تحقیقات علوم رفتاری
تحقیقات علوم رفتاری دوره پانزدهم پاییز 1396 شماره 3 (پیاپی 49) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 3 نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بودند، تأیید گردید.
نتيجه گيري: کاربرد زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، می تواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ابتلا به چاقی در کودکی به عنوان یک معضل بهداشتی جهانی و رو به رشد، زمینه بروز بسیاری از بیماری های مزمن در بزرگسالی را فراهم می نماید و با مشکلات روان شناختی- اجتماعی متعددی مانند کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی همراه است. بنابراین، در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخله ای جدید و مناسب، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد و مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه صورت گرفت. نمونه مورد بررسی شامل 24 دانش آموز دختر 10 تا 12 ساله مبتلا به چاقی یا اضافه وزن (BMI بیشتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع) در سال تحصیلی 1394 بود که به روش خوشه ای- تصادفی از میان یکی از مدارس دخترانه ناحیه 1 شهر اصفهان انتخاب شدند. مادران هر دو گروه طی 4 جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی به صورت 6 جلسه دو ساعته و به شیوه گروهی تنها بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. داده ها به وسیله مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg self-esteem scale یا RSES) و فرمول تعیین BMI جمع آوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی، تأثیر معنی داری بر BMI و عزت نفس داشت (05/0 ≥ P).
نتيجه گيري: از مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی می توان جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق استفاده نمود.
اثربخشی شناخت درمانی بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 یکی از انواع اختلالات متابولیک و فیزیولوژیک بدن است که ارتباط مستقیمی با الگوی رفتاری و سبک زندگی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی شناخت درمانی بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماري پژوهش را کليه بیماران مبتلا به ديابت نوع 2 در طیف سني 25 تا 45 سال که به کلينيک ديابت بيمارستان گنجويان دزفول مراجعه کرده بودند و یک سال از بیماری آنان گذشته بود، تشکیل داد. از میان آن ها، 40 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه دو ساعته مداخله درمان شناختی را به شیوه گروهی و به صورت هفتگی دریافت کرد. گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار داشت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: شناخت درمانی منجر به کاهش هموگلوبین گلیکوزیله گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پيگيري شد؛ در حالی که گروه شاهد تغییر معنی داری را در پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان نداد.
نتيجه گيري: آموزش شناخت درمانی می تواند در کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثر باشد.
نقش طرحواره های هیجانی در پیش بینی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی و اضطراب تأثیر زیادی بر میزان عملکرد، کیفیت زندگی، مدت بستری و نتیجه درمانی بیماران مبتلا به سرطان دارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های هیجانی در پیش بینی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 250 بیمار مبتلا به سرطان بستری در بخش آنکولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس طرحواره های هیجانی Leahy ( Leahy Emotional Schema Scale یا LESS)، مقیاس اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) و نسخه دوم مقیاس افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory یا BDI-II) جمع آوری گردید و با استفاده از روش آماری همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رابطه معنی داری بین تمام زیرمقیاس های طرحواره های هیجانی با افسردگی و اضطراب مشاهده شد (05/0 > P). از بین طرحواره های هیجانی، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، ارزش های والا، گناه، خودآگاهی و تلاش منطقی، توانایی پیش بینی افسردگی بیماران مبتلا به سرطان را داشت که در مجموع، 38 درصد از واریانس و تغییرپذیری افسردگی توسط این متغیرها تبیین گردید. همچنین، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، سرزنش، تلاش منطقی و گناه در پیش بینی اضطراب بیماران مبتلا به سرطان نقش داشت و 24 درصد از واریانس و تغییرپذیری اضطراب توسط این متغیرها تبیین شد.
نتيجه گيري: طرحواره های هیجانی نقش مهمی در پیش بینی میزان افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان دارد. بنابراین، طراحی مداخلات روان شناختی در این زمینه توأم با شناسایی و تعدیل طرحواره های هیجانی منفی، می تواند منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در این بیماران گردد.
