مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرشته
بررسی چگونگی شکل گیری نقش فرشتگان (انسان بالدار) در منابع تصویری قبل از اسلام
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سابقه بال و فرشته در آثار هنری قبل از اسلام می پردازد. بررسی نمون ههای تصویری متعدد ب هجا مانده از حیوانات بالدار و به طور اخص انسان بالدار؛ نشان می دهد که تجسم فرشته فقط به صورت انسان بالدار نم یباشد و فقط یک نماد ایرانی نیست . در هر صورت، بال در قبل از اسلام در اکثر موارد، نماد قدرت و علامت ایزدی است . به احتمال قوی، منشاْ فرشته و بال بر اساس شواهد و دلایل، باید از بین النهرین باشد . شکل بال ها در ابتدای بکار گیری آن ها - یعنی هزاره ی سوم ق.م. (بر اساس قدیمی ترین نمونه ی انسان بالدار، که به دوره ی اکد باز می گردد) - شکلی ساده است؛ اما بال سه قسمتی هخامنشی شکلی خاص و پیکر سه قسمتی است که آن را از سایر دوران ها جدا م یکند.
جایگاه معرفتشناختی عقل فعال در اندیشهی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه عقل فعال در نظام اندیشهی مشائیان و به ویژه در نزد ابن سینا، بسیار مهم و اساسی است. این موجود هم در ساختمان هستی نقش بیبدیلی دارد و هم در فرایند معرفت انسان. آن چه این نوشتار در پی آن است، تبیین جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در نظام اندیشهی مهمترین فیلسوف مشائی جهان اسلام، یعنی شیخ الرییس ابوعلی سینا است. به باور ابن سینا، معرفت بشر بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سامان نمی رسد و فرایند معرفت در تمام مراحل خود، به افاضه و دستگیری چنین موجودی محتاج است. عقل فعال در اندیشهی ابن سینا، دارای پنج نقش معرفتشناختی است: افاضهکنندهی معقولات اولیه، معقولات ثانویه، محل ذخیرهی صور ادراکی، اعطا کنندهی صور رؤیت شده به هنگام خواب دیدن و معطی صور کلی وحیانی به انبیا(ع). نحوهی ارتباط نفس با عقل فعال از مقولهی «فعل و انفعال» است که عقل فعال در سوی فعلیت و نفس انسان در سوی انفعالِ این رابطه ایستادهاند. نظریهی عقل فعال از انتقادهای اندیشمندان بعد از ابن سینا مصون نمانده و هرکدام از آنان تشکیکات و تردیدهایی را نسبت به جایگاه وجودشناختی و معرفتشناختی این عقل وارد کرده اند
تفسیر وحی با محوریت آیه 51 سوره شوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القاء حقائق الاهی از جانب خداوند به پیامبران، همواره به یک نحو نبوده، بلکه به شیوه های گوناگون صورت می گرفته است. این شیوه ها، در آیه51 سوره شوری به سه مورد محدود شده است؛ در این آیه، وحی، مِن وراء حجاب و ارسال رسول، سه گونه تکلیم الاهی با پیامبران معرفی شده است. نوع اول، وحی نام گرفته است؛ این در حالی است که هر سه قسم، گونه هایی از وحی هستند. شاید بهترین راه برای فهم چیستی نوع اول، جستجویی در مفهوم و مصداق دو قسم دیگر باشد؛ چراکه هرچند این سه، در اصلِ تکلیم و نتیجه، که انتقال پیام است، اشتراک دارند؛ اما ظاهر آیه، بیانگر تقابل این انواع است؛ تقابلی در شیوه انتقال پیام. وحی ارتباطی است بی واسطه؛ اما دو نوع دیگر، واسطه هایی از حجاب و رسول به همراه دارند. تبیین هر کدام از این شیوه ها، به ویژه وحی و شناسایی مصادیق آنها، محور این مقاله است. پیش فرض این پژوهش این است که این تکلیم، به هر شکل که باشد، در مورد وحی قرآنی، در همان مرحله نزول دارای جنبه گفتاری و زبانی بوده است.
