"برخی دانش آموزان، به رغم برخورداری از هوش طبیعی یا حتی بالاتر از طبیعی و دارا بودن حواس بینایی و شنوایی سالم، قادر به فراگیری مطالب آموزشی و مفاهیم ویژه با استفاده از روشهای متداول در مدارس نیستند. این قبیل دانش آموزان را، که در کتابهای روان شناسی با نامهای گوناگون نامیده اند، ساموئل کرک، در سال 1963، به عنوان کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری مطرح کرد. یکی از انواع ناتوانیهای یادگیری در دانش آموزان، ناتوانی یادگیری ریاضی است که حاکی از دشواریهایی در درک مفاهیم ریاضی است. در این پژوهش، اثربخشی سه روش آمرزش تکلیف، آموزش فرایند یا توانایی، و آموزش تکلیف- فرایند در آموزش ریاضی به دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بررسی و مقایسه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که میان نمره های پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها در آزمون پیشرفت تحصیلی اختلاف معناداری وجود دارد که ناشی از اجرای روشهای آموزش است. به عبارت دیگر یافته های پژوهش نشان می دهند که روش آموزش تکلیف، آموزش فرایند یا توانایی، و آموزش تکلیف- فرایند در آموزش ریاضی به آزمودنی ها موثر بوده است.
"