هدف این مقاله، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در رشد اقتصادی در دو گروه ازکشورهای با درآمد متوسط پایین(LMI) و کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD) با استفاده از تلفیق آمارهای سری زمانی و مقطعی برای کشورهای مختلف میباشد.در این خصوص، ابتدا با توجه به مبانی نظری و ادبیات موضوع، شش عامل نرخ تورم، رشدسرمایهگذاری خصوصی، نرخ رشد سرمایهگذاری دولت، درجه باز بودن اقتصاد و سهم مخارجمصرفی دولت از تولید ناخالص داخلی، که به اعتقاد اقتصاددانان میتوانند به عنوان متغیرهایتوضیحی، نقش تعیین کنندهای در رشد اقتصادی داشته باشند، وارد معادله رشد شدهاند. درمرحله بعد، با توجه به محدودیتهای آماری، 17 کشور از گروه کشورهای با درآمد متوسط پایینو 14 کشور از گروه کشورهای او.ای.سی.دی. انتخاب شدهاند. سپس آمار سری زمانی سالانهبرای متغیرهای مورد مطالعه از سال 1980 تا 1996 برای گروه کشورهای با درآمد متوسطپایین و از سال 1980 تا 1995 برای گروه کشورهای او.ای.سی.دی، از نرمافزار کامپیوتریشاخصهای توسعه جهانی استخراج شده است. در ادامه، با استفاده از مدلهای پانل دیتا، تحتفرضیات اثرات مشترک، اثرات ثابت و اثرات تصادفی، به تخمین توابع رشد اقتصادی برای هریک از گروههای دوگانه فوق پرداختهایم. نتایج تجربی اقتصادسنجی بهدست آمده، نشانمیدهد که افزایش سهم مخارج مصرفی دولت از تولید ناخالص داخلی در هر دو گروه کشورها،اثر منفی بر رشد اقتصادی دارد. از سوی دیگر، مطابق نتایج به دست آمده، رابطه مستقیممعناداری بین نرخ رشد صادرات و نرخ رشد اقتصادی در بین هر دو گروه کشورها قابل مشاهدهاست. نکته مهم دیگر، اثر تورم به روی رشد اقتصادی میباشد. مطابق نتایج به دست آمده،هنگامی که نرخ تورم در سطح پایینی قرار دارد (نرخهای یک رقمی) تورم اثر معناداری بر رشدندارد، در حالی که وقتی نرخهای تورم در کشورها بالاست، افزایش آن موجب کاهش رشداقتصادی میگردد. از نتایج دیگر این مطالعه، این است که اگرچه نرخ رشد سرمایهگذاریخصوصی و دولتی در گروه کشورهای با درآمد متوسط پایین هر دو اثر مثبتی بر رشد دارند، امااثر سرمایهگذاریهای بخش خصو