فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۵۶ مورد.
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۰۸-۹۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر تعامل اجتماعی کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 98-98 از مدرسه ویژه اختلال اتیسم بودند، از بین کل جامعه هدف به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام (گیلیام،1995) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و کنترل (20) قرار گرفتند، پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه به وسیله پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت (حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین تعامل اجتماعی دو گروه آزمایش و کنترل در سطح (P<01) تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این معنا که برنامه مداخله ای باعث افزایش نمرات تعامل اجتماعی کودکان اتیسم نسبت به مرحله پیش آزمون شده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی علاوه بر داشتن روایی محتوایی مناسب، بر تعامل اجتماعی کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا اثربخش بوده است. با توجه به اثربخشی برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی پیشنهاد می شود که این برنامه جهت ارتقای مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم در مراکز آموزشی و توانبخشی استفاده شود.
الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 57
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
اثربخشی برنامه خودتنظیمی کودک بر خود ادراکی و کیفیت دوستی کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
58 - 85
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه خودتنظیمی کودک بر خود ادراکی و کیفیت دوستی کودکان با نارسایی توجه / بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران 9-12 ساله با نارسایی توجه / بیش فعالی شهر تهران در سال 1400-1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه تدوین شده خودتنظیمی کودک اجرا شد درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خود ادراکی هارتر (2012) و کیفیت دوستی زهره وند و حجازی (1380) بود. نتایج نشان داد که مداخله خودتنظیمی کودک بر بهبود خود ادراکی و کیفیت دوستی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه خودتنظیمی کودک فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود بر بهبود خود ادراکی و کیفیت دوستی در کودکان با نارسایی توجه / بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای و یکپارچگی حسی بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
146 - 172
حوزه های تخصصی:
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است، حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی تقویت کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای در مقایسه با تقویت یکپارچگی حسی بود. مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری، تمام دانش آموزان با اختلال یادگیری دوره ابتدایی منطقه 2 و 5 تهران در سال 1400-1399 بودند. تعداد 30 دانش آموز 8 تا 11 ساله نارساخوان که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب، از لحاظ سن، جنسیت، هوشبر همگن شدند، به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم، آزمون نارساخوانی، ان بک و نیمرخ حسی ارزیابی شدند. بعد از 4 ماه مرحله پیگیری اجرا شد. به طور تصادفی، گروه آزمایش اول، مداخله آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بررایانه و گروه آزمایش دوم مداخله یکپارچگی حسی حرکتی را به مدت 20 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. پس از اتمام پژوهش مداخله ها بر روی کنترل اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس دوعاملی آمیخته بررسی شد. نتایج نشان دادند علائم نارساخوانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین گروه های (بازی رایانه ای، یکپارچگی حسی، کنترل) تفاوت معنادار داشتند (p<.001). هر دو مداخله بر علائم نارساخوانی دانش آموزان مؤثر بودند، مداخله تمرین های یکپارچگی حسی تأثیر پایدارتری بر علائم نارساخوانی داشت. درنهایت، توجه به الگوهای پردازش حسی و راهبردهای درمانی در تشخیص و آموزش دانش آموزان نارساخوان نتایج مؤثری دارد.
عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون: مطالعه پدیدارشناسی از تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 28
حوزه های تخصصی:
نشانگان داون از رایج ترین اختلال های کروموزومی می باشد . تولد کودکی با این نشانگان وضعیت ذهنی و روانی والدین و سایر اعضای خانواده را به طور چشمگیری تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون با توجه به تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان این حیطه بود. پژوهش به شیوه کیفی و به صورت پدیدارشناسی انجام گرفت. شرکت کنندگان در پژوهش 14 خانواده و 15 متخصص بودند که از طریق مصاحبهنیمه ساختاریافته تجارب زیسته خود را بیان کردند. داده ها طی سه مرحله کدگذاری شد و این سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. کدهای باز شامل 24 مفهوم و کدهای محوری متشکل از: حمایت های دریافتی، پذیرش، مهارت های مقابله ای، عملکرد فرزند با نشانگان داون، نگرانی و امنیت آینده بود. تجارب زیسته خانواده ها و متخصصان نشان داد حمایت های دریافتی خانواده ها، پذیرش کودک با نشانگان داون توسط خانواده و اجتماع، مهارت های مقابله ای خانواده، عملکرد فرزند با نشانگان داون و اطمینان از آینده فرزند عواملی مهم برای کیفیت زندگی خانواده به شمار می روند.
اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی) بوده است. آموزش شهروندی، دانش، مهارت و ادراک دانش آموزان را تجهیز نموده و نقش مؤثر ی در زندگی عمومی آن ها دارد. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و متخصصان برنامه ریزی درسی ویژه و کارشناسان سازمان استثنایی است. نمونه گیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و 24 نفر از خبرگان در این بخش شرکت کردند. از آنجایی که جامعه آماری 182 نفر (کارشناسان و مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی) و نمونه براساس جدول کوکران با خطای 0.1 تعداد 79 نفر محاسبه شده است. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل داده بنیاد به شناسایی شاخص های پژوهش مبادرت ورزیده و جهت اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار SMARTPLS استفاده شد. یافته ها: بر اساس آن ارتباط خطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله های محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها مشخص شد. نتیجه گیری: نتایج ارائه شده در این پژوهش نشان می دهد مهم ترین نتایج به دست آمده از مصاحبه ها بر محتوای آموزش شهروندی و روش های آموزش تأکید داشتند. در خصوص روش های تدریس و آموزش نیز، بر تشکیل گروه های غیررسمی و نظارت بر فعالیت گروه ها، یادگیری در عمل و روش های تدریس شاگرد محور و مشارکتی تأکید شده است.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی بازی درمانی شناختی – رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام گرفت. روش: این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 است که در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. با توجه به ساخت پژوهش و شرایط کنونی، از روش نمونه گیری دردسترس برای انتخاب نمونه استفاده شد. از این رو، نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پسر ابتدایی بود که به صورت تصادفی (15 نفر گروه آزمایش بازی درمانی، 15 نفرگروه آزمایش قصه درمانی و 15 نفرگروه کنترل) با رعایت ملاک های ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی بازی درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی شناختی-رفتاری)، گروه بعدی برنامه آموزشی قصه درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای قصه درمانی) و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین بازی درمانی شناختی- رفتاری و قصه درمانی با گروه کنترل در تمام مؤلفه های سازگاری (اجتماعی، هیجانی و تحصیلی) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بازی درمانی شناختی- رفتاری نسبت به قصه درمانی در افزایش مؤلفه های سازگاری مؤثرتر بود. بحث و نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت آموزش سازگاری و بهبود مشکلات روانشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند
تأثیر بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی بر مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
233 - 259
حوزه های تخصصی:
طبق شواهد پژوهشی کودکان با اختلال اضطراب جدایی رفتارهای خودتنظیمی ضعیف تری دارند و در تنظیم هیجانات و رفتارها مشکلات بیشتری دارند. هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی بر مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال اضطراب جدایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1399 بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختلال اضطراب جدایی بود که به صورت در دسترس شناسایی و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب جدایی (مارچ و همکاران، 1997) و پرسشنامه مدیریت هیجان (زیمن، 2001) استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی را دریافت کردند و برای گروه کنترل مداخله ای ارائه نشد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک و چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی موجب بهبود مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی شد (001/0 > P). با توجه به این نتیجه می توان از بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی به عنوان روش درمانی مؤثر برای ارتقاء سلامت روانی و پیشگیری از مشکلات روان شناختی کودکان با اختلال اضطراب جدایی استفاده کرد.
