تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره نوزدهم بهار 1400 شماره 1 (پیاپی 63) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که تاب آوری و خودمهارگری با دلزدگی زناشویی ارتباط دارد؛ در این راستا رویکردهای درمانی مختلفی توسط محققان مورداستفاده قرار گرفته است؛ بنابراین این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد متمرکز بر هیجان و طرحواره درمانی بر تاب آوری ابهام و خودمهارگری انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد روش اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون دو گروه آزمایش و یک گروه گواه به همراه آزمون پیگیری بود. از جامعه زنان دچار دلزدگی زناشویی منطقه سه شهر تهران، تعداد ۴۵ نفر به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. از پرسشنامه تاب آوری ابهام (فریسون و همکاران، ۱۹۹۴) و خودمهارگری (گرامیسک و همکاران، ۱۹۹۳) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو رویکرد متمرکز بر هیجان و طرحواره درمانی بر افزایش تاب آوری ابهام و خودمهارگری زنان دچار دلزدگی زناشویی تأثیر معنی دار و پایداری دارند (۰۰۱/۰= p ). نتیجه مقایسه دو رویکرد نیز نشان داد که رویکرد طرحواره درمانی بر خودمهارگری زنان دچار دلزدگی زناشویی مؤثرتر از رویکرد متمرکز بر هیجان است (۰۰۱/۰= p )؛ اما تفاوت دو رویکرد بر تاب آوری ابهام معنی دار نبود . نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که استفاده از هر دو رویکرد طرحواره درمانی و متمرکز بر هیجان به منظور بهبود خودمهارگری و تاب آوری ابهام زنان دچار دلزدگی زناشویی مؤثر بوده و پیشنهاد می گردد به عنوان رویکردهای درمانی استفاده گردد.
الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس ابعاد تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به اندازه روابط اجتماعی به ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل مقی اس تکنیک های حل تع ارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می تواند بین انعطاف پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: با توجه به اثرات تعارض های زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک های مخرب حل تعارض های زناشویی فراهم سازد و به نظر می رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک های حل تعارض استفاده شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
مدل ساختاری کیفیت زندگی در بیماران دیابت نوع دو بر اساس سرسختی روانشناختی و سواد سلامت با میانجیگری رفتارهای خود مدیریتی و حمایت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارتقا کیفیت زندگی و کنترل گلوکز خون در بیماران مبتلا به دیابت یکی از مهمترین اهداف مداخلات و برنامه های ارتقا سلامتی این بیماران می باشد؛ بنابراین؛ هدف از این پژوهش حاضر تدوین مدل سلامت در بیماران دیابتی نوع ۲ بر اساس سرسختی روانشناختی، سواد سلامتی، خودکارآمدی و باورهای سلامتی با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی و حمایت اجتماعی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش تحلیلی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک های دیابت شهرستان آبادان در سال ۱۳۹۸ می باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ۲۵۴ بیمار مبتلا به دیابت بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سرسختی روانشناختی (کوباسا، ۱۹۸۴)، پرسشنامه سواد سلامت (منتظری، ۲۰۱۴)، پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی (توبرت و گلاسکو، ۱۹۹۴)، پرسشنامه کیفیت زندگی (بروگس، ۲۰۰۴)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (وکس، ۱۹۸۶)، پرسشنامه باورهای سلامت (کارتال، ۲۰۰۶) و پرسشنامه خودکارآمدی (استنفورد، ۲۰۰۱) می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که باورهای سلامت بر پیامدهای سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، اثر مستقیم و معنی داری دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ) و خودکارآمدی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ). سواد سلامت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثر مستقیم و معنی داری نداشت (۰۰۱/۰ ≤ P ). سرسختی روانشناختی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ) و اثر حمایت اجتماعی بر پیامدهای سلامت معنی دار نبود (۰۰۱/۰ ≤ P ). نتیجه گیری: با توجه به نقش باورهای سلامت و خودکارآمدی و سرسختی بر پیامدهای سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد می گردد از این متغیرها در برنامه های ارتقا کیفیت زندگی و خودمراقبتی این گروه از بیماران استفاده گردد.
مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق با تأکید بر مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حل مسائل زندگی زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات اجتماعی چند دهه گذشته در سطح جهانی، نظام خانواده را با تغییرات، چالش ها و مسائل متعددی روبرو ساخته و با تنزل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی خانواده منجر به افزایش گرایش به طلاق گردیده است. این پژوهش با هدف مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق با تأکید بر مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حل مسائل زندگی زناشویی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری تحقیق، کلیه زوجین شهر کاشان بودند که ۳۸۳ نفر از آن ها با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، مقیاس های گرایش به طلاق قادرزاده و همکاران (۱۳۹۱)، مقیاس حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) و مقیاس مهارت های ارتباطی و حل مسئله یارمحمدی واصل و همکاران (۱۳۸۹) بودند. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آموس و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که مهارت های ارتباطی، حل مسئله و حل تعارض و تضادهای زناشویی رابطه معنی دار و معکوسی با گرایش به طلاق دارند (۰۵/۰ > .(P همچنین، مهارت های ارتباطی از طریق مهارت های حل مسئله و مهارت های حل تعارض و تضادهای زناشویی با گرایش به طلاق در ارتباط بود (۰۵/۰> p ). تحلیل مسیر روابط میان شاخص ها نشان داده که مهارت های حل مسئله بیشترین اثرگذاری مستقیم (۳۴/۰-) و کلی (۴۰/۰-) را بر گرایش به طلاق داشته و بیشترین اثرگذاری غیرمستقیم بر گرایش به طلاق، متعلق به مهارت های ارتباطی بوده است (۰۹/۰-) . نتیجه گیری: یافته های به دست آمده نشان دادند که مهارتهای ارتباطی در بهبود حل مسئله و حل تعارض نقش معناداری دارد و از این طریق در کاهش گرایش به طلاق نقش موثری ایفاد می کند؛ لذا برخورداری از مهارت های ارتباطی با تنزل تعاملات و مراودات میان زوجین و کاهش مسائلی که درنهایت منجر به تعارض و تضاد میان زن و شوهر می گردد، میل به طلاق را کاهش می دهد.
اثربخشی درمان عدالت خواهی جنسیتی مبتنی بر آموزه های دینی بر طرحواره نقش جنسیتی و سرمایه فکری دختران با تاخیر در ازدواج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بالا رفتن سن ازدواج جوانان، تجرد زیستی و مشکلات ازدواج دیرهنگام بخصوص برای دختران، مسئله ای است که باید به شکل جدی به آن پرداخته شود. بویژه که، مشکلات روانی و اجتماعی متنوعی را برای افراد مجرد ایجاد می کند. پژوهش حاضر، با هدف تدوین بسته آموزشی عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی و اثربخشی آن بر سرمایه روان شناختی و طرحواره نقش جنسیتی دختران با تاخیر در ازدواج انجام گردید. مواد و روش ها: طرح از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شد. در بخش کیفی، استنتاج تحلیلی و در بخش کمی، آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران مجرد (۳۰-۴۵ سال) مراجعه کننده به مراکز بهداشت روان شهر تهران بود که تعداد ۳۰ نفر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه ۱۵ نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت بسته آموزشی محقق ساخته عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی گروهی قرار گرفتند.گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی وتانز و همکاران ، طرحواره های جنسیتی بم بود. داده های پژوهش به وسیله آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزشی عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی گروهی بر افزایش سرمایه روان شناختی و بهبود طرحواره های نقش جنسیتی دختران با تاخیر در ازدواج مؤثر بود(۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که ضرورت کاربرد عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی را در راستای بهبود سرمایه روانشناختی و طرحواره های نقش جنسیتی دختران با تاخیر ازدواج خاطر نشان ساخت.
