تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره هجددهم بهار 1399 شماره 1 (پیاپی 59) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سرطان کودکان، وضعیت زیست-روان شناختی ویژه ای است که ادراک حمایت اجتماعی و منبع کنترل مادران با تحصیلات متفاوت را به چالش گرفته و سازگاری روان شناختی آن ها را متأثر می سازد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مستقیم و غیرمستقیمِ تحصیلات، با وساطتِ منبع کنترل و حمایت اجتماعی ادراک شده، بر سازگاری روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان است . مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان تشکیل داده که به کلینیک های متخصصان اطفال شهر مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه ۲۲۰ نفر، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های سازگاری روانی – اجتماعی، مقیاس منبع کنترل راتر، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی، ویژگی های جمعیت شناختی صورت گرفت. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر بررسی شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، افزایش تحصیلات باعث کاهش ناسازگاری شد (۰۱/۰> P )، همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده باعث کاهش ناسازگاری شد. همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم به افزایش منبع کنترل درونی و کاهش کنترل بیرونی تأثیر گذاشت اما به شکل غیر مستقیم تأثیری بر سازگاری روان شناختی مادران نداشت. نتیجه گیری: مطابق با یافته ها می توان نتیجه گرفت که افزایش تحصیلات با وساطت حمایت اجتماعی ادراک شده باعث افزایش سازگاری روان شناختی مادران می شود. همچنین با بالا رفتنِ سطحِ تحصیلات می توان شاهدِ فزونیِ کنترل درونی و تقلیلِ کنترل بیرونی بود.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو و درمان نظم جویی هیجانی منین و فراسکو بر علائم اختلال اضطراب فراگیر (گزارش موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توجه به درمان های نوین در جهت کاهش مشکلات افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اهمیت فراوانی دارد. بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو و درمان نظم جویی هیجان منین و فراسکو بر علائم اختلال اضطراب فراگیر بود . مواد و روش ها: بدین منظور چهار نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که نشانه های کامل این اختلال را بر اساس ارزیابی چندبعدی (پرسشنامه اضطراب فراگیر و مصاحبه بالینی) داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این پژوهش به شیوه گزارش مورد به انجام رسید. پروتکل درمان فراتشخیصی و درمان نظم جویی هیجان در دو مرحله خط پایه، مداخله 15 و 16 جلسه ای و پیگیری دوماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس بهبودی کلی بالینی، مقیاس رضایتمندی مراجع و پرسشنامه اتحاد درمانی پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص اندازه اثر و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر هدف های درمان تأثیر دارند. بااین حال درمان فراتشخیصی کارایی بیشتری در بهبود علائم اضطراب فراگیر در مقایسه با درمان نظم جویی هیجان نشان داد . نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی و درمان نظم جویی هیجان بر کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر هستند و اثربخشی درمان فراتشخیصی بیشتر از درمان نظم جویی هیجان است .
تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر برخی شاخصهای سلامت قلب زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تمرینات ورزشی بر برحی از شاخص های قلب اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون پس آزمون، پیگیری با گروه تجربی و کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق را سالمندان مرکز بهزیستی شهر کرمانشاه تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج از بین زنان سالمند ۶۰ تا ۶۵ سال بود که ۲۷ نفر به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات با شدت ۴۰% یک تکرار بیشینه آغاز و در سه نوبت (ست) با ۱۰ تا ۱۲ تکرار و استراحت ۲ دقیقه ای بین هر مرحله و ۳ دقیقه بین هر ایستگاه انجام شد. پس از ۴ هفته اول شدت تمرینات به ۶۰% یک تکرار بیشینه و از هفته هشتم به ۷۰% یک تکرار بیشینه رسید و تا پایان هفته دوازدهم حفظ شد. از دستگاه اکوکاردیوگرافی برای اندازه گیری متغیرهای عملکردی قلب (حجم پایان سیستولی، حجم ضربه ای، کسر تزریقی) آزمودنی ها استفاده شد. جهت تعیین اثربخشی تمرین از آزمون اندازه گیری مکرر و جهت تفاوت بین گروه ها از آزمون بونفرنی در سطح ۰۵/۰ > p استفاده شد. کلیه محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۲ ماه تمرین و ۲ ماه عدم تمرین) در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). همچنین نمرات متغیرهای عملکردی بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (عدم تمرین) در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته (۰۵/۰ ≤ p )، بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۰۵/۰ ≤ p )، بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (۰۵/۰ ≤ p ) در گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند تأثیر معنی داری دارد.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر هوش هیجانی دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی دوره مهمی از تحول است که افراد می توانند مهارت ها، نگرش ها و توانایی هایی را کسب کنند که در بزرگسالی بدان نیازمندند. به نظر می رسد یکی از عواملی که بتواند در روبرویی با مسائل نوجوانان مؤثر باشد هوش هیجانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر هوش هیجانی دختران نوجوان بود. مواد و روش ها: تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از منظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان ۱۳-۱۸ ساله شهر اصفهان بودند. نمونه شامل ۳۲ دختر نوجوان بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به طور تصادفی و مساوی در دو گروه کنترل و آزمایش به شیوه تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه آزمایش، آموزش تئوری انتخاب را به مدت ۸ جلسه ی ۹۰ دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت کردند. گروه کنترل نیز در فهرست انتظار قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش تئوری انتخاب بر هوش هیجانی و مؤلفه های آن (سازگاری، بین فردی، درون فردی و خلق) تأثیر معناداری داشت (۰۵/۰ p < )؛ اما در مؤلفه کنترل استرس به طور معناداری مؤثر نبوده است (۰۵/۰< p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده از این مطالعه به نظر می رسد می توان از آموزش تئوری انتخاب برای افزایش هوش هیجانی دختران نوجوان در مدارس استفاده کرد. ملاحظات نظری و عملی در این تحقیق موردبحث قرار خواهند گرفت.
نقش میانجی فاجعه سازی درد در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سواد سلامت توانایی دریافت، پردازش، درک و فهم اطلاعات و خدمات مرتبط با سلامت به منظور اتخاذ تصمیمات مناسب برای سلامت است. سواد سلامت بیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی فاجعه سازی درد در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش های بنیادی و از منظر روش، یک مطالعه مقطعی و همبستگی بود. تعداد ۲۱۳ بیمار مبتلابه سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و به صورت پی درپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامه های نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و فاجعه سازی درد را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با روش تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد همه مؤلفه های سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با فاجعه سازی درد رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافته ها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلابه سرطان افزایش یابد، میزان فاجعه سازی درد در بیماران به طور معناداری کاهش می یابد. نتیجه گیری: به نظر می رسد فاجعه سازی درد نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان دارد. بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکل های روان شناختی و ادغام آن ها با برنامه های درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلالات جنسی و رضایت جنسی زنان دارای همسران با روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که ذهن آگاهی بر بسیاری از متغیرهای روانی اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلالات جنسی و رضایت جنسی زنان دارای همسران با روابط فرازناشویی بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و کاربردی بود. طرح تحقیق به صورت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه های تجربی و گواه بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی زنان دارای همسران با روابط فرازناشویی مراجعه کننده به کلینیک روان شناختی سلامت شهر تهران تشکیل دادند. با توجه به اینکه نوع تحقیق نیمه تجربی بوده و مداخله صورت گرفت 29 نفر (گروه های گواه و تجربی) به عنوان حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق را پرسشنامه رضایت جنسی ( LSSQ ) و پرسشنامه عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) تشکیل دادند. در مطالعه حاضر، برای بررسی توزیع طبیعی داده ها از آزمون شاپیروویلک استفاده شد. برای بررسی داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه ANOVA ، آزمون اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به اختلاف میانگین های رضایت جنسی و عملکرد جنسی، نمرات از پیش آزمون تا پس آزمون افزایش یافته است. همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری رضایت جنسی و عملکرد جنسی گروه تجربی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> p ). اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون رضایت جنسی و عملکرد جنسی در گروه کنترل معنادار نیست (522/0= p ). همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری رضایت جنسی و عملکرد جنسی گروه کنترل کاهش صورت گرفته است (906/0= p ). نتیجه گیری : به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند بر بسیاری از متغیرهای روانی ازجمله اختلالات جنسی و رضایت جنسی زنان دارای همسران با روابط فرازناشویی اثرگذار باشد. جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
اثربخشی توانبخشی خانواده طبق مدل موس و تسو بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دیرآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدل های مختلف آموزش روانی خانواده ازجمله مدل موس و تسو برای خانواده های دارای یک عضو دیرآموز می تواند اثر چشم گیری داشته باشد. در این پژوهش اثربخشی برنامه توان بخشی خانواده در ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دیرآموز موردبررسی قرارگرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آموزشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر از مادران کودکان دیرآموز بود که ۱۵ نفر آن ها در گروه آزمایش و ۱۵ نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو در ۸ جلسه یک الی یک و نیم ساعت برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. تمام شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف را تکمیل نمودند و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو، بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن را، در مادران گروه آزمایش ارتقا داده است. این اثر توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو را ، بر خرده مقیاس های ارتقای پذیرش خود ، روابط مثبت با دیگران ، خودمختاری ، تسلط بر محیط ، زندگی هدفمند و رشد فردی می توان مشاهده کرد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو با تأکید بر رویکرد شناختی_ رفتاری، می تواند جهت ارتقاء بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک دیرآموز مؤثر واقع شود. بنابراین درمانگران می توانند در ارتباط با این مادران با استفاده از این مدل و کار آیی آن، به بهزیستی آنان کمک کنند.
تأثیر مداخلات بهنگام آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوران پیش از دبستان نقش اساسی در رشد و تحول کارکردهای شناختی هر فردی دارد، بنابراین هدف پژوهش حاضر تأثیر مداخلات بهنگام آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ سال بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را، کلیه کودکان ۳ تا ۶ ساله ی شهر یاسوج، تشکیل می داد؛ به همین منظور تعداد ۹۰ کودک (۴۵ نفر در گروه آزمایش و ۴۵ نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه به تصادف جایابی شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، مقیاس هوشی وکسلر کودکان پیش دبستانی (ویرایش سوم) بود. پس از انجام پیش آزمون، مداخلات آموزشی خانواده محور در ۲۰ جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ صورت گرفت. یافته ها: نتایج آماری نشان داد آموزش مداخلات آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ ساله شهر یاسوج مؤثر بود. به عبارت دیگر بین گروه های آزمایش و کنترل به لحاظ خرده مقیاس کلامی، خرده مقیاس عملی و مقیاس کل، تفاوت معنی داری وجود داشت (۰۰۱/۰ ≥ P ) . نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش مداخلات آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی ، پیشنهاد می شود از این روش به منظور بهبود کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ سال استفاده گردد.
اثر بخشی آموزش روانشناختی برمیزان افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عدم آموزش کافی به مراقبت کنندگان خانوادگی مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس عامل اصلی ایجاد افسردگی آن هاست. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش روان شناختی یک برنامه آموزش روان گروهی بر افسردگی مراقبین مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است . مواد و روش ها: در این پژوهش برنامه «آموزش روان شناختی گروهی» تدوین و به صورت کار آزمایی بالینی با پی گیری یک ماهه اجرا و ارزشیابی گردید. در مرحله طراحی، در ابتدا با استفاده از متون پرستاری در خصوص اقدامات مراقبتی موردنیاز و نقش خانواده ها در اجرای آن ها پیش نویس برنامه تهیه گردید، سپس با استفاده از تکنیک RAM ازنظر مفهوم بودن، سودمندی، مرتبط بودن و قابلیت اجرایی بودن محتوای برنامه توسط خانواده ها، برنامه تدوین گردید. در مرحله اجرا، آزمودنی ها به روش آسان انتخاب (۱۰۰ نفر) و به طور تصادفی در گروه آزمون (۵۰ نفر) و کنترل (۵۰ نفر) قرار داده شده است. برنامه آموزشی روان شناختی در ۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای، در ۷ هفته (هر هفته ۱ جلسه) جهت گروه آزمون انجام و در پایان لوح فشرده ای با مضمون تکنیک های آرام سازی، کنترل خشم و تنش و جزوه آموزشی محتوای جلسات در اختیار ایشان قرار گرفت. گروه کنترل نیز در دو جلسه گروهی شرکت و به بیان خاطرات پرداختند و جزوه آموزشی و لوح فشرده در اختیارشان قرار داده شد. ارزشیابی برنامه با استفاده از پرسشنامه ای با دو بخش انجام گردید. بخش اول؛ اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم؛ پرسشنامه استاندارد افسردگی بک بود . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که میانگین نمره افسردگی خانواده ها بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری وجود داشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری نیز کاهش معناداری در میانگین نمره افسردگی را در گروه آزمون نشان داد (۰۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش روان گروهی در پیشگیری و بهبود از افسردگی در خانواده های دارای فرد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس این برنامه جهت بکار گیری آن به تیم درمان پیشنهاد می گردد .
تأثیر درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری و آموزش مدیریت والدین بر نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سوء رفتار جنسی کودکان و نوجوانان پدیده های جهانی محسوب می شوند. این رفتارها تأثیرات مخربی بر سلامت روان نوجوانان به جای می گذارند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بسته درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری ( ACT-CBT ) و آموزش مدیریت والدین ( PMT ) بر علائم اختلال استرس پس از سانحه در نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی اجرا شد . مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش سه گروهی (یک گروه درمان ACT-CBT ، یک گروه آموزش مدیریت والدین ( PMT ) و یک گروه شاهد) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی در شهر اصفهان بود که از بین آن ها ۴۵ نفر بر پایه ملاک های ورود انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند . ابزار سنجش متغیر وابسته پرسشنامه نشانگان اختلال استرس پس از سانحه ودرز و همکاران (۱۹۹۴) بود . گروه درمان ACT-CBT و گروه آموزش مدیریت والدین ( PMT ) هر یک به مدت ۱۰ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان تلفیقی ACT-CBT بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در میان نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی مؤثر است (۰۰۱/۰> P )، ولی آموزش مدیریت والدین بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه تأثیری نداشت (۰۵/۰< P ) . نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که درمان تلفیقی ACT-CBT برای درمان نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه قابل استفاده است .
نقش تعدیل کننده راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر رویداد تروماتیک جنسی بر عملکرد جسمانی و روان شناختی و اهمیت این موضوع در دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شدت تجربه آسیب زای جنسی بر علائم جسمی با نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در دانش آموزان دختر آسیب دیده انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال استان تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ بود. در این پژوهش دو منطقه به صورت در دسترس انتخاب شدند (منطقه آموزش وپرورش رودهن و منطقه چهار) که با غربالگری موارد تجربه آسیب زای جنسی (آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده جنسی)، ۲۷۳ نفر به عنوان نمونه اصلی در تحلیل شرکت کردند. داده ها توسط چک لیست تجارب آسیب زای زندگی نیجن هوییس، وندر هارت و کروگر (۲۰۰۲)، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه سلامت جسمانی گرک (۲۰۱۵)، جمع آوری شد و با استفاده از روش همبستگی، آزمون بوت استرپ و اثرات شرطی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد از بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای فاجعه سازی و نشخوارگری به صورت مثبت و راهبرد پذیرش به شکل منفی توانستند اثرات آسیب جنسی بر علائم جسمی را به شکل معنی داری تعدیل کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی، پیشنهاد می گردد با تدوین برنامه هایی جهت بررسی تاریخچه تروما و به ویژه ترومای جنسی نوجوانان با علائم جسمی و آموزش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در راستای ارتقای سلامت جسمانی و کاهش علائم جسمی، مداخلات مؤثری انجام شود.
اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که درمان هیجان مدار بر بسیاری از متغیرهای روانی اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و کاربردی بود. طرح تحقیق به صورت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه های تجربی و گواه بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی دختران دوره اول مقطع متوسطه شهر اصفهان و مادران آن ها در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با توجه به اینکه نوع تحقیق نیمه تجربی بوده و مداخله صورت گرفت ۳۰ نفر (گروه های گواه و تجربی) به عنوان حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق را پرسشنامه خودکنترلی رزنبام (۱۹۸۰) و پرسشنامه تاکتیک های تعارض موری ای- (۱۹۹۰) تشکیل دادند. در مطالعه حاضر، برای بررسی توزیع طبیعی داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد. برای بررسی داده ها از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به اختلاف میانگین های خودکنترلی و تعارض ، نمرات از پیش آزمون تا پس آزمون در خودکنترلی افزایش و در تعارض کاهش یافته است (۰۵/۰> p ). اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون خودکنترلی و تعارض در گروه کنترل معنادار نیست (۰۰۳/۰= p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان هیجان مدار می تواند بر بسیاری از متغیرهای روانی از جمله خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دانش آموزان اثرگذار باشد. جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
اثربخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است که ممکن است به صورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید . پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۳۰ زوج (۱۵ زوج گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه کنترل) بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای پروتکل طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند در گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. هر دو گروه مقیاس تعارضات زناشویی و میل به طلاق را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس مانکوا تجزیه وتحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق منجر به ایجاد تفاوت معنی داری در پس آزمون گروه مداخله شده و مقایسه میانگین ها حاکی از کاهش تعارضات زناشویی ( ۰۳/۶۷= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۲/۰=۲ ƞ ) و میل به طلاق( ۱۸/۶۶= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۴/۰=۲ ƞ ) زوجین متقاضی طلاق در گروه مداخله بو د (۰ ۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش، بیانگر سودمندی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق است. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرده و از این رویکرد تلفیقی و مؤثر در جهت حل تعارضات و کمک به بهبود روابط زناشویی افراد بهره ببرند.
بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با اشتیاق به مشارکت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشارکت اجتماعی مفهومی روان شناختی است که در نوجوانان حائز اهمیت است. یک فرد با مشارکت در فعالیت های اجتماعی می تواند توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد و با کسب تجربه به پختگی برسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان بود. روش تحقیق ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، همبستگی بود. مواد و روش ها: جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر اراک در مدارس متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، بود. نمونه پژوهش شامل ۵۱۰ نوجوان (۲۵۵ پسر و ۲۵۵ دختر) بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند، خودتنظیمی بوگارد و همکاران و اشتیاق برای شرکت در فعالیت های اجتماعی برانیگان بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری سهل گیرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p )، تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری استبدادی بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p ) و نهایتاً تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری مقتدرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی بر مشارکت اجتماعی (۰۵/۰> p ) تأیید شدند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت خودتنظیمی نقش میانجی گرانه معنی داری در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان ایفا می کند.
اثربخشی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی در زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مقاله ی حاضر با هدف اثربخشی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش اختصاصی سازی حافظه ( MEST ) بر افسردگی در زنان مطلقه انجام شد. مواد و روش ها: روش مداخله پس از طی مراحل خاص با ارزیابی کیفی، مورداستفاده محقق قرار گرفت تا بتواند در بهبود کیفیت زندگی و سلامتی گروه هدف، خصوصاً در کاهش افسردگی، مؤثر واقع شود. در بخش کمی، پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه ی آماری، زنان مطلقه ی شهرستان نائین بودند؛ بنابراین ۳۰ زن تحت پوشش کمیته ی امداد امام (ره) و بهزیستی شهرستان نائین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی بر اساس مطالعه ی مقالات، متون مربوط، مصاحبه بود که تحت نظر اساتید گروه روانشناسی، جهت تدوین بسته ی آموزشی- درمانی و تلفیق آن با آموزش اختصاصی سازی حافظه مورداستفاده قرار گرفت. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه ی افسردگی بک بود. روش مداخله ی آموزشی- درمانی در گروه آزمایشی مبتنی بر ۱۱ جلسه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله ی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی اثربخش بود (۰۵/۰> p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت روش مداخله ی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش اختصاصی سازی حافظه می تواند با ایجاد سبک زندگی جدید و تغییر در نظام شناختی- رفتاری، تفکرات و الگوهای رفتاری آزمودنی ها را نسبت به زندگی گذشته تغییر داده و با بینشی مثبت و امیدوارانه از شرایط حال و آینده ی زندگی خود باعث کاهش افسردگی زنان مطلقه شده است.
خدادوستی و تأثیر آن بر سبک زندگی اسلامی: یک مقاله مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک زندگی بسیار مهم و دارای ابعاد گسترده ی فردی، خانوادگی و اجتماعی است. عوامل متعددی در شکل دهی به سبک زندگی نقش دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی مرور متون مرتبط با نقش و اثر خدادوستی در سبک زندگی از دیدگاه اسلامی انجام شده است . مواد و روش ها: این تحقیق مطالعه ای تحلیلی است که با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این مطالعه مروری، نخست با مراجعه به فرهنگ لغات واژه های حب، محبت، سبک، سیره و طریقه تعریف گردید؛ سپس با مراجعه به قرآن کریم و دیگر منابع معتبر روایی و تفسیری، مفاهیم مرتبط با موضوع، در آیات و روایات بررسی و استخراج گردید و ازنظر امکان انطباق با موضوع تحقیق، مورد تأمّل، استناد، توصیف و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: خدادوستی، فکر و اندیشه و نگرش انسان را تغییر می دهد و انسان را از درون متحوّل می کند. اولین دستاورد این تحوّل درونی تأثیر در رفتار دوستدار خدا است. ازآن پس ملاک رفتار چنین فردی با دیگران فقط رضا و خشنودی خدا است. چون خدا جامع همه ی کمالات و خوبی ها است و چیزی جز خوبی برای بنده اش نمی پسندد، به تبع آن دوستدار او نیز جز رفتاری که موردپسند خدا است، انجام نمی دهد. تغییر رفتار حاصل از خدادوستی به ابعاد مختلف اعتقادی، فردی، خانوادگی و اجتماعی زندگی انسان تسرّی می یابد . نتیجه گیری: به نظر می رسد، حلقه ی مفقوده ای که در ارتباطات انسان ها با خود، خانواده و جامعه، مورد بی توجهی قرارگرفته است، آثار خدادوستی در سبک زندگی انسان ها است. خدادوستی تکیه گاهی وثیق و دارای قابلیت تکوینی برای ایجاد برترین و سالم ترین سبک زندگی برای انسان است .