مطالب مرتبط با کلیدواژه

هستی شناسی


۳۶۱.

بازشناسی مفهوم و تبیین تاب آوری با بهره گیری از دعای عرفه امام حسین (ع)

کلیدواژه‌ها: خداشناسی تاب آوری دعای عرفه امام حسین (ع) خودشناسی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۵۶
هدف: هدف پژوهش حاضر بازشناسی مفهوم و تبیین تاب آوری با بهره گیری از دعای عرفه امام حسین (ع) است. تاب آوری عبارت است از ظرفیت و سرمایه و پاسخ شخصی به رویدادهای  استرس زایی که تحت تاثیر روش هایی فرد، موقعیت خود را درک کرده و با شناخت نسبی که از خود و شرایط خویش و رویدادهای  استرس زایی که در زندگی با آن مواجهه می شود؛ پیدا کرده است، فرد تلاش می نماید با نیروی تفکر و استدلال خود و طلب مغفرت و بازگشت از خطا و گناهی که خود و زندگیش را به مخاطره انداخته است و با سیر و اندیشه در پدیده های هستی سعی در شناخت خود، توانایی ها و ویژگی های خویش بتواند به شرایط ناملایم و دشواری هایی که او در طی مسیر با آنها مواجه می شود غلبه کرده و سپس با استفاده از نیروی تفکر و اندیشه ی خویش راهی جهت برطرف کردن ناملایمات زندگی و ارتباط با دیگران از طریق شناخت خود با استفاده از سیر و اندیشه در آفاق هستی و طلب مغفرت و بازگشت که مقدمه ای برای شناخت خالق هستی می باشد، پیدا کند. روش کار: روش این تحقیق کیفی و با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا صورت پذیرفت. نتایج: بر اساس نتایج این تحقیق عوامل ایجاد کننده تاب آوری شامل خداشناسی، خودشناسی، هستی شناسی، ارتباط انسان با خداوند و طلب مغفرت و بازگشت است که همگی اینها در سنت الهی و آیات و روایات دارای مفاهیم متناظر هستند و بر آنها تاکید شده است. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که بر اساس یافته های به دست آمده، تأمل در توصیه های دعای عرفه امام حسین (ع) و به کارگیری آن ها، در بهبود مهارت های تاب آوری و به فعلیت رساندن این ظرفیت درونی جهت رویارویی با موانع و سختی ها تأثیر گذار است.
۳۶۲.