مقایسه اثربخشی درمان های دارویی، پسخوراند عصبی و مداخلات روان شناختی تلفیقی بر مشکلات رفتاری اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تابحال رویکردهای درمانی متعددی اعم از دارویی و غیردارویی برای مبتلایان اختلال نقص توجه-بیش فعالی به کار گرفته شده است و محققان درصدد تعیین اثرگذاری بیشتر هرکدام از این رویکردها هستند. بنابراین هدف از این تحقیق مقایسه اثربخشی دارودرمانی، پسخوراند عصبی و مداخلات روانشناختی تلفیقی (آموزش والدین، بازی درمانی و آموزش شناختی) بر مشکلات رفتاری اختلال ADHD داشت. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان ۹ تا ۱۲ سال شهر همدان در سال ۹۹-۱۳۹۸ بودند. شیوه نمونه گیری هدفمند بود. گروه درمان های دارویی تحت نظر روانپزشک به مدت ۱۲ هفته روزانه دارو دریافت کردند. گروه پسخوراند عصبی ۲۴ جلسه ۴۵ دقیقه ای بصورت ۲ بار در هفته مداخله دریافت کرد. گروه مداخلات روانشناختی تلفیقی بمدت ۲۴ جلسه در (۸ جلسه آموزش والدین هفتگانه، ۸ جلسه بازی درمانی هر هفته دو جلسه، ۸ جلسه آموزش شناختی هر هفته دو جلسه) آموزش دریافت کردند. شرکت کنندگان با مقیاس سوانسون، نولان و پلهام ویرایش چهارم برای سنجش نشانه های بالینی ADHD ، آزمون عصب روانشناختی کولیج جهت سنجش کارکردهای اجرایی و مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری راتر فرم والدین مورد سنجش قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مداخلات روانشناختی تلفیقی در مقایسه با درمان دارویی و پسخوراند عصبی در متغیر مشکلات رفتاری و تمامی مولفه های آن اثربخشی بیشتری داشت که این اثربخشی در پیگیری سه ماهه نیز معنی دار بود (۰۰۱/۰ > p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که مداخلات روانشناختی تلفیقی می تواند درمان موثر و ماندگاری در مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به ADHD باشد و می تواند جایگزین رویکردهای درمانی دیگر مانند دارودرمانی و پسخوراند عصبی باشد.
نقش ارزش های خانوادگی در تولید محتوا در راستای سلامت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که مدیریت بر تولید محتوای تبلیغات تجاری در سیمای جمهوری اسلامی ایران برمبنای ارزش های خانوادگی بنا نهاده شده اثرگذار است. در این راستا مدیریت محتوا می تواند بر ارزش ها و سلامت جامعه اثرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی تحقیق بررسی نقش ارزش های خانوادگی در تولید محتوا در راستای سلامت اجتماعی بود. مواد و روش ها: در این تحقیق از روش ترکیبی کیفی وکمی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان و کارشناسان و اساتید برتر حوزه رسانه و تبلیغات تشکیل داده اند که ۱۴ نفر شناسایی شدند. در مرحله کیفی پس از گردآوری ادبیات موضوع و اسناد بالادستی (دستور العمل) سازمان های مرتبط، به روش تحلیل محتوا ارزیابی های لازم صورت گرفت. ابزار تحقیق شامل مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه های محقق ساخته شاخص های ارزشی در تبلیغات تجاری رسانه بود. جهت پایایی پرسش نامه از فاکتورآلفای کرونباخ استفاده و هر کدام از مولفه ها مقادیر بالای ۷/۰ (امتیاز قابل قبول) را کسب کردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از دو روش آماری توصیفی و استنباطی (مجذور خی دو) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: بر اساس این تحقیق، ۲۶۳ شاخص مشخص و پس از بازنگری مجدد و حذف شاخص های تکراری ۱۴۶ شاخص استخراج شدند و در ۸ بعد و ۲۱ مولفه و ۱۴۶ شاخص جدول دسته بندی گردیدند. در ادامه به کمک کارگروه دلفی در ۲ مرحله، شاخص ها غربال و شاخص های اضافی حذف شدند و در نهایت تعداد ۷۸ شاخص نهایی استخراج شدند. جهت پایایی هر دو پرسش نامه از فاکتورآلفای کرونباخ استفاده و هر کدام از مولفه ها مقادیر بالای ۷/۰ (امتیاز قابل قبول) را کسب کردند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که تبلیغات تلویزیونی-آگهی های بازرگانی- به عنوان مؤثرترین وسیله تبلیغاتی شناخته شده و می تواند نقش مهمی بر ارزش های جامعه داشته باشد.
