تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره دهم 1391 شماره 7 (پیاپی 28) ویژه نامه طب رفتاری (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس
DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.
بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور بر علایم روان شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری سیستم عصبی مرکزی است که چالش روان شناختی عمده ای در بیماران تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص، مداخلات روان شناختی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور (Mindfulness-based stress reduction) بر افسردگی خستگی و اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه شاهد استفاده شد. 20 بیمار از انجمن MS (Multiple sclerosis) کرمان به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. همه بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسش نامه های افسردگی Beck، اضطراب Beck و خستگی را تکمیل کردند. مداخله هشت جلسه کاهش استرس بهوشیاری محور MBSR بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس در نمره های افزوده (Analysis of variance on the gain score) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:. دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت بودند (01/0 > P). با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این روش در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
بررسی نقش ادراک بیماری در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سطح ناتوانی حرکتی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طرحواره ها الگوهای شناختی هستند که تأثیر عمده ای بر ادراک و رفتار دارند. بنابراین بررسی آن ها در تعیین و تغییر رفتارهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به MS (Multiple sclerosis) ضروری می باشد. هدف این مطالعه، بررسی نقش میانجی ادراک بیماری در ارتباط میان طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه طرد و بریدگی و سطح ناتوانی حرکتی در بیماران مبتلا به MS بود.
مواد و روش ها: نمونه متشکل از 104 نفر از بیماران MS مراجعه کننده به کمیسیون MS اصفهان بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه طرحواره Young (YSQ-SF یا Young schema questionnaire-short form) و پرسش نامه ادراک بیماری (Brief-IPQ یا Brief illness perception questionnaire) بود. ناتوانی حرکتی نیز به وسیله مقیاس وضعیت ناتوانی (EDSS یا Expanded disability status scale) ارزیابی شد. همچنین روش مورد استفاده، تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی و آزمون Sobel بود.
یافته ها: طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه طرد و بریدگی به طور معنی دار، پیش بینی کننده ادراک بیماری (001/0 ≤ P)، ناتوانی حرکتی (001/0 ≤ P تا 012/0 ≤ P) و ادراک بیماری به طور معنی دار، پیش بینی کننده ناتوانی حرکتی بود (001/0 ≤ P). بنابراین، طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی ادارک بیماری، تعیین کننده سطح ناتوانی حرکتی می باشد.
نتیجه گیری: بیماران MS که دارای طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه طرد و بریدگی بودند، ادراک منفی تری از بیماری خود داشتند و ناتوانی حرکتی بیشتری را نیز گزارش دادند. یافته های این پژوهش می تواند برای ارایه خدمات روان شناختی مناسب در جهت بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفتارهای مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به MS سودمند باشد.
بررسی تأثیر ورزش در آب بر کیفیت زندگی بیماران پانیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری پانیک (PD یا Panic disorder) یکی از اختلالات اضطرابی است که با علایم شناختی و جسمی همراه است و می تواند باعث عوارض قلبی و عروقی، تنفسی، عصبی و روده ای، تعریق، لرز، تب و عوارض روان شناختی گردد. با توجه به این که ورزش در آب در کاهش علایم اضطراب مؤثر بوده است، هدف تحقیق حاضر، تعیین تأثیر ورزش در آب بر کیفیت زندگی در بیماران پانیک بود.
مواد و روش ها: جهت انجام این تحقیق، 38 نفر زن مبتلا به بیماری پانیک با میانگین سن (33/9 ± 21/35) سال و وزن (26/12 ± 78/69) کیلوگرم پس از طی غربالگری پزشکی به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (19 = n) و شاهد (19 = n) قرار گرفتند. کیفیت زندگی با استفاده از پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی 26 سؤالی (WHOQOL-BREF-26 یا World health organization quality of life questionnaire with 26 questions) در شرایط پایه و پایان 12 هفته اندازه گیری شد. گروه آزمایش در یک برنامه 12 هفته ای ورزش در آب (هر هفته 3 جلسه یک ساعته با شدت 50 تا 85 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه) شرکت کردند، گروه شاهد به زندگی معمول خود ادامه دادند. پس از 12 هفته کلیه متغیرها دوباره اندازه گیری شد. به منظور مقایسه درون گروهی از آزمون t همبسته و مقایسه بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده شد (05/0 ≤ P).