مروری بر باورهای ایرانیان در مورد فرشتگان و بال های آنان در چند نگاره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان از دیرباز به عالم ارواح، فرشتگان، دیوان و موجودات خارق العاده باور داشته و به آن اهمیت می دادند. آنها با استفاده از قدرت تخیل و اعتقادات، در پی به وجود آوردن فضای ذهنی خود بودند....
فرشته پرستی عرب های جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم عصر جاهلی به انواع شرک مبتلا بودند و موجودات گوناگونی را به جای خداوند میپرستیدند. از جمله، فرشتگان الهی نزد آنان قداست فراوانی داشتند، تا جایی که آنها را پس از خداوند برترین موجودات میدانستند و به مثابه فرزندان خداوند میپرستیدند. این نوشتار با رویکرد نقلی ـ تحلیلی و بر پایه آیات قرآن کریم، درصدد بررسی جایگاه فرشته نزد عرب های جاهلی و بررسی عوامل و انگیزه های فرشته پرستی و تبیین نوع شرک آنان در پرستش فرشتگان است. آن گونه که از منابع موجود در این زمینه به دست میآید، فرشته پرستی، از نظر اهمیت، در رأس تمام گونه های شرک عرب های جاهلی قرار داشته است، و فرشتگان از شریف ترین معبودهای آنان به شمار میرفته اند، تا جایی که آنها را در امور مهم خلق و تدبیر عالم نیز مؤثر میدانستند؛ اعتقاد مشرکانه ای که قرآن کریم، بر بطلان و بیپایه بودن آن تأکید کرده است.
«عقول» در حکمت صدرایی و فرشته شناسی نهج البلاغه (با تأکید بر صفات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تطبیق آراء فلسفی ملاصدرا درباره عقول با فرشته شناسی نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته است. باین منظور کلیه کتب فلسفی و تفسیری ملاصدرا، مطالعه و آراء او درباره عقول جمع آوری شده است؛ همچنین مطالب نهج البلاغه در رابطه با فرشتگان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. سپس تنها با بررسی دو صفت «تجرد» و «کثرت» ملائکه (در نهج البلاغه) و عقول (در حکمت ملاصدرا) این نتیجه بدست آمده است که ملائکه مقرب در صورتی بر عقول قابل تطبیقند که در مرتبه تجرد تام باشند، و در صورت تنزل وجودی و تمثل آنها، ملائکه در هیئت و صورت عالم مادون خود، برعقول تطبیق نمیکنند. از حیث کثرت نیز تعداد ملائکه، مانند تعداد عقول بیشمار و دارای کثرت نوعی و تشکیکی است، هرچند درباره منشأ کثرت فرشتگان نکتهیی در نهج البلاغه ذکر نشده است.
فرشته شناسی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در برخی از کتاب های خود ازجمله مفاتیح الغیب و مبدأ و معاد مباحث مستوفایی درباره فرشتگان با رویکرد دینی دارد. وی حقیقت فرشته را جوهری روحانی میداند که مخلوق خداست و شأن آن افاضه خیر، افاده علم، کشف حقیقت و امر به معروف است. او برای فرشتگان ویژگیهایی همچون رسول بودن، قرب الیالله، اطاعت از دستورات الهی، قدرت فراوان، ترس از خداوند، تسبیح دائمی، عدم جنسیت و به دنبال آن عدم ازدواج و نیز عصمت ذکر میکند و در مورد پاره ای از ویژگیهای آنان مانند عصمت دلایلی نیز اقامه میکند. در موارد فراوانی، گونه ای تلاش برای تطبیق فرشتگان با عقول و نفوس فلکی دیده میشود که به معنای همخوانی میان مجردشناسی فلسفی و فرشته شناسی دینی از دیدگاه ملاصدرا میباشد.
مقایسه ی دیدگاه سهروردی و آکویناس درباره ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فرشته شناسی یا علم به مجردات قدسی از جمله معارفی است که هرچند به دلیل در پرده ی غیب واقع شدن موضوعش مبنایی وحیانی دارد، همّت عقل در رسیدن به آن هرگز کوتاهی ندارد، تا آن جا که فلاسفه ی متدین همواره درصدد ارائه ی شناختی عقلانی از ماهیت و اوصاف این موجودات شریف برآمده و ضرورت وجودشان را توجیه کرده اند.
