یکی از آسیب ها و نقاط ضعف آشکار عدم توفیق برنامه های پنج ساله توسعه کشور، فقدان یا ضعف شدید ساختارها، نهادها و سازوکارهای انگیزه - سازگار (سازوکارهای انگیزشی کارا و اثربخشِ خودتنظیم) برای عوامل اجرایی غیرمتمرکز است. نظریه طراحی سازوکار برای حل این مسئله مهم و لحاظ کردن مستقیم انگیزه های درونی اقتصادی عوامل اجرایی در سیاستگذاری ها و برنامه های توسعه مطرح گردیده و در دهه های اخیر کاربرد فراوانی داشته است. طراحی سازوکار هنر طراحی قواعد بازی برای دستیابی به اهداف یا آثار مطلوب جمعی است. برای استفاده از طراحی سازوکار در برنامه ریزی و سیاستگذاری، ابتدا اهداف یا آثار مطلوب جمعی توسط سیاستگذاران و برنامه ریزان مرکزی تعیین می شوند، سپس قواعد بازی برای ایجاد انگیزه های کافی در عوامل اجرایی به منظور انجام فعالیت های همراستا با اهداف اجتماعی سیاستگذاران و برنامه ریزان تعیین می گردند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سیاست ها و اهداف کلان و قوانین و مقررات متعالیِ مورد نظر سیاستگذاران و برنامه ریزان مرکزی، مادامی که با طراحی و استقرار سازوکارهای کارا و اثربخشِ خودتنظیمِ برانگیزاننده و بازدارنده عوامل اجرایی غیرمتمرکز پشتیبانی نشوند، در عمل تضمینی برای اجرای شایسته آن ها وجود ندارد. بنابراین، استفاده کاربردی از این نظریه مدرن در برنامه هفتم توسعه کشور ضرورت دارد.