یافته ها: میانگین دو گروه نشان داد که پس از 12 هفته ورزش در آب، کیفیت زندگی کل (001/0 ≤ P)، کیفیت زندگی عمومی (001/0 ≤ P)، سلامت عمومی (001/0 ≤ P) سلامت روانی (001/0 ≤ P)، روابط اجتماعی (001/0 ≤ P)، سلامت محیط زندگی (003/0 ≤ P)، سلامت جسمانی (001/0 ≤ P) در بیماران پانیک افزایش معنی داری یافت.
نتیجه گیری: بنابراین می توان از ورزش در آب به عنوان یک روش درمانی مکمل برای بهبود بیماران پانیک استفاده کرد.
ارزیابی دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان حرف پزشکی در مورد طب رفتاری: مطالعه مقدماتی طراحی برنامه آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طب رفتاری حیطه ای بین رشته ای است که شامل پژوهش و فعالیت های بالینی در خصوص تعامل بین محیط اجتماعی و فیزیکی، شناخت، رفتار و بیولوژی بیماری ها و سلامت می شود. هدف از این مطالعه، تعیین میزان دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان علوم پزشکی در خصوص طب رفتاری بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، دانش و نگرش 232 نفر از پزشکان عمومی، دستیار ها، دانشجویان پزشکی و متخصصان بررسی شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با 25 سؤال بود که میزان دانش و نگرش افراد را در مورد طب رفتاری می سنجید.
یافته ها: به طور کلی شرکت کنندگان در پژوهش دانش کمی درباره طب رفتاری داشتند و تفاوت معنی داری بین دانش و علاقمندی به آموختن طب رفتاری وجود داشت.
نتیجه گیری: تعداد بسیار زیادی از گروه های هدف هیچ گونه آموزشی در خصوص طب رفتاری ندیده اند و تمایل به فراگیری این دوره آموزشی را اظهار داشته اند. ارایه دوره طب رفتاری در آموزش پزشکی عمومی پیشنهاد می شود.
مقایسه تاثیر مداخلات برنامه قلب سالم اصفهان بر روند مصرف برخی اقلام غذایی در افراد سیگاری و غیر سیگاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الگوی غذایی نادرست و مصرف سیگار از عوامل مهم در ایجاد بیماریهای قلبی عروقی است. انجام مداخلات درکاهش بار بیماریها از جمله بیماریهای قلبی عروقی، اهمیت زیادی دارد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه تاثیر مداخلات برنامه قلب سالم اصفهان بر روند مصرف برخی اقلام غذایی در افراد سیگاری و غیر سیگاری انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله ای جامعه نگرمیباشد که درشهرستانهای اصفهان و نجف آباد انجام شد. نمونهها4719 نفر افراد بالای 19 سال بودند که به روش چند مرحله ای، خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه از پرسشنامه بسامد خوراک کیفی شامل 48 آیتم غذایی استفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای کای دو، آنالیز واریانس یکطرفه و آنالیزکوواریانس استفاده شد.
یافته ها: اگرچه مصرف چربیهای حیوانی(002/0P=)، غذای آماده (0001/0P<)، نوشابه(0001/0P<)، شیرینی ها (006/0P<) و لبنیات چرب (0001/0P<) به طور معنی داری در سیگاریها بیشتر و مصرف میوه و سبزی کمتر بود(02/0P=) و از طرفی روند مصرف روغن جامد، چربی های حیوانی، گوشت قرمز، شیرینی ها، نوشابه و غذای آماده در پایان مطالعه نسبت به سال پایه در هر دوگروه به طور معنی داری کاهش و روند مصرف روغن مایع و زیتون، گوشت سفید، میوه و سبزی افزایش یافته است (در کلیه موارد001/0 (P<، ولی بین سیگاریها و غیر سیگاریها در طی سالهای مداخله به جز در لبنیات پر چرب، تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: اگرچه در ابتدا و انتهای مطالعه، رژیم غذایی افراد غیر سیگاری سالمتر از افراد سیگاری به نظر می رسد ولی بهبود روند مصرف مواد غذایی هم در سیگاریها و هم در غیر سیگاریها، تاثیر مثبت مداخلات تغذیه ای بر رژیم غذایی هر دو گروه را نشان می دهد.