عبور از روان تاریخِ متعارف برای مطالعهٔ تاریخ فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان تاریخ تاریخ فرهنگی روان کاوی سوژگی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۸۰
رویکرد روان تاریخی به مطالعه تاریخ، رویکردی است میان رشته ای که در اواسط قرن بیستم میلادی در آمریکا زاده شد و با وجود مشکلات و محدودیت هایی که پیشِ رو داشت، رفته رفته موفق شد شکلی مدوّن به خود بگیرد. این مولود البته مناقشات زیادی را، چه به لحاظ نظری و چه از حیث روش شناختی، در میان مورخین، روان شناسان، عالمان علوم اجتماعی، و درکل عالمان علوم انسانی و تجربی ایجاد کرد؛ یکی از این مناقشات مربوط است به پیوند میان امر روانی و امر فرهنگی؛ معضلی که بر سر راهِ برساختن پلی میان رفتار فردی و رفتار جمعی، یا به تعبیر بهتر، پلی میان تاریخ زندگی که بیشتر به امر روانی معطوف است و تاریخ فرهنگی که بیشتر معطوف به زمینه فرهنگی و اجتماعی است ظاهر می شود. نقشِ انکارناشدنیِ امر جهان رواست که انسان ها را با وجود تفاوت های فرهنگی آن ها در زمینه ها و زمانه ها، در تجربیاتی بنیادین مشترک می کند. این قاعده همان طور که ما را در فهم سوژگی کمک می کند، در درک گذشته نیز یاری می رساند. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش می کند تا با کندوکاو در رویکرد روان تاریخی (نه به مثابه رویکردی کامل و جایگزینِ دیگر رویکردها، بلکه به مثابه رویکردی مکمل که می تواند برای مطالعه تاریخْ بصیرت ها و بینش هایی نو به ارمغان آوَرَد) در باب یک چشم انداز روش شناختی برای مطالعه تاریخ فرهنگی بحث کند. در این چارچوب تلاش می شود با تمرکز بر تاریخ انتقادی از امکانات مفهومی روان کاوی، جامعه شناسی، و فلسفه بهره گرفته شود تا بتوان در باب چشم اندازی روش شناختی درباره فهمی تاریخی از فرهنگ سخن گفت. در این چارچوبْ هستی شناسیِ سوژه و داشتن یک چشم انداز معرفتی درباره مکانیسم های عمل روانی، نسبتی وثیق پیدا می کند با مکانیسم ها و دینامیسم های تاریخی. این تلاقی در نگاه روان شناسانی همچون فروید، جامعه شناسانی همچون دورکیم، و فیلسوفانی همچون نیچه عمیقاً موردتوجه بوده است؛ با این اوصاف، مقاله حاضر تلاش دارد نشان دهد که چگونه می توان الگوی تاریخ نگاری رویکردهای مبتنی بر روان تاریخ را بسط و توسعه داد و چشم اندازی روش شناختی را پیش کشید که بتواند از دوگانه امر خرد-امر کلان فراتر برود و شکلی از تاریخ فرهنگی را طرح کند که درعینِ انتقادی بودن بر فهمی هستی شناسانه از سوژه و تجربه سوژگی مبتنی باشد.
۳۶۳.

مبانی فلسفی انگیزشی مؤثر بر زیست اخلاقی در منظومه فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری هستی شناسی انسان شناسی فرجام شناسی انگیزش زیست اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۵۶
تلقی اشتباه انسان از «هستی شناسی»، «انسان شناسی» و «فرجام شناسی» از علل مهم اخلاق گریزی اوست. اگر انسان فهم وسیع تر و عمیق تری از این مفاهیم داشته باشد، نگرش وی در تعیین فضیلت و رذیلت تحول می یابد. بنابراین، انسان نیازمند دانشی است که فهمی عمیق و چندجانبه از واقعیات مذکور ارائه دهد. این پژوهش با این هدف به تبیین معارف فلسفی ملاصدرا پرداخته است که می توانند مبانی ذهنی انسان را در اخلاق اصلاح کنند و تأثیری انگیزشی بر اقبال به زیست اخلاقی داشته باشند. روش پژوهش از لحاظ نوع بنیادی و به لحاظ هدف کاربردی است و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این روش، داده های تحقیق پس از نمونه گیری هدفمند، در سه مرحله کدگذاری و تحلیل، و سپس شبکه مضامین تبیین شده است. کتب ملاصدرا جامعه تحقیق این پژوهش اند. یافته های پژوهش در سه کلان مقوله «هستی شناسی»، «انسان شناسی» و «فرجام شناسی» دسته بندی، و شبکه مضامین تأثیرِ هستی شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی بر اقبال به زیست اخلاقی تبیین شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اگرچه معرفت و رفتار رابطه عموم و خصوص من وجه دارند، معرفت افزایی صدرا در حوزه اصول بنیادین هستی شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی توسط حرکت جوهری، نقشی انگیزشی در دلالت افراد به زیست اخلاقی دارد.
۳۶۴.

