مطالب مرتبط با کلیدواژه

صیرورت


۱.

وجود در نظر نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر هستی دیدگاه صیرورت اراده به قدرت بازگشت جاویدان همان تحویل (تقلیل)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
تعداد بازدید : ۲۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۶۰۹
مفاهیم کلیدی فلسفه نیچه عبارت است از: صیرورت، بازگشت جاویدان همان، اراده به قدرت و نیست انگاری (نیهلیسم). نیچه برای ایجاد ارتباط منطقی بین این مفاهیم، مفهوم «هستی» را با نگرش خاص به مفهوم «صیرورت» تحویل کرده است. این تحویل از نظر انسان شکل می‏گیرد و در نظر او این دیدگاه انسان است که به هستی معنی می‏دهد. در این مقاله چگونگی تحویل هستی به صیرورت و ربط آن به اراده به قدرت و بازگشت جاویدان همان مورد بررسی واقع شده است.
۲.

بررسی مساله جعل در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت وجود رابط جعل صیرورت جعل بسیط جعل مرکب عوارض مفارق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۴ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
بحث جعل از جمله مسائلی است که در دوران پیش از اسلام مطرح نبوده است و ریشه های آن را می توان در دوران شیخ الرئیس یافت، هر چند ایشان نیز به طور روشن به آن نپرداخته است. گروهی معتقدند که ریشه های این بحث را در عبارات شیخ اشراق به عنوان اولین کسی که به طور مبهم و غیرمشخص به این بحث پرداخته است می توان یافت. البته شایان ذکر است که نخستین کسی که به طور متقن و روشن به این بحث پرداخته، میرداماد است و سرانجام شاگردش، ملاصدرا این بحث را به صورت مستقل بیان کرده است. واژه جعل در لغت و قرآن و همچنین در فلسفه دارای معانی مختلفی است و از دیدگاه های مختلف دارای تقسیماتی است که در مقاله به آن پرداخته شده است. البته شایان ذکر است که اختلاف دیدگاه در این خصوص موجب آثار و تبعاتی در دیگر مباحث فلسفی از جمله، فاعلیت نفس، فاعلیت خداوند و .... شده است
۳.

شما که غریبه نیستید، مرادی کرمانی: خود سرگذشت نامه به مثابه گزارش صیرورت نویسنده (Vous à qui je peux tout dire, de Morâdî Kermânî: Autobiographie comme exposé de devenir)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سارتر ایران مرادی کرمانی صیرورت شما که غریبه نیستید خود سرگذشت نامه فلوبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۷ تعداد دانلود : ۶۷۷
هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده­ی مشهور حوزه­ی ادبیات کودک، پس از گذراندن چندین دهه نویسندگی به نگارش زندگی نامه­ی خود با عنوان شما که غریبه نیستید پرداخته است. این خودسرگذشت نامه به صورتی کاملا آشکار و هوشمندانه، صیرورت یک نویسنده ایرانی را از دوران کودکی به میانسالیِ سرشار از افتخار و موفقیت به تصویر می­کشد. حضور پررنگ عنصر رنج و مشقت در این کتاب ما را بر آن داشت تا قیاسی هر چند کوتاه از گذشته­ی خالق این اثر با زندگی گوستاو فلوبری داشته باشیم که تا سالها به عنوان یک بیمار ذهنی از سوی اطرافیان خود شناخته شده بود. در واقع همانگونه که فلوبر بر جریان ناکامانه زندگی خود غلبه کرد و به سردمدار بی­بدیل رئالیسم فرانسه مبدّل شد، هوشو نیز در مواجهه با پیش داوری­ها و مرارت­ها به غرقه شدن در ادبیات پناه می برد، در خلوت گاه هنر مأوایی برای واپس زدگی­های خود می­یابد و با تکیه بر این گزینش خودآگاه، سرنوشت خود را برخلاف آنچه محیط برایش در نظر گرفته رقم می­زند. در نوشتار حاضر، ما با تکیه بر پاره ای از مفاهیم تحلیلی سارتر در باب صیرورت شخصیتهای ادبی و هنری، به بررسی چیستی و چرایی این درونمایه در شما که غریبه نیستید مرادی کرمانی می پردازیم.
۴.