از آن جا که یکی از مهم ترین مباحث فرشته شناسی، مبحث اثبات فرشتگان است؛ خصوصاً که ضمن استدلال بر وجودشان، ماهیتشان روشن تر می شود، در واقع مقاله ی حاضر کوشش و کاوشی است در زمینه ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان از منظر دو نظام فلسفی- ایمانی مهم، موسوم به مکتب اشراقی و تومیستی، با این رویکرد که بر سازگاری عقل و دین تأکید ورزد و بلکه نزدیکی شان را آشکار سازد.
از یافته های این پژوهش، اشتراک نظر هر دو فیلسوف در روشی استدلالی بر وجود فرشتگان، بیان ماهیت ایشان، رابطه ی آنان با انسان و قول به کثرت شمارناپذیرشان و نیز اختلاف نظر در کیفیت ایجاد فرشتگان، شیوه ی دسته بندی آنان، نحوه ی تحلیل علم ملکی به ذات و غیر ذات، حقیقت تمثل فرشتگان و مسأله ی وحدت یا تباین نوعی شان می باشد، که امید است راه را برای کنکاش های ذهنی عمیق تر و بررسی مقایسه ای دیگر بگشاید.
مناسبت میان اسماء الهی و آسمان ها در طریقت قبّالا و سنّت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
در طریقت عرفانی قبّالای یهودی، بررسی ملکوت آسمان ها، کارکرد فرشتگان گماشته در هر یک از آسمان ها و رابطه میان اسماء الهی موسوم به سفیروت و هر کدام از آسمان ها نقش مهمّی ایفاء می کند. از نظر عارفان قبالا، قلمرو تجلّی وجود، بر چهار بخش اصلی تقسیم می شود: اسماء الهی، عرش، آسمان ها و عالم ماده. عالم نخست یا عالم اّصیلوت، قلمرو ده اسم اصلی خداوند است که سه اسم نخست آن ها، به نحو خاصّ، در مرتبه عرش یا عالم بِریئا ظهور می یابند و هفت اسم دیگر در هفت آسمان برین، ضمن آن که عالم عسیّا یا جهان مادی، مجلای ظهور همه اسماء الهی است. بنابراین، شناخت آسمان ها، در گرو معرفت نظام اسماء و صفات الهی و تقدّم و تأخّر آن ها و مسبوق به شناخت فرشتگان کرام می باشد. این مقاله می کوشد، پس از معرّفی نظام اسماء یا سفیروت که آموزه کلیدی قبالاست، به بررسی مراتب آسمان ها از نظر اهل قبالا و متون کهن آن ها از جمله سفر زوهر و سفر یصیرا بپردازد و درجهت ایضاح و تکمیل مطلب، از روایات موجود در سنّت اسلامی و یافته ها و گفته های عارفان مسلمان نیز بهره گیرد.
بازنمایی «ارتباط فرشته و انسان» در سریال های ماورایی (مطالعة موردی: تحلیل روایت سری ال ملکوت)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تجسم نمایشی پدیده های ماورایی به همان اندازه که اهمیت فرهنگی – تربیتی دارد، همواره دارای چالش های نظری و بیانی (فنی) خاص است. در این پژوهش به امید تقویتِ بخشی از مبانی اسلامی ژانر نوپدید «سینمای ماورا» در ایران که علی رغم طلوع درخشنده ای که در دهة هشتاد داشت متأسفانه اکنون در رکود به سر می برد، به بررسی موردی بازنمایی «ارتباط فرشته با انسان» در سریال «ملکوت» پرداخته ایم. بدین منظور نخست مبانی نظری «ارتباط فرشته با انسان» را بنابر فرهنگ اسلامی ارائه، سپس ارتباط فرشته با انسان را در سریال مذکور به گونه روایی تحلیل کرده ایم. نقد بازنمایی ارتباط انسان با فرشته در سریال یادشده و ارائة الگویی اسلامی از الزامات روایی این مقوله به منزلة بن مایة اساسی نمایش این مقولة ماورایی در درام های تصویری، از دستاوردهای این پژوهش است.
تحلیل مقایسه ای آراء آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشتگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در این نوشتار، دیدگاه آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشته بررسی و تحلیل شده است و وجوه اشتراک و اختلاف آن ها را در این خصوص بیان کرده ایم. با اینکه آکویناس و ابن سینا هر دو متأثَر از سنّت ارسطویی بوده اند؛ ولی چون جهان شناسی آن ها از جهاتی متفاوت است، درباره جایگاه علم فرشته به نتایج مختلفی رسیده اند. آکویناس و ابن سینا هر دو معتقدند که فرشتگان طبایع عقلانی هستند؛ بنابراین مشخّصه اصلی آن ها علم است؛ ولی با این تفاوت که ابن سینا علم فرشته را علّت ایجادی موجودات مادون خود می داند؛ ولی آکویناس معتقد است که فرشتگان نقش ایجادی و علّی در عالم ندارند و کیفیّت علم فرشته بیشتر به امور مادون با درجه بساطت ذات آن تبیین پذیر است. ازسوی دیگر، ابن سینا معتقد است که فرشته، جزئی را از طریق کلی (به معنای ثابت و لایتغیر) می شناسد؛ ولی آکویناس می گوید که فرشته، جزئی را به ما هو جزئی می شناسد.
بازنمایی فرشته در سریال های ماورایی (مطالعة موردی: تحلیل نشانه شناختی سریال ملکوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای ماورا از اقسام فاخر هنر هفتم است که به منظور تجسم نمایشی پدیده های غیبی، با رویکرد تربیتی در دهة هشتاد در تلویزیون ایران طلوع درخشده ای داشت. متأسفانه این ژانر نوظهور و متعالی با انتقادهای غیرفنی و گاهی سرکوبگرانه از عرصه هنر تلویزیون خارج شد و اکنون در رکود به سر می برد. این گونة فاخر به همان اندازه که اهمیت فرهنگی و تربیتی دارد، همواره دارای چالش های نظری و بیانی (فنی) خاصی بوده است. یکی از چالش های این ژانر نوظهور، داشتن نظام نشانه ای ساختمند است. نشانه های تصویری سریال های ماورایی باید قدرت معناسازی بسیار قوی ای داشته باشند و انطباق معنایی با آموزه های اسلامی از نقاط اساسی در قدرتمندی آنها است . تحقیق حاضر در تحلیلی نشانه شناختی، بازنمایی «فرشته» را در سریال «ملکوت» بر اساس مطالعه تطبیقی با مبانی اسلامی فرشته شناسی بررسی می کند. این مقاله ابتدا آموزه های فرشته شناختی مورد نیاز را به عنوان مبنای نظری با تأکید بر قرآن کریم و آرای مفسران شیعه از فرهنگ اسلامی جمع آوری کرده و سپس با روش تحلیل نشانه شناختی بر اساس دو الگوی تحلیل رمزگان تلویزیونی اسلین و تحلیل هم زمانی (جانشینی: تقابلی) سوسور – اشتراوس دال های معناساز سریال را بررسی می کند . مهم ترین دستاوردهای این تحقیق عبارت اند از: ارائه مبانی نشانه ای تمثل فرشته و جهان غیبیِ این موجود ماورایی در سینما بر اساس مبانی اسلامی فرشته شناختی؛ نقد بازنمایی فرشته در دو حوزه: یکی رمزگان تلویزیونی (از نظر چهره پردازی، شخصیت پردازی، عناصر بصری صحنه و...) و دیگری نقد نشانه شناختی «جانشینی: تقابل شناسی» (تقابل هستی تجردی فرشته با ماده و نیز هدایت او با اضلال نفس و شیطان و....) در سریال مذکور؛ حل تعارض تمثل زیبا و زشت فرشته؛ و دفاع از انطباق داشتن گریه فرشته به عنوان یک نماد پرمعنا و قوی در تولیدات رسانه ای با موازین دینی.
