رویکرد قابلیت که از سوی اقتصاددان شهیر و برنده جایزه نوبل، آمارتیا سن، ارائه شده، روشها و پایه های اطلاعاتی سنجش رفاه فردی و اجتماعی را دگرگون کرده است. از بدو معرفی این رویکرد تاکنون بسیاری از شاخه های علمی- مانند اقتصاد رفاه، فلسفه اخلاق، علوم سیاسی و توسعه- به منظور گسترده تر کردن چارچوبهای سنجشی خود از این رویکرد بهره گرفته اند. در این مقاله، ابتدا با بهره گیری از یک مرور ادبیات جامع و گسترده در زمینه قابلیتهایی که در رویکرد قابلیت آمارتیا سن برای نظامهای آموزش عمومی توصیه شده، فهرستی از قابلیتهای پایه برای نظام آموزش عمومی ابتدایی احصاء شده است. به منظور بومی سازی فهرست و انطباق آن با شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران، این فهرست مورد پیمایش خبرگان قرار گرفته است. این پیمایش با به کارگیری تکنیک دلفی انجام گرفته و هدف آن تعیین میزان اهمیت هر یک از قابلیتهای فهرست بوده است. افزون بر این در طول پیمایش از خبرگان خواسته شده تا قابلیتهایی را ارائه کنند که برای نظام آموزش ابتدایی ایران ضروری اند، اما در فهرست اشاره ای به آنها نشده است. قابلیتهای مورد اجماع خبرگان در فهرست نهایی شامل این موارد است: ارتباطات اجتماعی، توانایی انتخاب، صبر و مدارا، قانون مداری، یادگیری، تفکر انتقادی، توانایی مباحثه، خردورزی جمعی، خلاق بودن، احترام، یکپارچگی عاطفی، سواد فناورانه، تصور روایتی، سواد خواندن و نوشتن، توجه به و صیانت از دیگر گونه های حیات، بازی/فعالیتهای تفریحی و ورزشی، امید و آرزو، شناخت مواریث هویتی و ملی و تعادل میان نگرش ملی و جهانی.