مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
وانموده
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال تبیین هرمنوتیکی (بینامتنی) از تاثیر بازنمایی های رسانه ای در دگرگونی های فضایی است بنابراین هستی های فضایی نوینی را می کاود که به نوعی مدلول این ارتباط است. در دوران پسامدرن، رسانه ها در واقع کنشگران اصلی در هویت بخشی و تفسیر موضوعات محیطی هستند و با توجه به تکثر هویت ها و چندگانگی تجربه فضایی ما با دیکته های فضایی که ریشه در انگاره های مطلق گرایانه و اقلیدسی از فضا دارند زندگی نمی کنیم. عرصه های غیرقابل کنترل رسانه ها، آشفتگی و کثرت معانی و ایماژها در هنر معاصر و خیالپردازی های ظریف و شاعرانه ، حاد واقعی و شکل گیری جامعه مصرفی انبوه و بحران نشانه ها همه منتج از تبلیغات و بازنمودهای رسانه ای است که به نوعی به بحران بازنمایی نشانه شناختی در شهر معاصر منجر شده است. مقاله همچنین از منظر هستی شناسی هایدگر به گشتل تکنولوژی، پگاه فضایی – مکانی ناشی از آن در شهر را می کاود بنابراین معطوف به کارکرد و چگونگی گفتمان تکنولوژی و فضا نیست بلکه ناظر بر چیستی این گفتمان است.
گفتمان پست مدرن در سینمای ایران (مورد مطالعه فیلم «صندلی خالی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم به مثابه یک گفتمان، در جهان فیلم نفوذ کرده است و «سینمای پست مدرن» را خلق نموده است. گفتمان سینمای پست مدرن شامل ابعادی چون وانموده و تزلزل واقعیت، مرکززدایی از سوژه، مرگ مؤلف، پاک شدگی مرزهای زمانی، ترکیب تکنیک ها و ژانرها و کثرت گرایی است که در تقابل با سایر گفتمان ها قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر معرفی این گفتمانِ سینمایی، تفسیر و نشان دادن عناصر آن در یکی از فیلم های سینمای ایران است. برای نیل به این هدف، گفتمان سینمای پست مدرن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف تعریف می شود و سه بعد وانموده، مرکززدایی از سوژه و مرگ مؤلف به عنوان چارچوب مفهومی انتخاب می شوند. چارچوب روشی نیز ملهم از نظریه روایت پست مدرن متشکل از فابیولا، سیوژت، شخصیت و راوی است که در پیوند با چارچوب مفهومی به تحلیل فیلم «صندلی خالی» ساخته سامان استرکی می پردازد. نتایج نشان می دهد که «صندلی خالی» با روایت اپیزودیک، تو در تو و مارپیچ خود جهان وانموده ای را خلق می کند که در آن مرز واقعیت و توهم فرو می ریزد و سوژه هایِ سرگردانی خلق می کند که ناتوان از تغییر این جهان اند و در نهایت در یک بن بست هستی شناختی از جهان وانموده کنار می روند. راوی های چندگانه و خصلت خود ارجاعی فیلم در نهایت پاسخی به پرسش هایی که مطرح می کند ندارد چرا که مرگ مؤلف خصلت این فیلم است. علاوه بر این، گفتمان سینمای پست مدرن در مقابل گفتمان های سیاسی و فرهنگیِ هژمونیک ایران، پس رانده شده و در حاشیه قرار دارد.