رابطه ذهن خوانی و رضایت زناشویی با نقش واسطه سلامت عمومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناخت حاکم بر ذهن زن و شوهر (ذهن خوانی) و وجود اختلالات روانی، از جمله عوامل مشکل ساز بین زوجین می باشد. با توجه به این که تاکنون رابطه بین این متغیرها در سطحی فراتر از روابط ساده مورد بررسی قرار نگرفته است، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ذهن خوانی بر رضایت زناشویی با نقش واسطه سلامت عمومی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد بررسی را تمامی زوجینی که در سال 95-1394 به مراکز مشاوره کرمان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 82 زوج (164 نفر) از سه مرکز مشاوره با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس رضایت زناشویی (ENRICH Couple Scale یا ECS)، آزمون ذهن خوانی (Reading the Mind in the Eyes Test یا RMET) و پرسش نامه سلامت عمومی (28-General Health Questionnaire یا 28-GHQ)پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تأثیر مستقیم ذهن خوانی بر علایم جسمانی (37/0- = β، 01/0 ≥ P)، اختلال در کارکرد اجتماعی (29/0- = β، 05/0 ≥ P)، افسردگی (34/0- = β، 01/0 ≥ P) و حل تعارض (22/0- = β، 05/0 ≥ P) معنی دار بود؛ در حالی که بر تحریف آرمانی (11/0 = β، 01/0 ≥ P) و رضایت زناشویی (10/0 = β، 05/0 ≥ P) اثر غیر مستقیم و معنی داری داشت که این اثر از طریق نقش واسطه افسردگی اعمال شد. در نهایت، متغیرهای پژوهش 20 درصد از واریانس کل رضایت زناشویی را تبیین نمودند.
نتيجه گيري: رابطه بین ذهن خوانی و رضایت زناشویی، خطی و ساده نبود و متغیرهایی همچون افسردگی در این رابطه نقش واسطه جزیی داشتند؛ به گونه ای که تأثیر ذهن خوانی از طریق سلامت روان، موجب افزایش هرچه بیشتر رضایت زناشویی می شود.
بررسی اثربخشی آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر بازی بر مبنای هوش میان فردی Gardner بر مهارت اجتماعی و شادی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده رفتار کودکان، بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر بازی بر مبنای هوش میان فردی Gardner بر مهارت اجتماعی و شادی کودکان پیش دبستانی بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. ابتدا یکی از مراکز پیش دبستانی با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب گردید و تمام کودکان آن مرکز با استفاده از پرسش نامه مهارت هاي اجتماعي Matson (Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters یا MESSY) جهت بررسی میزان مهارت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت، 24 نفر که نمره پایین تری کسب کردند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار داده شدند. مادران همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، مقیاس هوش چندگانه Gardner، پرسش نامه شادی کودکان مبتنی بر مقیاس شادکامی آکسفورد
(Oxford Happiness Inventory یا OHI) تطبیق داده شده برای کودکان و مقیاس MESSY را تکمیل نمودند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر بازی بر مبنای هوش میان فردی Gardner قرار گرفتند.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین میزان شادی و مهارت اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد وجود داشت (050/0 > P).
نتيجه گيري: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، توصیه می گردد از آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر مقیاس هوش میان فردی Gardner جهت افزایش مهارت های اجتماعی و شادی کودکان پیش دبستانی استفاده شود.
بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی و عناصر صوری هنردرمانی در بیماران روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی با عناصر صوری هنردرمانی بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی شهید مدرس اصفهان و مرکز بیماران اعصاب و روان پرستو بود که از میان آن ها، 60 نفر شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (14 مرد و 16 زن) و 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (13 مرد و 17 زن) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه سبک های دفاعی (Defense Style Questionnaire یا DSQ)، آزمون ترسیم نقاشی شخصی در حال چیدن سیب از درخت (Person Picking an Apple from a Tree یا PPAT) و مقیاس عناصر صوری هنردرمانی (Formal Elements of Art Therapy Scale یا FEATS)، جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی Pearson، Independent t و تحلیل واریانس دو متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: همبستگی مثبت و معنی داری بین مکانیزم های دفاعی شوخی، تصعید، فرونشانی، باطل سازی، واکنش وارونه و دلیل تراشی با عناصر صوری تلفیق، سطح رشدی، کیفیت خط، منطق، چرخش، جزییات اشیا و محیط و تناسب رنگ مشاهده شد. بین مکانیزم های دفاعی فرافکنی، برون ریزی، جداسازی، انکار، جابه جایی و بدنی سازی با عناصر صوری تلفیق، واقع گرایی، حل مسأله، سطح رشدی، جزییات اشیا و محیط، کیفیت خط، برجستگی رنگ و منطق نیز همبستگی منفی معنی داری وجود داشت. دو گروه بیماران دوقطبی و اسکیزوفرنی در همه عناصر صوری هنردرمانی به جزء عنصر چرخش، با یکدیگر تفاوت داشتند. علاوه بر این، تفاوت جنسیتی در سه عنصر تلفیق، سطح رشدی و کیفیت خط مشاهده گردید.