هستی شناسی قرآن بنیان مطالعه موردی؛ شبکه ای بودنِ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی قرآن بنیان شکل هستی شبکه هستی روابط شبکه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۵۰
تلاش برای شکل گیریِ علوم انسانی اسلامی، نیازمند تبیین الگوی معرفتی (پارادایم) حاکم بر آن فضای علمی است. در الگوهای معرفتی، مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شناسانه و ارزش شناسانه ارائه می گردد. مبنای هستی شناختی، زیرساخت بقیه مبانی نیز هست. نقطه مرکزی در گزاره های هستی شناختی، «شکل هستی» است و تلاش برای پاسخ به این سوال که: هستی (به معنی کل عالَمِ وجود) چه شکلی دارد، ماموریت هر الگوی معرفتی کلان است. عرضه این سوال به قرآن و استنطاقِ آن برای اکتشاف دیدگاه قرآن، از قدم های اساسی برای شکل گیریِ علم دینی و علوم انسانی اسلامی است. این مقاله، با عرضه سوال فوق به قرآن، و تحلیل آیات مرتبط با مراتب هستی، به این نتیجه دست یافته است که: «هستی» به صورت یک «شبکه » است و همه موجودات در یکدیگر اثرگذار و اثرپذیر هستند و روابط میان آنها به صورت «برآیندی» است و می توان کل آن را در قالب یک «مخروط یا هِرم» به تصویر کشید که از وجود بینهایت آغاز شده است و با طی مراتب شش گانه «عالَم مشیّت و امر، لوح محفوظ و مفاتیح الغیب، عرش و روح، کرسی، ملائک، سماوات»، به عالم ارض و ماده رسیده است، و برای دست یابی به حقیقتِ هر پدیده ای باید روابط آن در کل شبکه هستی را در نظر گرفت.
۳۶۵.

تخیل به مثابه زبان مشترک علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخیل روش شناسی معرفت شناسی هستی شناسی انسان‌شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۵۶
مفهوم تخیل مثل یک منشور دارای جنبه های علمی و عملی است و از طرف دیگر رشد، پیشرفت و تکامل انسان و جامعه را نشان می دهد.تخیل عبارت از هویت، شخصیت و فردیت یافتن انسانهاست و از جنس باورهای دینی، اخلاقی و حتی عرفی است که مقدس نیز می باشد.تخیل ماهیت هویتی دارد و می تواند علوم انسانی را شکل دهد. پژوهش، نقّادی و خلّاقیّت هم که سه عنصر مهم تکوین علوم انسانی و تداوم حیات آن هستند، در نسبت وثیقی با تخیل محقق می شوند.از حیث روش شناختی، رویکرد تخیلی یک رهیافت و چهارچوب نظری است که ذهن را از قید و بندهای روش شناختی ظاهرگرایانه آزاد می کند و با نگاه از درون به مسئله، امکان درک بهتر ذهنیت ها، انگیزه ها، باورها، دغدغه ها و نوع اندیشه و نگاه دیگران به جهان را فراهم می کند. اصطلاح «تخیل جامعه شناختی» اولین بار، توسط سی رایت میلز با توجه به جایگاه تخیل در علوم انسانی و ماهیت تخیلی این علوم مطرح شد. علوم انسانی با تخیل پیش می رود و عبارت از خلاقیت های خیالی است. جامعه هم با تخیل ساخته می شود. به این ترتیب جامعه و علوم انسانی بتدریج یکی می شوند.تخیل برای هدفی در آینده شکل می گیرد، هرچند که خود هدف است.
۳۶۶.

