امروزه به تبع تغییر و تحولات گسترده در عرصههاى اجتماعى و تأثیرپذیرى جوامع از فرهنگهاى بیگانه و نیز هجمه گسترده برخى فرهنگها به ارزشها و هنجارهاى ملى و سنتى، کارکرد خانواده دچار تغییرات بسیارى شده است. اما به رغم این تحولات، خانواده توانسته است نقش خود را در تعلیم و تربیت، انتقال افکار و ارزشها، تأمین نیازهاى مادى و معنوى و انتقال مفاهیم عمیق اخلاقى و اجتماعى ایفا نماید.
بررسى کارکردهاى خانواده از موضوعاتى است که مورد توجه صاحبنظران رشتههاى مختلف مانند روانشناسى، جامعهشناسى و رواندرمانگرى قرار گرفته، به گونهاى که برخى کارکردهاى خانواده را مىتوان از مباحث بینرشتهاى برشمرد.
اگر خانواده به دلایلى همچون فقر، بىسوادى، ناآگاهى اجتماعى و اقتصادى، و نداشتن تکیهگاه براى تأمین نیازهاى مادى و معنوى، قادر به انجام کارکردهاى خود نباشد، بهناچار اعضاى آن براى تأمین نیازهاى خود به خارج خانواده روى مىآورند و در نتیجه، دچار مشکلات رفتارى، ارزشى، اخلاقى و هنجارى مىشوند. این مقاله با بهرهگیرى از روش توصیفى ـ تحلیلى و جمعآورى اطلاعات به روش کتابخانهاى، به بررسى این موضوع پرداخته است.