این مطالعه با هدف تبیین وضعیت کتابهای فارسی دورۀ دبستان از نظر صحت و اعتبار علمی انجام شده است. روش این مطالعه کیفی و نوع آن اسنادی است و بر اساس آن، اسناد مورد نظر، یعنی کتابهای فارسی(خوانداری) شش پایۀ دبستان بررسی و با توجه به هدف تحقیق، فیش برداری شد. به گونه ای که ابتدا بخشهای ظاهراً ناصحیح آنها استخراج، سپس اشکالات احتمالی با منابع معتبر همچون فرهنگها و دیگر مراجع مطابقت داده شد. شواهدی که با منابع همخوانی و سازگاری داشت، حذف شد و تنها اشکالات ناساز با منابع، در فرایند بررسی حفظ شد و مصداق عدم صحت به حساب آمد. در مرحله بعد، اشکالات و قسمتهای ناصحیح محتوای کتابهای مورد نظر در چند بخش و به ترتیب فراوانی، دسته بندی و تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که بیشتر مطالب کتابهای بررسی شده به لحاظ علمی صحیح است، اما پاره ای از موضوعات صحت لازم را ندارد. مصادیق عدم صحت و اعتبار علمی محتوای این کتابها در زمینه های توضیحات واژگانی، متن درسها، نام نامه، ویرایش، اطلاعات ادبی، کاربرد واژگان، مأخذدهی و در نهایت ساختار کتابها قابل دسته بندی است. افزون بر این، می توان گفت هرچه محتوای درسها تخصصی تر و ادبی تر می شود یا در متنها اطلاعات زبانی و ادبی بیشتری ارائه می شود، تعداد خطا ها نیز افزایش می یابد. باتوجه به اینکه محتوای درسی ناصحیح یا مخدوش، درک و دریافت مخاطبان را دچار اشکال و اختلال می کند و منجر به بدفهمی می شود، بایسته است مدیران، برنامه ریزان و مؤلفان، زمینۀ بررسی، اصلاح و بهسازی کتابهای درسی را فراهم نمایند.