متعلّق جعل و ملاک مجعولیت در آراى حکماى مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت وجود رابط جعل صیرورت مجعول بالذات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۸ تعداد دانلود : ۴۵۹
کلمه «جعل» معانى گوناگونى دارد. افاده اصل واقعیت در معناى جعل مورد اتّفاق حکماى مسلمان است؛ امّا مصداق اصل واقعیت، یعنى وجود، ماهیت یا صیرورت، محلّ نزاع مى باشد. متأخرّان در تبیین نظر حکماى مشّایى و اشراقى نیز وحدت نظر ندارند. عدّه اى صیرورت را، و گروهى ماهیت را متعلّق جعل در اندیشه متقدّمان مسلمان دانسته اند. برخى نیز بر این باورند که از آثار این بزرگان، بوى مجعولیت وجود به مشام مى رسد. در حکمت متعالیه، بر پایه اصالت وجود و تقسیم دوضلعى آن به رابط و مستقل، ملاک مجعولیتْ رابط بودن است؛ از این طریق، مجعولیت ماهیت و اتّصاف منتفى مى گردد. نظر نهایى صدرایى در تحلیل رابطه علّى و معلولى به اینجا مى رسد که تنها یک وجود حقیقى و نفسى محقّق است که آن ذات خداوند مى باشد، و ماسوا تجلّیات و شئونات او هستند. در این صورت، مجعولیت نیز مصداقى نخواهد داشت. وجود حقیقى خداست که فوق جعل است و بقیه، وجود حقیقى نداشته و دون جعل اند.
۵.

ارزیابی دیدگاه ملاصدرا و کرکگور درباره صیرورت انسان(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس اختیار ایمان بدن صیرورت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۲۴۹۵ تعداد دانلود : ۱۰۴۴
بی گمان مسئله توجه به انسان و عدم ثبات ذات او از محوری ترین مباحث فلسفی نزد ملاصدرا و کرکگور است. شاید این نقطه اشتراک، مهم ترین شباهت میان این دو اندیشمند نیز باشد. اگر به کل آثار هر دو متفکر نظر افکنده شود، بی گمان خواننده به این نتیجه می رسد که یکی از اهداف آن ها، آسیب شناسی ذات انسان و سپس تأسیس نظامی است تا براساس آن، بتوان راه رسیدن به وجود حقیقی انسان را به دست آورد. البته نمی توان انکار کرد که تمام فیلسوفان پیش از آنها، به انسان و توانایی های او توجه ویژه ای داشته اند؛ اما نوع نگاه این دو اندیشمند با دیدگاه های پیشینیان خود کاملاً متفاوت به نظر می رسد. از این رو، نوشتار پیش رو بر آن است تا شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو متفکر در زمینه سیلان وجودی انسان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
۶.

بررسی مفهوم «یقظه» از دیدگاه خواجه عبدالله انصاری با بهره گیری از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیداری سفر صیرورت خواجه عبدالله انصاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
تعداد بازدید : ۲۲۷۳ تعداد دانلود : ۹۴۵
قرآن کریم نامه ای دوستانه، از سوی خالق هستی است که ظرائف، لطائف و اشارات عمیقی برای هدایت، رشد و کمال انسان به عنوان خلیفه او دربر دارد. معرفت و شناخت هرچه صحیح تر آیات کتاب الهی، به عنوان تجلی گاه اسماء حسنای حضرت حق، مقدمه ظهور این اسماء در وجود آدمی بوده و این مستلزم نوعی بیداری، آگاهی و بصیرت درونی نسبت به قانونمندی های هستی است که در ادبیات عرفانی «یقظه» نامیده می شود. از تلاش انسان در راه رسیدن به کمال مطلق، به سفری با عنوان سلوک الی الله تعبیر شده است که لازمه آن خروج از نفس و عزم راسخ برای پیوند با محبوب است که جز برای انسان بیدار و آگاه محقق نخواهد شد. این بیداری همان پرهیز از هر نوع غفلت است که صفای درون، طهارت برون و منافذ حیات معرفتی بنده همچون سمع، بصر و فؤاد را پوشانیده است. این نوشتار سعی دارد تا با جستجوی مفهوم یقظه در سیاق آیات مختلف قرآن و بسط تعاریف، توصیفات و تقسیمات خواجه عبدالله انصاری در منزل اول از بدایات، در منازل السائرین، علاوه بر تبیین معنای لغوی و اصطلاحی این واژه، نوع نگاه قرآن کریم به این مفهوم را تشریح نماید. به نظر می رسد عوامل ایجاد بیداری از دیدگاه قرآن کریم شامل؛ شناخت ظرفیت وجودی، داشتن گوش و چشمی هوشیار و همراهی با اولیاء الهی است. چنانچه روی آوردن به؛ زائدات، تسویف، نداشتن عزم و همت، عدم درک فاصله ظاهر و باطن و مواردی از این قبیل، از مهمترین موانع راه در این زمینه محسوب می شود.
۷.

