مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
هستی شناسی
حوزه های تخصصی:
فضای سایبر جامعه ای است که در بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل گرفته است. این فضا دارای مرزهای سرزمینی نیست و در ظاهر توسط قدرت واحدی اداره نمی شود. توانایی شبکه های رایانه ای برای فراتر رفتن از مفهوم مدرن زمان و مکان، عواقب قابل توجهی برای حکومت داری بر اساس روابط دولت-ملت دارد. به دلیل کمبود فزاینده کنترل ارتباطات در فضای سایبر، روش های سنتی حکومت کردن در حال سست شدن هستند. از این رو، مسائلی مانند الگوی حکمرانی فضای سایبر و اعمال حاکمیت، مرزبانی سایبری، نظارت، کنترل، حفظ حریم خصوصی، معماری ساختار جامعه مجازی متناسب با جامعه بومی مطرح می گردد. همچنین با توجه به نیاز روزافزون انسان ها به فضای مجازی، حاکمیت فضای سایبر به بخش مهمی از حاکمیت فضای واقعی ملی تبدیل گردیده است. بنابراین، وجود حاکمیت در فضای سایبری امری ضروری و حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه تعریفی جامع و کامل از حاکمیت فضای سایبر با استفاده از ابزار هستی شناسی است.
در این پژوهش که یک پژوهش کیفی است، با توجه به تعاریف و دیدگاه های مختلف در حیطه حاکمیت فضای سایبر، ضمن بررسی مبانی نظری حاکمیت فضای سایبر از طریق منابع و اسناد به روز و معتبر (سال های 2004-2022) و تحلیل آن ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، مؤلفه ها و مضامین حائز اهمیت در حوزه حاکمیت فضای سایبر شناسایی گردید. بر اساس مضامین به دست آمده، هستی شناسی حاکمیت فضای سایبری استخراج شد. سرانجام، با سازماندهی موجودیت های مرتبط با حاکمیت فضای سایبر از طریق استخراج هستی شناسی آن، تعریفی جامع تر از حاکمیت فضای سایبر ارائه گردید.
با توجه به یافته ها، 17 مؤلفه مرتبط با حاکمیت فضای سایبر معرفی شده است که موجودیت های الگوی اصلی هستی شناسی حاکمیت فضای سایبر را تشکیل می دهند. بر اساس یافته ها، 17 مؤلفه عبارت اند از: نوع حاکمیت، اصول اساسی حاکمیت، حاکمیت حقوقی، رویکردهای حاکمیت سایبری، اصول هدایت گر، ذی نفعان حاکمیت سایبری، رویکرد چندذی نفعی حاکمیت سایبری، حاکمیت
پلتفرم های دیجیتال، تنظیم گری فضای مجازی، دارایی های سایبری، حاکمیت اینترنت، حاکمیت شبکه های توزیع شده و غیرمتمرکز، اقتصاد دیجیتال، حوزه های موضوعی، تحول دیجیتال، دانش و استعداد دیجیتال، و عدالت سایبری.
هستی شناسی استخراج شده در این پژوهش، کلاس ها و روابط آن ها را در حوزه مبانی حاکمیت فضای سایبر نشان می دهد. با وجود یافته های این پژوهش و ارائه هستی شناسی مبتنی بر اسناد و شواهد متقن، فهم دقیق قلمرو حاکمیت فضای سایبر امکان پذیر شده است. هستی شناسی استخراج شده به سازماندهی ساختاری دانش حاکمیت فضای سایبر کمک کرده و همزمان قالب مناسبی را در جهت چگونگی استفاده از دانش فوق قابل درک می کند.
«هستی شناسی عملیات فرهنگی»، صورت بندی بافتواره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پدیده های مختلف، فرهنگ و متعلقات آن، ازجمله محصولات و اقدامات فرهنگی، از اموری است که به اندازه وسعت و شدت تأثیری که دارد، مهم تلقی نمی شود. گواه این مدعا، کمبود و درواقع، نبود مدل ها و راهنماهای طراحی اقدامات و محصولات فرهنگی است. ازآنجاکه طراحی روش شناسی ها، روش ها، تکنیک ها و ابزارهای پشتیبان طراحی اقدامات فرهنگی، عمیقاً وابسته به مطالعات هستی شناسانه است، هدف این پژوهش، تولید ساختاری منسجم برای معرفی ارکان عملیات فرهنگی از بُعد هستی شناسی با رویکرد شبکه ای تعریف گردید. این پژوهش، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه وترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی سندلوسکی و باروسو، برای طی پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفاً با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن متوقف بر اقدام سمت مخاطب است. صورت بندی این نگاه با استفاده از استعاره نسج و بافت بدین گونه بیان می شود که هر عملیات فرهنگی، مانند تنیدن رشته تارهای بهره سازی در رشته پودهای بهره برداری است و درنهایت آنچه حاصل می شود، عملیات فرهنگی به مثابه بافته ای منسجم است. رشته تارهای بهره رسانی و رشته پودهای بهره برداری مبتنی بر پنج وجه تعریف شده برای هر حرکت، شامل پنج رشته «رانه»، «عامل»، «کارمایه»، «عمل» و «پایانه» است.
