده کرد؟ پرسش تحقیق می باشد.روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است ابتدا توصیف روش آموزش و برنامه درسی پست مدرن مطرح شد،سپس به تحلیل و تبیین روش هایی برای ارتقاء کیفیت آموزش معماری پرداخته شد، گردآوری اطلاعات با تکیه بر اسناد، مکتوبات و مطالعات کتابخانه ای است.چارچوب نظری بر اساس نظریه آموزش ضداقتدارگرایی و روشهای آموزش و برنامه ریزی پست مدرن تدوین گردید و سپس آموزش معماری، بطورخاص، در دوره پست مدرن بررسی می شود در نهایت راه کارهایی جهت ارتقاء این امر بیان شد.با توجه به مطالعات،مخالفت با فراروایت ها و ساختارهای آموزشی نمایان می شود، مطالعات مقاله درجهت تعریف ساختار کلی در آموزش نیست بلکه با تعریف ساختارهای متعدد در آموزش معماری برای افزایش انعطاف پذیری و افزایش کیفیت آموزش معماری، خرده ساختارهای آموزشی جهت بهبود آموزش معماری مطرح می شود. پیشنهاد می شود،برای گسترش دیالوگ دانشجو و استاد و شناخت محیط و مصرف کننده ها با استفاده از مرکزیت زدایی قوانین و تغییرسرفصل های آموزشی در استان ها و اقلیم های متفاوت وبراساس شیوه های ساختمان سازی ، برنامه ریزی در جهت آموزش بهتر معماری انجام می شود. خودآفرینی از اهداف اصلی طراحی معماری و روش آموزش پست مدرن را می توان با تمرکز کمتر بر قدرت استاد و تمرکز بیشتر بر روی توانایی فردی دانشجویان در آتلیه های آن را اتقاء داد.آموزش مشارکتی و گروهی، براساس نظریه مسئولیت مشترک، انتقال دانش توسط اساتید و خود انشجویان انجام شود.
۱۵.

تبیین «ماهیت دانش طراحی» از منظر یادگیری سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش طراحی فرآیندطراحی تولید دانش یادگیری سازنده گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۵۳
طراحی، یکی از پیچیده ترین و درعین حال مهمترین فعالیت خلاقه انسان است که نیازمند توانایی و دانش خاص خود است. در حدود چند دهه از شروع طراحی پژوهی می گذرد، که در این بین پژوهش های اولیه، بیشتر درپی ارائه روش های کاربردی طراحی بوده اند و مطالعات اخیر، بیشتر به پیچیدگی های کار، توصیف فضای مساله و فرآیند طراحی بوده است. بنابراین، نیاز به مطالعه ی شناخت ماهیت دانش طراحی وساختن دانش در یادگیری سازنده گرا، احساس می شود. در این مقاله سعی شد با رویکردی کیفی و به روش نظریه زمینه ای به بررسی ماهیت دانش طراحی از منظر سازنده گرایی پرداخت. این سوال مطرح می شود که، ماهیت دانش طراحی از منظر یادگیری سازنده گرا چگونه است؟ راه های کسب دانش طراحی در یادگیری سازنده گرا چگونه است؟ به نظر می رسد، دانشی که طراحان استفاده می کنند، قابل انطباق به رویکرد تولید دانش از منظر سازنده گرا است، پس سعی می شود، از منظر یادگیری سازنده گرا به بررسی ماهیت دانش طراحی بپردازد. اطلاعات به دست آمده از مستندات برجسته و مصاحبه با اساتید معماری در نرم افزار مکس کیودا وارد شد، ضمن کدگذاری اولیه ، محوری و گزینشی، به استخراج مولفه هایی انجامیده و معطوف به ارائه این شد که، مجموعه عوامل شناختی، عاطفی طراح که نگرش او به موقعیت طراحی و دانش طراحی اش موثرند، همراه طراح به موقعیت طراحی راه می یابند، که می توان از آن به «دانش مختص هر طراح» معرفی شود و محیط یادگیری سازنده گرا مناسب ترین رویکردی است که می توان برای آموزش طراحی اتخاذ نمود.
۱۶.

