تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره شانزدهم پاییز 1397 شماره 3 (پیاپی 53) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه حساسیت به تقویت در حیطه های مختلفی نظیر شخصیت، هیجان و آسیب شناسی روانی اهمیت و کاربرد دارد. پرسشنامه تجدیدنظر و تصریح شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش به منظور سنجش این نظریه و مرتفع ساختن مشکلات ابزارهای قبلی، ساخته شد. پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی SPSRQ-RC در جامعه ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بجنورد در نیم سال اول تحصیلی 96-1395 بودند که از بین آن ها 485 نفر، به عنوان نمونه پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های تجدیدنظر و تصریح شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaire-Revised and Clarified یا SPSRQ-RC)، مقیاس سیستم بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری (Behavioral Inhibition System/Behavioral Activation scale یا BIS/BAS Scale)، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه (Positive Affect and Negative Affect Schedule یا PANAS) منفی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ضریب Cronbach , s alpha و ضریب همبستگی Pearson، ضریب باز آزمایی، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: تحلیل مؤلفه های اصلی با روش چرخش واریماکس، منجر به استخراج دو عامل زیر بنایی حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش برای SPSRQ-RC شد. مدل دو عاملی شناسایی شده 51/38 درصد از واریانس داده ها را تبیین کرد. ده ماده از SPSRQ-RC بر روی عامل اول یعنی حساسیت به تنبیه و ده ماده بر روی عامل دوم یعنی حساسیت به پاداش دارای بار معنی دار بودند. شاخص های مدل تحلیل عامل تأییدی نشان داد مدل دو عاملی از برازش مطلوبی برخودار است. کلیه ماده های مربوط به هر یک از عوامل حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش دارای بار عاملی بالایی بودند و ساختار عاملی SPSRQ-RC را تائید کردند. نتایج بررسی اعتبار SPSRQ-RC با استفاده از روش های همسانی درونی و بازآزمایی نشان داد این ابزار از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد SPSRQ-RC از روایی همگرا و افتراقی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: SPSRQ-RC از ویژگی های روان سنجی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ارزیابی مناسب تری برای سنجش نظریه حساسیت به تقویت فراهم می کند.
نقش پرخاشگری، الگوهای ارتباطی، و رضایت جنسی با سازگاری زوجی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الگوهای ارتباطی زوجین به معنای پویایی های رابطه زوجین است. این الگوها مشخص می کنند که زوجین چطور با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در بستر رابطه ی زناشویی آن ها چه می گذرد. الگوهای مخرب به نظر می رسد اثر مخربی نیز بر رابطه زناشویی داشته باشد. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پرخاشگری، الگوهای ارتباطی و رضایت جنسی در پیش بینی سازگاری زوجی بود. مواد و روش ها: برای دستیابی به این هدف نمونه ای با حجم 300 نفر از کارمندان ادارات دولتی اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جمع آوری داده ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه های الگوهای ارتباطی (Communication Patterns Questionnaire یا CPQ)، پرخاشگری باس و پری (Buss and Perry’s Aggression Questionnaire یا AQ)، رضایت جنسی (Sexual Satisfaction Questionnaire یا SSQ) و سازگاری زوجی (Revised Dyadic Adjustment Scale یا RDAS) انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به انجام رسید. یافته ها: نتایج نشان داد که پرخاشگری، الگوهای ارتباطی و رضایت جنسی سازگاری زوجی را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان گفت که رضایت جنسی محصول روابط حسنه بین زوجین است و این روابط حسنه از طریق رضایت در رابطه جنسی می تواند سازگاری زوجی را به همراه داشته باشد.
تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر رشد مسیر شغلی دانشجویان مبتلا به اختلال وسواس_ اجبار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال وسواس-اجبار (Obsessive Compulsive Disorder یا OCD) یک اختلال اضطرابی مزمن است و ازجمله اختلالاتی است که توجه به آن در محیط کار دارای اهمیت است، زیرا محیط کار ممکن است در تشدید یا آغاز اضطراب نقش مهمی داشته باشد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر رشد مسیر شغلی دانشجویان مبتلا به OCD بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانشجویان مبتلا به OCD در دانشگاه اصفهان، 30 مورد به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش ACT را دریافت کردند و گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار داشتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی (Career Development Inventory یا CDI) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (Repeated Measure ANOVA) انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه هم در مرحله ی پس آزمون و هم پیگیری تفاوت معناداری در میزان رشد مسیر شغلی شان وجود داشت (05/0>p). نتیجه گیری: به دلیل اینکه افراد مبتلا به OCD ساعات زیادی را صرف اشتغالات ذهنی خود می کنند، چنین اشتغالات ذهنی با تحقق وظایف در تقابل است و ممکن است باعث کاهش بهره وری افراد شاغل شود تا جایی که شغل خود را از دست بدهند. ACT با پذیرش هیجانات منفی و تعهد بر ارزش های شغلی می تواند بر رشد مسیر شغلی دانشجویان مبتلا به OCD اثربخش باشد.
اثربخشی روان نمایشگری بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکل در تنظیم هیجان ازجمله مسائلی است که دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی (Dyslexia) با آن روبه رو هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان نمایشگری (Psychodrama) بر تنظیم هیجان دانش آموزان دختر مقطع تحصیلی ابتدایی مبتلابه نارساخوانی شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 95-1394 در مدارس عادی مناطق پنج گانه شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. نمونه موردمطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان دختر نارسا خوان مقطع ابتدایی با دامنه سنی12-9 سال بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. آزمون خواندن و نارساخوانی (Reading & Dyslexia Test یا RDT) جهت تشخیص ناتوانی یادگیری روی دانش آموزان اجرا شد و 30 دانش آموز مبتلابه نارساخوانی انتخاب و برحسب تصادف در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر)، قرار گرفتند. مداخله شامل 12جلسه 45 دقیقه ای بود که در گروه آزمایش اجرا شد. در این مطالعه از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ)، ویرایش چهارم آزمون هوش وکسلر (Wechsler Intelligence Scale for Children-Fourth Edition یا WISC-IV) به منظور کسب اطمینان از عادی بودن هوش گروه نمونه، که یکی از معیارهای لازم در تشخیص ناتوانی یادگیری است و آزمون خواندن و نارساخوانی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش روان نمایشگری بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی تأثیر معنادار دارد (0001/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش روان نمایشگری در تنظیم مؤثر هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی مؤثر است. به طوری که دانش آموزان بعد از دریافت این رویکرد علاوه بر کاهش هیجانات منفی و بهبود تنظیم هیجانات مثبت، در زمینه های دیگری مانند رفتارهای بین فردی و اجتماعی نیز بهبود نشان دادند. بنابراین تمرکز بر مهارت های تنظیم هیجان به عنوان عامل مهمی در تداوم اختلالات یادگیری، می تواند در طراحی مداخلات پیشگیرانه و کاهش بروز اختلالات روان شناختی ناشی از آن مفید باشد.
تاثیر درمان ذهن آگاهی مثبت محور، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری بر پرخاشگری و حالات خلقی دانش آموزان دختر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری (Aggression) و حالات خلقی (Mood states) سطح پایین از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز افسرده از آن رنج می برند. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان ذهن آگاهی مثبت محور (Positive Mindfulness Therapy یا PMT)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness Based Cognitive Therapy یا MBCT) و درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر پرخاشگری و حالات خلقی دانش آموزان دختر افسرده اجرا شد. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. از 300 دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول شهر نائین در سال 1396، 60 نفر به صورت هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه (شاهد، PMT، MBCT و CBT) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (Aggression Questionnaire یا AQ) و مقیاس حالات خلقی (Brunel Mood Scale یا BRUMS) استفاده شد. گروه های PMT، MBCT و CBT هر یک به مدت 12 جلسه، تحت درمان قرارگرفته و گروه شاهد هیچ گونه درمانی دریافت ننمود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس (ANCOVA) تحلیل شد. یافته ها: بر اساس نتایج ANCOVA هر سه نوع درمان نسبت به گروه شاهد تأثیر معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش حالات خلقی نشان دادند (01/0>p). همچنین اثر PMT در مقایسه با MBCT و CBT بر کاهش پرخاشگری بیشتر بود (01/0>p)، ولی تأثیر سه نوع درمان بر حالات خلقی یکسان بود (05/0<p). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر نیرومند تر PMT در مقایسه با دو درمان دیگر در کاهش پرخاشگری و با توجه به تأثیرات برابر سه نوع درمان بر حالات خلقی، استفاده از این درمان ها برای دانش آموزان دختر افسرده پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : پرداختن به هیجان نقش محوری در روان درمانی دارد هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین بود. مواد و روش ها : این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال 1396 بودند (زوج 300 =(N . از بین آن ها 30 زوج داوطلب به صورت نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن شاخص های ورود و اعمال معیار های خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با حجم 15 زوج قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش خود- دلسوزی شناختی در 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دو بار در مورد گروه ازمایش اجرا شد. . هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنائی 1387 پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش واریانس آمیخته ساده استفاده شد. یافته ها : نتایج حاکی از کاهش تعارضات زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (108/110=F و 001/0=P) و نیز پایداری نتایج در مرحله پیگیری (40/39=F و 001/0=P) بود. نتیجه گیری : ازاین رو می توان بیان کرد که کار بست این مداخله همچون راهکاری مؤثر برای کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره قابل آزمودن است.
الگوی ساختاری رابطه بین طرح واره های هیجانی منفی و نشانه های بدنی با میانجیگری ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نشانه های بدنی و شکایات جسمانی سهم قابل توجهی از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی را به خود اختصاص می دهد. به همین منظور شناسایی مکانیسم های آسیب زا و علت شناسی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازآنجاکه مشاهدات بالینی طی دو قرن اخیر این نشانه ها را با هیجان ها در ارتباط دانسته اند، پژوهش حاضر باهدف بررسی سبب شناسی نشانه های بدنی بر مبنای طرح واره های هیجانی منفی و میانجیگری ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی انجام شد. مواد و روش ها: روش مورداستفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل ۴۴۰ نفر از دانشجویان زن کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد خمینی شهر بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20)، ابراز هیجانی (EEQ)، اختلال نشانه های بدنی- سنجش ملاکB (SSD-12) و طرح واره های هیجانی لیهی (LESS) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج، مدل مفروض برازش مناسبی با داده ها دارد. مسیر طرح واره های هیجانی منفی، ابراز گری هیجانی و مسیر ابراز گری هیجانی، نشانه های بدنی منفی و معنادار است. همین طور مسیر طرح واره های هیجانی منفی، ناگویی هیجانی و مسیر ناگویی هیجانی، نشانه های بدنی مثبت و معنادار بود. مسیر طرح واره های هیجانی منفی، نشانه های بدنی نیز معنادار و مثبت بود. و طبق نتایج معادلات ساختاری، طرح واره های هیجانی منفی از طریق ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی بر نشانه های بدنی اثر معنادار داشت. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که طرح واره های هیجانی علاوه بر نقش مستقیمی که در نشانه های بدنی دارند می توانند از طریق مکانیسم های ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی نیز اثرگذار باشند. بنابراین از نتایج این پژوهش می توان در راستای پیشگیری، فهم علل زیربنایی و مکانیسم های آسیب شناسی و درمان نشانه های بدنی استفاده کرد.
نقش اعتیاد به اینترنت در سلامت اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به عواقب خطرناکی که اعتیاد به اینترنت برای افراد بخصوص نوجوانان دارد پرداختن به مسئله اعتیاد به اینترنت و پیامدهای آن بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی نوجوان حائز اهمیت است. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش اعتیاد به اینترنت (Internet addiction) در سلامت اجتماعی (Social health) نوجوانان بود. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی و از نوع پیمایشی است. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اهر که به تعداد 3767 نفر بود، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 348 دانش آموز در دوطبقه پسر (177) نفر و دختر (171) نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه نسبتی انتخاب شد. شرکت کنندگان پرسشنامه اعتیاد به اینترنت Internet Addiction Test) یا IAT) و سلامت اجتماعی (Social Health Questionnaire یا SHQ) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن شرکت کنندگان در مطالعه (47/0)3/16 سال بوده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در بین شرکت کنندگان با میانگین (انحراف معیار) (76/0)38/3 است. میانگین (انحراف معیار) شکوفایی اجتماعی (03/1)74/18 (545/0- =r)، همبستگی اجتماعی (78/0)74/13 (129/0- =r)، انسجام اجتماعی (52/1)30/13 (417/0- =r)، پذیرش اجتماعی (95/1)47/22 (378/0-= r) و مشارکت اجتماعی (76/1)41/22 (396/0- =r) با اعتیاد به اینترنت (92/7)16/41 همبستگی منفی و معنادار داشت (05/0>p) و مؤلفه های سلامت اجتماعی می توانند اعتیاد به اینترنت را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که میزان بالاتر اعتیاد به اینترنت می تواند در کاهش سلامت اجتماعی افراد مؤثر باشد. بنابراین، برای کاهش مشکلات و پیشگیری از بروز مشکلات آسیب های نوپدیدی مانند اعتیاد اینترنتی، باید برنامه های ارتقای سلامت و سایر راه های پیشگیری را در اولویت قرارداد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سرطان یکی از شایع ترین بیماری های مزمن بوده که بیماران مبتلابه آن با مشکلات مختلف روانی روبرو هستند؛ بنابراین باید به دنبال روش هایی بود تا بتوان از شدت مشکلات روانی این بیماران کم کرد. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness-Based Cognitive Therapy یا MBCT) بر علائم روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان مراجعه کننده به بیمارستان شهید محمدی شهر بندرعباس بود. نمونه پژوهش حاضر را تعداد 30 بیمار سرطانی تشکیل می داد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند (هر گروه 15 نفر). اعضای هردو گروه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (Depression Anxiety Stress Scales یا DASS) را قبل و بعد از جلسات (طی سه ماه) تکمیل نمودند. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون افسردگی (11/84 F= و 001/0 p<)، اضطراب (52/47 F= و 001/0 p<) و استرس (51/59 F= و 001/0 p<) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری : به نظر می رسد که بیماران مبتلابه سرطان علاوه بر مشکلات جسمانی از مشکلات روانی ناشی از بیماری رنج می برند، ازاین رو ضروری است مراکز درمانی و انجمن های حمایتی مرتبط با بیماران مبتلابه سرطان در برنامه ریزی های خود جهت کاهش علائم روان شناختی بیماران، از روش MBCT به صورت گروهی بهره گیرند.
تأثیر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر اضطراب امتحان و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب امتحان (Test anxiety) یکی از شایع ترین اضطراب ها در محیط های آموزشی است که علاوه بر تأثیرات منفی در عملکرد تحصیلی، می تواند منجر به کاهش بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان شود. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر اضطراب امتحان و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بود. مواد و روش ها: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دبیرستانی پسر شهر نجف آباد در سال تحصیلی 93-1392 بود. حجم نمونه شامل 60 نفر (هر گروه 30 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. هر دو گروه پرسشنامه های اضطراب امتحان (Test Anxiety Scale یا TAS) و بهزیستی روان شناختی (Psychological Well-Being Scale یا PWBS) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میان نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (80/44F = ، 001/0>p). به عبارت دیگر، ACT باعث کاهش معنادار اضطراب امتحان (17/33F = ) و افزایش معنادار بهزیستی روان شناختی (26/27F = ) شده است (001/0>p). نتیجه گیری : نتایج نشان داد روش ACT در کاهش اضطراب امتحان و بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان مؤثر است.