تحلیل هستی شناسی «متاورس» و نحوه ادراک در آن بر اساس دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
123-156
حوزه های تخصصی:
متاورس می تواند افق های جدیدی را در تعامل انسان با فناوری روشن نماید. در این دنیا انسان ها از اینترنت دیگر استفاده نمی کنند بلکه در آن، زندگی می کنند و با هویت های جدید خود ساخته؛ انواع تعاملات را فعالانه تر از دنیای واقعی، تجربه می کنند. این فناوری برای کاربران خود تجربه زیست جدیدی را می سازد که می تواند برخی از مفاهیم دنیای واقعی را تغییر دهد و موجب دگرگونی در نظریه های علوم انسانی شود، همین مهم کفایت می کند که در مواجهه با این پدیده خردمندانه عمل شود تا بتوان از این فناوری در جهت شکوفای استعداد های انسانی بهره برد. در این جستار به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد هستی شناسی به بررسی واقع انگاری متاورس و نحوه و نوع ادراک در آن بر اساس دیدگاه ملاصدرا پرداخته شد و مشخص گردید که دنیای متاورس برخلاف عقیده برخی افراد یک دنیای توهمی نیست بلکه ظرف وجودی دنیای متاورس عالم طبیعت است و یک فضای واقعی می باشد و آنچه این فضا را قابل ادراک برای کاربران می نماید موجودات محسوسی هستند که توسط رایانه ها از ماده های لطیف ساخته می شوند که علل اعدادی برای ادراک در متاورس هستند و کاربران این محسوسات را به واسطه فناوری های موجود در متاورس به صورت ادراکات حسی و خیالی درک می کنند.
بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم با مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
255-279
حوزه های تخصصی:
مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم در قالب م فاهیمی مخالف با رویکرد فلسفی رایج در مکانیک کوانتومی (تعبیر کپنهاگی) مورد توجه فیلسوفان علم بوده است. این پژوهش می کوشد با رویکرد توصیفی تحلیلی، ب ا ملاحظه محدودیت های مترتب بر تبیین های پوزیتیویستی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه صدرایی، چشم انداز جدیدی را برای فهم و تکمیل مبانی فلسفی علوم جدید ارائه ده د. در واقع مسأله اصلی، این پرسش است که حکمت متعالیه چگونه و چه مقدار در تکمیل مبانی هستی شناسانه رویکرد بوهمی نقش دارد و آیا امکان دارد دریچه جدیدی برای مقارنه فلسفه اسلامی و فلسفه علم غربی گشود؟فرضیه بنیادی این پژوهش این گزاره است که نظریه بوهم در مکانیک کوانتومی اولاً رویکرد جدیدی در نگاه به جهان را پیش روی ما قرار می دهد و ثانیاً، هرچند از حیث مواجهه با مسائل وجودی در فلسفه فیزیک نگرش متفاوتی را عرضه می کند؛ اما به دلیل تکیه بر روی ساختارهای اثبات گرایانه، دچار ضعف جدی است که باید طی یک روند تکاملی اصلاح گردد.نتایج حاصل از این پژوهش مشخص می کند که علی رغم خاستگاه متفاوت مبانی فلسفی دیدگاه های بوهم و ملاصدرا، می توان مفاهیم هستی شناسانه ای نظیر؛ کل تجزیه ناپذیر و بهم پیوسته بوهم و اصالت وجود ملاصدرا، جهان هولوگرافیک و نظم مستتر و نامستتر بوهم با مراتب تشکیکی وجود صدرا، کل تمام جنبش بوهم و حرکت جوهری ملاصدرا و عنصر اطلاعات و شعور در نظر بوهم با زنده بودن جهان هستی از دید ملاصدرا را تطبیق داده و شاخصه های قرابت و همسویی را مشخص کرد.