تدوین شیوه نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی و بررسی اثربخشی آموزش آن بر سوگیری، صمیمیت و سازگاری زوجین ناسازگار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: صمیمیت و سازگاری زناشویی در بین زوجین باعث حفظ و استحکام بنیان خانواده می گردد. هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی شیوه نامه مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی و تعیین اثربخشی آموزش آن بر سوگیری ، صمیمیت و سازگاری زوجین با ناسازگاری زناشویی بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون، پس آزمون، همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اراک در سال ۱۳۹۸ بود. نمونه پژوهش شامل ۱۶ زوج (۳۲ نفر) دارای ناسازگاری زناشویی و سوگیری شناختی بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه سازگاری لاک- والاس (۱۹۵۹)، صمیمیت زناشویی واکر وتامپسون (۱۹۸۳) و نرم افزار تکلیف کاوش نقطه (۱۳۹۴) جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که شیوه نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی روایی محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که آموزش شیوه نامه به طور معنی داری سوگیری شناختی زوجین را کاهش می دهد و صمیمیت و سازگاری زوجین را افزایش می دهد . ( P ≤۰.۰۰۱) نتیجه گیری: به نظر می رسد که آموزش شیوه نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای کاهش سوگیری شناختی و افزایش صمیمیت و سازگاری زوجین ناسازگار مورد توجه قرار گیرد .
اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT-G) با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر بهبود شاخص های عملکرد زوجین متعارض(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در توصیف واقعیت عینی، آنچه به رابطه آسیب می رساند، الگوهای عملی تکرارشونده در رفتار است. درواقع آسیب به رابطه ناشی از رفتاری است که از ما سر می زند نه فکر یا احساسی که در درون ما جریان دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر بهبود شاخص های عملکرد زوجین متعارض شهر زاهدان انجام گرفت . مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در بازه زمانی آذر و دی ماه ۱۳۹۸ بود که با گزینش خوشه ای سه مرکز و با نمونه گیری هدفمند در دسترس ۱۸ زوج انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله شامل ۱۰ جلسه ۲ ساعته به صورت هفتگی بود و تجربه عملی حین درمان منجر به شکل گیری مدل های مفهومی جدیدی در فرایند آسیب و درمان شد. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج انجام گرفت که قبل و بعد از مداخله از هر دو گروه کنترل و آزمایش اخذ شد. آزمون فرضیه های پژوهش به روش آماری تحلیل کوواریانس ( ANCOVA ) و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پروتکل تدوین شده درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای به طور معناداری بر بهبود عملکرد زوجین در تمامی خرده مقیاس های موردمطالعه اثربخش بوده است (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر عملکرد زوجین اثرگذار است. باوجوداین در جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
بررسی ارتباط بین نیازهای اساسی روان شناختی با کیفیت زندگی در سالمندان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به روند افزایشی سالمندی در ایران و اهمیت کیفیت زندگی در دوران سالمندی، هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط ارضاء نیازهای اساسی روان شناختی با کیفیت زندگی در سالمندان شهر اصفهان می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی است که بر روی ۲۱۴ سالمند در سال ۱۳۹۹ انجام شده است. در این مطالعه داده ها بر اساس پرسشنامه ارضاء نیازهای اساسی روان شناختی (دسی و رایان ۲۰۰۰) که شامل سه بعد نیاز به شایستگی، نیاز به خودمختاری و نیاز به ارتباط می باشد بررسی گردید. همچنین کیفیت زندگی توسط پرسشنامه ی کیفیت زندگی SF۱۲ در دو بعد جسمی و روانی موردبررسی ﻗﺮار گرفت. اطلاعات پس از جمع آوری در SPSS-۲۴ وارد و با آزمونه ای تی مستقل و آنوا و رگرسیون خطی آنالیز شد. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، از بین ابعاد نیازهای اساسی روان شناختی، نیاز به شایستگی می تواند تغییرات مربوط به کیفیت زندگی در بعد جسمی (۰۲/۰ = p )، در بعد روانی ( ۰۰۱/۰= p ) و تغییرات مربوط به کل کیفیت زندگی ( ۰۰۱/۰= p ) را پیش بینی نماید. درحالی که ارضاء نیازهای ارتباط و خودمختاری به طور مستقل نقش پیش بینی کننده ای در تغییرات مربوط به کیفیت زندگی نداشتند. نتیجه گیری: ارضاء نیاز اساسی روان شناختی در بعد شایستگی پیش بینی کننده کیفیت زندگی بهتر در هر دو بعد جسمی و روانی سالمندان می باشد. ازاین رو می توان با دادن مسئولیت و تعریف نقش های مؤثر برای سالمندان در راستای برآورده شدن نیاز به شایستگی، گام هایی برای افزایش کیفیت زندگی آنان برداشت.