تبیین ماجرای ملاقات همسر حضرت ابراهیم(ع) با فرشتگان و پاسخ به شبهات آن با محوریت آیات شریفة 71 تا 73 سورة هود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بشریت نام زنان بسیاری را به عنوان «اسوه های جاوید انسانیت، اخلاق، کرامت و فضیلت»، در حافظة خود ثبت کرده است تا سیر و سلوک و منش آنان برای همیشه راهنمای عمل رهپویان صراط مستقیم باشد. ساره، همسر حضرت ابراهیم (ع)، از جمله زنانی است که به شهادت آیات قرآن، گفت و شنودی بین او و فرشتگان رخ داده است. در این پژوهش، نگارنده کوشیده است با رویکردی مسئله محور، ضمن تحلیل برخی از ابعاد زندگانی این بزرگ بانوی راه دین، ذیل آیات 71 تا 73 سورة هود، امکان و کیفیّت مراوده و گفتگوی غیرمعصوم با فرشتگان و نیز حوادث و مسائلی را که در این راستا پیش آمده، بررسی نماید. اهمّ نتایج پژوهش، گویای این است که گفتگوی انسان های مؤمن با فرشتگان برای انبیا و غیرانبیا به دلیل آیات قرآنو روایات، ممکن و یا ضروری است. دربارة معنای «ضحک» در آیة 71 سورة هود، دو تفسیر «حیض شدن» و «خندیدن» مطرح شده است و قول دوم کمترین اشکال را دارد و عموم مفسران آن را پذیرفته اند. قول برگزیده دربارة علت خنده و خوشحالی ساره، شناخت میهمانان حضرت ابراهیم (ع)است که فرشتگان و مأموران الهی بودند و اینکه مأموریت آن ها عذاب قوم لوط (ع)است.
پدیده وحی بر رسول خدا ص در آینه روایات(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارتباط خدا با رسول اکرم ص از موضوعاتی است که چند و چون آن همیشه مورد بحث و گفت وگوی دین داران بوده است. واژه وحی در ادبیات روایی اهمیت به سزایی دارد و آنچه در منابع حدیثی فریقین در این رابطه از پیامبرص، امامان : و یا صحابه و تابعان نقل شده همچنان بهترین آبشخور برای دستیابی به گزاره وحی بر پیامبرص در متون دینی است و نیز روشن گر معنا و بیان گر انواع آن است. بنا بر این با بررسی متون حدیثی به عنوان منبع مهم معرفتی، می توان به شناخت کاربردهای وحی دست یافت. ازاین رو، در نوشتار حاضر، که بر اساس روش توصیفی و شیوه کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل و تبیین داده هاست، به تعریف وحی و مهم ترین کاربردهای وحی بر پیامبر ص دراحادیث پرداخته می شود که عبارتند از: چگونگی اولین وحی، نقش فرشته در وحی، اقسام وحى، انواع برخورد با فرشته، علائم حدوث وحی، مواقع فرود وحی.
ملائک التحفه؛ بررسی فرشته نگاری در نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
79 - 87
حوزههای تخصصی:
چاپ سنگی، زاده گسترش سواد و نیاز به منابع خواندنی ارزان قیمت و همه گیر است و تصاویر کتاب های چاپ سنگی، به عنوان جلوه گاه هنر مردمی، ابعاد اجتماعی را به هنر می افزایند. در راستای بررسی این آثار ارزشمند، پژوهش پیش رو بر آن است، تا دریابد که در تصاویر نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس ، آیا فرشتگان حاضر در موقعیتی واحد، با سیمایی واحد تصویر شده اند؟ جهت بررسی این مساله، دو سویه موقعیت واحد، یعنی حضور در معجزه ای واحد و نیز ایفای نقشی واحد، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت؛ بستر این مطالعه، نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس محفوظ در کتابخانه های تهران خواهد بود. جهت بررسی پرسش مذکور، شیوه توصیفی- تحلیلی به کار گرفته شده، و این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. در این جستار، از پی یک مقدمه و توضیحی کوتاه پیرامون مفهوم فرشته، کتاب شناسی نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس گردآوری شده از کتابخانه های تهران می آید و بیست و دو کتاب چاپ سنگی معرفی می شود که از آن میان، هشت تحفه المجالس مصور هستند. سپس، با مرور جدول فرشته نگاری نسخ مذکور، تقسیم بندی انواع فرشتگان حاضر در این نسخ، در چهار گروه اصلی ارائه می شود و دستِ آخر ،با مطالعه بصری فرشتگان آمده در تصویرسازی مجلس بدرقه فاطمه(س) و نیز باشندگانی که در نقش فرشته نجات بخش (مَلِکِ ناجی) به تصویر کشیده شده اند، در می یابیم که، فرشتگان به تصویر کشیده شده در تصویرسازی معجزه ای واحد، انواعی متفاوت و متنوع دارند و ایفای نقشی واحد، الزاما منجر به هم سانی یا تشابه فرشتگان ایفاگر آن نقش نمی شود.
