هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد منطقه 12 شهر تهران شش ماهه نخست سال 1400 بودند. از بین آنها تعداد 120 نفر که دارای سابقه مصرف مواد مخدر بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی (PTQ) (اهرینگ و همکاران، 2010)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R) (اسکورن و فریدلندر، 1989) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (CISS) (اندلر و پارکر، 1990) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد دشواری در تنظیم هیجان (دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی)، تمایزیافتگی خود (واکنش هیجانی و گسلش عاطفی) و سبک مقابله ای هیجانی رابطه مثبت و معنادار و جایگاه من و سبک مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار با تفکر ارجاعی دارند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای توانستند 36/0 تفکر ارجاعی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای با تفکر ارجاعی در ارتباط هستند برای کاهش بازگشت به اعتیاد می توان این مفاهیم را در قالب کارگاه های آموزشی اجرا کرد.