تحلیل هستی شناختی پیرامون تمایز فهم و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت فهم معرفت شناسی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۳۹
از زمان افلاطون و ارسطو، تلاش هایی درباره امکان معرفت و بیان چیستی آن در مقابل منکران امکان کسب معرفت آغاز شده بود. مسأله محوری در این رابطه، یافتن عناصر سازنده معرفت بود و تصویر سنتی درباره چیستی آن با توجه به ریشه افلاطونی آن بیان می کند که معرفت عبارت است از «باور صادق موجه». در حالی که از یونان باستان تا قرن بیستم تصویر یاد شده درباره چیستی معرفت در معرفت شناسی فلسفه غرب رایج بود، اما برخی نیز در برابر واژه «معرفت» به واژه «فهم» توجه نموده و معرفت را برای پاسخ به ظرفیت و توان مندی های شناختی انسان ناکافی در نظر گرفتند و به جای آن بر فهم تأکید نمودند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به تمایز فهم و معرفت به عنوان دو ظرفیت متفاوت در پاسخ گویی به ظرفیت و کنجکاوی های شناختی انسان است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد انتقادی انجام گردیده و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که فهم نه مساوی با معرفت است و نه قسمی از آن. نویسنده تلاش می کند، تا با تکیه بر خصیصه هستی شناختی استدلال نماید که فهم در مغایرت با معرفت که انتقال پذیر است، انتقال ناپذیر است.
۳۶۷.

بررسی تطبیقی هویت انسان در جنگ در رمان های زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پایداری جنگ هویت هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۴۸
مقاله حاضر به نقد و بررسی مولفه های پایداری و ادبیات جنگ در دو رمان ایرانی و انگلیسی می پردازد تا تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک نویسنده آنها را در به تصویر کشیدن هویت انسانی در دوران جنگ در این آثار نشان دهد. برای این منظور دو رمان زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی انتخاب شده است تا مفهوم اصلی آنها از نظر ساخت شخصیت های معنادار مورد کنکاش قرار گیرد. نویسنده این مقاله معتقد است تفاوت های بنیادی در نحوه پرداختن به مفهوم انسان، جنگ و هویت اگزیستانسیال در این آثار دیده می شود که در نهایت باعث شکل گیری داستان هایی با پیرنگ های مختلف و هویت های متفاوت می شود که از نظر معرفت شناختی و نوع نگرش به رسالت انسان در ساخت هویت مستقل خود و جهان بینی او در راستای اجرای وظایف انسانی نسبت به سایر انسان ویژگیهای متمایز بیشماری دارند. برای بررسی ساختار هویتی این دو رمان از نظریه هویت اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر استفاده شده است.
۳۶۸.

واکاوی مفهومی فعالیت فرهنگی، مبتنی بر هستارهای عملیات فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی فعالیت فرهنگی عملیات فرهنگی پروژه فرهنگی فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۲۷
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین تلاش ها در هر عرصه علمی و عملی، ابهام زدایی و صراحت بخشی مفاهیم و واژگان آن حوزه است. چراکه وقتی مفاهیم ذیل یک موضوع، دارای ابهام باشد، احکام توصیفی و تشریحی، احکام تبیینی و تنقیهی و احکام تجویزی آن حوزه نیز مبهم، کم فایده و بلکه بی فایده خواهد بود. بر همین اساس، یکی از چالش های اساسی شاخه مدیریت فرهنگی، تعریف مفهوم فعالیت فرهنگی است. این نوشتار نیز با پذیرش این اهمیت، تلاش می کند با ابتناء بر تلاش های هستی شناسانه عملیات فرهنگی، به واکاوی مفهومی فعالیت فرهنگی بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه و ترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری و گزینش داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، برای طی پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. یافته ها: از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. اجرای فراترکیب، به احصای 12 هستار یا موجودیت اصلی برای عملیات فرهنگی منجر گردید. هستارهای احصاشده، از حیث قابلیت تمییزبخشی فعالیت فرهنگی از غیر آن تحلیل گردید و پنج هستار مسئله، راهبرد، مخاطب، محصول و ارزش واجد این قابلیت تشخیص داده شد. نتیجه گیری: با تحلیل و مقابله ساختار تعریفی هستارهای منتخب، در نهایت با تجمیع متناسب، سه شناسه هدف-مسئله، انسان-مخاطب و محصول-ارزش، به عنوان شناسه های ممیز فعالیت فرهنگی معرفی شده است.
۳۶۹.