ارتباط تروما و بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بهزیستی روان شناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. عوامل متعددی بر بهزیستی روان شناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روان شناختی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاه های البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ترس از شادی ( FSH )، بهزیستی روان شناختی، ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS ) و ترومای دوران کودکی ( CTQ ) پاسخ دادند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ۸.۸۵ LISREL انجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرم افزار SPSS۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA ، ۹۲/۰= CFI ،۵۸۸/۲= x ۲ /df ). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجی گری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کنند، به نحوی که ناگویی خلقی و ترس از شادی به طور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیش بینی بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری: می توان بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر می تواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.
معادلات ساختاری مهارت های زندگی و سبک های دلبستگی با تعارضات زناشویی: نقش میانجیگرانه رضایت جنسی و قصه عشق زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ﺗﻌﺎرﺿﺎت به وجود آﻣﺪه در ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸکﻼﺗی را در ﺳﻄﻮح ﻓﺮدی، ﻧﻬﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋی به وجود می آورد. تعارضات زناشویی و طلاق را بعد از مرگ ناگهانی در خانواده از مهم ترین عوامل تنش زا در خانواده می دانند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس مهارت های زندگی و سبک های دلبستگی با واسطه گری رضایت جنسی و قصه عشق زوجین بود. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره مهراندیش شهر اراک بود که در یک بازه ۶ ماهه در سال ۱۳۹۸ به این مراکز مراجعه کرده بودند. در کل جامعه آماری ۶۰۰ زوج (۱۲۰۰ نفر) بود که تعداد ۱۴۶ زوج (۲۹۲ نفر) به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس سبک های دلبستگی هازان و شیور (۱۹۹۳)؛ مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۹)؛ مقیاس مهارت های زندگی ساعتچی، کامکاری و عسگریان (۱۳۸۹)؛ مقیاس رضایت جنسی لارسون (۱۹۸۸) و مقیاس قصه عشق استرنبرگ (۱۹۸۶) بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رضایت جنسی و قصه عشق هر دو در رابطه بین مهارت های زندگی و سبک های دلبستگی با تعارضات زناشویی می توانند نقش واسطه گری داشته باشند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه رضایت جنسی یکی از عوامل مهم سازگاری در بین زوجین می باشد و عدم رضایت در این زمینه احساس ناکامی را به همراه خواهد داشت، بنابراین، توجه به انطباق سبک های دلبستگی و سبک های عشق ورزی می تواند یکی از عوامل مؤثر در کاهش تعارضات زناشویی باشد. علاوه بر این، مجهز بودن به مهارت های زندگی می تواند در کنار قصه عشق در کاهش تعارضات زناشویی تأثیر عمده ای داشته باشد .
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آرتریت روماتوئید با خطر افزایش انواع متفاوتی از پریشانی های روان شناختی همراه است. بروز این اختلالات به عوامل فرساینده بیماری مزمن افزوده می شود و در میزان سازگاری و سلامت روانی و اجتماعی این افراد تأثیرات منفی بسیاری را به وجود می آورد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت فشرده ( ISTDP ) برکاهش آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی بود . مواد و روش ها: پژ وهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود . جهت انتخاب نمونه ابتدا از بین کلینیک های تخصصی روماتولوژی شهر کرمان چند کلینیک به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس بیماران آرتریت روماتوئیدی که در طول مدت پژوهش مراجعه کرده بودند، توسط متخصصان روماتولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس ملاک های انجمن روماتولوژی آمریکا (۲۰۰۵) و تشخیص متخصص روماتولوژی و ملاک های ورود و خروج، ۴۰ نفر از بیماران زن و مرد مبتلا به آرتریت روماتوئید به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه نمونه به صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند . برای گروه آزمایشی ۱۵ جلسه یک و نیم ساعته روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت انجام شد . داده ها با کمک مقیاس الکسی تایمیا تورنتو ( TAS ) جمع آوری شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند . یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر این مطلب بود که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش میزان آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی مؤثر است (۰۵/۰ p < ). نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده با تأثیر بر مسیر تخلیه اضطراب و کنترل دقیق و پایش لحظه به لحظه اضطراب ، احساس و دفاع ها کمک شایانی به کاهش نشانه های بالینی در بیماران روماتوئیدی می کند .
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از نظر قانونی، طلاق آخرین مرحله از ازدواج است ولی از نظر روان شناختی، آغاز یک مرحله ی تازه از ازدواج است. طلاق پدیده ای است که می تواند عواقب و پیامدهای منفی قابل ملاحظه ای داشته باشد. یکی از پیامدهای طلاق بروز افسردگی و اضطراب ناشی از طلاق است که بیشتر در بین زنان رخ می دهد. هدف از تحقیق حاضر برررسی شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه است.. مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه است. جامعه تحقیق حاضر زنان مطلقه شهر نیشابور بودند. نمونه شامل ۲۴ نفر از زنان مطلقه شهر نیشابور بود که به صورت دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در طی ۸ جلسه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس سری زمانی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب و افسردگی زنان مطلقه را کاهش می دهد . همچنین نتایج یافته های مرحله پیگیری نشان می دهد اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در طی زمان پایدار بوده است. نتیجه گیری : بنابراین آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، پردازش شناختی زنان مطلقه را بهبود می بخشند، هیجان های منفی را کاهش و هیجان های مثبت را افزایش دهند؛ در نتیجه اضطراب و افسردگی را کاهش دهد .
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس و تعادل در مردان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سالمندی با تغییراتی در حوزه های جسمانی، حرکتی و کارکردهای ذهنی همراه است و می تواند بر شیوه های زندگی افراد اثرگذار باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس و تعادل در مردان سالمند می باشد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل مردان سالمند 60 تا 70 سال می باشند که به مراکز توانبخشی و روانشناسی شهر شاهرود در سال 1399 مراجعه نمودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج پژوهش، تعداد 24 نفر واجد شرایط به طور هدفمند شناسایی شده به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری گمارده شدند. در نهایت و براساس معیارهای ورود و خروج پژوهش تعداد آزمودنی ها به 21 نفر شامل گروه درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی 11 نفر و گروه کنترل ۱۰ نفر تقلیل یافت. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تعادل برگ (BBS) و استرس ادراک شده ک وه ن و همکاران (1983) بود. در این پژوهش از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها و همچنین روش تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر تعادل و استرس در مردان سالمند اثر معنی داری وجود داشت (001/0≥ P ) . نتیجه گیری: به نظر می رسد که مداخله شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای پژوهش اثرگذارند با ابن وجود جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پژوهش پیشنهاد می گردد که پژوهش های بیشتری صورت گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر تنظیم هیجان دختران دارای اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعامل والدین با کودکان می تواند بر عوامل روانشناختی متعددی همچون تنظیم هیجان کودکان تأثیر داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر تنظیم هیجان دختران پایه پنجم ابتدایی دارای اضطراب انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دختران مشغول به تحصیل پایه پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 96-97 در شهر سیرجان بودند. تعداد 30 آزمودنی به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه های اختلالات اضطرابی بیرماهر (1999) و سیاهه تنظیم هیجان شیلدز و سیچتی (1997) استفاده شد. برنامه ی درمان که برگرفته از مطالعات مختلف در این زمینه بود در 14 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t وابسته در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر تعامل والد کودک بر تنظیم هیجان دانش آموزان دختر در مراحل پس آزمون و پیگیری بود ( 001/0 p< ). نتیجه گیری: در همین رابطه می توان بیان کرد نزدیک کردن والدین به کودکان از طریق بازی، فرآیند کار گروهی حاکم بر این برنامه و حمایت والدین بر آموزش به یکدیگر، تشویق درمانگر در ایجاد رابطه ای مستحکم میان والد و کودک، انعکاس احساسات و هیجانات آن ها و همچنین ارائه بازخورد بوسیله انجام تکالیف در منزل از جمله فواید اساسی این نوع درمان در بهبود تنظیم هیجان در کودکان بود.