بهرام میرزاییان

بهرام میرزاییان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۱.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن

کلید واژه ها: ذهن آگاهی ناگویی هیجانی تمایزیافتگی خود اضافه وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۱۰
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
۲.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور

کلید واژه ها: بهزیستی روان شناسی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طرحواره درمانی نگرانی زنان نابارور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۷۸
مقدمه: ناباروری یک وضعیت شایع در زنان در سن باروری است که اغلب با مشکلات روان شناختی همراه است. هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تأثیر مداخله های طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور انجام شد. روش: این مطالعه در چارچوب یک طرح شبه آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. از بین زنان مراجعه کننده به مراکز ناباروری شهر ساری در سال 1401 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل، هر گروه 15 نفر گمارش شدند. مداخله های طرحواره درمانی در 12 جلسه و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی ارائه شدند. پرسش نامه های نگرانی (مایر و همکاران،1990) و بهزیستی روان شناسی ریف(1989) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه توسط شرکت کنندگان تکمیل شدند. یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و بونفرنی در فضای نرم افزار SPSS26 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معناداری بین گروه های درمان مبتنی بر طرحواره و ذهن آگاهی با گروه کنترل وجود داشت. هر دو مداخله تأثیرات معناداری بر کاهش نگرانی و افزایش بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور داشتند (001/0P<). همچنین، بین اثربخشی گروه های آزمایش بر نگرانی و بهزیستی روان شناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثرات همسان طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور در ایران بود. ازاین رو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه می توانند از این مداخله ها به عنوان گزینه های مؤثر درمانی جهت بهبود کارکردهای روان شناسی زنان نابارور در کنار درمان های پزشکی آن ها استفاده کنند.
۳.

اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: والدگری آدلری پیوند با مدرسه رفتارهای پرخطر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۵
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مادران دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بندپی شرقی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل می باشند به تعداد 665 تشکیل می دهند که از این میان تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری پرخطر و مادرانشان که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشتند با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی والدگری براساس بسته آموزشی بریگل (2016) را طی ۸ جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف، ۱۳۹۱) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر (زادمحمدی و همکاران، ۱۳۹0) در هر دو گروه اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزارSPSS-22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش برنامه والدگری آدلری موجب افزایش پیوند والدینی مراقبت (53/51=F، 001/0>P)، حمایت افراطی (50/70=F، 001/0>P) و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان (30/120=F، 001/0>P) موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش والدگری آدلری موجب افزایش پیوند با مدرسه و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان موثر شد.
۴.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی - رفتاری درمان تعامل والد –کودک اضطراب تنهایی اختلال اضطراب جدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۹۱
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) و پرسشنامه تنهایی آشر و همکاران (1984) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزارSPSS-26 به اجرا درآمد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر اضطراب و تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد و درمان درمان شناختی- رفتاری سبب ایجاد تغییرات بیشتر در اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قویتر از درمان درمان تعامل والد-کودک در این گروه از بیمارن است. در درمان تعامل والد -کودک سبب ایجاد تغییرات بیشتر در تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قوی تر از درمان شناختی- رفتاری در این گروه از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود (001/0>P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری بر اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
۵.

اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی و تنظیم هیجان در پرستاران دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره درمانی درمان پذیرش و تعهد دلزدگی زناشویی تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۷۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی رویکرد زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی، تنظیم هیجان در پرستاران دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آزمایشی است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران مشغول به خدمت در بیمارستان دولتی امام سجاد شهرستان رامسر در سال 1399 بود. از این بین تعداد 30 زوج (90 نفر) به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی (زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت) و یک گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند (15 زوج در هر گروه). سپس 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت (لیو و مک کی، 2017) در گروه های آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۹)، پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی (001/0>P، 53/13=F) و تنظیم هیجان (001/0>P، 86/49=F) در پرستاران دارای تعارضات زناشویی اثربخش است. نتیجه گیری: باتوجه به اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت در پرستاران دارای تعارضات زناشویی، پیشنهاد می شود درمانگران از این رویکرد درمانی و آموزشی استفاده نمایند.
۶.

مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی و تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان

کلید واژه ها: روان درمانی مثبت گرا پذیرش و تعهد امید به زندگی تصویر بدنی سرطان پستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه و هدف: سرطان به عنوان مشکل عمده سلامت قرن تلقی می شود و رشد روزافزون آن در دو دهه گذشته و اثرات مضر آن بر جنبه های بدنی، روانی، اجتماعی و اقتصادی زندگی انسانی بیش از همیشه باعث نگرانی کارشناسان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی و تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن 20 تا ۴۵ سال مبتلا به سرطان پستان که با توجه به معاینات بالینی و آزمایشگاهی توسط متخصص، تشخیص قطعی بیماری سرطان پستان دریافت کردند، بود. از این بین تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی (روان درمانی مثبت گرا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند (15 نفر در هر گروه). سپس گروه آزمایش اول در 10جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش های روان درمانی مثبت گرا و گروه دوم آزمایش با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تحت درمان قرار گرفتند و گروه لیست انتظار تا پایان پیگیری تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. داده ها با کمک پرسشنامه های امید به زندگی اسنایدر و پرسشنامه تصویر بدنی، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد در همه متغیرها بین گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0>p). همچنین آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از آن بود که روان درمانی مثبت گرا تأثیر بیشتری نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی (001/0>P) و تصویر بدنی (001/0>P) دارد. نتیجه گیری: در نتیجه، می توان گفت استفاده از هر دو روش در کنار سایر روش های درمانی در ارتقای وضعیت روان شناختی گروه های آسیب پذیر از جمله مبتلایان به سرطان پستان کارآمد باشد.
۷.

اثربخشی درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT) بر نشانه های سوگ کودکان داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما مشکلات درونی سازی شده داغدیدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۹۹
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT) بر کاهش نشانه های سوگ کودکان داغدیده بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه کودکان 9 تا 11 ساله شهرستان ساری بودند که یکی از والدین خود را در اثر ابتلا به بیماری کووید - 19 از دست دادند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند از واجدین شرایط، تعداد30 نفر که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی و تمایل به درمان داشتند، انتخاب و در یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه شامل 15 نفر) به صورت تصادفی ساده گمارش شدند. گروه آزمایش، درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما کوهن، مانارینو و کنودسن (2004) را به روش گروهی طی 16 جلسه 90 دقیقه ای و گروه گواه نیز تا اجرای آزمون مرحله پیگیری هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار به کار رفته در این پژوهش شامل مقیاس سوگ کودکان(IPG-C) (اسپویچ و همکاران، 2011)، بود. داده های به دست آمده در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 به وسیله تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما منجر به کاهش نشانه های سوگ (69/4=F؛ 05/0>P) کودکان داغدیده شده است. نتایج همچنین نشان داد که اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را ارایه می کند که درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما برای کاهش نشانه های سوگ در کودکان روش مناسبی است و می تواند منجر به ارتقاء سلامت روانی کودکان داغدیده شود
۸.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر تعارض والد-فرزند کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی

کلید واژه ها: درمان شناختی- رفتاری درمان تعامل والد - کودک تعارض والد - فرزند اختلال اضطراب جدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۸
زمینه و هدف: اختلال های اضطرابی اثرات منفی قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روابط با همسالان و عملکرد خانواده کودکان می گذارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر تعارض والد-فرزند کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض والد-فرزند اشتراوس (1990)، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر تعارض والد-فرزند در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد (09/14=F؛ 001/0>P) و درمان تعامل والد –کودک تاثیر بیشتری نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر تعارض والد-فرزند در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی داشت (001/0>P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تعارض والد-فرزند در در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
۹.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی پردازش هیجانی تمایزیافتگی خود اضافه وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۳
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود سرکوبی (86/12=F، 001/0>P)، تجربه هیجانی ناخوشایند (80/10=F، 003/0=P)، نشانه های هیجانی پردازش (95/16=F، 001/0>P)، اجتناب (65/19=F، 001/0>P)، کنترل هیجانی (23/21=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
۱۰.