نتيجه گيري: بر اساس نتایج به دست آمده، FEATS قادر خواهد بود مکانیزم های دفاعی بیماران را شناسایی کند. همچنین، به نظر می رسد این مقیاس توانایی غربالگری و تشخیص بیماری های روانی را دارد.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه درمانی پذیرش و تعهد بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به اختلال بیش فعالی- نقص توجه با همسرانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همان گونه که والدین بر افراد خانواده تأثیر می گذارند، فرزندان نیز با ویژگی های شخصیتی، رشدی و رفتاری خود، تأثیراتی را بر رفتار والدین دارند. اختلالات رفتاری یکی از فرزندان از جمله بیش فعالی- نقص توجه (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) اغلب به صورت عامل استرس زایی برای خانواده درک می شود و می تواند همه جنبه های خانواده از جمله رابطه مادران با همسرانشان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به ADHD با همسرانشان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه آزمایشی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 9 ماهه همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود که در سال 1392 به کلینیک ها و مطب روان پزشکان مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادرانی که در شاخص تنیدگی والدینی (Parenting Stress Index یا PSI)، بالاترین نمره تنیدگی را در روابط با همسر کسب کردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت استرس به شیوه ACT اجرا شد و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت بررسی فرضیه پژوهش، از PSI زیرمقیاس روابط با همسر استفاده گردید که قبل و بعد از مداخله و 9 ماه پس از مداخله توسط مادران تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد وجود داشت (001/0 = P) که این یافته حاکی از بهبود روابط با همسر در مادران بود.
نتيجه گيري: آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ACT، می تواند باعث بهبود روابط زنان دارای فرزند ADHD با همسرانشان شود.
مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد تحت درمان در بیمارستان های شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. طرحواره های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (1500 نفر)، 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (20 نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه های آزمایشی در 12 جلسه گروه درمانی به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود.
نتيجه گيري: روش های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری و ناتوانی فرزندان، یکی از منابع عمده پریشانی والدین به خصوص مادران به شمار می رود و سلامت و بهزیستی روانی آن ها را به خطر می اندازد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نيمه آزمايشي همراه با پيش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بر روی 16 نفر از مادران کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم دارای پرونده در بهزیستی شهر سبزوار انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد تخصیص یافتند. گروه آزمايش تحت مداخله 8 جلسه اي رویکرد ACT قرار گرفتند؛ در حالي که گروه شاهد هیچ مداخله اي را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (Pennsylvania State Worry Questionnaire یا PSWQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (Intolerance of Uncertainty Scale یا IUS) و شاخص شدت بی خوابی (Insomnia Severity Index یا ISI) در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد ACT منجر به کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (001/0 = P)، نگرانی (001/0 = P) و بی خوابی (001/0 = P) مادران گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد شد.
نتيجه گيري: روش ACT تأثیر بسزایی در کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم دارد و درمانگران می توانند از این رویکرد درمانی در جهت کاهش تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی این مادران استفاده نمایند.
بررسی نیم رخ روان شناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحی های چاقی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دليل تغيير در شيوه زندگي و الگوي تغذيه اي، شيوع چاقي افزايش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روش های کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی می روند و به علت عدم توجه به عوامل روان شناختی، دوباره با شکست مواجه می شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیم رخ روان شناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحی های چاقی انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال 92-1391 انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس (115 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسش نامه ویژگی های شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسش نامه 36 سؤالی سنجش کیفیت زندگی (36-Short form یا 36-SF) و پرسش نامه مکانیزم مقابله ای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمع آوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرم افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگی های شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیت پذیری پایین ترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبک های مقابله ای با استرس مربوط به حل مسأله و مسأله مداری و پایین ترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابله ای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود.
نتيجه گيري: افراد مراجعه کننده برای جراحی های چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبک های حل مسأله برای مقابله با استرس ها استفاده می کنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار می باشند. این ویژگی ها می تواند بر روند درمان و برگشت پذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.
کشف عوامل مؤثر بر تنظیم هیجان: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جا که تجربه هیجان بخش مهمی از زندگی انسان ها را به خود اختصاص می دهد، تنظیم هیجان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن می تواند نقش تأثیرگذاری در زندگی فرد داشته باشد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، کشف عوامل مؤثر بر تنظیم هیجان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کیفی به روش داده بنیاد بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی انجام پذیرفت. جامعه آماری، زنان متأهل شهر اصفهان بودند. نمونه گیری به روش هدفمند و در حد اشباع 10 نفر از زنان متأهل که به منظور ثبت نام در کلاس های آموزشی به فرهنگ سرا مراجعه کرده بودند، انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد.
یافته ها: با توجه به مصاحبه های انجام شده با زنان متأهل، نتایج تحلیل محتوا 7 مقوله هسته ای شامل عوامل زیستی، عوامل درون فردی، عوامل روان شناختی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی، عوامل محیطی اجتماعی و عوامل راهبردی و 16 مقوله فرعی را نشان داد.
نتيجه گيري: با توجه به عوامل هسته ای به دست آمده از نتایج تحقیق حاضر، تنظیم هیجان زنان یک مسأله زیستی، روانی و اجتماعی (Biopsychosocial) می باشد. بنابراین، به پژوهشگران و درمانگران توصیه می گردد در بررسی تنظیم هیجان زنان در کنار عوامل درون فردی و روان شناختی، به عوامل خانوادگی، زوجی، اجتماعی و زیستی نیز توجه کنند تا به این وسیله بتوانند از نتایج مؤثرتری در این زمینه بهره مند شوند.
بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت و آژیتاسیون بیمار در بخش های روان پزشکی و شرایط مهار فیزیکی و دارویی بیمار باید مد نظر قرار گیرد. با وجود این که برخی افراد مهار کردن بیماران را برای کنترل خشونت لازم می دانند، اما بسیاری معتقد هستند که مهار بیماران روانی نوعی تجاوز به حقوق انسان می باشد و در واقع، از عوارض جسمی و روانی آن بیم دارند. بنابراین، با توجه به این که میزان موارد مهار کردن بیماران در واحدهای روا ن پزشکی به عنوان یک شاخص بهداشتی محسوب می شود و همچنین، با در نظر گرفتن آثار منفی این مداخلات، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان انجام شد.
مواد و روش ها: در این پژوهش از یک فرم جمع آوری اطلاعات محقق ساخته شامل خصوصیات دموگرافیک و تشخیص روان پزشکی بیمار و نیز اطلاعاتی در مورد فرایند مهار بیمار استفاده گردید. برای هر یک از موارد مهار در طی انجام مطالعه یک فرم تکمیل شد و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: درطول دوره پژوهش (1 ماه)، 144 بیمار تحت انواع مهار قرار گرفتند و 399 بار مهار فیزیکی یا دارویی بیمار به صورت مجزا یا هم زمان انجام شد. بیشتر موارد مهار فیزیکی در اتاق عمومی بیماران، به روش دو اندام، توسط دو نفر از کارکنان و به مدت 1 تا 8 ساعت صورت گرفت. متداول ترین علت مهار فیزیکی و مهار دارویی به ترتیب خشونت کلامی و بی خوابی بود. طی انجام مطالعه، هیچ عارضه دارویی مشاهده نشد و درد به عنوان بیشترین عارضه در مهار فیزیکی گزارش گردید. متداول ترین داروی مورد استفاده به منظور مهار دارویی، هالوپریدول بود.
نتيجه گيري: دانستن نحوه مهارهای فعلی باعث می شود تا با تغییر فرهنگ و دور شدن از روش های مهار طاقت فرسا و تحمل ناپذیر، راه برای اجرای مهارهای فیزیکی و دارویی مدرن که منجر به عدم محرومیت بیماران و افزایش انگیزه آنان در باقی ماندن در درمان می شود، هموار گردد.