برهان زیبایی از منظر سی اس لوئیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 78
حوزه های تخصصی:
هرچند مباحث مدوّن و مکتوب بسیاری درباره زیبایی در آثار افلاطون، ارسطو، فیثاغوریان و دیگر فیلسوفان یافت می شود، اما این مباحث تقریباً از سده هجدهم به این سو، به صورت قلمروی معرفتی مطرح شد. در میان فلاسفه و متفکران غرب، زیبایی و حقیقت آن، به نحوی مطرح شده که یکی از براهین اثبات وجود خدا به این عنوان نام گرفته است. ماهیت برهان زیبایی و چگونگی اثبات وجود خداوند از طریق زیبایی های جهان، مسئله ای است که لوئیس به آن پرداخته و این پژوهش سعی دارد دیدگاه های وی را بررسی و تحلیل کند. بر این اساس، نگارندگان با طرح پرسش های فرعی تر و با روش توصیفی-تحلیلی می کوشند تا ابعاد این مسئله را مطالعه و بررسی کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این استدلال با دو طریق معرفت شناختی و هستی شناختی سعی بر اثبات وجود خداوند دارد. این شیوه ها به توانایی ما در شناخت زیبایی یا بر وجود فی نفسه زیبایی متمرکزند. دیدگاه سی اس لوئیس درباره زیبایی، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است و روشن شده است که وی اشتیاق به زیبایی را میلی طبیعی می داند که نیاز به متعلَّقی دارد و از طریق ارتباط بین زیبایی طبیعت و وجود خداوند، به عنوان خالقِ جهان به اثبات برهان می پردازد. اگرچه اشکال هایی چون ردِّ میلِ وجود اشتیاق و وجود موارد نقض برای ارضای امیال انسان بر این برهان وارد شده است، ولی به عنوان ابتکاری نو در قرن معاصر همچنان مرکز توجه است
جستاری در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در چارچوب مکتب سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۵
95 - 109
حوزه های تخصصی:
در فلسفه ی علم و به ویژه در علوم انسانی تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات موردمطالعه، دارای مبناهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد می باشد. به عبارت دیگر شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف می تواند دارای تعاریف متضاد باشد. ازاین جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین؛، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده ی حوزه ی معرفتی، جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی - سیاسی ازجمله در سازه انگاری متفاوت است. به طورکلی مهم ترین محورهای فکری سازه انگاری و مفروضات آن مشتمل بر اهمّیّت ساختار معنایی در شکل گیری و تکوین واقعیّت، نقش هویت در شکل دادن به منافع و کنش دولت ها، اهمّیّت دادن به تبیین تکوینی به جای تبیین عِلی و این که همه ی سازه انگاران واقعیّت را برساخته ی اجتماعی می دانند. در این پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب سازه انگاری ارائه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصولاً ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه ی علوم جغرافیایی ناشی از ساختار بین الاذهانی یک جامعه ی مشترک انسانی در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است.
بررسی انتقادی هویت عقلانیت حکمرانی میشل فوکو از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«عقلانیت حکمرانی» از جمله مفاهیمی است که مشکلات و چالش های گوناگونی پیش روی انسان کنونی قرار داده است. این پژوهش «کتابخانه ای» و «توصیفی تحلیلی» با روش شناسی «بنیادین» به تحلیل مبانی هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه میشل فوکو با رویکردی انتقادی از منظر مبانی حکمت متعالیه پرداخته و در این رویکرد انتقادی، هستی عقلانیت حکمرانی متعالیه تشخص و تعین یافته است. آنچه از این پژوهش روشن می شود این است که هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رویکردی سلبی را دنبال می کند و فوکو با ایستادن بر سلب ها، عقلانیت حکمرانی خود را توصیف می کند. هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رهایی از قالبی واحد برای حکمرانی است. عقلانیت حکمرانی فوکو معطوف به انسان امروزی، به معنای خرد مهار قدرت و راهکار های آن است. هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه فوکو با سلب های هستی شناختی دارای ویژگی های جدایی عالم لاهوت از ناسوت، انکار ذات و جوهر اشیا، مرکزیت زدایی، نفی غایت محوری، نفی قواعد عام و جهانشمول، کثرت گرایی و قبول گسست، نفی خاستگاه و قبول تصادف است و در مبانی معرفت شناختی نیز قدرت محور تمام و کمال معرفت به شمار آمده است. اما این عقلانیت حکمرانی با توجه به نقد مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه که دارای ویژگی های واقعیت محوری، اصالت الوجود، تشکیک وجود، اصل علیت، علت غایی و تطابق عوالم و در مبانی معرفت شناختی دارای ویژگی حقیقت محوری معرفت است، رد می شود و هویت عقلانیت حکمرانی فوکو زایل می گردد.
نقد حصرانگاری معرفت شناسانه از «انسان معلّق در فضا» در پرتو فهم مبانی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
119 - 145
حوزه های تخصصی:
مسأله: «انسان معلق در فضا» از نگاه ابن سینا برای اثبات وجود نفس، تجرد آن و مغایرت نفس با بدن طراحی شده است و حیث وجودی دارد؛ هر چند بسیاری پس از ابن سینا، این طرح را در حیث معرفتی به کار برده و آن را چنین تفسیر کرده اند: انسان معلق در فضای ابن سینا «علاوه بر اینکه هست، می داند که هست». به نظر می رسد چنین برداشتی با مبانی ابن سینا، عبارات وی در آثار گوناگون و آن چه که خود او با انسان معلق در پی اثبات آن است، ناسازگار است. روش: این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی و تحلیلی است. یافته ها: ابن سینا که ادراک را از حس آغاز می کند و اولین مرحله عقل انسان را عقل هیولانی و قوه محض می داند، میان «شعور» که از همان آغاز برای انسان بالفعل است با «شعور به شعور» تفاوت قائل است؛ او «شعور به شعور» را بالقوه می خواند که نیاز به اکتساب دارد، درحالی که «شعور» اولیه ما به نفس، همان وجود نفس ماست. ازاین رو «انسان معلق در فضا» صرفاً هستی و حضور و وجود نفس پیش از هر آگاهی بالفعل است.نتایج: با توجه به اینکه انسان معلق در فضا در ابتدای خلقت خود بوده و ابن سینا نفس انسانی را حادث به حدوث بدن و در مرتبه عقل هیولانی و قوه محض می داند که فاقد هرگونه ادراکی است و با ادراک حسی بالفعل می شود، باید گفت: انسان معلق در فضای ابن سینا می تواند صبغه وجودی داشته باشد و درواقع ناظر به مقام حضور و وجود و هستی صرف است. علاوه براین، ابن سینا با تأکید بر دو مقام شعور و شعور به شعور، بر این باور است که شعور در انسان معلق بالفعل و دائمی بوده، اما شعور به شعور در آن بالقوه است. ازاین رو به نظر می رسد نفس در ابتدای خلقت گرچه حضور و ثبوت دارد، اما نمی توان گفت که علم به خویش دارد؛ یعنی نفس در ابتدا فاقد توجه به خویش است و همین عدم توجه، مانع هرگونه ادراک نفس به خود است. نوآوری: درواقع درباب «انسان معلق در فضای ابن سینا» صرفاً می توان گفت «انسان آگاه مند (بدون هرگونه آگاهی بالفعل) هست»، اما نمی توان گفت: «علاوه براینکه این انسان آگاه مند هست، می داند که اینگونه هست».