مدل شناختی- هیجانی اهمالکاری تحصیلی دانشجویان: ذهن آگاهی و ادراک زمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : اهمال کاری تحصیلی تمایلی غیرمنطقی در به تأخیر انداختن انجام تکالیف تحصیلی است و شیوع آن بسیار گسترده است. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف آزمون مدل شناختی-هیجانی اهمال کاری تحصیلی با توجه به نقش ذهن آگاهی و ادراک زمان و میانجیگری خودکارآمدی، اضطراب امتحان و کمال گرایی انجام شده است. مواد و روش ها : پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بود که ازاین بین 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اهمال کاری تحصیلی دانشجویان (Procrastination Assessment Scale for Students یا PASS)، مقیاس اضطراب امتحان (Test Anxiety Scale یا TAS)، مقیاس خودکارآمدی (Self-Efficacy Scale یا SES)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی (Multidimensional Perfectionism Scale یا MPS) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (Five Facet Mindfulness Questionnaire یا FFMQ) استفاده شد. به منظور آزمون روابط ساختاری در مدل مفروض، از روش مدل یابی معادلات س اختاری (Structural Equation Modeling یا SEM) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده با 90/0CFI= و 058/0RMSE= مورد تائید است. رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و ذهن آگاهی منفی و معنادار است (001/0p<). تفاوت مدل اصلاح شده با مدل مفهومی به طور کلی در تاثیر غیرمستقیم اضطراب امتحان از طریق کاهش خودکارآمدی بر اهمال کاری تحصیلی و همچنین اثر تخمین زمان بر ذهن آگاهی است. نتیجه گیری: ذهن آگاهی می تواند به واسطه خودکارآمدی و اضطراب امتحان موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی شود. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر همسو با مجموعه تلاش های مفهومی در قلمرو مطالعاتی اهمال کاری تحصیلی است.
تاثیر بازتوانی شناختی بر کارکردهای اجرای و رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آسیب های شناختی ناشی از سرطان پستان می تواند تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی، عملکرد شغلی و اجتماعی این بیماران داشته باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف برسی اثربخشی برنامه طراحی شده توان بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل و پیگیری، با روش نمونه گیری در دسترس، 41 بیمار مبتلابه سرطان پستان انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه کنترل انتساب شدند. گروه آزمایش طی دو ماه تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی(Self-Care Behaviors Questionnaire)، آزمون برج لندن (Tower of London Test)، آزمون استروپ (Stroop Test)، قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه در هر دو گروه گردآوری و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای حل مسئله (05/0p<)، برنامه ریزی (05/0p<)، انعطاف پذیری شناختی (05/0p<) و رفتارهای خود مراقبتی (05/0p<) در مرحله ی پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که گروه آزمایشی که برنامه مداخله ای را دریافت کرده بودند در مرحله پس آزمون در متغیرهای مذکور بهبودی معناداری داشته اند و تغییرات ایجادشده در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه طراحی شده توان بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان است؛ ازاین رو، توجه به این یافته ها و سازوکار اثربخشی این روش درمانی می تواند اثرات درمانی مناسبی بر کاهش مشکلات شناختی، روان شناختی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان پستان در پی داشته باشد.
افسردگی، اضطراب و بار تحمیلی در مراقبین اصلی بیماران دمانس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلالات شناختی می تواند منابع احساسی هر فردی را از بین ببرد؛ مراقب به دلیل اینکه احتمال بالایی برای رشد اختلال روانی و فیزیکی دارد، بیمار پنهان لقب گرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت افسردگی، اضطراب و بار تحمیلی مراقبین اصلی بیماران دمانس بود. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی بر روی 96 مراقب اصلی بیماران دمانس که به روش نمونه گیری در دسترس در مطالعه شرکت کرده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی بک (Beck Depression Inventory-II)، مقیاس خود گزارشی اضطراب زونگ (Zung Self-rating Anxiety Scale) و نسخه ایرانی بار تحمیلی مراقبان (Iranian Version of Caregivers Burden) جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 8/69 درصد افراد دارای نمره در محدوده افسردگی، 1/28 درصد نمره در محدوده اضطراب و 3/33 درصد افراد نمره در محدوده متوسط تا بالای بار تحمیلی داشتند. سن مراقب با بار تحمیلی رابطه معنی دار داشت (026/0=p). بین جنس بیمار و اضطراب رابطه معنی داری وجود داشت (039/0=p). بین طول مدت بیماری و نمره اضطراب و بار تحمیلی رابطه معنی داری یافت شد. در هر سه حوزه رابطه معنی داری بین حمایت سایر اعضای خانواده و شدت بیماری با نمرات حاصله وجود داشت. همچنین بین نمرات اضطراب و بار تحمیلی با تحصیلات مراقب رابطه معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: مقدار بالای اضطراب، افسردگی و بار تحمیلی در مراقبان بیماران دمانس توجه ویژه به مراقبان را می طلبد. این توجه باید توسط کادر درمانی و مدیران مربوطه صورت گیرد. همچنین خانواده بیماران دمانس باید تشویق شوند که به صورت گروهی از بیمار مراقبت کنند، چون طبق این مطالعه حمایت سایر اعضای خانواده کمک زیادی به کاهش اضطراب، افسردگی و بار تحمیلی آن ها می کند.
اثربخشی مواجهه درمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر کاهش علائم اجتناب و آشفتگی اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی محیط مواجهه درمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر کاهش علائم اجتناب و آشفتگی اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 97-1396 بود و از میان آن ها تعداد 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی 10 نفر به گروه آزمایش و 10 نفر به گروه کنترل اختصاص یافت. برای غربالگری دانشجویان ازلحاظ اختلال اضطراب اجتماعی و تشخیص سایر اختلالات مصاحبه بالینی ساختاریافته (Structured Clinical Interview for DSM-4) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (Social Phobia Inventory) استفاده شد. گروه آزمایش در طی 12 جلسه، هفته ای دو جلسه 30 دقیقه ای، به صورت فردی تحت VRET قرار گرفتند. پرسشنامه اجتناب و آشفتگی اجتماعی (Social Avoidance and Distress Scale) به عنوان پیش آزمون اجرا و سپس مداخله VRET در گروه آزمایش انجام شد. در پایان پرسشنامه فوق به عنوان پس آزمون اجرا گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که VRET بر کاهش علائم اجتناب و آشفتگی اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این مدل درمانی بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی بود. از این روش می توان به عنوان یک روش درمانی نوین در جهت درمان اختلال اضطراب اجتماعی و سایر اختلالات مشابه استفاده کرد.
اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سرطان (Cancer) به عنوان مهم ترین عامل مرگ ومیر انسان ها موردتوجه بسیاری در دنیا قرارگرفته است، به طوری که حجم زیادی از مطالعات روانشناسی را به خود اختصاص داده است. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد (Pain catastrophizing) و امید به زندگی (Life expectancy) زنان مبتلا به سرطان پستان (Breast cancer) انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد اصفهان در سال 1394 بود. از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). مداخلات مثبت نگر به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، بر روی گروه آزمایش انجام داده شد، اما به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه فاجعه پنداری درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و پرسشنامه امیدواری (Hope Questionnaire یا HQ) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (one-way ANOVA with repeated measures) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در دوره آموزش و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگر بر امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0p<)، ولی بر فاجعه پنداری درد تأثیر نداشته است (05/0p>). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، این مداخلات می تواند سبب افزایش امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و رشد پس از سانحه مردان خیانت دیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رویدادهای آسیب زا پیامدهای منفی مختلفی را به دنبال دارند، اما در پاره ای از موارد تغییرات روان شناختی مثبتی به دنبال این حوادث اتفاق می افتد. باوجوداین، دانش کمی در مورد چگونگی این تغییرات مثبت وجود دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و رشد پس از سانحه مردان خیانت دیده انجام گردید. مواد و روش ها: پژوهش ازلحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه موردپژوهش شامل کلیه مردان خیانت دیده شهر نیشابور در سال 1396 بود. نمونه موردبررسی شامل 100 نفر از مردان خیانت دیده مراجعه کننده به بهزیستی شهر نیشابور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس سیستم بازداری/ فعال ساز رفتاری (Behavioral Inhibition System/Behavioral Activation System)، مقیاس پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ( Cognitive Emotion Regulation Questionnaire ) و پرسشنامه رشد پس از سانحه ( Posttraumatic Growth Inventory ) توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری پیش بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار است که به سهم خود پیش بین رشد پس از سانحه بود (05/0>p). همچنین، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار میانجی رابطه بین سیستم فعال ساز رفتاری و رشد پس از سانحه هستند (05/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت سیستم های مغزی رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار در رشد پس از سانحه مردان خیانت دیده تأکید دارد. بعلاوه، سیستم فعال ساز رفتاری رشد پس از سانحه بیشتری را به واسطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار به دنبال دارد.