نسبت میان حرکت اشتدادی نفس و تعالی روح در اندیشه ملاصدرا و هگل

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری ملاصدرا روح تاریخ هگل صیرورت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر نهضت رمانتیسیسم (اواخر قرن 18 - اواسط قرن 19)
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۲۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۷۰
در این نوشتار تلاش شده است تا مراتب صیرورت نفس در اندیشه ملاصدرا، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان اسلامی، و مراحل بسط و تجلی تاریخی روح در منظومة فلسفی هگل را مورد بررسی قرار دهیم. چنانکه میدانیم، ملاصدرا با طرح نظریة حرکت جوهری قصد آن را دارد تا در درجة نخست صیرورت موجود در عالم طبیعت را به ساحت مابعدالطبیعه تعمیم داده و همة موجودات عالم را دارای حرکتی هدفمند، مستمر و اشتدادی به سمت کمال مطلق معرفی کند. ثانیاً، تلاش می کند با استناد بر این نظریه، موضوعاتی چون تجرد نفس، معاد و نظایر آن را به اثبات برساند؛ که ما در این نوشتار تنها از منظر نخست به این مقوله پرداخته ایم. از سوی دیگر، در میان فیلسوفان برجسته غربی، اندیشة دیالکتیکی هگل، که اساساً کلِّ تاریخ را عرصه تجلّی دمادم و اشتدادی روح مطلق، به معنای خاص آن، می داند؛ قرابت نزدیکی با این دیدگاه و رویکرد عرفانی حکمای مسلمان دارد. از این رو، در این نوشتار ضمن بررسی معنا و مراد ملاصدرا از ""تعالی نفس""، و هگل از ""تجلی روح""، به استفاده جدالی آنها از این دو مقوله در ساحت عین و طبیعت و همچنین ذهن و آگاهی اشاره خواهد شد. در پایان به وجوه افتراق و اشتراک آنها در باب این سیر جدالی و بسترهای فکری- فلسفی تحقق هر یک اشاره خواهیم نمود. با تأکید بر این نکته که کلید گشایش هر دوی این نظام های فلسفی، مقولة حرکت یا صیرورت مستمر دیالکتیکی است که گاه مواقف آن را در ساحت نفس به نظاره می-نشینیم و گاه در ساحت طبیعت.
۸.

بررسی اندیشة خیّام در چهارچوب چهار حقیقت شریف در بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیام بودیسم اغتنام وقت صیرورت چهار حقیقت شریف

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه خیام پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان بودیسم
تعداد بازدید : ۱۷۵۶ تعداد دانلود : ۱۰۷۵
بر اساس مکتب فراتاریخی می توان هر نظام اندیشه گانی را با نظامی دیگر مقایسه کرد، به شرطی که حول یک محور مشابه شکل گرفته باشند. بر همین اساس در این مقاله نشان می دهیم که با وجود تفاوتی که میان اندیشة خیّام و نظام اندیشه گانی بودیسم وجود دارد، می توان نظام اندیشه گانی خیّام را در چهارچوبِ چهار حقیقتِ شریف بودیسم تحلیل کرد. زیرا اندیشة محوری هر دو نظام فکری صیرورت یا نپایندگی است. صیرورت و نپایندگی، حقیقت شریف اوّل و حقیقت رنج است. اما این صیرورت فی الذاته نه در اندیشة بودا و نه در اندیشة خیّام بد و تناقض آفرین نیست؛ بلکه هنگامی این رنج خود را آشکار می کند که انسان به امور نپاینده و گرفتار در چرخة صیرورت دل می بنندد. این دومین حقیقت شریف است. رنج در هر دو نظام اندیشه گانی به تناقضی معطوف است میان دلبستگی و عطش به بقای در عالم و نظام نپاینده و بی ثبات عالم. اصلی ترین راه حل در هر دو نظام فکری، حضور در لحظه و زندگی در حال با آگاهی تمام عیار است، این حقیقت شریف سوم و چهارم است. گرچه حضور در لحظة بودیسم با خیّام از جهاتی مانند آگاهی و مراقبه متفاوت است.
۹.