نقش هنرهای تجسمی در ارتقای کیفیت محیط شهری (نمونه مطالعاتی: محدوده اطراف کاخ گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر هنرهای تجسمی کیفیت محیط شهری کاخ گلستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۴۱
طرح مسئله: نگاهی به تاریخ حضور هنر در فضاهای عمومی نشان می دهد که با تغییر پارادایم هنر عمومی از هنر هنرمند مدار به سوی ایجاد هنر جامعه مدار و هنر مخاطب محور، انتخاب نوع هنر عمومی و کیفیت های محیطی متأثر از آن بیش ازپیش مهم جلوه می نماید. آنچه امروزه فضاهای شهری را تهدید می نماید، ارتباط ضعیف مؤلفه های سازنده یک مکان است که نمی توانند نیازهای شهروندان را به خوبی برطرف نمایند. اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنر تجسمی بر کیفیت محیطی سعی دارد که بتواند کیفیت محیطی لازم در طراحی فضاهای شهری آینده توسط متخصصان را ایجاد نماید. روش: این پژوهش ازلحاظ حیث نوع توسعه ای - کاربردی و از جنبه روش دارای ترکیبی لانه به لانه است. برای پاسخ به سؤال تحقیق از روش تحقیق کیفی درکمی لانه به لانه استفاده می شود. جامعه آماری به دو قسمت کمی و کیفی تقسیم شده است. در گروه کیفی جامعه آماری، 14 کارشناسان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در جامعه آماری تحقیق کمی، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 1۸۰ نفر و نمونه گیری به صورت تصادفی است. یافته ها: تحلیل نتایج حاکی از آن است که بنا به نتایج رگرسیون چندمتغیره، مؤلفه غنای بصری با مقدار(000/1) بیشترین میزان سهم عاملی، در مرتبه دوم، مؤلفه لذت بردن از محیط با مقدار (920/0) و کمترین مربوط به مؤلفه بهبود احساس فردی تعلق با مقدار(244/0) است. نتیجه گیری: توجه ویژه طراحان شهری در مورد ساختار فضاها و به کارگیری تمهیدات استخراجی از میزان تأثیرگذاری مؤلفه های هنرهای تجسمی در فضاهای شهری در مقیاس های مختلف می تواند موجب افزایش کیفیت محیط های شهری شود.
۱۷.

تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژان بودریار هنر تعاملی وانمایی ارزش نشانه رمزگان تیم لب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۴۲
    امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
۱۸.

بازنمایی فضای معماری در آثار نقاشی با رهیافت نشانه شناسی لایه ایی (نمونه موردی: منتخبی از آثار ایران درودی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضا معماری نقاشی نشانه شناسی لایه ایی ایران درودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۳۸۰
مطالعات بین رشته ایی در حیطه هنر، فهم عمیقی از معنای اثر را فراهم می سازد. اگر نقاشی را نوعی بازنمایی پنداشت که توان ارائه معانی متعدد را دارد، این مسأله مطرح می شود که در خلق تصویر چه رهیافت های فضایی به ماهیت تولید معنا منجر شده و چگونه مورد خوانش قرار می گیرد. این پژوهش با هدف پیوند دو رسانه هنری نقاشی و معماری، به کشف لایه های معنایی فضا در تصویر می پردازد. روش پژوهش با رویکرد کیفی، بر پایه نشانه شناسی لایه ایی، به مرور رمزگان فضایی پرداخته و ساختار بدست آمده در آثار منتخبی از «ایران درودی» مورد خوانش قرار می گیرد. در نهایت دلالت های فضایی در تصاویر به روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. نتیجه بر آن است که تصور فضای شهری توسط نقاش می تواند در نشانه های فضایی به صورت برابرجای، دگرجای و یا آرمانشهر نمود پیدا کند، که در لایه های همنشین: متن؛ بافت؛ بینامتنیت؛ رمزگان و در محور جانشینی: شکل شناسی؛ نشانه شناسی و پدیدارشناسی قابل خوانش اند.
۱۹.