مقایسه شفقت خود و رشد پس از سانحه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی جزیی از اختلالات رشد عصبی هستند که ناشی از تحول نابهنجار مغز بوده، بر توانایی های خاص شناختی و اجتماعی تأثیر می گذارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه شفقت خود و رشد پس از سانحه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 7 تا 9 سال با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مرا کز توان بخشی و مشاوره استان گلستان، در سال 1400 بود. نمونه آماری پژوهش شامل 50 نفر ) 25 نفر برای گروه مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم و 25 نفر برای گروه مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی( بود که به صورت هدفمند از بین مادران انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شفقت خود نف ) 2003 ( و پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون ) 1996 ( استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها در پژوهش حاضر، بین شفقت خود و رشد پس از سانحه در مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تفاوت معنادار وجود دارد ) 05 / .)P>0 مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم، شفقت خود و رشد پس از سانحه کمتری نسبت به مادران کودک با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی داشتند ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر، مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم به دلیل درگیری درمانی و زمانی با کودک آسیب پذیر خود، دارای شفقت خود و رشد پس از سانحه پایینی نسبت به مادران دارای کودک با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی هستند.
اثربخشی برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
119 - 145
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه دارای اختلال لکنت زبان شهرستان خوی بودند. در این راستا 32 نفر از آنان به شیوهنمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و کنترل برای شرکت در آموزش برنامه تجربه زیسته محور پذیرش و تعهد (باردل و همکاران، 2022) گمارده شدند. از مقیاس های تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانر و همکاران، 2000) در پیش و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه آموزش پذیرش و تعهد در 8 جلسه مداخله ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش پذیرش و تعهد تاب آوری تحصیلی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان را به صورت معنی داری ارتقا داده است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با آموزش و بهبود راهبردها و تکنیک های مؤثر باعث می شود دانش آموزان نگرش واقع بینانه نسبت به مشکل خود پیدا کنند و بر پیامدهای سخت اختلالشان فائق آیند؛ بنابراین اجرای این برنامه برای افراد دارای اختلال لکنت زبان و سایر نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
بررسی کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
208 - 232
حوزه های تخصصی:
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر تبریز که از میان آن ها 100 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجرایی (استریت و همکاران،2019)، پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند بزرگ سالان (بکر و همکاران، 2017) و پرسشنامه غربالگری افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد با افسردگی در تمامی مؤلفه های کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی، مدیریت زمان، تنظیم هیجان، سازمان دهی و تنظیم رفتار) عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه سالم از خود نشان داده اند (001/0) و همچنین ضرب آهنگ شناختی کند در افراد افسرده به صورت معنی داری بالاتر از افراد عادی بود (001/0)؛ بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد افراد با اختلال افسردگی در کارکردهای اجرایی نواقص جدی از خود نشان می دهند و همچنین در مؤلفه ضرب آهنگ شناختی کند نیز نسبت به گروه سالم مشکلات بیشتری را تجربه می کنند.
مطالعه مروری: تکانشگری در کودکان؛ تعاریف، علل و نظریه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تکانشگری، یک عامل تعیین کننده مهم در تفاوت های شخصیتی، ویژگی تشخیصی در اختلال های روانشناختی و عامل اساسی و تأثیرگذار در بروز رفتارهای خطرناک است. دوران کودکی مهم ترین دوره ای است که در آن بیشتر ریشه های اساسی رفتار شکل می گیرد و تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند. دستیابی به یک تعریف دقیق و یکپارچه از تکانشگری بر اساس علت های بالقوه از جنبه های مختلف، اولین قدم در یافتن راه حل محسوب می شود. این مطالعه بررسی مهم ترین مباحث مربوط به تکانشگری در کودکان است. این مباحث شامل علت ها، تعاریف مختلف و تئوری های مطرح در تکانشگری است. روش: تمام مقاله های در دسترس مربوط به تکانشگری در کودکان به زبان انگلیسی یا فارسی که تا مارس 2020 در پایگاه های الکترونیکی مانند Web of Science،Scopus ، PubMed و OT seeker منتشر شده بودند، بررسی شده است. یافته ها: از 65 مقاله استخراج شده، 21 مقاله با معیارهای ورود و معیارهای خروج منطبق شدند. براساس CEBM (مرکز پزشکی مبتنی بر شواهد)، کیفیت مقاله های مطالعه شده، متوسط روبه خوب بود. بعلاوه، مقاله ها براساس با معیارهای PEDro متوسط بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد نقص در برنامه ریزی، نقص در توجه به عواقب آینده و سرعت عمل بالا در پاسخ به محرک های بیرونی و داخلی از دلایل مهم تکانشگری است.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