روش شناسی تکوینی: نگاهی تحولی به پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزهٔ شناخت علمی چگونگی دستیابی به واقعیت و شیوهٔ دسترسی به یافته ها گاه اهمیت بیشتری از خود یافته ها دارد، چراکه اعتبار و سودمندی یافته ها وابسته به روش هایی است که محققان در فرآیند تحقیق به کار می گیرند. روش شناسی تکوینی نگاهی هدفمند به پژوهش است که با مبنا قراردهی فلسفهٔ اسلامی به صورت عام و حکمت متعالیه صدرایی به صورت خاص کوشش دارد واقعیت (گذشته/حال/ آینده) را مورد شناسایی قرار دهد. این روش شناسی مبتنی بر فرانظریه تکوینی است که با قبول مبانی اساسی حکمت صدرایی (اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری) منطقی را پیشنهاد می دهد تا راهنمای پژوهشگران برای ورود به علوم تجربی انسانی- اجتماعی در بستر اندیشه اسلامی باشد. روش این پژوهش هستاریابی تکوینی از نوع هستارانگاری توصیفی- استنتاجی است که در آن پژوهشگر با تشریح مؤلفه های فرانظریه تکوینی و روش شناسی مفروض در این فرانظریه تلاش نموده است، دستگاهی شناختاری با عنوان دستگاه «مختصات کروی تکوینی» را پیشنهاد دهد. این دستگاه فضایی توپولوژیک را فراهم می آورد که مختصات رویدادهای مشاهده شده که با عنوان هستار از آن یاد می شود، قابل بازنمایی کمی، کیفی، مکان مندی، زمان مندی، اثرگذاری، اثرپذیری و دیگر مختصاتی که امکان شناخت رویدادهای درون فردی و بیرون فردی و تبادل فرد و کرانمندی های او یا آنچه او را احاطه کرده است را فراهم می آورد. در این مقاله ابتدا با معرفی رویکرد تکوینی، فرانظریه تکوینی و دستگاه مختصات کروی تکوینی به روش های پژوهش در این رویکرد اشاره خواهد شد و با استنتاج ویژگی های روش شناسی تکوینی، تلویحات این روش شناسی برای علوم انسانی و اجتماعی در بستر اندیشه های اسلامی موردبحث قرار می گیرد. حسب نظر مؤلف این نگارش، روش شناسی تکوینی رهیافتی قابل توجه در مواجهه با پرسش دشوار چیستی روش شناسی و چگونگی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی اسلامی است.
تحلیل و نقد ساختار معماری مدرن با تکیه بر مبانی عام هستی شناسی و انسان شناسی (موضوع مورد نقد: خانه های مدرن) و ارائه قواعد روشی برای تحقق خانه حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی و حکمی سازی واقعیت های معماری همواره مستلزم شناخت و بررسی مبانی عام فلسفی دانش معماری است. آنچه به واقعیت معماری جهت می دهد، باورها، مکتب و ایدئولوژی های زمان (الگو) موثر بر دانش است. خانه یکی از واقعیت ها و فضای زندگی انسان، متأثر از دانش معماری و الگوی زمان است. بر این اساس برای تغییر وضع موجود آن به وضع مطلوب باید مبانی عام فلسفی تاثیرگذار بر وضع موجود (مدرن) شناخته شود تا با مقایسه تطبیقی مبانی مدرن و مبانی حکمی-اسلامی به نقد ساختارخانه های مدرن پرداخته شود تا بتوان قواعد حکمی و مطلوب را برای تحقق فضای زندگی به ویژه خانه (مسکن) ارائه کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی، تحلیلی به تبیین معیارهای حکمی-اسلامی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و با این معیار به نقد خانه های مدرن پرداخته و بر این اساس قواعد تغییر در خانه های موجود را معرفی کرده است.
بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴
5 - 29
حوزه های تخصصی:
هر اندیشه تمدنی بر شالوده بنیان های فکری استوار می گردد که این بنیان ها، پایه های اساسی تمدن سازی را فراهم ساخته و براساس آنها انسان ها به مثابه عوامل تمدن ساز، قواعد آن را تنظیم و فرآیند آن را شکل می دهند. فهم بنیان های مذکور، ماهیت تمدن سازی را آشکار ساخته و امکان شکل گیری تمدن بر پایه آن بنیانها را فراهم می سازد. هر یک از اندیشمندان مسلمان از جهتی خاص تمدن اندیشی و تمدن گرایی را مورد توجه قرار داده اند؛ در این بین، حضرت آیه الله خامنه ای به عنوان یکی از متفکران و از رهبران برجسته جهان، به تمدن اسلامی و مبانی و ارکان آن اهتمام ویژه ای ورزیده و درصدد تحقق تمدن نوین اسلامی هستند. با اذعان به نقش مبانی اندیشه ای در تحقق تمدن نوین اسلامی، این نوشتار مؤلفه ای مهم در تمدن پژوهی را در کانون توجه خود قرار داده است تا با شناختی صحیح نسبت به این موضوع، بهره برداری از آن را در برنامه ریزی های دولت سازی و جامعه سازی با رویکرد تمدنی امکان پذیر کند. هدف اصلی مقاله، تبیین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای است؛ بر این اساس، پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری چیست؟ در پژوهش حاضر، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره برده است تا مهم ترین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی را از دیدگاه مقام معظم رهبری با استناد به مجموعه آثار گفتاری و نوشتاری ایشان استخراج و ارائه نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که تمدن نوین اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای از لحاظ هستی شناسی بر توحید محوری استوار است و در مبانی معرفت شناسی، توأمانی نقل و عقل، در انسان شناسی، کرامت انسانی و در بحث غایت شناسی، سعادت طلبی و وصول به سعادت در دنیا و آخرت را مورد توجه قرار می دهد.
بررسی تطبیقی بنیان های فکری تمدن اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای و سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
5 - 52
حوزه های تخصصی:
سید قطب به عنوان یکی از اندیشمندان برجسته مصری و حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از تأثیرگذارترین علمای شیعه در عصر حاضر ازجمله اندیشمندانی هستند که بر رویکرد تمدنی و تحقق تمدن اسلامی اهتمام ویژه ای ورزیده اند. پرسش اصلی این پژوهش درباره بنیان های فکری تمدن اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری و سید قطب و وجوه اشتراک و افتراق آنها است. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل محتوای کیفی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است تا مهم ترین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای و سید قطب با استناد به مجموعه آثار ایشان استخراج و ارائه گردد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هرچند سید قطب و حضرت آیه الله خامنه ای دغدغه های مشترکی داشته و درصدد ایجاد تمدن قدرتمند اسلامی هستند اما در بنیان های آن تفاوت های آشکاری با یکدیگر دارند. ازلحاظ هستی شناسی، این دو اندیشه، توحید محور بوده و بر این اصل استوارند که تمدن اسلامی دو بعدی و شامل ساحت مادی و ساحت معنوی است. در مبانی معرفت شناسی، این دو اندیشمند درخصوص امکان و ضرورت معرفت اتفاق نظر دارند، ولی از حیث منابع و روش های معرفت، دارای دیدگاه های متفاوتی هستند. در مبانی انسان شناسی نیز از جهات چیستی، جایگاه والای انسان در نظام هستی و غایت وجودی آن، شباهت اندیشه دیده می شود ولی درخصوص اراده انسان، میان آنها اختلاف جدی وجود دارد. اراده انسان در نظریه سید قطب در ذیل توحید افعالی و تداوم عادت الهی تفسیر می شود؛ درصورتی که آیت الله خامنه ای بر این باور است که نقش اصلی از آن تربیت، اراده و تصمیم خود انسان است. در بحث غایت شناسی هر دو نظریه، سعادت طلبی و وصول به سعادت در دنیا و آخرت فهم می گردد و هر دو به غایتی غیرمادی معتقدند که هدف غایی تمدن اسلامی وصول به سعادت دنیوی و اخروی است. هر دو اندیشمند به لحاظ هستی شناسی معتقد به دو وجهی بودن(مادی و معنوی) نظام هستی می باشند و وجه معنوی را مهم تر از وجهه مادی به حساب می آورند. آنچه واضح است، جدایی کامل نظر سید قطب و حضرت آیت الله خامنه ای در غایت شناسی و ایجاد آرمان شهر است. آرمان شهر سید قطب، جامعه نخستین اسلامی و عصر خلافت است اما آرمان شهر حضرت آیت الله خامنه ای در آخرالزمان و با نگاه به آینده به وجود می آید.
