تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره دوازدهم 1393 شماره 3 (پیاپی 37) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نورزگرایی به عنوان یکی از عوامل مستعد کننده ی افراد نسبت به افسردگی در نظر گرفته شده، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل هستند، بود. از این میان 72 دختر و 78 پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جلب مشارکت آزمودنی ها از شرکت کنندگان در پ ژوهش خواسته شدکه زیرمقیاس نورزگرایی فرم کوتاه پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) و سیاهه ی افسردگی بک (BDI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که از بین مؤلفه های ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف هیجان ها (اثرمستقیم= 60/0، اثر غیرمستقیم= 14/0 و 05/0< P) و دشواری در شناسایی هیجان ها (اثر مستقیم= 37/0، اثر غیرمستقیم = 32/0 و 05/0< P ) واسطه ی رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی هستند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که نورزگرایی از طریق تأثیر بر توانمندی های افراد در زمینه ی پردازش و تنظیم اطلاعات هیجانی بر نشانه های افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج به دست آمده می تواند در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی جهت مدیریت هیجان ها و کاهش نشانه های افسردگی مؤثر و مفید باشد.
بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر علایم جسمی بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم روده تحریک پذیر یکی از اختلالات شایع عملکردی دستگاه گوارش می باشد. درمان های روان شناختی متعددی برای درمان این بیماران به کارگرفته شده است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر علایم جسمی بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود.
مواد و روش ها: این پژوهش، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری انجام شد. بدین منظور، تعداد 24 زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (12=n2=n1) و با استفاده از «سیستم نمره گذاری شدت علایم» و «مقیاس فراوانی و شدت علایم سندرم روده تحریک پذیر» مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش یک دوره درمانی مبنی بر معنویت درمانی در قالب هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد معنویت درمانی در مرحله پس آزمون باعث کاهش 43 درصدی میزان بروز علایم شده (05/0p<) اما این بهبودی در مرحله پیگیری پایدار نمانده است. هم چنین اثربخشی معنویت درمانی بر شدت علایم جسمی این بیماران در مراحل پس آزمون و پیگیری معنی دار نمی باشد.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد معنویت درمانی می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر جهت کاهش فراوانی علایم جسمی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تعیین کننده های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران CAD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق تأثیر وضعیت بیولوژیکی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری (CAD یا Coronary Artery Disease) و نقش واسطه ای بازنمایی های ذهنی بیماری را بر اساس یک مدل مفروض بررسی کرده است.
مواد و روش ها: بدین منظور، در یک روش مقطعی،270 بیمار مبتلا به CAD (180 بیمار مرد و 90 بیمار زن) از بیمارستان مرکز قلب تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسش نامه ادراک بیماری (Brief IPQ یا Brief Illness Perception Questionnaire) و پرسش نامه آنژین Seattle (Seattle Angina Questionnaire) پاسخ دادند. اطلاعات برای وضعیت بیولوژیکی بیمار از دستگاه اکوکاردیوگرافی (برای به دست آوردن LVEF یاLeft Ventricle Ejection Fraction ) و طبقه بندی انجمن قلب نیویورک (NYHA یا New York Heart Association) حاصل شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری 2χ، t مستقل، همبستگی گشتاوری Pearson و روش SEM (Structural Equation Modeling) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها آزمون t و 2χ نشان داد که دو گروه بیماران زن و مرد مبتلا به CAD در برخی از مؤلفه های بازنمایی های ذهنی بیماری و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت تفاوت معنی دار دارند. نتایج SEM از مدل مفروض در خصوص تأثیر وضعیت بیولوژیکی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران CAD و نقش واسطه ای بازنمایی های ذهنی بیماری بین این دو متغیر حمایت کرد و نشان داد که این مدل از برازش مطلوب برخوردار است.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان دادند که LVEF و سطح توان بیولوژیکی بیمار به طور مستقیم و هم چنین با میانجی گری بازنمایی های ذهنی بیماری بر HRQOL بیماران CAD تأثیر دارد. بنابراین، لازم است در درمان این بیماران بر روش های بهبود LVEF و افزایش سطح توان بیولوژیکی و مداخلات مربوط به اصلاح بازنمودهای غلط بیماران از بیماری و علایم و نشانه های آن توجه ویژه ای شود.