پدیدارشناسی تفسیر قرآن کریم: تحلیلِ مقوله تاریخمندی تفسیر قرآن با تأکید بر رویکرد هستی شناسی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هستی شناسی تاریخمندی قرآن تفسیر قرآن امکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۳۲
یکی از موضوعات بنیادین در حوزه تفسیر قرآن، بحث «تاریخمندیِ تفسیر» قرآن است. اندیشمندان اسلامی در سال های اخیر، مسأله «تاریخمندی قرآن» را مورد توجه قرار داده اند. وجه ناگفته ای که در کلام پیروان نظریه تاریخمندی قرآن قابل پی جویی است، دل ناگرانیِ ایشان درباره غفلت انسانِ مسلمان از مسائل نوپدید جهانِ خود، و فهمِ آیات قرآن، صرفاً از بستر نزول آیات است. مارتین هایدگر، فیلسوف پدیدارشناس، مساله تاریخمندیِ تفسیر را از نظرگاهی ویژه و ذیل پرسش از مساله «هستی»، مورد تأمل قرار داده است. «هستی»، چرخه ای همواره پویا و پیش رونده است که از هرگونه سکون و ایستایی گریزان است. اما هستی را صرفاً به واسطه «انسان» می توان فهمید، زیرا او تنها پرسشگر هستی است و به عنوان تنها موجودِ تاریخمند، در ذات خود هستنده ای پویا و تعالی جوست. ازمنظر پدیدارشناسی، «تاریخمندی متن»، تنها در پرتو «تاریخمندی تفسیرِ متن» قابل تبیین است؛ زیرا متن، تنها به واسطه تفسیر، معنای خود را آشکار می نماید؛ اما از آن رو که تفسیر، فرآورده فهم انسان است، فهم تاریخمندیِ تفسیر نیز پیشاپیش، معطوف به دریافتِ وجه «تاریخمندیِ مفسرِ متن» است. پژوهش حاضر، درصدد تبیین مسأله «تاریخمندیِ تفسیرِ قرآن» به سیاقی پدیدارشناسانه است. از این رو با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر الگوی فکری-فلسفیِ هایدگر، نقشِ تاریخمندیِ مفسر را در تاریخمندیِ تفسیر مورد بررسی قرار می دهد. از نگاه هستی شناسی، مساله مورد بحث هنگامی به نتیجه خواهد رسید که تاریخمندی تفسیر، هم راستا با تبیین ساحت هایِ تاریخمندانه هستی مفسر، که شامل«واقع بودگی»، «هرروزگی» و«طرح افکنی و امکان» است، مورد بحث قرار گیرد.
۳۷۰.

تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر تحلیل و شناخت او درباره رابطه میان عمل، ملکات و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی اصالت وجود تشکیک در مراتب وجود وحدت شخصی وجود حرکت جوهری نفس نظریه امکان فقری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۴۱
حکمت متعالیه مبانی هستی شناختی خاصی دارد که درتمامی مسائل حکمت متعالیه به عنوان سنگ بنا جریان دارد. ازجمله این مسائل رابطه میان عمل، ملکات ومعرفت است که مطابق دیدگاه ملاصدرا رابطه طرفینی و سه گانه دارند. اعمال وملکات درقوس صعود شأن إعدادی ومقدمه ای و درقوس نزول شأن وجودی و ثمره وظهور برای معرفت دارند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که مبانی هستی شناختی صدرالمتألّهین چه تأثیری برتحلیل وشناخت او درباب رابطه عمل، ملکات و معرفت دارد؟ هدف این تحقیق کشف تأثیر مبانی صدرا درفرآیند شکل گیری رابطه عمل، ملکات و معرفت است که با روش توصیفی-تحلیلی دنبال می شود. نگاه صدرا به این رابطه، گسسته ازمبانی هستی شناختی وی نیست. مطابق نظریه اصالت وجود، تکامل علمی شخص توسط تکرار اعمال و رسوخ ملکات صورت گرفته و وجود عالم دچار دگرگونی وتحول می گردد واستکمال وجودی می یابد. باپذیرش اصل تشکیک دروجود، مراتب مختلفی برای علم که امری وجودی است، اثبات می شود و هرانسانی به میزان تکرار عمل خود وکسب ملکات گوناگون، بهره متفاوتی از علم ومعرفت دارد. از این رو هرچه سعه وجودی بیشتر باشد، میزان بهره وری ازعلم نیز بیشتر است. مطابق وحدت شخصی وجود، انسان درمی یابد که او وتمامی ممکنات هیچ گونه وجودذاتی ندارند و فقط به اعتبار ارتباط باپروردگار واتصال به عقل فعال، یک نحوه وجود رابطی خواهد داشت. باحرکت جوهری، ذات نفس، به وسیله علم و عمل مراتب وجودی ناقص را با صیرورت وجودی طی نموده و به مدارج کامل تر می رسد. یعنی نفس، به واسطه حرکت جوهری اشتدادی- استکمالی خود، باحقایق عقلی وملکوتی هم سنخ می گردد. براساس مبنای امکان فقری، انسان با انجام اعمال، به واقعیت فقر، عجز و نقصان امکانی خود در مقابل غنای مطلق پروردگار اقرار می کند.
۳۷۱.

تحلیل ریتورنلّو در رمان و نقاشی با توجه نظام هنرها نزد دلوز با تأکید بر هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام هنرها دلوز ریتورنلو هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۱
با مطالعه نظام هنرها در آرای دلوز معیار نگریستن به نسبت هنرها مشخص می شود. همچنین با نگاهی به آن معیار، تفاوت درجه هنرها بر اساس کارماده شان آشکار می گردد. بدین ترتیب، با تمرکز بر آرای دلوز این پرسش ها مطرح است: چگونه این فیلسوف بر اساس معیاری چون ریتورنلّو  به رمان و نقاشی از منظر مسائل مشترکی می نگرد؟. چگونه این مسائل با مباحث هستی شناسی او متناظر می شوند؟. با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه متمرکز برخی آثار او، می توان گفت ریتورنلّو گرچه اصطلاحی موسیقایی است وجوه آن در رمان و نقاشی تحلیل شدنی است. رمان و نقاشی اصیل ریتورنلّو می سازد. ریتورنلّو  چند وجه مثل ملودی، موتیف-کنترپوآن و تم-تغییراتِ هارمونیک دارد. این چند وجه چون نقاطی تکاملی نیستند، بلکه وجوهی از پدیده ای واحد هستند. ارتباط شخصیت ها و فیگورها در رمان و نقاشی بر اساس ارتعاش، ملودی تک آوا می سازد. شخصیت ها و فیگورها به صورت بیرونی و درونی بامنظره و حیوان نسبت می یابند، بر اساس درکمایه و حالمایه ملودی های چندآوا یا کنترپوآن های قلمرویی و شخصیت ریتمیک می سازند. بر بنیادِ شدت ناب، تغییرات هارمونیک را از سرمی گذارند و به شدتِ (توان) بی نهایت و بی نهایت شدت گشوده می شوند. بسیاری از مسائل استتیک دلوز مانند درکمایه، حالمایه، احساس ناب، که قلمروسازی، قلمروزدایی و بازقلمروگذاری را در عرصه هنرها رقم می زنند به عنوان مبنای توضیح ریتورنلّو با شیوه زیستن یا فرم زندگی هستنده ها متناظرند.
۳۷۲.