رابطه علی تیپ زمانی، خستگی مزمن با سطح IgM سرم کارکنان شیفتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: خستگی ناشی از فعالیت در شیفت شب خطر بیماری های وابسته به سیستم ایمنی را تشدید می کند، تیپ زمانی در نقش یک عامل اثرگذار در ایجاد خستگی وتعیین میزان آسیب پذیری از اهمیت برخوردار است. هدف از این پژوهش رابطه تیپ زمانی، خستگی مزمن با سطح IgM (Immunoglobulin M) سرم در کارکنان شیفتی بوده است.
مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شیفت شب یکی از شرکت های فولادسازی اصفهان در سال 1390 بوده اند که با نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 221 نفر انتخاب شدند. تیپ زمانی با دو پرسشنامه صبح خیزی تورسوال و آکرستد، سیاهه تیپ شبانه روزی فولکارد و خستگی مزمن با پرسشنامه بارتون و همکاران ارزیابی شد. سطح IgM سرم خون به روش نفلومتری انجام شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارSPSS نسخه 15 و LISREL نسخه 5/8 تحلیل گردید.
یافته ها: بین انعطاف پذیری و خستگی مزمن رابطه منفی، بین صبح خیزی، کسالت پذیری و خستگی مزمن رابطه مثبت و بین خستگی مزمن و سطحIgM رابطه منفی وجود دارد(01/0< P ).
نتیجه گیری: تیپ های صبح خیز و کسالت پذیر به جهت خستگی بیشتر و کاهش سطح IgM برای تحمل شیفت با مشکلات بیشتری روبرو هستند. لذا ارزیابی تیپ زمانی خواب برای گزینش مناسب شیفت کاران و ارتقا بهداشت جسمی آن ها می تواند موثر باشد.
مقایسه کیفیت زندگی و سلامت روان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1، 2 و افراد غیر مبتلای شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع علی- مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران دیابتی شهر اهواز بود که در سال 1390 عضو انجمن دیابت اهواز بودند. نمونه پژوهش به روش در دسترس انتخاب شد. در هر گروه تعداد 28 مرد و 22 زن حضور داشتند که میانگین سنی افراد دیابتی نوع 1، 4/34، افراد دیابتی نوع 2، 7/47 و افراد غیر دیابتی 24/36 بود. سپس پرسش نامه های کیفیت زندگی و سلامت عمومی بین این 3 گروه توزیع گردید. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA یا Multivariate analysis of variance) و آزمون تعقیبی Tukey مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین سه گروه تفاوت معنی داری از لحاظ کیفیت زندگی و سلامت روان وجود داشت (001/0 < P). همچنین مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که بین بیماران دیابتی نوع 1 و 2 با افراد غیر دیابتی تفاوت معنی دار در متغیرهای کیفیت زندگی و سلامت روان وجود دارد، اما بین دو گروه افراد دیابتی از لحاظ متغیرهای پژوهش تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: دیابت بیماری مزمنی است که کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر اختلالات خواب بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات خواب، یکی از علایم شایع بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر اختلالات خواب بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون بوده است. به منظور انتخاب نمونه، 52 نفر از بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (با تشخیص پزشک متخصص و بر اساس ملاک های Rome II) انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (26 نفر) و شاهد (26 نفر) قرار گرفتند. رفتار درمانی دیالکتیک، طی هشت جلسه هفتگی و بر اساس راهنمای درمانی Mushain در کلینیک خصوصی ویژه بیماران گوارشی انجام شد و پرسش نامه های اختلال خواب و استرس در دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل شد.
یافته ها: بین میانگین نمرات مشکل در شروع خواب و استرس گروه آزمایش و گروه شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت (005/0 > P)، ولی در نمرات تداوم خواب و بیداری از خواب تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک روان درمانی انتخابی و مؤثر، در کاهش اختلالات شروع خواب و استرس بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده شود.
رابطه احساس رضایت بدنی و کمال گرایی با رفتارهای تغذیه ای نامطلوب در دانشجویان دختر دانشگاه تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رفتارهای تغذیه ای نامطلوب در حال حاضر یک مشکل فراگیر می باشد. رفتارهای تغذیه ای نامطلوب شامل ناتوانی مهار کردن خوردن، محدودیت در رفتارهای خوردن با هدف تحت تأثیر قرار دادن شکل و وزن بدن و تمایل به خوردن بیش از اندازه در موقعیت های هیجانی منفی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین رضایت بدنی تصوری و کمال گرایی با رفتارهای تغذیه ای نامطلوب و نقش میانجی کمال گرایی در رابطه بین رضایت بدنی و رفتارهای تغذیه ای نامطلوب انجام شد
مواد و روش ها: مطالعه روی دانشجویان دانشگاه تبریز با روش توصیفی- همبستگی انجام شد. 340 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. مقیاس تجدید نظر شده کمال گرایی Slaney و همکاران، مقیاس احساس عزت بدنی Franzoi و Shields و پرسش نامه سه عاملی رفتارهای خوردن Tholin و همکاران به کار گرفته شد.
یافته ها: رضایت از جذابیت زنانگی (301/0- = β)، رضایت از وزن بدنی (29/0- = β)، ناهمخوانی بین واقعیت و ایده آل (15/0- = β) و تمایل به نظم و سازمان دهی (13/0- = β) به ترتیب بر رفتار تغذیه ای نامطلوب، بیشترین تأثیر را دارند. همچنین کمال گرایی به صورت نسبی رابطه بین رضایت بدنی و رفتارهای تغذیه ای نامطلوب را میانجی گری کرده است.
نتیجه گیری: این مطالعات تلویحات کاربردی برای کارهای بالینی دارد. این یافته ها روشن نمود که توجه به عواملی مانند کمال گرایی و رضایت بدنی در کارهای بالینی از اهمیت برخوردار است. از طریق بهبود افکار مثبت نسبت به بدن و خود و کاهش کمال گرایی منفی می توان رفتارهای تغذیه ای نامطلوب را کاهش داد.
مقایسه میانگین سطح لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین های سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین اختلالات خلقی در جوامع مختلف محسوب می شود و تاکنون مطالعات وسیعی در مورد جنبه های مختلف آن انجام شده است. با توجه به این که یکی از فاکتورهای شناخته شده بیماری های قلبی- عروقی، میزان لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها و همچنین ابتلا به افسردگی اساسی می باشد، از این رو پژوهش حاضر جهت بررسی میانگین لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها در سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی اجرا گردید.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک بررسی Case-control است و جامعه آماری این پژوهش، کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز روان پزشکی نور در سال 1385 بودند. تعداد 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (بر اساس معیار DSM-IV یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders) و 32 فرد سالم (همراهان بیماران از طریق فراخوان انتخاب و پرسش نامه Hamilton توسط روان شناس بالینی برای آن ها تکمیل شد)، انتخاب شدند. سپس سطح سرمی کلسترول توتال (TC یا Total cholesterol)، تری گلیسیرید (TG یا Triglyceride)، لیپوپروتئین های با دانسیته بالا (HDL-C یا High density-lopoprotein cholesterol)، لیپوپروتئین های با دانسیته کم (LHL-C یا Low density lipoprotein cholesterol)، آپولیپوپروتئین A (APoA یا Apolipoprotein A)، آپولیپوپروتئین B (APoB یا Apolipoprotein B) در دو گروه بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت. در پایان، اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t و 2χ مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سطح سرمی APoB و LDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 < P)، در حالی که میانگین سطح سرمی آپولیپوپروتئین A و HDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0 < P).
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به افسردگی اساسی دارای ریسک بالایی برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی بودند و به همین دلیل ارزیابی سطح لیپیدهای خون این بیماران برای تشخیص و پیش گیری از آترواسکروز به عنوان اولین اقدام جهت کاهش شانس ابتلای آن ها به بیماری های قلبی- عروقی پیشنهاد می گردد.
آیا شخصیت افراد چپ برتر، راست برتر و دوسو توان متفاوت است؟(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برتری جانبی به تخصیص نیمکره های مغز به فعالیت ها و رفتارهای خاص گفته می شود. ساختار متفاوت مغز در افراد منجر به الگوی شخصیتی متفاوتی می شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت و دست برتری انجام شد.
مواد و روش ها: تعداد 520 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی تهران از هشت رشته تحصیلی گمرک، بیمه، بانک داری، حسابداری، مالی، اقتصاد نظری، اقتصاد حمل و نقل و اقتصاد صنعتی مشغول با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و آزمون ویژگی های شخصیتی نئو (NEO یا NEO personality inventory) و پرسش نامه دست برتری Edinburgh اجرا شد. در این پژوهش که از نوع علی مقایسه ای بود، نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی Scheffe تحلیل شد.
یافته ها: بین افراد راست برتر، چپ برتر و دوسو توان در مقیاس گشودگی (012/0 = P، 421/4 = (2)F) و با وجدان بودن (002/0 = P، 58/6 = (2)F) تفاوت معنی داری وجود داشت، اما تفاوت معنی داری بین گروه ها و ویژگی های دیگر شخصیت وجود نداشت. تعامل دست برتری، شخصیت و جنسیت در مقیاس های گشودگی (036/0 = P، 338/3 = (2)F) و روان نژندی (04/0 = P، 249/3 = (2)F) معنی دار بود.
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی در افراد راست برتر، چپ برتر و دوسو توان متفاوت است. در واقع جانبی شدن بر ویژگی های شخصیت تأثیر می گذارد.
اثربخشی آموزش گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم جسمی زنان مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از اختلالات شایع دستگاه گوارش، نشانگان روده تحریک پذیر (IBS یا Irritable bowel syndrome) می باشد که با علایمی روان شناختی همراه می باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم جسمانی نشانگان روده تحریک پذیر بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه کار آزمایی بالینی چهارده نفر از زنان مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر به صورت تصادفی انتخاب و سپس در گروه آموزش ذهن آگاهی و کنترل جایگزین شدند. جهت تشخیص اختلال نشانگان روده تحریک پذیر از مصاحبه و ملاک تشخیصی Rome-III استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمرات شدت و میزان علایم جسمی در گروه آموزش ذهن آگاهی در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون و در مقایسه با گروه شاهد کاهش یافته است (01/0 < P).
نتیجه گیری: یافته ها از اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود علایم جسمی بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر حمایت می کند و تلویحات مهمی در توجه به درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش مشکلات جسمی بیماران دارای نشانگان روده تحریک پذیر دارد.
رابطه راه بردهای مقابله ای، با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عوامل روان شناختی نقش مهمی در درمان بیماری ها دارند. درد مزمن، می تواند موجب افسردگی و ناتوانی هایی برای بیماران شود که کیفیت و سبک زندگی آنان را تغییر می دهد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین راه بردهای مقابله ای، افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن بود.
مواد و روش ها: هفتاد بیمار مبتلا به کمر درد مزمن (بین سنین 19 تا 64 سال) که به کلینیک ارتوپدی امام رضای شهر اراک مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و پرسش نامه های راه بردهای مقابله ای، افسردگی Beck، ناتوانی جسمانی و مقیاس درجه بندی شدت درد را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون های تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: راه برد مقابله ای فاجعه آفرینی با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم داشت (01/0 < P). همچنین نتایج نشان داد که افسردگی با ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم و با کارامدی مقابله رابطه منفی دارد (همه موارد 01/0 < P) و ناتوانی جسمانی با تفسیر مجدد و انکار (هر دو مورد 01/0 < P) و کنترل بر درد (05/0 < P) رابطه معکوس و با شدت درد (01/0 < P) رابطه مستقیم دارد. به علاوه فاجعه آفرینی با کارامدی مقابله رابطه منفی داشت (هر دو مورد 01/0 < P).
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از راه بردهای مقابله ای ناکارامدی مثل فاجعه آفرینی در برابر مشکلاتی همچون کمر درد مزمن، می تواند به وخیم تر شدن شرایط منجر شود و پیامدهای منفی چون افسردگی، ناتوانی جسمانی و درد بیشتری به همراه داشته باشد. در نتیجه مداخله در این زمینه و آموزش استفاده از راه بردهای کارامد و مؤثر به بیماران می تواند موجب سازگاری مؤثر با دردهای مزمن گردد.
بررسی میزان شیوع هیپوناترمی در بیماران سایکوتیک بستری در بخش روان پزشکی بیمارستان فرشچیان همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
Aim and Background: Psychotic patients are at the risk of hyponatremia due to numerous reasons .Given that severe hyponatremia can cause serious risks including seizures, coma and death, taking the symptoms into account seems necessary when patients referring to medical centers. Therefore, the present study aimed to determine the prevalence rate of hyponatremia in psychotic patients in Farshchian Hospital.
Methods and Materials: This was descriptive-analytical study done on 112 psychotic patients admitted in psychiatric ward of Frashchian in 2006. At the first days of admission, the serum electrolytes concentration (Na/K) and urine specific gravity (USG) were measured. In addition, the demografic data and data related to disorder were recorded in the questionnaires. The obtained data were analyzed with descriptive model (like mean and percent) through SPSS version 13.
Findings: Out of 112 patients, 68 of them (60.7%) were male and 44 of them (39.3%) were female with mean age of 38 years. The mean concentration of sodium and potassium in their blood was 141.1 and 4.43 mEq/L, respectively. The mean concentration of urinary specific gravity was 1016. Four cases of hyponatremia found in these patients.
Conclusion: The prevalence rate of hyponatremia in psychotic patients of this study was 34.8 per a thousand people
عوامل مؤثر در گرایش به استعمال سیگار در دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سالانه حداقل 5/4 میلیون نفر در دنیا بر اثر استعمال سیگار و بیماریهای ناشی از مصرف آن جان خود را از دست می دهند. امروزه استعمال سیگار در بین جوانان تحصیل کرده رو به افزایش است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر در گرایش به استعمال سیگار از دیدگاه دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود و جامعه آماری آن را 305 نفر از دانشجویان دانشکده پزشکی علوم پزشکی اصفهان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه محقق ساخته که شامل دو قسمت، بخش اول اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم مربوط به نظرسنجی از دانشجویان در زمینه عوامل مؤثر در گرایش به سیگار بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده شد و تجزیه و تحلیل با استفاده از آمار توصیفی انجام شد.
یافته ها: دانشجویان سیگاری مهمترین عامل در ترغیب به اولین بار سیگارکشیدن را علاقه شخصی (50%) و سپس دوستان سیگاری و گذران اوقات فراغت (6/28%) بیان نمودند. 9/92% دانشجویان سیگاری امکانات دانشگاه را جهت گذران اوقات فراغت کافی ندانستند. 4/71% افراد مورد بررسی بعد از ورود به دانشگاه، شروع به استعمال سیگار نمودند. شایعترین علت گرایش به مصرف سیگار در دانشجویان پزشکی، از دیدگاه دانشجویان به ترتیب مشکلات روانپزشکی،مشکلات تحصیلی وکمبود امکانات تفریحی می باشد. نظر دانشجویان پزشکی در مورد احتمال میزان شیوع استعمال سیگار در دانشجویان بین 10% تا 80% متفاوت بود.
نتیجه گیری: مهم ترین علل گرایش به مصرف سیگار از دیدگاه دانشجویان پزشکی اعمم از سیگاری وغیر سیگاری مشکلات روانپزشکی،مشکلات تحصیلی وکمبود امکانات تفریحی مطرح گردید.. لذا غربالگری سالانه اختلالات روانپزشکی برای دانشجویان پزشکی پیشنهاد می گردد.
رابطه صمیمیت و رضایت جنسی با سلامت عمومی و بهزیستی شخصی: بررسی تفاوت های جنسیتی و سنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه صمیمیت و رضایت جنسی با سلامت عمومی و بهزیستی شخصی در افراد دارای بدکارکردی جنسی با تأکید بر تفاوت های جنسیتی و سنی بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجین دارای مشکلات جنسی مراجعه کننده به کلینیک سلامت خانواده بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران تشکیل داد. تعداد 88 نفر (43 نفر مرد و 45 نفر زن) به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. در این پژوهش از شاخص ارتباط جنسی، مقیاس صمیمیت جنسی زوجین، پرسش نامه سلامت عمومی- 12 (12-GHQ یا General health questionnaire-12) و شاخص بهزیستی شخصی بزرگ سالان (A-PWI یا Personal wellbeing index–adult) به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: در مردان Libido پایین و در زنان Vaginismus دارای بیشترین فراوانی بود. بین صمیمیت و رضایت جنسی در مردان همبستگی قوی و معنی دار و در زنان همبستگی متوسط و معنی دار وجود داشت. صمیمیت جنسی پیش بینی کننده معنی دار سلامت عمومی در زنان و بهزیستی شخصی در هر دو جنس بود، در حالی که رضایت جنسی نتوانست سلامت عمومی و بهزیستی شخصی را در هر دو جنس پیش بینی کند. بین مردان و زنان در هیچ یک از متغیرهای صمیمیت و رضایت جنسی، سلامت عمومی و بهزیستی شخصی تفاوت معنی دار وجود نداشت. همچنین افراد بیشتر از 30 سال صمیمیت جنسی کمتری نسبت به افراد کمتر از 30 سال داشتند.
نتیجه گیری: صمیمیت جنسی در زنان بیشتر وضعیت سلامتی و در مردان بیشتر بهزیستی شخصی را تحت تأثیر قرار داده است.
اثربخشی آموزش کنترل خود بر ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS یا Multiple sclerosis)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش کنترل خود بر ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: برای وصول به هدف مورد نظر، از بین جامعه آماری که شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ثبت شده در شهر اردبیل در سال 1391 بودند (برآورد تقریبی: 350 = n)، 40 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه اطلاعات فردی مبنی بر دو قسمت خصوصیات جمعیت شناختی و اطلاعات مربوط به بیماری و پرسش نامه کیفیت زندگی SF-36 (Short-form health assessment with 36 questions) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها در مراکز بالینی روی آزمودنی ها اجرا شد. روش تحقیق مطالعه حاضر، یک مطالعه آزمایشی با کارآزمایی بالینی است که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد انجام شد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA یا Multivariate analysis of variance) استفاده شد.
یافته ها: میانگین بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در ابعاد کیفیت زندگی با آزمودنی های گروه شاهد تفاوت آماری معنی داری داشت. همچنین میانگین بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در ابعاد سلامت جسمانی و سلامت روانی کیفیت زندگی به طور معنی داری افزایش یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که از آموزش کنترل خود می توان برای افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس استفاده نمود. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه آموزش خودکنترلی و مداخلات درمانی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دارد؛ به طوری که متخصصان مراکز بالینی می توانند از این روش در کنار سایر مداخلات درمانی استفاده نمایند.
مروری بر چالش های موجود در درمان چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
چاقی یکی از مشکلات تهدید کننده سلامتی و دومین عامل عمده قابل پیشگیری از مرگ است که شیوع آن رو به افزایش می باشد. بار اقتصادی چاقی حدود 2 تا 7 درصد کل هزینه های مراقبت بهداشتی تخمین زده شده است و پیش بینی می شود که چاقی در سال 2025 مشکل درجه یک سلامتی در کل جهان باشد. بنابراین، پیگیری چاقی و گسترش مداخله های مؤثر درمانی اقدام مهمی در پیشگیری اولیه و ثانویه از ابتلا به بیماری ها است. با این حال، درباره میزان موفقیت درمان چاقی تردید وجود دارد و پاسخ افراد به برنامه های درمانی استاندارد، متغیر است. اکثر بیمارانی که وارد برنامه های کاهش وزن می شوند، با وجود این که به حداکثر کاهش وزن خود دست پیدا می کنند، اما دوباره وزن قبلی را کسب می کنند. بنابراین، شایع ترین پیامد درمان چاقی در میان بزرگسالان، برگشت وزن است و اولین هدف در این حیطه باید جلوگیری از برگشت وزن تدریجی باشد. اگر چه تعداد زیادی از متغیرهای دخیل در این موضوع شناسایی شده اند، اما هر یک میزان کمی از تغییر وزن را توجیه می کنند و هنوز این موضوع که چرا برخی افراد رفتارهای نگهدارنده کاهش وزن را پس از درمان ادامه می دهند و عده ای دیگر خیر، به خوبی تبیین نشده است. با این توصیف، اکنون ضرورت درک ابعاد چاقی به عنوان یکی از مشکلات در جامعه جهانی بیش از پیش مطرح شده است. این مقاله با مروری به نسبت جامع در این موضوع، درصدد است تا چاقی را بررسی کرده و با در نظر گرفتن متغیرهای مهم درگیر در درمان، چالش های موجود در این حوزه را مورد برررسی قرار دهد.