تجلی منظر (دور و نزدیک) در هنر نقاشی نزد پیشگامان نقاشی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقاشی تجلی منظر (دور و نزدیک) سبک شناسی نقاشان پیشگام همدان نسل اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۹
برای درک و شناخت زیبایی نزد هنرمندان نسبت به منظر زندگی می بایست به حساسیت هنرمند اعتماد کرد و آثار تاریخی دوران مورد نظر را مورد توجه قرار داد. همدان شهری است با عقبه بلند تاریخی و فرهنگی. هنرمندان همدانی بعد از ادبیات، بیش از هر حیطه ای به هنرهای تجسمی عشق ورزیدند. مقاله پیش رو تلاش دارد تا جریان های نهفته در میان نقاشان نسل اول همدان را بررسی و طبقه بندی کند. به عبارت دیگر مقاله سعی دارد تا از بدو شروع خلق نقاشی بر روی بوم و پارچه نزد هنرمندان همدان -نقاشان متولد (1280 تا 1330 ه. ش)- جریان های موجود با تمرکز بر مفهوم منظر (دور و نزدیک) را از آثار هنرمندان معرفی، تحلیل و طبقه بندی کند. اغلب هنرمند برای درک خود و ارتباط میان احساس و تخیل به طبیعت پناه می برد. چرا که هنر به نوعی پایبند به درکی از جهان است که بشریت را از تمام کارایی هایش در سطح جامعه برای لحظاتی دور سازد تا به جایگاهی از تخیل و احساس ناب با حساسیتی ویژه برسد. انسان می تواند در این جایگاه از تخیل و احساس بی واسطه، به درک و استحاله ای از طبیعت دست یابد مقاله تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که نقش طبیعت و منظر (دور و نزدیک) در آثار نقاشی پیشگامان همدان چگونه است؟ شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است که با ابزار سند خوانی و فیش برداری و مشاهده و مصاحبه انجام شده است. روش تحلیل آثار به شکل توصیفی و نقد آثار مبتنی بر تحلیل فرمی (ترکیب بندی یا ساختار، فرم و رنگ) و سبک شناسی برخی از آثار هنرمندان به شیوه تحلیل محتوای انجام شده است. ویژگی مشترک هنرمندان مورد توجه در این مقاله، تاثیرپذیری از همدان و تاثیرگذاری بر هنر دوستان همدانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج جریان تقریبا موازی در هنر نقاشی نزد نقاشان نسل اول همدان شکل گرفته است. نقاشان مکتب کمال الملک، نقاشان طبیعت گرا، نگارگری و هنر ملی، نقاشان مذهبی و قهوه خانه، نقاشان نوگرا. که هر کدام به نوعی وام دار توجه به طبیعت همدان می باشند.
۲۰.

خوانش هایدگر از مفهوم «تخنه» در فلسفه یونان باستان و نسبت آن با مفهوم «هنرهای صناعی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر مارتین هایدگر تخنه تکنولوژی هنرهای صناعی یونان باستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۱
هنر و تکنولوژی ازجمله انبوه مقولاتی هستند که مارتین هایدگر به آنها پرداخته است. هنرهای صناعی دو وجه دارند: وجه هنری و وجه صنعتی که به تکنولوژی مربوط است. از طرفی، آنچه امروز به عنوان هنر و رشته های هنری شناخته می شود نزد یونانیان باستان جزئی از یک مفهومی کلی تر با عنوان «تخنه» (techne) تلقی می شد. از سویی دیگر تکنولوژی نیز هم به لحاظ ریشه لغوی و هم به لحاظ جایگاه مفهومی آن ریشه در تخنه یونانیان دارد. بنابراین هایدگر در تحلیل هر دو مفهوم مورد بحث (هنر و تکنولوژی)، از جایگاه مفهوم تخنه نزد متفکران پیشافلسفی یونان باستان بهره برده و نتایج کلی او در این دو حوزه با استعانت از همین خوانش او بوده است. در این مقاله روش تحلیل هایدگر که پدیدارشناسی هرمنوتیک است و همچنین نقدهای او به تاریخ فلسفه و متافیزیک به ویژه در تحلیل مفهوم تخنه راهگشا بوده و مواضعش در باب هنر و تکنولوژی با تکیه بر مفهوم تخنه در پرتو حقیقت روشن می شود. روش تحقیق در این مقاله بنیادی است که به صورت تحلیل محتوا انجام گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. در این مقاله پرسش هایی که مورد پژوهش قرار می گیرند از این قرارند: 1. خوانش هایدگر از مفهوم تخنه در نزد متفکران یونان باستان چیست؟ 2. نسبت بین هنر و تکنولوژی با تخنه در دوران پیشافلسفی یونان باستان و نیز دوران معاصر چگونه است؟ هدف انجام این پژوهش تبیین جایگاه نگاه نقادانه به تاریخ فلسفه، خصوصاً در حوزه هنر و تکنولوژی معاصر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

بیشتر

سال

حوزه تخصصی

بیشتر

زبان