نظام نشانه ای حاد واقعیت در اندیشه بودریار و تطبیق آثار پیتر هالی با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسط نظریات بودریار، فیلسوف فرانسوی، در باب نقدِ اقتصادِ سیاسیِ نشانه در اوایل دهه1970 به این نظریه انجامید که واقعیت به عنوان مقوله ای منفک از نشانه های آن، در جهانِ اشباع شده از اطلاعات و سیطره رسانه، از میان رفته است. او این وضعیت را «حاد واقعیت» نامید. اشاره او به طور عمده، ترسیمی از دنیای هنر بود: از سورئالیسم، هنر پاپ، رمان نو تا اشکال رئالیسم مفرط و عکاسی. آراء او بر این نظریه معطوف بود که با سیطره ایماژها و نشانه ها، امر واقع به طور جدی محو شده است و مرجع حقیقت دیگر وجود خارجی ندارد. وانموده ها رونوشتی از واقعیت هستند و از این طریق، به شکل فزاینده ای مرز میان وانموده و واقعیت را از بین می برند. او دلالت های ساختاری نشانه ای را درنوردید و تا آنجا پیش رفت که دلالت نشانه ها را با واقعیت بی مناسبت پنداشت و نشانه ها را وانموده ای ناب از خود دانست که در غیبت منشاء نشانه میان خود مبادله می شوند. در این میان، نسلی از هنرمندان معروف به نئو-ژئو که در میان آنها پیتر هالی، هنرمند، منتقد و نظریه پردازِ آمریکایی، چهره ای شاخص محسوب می شود پا به عرصه هنر معاصر گذاشتند. آثار هالی که به شیوه پست مدرنیسم آگاهانه خلق شده است، اغلب حوزه هایی وسیع از رنگ هایی است که با نوارهایی باریک به یکدیگر متصل شده اند، و همانندی هایی با سنتِ انتزاعِ مدرنیستی دارد؛ اما به شکلی آیرونیک این سنت مدرنیستی را به باد انتقاد می گیرد. هالی متأثر از اندیشه بودریار مدل هایی حاد واقعی را به تصویر می کشد و با تفکر بازنمایی انتزاعی از نشانه ها به گونه ای بازپیکربندی شده، در پی باز تولید هزلی و پارودیکِ وانموده ها است.
بررسی تأثیر تکنولوژی دیجیتال بر زیبایی شناسی بیان در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود فناوری دیجیتال به سینما، جهانی شبیه سازی شده خلق شد تا آن چه را که وجود نداشت صورت ببخشد. سینمای دیجیتال تبارشناسی خاص خود را داراست؛ نظامی از وانموده ها که مخاطب آنها را باور می کند. پژوهش حاضر، این نظام وانموده ها را مورد بررسی قرار می دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که فناوری دیجیتال چگونه جهانی از وانموده ها را خلق کرد که خود به صورت نظامی از رمزگان های بصری درآمدند؟ این رمزگان ها گاه هیچ مرجعی در جهان واقعی ندارند (مانند فرشته ای با دو بال بلند) و گاه امکان تصویرسازی آن ها در برابر دوربین وجود ندارد (مانند غرق شدن تایتانیک). نگارندگان این مقاله تلاش دارند تا با نگاهی به تاریخ شکل گیری سینمای دیجیتال، اهمیت و تأثیر این رویکرد نوین را در سینمای امروز از نظر ساختارهای زیباشناختی جلوه های ویژه مورد بررسی قرار دهند. به همین دلیل این مقاله، پژوهشی تحلیلی-توصیفی است که با نگاه به اسناد کتابخانه ای و بررسی فیلم های شاخص شکل گرفته است. فیلم ها به صورت تصادفی و بر اساس میزان تاثیرگذاری آن ها در زمان پخش جهانی شان انتخاب شده است. نتیجه آن که سینمای دیجیتال، نوعی نگاه زیبایی شناسانه پدید می آورد که در آن وانموده ها بر نگاه مخاطب تسلط می یابند. بر این اساس می توان گفت دنیای امروز را نوعی متافیزیک دیجیتال رقم می زند.
واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما با رویکرد ژان بودریار، در وضعیت حاد واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
399 - 410
حوزه های تخصصی:
ژان بودریار، فیلسوف جامعه شناس و پست مدرن نظریه های درخوری در باب تصویر ارائه داد. در تمام نظریه های اجتماعی وی، دغدغه پایان ناپذیر او نسبت به تخریب امر واقعی و جایگزین شدن آن با وانموده مشهود است. در این میان او هنر را توطئه و وسیله ای برای محقق کردن وانموده تلقی می کند. به ویژه سینما به عنوان یک مرجع شبیه سازِ واقعیت، مورد انتقاد بودریار قرار گرفته است. یکی از راهکارهای اساسی ایجاد شبیه سازی از منظر بودیار، بهره گیری از جلوه های ویژه کامپیوتری است؛ بنابراین از یک طرف انتقاد بودریار از سینما و از طرف دیگر علاقه مندی وی و تأکید او بر توانمندی های آن مشهود است که خود موجب بروز دوگانگی هایی در نظریه های بودریار و سردرگمی مخاطب او می شود. این پژوهش تلاشی است در جهت مرتفع کردن دوگانگی های موجود و شناخت رویکرد حقیقی پسِ پشتِ این به ظاهر تناقضات در ساحت واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما. در این راستا، این پژوهش از طریق تحقیقات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها و موشکافیِ بیانیه های بودریار به روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب و جایگزینیِ «امر واقعی» در سینما و تعیین رابطه بین سینما و جلوه های ویژه می گردد؛ درنتیجه می توان شاهد بود که طرد جلوه های ویژه از نظر بودریار، به هدف به کارگیری آن بستگی دارد؛ نه به نفس آن. به عبارتی، به کارگیری جلوه های ویژه در راستای بازسازیِ واقعیت مطرود است و در راستای خیال می تواند مقبول باشد. اهداف پژوهش بررسی دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه. بررسی جلوه های ویژه در سینما از نظر ژان بودریار. سؤالات پژوهش سینما چگونه می تواند با وجود بهره وری روزافزون جلوه های ویژه و دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه به حیات شایسته خود ادامه دهد؟ جلوه های ویژه سینمایی در چه صورت می تواند از انتقاد بودریار فاصله بگیرد؟
استراتژی به مثابه عادت سازی عملگرا: روش نوآورانه ساخت شکنی-وانموده زدایی عملگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، رویکردهای پست مدرن و عملگرا به نظریه های مدیریت استراتژیک، باعث شکل گیری نگاهی کاملاً متفاوت، عاری از انتزاع و عملگرا به مدیریت استراتژیک شده است. نظریه های متعدد و پیچیده انتزاعی مدیریت استراتژیک، نه تنها در عمل قابل کاربرد نمی باشند بلکه منجر به گمراه شدن تصمیم گیرندگان سازمانی می شوند. هر چند که تلاش های اخیر در زمینه آشکارسازی ماهیت عملی و واقعی استراتژی، منجر به ارائه نظریه های عملگرا و توجیه پذیرتر شده است اما سازمان ها از کمبود روشی گام به گام به عنوان راهنمای عملی استراتژیک سازی، رنج می برند. سازمان ها بیشتر از آنکه نیازمند نظریه باشند، نیازمند اقدام عملی در راستای پیاده سازی استراتژی های خود می باشند. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارائه نظریه ای عملگرا و تجربی برای استراتژیک سازی سازمان به کمک مطالعه طولی یک شرکت تولید و پخش مواد غذایی در طی 4.5 سال می باشد. این مقاله از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته رسمی، مصاحبه های غیررسمی قوم نگارانه، مشاهدات میدانی و مصاحبه های پساکیفی، در بازه زمانی 1396 تا 1400 هجری شمسی، به انجام رسیده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که به کمک روش گام به گام عادت سازی مبتنی بر مکانیزم محرک-پاسخ و تقویت عادت ها در راستای جهت گیری کلی سازمان می توان استراتژی ها را پیاده سازی نمود. این نظریه در تناقض با نگاه رایج کل نگر مدیریت استراتژیک است و به طور همزمان به سطح کلان و سطح خرد سازمان توجه دارد.
فلسفه بقای سینما با رویکرد ژان بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
243 - 258
حوزه های تخصصی:
ژان بودریار نظریه پرداز پست مدرن در عرصه جامعه شناسی رویکردی فلسفی را برای تشریح دنیای کنونی اتخاذ کرد. بودریار از وضعیت جهان امروز، تحت عنوان حاد واقعیت یاد می کند و معتقد است که امروزه وانموده ها واقعی تر از واقعیت، نمود دارند و هنر و سینما نیز به ابزارهای وانمایی بدل شده اند و آماج انتقادات وی قرار می گیرند. با توجه به انتقاد شدید بودریار، این سؤال پیش می آید که سینما چگونه می تواند در نگاه بودریار به بقای خود ادامه دهد؟! این تحقیق تلاشی است در راستای احیای سینما در منظرگاه بودریار، که در این راه از روش تجزیه و تحلیل منابع کتابخانه ای به شیوه توصیفی_تحلیلی بهره می برد و با تأکید بر استدلالات خودِ بودریار راه حل هایی را در راستای بازپس گیری ماهیت ازدست رفته سینما ارائه می دهد که می تواند مورد استفاده سینماگران قرارگیرد. از جمله دست آوردهای این پژوهش آن که؛ از منظر بودریار، سینمای امروز، آنقدر در وانموده مستغرق گردیده که به وسیله ای برای وانمایی بدل شده است. بودریار آنقدر بدبین است که به نظر نمی رسد از نظر او -در جهان پست مدرن- راه گریزی از وانموده وجود داشته باشد. به تَبَعِ آن، سینما نیز راه گریزی از آن ندارد. با این تفاسیر، به نظر می رسد تنها راه برای خلاصی از وانمایی، رویارویی با آن، توسط ابزارهایی از جنسِ خودِ وانموده باشد. بنابراین، راهکارِ سینما برای فائق آمدن بر وانمایی؛ دوری از آن نیست -چراکه به باور بودریار اساساً گریزی از وانمایی نیست. راهکاری که نگارندگان ارائه می دهند، اتفاقاً بهره وری از خودِ وانمایی؛ اما در راستای برملانمودن وانموده است؛ که از آن تحت عنوان «وانمودنِ وانموده» یاد می کنند. درنتیجه، در طی این مقاله –با استناد به آراء خود بودریار- مشخص می شود که «وانمودنِ وانموده» می تواند از طریق افراط در وانمایی اتفاق افتد. از جمله رهیافت های عملیاتیِ آن نیز می تواند بکارگیری بیش از حد جلوه های ویژه کامپیوتری یا «وانمایی مضاعف»، البته در راستای برملا نمودنِ وانماییِ سینما باشد.
خوانش مفهوم وانموده در تیزرها و آگهی های تبلیغاتی تلویزیون ایران (دهه 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
226 - 199
حوزه های تخصصی:
نظریه شبیه سازی واقعیت بودریار در تبلیغات تلویزیونی، شبیه سازی از نوع سوم است. از واقعیت، فقط علائم و نشانه ها باقی مانده و تصویر در حال پنهان کردنِ عدم وجود واقعیت در آنهاست. این پژوهش، درصدد است با مروری بر فلسفه بودریار و خوانش مفهوم وانموده، به این سؤال، پاسخ دهد که مفهوم وانموده در آگهی های تلویزیون ایران چه نقشی دارد؟ تبلیغات باید بتواند برای ساخت وانموده، حداکثر توانایی شبیه سازی را با کاربرد نشانه ها و علائم واقعیت در تصاویر ایجاد کند و یک حادواقعیت بسازد که خط مابین خیال و واقعیت را مخدوش و مبهم کند. براساس آنچه بودریار از تصاویر وانمودگی بیان می کند، تیزرها و آگهی های بازرگانی تلویزیون، یکی از واقعیت های ساختگی و تصاویری در حال وانمود کردن به واقعیت است. در اصل با این روش، فقدان واقعیت را در تصاویر پنهان می کنند. هدف تحقیق، مشخص کردن ساختار یک وانموده قدرتمند در آگهی ها و تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون ایران است. روش تحقیق از منظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از اسنادی، کتابخانه ای منابع معتبر اینترنتی، توصیف، تبیین، مشاهده و بازبینی آگهی های بازرگانی تلویزیون ایران است. روش تحلیل یافته ها نیز توصیفی- تحلیلی است. در ابتدا، مفهوم وانموده بودریار، توصیف می شود و با توجه به مؤلفه های استراتژیک و مهمی که بودریار در تبلیغات بیان می کند، مواردی از تبلیغات تلویزیون ایران به صورت تصادفی انتخاب و تحلیل می شوند.