زوجیت در هستی شناسی ابن عربی و مسئله ی شرّ مرتبط با جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت زوجیت زنانگی مسئله ی شرّ شرّ ساختاری ابن عربی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۱
رنج حاصل از تبعیض های جنسیّتی باعث طرح گونه ی خاصی از مسئله ی شرّ شده است؛ بدین شکل که این تبعیض ها در اجتماع، ساختارهایی را رقم می زند که در آنها جنس زن، پیوسته در جایگاه نازل تر نسبت به جنس مرد قرار می گیرد و در نتیجه، زنان از پروراندن استعدادهای ذاتی خود محروم می شوند. بخشی از عوامل شکل گیری این ساختارها، باورهایی است که متأثر از نگاه های فلسفی و عرفانی به انسان و جهان است. این نوشتار بر آن است تا با بررسی مسئله ی جنسیّت در هستی شناسی ابن عربی، به این مسئله بپردازد که آیا تمایزانگاری های عمیق جنسیّتی می تواند ریشه در نظام تکوین داشته باشد؟ بر اساس بررسی به عمل آمده، زوجیت از دیدگاه ابن عربی در تمام مراتب هستی از عالم الوهی تا عالم خلق، ساری است و بین دو عنصر فعال و منفعل هستی، که منطبق بر عنصر مردانه و زنانه است، رابطه ای سیال برقرار است و نمی توان بین زنانگی و مردانگی، مرز پررنگی را ترسیم کرد.
۳۷۳.

«مَظهریت» و «مُظهریتِ» انسان در هستی شناسی عرفانی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مظهریت قوه خیال انسان تجلی قوس نزول قوس صعود هستی شناسی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۴۴
ملاصدرا در هستی شناسی عرفانی خود، در باب مباحث تجلی اسمایی، به دلیل خلقت خاص انسان در قوس نزول با عنوان «مَظهریت اسمائی انسان به صورت بالقوه» و در قوس صعود با عنوان «مَظهریت و مُظهریت انسان به صورت بالفعل» به نظریه پردازی روی آورده است. یافته های پژوهش حاضر بیان گر آن است که همه موجودات محدود به یک اسم یا اسامی خاص هستند و از آن تجاوز نمی کنند اما تنها انسان است که چون مظهر اسم جامع الله است استعداد به ظهور رساندن همه اسما را در وجود خود دارد و با توجه به تواناییها و قوای خاصی که خداوند به او ارزانی داشته است می تواند در عرصه هستی اثرات مطلوب و یا ویرانگر از خود برجای گذارد که از آن به «مَظهریت و مُظهریت» تعبیر شده است که البته این تعابیر با توجه به ویژگی های قوس نزول و صعود در همه افراد انسانی یکسان نیست و با عنایت به اینکه هریک از افراد انسانی خلیفه ای از خلفای الهی هستند بنا به حصه وجودی خود در هستی منشأ اثر واقع می گردند که در نهایت و در سیر روند صعودی یا آیینه تمام نمای الهی می گردند یا شیطانی. پژوهش پیش رو  به روش کیفی و تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با تأکید بر منابع دست اول صورت گرفته است که غایتش تبیین مسأله مظهریت و مظهریت انسان در هستی شناسی عرفانی ملاصدرا است که امید می رود پاسخی در خور به پرسش های این نگاشت فراهم آورد.
۳۷۴.