تدوین الگوی عوامل پیشایند بی صداقتی تحصیلی در آموزش مجازی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان مقطع متوسطه دوم در دوران گسترش پاندمی کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تدوین الگوی پیشایندهای بی صداقتی تحصیلی در دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان در مقطع متوسطه دوم بود. روش: روش پژوهش، بر اساس ماهیت، توصیفی - همبستگی و بر اساس هدف، بنیادی بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان مقطع متوسطه دوم استان لرستان بود. نمونه آماری به منظور پوشش دادن داده های لازم برای تحلیل معادلات ساختاری برابر با 480 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت دردسترس و پرسشنامه ها به صورت داوطلبانه و به شیوه نظرسنجی اینترنتی تکمیل و در نرم افزار آموس تحلیل شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بی صداقتی تحصیلی ویترسپون و همکاران، ارزش مدرسه تومینن، سوینی و همکاران، اخلاق تحصیلی گل پرور، هویت علمی وینسنت رز و شانن و نظارت والدین سیه، ین و چو بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که اخلاق تحصیلی، هویت علمی و ارزش مدرسه رابطه علّی معنادار با بی صداقتی تحصیلی دارند، ولی نظارت والدین بدون رابطه علّی معنادار با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش بی صداقتی تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان در آموزش مجازی باید بر مؤلفه های فردی و شخصیتی همچون اخلاق تحصیلی، هویت علمی و درک ارزش مدرسه تمرکز کرد و تمرکز بر نیروهای بیرونی مانند نظارت والدین نمی تواند زمینه ساز کاهش این رفتار مخرب در فضای آموزشی مجازی باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
مقایسه نشخوار فکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه در امر مراقبت از فرزندان و تحصیل آنان، سطح بالایی از استرس و اضطراب را از خود بروز می دهند، که این موضوع در دوران همه گیری کووید- 19 بیش از پیش حائز اهمیت می باشد و نه تنها بر س المت روانی آنان آثار منفی دارد، بلکه تأثیرات مخربی بر س المت کودکان نیز می گذارد. در همین راستا، هدف مطالعه حاضر، مقایسه نشخوارفکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19 است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه ای بود که در سال تحصیلی 1401 - 1400 در مدارس ابتدایی غرب استان گی الن مشغول تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 68 نفر از مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه )در گروه های کم توان ذهنی، اخت الل طیف اُتیسم، اخت الل یادگیری ویژه و آسیب شنوایی( و 83 نفر از مادران دانش آموزان بدون نیازهای ویژه بود که به روش نمونه گیری دردسترس و برحسب شرایط ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس پاسخ نشخواری نولن هوکسما و مارو ) 1991 ( و پرسشنامه اضطراب کتل ) 1905 ( بودند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات مؤلفه های اضطراب در گروه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین نمرات نشخوار فکری در گروه مادران در سطح 05 / 0 تفاوت معناداری وجود دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: این پژوهش تفاوت معنادار بین نشخوارفکری در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید 19 را نشان داد. بنابراین مربیان و معلمان مدارس استثنایی می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه های آموزشی خود استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری بود. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر ۱۵-۱۲ سال دارای اختلال رفتاری شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی1401-۱۴۰۰ در مقطع متوسطه اول مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری، تعداد ۳۰ دانش آموز دارای اختلال رفتاری به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در ادامه هر یک از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تکانشگری بارات، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه اختلال های رفتاری راتر (مقیاس معلم) و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. آموزش مثبت اندیشی به صورت 10 جلسه 75 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی در کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری مؤثر است (۰۵/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می شود که از رویکرد آموزشی مثبت اندیشی در جهت کاهش رفتارهای تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری استفاده شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران 13 - 15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانی در سنین مدرسه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران همراه با گروه درمانی شناختی-رفتاری با حضور دختران و بدون حضور دختران با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل همه ی دختران 15 تا 13 ساله ی مدرسه زینبیه واقع در شهرستان شهریار بود. با اجرای آزمون بر روی 600 دانش آموز مدرسه، 120 نفر با اضطراب اجتماعی یافت شد که از بین آنها 45 نفر انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول، مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری دختران را دریافت کردند و گروه آزمایشی دوم فقط مدیریت رفتاری مادران را دریافت کردند. گروه گواه نیز هیج آموزشی را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک ) 1996 ( بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری توأم با هم موجب کاهش اضطراب اجتماعی دختران می شود) 05 / P>0 (، اما آموزش مدیریت رفتاری مادران به تنهایی نتوانست اضطراب اجتماعی را کاهش دهد. این نتایج در پیگیری ها نیز به اثبات رسید. نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به روش آموزشی مدیریت رفتاری مادران بر اضطراب اجتماعی، تأثیر بیشتری داشت. مطابق با یافته های پژوهش اثربخشی مداخله آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری دختران بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران به تأیید رسید. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این گروه از دختران درنظرگرفت.
تبیین مفهوم تنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی براساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
86 - 117
حوزه های تخصصی:
کم توانی ذهنی شاخه ای از اختلالات عصبی- تحولی است که نقایص شناختی و ارتباطی موجود در این افراد موجب شبکه اجتماعی محدودتر در مقایسه با جمعیت عمومی می شود، از سوی دیگر تغییرات رشدی که در طول سال های نوجوانی اتفاق می افتد آسیب پذیری در برابر تنهایی را در نوجوانان کم توان ذهنی افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین تجارب زیستهتنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی بود. طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش هرمنوتیک بوده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبر 50 تا 70) و مرزی (هوشبهر 70 تا 85) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن انجام شد. در تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی «تنهایی به عنوان تجربهجدایی»، «پیامدهای تنهایی»، «چیستی تنهایی» و «تنهایی به عنوان تجربهاساسی زندگی» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیر مضمون پدیدار گشت. نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک تنهایی به عنوان یک سازهوجودی در نوجوانان کم توان ذهنی دارد. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط به موضوع تنهایی وجودی، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی، خدماتی و درمانی برای نوجوانان کم توان ذهنی، درک این افراد نسبت تنهایی وجودی را لحاظ نمایند.
بررسی انتقال، مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: انتقال یعنی تغییرات، تعدیل ها و تجربیات ترا کمی که در زندگی هر فرد با رفتن از یک محیط به محیط دیگر ایجاد می شود. بررسی مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی انتقال با تأ کید بر تقویت شایستگی ها و مهارت ها، تغییرات لازم برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی، تحول مسیر شغلی، آموزش انتقال و خودمختاری، آماده سازی افراد برای جستجوی شغل، کارآفرینی در راستای حمایت از توانمندسازی و کار شایسته برای افراد با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال 2000 تا 2023 استفاده شد. نتیجه گیری: انتقال برای دانش آموزان با آسیب بینایی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در کلاس درس برای شناسایی و پُر کردن شکاف های گذر از دوران تحصیل به سوی بازار کار عمل کند. تغییرات مورد نیاز برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی شامل نیاز به تسهیل یادگیری تجربی و کاربردی، توسعه مهارت های جایگزین، و یادگیری نحوه دسترسی به اطلاعات می شود. استخدام سفارشی یک راهبرد مهم برای حمایت از افراد با آسیب بینایی به منظور جستجوی شغل مناسب است. همه انسان ها سزاوار داشتن کار شایسته هستند. بنابراین، باید برای افراد با آسیب بینایی نوعی راهنمایی و مشاوره شغلی نظام دار، هدفمند، برنامه ریزی شده و مناسب طراحی شود.