اثر بخشی مواجهه مبتنی بر ذهن آگاهی در درمان اختلال وسواسی- جبری: گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات اثربخشی مواجهه درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را در درمان اختلال وسواسی - جبری نشان تأیید کرده اند. هدف از این پژوهش، مطالعه اثربخشی ترکیب ذهن آگاهی و مواجهه با جلوگیری از پاسخ در درمان اختلال وسواسی – جبری درمان اختلال وسواسی جبری بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش از طرح مطالعه موردی همراه با خط پایه و پیگیری سه ماهه استفاده شد. آزمودنی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان روان پزشکی 505، در سال 1391 به صورت تصادفی انتخاب شد و در 8 جلسه درمان تلفیقی ذهن آگاهی و مواجهه و جلوگیری از پاسخ قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار و محاسبه درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بیمار تغییر بالینی معنی داری در علایم وسواس، اضطراب، افسردگی، ناراحتی ذهنی و فرایند درمان به دست آورد. نتایج در پیگیری سه ماهه نیز حفظ شد.
نتیجه گیری: تلفیق ذهن آگاهی با مواجهه و جلوگیری از پاسخ می تواند به کاهش علایم وسواسی – جبری، اضطراب، افسردگی و ناراحتی بیمار منجر شود.
اثربخشی بازی نقش و تحلیل رفتار کاربردی: افزایش رفتارهای اجتماعی در کودکان اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازی نقش همزمان با آموزش به روش رفتار کاربردی (ABA) بر رفتارهای اجتماعی کودکان دارای نشانگان اوتیسم بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از جمله تحقیقات نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان تمام کودکان اوتیسم مرکز اوتیسم اصفهان تعداد 32 نفر به صورت تصادفی منظم در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه اول هر روز 30 دقیقه بازی نقش را همزمان با 30 ساعت آموزش در هفته به روش ABA دریافت کرد. گروه های دوم و سوم تنها آموزش ABA را به ترتیب در مرکز و در خانه دریافت کردند و گروه چهارم هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته رفتار اجتماعی گردآوری شد و به وسیله ی نرم افزار SPSS-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون رفتارهای اجتماعی در گروهی که بازی نقش به همراه ABA دریافت می کرد تفاوت معنی داری با سه گروه دیگر داشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از بازی نقش در کنار آموزش به روش ABA می تواند موجب افزایش رفتارهای اجتماعی کودکان دارای اختلال اوتیسم شود و می توان از بازی نقش در کنار ABA در مراکز توان بخشی کودکان اوتیسم استفاده کرد.
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس مادران دارای کودک فلج مغزی (CP)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف تعین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی گلاسر بر میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در سال 1391 در مرکز بهزیستی شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارش شدند. پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق معلوم کرد که روش مشاوره گروهی با تأکید بر واقعیت درمانی گلاسر باعث افزایش میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی شد.
پیش بینی سطح سلامت روان پرستاران بخش های داخلی و جراحی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سلامت پرستاران از جمله سلامت روان آنان، با توجه به نقش پرستاران در سیستم بهداشتی درمانی در ارتقاء کمی و کیفی مراقبت ارایه شده از سوی آن ها بر بیماران، از اهمیت دوچندان برخوردار است. به علاوه مطالعات در مورد ارتباط بین متغیرهای دموگرافیک با سلامت روان هنوز نتایج متناقضی را نشان می دهند؛ از این رو تحقیق حاضر به منظور پیش بینی سطح سلامت روان پرستاران شاغل در بخش های داخلی و جراحی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی صورت گرفته است.
مواد و روش ها: نمونه مورد پژوهش در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 380 نفر از پرستاران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طب قه ای وارد مطالعه شدند .ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل فرم اطلاعات و پرسش نامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافته ها: از لحاظ سلامت روان پرستاران، 73/69 درصد (265 نفر) نمره بالاتر از 23 داشتند که نشانه نامناسب بودن سلامت روان و مشکوک بودن به اختلال روانی بود. یافته های پژوهش حاضر حاکی از عدم ارتباط آماری معنی دار بین سلامت روان با سن، وضعیت تأهل، جنس و تعداد فرزندان پرستاران شرکت کننده در پژوهش بود. این درحالی بود که بر اساس نتایج مطالعه حاضر ارتباط بین کیفیت خواب، سابقه کار و میزان اضافه کار پرستاران با سلامت روان ایشان از نظر آماری معنی دار بود. بر اساس نتایج تحلیل رگرس یون، 9/40 درصد از واریانس نمرات سلامت روان پرستاران به وسیله متغیرهای کیفیت خواب، سابقه کار و میزان اضافه کار تبیین گردید (9/40R2 = ).
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج تحقیق حاضر، بیش از نی می از پرستاران مورد مطالعه در وضعیت مشکوک به اختلال در سلامت روان قرار داشتند و نزدیک به دو س وم از پرستاران دارای سلامت روان تا حدی مطلوب و یا نامطلوب بودند. پیشنهاد می شود مدیران سازمان های بهداشتی- درمانی تمهیداتی را در جهت بهبود شرایط محیط کار و سلامت روان پرستاران به کار گیرند. بر اساس یافته های مطالعه حاضر سطح سلامت روان را در قالب یک معادله رگرسیون می توان به وسیله برخی متغیرهای جمعیت شناختی پیش بینی کرد.
مقایسه اثربخشی مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان اثربخشی مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور،کودک محور و ترکیبی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه- بیش فعالی )ADHD( انجام شده بود.
مواد و روش ها:جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبستان آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بود. نمونه ی پژوهش شامل 60 نفر دانش آموز پایه دوم دبستان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی بود که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به شیوه ی تصادفی به گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش چهار گروه وجود داشت (هر گروه 15 نفر)، سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل. مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی (آموزش والدین و کودکان) به عنوان مداخلات آزمایشی به کار برده شد. مقیاس درجه بندی کانرزو مصاحبه بالینی به عنوان ابزارهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها :نتایج تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین گروه های مداخلات آموزشی– روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی و گروه کنترل در کاهش نشانه های اختلال نقص توجه –بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥p). نتایج آزمون شفه نیز نشان داد که نشانه های اختلال ADHD در گروه های مداخلات آموزشی– روان شناختی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت
نتیجه گیری : نتایج پژوهش اهمیت انجام مداخلات ترکیبی روان شناختی را در کاهش مشکلات کودکان ADHD برجسته ساخت.
اثربخشی استرس بر حافظه فعال محرک های هیجانی در دانشجویان با عملکرد تحصیلی قوی و ضعیف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:دانشجویان به طور خاص مستعد فشار روانی مزمن هستند زیرا با انتقال های رشدی متعددی روبرو می باشند، که در این میان باید گفت فشار روانی می تواند مزاحم فرایند یادگیری لازم برای موفقیت علمی شود. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استرس القاء شده بر عملکرد حافظه فعال (دیداری و شنیداری) محرک های عاطفی (مثبت و منفی) دانشجویان قوی و ضعیف پرداخته است.
مواد وروش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی و با طرح پس آزمون گروه کنترل و به شیوه درون گروهی در سال 91-1390صورت پذیرفت. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که 62 نفر به شیوه در دسترس هدفمند گزینش شدند. ابزارهای تحقیق شامل فرایند القاء استرس به کمک پارادایم بین المللی ارزیابی اجتماعی آزمون فشارزای آب سرد (SCPT) و آزمون حافظه فعال کامپیوتری (n-back) و مقیاس درجه بندی میزان تلاش ذهنی آزمودنی برای هر دو فاز دیداری و شنیداری بود. داده ها با استفاده از آزمون تی و تحلیل واریانس دوراهه مختلط مورد بررسی قرار گرفت .
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان دادکه عملکرد حافظه فعال دیداری و شنیداری متأثر از استرس برای هر دو شاخص نمره صحت (M=4.61, M=4.17) و نمره سرعت (M=4.64, M=4.62) در گروه با عملکرد تحصیلی قوی بیش تر از ضعیف بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که عملکرد حافظه فعال شنیداری به دنبال استرس بهتر از دیداری و نیز نمرات آیتم های هیجانی مثبت بیشتر از منفی می باشد.
نقش جنسیت در ساختار عاملی نگرش های اختلال خوردن در جمعیت دانشجویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با وجود پذیرش تفاوت های جنسیتی در شیوع و نشانه شناسی اختلالات خوردن تحقیقات اندکی وجود دارند که ساختار عاملی اختلالات خوردن را بین دو جنس مقایسه کرده باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی نگرش های اختلال خوردن در دو گروه از دانشجویان مؤنث و مذکر بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود. نمونه ای به حجم 1008 نفر از بین دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسش نامه نگرش های خوردن پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل عاملی و آزمون t برای گروه های مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: در مردان و زنان سه عامل رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی به ترتیب بیشترین واریانس نگرش های اختلال خوردن را تبیین می کنند (95/35 و 63/34 درصد واریانس کل). همسانی درونی عامل ها در زنان بیشتر از مردان است. هم چنین زنان در نگرش های اختلال خوردن نمرات بیشتری کسب می کنند (001/0 < P، 02/2= t).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مطالعه حاضر ساختار عاملی مشابهی را در نگرش های اختلال خوردن برای زنان و مردان پیشنهاد می کند.
