هوش عاطفی (توانایی به کارگیری احساسات و عواطف) برای تسهیل حل مسئله در کارایی اعضای گروه و جامعه پذیری نقش مهمی ایفا می کند. گسترش عواطف مثبت در داخل گروه ها، همکاری و مشارکت اعضای گروه را تسهیل کرده و تعارض را کاهش می دهد و میزان کارایی اعضای گروه را بهبود می بخشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش عاطفی با جامعه پذیری سازمانی و کار گروهی در کارشناسان تربیت بدنی ادارات آموزش و پرورش استان خراسان رضوی است. نوع پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی هم بستگی بوده و به روش میدانی اجرا گردیده است. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان تربیت بدنی ادارات آموزش و پرورش استان خراسان رضوی بود که تعداد 52 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین هوش عاطفی و ابعاد آن با جامعه پذیری سازمانی و کار گروهی در کارشناسان تربیت بدنی وجود دارد. هیچ گونه رابطه معناداری بین ویژگی های جمعیت شناختی با متغیر های اصلی پژوهش مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر وجود رابطه مثبت و معنادار بین هوش عاطفی و ابعاد آن با جامعه پذیری سازمانی و کار گروهی، پیشنهاد می شود که سازمان ها در استخدام کارکنان علاوه بر هوش شناختی کارکنان، به عوامل هوش عاطفی و جامعه پذیری آن ها توجه خاصی مبذول دارند.