بازخوانی هستی شناسی محله های معاصرشهری با اتکا بر سویه اجتماعی محله سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محله هستی شناسی عرصه اجتماعی ظرفیت های اجتماعات محلی انسجام اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۶
مفهوم محله سنّتی به عنوان واحدی اجتماعی در محدوده ای جغرافیایی و در نقش نظام خوداتکا، شاید به قدمت عمر بشر باشد. برای هزاران سال، محله به مثابه میراث شهری و کالبدی قابل درک با حفظ گروه بندی های اجتماعی سازمان یافته و مکان محور و تمامیت شهری چند سطحی، اجتماع را از فروپاشی نجات داده است. به نظر می رسد در جوامع امروز، برای دستیابی به ارزش های فراموش شده شهری، بازتعریف محله جایگاه ویژه ای دارد و می تواند بنیادی ترین عنصر شهری و حلقه میانجی بین شهر و شهروندان به شمار رود. مطالعه حاضر در پاسخ به چیستی مفهومی و مکانی محله سنّتی در ذیل پارادایم تفسیرگرایی و به لحاظ روش تحقیق براساس رویکرد کیفی انجام شده است. از آنجا که هدف، درک تحولات مفهومی محله و نیل به نگاهی جامع از لایه های پیدا و پنهان عرصه اجتماعی محله سنّتی بود، از مطالعات اسنادی آرا و اندیشه های نظریه پردازان در پایگاه های استنادی معتبر استفاده شد. پس از مرور نظام مند منابع، تحلیل مضمون داده های مستخرج از منابع داخلی و خارجی انجام و کدگذاری در شش مرحله و به روش جزء به کل طراحی گردید و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها نشان می دهد که تعریف محله در گذر زمان از مفهوم کالبدی صرف به مفهوم معنایی _ادراکی و ذهنی متمایل شده است؛ با این حال در تمام تعاریف ارائه شده، چهارگانه فضا (کالبد)، زمان (تاریخ)، شهروند (افراد، گروه ها و نهادها) و فعالیت یا عملکرد ملموس است. چهارگانه گفته شده در تعامل با یکدیگر، همزمان که به تکمیل مفهوم محله به عنوان موجودیت مدنی هویت مند می پردازند، بازتولید امر شهری و شهروندی را نیز موجب می شوند. همچنین مضامین فراگیر ظرفیت های اجتماعات محلی با دربرگیرندگی مضامین سازمان دهنده دلبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی و همچنین اجتماع پذیری محله شامل تعهدات اجتماعی و خیر عمومی و توانمندسازی، مضامین اصلی هستی شناسی عرصه اجتماعی محله سنّتی را شکل می دهند که با عملیاتی سازی نمودن هریک می توان در احیای محله های پریشان یا محدوده های فاقد هویت شهری مداخله نمود.
۳۷۵.

مکانیسم و تبیین؛ تبیین رئالیستی انتقادی و جایگاه مکانیسم های علی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رئالیسم انتقادی تبیین هستی شناسی واقعیت مکانیسم مولد زیربنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۸
رئالیسم انتقادی به عنوان رویکردی در فلسفه علم، در مقابل منازعات پوزیتیویستی و پست مدرن، وظیفه خود را دفاع از ماهیت انتقادی و رهایی بخش پژوهش های علمی و فلسفی معرفی می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این دو پرسش است: ماهیت تبیین در رئالیسم انتقادی چیست؟ این مکانیسم های مولد چه نقشی در تبیین رئالیستی انتقادی دارند؟ یافته ها نشان می دهد از منظر این رهیافت، واقعیت، ماهیت چند لایه ای دارد و هر لایه از واقعیت در شرایط خاصی امکان ظهور می یابد و در نوع خاصی از سیستم باز یا بسته قابل مطالعه است. همچنین برای مطالعه هر لایه به روش شناسی های ویژه ای نیاز داریم. این لایه ها هم هدف غایی مطالعه در پژوهش های رئالیستی انتقادی اند و نقش کلیدی در صورتبندی لایه های مختلف واقعیت دارند. از منظر هستی شناختی، این مکانیسم ها اگرچه پنهان اند و به سادگی به چنگ محقق نمی آیند اما سازوکار علی بنیادی رویدادها هستند. همچنین، در هر لایه از واقعیت مورد نظر مکانیسم های مولد علی وجود دارند که امکان تحقق آن لایه را ممکن می کند. تبیین رئالیستی انتقادی به معنای یافتن روابط علی میان متغیرها نیست بلکه به معنای کشف و شناسایی مکانیسم های مولد علی زیربنایی است. علاوه بر این، در این مکتب میان قانون علمی با روال مندی و توالی میان رویدادها نیز تمایز وجود دارد. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار.