آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۴

چکیده

متخصصان و کارشناسان تعلیم و تربیت در مباحث خود از اصطلاحاتی همانند (صنعت آموزش و پرورش)، «مهندسی تعلیم و تربیت»، «رهبری آموزشی»، «ارزش افزوده دانش آموز»، «تولید دانش آموز ماهر»، «محصول آموزش و پرورش»، «مشتری آموزش و پرورش»، «راندمان تدریس»، «کیفیت کلاس»، «شاخص های ارزیابی» و… استفاده می کنند. این امر نشان می دهد که موفقیت های بخش صنعت، تاثیر زیادی در آموزش و پرورش داشته است؛ بنابراین، پیش از آنکه به بحث درباره امکان استفاده از تجارب بخش صنعت در آموزش و پرورش بپردازیم، بهتر است درباره چگونگی این امر سخن بگوییم. بی شک، مدیریت کیفیت جامع بیشترین تاثیر را در ادبیات نوین آموزش و پرورش داشته است. تلاش های گسترده ای برای اجرای اصول مدیریت کیفیت جامع در آموزش و پرورش انجام شده است اما هنوز در مراحل ابتدایی کار هستیم. برخی از مدارس و دانشگاهها این اصول را در زمینه های بخش صنعت و با اهداف خاصی به کارگرفته اند ولی به کارگیری مدیریت کیفیت جامع در قلب تعلیم و تربیت یعنی در فرایند یاددهی- یادگیری- کمتر مورد توجه بوده است. این مقاله می کوشد با ارایه تعریفی از مدیریت کیفیت جامع، اصول چهارده گانه ادوارد دمینگ در صنعت و دلالت های آن در آموزش و پرورش به راهبردهای کیفیت در فرایند یاددهی- یادگیری در کلاس درس بپردازد. در انتها نیز یک الگوی طرح درس نمونه مبتنی بر مدیریت کیفیت جامع مطرح شده است.

تبلیغات