مدیریت افسردگی از دیدگاه طب تلفیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی، از جمله شایع ترین مشکلات روان پزشکی محسوب می شود که در صورت عدم درمان، نتایج زیانباری را در عملکرد فرد به وجود می آورد. درمان رایج این اختلال شامل مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین (Serotonergic Substance Reuptake Inhibitors یا SSRIs)، ضد افسردگي های سه حلقه ای (Tricyclic Antidepressants یا TCAs)، چهار حلقه ای و مهار کننده های مونوآمین اکسیداز (Monoamin Oxidase Inhibitors یا MAOIs) می باشد. در بعضی منابع، درمان های گیاهی نیز برای درمان این اختلال توصیه شده است.
مواد و روش ها: مطالعه مروری حاضر با هدف بررسی درمان های رایج و گیاهی درمان اختلال افسردگی انجام شد. مطالب مربوط به موضوع افسردگی از منابع مختلف پزشکی ایرانی جمع آوری و سپس با مشورت با استادان صاحب نظر، جمع بندی و تدوین گردید. روش های درمانی استاندارد مطرح در کتاب ها و مقالات پزشکی رایج نیز مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت، درمان های افسردگی از هر دو دیدگاه جمع بندی و ارایه شد.
یافته ها: در مطالعات مختلف، داروهای گیاهی اثرات قابل توجهی در درمان افسردگی نشان داده اند و می توانند انتخاب مناسبی برای درمان این اختلال در همراهی با داروهای رایج باشند.
نتيجه گيري: از میان درمان های مؤثر جهت درمان افسردگی بر حسب شدت آن، شغل، مدت افسردگی، عود افسردگی و سایر بیماری های همراه، پزشک معالج اقدام به استفاده از مناسب ترین و ارزان ترین روش موجود خواهد کرد. در این راستا، انجام مطالعات وسیع تر ضروری به نظر می رسد تا جنبه های بیشتری از اثربخشی و بی عارضه بودن درمان های مکمل را آشکار نماید.
شاخص های کاربردی در رويکردهای درماني اختلالات افسردگی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بر اساس مطالعات انجام گرفته پیرامون تدوین درمانی اختصاصی و کاربردی در اختلالات افسردگی مزمن، محدودیت ها و نیز نارسایی های متعددی وجود دارد و شناسایی شاخص های کاربردی در رويکردهای درماني قبلی می تواند موجب تدوین درمانی جامع و کاربردی در این اختلالات گردد.
مواد و روش ها: مقاله حاضر به روش مروری ساده (Narrative review) بود و بر این اساس، با بررسی تحقیقات پیشین مرتبط با این اختلالات، از پایگاه هایی مانند PubMed و ScienceDirect، رویکردهای درمانی و مهم ترین شاخص های کاربردی در درمان اختلالات افسردگی مزمن از 71 مطالعه مداخله استخراج گردید.
یافته ها: بر اساس بررسی نتایج مطالعات قبلی، دانش مربوط به اثربخشی درمان های روانی- اجتماعی بر اختلال افسردگی مزمن با کمبودهای فراوانی همراه است و اغلب نتایج تعمیم داده شده در افسردگی مزمن مربوط به افسردگی اساسی می باشد. روان درمانی روان پویشی، درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، روان درمانی بین فردی (Interpersonal psychotherapy یا IPT)، روان درمانی تحلیلی شناختی- رفتاری، گروه درمانی و درمان خانواده محور بر افسردگی مزمن مؤثر بود. هرچند نقاط ضعف عمده ای در هر کدام وجود داشت. زمان محدود، ارایه منطق صریح برای درمان، موضع فعالانه درمانگر، تمرکز بر روی مشکلات کنونی، خودبازبینی از تغییر و پیشرفت، ارایه تکالیف منظم و نگهدارای از دستاوردها، ترکیب دارو، روان درمانی و مداخله مبتنی بر خانواده، عناصر مشترک حاصل از بررسی درمان های صورت گرفته در درمان اختلالات افسردگی مزمن بود.
نتيجه گيري: در مقایسه با پژوهش در درمان افسردگی اساسی، پشتوانه تحقیقاتی در روان درمانی برای افسردگی مزمن به نسبت جوان می باشد و نیاز به تحقیق در این زمینه ضروری به نظر می رسد.