سارتر و جعل معنا: هستی شناسی وجود لِنفسه و نسبت آن با اخلاق انضمامی
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 16
حوزه های تخصصی:
انسان تنها موجود نیازمند به معنا می باشد او به همان میزان که برای زنده ماندن به غذا احتیاج دارد به معنا نیز همچون خوراک نمادین نیازمند است. در این بستر است که معنای زندگی یکی از مهم ترین موضوعات فلسفی، روان شناختی و دینی ، از چشم اندازهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و در حوزه های مختلف از آن سخن به میان آمده است. به طور کلی دو دیدگاه در باب معنا در میان متفکرین و فلاسفه وجود دارد. فیلسوفانی که معنا را امری عینی، بیرونی و "مکشوف" می دانند و فیلسوفانی که آن را امری درونی، انفسی و "مجهول" تلقی می کنند که از درون انسان برخاسته و وابسته به شخص(Subjective) بوده و سرچشمه ی آن اراده و گزینش ها و تعهدات انسان است. سارتر نیز از جمله متفکرانی است که معنا را امری درونی و جعل کردنی می داند. ما در این پژوهش تلاش می کنیم تا با بررسی نسبت میان هستی شناسیِ وجود لنفسه و اخلاق انضمامی در فلسفه سارتر به مهمترین مسئله زیستی بشر امروز به طریق جعل معنا پاسخ دهیم. به اعتقاد سارتر آدمی ماهیت از پیش تعیین شده و ثابت ندارد؛ ماهیت او به واسطه ی انتخاب هایش همواره در حال ساخته شدن است. انسان به عنوان یک وجود لنفسه با تکیه بر آزادی خود می تواند ارزش های اخلاقی مورد تایید خود و جامعه اش را بسازد و با ایجاد حس تعهد و التزام معنایی برای زندگی جعل کند.
مبانی فرانظری نظریه فمینیسم در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
رشته روابط بین الملل در حوزه نظریه پردازی طیف وسیعی از نظریات را در بر می گیرد. از طیف سنتی نظریات روابط بین الملل گرفته تا نظریات متاخر و انعکاس گرایی که واکنشی به نظریات سنتی و حاکم در روابط بین الملل بوده است. یکی از مهمترین تحولات در زمینه نظریه های روابط بین الملل، مطرح شدن مباحث فرا نظری در این حوزه می باشد. مباحث فرانظری در روابط بین الملل از اواخر قرن بیستم و بخصوص در آخرین مناظرات روابط بین الملل که مناظره میان خردگرایان و نظریه های انعکاسی بود، مطرح شد و این مناظره بیشتر ماهیتی فلسفی داشته و از حوزه فلسفه علم برای بررسی و ارزیابی دیگر نظریات کمک گرفته است. فرانظریه در واقع به بررسی، تحلیل و توصیف نظریه می پردازد. بعبارتی دیگر فرانظریه با ابعاد هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه یک نظریه سرو کار دارد. یکی از نظریات متاخر و انعکاسی در حوزه روابط بین الملل، نظریه زن باوری یا فمینیسم می باشد. بیشتر طرفداران این نظریه از پساساختارگرایی الهام گرفته اند. فمینیست ها همچنین ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی نظریه های سنتی روابط بین الملل و بطور اخص رئالیسم را زیر سوال می برند و آنها را برای تحلیل واقعیت های جهان امروز ناکافی می دانند. هدف این پژوهش بررسی و آشنایی با ابعاد هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی نظریه فمینیسم است و اینکه این ابعاد تا چه اندازه می تواند شناخت دقیق تر و بهتری را در حوزه روابط بین الملل و مسائل سیاست جهانی به ما بدهد.
مبانی روش شناختی و فلسفی آموزش از دور، نسل ها و نظریه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
107 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، ارائه مبانی روش شناختی و فلسفی و بیان سیر تحول نسل ها و نظریه های مهم آموزش از دور است. برای انجام تحقیق از منابع هدفمند در دسترس و کتابخانه ای و از شیوه مروری-تحلیلی استفاده شده است. در سال های اخیر، آموزش از دور به عنوان یک نظام آموزشی جدید، به علت داشتن توانایی هایی چون استفاده از فنّاوری های ارتباطی، تعامل هفتگانه، میزان بالای استقلال یاد گیرنده و نبود محدودیت زمانی و مکانی در آموزش، توانسته است برخی از مشکلات نظام آموزش سنتی را حل کرده و به عنوان مکمل و همسو با آموزش سنتی ایفای نقش کند؛ از سوی دیگر، می توان سازه گرایی را به عنوان مبانی روش شناختی، و هستی شناسی را به عنوان مبانی فلسفی این نوع آموزش در نظر گرفت؛ علاوه بر این، این نوع نظام آموزشی در طول پنج نسل دوران رشد و تحول خود، آموزش مکاتبه ای، آموزش رادیویی و تلویزیونی، آموزش مبتنی بر رایانه، آموزش چندرسانه ای و سرانجام آموزش الکترونیکی را طی کرده تا اینکه دارای پایه های قوی نظریه پردازی از جمله نظریه مطالعه مستقل، صنعتی شدن آموزش، تعامل آموزشی، فاصله تراکنشی و نظریه کنترل آموزشی شده است.