تأثیر شغل بر رویکردهای رفتار تغذیه ای زنان در ارتباط با بیماری های قلبی عروقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
Aim and Background: Socio-economic status, especially job has an important role on women health. This study was down to occupation effect on behavioral approach of female in relation to cardiovascular disease.
Methods and Materials: This study was conducted on the data of Interventional area of Isfahan Healthy Heart Program (IHHP): Isfahan and Najaf-Abad counties. Sampling was down by stratified random sampling method .nutrition knowledge was determined by questionnaire and a 48 item food frequency questioner was used to assess nutrition behavior. Statistical analysis was done by chi-square tests, ANOVA and ANCOVA.
Findings: Positive trend of nutritional attitude was significantly higher in unemployed in compare to employed women (p=0.007).Employed vs. unemployed women had a significant improvement in fruit consumption (P=0.01).It was adversely about vegetables consumption (p=0.001).Global dietary index (GDI) had a significant improvement in unemployed women in compare to employed women (p=0.01).
Conclusions: Regarding to the effective role of women on nutritional status of family and considering employed women problems, such as their limited time for prepareing food and availability of health foods and healthy nutrition training in work places can play effective role on family health.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس کوتاه سنجش شدت نگرانی (BMWS) در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه سنجش شدت نگرانی (BMSW) در دانشجویان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی-پیمایشی شامل چهار گروه بود، گروه اول را 350 دانشجوی (165 مرد و 185 زن) دانشگاه آزاد اسلامی همدان که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند تشکیل می داد و سه گروه دیگر را بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی (43 نفر)، اختلالات خلقی (39 نفر) و بیماران مبتلا به سایر اختلالات محور I (55 نفر) تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسش نامه های BMWS، فراشناخت (MCQ)، پرسش نامه نگرانی پن استیت (PSWQ) و مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (GADS) پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS.16 و AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: ضرایب آلفای کرونباخ و آزمون- بازآزمون به ترتیب 92/0 و 82/0 به دست آمد. نتایج آزمون t مستقل حاکی از این بود که میانگین نمرات BMWS دانشجویان به طور معنی داری پایین تر از سه گروه دیگر بود. هم چنین نمرات گروه مبتلا به اختلالات اضطرابی از دو گروه دیگر به طور معنی داری بالاتر بود (001/0>P). تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 8 سؤال BMWS تنها از یک عامل اشباع شده است که می تواند03/67 واریانس مقیاس را تبیین کند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول نشان داد که عامل ذکر شده به خوبی با داده ها برازش دارد (95/0 AGFI=، 03/0RMSEA=، 96/0=GFI).
نتیجه گیری: پرسش نامه BMWS ابزاری معتبر و پایا برای سنجش نگرانی است.
اعتباریابی مقیاس افسردگی مرگ در دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب مرگ، وسواس مرگ و افسردگی مرگ سه بعد نگرش های مرضی نسبت به مرگ را تشکیل می دهند. مقیاس های اضطراب مرگ و وسواس مرگ در ایران اعتباریابی شده اند. هدف پژوهش حاضر اعتباریابی مقیاس افسردگی مرگ جهت سنجش بعد سوم نگرش مرضی نسبت به مرگ در ایران بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر در یک بررسی زمینه یابی و پس رویدادی انجام شده و از نوع توصیفی- مقطعی است. نمونه ای به حجم 894 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از دانشگاه های شهر تبریز انتخاب و با مقیاس افسردگی مرگ (Templer و همکاران) و مقیاس اضطراب مرگ (Templer) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی نشان داد این پرسش نامه مقیاسی چند بعدی بوده و عوامل چهارگانه ناامیدی مرگ، شکست مرگ، تنهایی مرگ و پذیرش مرگ به ترتیب بیشترین میزان واریانس را تبیین می کنند (71/49 درصد واریانس کل). به منظور بررسی روایی همزمان از اجرای همزمان مقیاس اضطراب مرگ استفاده شد که حاکی از روایی همزمان مطلوب می باشد (68/0=r ,001/0 < P). علاوه بر این، سه نوع پایایی بازآزمایی(76/0=r ,001/0 < P)، تنصیفی (77/0=r ,001/0 < P) و همسانی درونی (78/0=r ,001/0 < P) گزارش شد.
نتیجه گیری: با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب، ابزار حاصل از پژوهش حاضر می تواند در تحقیقات مربوط به مرگ قابلیت کاربرد داشته باشد.
تدوین و بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی مقیاس فراشناخت هراس اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین و بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی مقیاسی است که بتواند فراشناخت های مرتبط با اختلال هراس اجتماعی را ارزیابی کند. تعیین این باورهای فراشناختی می تواند در درمان اختلال اضطراب اجتماعی ثمربخش باشد.
مواد و روش ها : در ابتدا با همکاری پنج نفر متخصص روان شناس، یک مقیاس حاوی 147 گویه با پاسخ هایی در مقیاس لیکرت تدوین شد و در نهایت پس از حذف سؤالات تکراری و با استفاده از توافق بین ارزیاب ها، 35 گویه از آن انتخاب گردید. به منظور انجام تحلیل عاملی، مقیاس مذکور بر روی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز اجرا گردید. پس از انجام تحلیل عاملی، 3 عامل با روش اکتشافی استخراج گردید. 5 گویه از این مقیاس که وزن عاملی کافی نداشتند، حذف شدند و بقیه گویه ها مجدداً تحلیل عاملی شدند. جهت تعیین روایی پرسش نامه از دو روش تحلیل عوامل و روایی همزمان استفاده گردید. هم چنین برای تعیین پایایی آن از روش تعیین ضریب همسانی درونی و روش بازآزمایی استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل عاملی نهایی، یک مقیاس 30 ماده ای که دارای سه عامل بود، به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و برای خرده مقیاس ها بین 70/0 تا 92/0 بود و ضریب بازآزمایی مقیاس بعد از دو هفته، نیز برابر 84/0 بود که حاکی از پایایی مطلوب این مقیاس می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، مقیاس فراشناخت هراس اجتماعی، به طور همزمان با مقیاس فراشناخت MCQ-30، و نیز با مقیاسهای مرتبط با اختلال هراس اجتماعی مشابهت محتوایی دارد، بنابراین به نظر می رسد که مقیاس قابل اطمینان و معتبری است که می توان از آن به منظور ارزیابی فراشناخت های مرتبط با اختلال هراس اجتماعی استفاده نمود. هم چنین، نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است.
بررسی و مقایسه طرح و اره های ناکارامد اولیه و اهمال کاری در زمینه تحصیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مدلهای شناختی در تبیین اختلالهای روانشناختی به اثر طرحواره های ناکارآمد اولیه درشکل گیری علائم آسیب شناسی روانی اشاره دارد. هدف این پژوهش تحلیل ومقایسه ی طرحواره های ناکارآمد اولیه واهمال کاری در دانشجویان پزشکی و غیر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی، از نوع مقایسه ای بود به همین منظور دو پرسشنامه ی طرحواره های ناکارآمد اولیه یانگ(YSQ-SF ) ، اهمال کاری یا مقیاس تعلل ورزی عمومی (GP ) بر روی (462) نفردانشجو از دو گروه پزشکی (232) نفر و غیر پزشکی (230) نفرکه به روش تصادفی انتخاب گردیدند اجرا گردید. تحلیل این نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانشجویان هر دو گروه در طرحواره وابستگی /بی کفایتی کمترین نمره ودر طرحواره ی معیار های سرسختانه/ عیب جویی افراطی بیشترین نمره را کسب نمودند. بین طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی در دوگروه پزشکی و غیرپزشکی تفاوت معنی دار وجود دارد . یافته ی دیگراین پژوهش نشان می دهد تفاوت میزان اهمال کاری در بین دو گروه معنی دار نیست.
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش قبل از هر چیز سعی دارد با شناسایی الگوهای شناختی و هیجانی خود ویرانگر در دانشجویان که خود را به صورت طرحواره های ناکارآمد اولیه و اهمال کاری در تحصیل نشان می دهد بستری را به فراهم نماید تا به آنها کمک شود تا از پتانسیلهای خود حداکثر استفاده را بنمایند.
اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا (IT) بر کاهش علایم روان شناختی معتادین بزهکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک معضل مهم در حوزه های گوناگون به ویژه سلامت و جامعه به شمار آمده؛ و دارای عوارض متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اخلاقی و حقوقی است. از این رو، آگاهی افراد از روش های درمانی مؤثر، می تواند در بهبود و مهار آن، سودمند و تأثیرگذار باشد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا بر کاهش علایم روان شناختی در معتادین بزهکار بوده است.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی 30 مددجو به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. پیش از مداخله درمانی هر دو گروه با فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (SCL-90-R) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه ی گروه درمانی IT شرکت نمودند، سپس هر دو گروه مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که گروه درمانی به طور معنی داری )05/0(p< در کاهش حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خشونت و ترس مرضی، مؤثر بوده؛ ولی گروه درمانی بر کاهش پارانوئیا، روان پریشی و وسواس فکری- عملی تأثیر معنی داری نگذاشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا می تواند در بهبود برخی از شاخص های مربوط به سلامت روانی معتادین مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مقرون به صرفه و مؤثر در درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.