رهیافتی نو در مسئله معنای زندگی در نظرگاه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی عشق رنج تناقض هراس صیرورت نومیدی فردانیت مؤلفه های وجودی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۲۴۸۸ تعداد دانلود : ۲۵۶۷
جستار حاضر پژوهشی است در حد توان درباره جست وجوی معنای زندگی از دیدگاه کرکگور. پرسش معنای زندگی در عصر وی به طور آشکار مطرح نبوده است، ولی آثارش سرشارند از نظرهایی که دست به دست هم، معنای زندگی را می سازند. کرکگور نواندیشی دینی و فیلسوفی وجودی نگر محسوب می شود، بنابراین آرای وی معطوف به انسان و ویژگی های وجودی آن شکل می گیرد. زندگی نیز فرایندی است که انسان آن را طی می کند و در فلسفه وجودی، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به منزله واقعیتی انضمامی (که احوال، افعال و افکار زینده آن را می سازد) لحاظ می شود. از این رو معنای زندگی در نسبتی برابر با معنای زینده یعنی انسان قرار می گیرد و مؤلفه های درون مایه معنای زندگی، متناظر با ویژگی های وجودی انسان رقم می خورد. این ویژگی های وجودی عبارتند از صیرورت، فردانیت، تناقض، رنج، عشق، هراس و نومیدی. کیفیت تحقق این ویژگی ها و در نتیجه معنایی که در زندگی پیدا می کنند، در کنار هم معنای زندگی را رقم می زند. هرچه این مؤلفه ها از معنای ارزنده تر و شایسته تری برخوردار باشند، به همان نسبت زندگی فرد معنادار خواهد بود. نکته دیگر آنکه از نظر کرکگور مؤلفه های وجودی همه به یک منظور در انسان گرد آمده اند و آن «انسان اصیل» شدن یا «خود شدن» است. به این ترتیب معنای زندگی نزد وی در گرو تحقق بخشیدن به خود اصیل انسانی است و این امر مستلزم تحقق ویژگی های وجودی انسان در معنای اصیلشان خواهد بود.
۱۰.

سعادتمندی انسان از منظر افلاطون (بررسی دو رساله آلکیبیادس و فیلبُس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون انسان سعادت دانایی حکمت صیرورت آلکیبیادس فیلبُس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۶ تعداد دانلود : ۵۴۷
در برخی از آثار افلاطون، همچون دفاعیه، کریتونو فایدون، موضوع مرگ ملموس تر از زندگی است؛ ولی آنجا که زندگی مطرح است، غایت سعادتمند شدن انسان را در بطن خود دارد؛ سعادتی که آدمی از طریق کسب فضائل بدان نائل می آید. منظور افلاطون از «فضیلت» که به «سعادتمندی انسان» در زندگانی و پس از مرگ منجر می شود، چیست؟ مقاله بخشی از پاسخ این پرسش را در رسالة آلکیبیادسو بخش دیگر آن را در فیلبُسجسته است. به طور کلی نزد افلاطون، دانایی و تأمل دربارة حقیقت، جدا از زندگی نیست و سعادت یا نیکبختی افراد و به تبع آن جامعه، به میزان آگاهی به فضیلت و دانایی آنان نسبت به حقیقت بستگی دارد. از این رو ماهیت انسان در رسالة آلکیبیادسبررسی شده است که مطابق آن اختلاف انسان ها در بودن ها و هست ها نیست بلکه اختلاف شان در شدن ها و چیستی هاست. انسان ها در نحوة پرورش و میزان تلاش در تهذیب و خودشناسی متفاوت اند ولی همه سعادت را می جویند و از این منظر به لحاظ روحی با یکدیگر مرتبط اند. رسالة فیلبُسبه «خیر»، «زیبایی» و مناسبات این دو با «لذت» اختصاص دارد. نتیجه ای که از برداشت افلاطون دربارة «سعادتمندی انسان» می توان گرفت، این است که زندگی، تحقق تطابق عالم مرئی محسوس با کمال مُثُل معقول است که در آن همه چیز بر اساس خیر مطلق تنظیم می شود. زندگی بودن نیست، «شدن» و «صیرورت» است.
۱۱.

بحثی درباره واقعیت رویدادها در فلسفه زمان؛ بررسی انگاره واقعیت نسبی در مناقشه بر سر ناسازگاری مدل پویای واقعیت و نظریه نسبیت خاص(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدل پویای واقعیت صیرورت فضازمان مینکوفسکی نظریه نسبیت خاص واقعیت نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۴۵۷
فلسفه زمان در قرن بیستم، در یک تقسیم بندی کلی، شاهد تقابل میان دو گروه از نظریه پردازان بوده است. نظریه پردازان A که به مدل پویای واقعیت باور دارند و نظریه پردازان B که به مدل ایستای واقعیت معتقدند. در گذر زمان مخصوصا پس از انتشار مقاله پرنفوذ پاتنم با عنوان «زمان و هندسه فیزیکی» در سال 1967، بحث از یکی از مشهورترین نظریات علمی قرن بیستم (نظریه نسبیت خاص) وارد مجادلات میان فلاسفه زمان شد. برخی فلاسفه استدلال کردند که این نظریه با مدل پویای واقعیت ناسازگار است. در واکنش، برخی طرفداران مدل پویای واقعیت تلاش کردند با اِعمال تغییراتی متافیزیکی در مدل پویا آن را با نظریه نسبیت خاص سازگار کنند. با این حال، مهمترین پیامد این راهکار کنار گذاشتن «واقعیت مطلق» است. از نظر منتقدین، سازگار کردن مدل پویا با نظریه نسبیت خاص هرچند امکان پذیر است، اما به هزینه از دست رفتن انگاره شهودی واقعیت و پذیرش انگاره ای غیرشهودی از آن است. در این مقاله تلاش می شود پس از بررسی این موضوع: چرا سازگار کردن مدل پویای واقعیت با نسبیت خاص مستلزم نسبی شدن مفهوم واقعیت است؟ استدلال شود که نسبی شدن واقعیت صرفاً غیرشهودی نیست، بلکه علاوه بر آن، واجد هزینه ای ناموجه و نیز متضمن نوعی ناسازگاری است.
۱۲.

استقامت در دعوت پیامبران با تأکید بر خوانش نمود استقامت پیامبرانه در سوره یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یعقوب یوسف عصبه صیرورت مصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۲۹۹
فرآیند تربیت نیاز به استقامت مربّی و متربّی دارد و داستان یوسف (ع) الگوی نیکویی برای تربیت در سطح تمدّن و ماقبل تمدّن و نیز در نظام خویشاوندی و نظام های اجتماعی ارائه می کند. مقاله ی حاضر درصدد کشف چگونگی در هم شکستن عصبیّت در خاندان پیامبرانه ی بدوی کنعان و اصلاح و سوق دادن نظام های اجتماعی متمدّن مصر باستان در عهد هیکسوس ها به توحید با استقامت دو پیامبر اسرائیلی است. شیوه ی بررسی در این مقاله، توصیفی- تحلیلی با تکیه بر قرآن کریم، احادیث شریف و قوامیس اللّغه است؛ در این جستار پس از بررسی لغت شناسانه ی واژگان کلیدی مقاله، در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، رابطه ی آن ها با زندگی بشر، چگونگی استقامت حضرات یعقوب و یوسف (علیهماالسلام)، توصیف و تبیین خواهد شد. برآیند این تحقیق آن است که پیامبری، تکلیف، تربیت و رشد، پیوندی استوار و ناگسستنی با استقامت دارند و استقامت معادل استواء و اعتدال در وفاء به پیمان الهی و پیمودن صراط مستقیم عبودیّت است و بر همین بنیاد، در پادشاهی هیکسوس، فرایندی از کنعان آغاز شد که طیّ آن، یک خاندان بادیه نشین پیامبرانه و دولت عملیقی هیکسوس، هر دو سامی نژاد در مصر متمدّن مشرک، تربیت توحیدی شدند و با اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در دوره ی قحطی 7 ساله زمینه ی تکوین بنی اسرائیل فراهم شد.
۱۳.

گذار از نیهیلیسم منفعل در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گذار نیهیلیستی اخوان نیچه متافیزیک تقدیرگرایی حقیقت استعاری صیرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۸ تعداد دانلود : ۳۱۴
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
۱۴.

واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان بدن بدون اندام ریزوم ژیل دلوز صیرورت مخاطب هنر خلاق هنر تعاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۸ تعداد دانلود : ۵۳۵
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظاره گری بی کنش و منفعل به آفریننده ای تعامل گر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پست مدرن نگاهی قابل تأمل به انسان، بشمار می آید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانی ترین رویکرد ها به حیات انسان است که با نکته پردازی های خلاقانه وی می تواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنش های انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده می توانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسش ها پرداخته ایم که آیا هنر تعاملی می تواند ترجمان هنری صیرورت باشد و این که انتخاب های پیش روی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط می شوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شده اند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شده ایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعه ای از بالقوگی های منحصر به فرد روبه رو است که انتخاب از میان آن ها، روند شکل گیری اثر هنری را به شیوه ای بی قاعده و ریزوم گونه هدایت می کند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور می رسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
۱۵.

امکان سنجی صیرورت عدالت بر مبنای تسجیل احراز توبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توبه صیرورت عدالت حد جرم راهکار احراز توبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۱۸۰
توبه در ضمیر خود، مشتمل بر پیامدهایی است که ماحصل آن در نگرش فقهی حقوقی، تأثیر بسزایی دارد. تأثیرگذاری این مفهوم در صیرورت احکام، وابسته به طرق احراز آن می باشد؛ زیرا نمی توان اذعان داشت که به صِرف ادّعای توبه، نتایج این مطلوب حاصل گردد. چالشی که در دست تحلیل است، پردازش به این موضوع است که پس از احراز توبه مرتکب، صلاحیّت بازگشت عدالت در او نمایان می گردد؟ این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد از آنجا که توبه واقعی، صیرورت در ذات شخص را اقتضا دارد پس می توان بازگشت عدالت شخص را به عنوان اثری مطلوب در هر آن چه عدالت، شرط ضروری آن است، نتیجه گرفت. این صیرورت صفت فسق به عدل، با تبعیّت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، تبعیّت حکم از موضوع، قاعده دفع ضرر محتمل، قاعده حسن و قبح عقلی و تبدیل سیّئات به حسنات، به اثبات می رسد. البته بازگشت عدالت و پذیرش ادلّه صیرورت، مشروط به احراز توبه حقیقی از جانب مدّعی توبه می باشد؛ بدین معنا که هر ادّعای توبه ای را نمی توان مشمول آثاری همچون بازگشت عدالت دانست بلکه توبه شخص باید نزد مقامات ذیصلاح، احراز گردد؛ لذا ارائه راهکارهای احراز توبه برای هریک از جرم های ارتکابی، خلأیی قانونی است که واکاوی این مهم، امری الزامی است.
۱۶.