تحلیل انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته در اندیشه هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳۹
127-155
حوزههای تخصصی:
در اندیشه عارفان مسلمان، تبدّل صفاتی انسان، یک انگاره کلیدی است که محور تبیین بنیادی ترین مباحث تصوف، ازجمله چیستی انسان و کیفیت سلوک او به شمار می رود. پیش از هجویری، مفهوم انسان، بارها، به صورت برزخ نامتعینی، میان حیوان و فرشته، تعریف شده است که در این میان، انسان، با فنای صفات بشری، از حد حیوانی فاصله می گیرد و به ساحت فرشتگانی نزدیک می شود. با این حال، همگرایی دو مفهوم انسان و فرشته، به مرور و در روند یک سیر تاریخی تکوین می پذیرد . در این تکوین تاریخی، هجویری نقطه عطف مهمی به شمار می رود که انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته را برای نخستین بار، در قالب یک ساختار منسجم نظری، صورت بندی می نماید. در آثار صوفیان، داستان قرآنی یوسف (ع) و زنان مصر، مکرراً، به مثابه بستری روایی، در جهت تبیین مسئله تبدیل صفات بشری به کار رفته است. پژوهش حاضر، با هدف نمایان ساختن یک سیر تحول تاریخی از انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته، به تحلیل و مقایسه تاریخی روایت مذکور، در آثار صوفیان پیش و پس از هجویری، پرداخته است. همچنین، این پژوهش، بر آرای هجویری، به عنوان یک نقطه گذار مهم در تحول تاریخی این انگاره، تأکید دارد.
زبان حال ابلیس در بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم با خواندن دقیقِ این بیتِ مشهور حافظ، این پرسش برای بیشتر خوانندگان یا شنوندگان پیش می آید که «منِ» گوینده بیت کیست که خود را فرشته ای فردوس نشین نامیده و آدم (ع) را مسبب هبوط خود در این دنیا دانسته است؟ شارحان و محققان هفت نظر مختلف در این باره مطرح کرده اند که از آن میان تفسیرِ بیت به زبان حال فرزندان آدم (نوعِ بشر) یا روح انسان معروف تر و پذیرفته تر است؛ اما با دقت در ساختارِ معناییِ مصراعِ اول که گوینده خود را «مَلَک» خوانده و منطقِ نحویِ بیت که گوینده مصراع نخست، اول شخصِ مفرد و فاعلِ مصراع دوم، سوم شخص مفرد است که باعثِ تنزّلِ «من/ گوینده» بیت شده است گمان دیگری به نظر می رسد و آن اینکه احتمالاً بیت از زبان ابلیس است و به ماجرای سجده نکردن او بر حضرت آدم (ع) و اخراج از بهشت و افتادنش در جهانِ فرودین اشاره دارد. با این تفسیرِ پیشنهادی، بیت حافظ نیز از شواهد ابلیس ستایی در ادب فارسی و از نمونه هایی است که به زبان حالِ شِکوه آلود این فرشته درباره قُرب و مقامِ نخستین و طرد و فراقِ او اشاره دارد.
تحلیل بصری عنصر فرشته در آثار استاد محمود فرشچیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
4 - 15
حوزههای تخصصی:
عمدتاً دوران اسلامی با آثار روایی و داستان های مذهبی به فرشته - موجودی فرازمینی که رنگ و لعاب فراوان در ادوار تاریخی به خود گرفته است- شکلی ویژه بخشیده. سیر تحول تصویری فرشته در طول اعصار، لباس های ملونی به تن کرده است اما در دوران معاصر چه نقشی بازی کرده است؟ نگارگری ایرانی تقلید یا توصیف صرف از طبیعت نیست، بلکه نمایش خیا لانگیز، شاعرانه و نمادین میان انسان و طبیعت و عالم ملکوت است. ریشه و شالوده این نگاه به تفکرات اسلامی باز م یگردد. در این میان هنرمند ایرانی از دیرباز به عالم ارواح، فرشتگان، دیوان و موجودات خارق العاده باور داشته و با این اعتقاد و با تغییر در عناصر و فضای مادی کوشیده راهی را برای القای جهانی غیر مادی و معنوی باز کند. فرشتگان یکی از موضوعاتی هستند که نگارگر با تکیه بر اعتقادات و تخیلات خود دست به بازنمایی آن می زند. هدف این پژوهش درک مفهوم فرشته و شناخت موقعیت تصویری و زیباشناختی این فرم در آثار محمود فرشچیان در دوره معاصر است. نوشتار حاضر در پی پاس خدادن بدین سؤال است که عنصر فرشته به لحاظ محتوایی و صوری چه جایگاهی در آثار فرشچیان دارد؟ رویکرد تحقیق کیفی بوده و روش آن توصیفی و تحلیلی است و داده ها بر مبنای اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. مطالعه محتوایی و ساختاری آثاری که شامل نقش فرشته در نگارگری و آثار محمود فرشچیان است، نشان می دهد که این فرم در تاریخ نگارگری کمتر محوریت اثر بود هاست و در آثار این هنرمند به صورت مستقل تصویر شده است؛ نقاط اشتراک آنها با آثارگذشته، کاربرد ترکی ببندی حلزونی، توجه به خطوط راهنما و تقسیمات طلائی تصویر، وفاداری هنرمند به مضامین و موضوعات و نقاط افتراق آ نها بیشتر در شیوه پرداخت اثر نسبت به گذشته، استفاده از رنگ آکریلیک، وابستگی به سنت بدع تگذاران در طراحی وتوجه به نقطه تمرکز اثر است.
مطالعه تطبیقی و شیوه های بازنمایی مفهوم «ملکوت» در«قرآن کریم» و «جغرافیایِ عرفانیِ اندیشه حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ملکوت» از مفاهیم بین الادیانی است که با اشتراکات و افتراقاتی در آیین های یهود، مسیحیت و اسلام مورد توجه بوده و واژه ای است که در قرآن به طور مشخص و نیز در قالب مشتقات آن به کار رفته و در کتب تفسیری ، معادل های معنایی نظیر «مالکیت مطلق خدا و باطن عالم خلقت» برای آن بیان کرده اند .این کلمه در کتب عرفانی نیز که قرآن را به عنوان یکی از مهم ترین منبع معرفتی مورد توجه قرار می دهند، کاربرد داشته و ازجمله اصطلاحات صوفیه به شمار می رود. توجه ،رویکرد و نگرش هر اندیشمندی به چنین کلیدواژه معرفتی می تواند گویای جهت گیری هستی شناسانه او نسبت به خدا و عالم وجود باشد. حافظ شاعری اندیشه ور است که در پس بیان هنرمندانه عواطف خود ، از تدقیق در مبادی اندیشه و حکمت غافل نیست. او خود را وامدار «دولت قرآن» می داند پس بیراه نیست که می توان بین نگاه هستی شناسانه او با معارف قرآنی ارتباط معناداری یافت. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به این پرسش است که: «ملکوت » در «قرآن» و «جغرافیای عرفانی حافظ»، چگونه بازنمایی شده اند؟ و تاثیرپذیری حافظ از معارف قرآن در باره این واژه چگونه است؟. یافته ها حاکی از آن است که در شعر حافظ ، «ملکوت» را علاوه بر مفهوم «باطن و حقیقت هر چیز و مالکیت و حکمرانی خداوند» به معنای «جغرافیای غیب و عالم فرشتگان» می توان تعبیر کرد. این واژه در ذیل روایت ویژه او از داستان آفرینش به کار رفته است. در این ماجرا که اساس هندسه فکری حافظ در نسبت خدا، انسان و ملکوت را در خود دارد، «عشق» به عنوان اصلی ترین موضوع معرفتی مطرح می شود و حافظ گاه با ضمیر اول شخص مفرد، قهرمان روایت خود از حماسه آفرینش می گردد.واژگان مرتبط با کلمه«ملکوت» نظیر:سروش،هاتف، و ... نیز درچارچوب همین روایت حماسی اسطورهای و قرآنی مطرح می شوند؛ از سوی دیگر، حافظ از طریق دعا، مناجات و تهذیب نفس با جغرافیای ملکوت و معنا،رابطه و تجربه عرفانی می یابد.