اثربخشی درمان فراشناختی بر سرسختی روان شناختی و تحمل پریشانی در بیماران زن مبتلا به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر سرسختی روان شناختی و تحمل پریشانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری متشکل از کلیه بیماران زن مراجعه کننده به کلینیک های پوست و موی شهرستان بروجرد در سال 1400 که تشخیص قطعی بیماری پسوریازیس دریافت کرده اند. از این بین تعداد 30 نفر بیمار مبتلا به پسوریازیس که میزان افسردگی آنها بالاتر از نقطه برش بود به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی (درمان فراشناختی) و گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند (15 نفر در هر گروه). سپس درمان فراشناختی براساس پروتکل ولز (1962) در 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و گولت (2003)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و افسردگی بک (1996) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان فراشناختی بر سرسختی روان شناختی (08/54=F، 001/0>p) و تحمل پریشانی (53/31=F، 001/0>p) بیماران مبتلا به پسوریازیس اثربخش است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان فراشناختی بر سرسختی روان شناختی، تحمل پریشانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس موثر بود و می توان از این درمان در جهت کاهش اثرات سوء بیماری بر زندگی بیماران و انجام اقدامات حمایتی بهره برد.
۱۱.

اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر امید به زندگی و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۳۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر امید به زندگی و بهزیستی روان شناختی، زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن 20 تا ۴۵ سال مبتلا به سرطان پستان که با توجه به معاینات بالینی و آزمایشگاهی توسط متخصص، تشخیص قطعی بیماری سرطان پستان دریافت کردند، بود. از این بین تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (روان درمانی مثبت گرا) و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند (15 نفر در هر گروه). سپس گروه آزمایش در 10جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش های روان درمانی مثبت گرا براساس پروتکل سلیگمن (2006) تحت درمان قرار گرفتند و گروه لیست انتظار تا پایان پیگیری تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. داده ها با کمک پرسشنامه های امید به زندگی اسنایدر (2000) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی مثبت گرا بر امید به زندگی (35/36=F، 001/0>P) و بهزیستی روان شناختی (54/13=F، 001/0>P) زنان مبتلا به سرطان پستان اثربخش است. نتیجه گیری: در نتیجه، متخصصان سلامت می توانند از هر این روش در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود امید به زندگی، بهزیستی روان شناختی گروه های آسیب پذیر از جمله مبتلایان به سرطان پستان استفاده کنند.
۱۲.

اثربخشی خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: خود دلگرم سازی بهزیستی روان شناختی خستگی مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن در افراد مبتلابه سایکوسوماتیک پوستی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به سایکوسوماتیک پوستی مراجعه کننده به بیمارستان بانک ملی شهر تهران در پاییز 1398 بودند. که در بیمارستان بانک ملی دارای پرونده پزشکی بودند سپس30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و صورت تصادفی، در دو گروه آزمایشی و گواه (15-15) گمارش شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت روش خود دلگرم سازی شوناگر (1980) قرار گرفتند. گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد؛ اما در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن انجام شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و آنالیز مانکوا انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که خود دلگرم سازی باعث ایجاد تفاوت در میزان بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن در افراد مبتلابه سایکوسوماتیک پوستی پس از مداخله شد. همچنین خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در کنار درمان های دارویی، آموزش خود دلگرم سازی بر روی مبتلایان سایکوسوماتیک پوستی صورت گیرد.
۱۳.

اثربخشی توانبخشی شناختی بر عملکرد اجرایی و عملکرد حافظه فعال در سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر عملکرد اجرایی و عملکرد حافظه فعال در سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع تحقیقات پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی که تعداد آنها 90 نفر زن و مرد بین دی ماه 1399 تا خرداد سال 1400 به مرکز مشاوره مهرگان در طول شش ماه مراجعه نمودند. نمونه مورد مطالعه 45 نفر سالمندان بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی مداخله و یک گروه کنترل تقسیم شدند (هر گروه 15 نفر). دوره پیگیری پس از گذشت سه ماه از اتمام پس آزمون انجام شد. داده در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه افسردگی بکII (بک، استیر و براون، 1996) پرسشنامه ی عملکرد اجرایی، پرسشنامه عملکرد حافظه فعال: توسط والات ازووی، پرادات دیل و ازووی (2012) بدست آمد. در این پژوهش از آزمون اندازه گیری مکرر و نرم افزارهای SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی بر عملکرد اجرایی و عملکرد حافظه فعال در سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی موثر بود و این نتایج تا دوره پیگیری ماندگار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی روش موثری برای بهبود عملکرد اجرایی و عملکرد حافظه فعال در سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی است و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات سالمندان استفاده کرد.
۱۴.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر تصویر بدنی و ناگویی هیجانی زنان دچار اضافه وزن

تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۹۸
زمینه و هدف: اضافه وزن یک اختلال پیچیده است که می تواند توسط تعداد زیادی از عوامل زیستی، روانشناختی و اجتماعی تبیین گردد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذ هن آگاهی مبتنی بر خوردن بر تصویر بدنی و ناگویی هیجانی زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند . از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند . سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذ هن آگاهی مبتنی بر خوردن قر ار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نگرانی درباره تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005) و مقیاس ناگویی هیجانیِ تورنتو (2007) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود خجالت از ظاهر خود (20/38= F ، 001/0> P )، نگرانی از ظاهر با عملکرد (06/32= F ، 001/0= P )، دشواری شناسایی احساسات (16/8= F ، 001/0 > P )، دشواری در توصیف احساسات (83/10= F ، 001/0 > P )، و تفکر معطوف به بیرون (89/10= F ، 001/0 > P ) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0 > P ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذ هن آگاهی مبتنی بر خوردن بر تصویر بدنی و ناگویی هیجانی زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
۱۵.

مدل یابی روابط ساختاری عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی با میانجی گری تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر

تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی روابط ساختاری عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی با میانجی گری تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در مراکز درمانی شهر ساری تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده (20 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 220 نفر به عنوان حجم نمونه به روش هدفمند (با توجه به دارا بودن ملاک اختلال اضطراب فراگیر) انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها براساس پنج پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران(1994)، نگرانی پنسیلوانیا (1990)، تفکر ارجاعی ارینگ(2010)، باورهای فراشناختی ولز(1997)، اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران(2006) و کمال گرایی هیل(2004) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزارهای spss22 و Amos23 در دو بخش توصیفی و استنباطی(همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری رگرسیونی) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده نشان داد که مدل پژوهش برازش شد و در مجموع اثرات مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم حاکی بود عدم تحمل بلاتکلیفی، تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی بر نگرانی اثر معنادار داشته و86 در صد از متغیر نگرانی در بین مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر، توسط متغیرهای مستقل فوق قابل تبیین می باشد، و 14 درصد از این متغیر درون زا توسط دیگر متغیرهای خارج از پژوهش تبیین می گردد.
۱۶.

اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان درمانی مثبت گرا فشار مراقبتی خودانتقادی کودکان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
زمینه و هدف: درصد قابل توجهی از خانواده های ایرانی دارای کودک کم توان ذهنی با مشکلات متعددی مانند اختلالات خواب، بی قراری، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پرخاشگری، خودجرحی، و اختلالات شخصیت مواجه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از بین آنها 30 مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر یک 15 نفر) جای دهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه فشار مراقبتی چندبعدی (نواک و گاست، 1989) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامسون و زاروف، 2004) بود. داده ها توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی مثبت گرا بر کاهش ابعاد فشار مراقبتی (0/001>P، (25/791=F2,24) و کاهش ابعاد خودانتقادی (0/001>P، (29/465=F2,27) در مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر است. در مرحله پیگیری در همه متغیرها غیر از خودانتقادی مقایسه ای، ثبات درمان وجود داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت گرا با گسترش دیدگاه فردی مادران دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به موضوعات مختلف مانند عواطف منفی، هیجانات ناخوشایند و خود مختاری، به تغییر نگرش آنها و در نتیجه تقویت هیجانات مثبت در آنها کمک کرد که در نتیجه موجب کاهش فشار مراقبتی و خودانتقادی در آنها شد.
۱۷.

اثربخشی روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادمانی درونی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۸
زمینه و هدف: سرطان به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات بهداشتی در سراسر جهان شناخته می شود و اگر شیوع آن به همین نحو افزایش یابد، بنا بر تخمین سازمان ملل از هر 5 نفر یک نفر حتماً به یکی از اَشکال سرطان مبتلا می گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادمانی درونی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان جوان 20 تا 45 سال مبتلا به سرطان پستان که با توجه به معاینات بالینی و آزمایشگاهی توسط متخصص، تشخیص قطعی بیماری سرطان پستان دریافت کردند، بود. از این بین تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند (15 نفر در هر گروه). سپس گروه آزمایش در 10جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش های روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد براساس پروتکل هیز و همکاران (2004) تحت درمان قرار گرفتند و گروه لیست انتظار تا پایان پیگیری تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. داده ها با کمک پرسشنامه های شادمانی درونی آرگایل (2001)، پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادمانی درونی (001/0 > P ) و کیفیت زندگی (001/0 > P ) زنان مبتلا به سرطان پستان اثربخش است. نتیجه گیری: در نتیجه، متخصصان سلامت می توانند از روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود شادمانی درونی و کیفیت زندگی گروه های آسیب پذیر از جمله مبتلایان به سرطان پستان استفاده کنند.
۱۸.

مقایسه درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خوددلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازسازی شناختی معنایی خوددلگرم سازی خستگی مزمن روان تنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده و تشخیص سایکوسوماتیک پوستی دریافت کردند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان بازسازی شناختی معنایی (طی 12 جلسه) و خوددلگرم سازی (طی 10 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی مزمن CFS (چالدر، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازسازی شناختی معنایی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (47/89=F و 0004/0=p) شده است. همچنین، خوددلگرم سازی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (12/66=F و 0009/0=p) شد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خوددلگرم سازی (84/40=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از خوددلگرم سازی جهت کاهش خستگی مزمن به صورت موثرتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی استفاده کرد.
۱۹.

مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان پذیرش و تعهد رفتاردرمانی دیالکتیکی بخشودگی بین فردی تحمل پریشانی خشونت خانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۳ تعداد دانلود : ۲۸۳
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمامی زنانی بود که در زمستان 1398 و بهار 1399 به اورژانس اجتماعی شهر ساری مراجعه کرده بودند. از بین آن هاهاها 45 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (طی 8 جلسه) و رفتار درمانی دیالکتیکی (طی 12 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، 1389) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (32/16= F و 0003/0= p ) و تحمل پربشانی (34/7= F و 01/0= p ) شده است. همچنین، رفتاردرمانی دیالکتیکی به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (78/11= F و 002/0= p ) و تحمل پریشانی (3/7= F و 012/0= p ) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر بخشودگی بین فردی (9/9= F و 05/0> p ) و تحمل پریشانی (8/9= F و 05/0> p ) تاثیر بیشتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی به صورت موثرتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی استفاده کرد.
۲۰.

مقایسه اثربخشی دارو درمانی و مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اجتناب شناختی ناگویی هیجانی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۱
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه دارودرمانی و مدیریت شناختی رفتاری استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی (بعنوان دو سبک مقابله ای ناکارآمد در برابر استرس) در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی می باشد. روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 40 نفر از افراد مبتلا به سردرد تنشی شهرستان ساری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در چهار گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول صرفاً درمان با مدیریت شناختی رفتاری استرس دریافت نمودند. گروه دوم صرفاً درمان دارویی شدند، گروه سوم همزمان دو درمان مذکور را دریافت نمودند و گروه چهارم هیچ درمانی دریافت ننمودند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج با نرم افزار spss و آزمونهای ناپارامتریک تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند، گروه اول (مدیریت استرس) و گروه سوم (مدیریت استرس و دارودرمانی) طی آزمون کروسکال والیس بیشترین رتبه را در کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی کسب نمودند. گروه دوم (دارودرمانی) و گروه چهارم (بدون درمان) کمترین رتبه را در کاهش متغیرهای مذکور کسب نمودند. طبق آزمون مان ویتنی مشخص شد تفاوت نمرات دو گروه صدر جدول با گروه های پایین جدول معنادار می باشد. نتیجه گیری: وجود مدیریت استرس در گروههای صدر جدول و وجود تفاوت معنادار بین گروه های صدر جدول و گروه های پایین جدول نشان دهنده تاثیر مثبت مدیریت استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی می باشد. این نتیجه برای روانشناسان و مبتلایان به سردردهای تنشی مهم است چراکه از روش مدیریت شناختی رفتاری استرس می توان به اصلاح برخی سبک های مقابله ای ناکارآمد درمقابل استرس پرداخت و از آن طریق به درمان سردردهای تنشی اقدام نمود

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان