تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره دوازدهم 1393 شماره 1 (پیاپی 35) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طرح واره های ناسازگار اولیه یکی از عوامل مختل کننده ی کیفیت زندگی است، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبرد های مقابله با استرس در رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه در حوزه ی طرد و بریدگی و کیفیت زندگی روانی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش مردان و زنان 20 تا 35 ساله ی ساکن شهر اصفهان در سال 1390 بودند که از این میان 245 نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها فرم کوتاه پرسش نامه ی طرح واره های ناسازگار اولیه ی یانگ (YSQ-SF یا Young Schema Questionnaire-Short Form) ، پرسش نامه ی مقابله با شرایط پر استرس (CISS یا Coping Inventory for Stressful Situation) و فرم کوتاه پرسش نامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار های18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مقابله ی هیجان مدار در رابطه ی بین طرح واره ی محرومیت هیجانی و کیفیت زندگی روانی (11/0- = اثر مسقیم، 07/0- = اثر غیرمستقیم، 05/0< P) و رابطه ی میان طرح واره ی رهاشدگی و کیفیت زندگی روانی (09/0- = اثر مستقیم، 04/-0= اثر غیر مستقیم، 05/0< P) نقش واسطه ای دارد.
نتیجه گیری: راهبرد های مقابله ای واسطه ی رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی روانی هستند. بنابراین، با بهبود راهبرد های مقابله ای ناسازگارانه ی افرادی که دارای طرح واره های ناسازگار اولیه هستند می توان کیفیت زندگی روانی آن ها را افزایش داد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس خودکارامدی مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis Self-Efficacy Scale- MSSS) در نمونه بیماران ایرانی بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود و جامعه آماری آن را بیماران مبتلا به ام اسدر دو استان خراسان شمالی و همدان تشکیل می داد. تعداد 120 نفر از این بیماران که در فاصله دو ماه به انجمن های ام اس خراسان شمالی و همدان مراجعه کرده بودند به عنوان گروه نمونه مورد بررسی قرار گرفته و مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS یا Multiple Sclerosis Self Scale) و مقیاس 21 سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (Depression, Anxiety, Stress -DASS-21) را تکمیل کردند. تحلیل داده هابا تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه آلفای کرونباخ، ضریب تصنیف گاتمن و همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS 17 صورت گرفت.
یافته ها: تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش پروماکس (Promax) ضمن تبیین 11/71 درصد واریانس، 3 عامل از چهار عامل نسخه اصلی را مورد حمایت قرار داد. وجود همبستگی منفی میان ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس با زیر مقیاس های افسردگی و اضطراب در مقیاس DASS نیزنشان دهنده روایی واگرای مقیاس بود. سرانجام نتایج Cronbach’s Alpha با دامنه 78/0 تا 90/0 برای ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس و ضریب 86/0 برای کل مقیاس نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت.
نتیجه گیری: مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS) در نمونه بیماران ایرانی اعتبار و روایی مناسبی داشت.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر علایم بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اخیراً مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمان ها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy) ، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است.
مواد و روش ها: در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه 1389 تا مهر ماه 1391 در مرکز خدمات روان پزشکی و روان شناسی پارسه بود.گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (13n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (13n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale) ، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافته ها: مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاس ها در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (01/0P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطاف پذیری روان شناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاس ها تفاوت معنی داری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (01/0P<) . دو گروه درمانی در پس آزمون فقط در پرسش نامه پذیرش و عمل تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0P<) ، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنی داری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (01/0 P<).
نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنی داری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم می کند.
نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا و بررسی خصوصیات روان سنجی آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ذهن خوانی توانایی استنتاج حالات ذهنی است و به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی نقش مهمی در تعامل اجتماعی دارد. هدف از این مطالعه طراحی نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا و بررسی خصوصیات روان سنجی آن است.
مواد و روشها: مطالعه مقطعی حاضر از نوع مطالعات همبستگی بوده و در 216 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی و تهران در سال 1391 انجام شد. آزمون های ذهن خوانی از طریق صدا (تهیه شده در مطالعه حاضر) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. دو نسخه متفاوت و یک نسخه کوتاه آزمون نیز تهیه شد. در بررسی خصوصیات روان سنجی؛ از تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی روایی، از همبستگی پیرسون برای بررسی روایی هم زمان و از تی زوجی برای بررسی روایی افتراقی بین دو جنس استفاده شد. برای بررسی پایایی از همسانی درونی گویه ها و محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد. برای بررسی قدرت پیشگویی آزمون طراحی شده از تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد.
یافته ها: تحلیل عاملی یک عامل اصلی از آزمون به دست داد، همبستگی بین آزمون ذهن خوانی از طریق چشم و نسخه های مختلف آزمون ذهن خوانی از طریق صدا معنی دار بود. در تمامی نسخه های آزمون دو جنس تفاوت معنی داری به نفع زنان داشتند (001/0P<). ذهن خوانی از طریق صدا پیشگوی مناسب تری برای تعیین جنسیت نسبت به ذهن خوانی از طریق چشم است (001/0P<). آلفای کرونباخ برای نسخه کلی، نسخه اول، نسخه دوم و نسخه کوتاه به ترتیب 816/0، 571/0، 764/0، 885/0 نشان داده شد.
نتیجه گیری: نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا یک آزمون روا و پایا برای ارزیابی توانایی ذهن خوانی است. قدرت پیشگویی جنسیت آزمون ذهن خوانی از طریق صدا از آزمون ذهن خوانی از طریق چشم بیشتر است.
بررسی رابطه ارزش های ازدواج و جهت گیری مذهبی با ساختار خانواده در زوجین شهرستان بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش خانواده و ساختار آن در عملکرد اعضای آن در آینده و ثبات و سلامت روانی جامعه و با عنایت به تأثیرگذاری زمینه های فرهنگی – ارزشی و دینی جامعه در شکل گیری روابط و ساختار خانواده پژوهش حاضر باهدف بررسی ارتباط بین ارزش های ازدواج و جهت گیری مذهبی با ساختار خانواده در افراد متأهل انجام شد.
مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش 472495 نفر بودند که با استفاده از جدول مورگان 403 نفر (205زن، 198مرد) ازافراد متأهل شهرستان بابل که به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده شدند بود. جهت ارزیابی از ابزار ارزش های ازدواج دل خموش، مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت و مقیاس ساختار خانواده اولسون استفاده شد.
یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. .نتایج بررسی های آماری نشان داد که ارزش های سلسله مراتبی و خودمختاری عاطفی (001/0>P ) به صورت منفی و معنی دار و ارزش های برابرنگری و جمع گرایی (001/0> P ) نیز به صورت مثبت و معنی دار بیشترین سهم ( 13/0=R2) را در پیش بینی انسجام خانواده داشت و هم چنین بین ارزش هایی برابرنگری (001/0> P ) رابطه مثبت معنی دار و خودمختاری عقلانی و خودمختاری عاطفی (001/0> P ) رابطه منفی معنی دار وجود داشت و از بین این ابعاد خودمختاری عقلانی و برابرنگری (01/= P) بیشترین سهم ( 09/0=R2) را در انعطاف پذیری خانواده داشتند. در ارتباط بین جهت گیری مذهبی با ساختار خانواده، جهت گیری مذهبی درونی (01/0> P ) پیش بینی کننده بیشتری (10/0=R2) با انسجام و انعطاف پذیری خانواده و جهت گیری مذهبی بیرونی بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی (02/0=R2) را با انعطاف پذیری کم داشته است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که مؤلفه های ارزش های ازدواج و جهت گیری مذهبی به عنوان دو سازه روان شناختی می توانند در تشکیل ساختار خانواده نقش داشته باشند.
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طرح واره های ناسازگار اولیه الگوی اصلی بسیاری از اختلالات شخصیت هستند، مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی می تواند پشتوانه ای قوی برای آسیب شناسی روانی و طرح واره درمانی فراهم آورد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه در مبتلایان به اختلال اجتنابی و افراد بهنجار انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، 45 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و 45 نفر از افراد بهنجار در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسش نامه ی طرح واره ی یانگ (Young Schema Questionnaire) و پرسش نامه چند محوری بالینی میلون (Millon Clinical Multiaxial Inventory) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS (Ver 17) و آزمون آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین طرح واره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و افراد بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن تفاوت معنی داری در طرح واره های حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (001/0>P) و دیگرجهت مندی (007/0=P) در دوگروه مورد مطالعه دیده می شود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده طرح واره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ناکارامد می باشند. با شناسایی طرح واره های فوق پیش از ابتلای فرد به اختلال های شخصیت اجتنابی و اندازه گیری شدت این طرح واره ها می توان راهبردهای مداخله ای مناسبی را در جهت کاهش این طرح واره به عمل آورد.
بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسش نامه شخصیت زاکرمن – کلمن (ZKPQ-50-CC)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پرسش نامه شخصیت زاکرمن - کلمن (Zuckerman – Kuhlman Personality Questionnaire) یکی از ابزارهای اندازه گیری صفات و ویژگی های شخصیتی است که در چارچوب الگوی پنج عاملی جایگزین (FFM یا Five Factor Personality Model) شخصیت زاکرمن ساخته شده است. هدف این پژوهش بررسی خصوصیات روان سنجی نسخه 50 گویه ای پرسش نامه بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه ای به حجم 508 نفر (308 نفر دختر و 200÷ و نفر پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. مطالعه ساختار عاملی پرسش نامه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی انجام گرفت. هم چنین از روایی به روش همزمان و افتراقی و پایایی به روش بازآزمایی، آلفای کرونباخ، دو نیمه کردن و ضریب (ICC یا Interaclass Correlation Cofficient) استفاده شده است.
یافته ها: ضریب پایایی بازآزمایی برای کل پرسش نامه 79/0، آلفای کرونباخ 64/0، ضریب دو نیمه کردن 68/0 و ضریب ICC 60/0 (001/0>P) به دست آمد. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس پنج عامل را برای پرسش نامه استخراج نمود که به ترتیب عبارت است از: اضطراب – روان رنجورخویی، هیجان خواهی تکانشی، فعالیت، مردم آمیزی و پرخاشگری – خصومت. روایی همزمان پرسش نامه از طریق تحلیل همبستگی های به دست آمده با پرسش نامه شخصیتی آیزنک (Eysenck's questionnaire.) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده همبستگی میان دو پرسش نامه بود. در بحث روایی افتراقی هم پرسش نامه و عامل های آن ( به جز عامل فعالیت) به بهترین نحو توانسته بین گروهی از افراد که نمرات بالایی و گروهی از افراد که نمرات پایینی در شاخص های N,P,E آیزنک کسب کرده بودند، تمایز قایل شود.
نتیجه گیری: نتایج حکایت از این داشت که پرسش نامه شخصیت زاکرمن – کلمن در جامعه ایرانی از خصوصیات روان سنجی مطلوبی برخوردار است و از آن می توان در زمینه های پژوهشی استفاده کرد.
تاکتیک های حل تعارض در زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه ی تعارض یکی از پرکاربردترین دیدگاه ها در حوزه ی اختلافات زناشویی است که به نحو گسترده ای برای بررسی روش های کنار آمدن افراد با تعارض های موجود در روابط، مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تفاوت زنان متقاضی طلاق و زنان عادی در تاکتیک های حل تعارض بوده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه پس رویدادی 60 نفر از زنانی که طی شش ماهه نخست سال 1391 به دادگاه خانواده شماره 2 (ونک) مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 60 نفر از زنان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس تاکتیک های حل تعارض برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. برای مقایسه تفاوت های دو گروه از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه متقاضی طلاق و گروه عادی در تاکتیک های حل تعارض به جز در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و قربانی به لحاظ آماری معنی دار است بدین گونه که گروه متقاضی طلاق در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و زیرمقیاس خشونت روانی از هر دو فرم پرخاشگر و قربانی نمرات بالاتری به دست آوردند. در مقیاس مذاکره (فرم پرخاشگر و قربانی) گروه عادی نمرات بالاتری به دست آوردند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر زوجین موفق از تاکتیک های مسالمت آمیز در حل تعارضات خویش استفاده می کنند، در حالی که زوجین ناموفق با اتخاذ تاکتیک های خشن و خشونت روان شناختی و جسمانی سعی در فرونشانی تعارضات پیش آمده دارند. یافته های مطالعه حاضر اهمیت تاکتیک های حل تعارض در حوزه تعارضات زناشویی برجسته ساخته و توجه متخصصین و سیاست گزاران را به ابداع رویکردهای مداخلاتی برای بهبود این توانایی در جلوگیری از طلاق جلب می کنند.
رابطه بین تحمل آشفتگی و اضطرار منفی و مثبت با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهند که هم عواطف منفی و هم مثبت در گرایش افراد به مصرف مواد نقش دارند، با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد انجام گرفت.
مواد و روش ها: در یک مطالعه همبستگی از وابستگان به مواد که در نیمه دوم سال 1391 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند تعداد 120 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش نامه های جمعیت شناختی، تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی، شدت وابستگی و ولع مصرف پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان با کاربرد نرم افزار SPSS 18 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که شدت وابستگی به مواد با میزان تحمل (33/0-r= ؛ 002/0≥p )، جذب (26/0- r= ، 01/0 ≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (25/0- r= ، 02/0≥p ) رابطه منفی، ولی با اضطرار منفی رابطه مثبت معنی داری دارد (23/0 r= ، 04/0≥p ). ولع مصرف ماده نیز تحمل (35/0-r= ؛ 001/0≥p)، ارزیابی (30/0- r= ؛ 002/0≥ p)، جذب (34/0- r= ؛ 001/0≥ p)، تنظیم (23/0- r=؛ 03/0≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (45/0-r= ؛ 001/0≥ p) رابطه منفی ولی با اضطرار منفی (29/0 r=؛ 01/0≥p ) و اضطرار مثبت (26/0r= ؛ 03/0≥ p) رابطه مثبت معنی داری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 31 درصد واریانس ولع مصرف به صورت معکوس توسط تحمل آشفتگی تبیین می شود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش و اهمیت ولع مصرف به عنوان یک عامل مهم در عود اعتیاد، آموزش مهارت های مقابله با عاطفه منفی به ویژه افزایش قدرت مقابله با آشفتگی در کنار درمان های معمول سوء مصرف و وابستگی به مواد به درمان جویان معتاد پیشنهاد می شود.
شیوع شناسی نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، جامعه آماری تمامی دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 (3272 نفر) بودند که به صورت سرشماری در این پژوهش شرکت داشتند و مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان بارکلی را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نمرات Z، آزمون خی دو و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافته ها:یافته ها نشان داد در شاخص نارسایی توجه 192 نفر (9/5 درصد)، فزون کنشی 281 نفر (6/8 درصد) و تکانش گری 189 نفر (8/5 درصد) از این دانشجویان دارای نشانه های مرضی این اختلال می باشند. به عبارت دیگر، تعداد 217 نفر (6/6 درصد) مشتمل بر100 دختر (1/5 درصد) و 117 پسر (9 درصد) از این دانشجویان بر اساس نمره کلی مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان دارای نشانه های تشخیصی این اختلال بودند. هم چنین بررسی همبستگی بین نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و مؤلفه کندی زمان شناختی نشان داد کندی زمان شناختی بیشترین همبستگی را با نشانه نارسایی توجه (73/0r=) دارد.
نتیجه گیری:شیوع بالای نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در بین دانشجویان، ضرورت پیشگیری و اعمال برنامه های درمانی را برای این اختلال نشان می دهد.
بررسی یادگیری یک الگوی حرکتی دست در کودکان 10-8 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه سه شیوه ارایه بازخورد در کودکان جهت فراگیری یک تکلیف حرکتی دست است که مستلزم هماهنگی فضایی و زمانی بود.
مواد و روش ها: سی کودک با دامنه ی سنی 8 تا10 ساله به صورت تصادفی در سه گروه بازخوردی متفاوت (100درصدی – حذفی– خودکنترل) جایگزین شدند. این پژوهش در طی سه روز به انجام رسید. در روزهای اول و دوم، در هر روز آزمودنی ها به تعداد 100 کوشش به تمرین تکلیف مورد نظر پرداختند و در طی روزهای دوم و سوم آزمون های یادداری و در روز سوم آزمون بازاکتساب به عمل آمد.
یافته ها: جهت پردازش داده ها در مراحل اکتساب و یادداری از آزمون ANOVAبا اندازه گیری های مکرر استفاده شد، که نشان داد در روز اول تمامی آزمودنی ها بر دقتشان به شکل معنی داری افزوده اند اما در روز دوم این افزایش دقت قابل مشاهده نیست. در آزمون های یادداری نیز مشخص شد که تفاوت معنی داری بین آزمون های یادداری وجود ندارد بدین معنی که 100 کوششی تمرینی که در روز دوم صورت گرفته است سبب ارتقا یادگیری آزمودنی ها نشده است. گروه بازخوردی 100 درصدی در آزمون های یادداری عملکرد بهتری از گروه های دیگر داشت به شکل که تفاوت عملکردی این گروه نسبت به گروه حذفی معنی دار بود. جهت پردازش داده ها در مرحله بازاکتساب از آزمون ANOVA یک سویه استفاده شد که نشان داد گروه بازخوردی 100 درصدی عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشته به شکلی که این عملکرد در مقایسه با گروه حذفی معنی دار بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ارایه بازخورد بیشتر می تواند سبب ارتقا یادگیری کودکان شود (مغایر با فرضیه هدایت) و نباید انتظار داشت کودکان به سرعت در کسب مهارت های حرکتی پیشرفت نمایند.
مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری، روش های ویژه ای هستند که والدین در تربیت فرزندان خویش به کار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی صورت گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر ( 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی) به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P). هم چنین آزمون تحلیل واریانس چند متغییره نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی برنامه های آموزش خانواده به ویژه برنامه های آگاهی از سبک های فرزند پروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است. هم چنین پیشنهاد می شود که سبک فرزندپروری اقتداری به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی آموزش داده شود.
بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی نسخه فارسی پرسش نامه جهت گیری زندگی مبسوط (ELOT-P)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی واگرایی و همگرایی نسخه فارسی پرسش نامه جهت گیری زندگی مبسوط (ELOT-P یا Extended Life Orientation Test- Persian Version) بود.
مواد و روش ها: در ابتدا ELOT به زبان فارسی برگردانده شد. سپس با استفاده از روش ترجمه معکوس شکاف های موجود در ترجمه شناسایی و اصلاح شدند. در نهایت پس از اجرای مقدماتی و رفع اشکالات سؤالات، پرسش نامه نهایی به همراه مقیاس رضایت از زندگی (SWLS یا Satisfaction with Life Scale) و پرسش نامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) بر دانشجویان گروه نمونه شامل 332 نفر (213 زن و 119 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز اجرا شدند.
یافته ها: در این پژوهش برای بررسی ساختار عاملی، ابتدا تحلیل عاملی اکتشافی (EFA یا Exploratory Factor Analysis) با استفاده از روش مؤلفه های اصلی و چرخش varimax روی 15 سؤال ELOT انجام شد. بررسی نمودار Scree و هم چنین تحلیل موازی Horn، راه حل دو عاملی را نشان داد. بررسی بارهای عاملی حاکی از آن بود که دو سؤال بار پایین و مساوی روی دو عامل دارند. این سؤال ها حذف شدند و تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی برای بار دوم روی 13 سؤال باقی مانده اجرا شد. نتایج به وضوح دو عامل را نشان دادند. عامل اول 68/25 درصد و عامل دوم 87/11 درصد واریانس مجموعه سؤال ها را تبیین می کردند. همانند مقیاس های پرسش نامه اصلی این عوامل بر اساس محتوای سؤال ها بدبینی و خوش بینی نامگذاری شدند. پایایی مقیاس های ELOT-P با استفاده از روش همسانی درونی (alpha) محاسبه شد. ضریب alpha برای مقیاس های بدبینی و خوش بینی به ترتیب برابر 83/0 و 71/0 به دست آمد. به منظور سنجش روایی واگرایی و همگرایی همبستگی بین نمرات مقیاس های خوش بینی و بدبینی با اندازه های مختلف بهزیستی روان شناختی (رضایت از زندگی و نشانگان افسردگی) محاسبه شد. نتایج نشان داد که بدبینی با افسردگی و خوش بینی با رضایت از زندگی همبستگی مثبت و معنی داری دارند. هم چنین رابطه بین خوش بینی با بدبینی و افسردگی با رضایت از زندگی منفی و معنی دار بود. نتایج ضرایب alpha و هم چنین ضرایب همبستگی نشان می دهد که پایایی و روایی مقیاس ها در سطح قابل قبول می باشد.
نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسش نامه جهت گیری زندگی مبسوط (ELOT-P) دارای ویژگی های روان سنجی مناسب برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی و موقعیت های مشاوره ای می باشد.
نقش پیش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در ماندگاری درمان اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در پیش بینی کنندگی ماندگاری در درمان طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی همبستگی بود که به شکل مقطعی اجرا شد. نمونه مورد مطالعه 100 نفر از معتادان خود معرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان در سال 92-91 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه جهت گیری مع نوی معتادان جورج و پرسش نامه بار روانی معتادان زاریت و همکاران استفاده شد که توسط بیماران و مراقبان آن ها تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 18 SPSS و بکارگیری روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون رگرس یون چندگانه و همبستگی پیرسون)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های معتادان با ماندگاری در درمان معتادان رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 p<). به این ترتیب بار روانی خانواده های معتادان، پیش بینی کننده منفی و معنی دار ماندگاری در درمان می باشد و قادر است 10 درصد (10/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین کند. هم چنین یافته ها نشان داد جهت گیری مع نوی معتادان، پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ماندگاری در درمان بوده و قادر است 20 درصد (20/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین نماید.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها از جمله عوامل تأثیرگذار و پیش بینی کننده ماندگاری درمان محسوب می شوند، لذا پیشنهاد می شود در فرایند درمان معتادان و به خصوص به همراه خانواده درمانی، پیشینه مذهبی فرد با تأکید بر بعد معنوی به عنوان مرکز ثقل همه ابعاد انسانی مورد توجه قرار گیرد.