تحلیل زبان عرفانی روزبهان بر اساس الگوی گفتمان پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عرفانی روزبهان گفتمان پویا هویت صیرورت مربع معناشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۱۶۱
از دلایل اهمیت روزبهان، بازتاب گسترده تجربه سلوک در آثار اوست. تحلیل زبان عرفانیِ ویژه او در تجربه صیرورت با استفاده از الگوی گفتمان پویا و فرایند تحولی کلام میسر است. این الگو نشان می دهد زبان عرفانی گفتمانی ایستا نیست. هدف این پژوهش تحلیل چگونگی پویایی تجربه عرفانی در بستر زبان است؛ بر این اساس «هویت های خودهمانی و خودغیری» و «شدن» سالک بررسی خواهد شد. با استفاده از مربع معناشناسی که بر اساس حرکت از یک مقوله متضاد با نفی خود به سوی متضادش تعریف می شود، بخش هایی از فرایند پویایی در کلام تفسیر می شود. چنین مطالعه ای آشکار می کند که در گفتمان عرفانی روزبهان، «هویت خودغیریِ» سالک عبارت از «فقر و فنا»ست. فنای «هویت خود همان» راه را بر سیر به سوی «هویت خودغیری» می گشاید؛ هویتی که به طور مداوم در حال بازسازی است، تا آنجا که در فرایندی استعلایی به هویت حق متصل می شود. در این فرایند رابطه «اتیک» سبب انفصال سوژه از «خود» می شود و تعامل پیوسته او با «فراخود» و در مرکز قرار دادن او، تداوم معنا را تضمین می کند. واژگانی همچون «فنا» و «فراموشی خود» از انفصال سوژه از خود حکایت می کند. همچنین واژگانی چون «یاد حق، دیدن به نور او»، «توحید قِدَمی، خورشید ذات ازلی» موجب تضمین تداوم معنا می شود. تحولی که موجب می شود کنشگر یا «من خردگرا» سیری را در خویشتن آغاز کند، آگاهی از آفات «داشتن» است؛ بنابراین او به هویت هایی که «واجد بودن» به او می بخشد، «نه» می گوید، سپس در سلوکی عرفانی به شوش گری ممتاز دگرگون می شود که هویت او با فقر و فنا تعریف می شود. افعال مؤثر «خواستن» در گفتمان عرفانی با طلب و «بایستن» که با رهنمودهای پیر برابر است، مقدمات تشکیل فاعل را فراهم می آورند. در نهایت آنچه سالک را به «فاعل توانشی» تبدیل می کند، فضل و رحمت حق تعالی است.
۱۷.

ماهیت شناسی صراط سلوک در آموزه های وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صراط سلوک معرفت نفس سبیل صیرورت ماهیت وحدت و کثرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۵۱
اهمیت معرفت به صراط سلوک که کارکردهای انکارناپذیری در عرفان عملی خواهد داشت، امری است که سالک آگاه در صیرورت به سوی خدا، محتاج شناخت ماهیت آن می باشد؛ زیرا در سلوک عناصری مثل سالک، مسلک، مسلوک الیه و سلوک از یک سو و آغاز و انجام سلوک تا شهود از دیگرسو مطرح است؛ بنابراین یکی از پرسش های زیرساختی سلوک عرفانی این است که اولاً صراط سلوک چیست؟ ثانیاً مصداق آن کدام است؟ در نوشتار حاضر با روش ترکیبی (نقلی و عقلی) پاسخ پرسش یادشده داده شد و برونداد و یافته آن عبارت است از اینکه براساس معارف وحیانی و معالم حکمی- عرفانی صراط سلوک، نفس سالک مؤمن است و معرفت نفس در حدوث و بقای سیر و سلوک نقش اصلی دارد و ماهیت آن فطری، فقری، وحدانی و وجودی خواهد بود. ساختار مقاله نیز در قالب مقدمه ای درباره ظرفیت و ساختار وجودی انسان با هدف نیل به کمال حداکثری و فعلیت غیر قابل توقف در قوس صعود شکل یافته و آن گاه اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی معرفت نفس و وحدت صراط و کثرت سبل تبیین شده است تا صیرورت و تصعید وجودی سالک در صراط سلوک تعلیل و تحلیل شود.
۱۸.

مفهوم بدن در پرفورمنس آرت بر اساس نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرفورمنس آرت بدن ژیل دلوز بدن بدون اندام صیرورت درونماندگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۲۱
بدن یکی از مولفه های اساسی اثر در پرفورمنس آرت است. بدن در اندیشه دلوز مفهومی گسترده داشته و بدن شهری و اجتماعی را نیز شامل می شود. در این مقاله با استفاده از نظریات ژیل دلوز درباره بدن بدون اندام، به تحلیل ۶ اثر شناخته شده پرفورمنس آرت پرداخته شد تا رویکرد آنها به بدن و رابطه آن با اجتماع مورد تحلیل قرار بگیرند. هنرمند در پرفورمنس آرت چه رویکردی به بدن برای بیان مسائل اجتماعی دارد؟ سوال اصلی تحقیق است. روش پژوهش حاضر که پژوهشی کیفی محسوب می شود؛ توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از روش نمونه گیری نظری استفاده شده است. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان داد که: ۱- در این شاخه هنری هدف، دعوت مخاطب به بازاندیشی در باره مفهوم بدن به معنای جسمانی یا اجتماعی و بازاندیشی در خود و مسائل اجتماعی در راستای ساختن بدنی بدون اندام است. 2- هنرمند گاهی با قرار دادن بدن خود در آستانه حداکثری یا حداقلی و گاهی با تلاش برای ساختن بدن بدون اندامی از ب
۱۹.

کاربست رویکرد ادبیات اقلیت ژیل دلوز بر رمان "الثلج یاتی من النافذه"حنا مینه و رمان "جای خالی سلوچ"محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ژیل دلوز محمود دولت آبادی حنا مینه ادبیات اقلیت صیرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۱۹
ژیل دلوز از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر، از جمله متفکرانی است که در زمینه ادبیات اقلیت مطالعات قابل توجهی داشته است.«اقلیت شدن» گسستن قید و بند هایی است که ما را به شیوه ها ی خاصی از اندیشیدن مقید می سازد تا با قلمرو زدایی ها، قلمرو های متعارف را از میان بردارد وبه صیرورت دست یابد. مراد از شدن یا صیرورت، گذرهایی است که یک مفهوم در خلال آنها دگردیسی می یابد. اقلیت شدن مقاومتی در برابر ایدئولوژی اکثریت وبیانگر گریز از هنجار های اکثریت است. همه صیرورت ها، رفتن به سوی ادبیات اقلیت و اقلیت شدن است. «شدن» در دیدگاه دلوز نقش محوری دارد. او برای تبیین فلسفه «شدن» خود، از ریزوم کمک می گیرد. در این جستار به روش توصیفی _تحلیلی سعی گردیده ضمن ارائه تعریفی از ادبیات اقلیت، به واکاوی وشناخت این نظریه در رمان «جای خالی سلوچ» و رمان «الثلج یاتی من النافذه» پرداخته می شود. با خوانش دو رمان، طبق رویکرد ادبیات اقلیت دریافتیم که ویژگی های این تفکر از جمله مهمترین ویژگی آن، قلمروزدایی برای رسیدن به صیرورت را دارا هستند وکاربست این رویکرد در هر دو رمان امکان پذیر است .
۲۰.

بررسی انتقادی دیدگاه زینر در ریشه یابی «فتکون انت ذاک» در مکتب ودانته با محوریت اثبات اصالت اسلامی آن

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بایزید بسطامی فنای ذاتی صیرورت زینر شطح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۸۱
تحلیل و بررسی در خصوص آنچه به عنوان شطحیات بایزید بسطامی نامیده شده، یکی از علاقه های اصلی تصوف پژوهان غربی محسوب می شود. در این میان آر. سی زینر به تحقیقاتی مفصل در خصوص شطحیات بایزید بسطامی پرداخته و آنها را با عباراتی از اوپانیشادها مقایسه نموده و در نهایت حکم به مطابقت آنها داده است. او بر اساس این مطابقت ها، و نیز بر اساس ارادت بایزید بسطامی به ابوعلی سندی، بایزید را در قامت منتقل کننده آموزه های مکتب فلسفی-عرفانی ودانته به جهان اسلام معرفی کرده است. یکی از عبارت هایی که زینر آن را مستمسک خود در اثبات ادعای یادشده قرار داده است، تعبیر «فتکون انت ذاک» است که بایزید در مناجات خویش با حق تعالی آن را بر زبان خویش جاری ساخته است. دقت نظر در بیان بایزید نشانگر تمایز سخن او با عبارات مورد استشهاد زینر از اوپانیشادهاست، علاوه بر آنکه می توان خاستگاه بیانات بایزید را در خود نصوص اسلامی یافت. تعبیر «فتکون انت ذاک» در واقع مربوط به طلب فنای عرفانی از سوی بایزید است که بر اساس دلالت برخی آیات قرآن و روایات صادره از معصومین (علیهم السلام) می توان از خاستگاه اسلامی پرده برداشت.