نگاهی بر هستی شناسی نسل سوم آموزش از دور با تأکید بر هستی شناسی نظام آموزش از دور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۴
71 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی هستی شناسی نسل سوم آموزش از دور با تأکید بر بررسی هستی شناسی نظام آموزش از دور ایران است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی برای بررسی اسناد و منابع موجود استفاده شد. باتوجه به جست وجوی به عمل آمده راجع به مبحث مورد بررسی، پژوهش های مرتبط و مدونی انجام نشده است. بررسی ها نشان داد که دیدگاه حاکم بر نسل سوم آموزش از دور برگرفته از مکتب یا فلسفه پست مدرن است که بر حقیقت چند وجهی تأکید کرده و در صدد برآورده کردن ایده های بشر دوستانه به منظور رفع نابرابری هاست. بیشترین تأکید آموزش از دور این نسل، تأکید بر استفاده از آموزش تعاملی است. در مقابل فلسفه نظام آموزشی ایران و به تبع آن سیستم آموزش از دور ایران، واقع گرایی اسلامی است. طبق این فلسفه، واقعیت خارج از ذهن وجود دارد و حقیقت ثابت و جهان شمول است. هر چند بر اساس این دیدگاه، انسان از کرامت والایی برخوردار است و ضرورت توجه به نیازهای متفاوت انسان و توجه به اراده انسانی در تعیین سرنوشت خویش از اهمیت والایی برخوردار است، اما بین نظر و عمل فاصله زیادی وجود دارد. آموزش از دور ایران هنوز در نسل دوم، یعنی نسل چندرسانه ای یا رسانه های غیر تعاملی، به سر می برد و برای ورود به نسل سوم، یعنی آموزش مجازی رفع موانع اجرایی از جمله تمرکز زدایی، ایجاد همکاری بین متخصصان آموزش و مهندسان فناوری و تغییر در نگرش مدیران، تغییر در سرفصل ها و به ویژه ایجاد زمینه درک جامع و تخصصی از مفهوم آموزش از دور، ضروری است.
«هستی شناسی عملیات فرهنگی»، صورت بندی چرخه متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۶۵
161 - 190
حوزه های تخصصی:
هستی شناسیِ عملیات فرهنگی آن چنان که ضروری و شایسته است در بین فرهنگ پژوهان جدی گرفته نشده است. به جرئت می توان گفت بخشی از سرگردانی و نوسان مشهود در اقدامات فرهنگی، متأثر از نبود مدل های پشتیبان طراحی عملیات و ضعف پشتوانه هستی شناسی مدل های موجود است. این پژوهش با هدف صورت بندی ساختاری برای هستی شناسی عملیات فرهنگی، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه و ترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری و گزینش داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، برای پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفاً با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن نیازمند اقدام سمت مخاطب است. این پژوهش، عملیات فرهنگی را در قالب هشت مؤلفه اصلی و شش زیرمؤلفه تعریف می کند، که مجموعاً در دو رسته ی جانب افاده یا مجری و جانب استفاده یا مخاطب قرار دارد. در نهایت نیز مبتنی بر روایتی چرخه ای از عملیات فرهنگی، با جانمایی این دو رسته در یک فراگرد چرخشیِ متقاطع، ساختار هستی شناسی عملیات فرهنگی صورت بندی شده است.
اعتبارسنجی تبادر پساتشریعی در خوانش گزاره های فقهی حقوقی؛ مدخلی بر اصلاح قوانین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
461 - 490
حوزه های تخصصی:
حکم و موضوعی که در سنت کتبی به مردمان امروز رسیده است، بر فهم ما از الفاظ استوار است. کژفهمی یا حقیقی پنداری معانی مجازی، بی تردید آسیب های هولناکی در امر استنباط به بار می آورد. این دغدغه ، علمای علم اصول را بر آن داشته تا در راستای کشف معنای حقیقی واژگان و احتراز از کژفهمی، نشانه هایی را پی جویند. «تبادر» نزد امامیه، مهم ترین بلکه یگانه سنجه معنای حقیقی است. ارباب دانش را دور از نظر نیست که تبادر از اشکالات ثبوتی و اثباتی مصون نمانده است؛ لذا پژوهش گران در این جستار که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف اعتبارسنجی تبادر پسا-تشریعی صورت پذیرفته است، ضمن شرح ایرادات وارد شده بر تبادر توسط علمای شرق و غرب و بررسی راه حل های ارائه شده، برخی اشکالات را از ساحت تبادر زدوده اند و لاجرم برخی را چنان ستبر انگاشته اند که اعتبار را از این سنجه می ستاند. ناکامی تبادر در بُعد اثباتی، تأثیر مستقیم بر قوانین مبتنی بر فقه دارد و می تواند موجبات اصلاح آن را فراهم آورد؛ زیرا قوانین اسلامی، علی الخصوص قوانین ماهوی که غالباً ابتناء بر نظرات فقیهان دارد، محصول استظهار قانون گذار از مستندات فقهی است و چنانچه معنای موضوع یا حکم در گزاره فقهی با تبادر ظنی اثبات شده باشد که مطابق با نتیجه پژوهش تبادر ظنی فاقد اعتبار است، حکم مستفاد از مستند فقهی از حجیت ساقط است؛ این امر قانون گذار را به بازنگری در بسیاری از قوانین فرامی خواند.
صورت بندی هستی شناسیِ تئاتر واگرا با استفاده از نظریه مجموعه ها و نظریه سری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
7 - 16
حوزه های تخصصی:
آنچه موجب اهمیت یک هستیشناسی جدید برای تئاتر امروز میشود نیاز تغییری بنیادین در تمامی جنبههای این پدیده است. برای پاسخ به این نیاز اصلاحات جنبی کمکی به حفظ جایگاه تئاتر به عنوان هنری رهاییبخش نمیکند. این هستیشناسی جدید که در اینجا به عنوان هستیشناسی تئاتر واگرا مورد خطاب قرار میگیرد میکوشد پیش از هر تغییری چهارچوب انتزاعی ـ فکری جدیدی برای این موضوع فراهم آورد. برای صورتبندی این هستیشناسی میتوان از ریاضیات مدد گرفت. در این روش ریاضیات به عنوان چهارچوب نظری این هستیشناسی مورد استفاده قرار میگیرد و در ادامه با توجه به آنکه متغیرهای ریاضی را میتوان از حوزه نمادشناسی به حوزه معناشناختی منتقل نمود، هرکدام از وضعیتهای ریاضی با تبدیل به وضعیتهای کلان تئاتر این امکان را به دست میدهد که با استفاده از نظریههای ریاضی، فرضیههای نوینی برای تئاتر مطرح نمود. تلاش این پژوهش آن است که ابتدا صورتبندی مشخصی از هستیشناسی موجود تئاتر امروز با کمک نظریههای ریاضی ارائه دهد و در ادامه صورتبندی هستیشناسانه جدیدی با استفاده از ریاضیات برای تئاتر واگرا بیان نماید و در انتها نشان دهد که هرگونه جنبه رهاییبخش در تئاتر نیازمند عدول از قواعد پیشین و تثبیت شده و دستیابی به نوعی واگرایی در تئاتر است.
طراحی یک هستی شناسی برای ادبیات کودکان و نوجوانان بر مبنای اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (اصکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد بسیاری استفاده از اصطلاحنامه های قبلی به عنوان دانش پایه و مبنایی برای تعیین روابط سلسله مراتبی برای ساخت هستی شناسی بسیار موثر خواهند بود. مفاهیم و ویژگی های بعدی و غنا بخشی به اصطلاحات به واسطه مطالعه متون مرتبط حاصل خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک هستی شناسی جهت تبیین درست روابط، ویژگی ها و مفاهیم موجود در ادبیات کودک و نوجوان و دسترسی پذیری هرچه بهتر متون مرتبط با ادبیات کودک و نوجوان است. وجود چنین منبعی باعث پربارتر شدن ادبیات کودک و نوجوان آن چنان که در ایران در جریان است خواهد شد. در این پژوهش اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که جامع ترین اصطلاحنامه در زمینه کودک و نوجوان است، به عنوان نقطه شروع ساخت هستی شناسی استفاده شد. این پژوهش به روش مت آنتولوژی که روش قابل قبول و پیشنهاد شده از سوی متخصصان این حوزه است در یازده مرحله انجام شد. ابزار مورد استفاده نرم افزار پروتژه (نسخه 5.5) بود. یافته ها نشان دادند که این حوزه دارای 11 رده اصلی (آموزش و پرورش، ادبیات، ارتباطات، جامعه شناسی، دانش شناسی و علم اطلاعات، دین، روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه، فناوری و علوم تجربی و هنر و فرهنگ) است. هریک از این رده ها به چندین کلاس فرعی تقسیم می شوند. گسترده بودن تعداد رده های اصلی مربوط به حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان را می توان چنین برداشت کرد که هدف اصلی ادبیات کودک و نوجوان تنها سرگرم کردن نیست بلکه هدف آموزش و پرورش و آشناسازی او با مسائل مختلف زندگی را نیز در پی دارد. در نهایت 29 رابطه نوع شی و 23 رابطه نوع داده و پنج رابطه تفسیری برای اصطلاحات تعریف شد. همچنین 950 نمونه یا مثال به هستی شناسی اضافه شد. به جهت زیاد بودن آثار ادبی در گروه کودکان و نوجوانان نمونه های زیادی برای هر یک از کلاس ها قابل ذکر بود که این موضوع از جمله نقاط قوت این هستی شناسی به حساب می آید. این هستی شناسی با برخورداری از مجموعه کاملی از اصطلاحات و مفاهیم و روابط معنایی که با نمونه های مختلف برای هر یک از انواع ادبی همراه شده است، برای نویسندگان، کتابداران و سایر فعالان در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان بسیار کارآمد و سودمند خواهد بود.