مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
هستی شناسی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
79 - 101
اقبال لاهوری از سرآمدان احیای اندیشه دینی، به عنوان یک متفکر دردشناس حوزه اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است. او ضمن آشنایی با اسلام و اندیشه آن، مطالعات عمیقی در باب فلسفه غرب داشته است و همین مطالعات عمیق به وی این اجازه را داده تا ساخت نظام سیاسی را از دل مبانی اسلامی دنبال کند. در این نوشتار مبانی نظری و سیاسی اقبال مورد بررسی قرار می گیرد؛ تا به این پرسش پاسخ دهیم که مبانی نظری وی چه نوع حکومتی را مدنظر دارد؟ اقبال، اختیار و آزادی عمل انسان را در پرتو نگاه توحیدی و حضور معرفت شهودی در کنار سایر عناصر معرفتی به تفصیل و با توجه به مبانی اسلامی بیان می کند. با توجه به همین مبانی، در بررسی سیاست و حکومت از نگاه اقبال به بیان دموکراسی خواهانه از وی می رسیم. در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا میزان پیشبرد این تفکر را مورد بررسی قرار دهیم. این مقاله از روش اسنادی با رجوع به منابع کتابخانه ای بهره برده است.
قواعد هستی شناختی تأویل و تأثیر آن بر معنای متن در حکمت صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
127 - 149
در تأویل هستی و متن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر عالم و متن پنهان است، به منصه ظهور آورده می شود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در وجودشناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل قاعده مندی است که هدف این مقاله نیز استنتاج این قواعد و نشان دادن تأثیر آنها بر تأویل متن است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بر مبنای وجودشناسی صدرایی است و به استنتاج و بررسی پنج قاعده اصلی و چند قاعده فرعی -که در زیرشاخه های قواعد اصلی قابل پیگیری است- می پردازد و با ذکر نمونه های تأویل متن، تأثیر قواعد هستی شناسی را بر تأویل متن نشان می دهد. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از ارجاع ماهیت به وجود، ظرفیت های تأویلی در وجود (مراتب وجود)، ظاهر، بستر وجود شناختی، تطابق عوالم در تأویل و ارجاع کثرت به وحدت. این مقاله ضمن آنکه منطقی فلسفی از تأویل های متن را نشان می دهد، نظریه ای تأویلی از هستی در قالب قواعد نیز محسوب می شود.
به سوی تدوین یک چارچوب فرانظری برای اسلامی سازی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اسلامی سازی دانش، یکی از دغدغه های مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روش ها و الگو های فراوانی درباره چگونگی اسلامی سازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند به طور منسجم به مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامی سازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت می یابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامی سازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزام های فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامی سازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.
روش شناسی فارابی در علوم اجتماعی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث متدولوژی و استراتژی های پژوهش در علوم اجتماعی از اهمیت و ارزشی ویژه ای برخوردار است، اما از آنجا که در ادبیات علمی گذشته گان توجه اندکی به منطق و روش برای خلق معرفت می شد، پرداختن پیشینیان نظیر فارابی و ابن خلدون به مقوله متدولوژی و تکنیک های پژوهشی و استانداردهای علمی به سبک و سیاق امروزی آنهم به صورت آگاهانه، فعالیت ارزشمندتری به حساب می آید. به خصوص تأمل و دقت های ژرفی که فارابی نسبت به بحث متدولوژی از خود نشان داده است به گونه ای که می توان او را پیش گام در طرح مباحث روش شناسی دانست. این نوشتار در پی آن است تا با تعمق در آثار فارابی، یعنی "احصاء العلوم"، "علم مدنی" و" آراءاهل مدینه فاضله" و برخی دیگر آثار او که به بحث متدولوژی پرداخته، قواعد و اصول روش شناختی که مؤلف از آن بهره برده است را استخراج، طبقه بندی و تشریح نماید و تلاش دارد تا شیوه هایی که فارابی در مقام گرد آوری و تحلیل داده ها و نقد ارزیابی آرای دیگران به کار گرفته است توضیح دهد. قبل از آن، به مفروضاتی در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی که از آن به مفروضات "هستی شناختی" یاد می شود و نیز مجموعه ی مرتبطی از مفروضات در مورد شیوه ای که معرفت نسبت به این واقعیت را می توان بدست آورد یعنی مفروضات "معرفت شناختی" و نیز مفروضات "انسان شناختی" که نقش مقدمی در بحث روش ها دارد، به اجمال پرداخته است.
"چرایی" اسلامی سازی دانش، تعمقی در منطق و استدلال طرفداران اسلامی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ جوامع اسلامی در مواجهه با "مصائب جهان اسلام" در چند دهه اخیر نشان دهنده نوعی "گذار تاریخی" از مواجهه "سخت افزارانه" به نوعی چاره جویی نرم و علمی مبتنی بر "دانش و آموزش" است که از آن به عنوان "اسلامی سازی دانش" یاد می شود. با توجه به اهمیت این "گذار تاریخی" و نیز ابتنای آن بر نقد علم و دانش مبتنی بر مدرنیته غربی، حتی در درون جوامع اسلامی نیز در مورد چرایی و ماهیت آن سئوالاتی ایجاد شده مبنی بر اینکه اساسا "چرا" اسلامی سازی باید در دانش صورت بگیرد؟ این مقاله از طریق روش اسنادی و کتابخانه ای و فراتحلیل مهمترین آثار و منابع موجود در این زمینه ، به بررسی مساله "منطق و چرایی" اسلامی سازی دانش به عنوان یک امر مقدم بر "چیستی" آن پرداخته و به دنبال پاسخ به این سئوال است که اساسا چرا پروژه "اسلامی سازی دانش" شکل گرفت. برآیند کلی نتایج این مطالعه از "چرایی" اسلامی سازی دانش بر مفهوم مرکزی "بحران" در امت اسلامی به خصوص در عصر "پسامدرنیته" استوار است و نشان می دهد ضرورت و منطق "اسلامی سازی دانش" یک دغدغه "هستی شناسانه"، "شناخت شناسانه" و "روش شناسانه" در ارتباط با مواضع "علم و دانش غربی" است که در جوامع اسلامی رشد یافته و ریشه دوانده است. به همین جهت نیز متفکران اسلامی تنها راهکار مقابله با آن را –برخلاف اسلاف خود- نه در اصلاح و یا تغییر سیاسی، بلکه در تحول در "دانش و آموزش" رایج در کشورهای اسلامی می دانند.
فلسفه ی تربیتی اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
7 - 22
حوزه های تخصصی:
در نیمه ی دوم قرن چهارم ه .ق/ دهم، م، گروهی فیلسوف مسلمان که اکثر آنان ایرانی بودند، انجمنی به نام «اخوان الصفا» در بصره به صورت محرمانه تشکیل دادند. هدف آنها این بود که به کمک فلسفه، شریعت حقه را از آلایش اوهام و خرافات شستشو دهند، و به اهدافی چون: شناخت خدای متعال، وحدت هستی و کشف اسرار کائنات دست یابند. در تحقق هدف خود تعلیم و تربیت افراد، به ویژه جوانان را مورد توجه قرار دادند و برنامه آموزشی– تربیتی تنظیم نمودند. طبق این برنامه پنجاه و یک رساله ی آموزشی و درسی در پنجاه حکمت (ریاضی و منطق، علوم طبیعی، مابعدالطبیعه و مسایل کلامی و تطبیقی) نگاشتند. به تربیت استاد همت گماردند و در بلاد مختلف به اجرای برنامه ی خود پرداختند. در این مقاله چگونگی فلسفه ی تربیتی این انجمن مورد بررسی و ارایه قرار گرفته است. در این پژوهش بیان شده است که آراء تربیتی این انجمن دربرگیرنده ی نظریاتی است که از قرن بیستم به بعد مورد شناخت و توجه فلاسفه و مربیان بزرگ قرار گرفته است. آشنایی با آراء آنان در اصلاح وضع کنونی آموزش و پرورش می تواند مفید واقع گردد. البته نقاط ضعفی هم در نظریه های آنان وجود داشته است که بیان شده اند.
خاستگاه کرامات اولیا در هستی شناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
99 - 130
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اصلی در تمام تذکره ها و مناقب نامه های صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیده ه ایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناخته شده اند که از علل خفیه غیبی و فراطبیعی برخوردارند که بشر هر اندازه در علوم و فنون پیشرفت کند، نمی تواند به کشف تامّه آن علل نایل گردد. هرچند این پدیده های ناشناخته تنها در تصوّف مطرح نیستنده امّا از مهم ترین دستاویزهای قشری گرایان برای انکار صوفیان بوده اند. غفلت از بازشناسی مبانی عرفانی کرامات، بسیاری را به سمت انکار این واقعیّات سوق داده است. این حقیقت گرچه باعث ناشناخته ماندن و غیرقابل تعریف بودنِ کرامات است، امّا می توان با تکیه بر مبانی نظری عارفان، با واقعیّت عرفانی کرامات آشنا شد. عرفا عامّه مخاطبان خود را به پذیرش متعبّدانه کرامات فرامی خوانده اند امّا مبانی خود را نیز در اثبات کرامات بیان داشته اند. موطن و خاستگاه اصلی کرامات در منظومه فکری عرفا، بحث گسترده ای است ولی می توان به طور خلاصه، دو جایگاه اصلی برای آن ترسیم نمود: در عوالم و در اسماء. در این پژوهش به طور مشخص تلاش شده است این دو خاستگاه هستی شنانه کرامات ، معرفی، بررسی و تحلیل شود.
فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
57 - 84
حوزه های تخصصی:
جغرافیای سیاسی یکی از شاخه های دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی به عنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جفرافیای سیاسی به عنوان معرفت درجه دوم شناخته می شود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداخته شده است. بنابراین با مفروض قرار دادن این که اولاً اسلام در تمامی زمینه های سیاسی و اجتماعی از مبانی نظری قابل دفاعی برخوردار بوده و ثانیاً، به دلیل خلأ موجود در حوزه فلسفه جغرافیای سیاسی از منظر تفکر اسلامی، چنین تحقیقی انجام شده است. بر این اساس، ضمن مراجعه به متون و منابع اسلامی از جمله قرآن کریم، منابع روایی، متون فقه سیاسی، تاریخی و نیز آثار اندیشمندان مسلمان در این رابطه، صورتبندی لازم با محتوایی مُستدل از جغرافیای سیاسی اسلامی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به ویژه تحلیل محتوا انجام گرفته و نتایج حاصله نشان می دهد که اندیشه اسلامی در حوزه علوم اجتماعی و به طور خاص در رشته جغرافیای سیاسی، مبتنی بر رهیافتی موسوم به رهیافت عقلانیّت وحیانی است.
امتداد حکمت متعالیه درشکل گیری وتوسعه قواعد بنیادین در مکتب حقوق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۵
117 - 139
حوزه های تخصصی:
تحقیق پیش رو با هدف بررسی قواعد بنیادین در حکمت متعالیه در پاسخ به این پرسش شکل می گیرد که سازوکار انکشاف قواعد بنیادین در حکمت متعالیه چگونه است؟ پاسخ به این پرسش مستلزم توجه به دو بخش هستی شناسی قواعد بنیادین و روش شناسی اکتشاف قواعد بنیادین در فضای حکمت متعالیه است. هستی شناسی قواعد بنیادین با توجه به مبانی ملاصدرا در سه بخش هستی شناسی، نفس شناسی و معرفت شناسی در بخش حق های تکوینی قرار دارد که با وجود صاحب حق تحقق می یابد و نیازی به جعل مستقل از وجود صاحب حق ندارد. بخش دوم یعنی روش شناسی اکتشاف قواعد بنیادین بر اساس مراجعه به آفرینش است که این حق را خالق در آغاز تولد برای موجودات قرار داده است. به این اساس می توان به قواعد بنیادین در سه بخش حقوق طبیعی، حقوق غریزی و حقوق فطری با ملاحظه حکم عقل عملی که می گوید «به اقتضای ذاتت عمل کن» دسترسی پیدا کرد. حقوق طبیعی حق هایی است که بر اساس نفس نباتی شکل می گیرد که می توان به حق حیات نباتی، حق تغذیه، حق رشد و حق ازدواج اشاره کرد. حقوق غریزی با ملاحظه نفس حیوانی به دست می آید که می توان به حق حیات حیوانی، سودگرایی و دفاع اشاره کرد و درنهایت حقوق فطری برآمده از نفس انسانی است که حق حیات انسانی و حق عبادت بندگی پاره ای از آنهاست.
مقایسه تطبیقی هستی شناسی در «بوف کور» و «کافکا در کرانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
183 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نام های «بوف کور» و «کافکا در کرانه» است، تا شباهت ها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده، و بررسی محتوای آثارشان و رجوع به منابعی که درباره این موضوع وجود داشته بوده است. ابتدا در مورد عناصر فکری، مطالب به صورت فیش برداری جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. مطالب مورد تحلیل نشان داد که این دو نویسنده از لحاظ فکری شباهت شان بیش تر از اختلاف شان است. دیدگاه هر دو نویسنده به اگزیستانسیالیسم نزدیک است، زیرا زندگی را فانی و پوچ می دانند، و فضای داستان های آن ها را مرگ، اضطراب، تنهایی، بیزاری و به ویژه بدبینی می سازد. این دو نویسنده داستان های شان را به سبک سوررئالیسم نوشته اند.
بررسی تطبیقی جنبه های معناشناسی و هستی شناسی زیبایی از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
203 - 229
حوزه های تخصصی:
معناشناسی زیبایی شاخصه اولی است که ابن سینا آن را به عنوان الگویی از زیبایی مطرح می کند. از دیدگاه وی زیبایی، غایت فی نفسه نیست و در ارتباط با خداوند است که دارای ارزش می شود، و منشأ همه زیبایی ها واجب تعالی است. همچنین نظم، تناسب و اعتدال شرایط تحقق زیبایی است و موجودی زیباست که کمال شایسته خود را داشته باشد و زیبایی مساوق با وجود و امری عینی و مشکک است. ملاصدرا زیبایی را عین وجود می داند و قائل به اصالت، تشکیک و اشتداد زیبایی است. از نظر وی منشأ همه زیبایی ها خداوند است و هر زیبایی و کمالی پرتوی از زیبایی و کمال خداوند است. بنابراین با وجود اینکه هر دو فیلسوف در مورد زیبایی غالباً نظرات مشابهی دارند اما با توجه به نظام فلسفی آن دو، در بعضی از موارد در بیان مسائل تفاوت هایی دیده می شود.
بررسی تطبیقی رویکرد وجودگرایی در آثار و اندیشه سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
581 - 601
حوزه های تخصصی:
سهراب یکی از شاعران عارف مسلک معاصر است که در سرایش «هشت کتاب» خود، به یک سفر درونی دست زده است. بررسی مضمونی اشعار سهراب سپهری ، او را در زمره شاعران پدیدارنگری قرار می دهد که نخستین درها را به روی ادراک و آگاهی از هستی خویش می گشاید و در وحدت با جهان پیرامون، به سوی معرفت شناسی و نگاهی هستی شناسانه سوق می یابد. از میان مکاتب روان شناسی موجود، رویکرد وجودگرایی، تنها مکتبی است که به صورت مستقیم و با تأسی از فلاسفه و مؤلفین وجودی و پدیدارنگر، انواع مختلف هیجانات و اختلالات روانی را از نقطه نظر هستی شناسانه خود می نگرد. دیدگاه یالوم ، با تمرکزش بر «مسلمات هستی»، یعنی مرگ، آزادی، انزوا و پوچی، و با تأکیدش بر رابطه به منظور گفت وگو درباره این مسلمات، نقشه ای در اختیار درمان هستی گرا- انسان مدار قرار داد. این ها نقش بسیار مهمی در هر یک از سطوح ساختار روانی فرد برعهده دارند و در ارتباط تنگاتنگ با کار بالینی اند. به علاوه، به وجود آورنده یک اصل سامان دهنده محوری نیز هستند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزه های تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
بررسی استعاره های سازمانی با تأکید بر پیش فرض های هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
107 - 123
حوزه های تخصصی:
سازمان پدیده پیچیده ای است که شناخت وجوه گوناگون آن دشوار است. استفاده از شیوه شناخت استعاره ای در فضای مطالعات سازمان و مدیریت، پاسخی به این نیاز بوده است. هیچ یک از استعاره های بیان شده خالی از پیش فرض هستی شناختی نیست. هدف این مقاله بررسی و طبقه بندی استعاره های سازمان از حیث نگاه هستی شناختی است. روش این پژوهش از نظر ماهیت، استدلالی−تفسیری است و در آن از روش گونه شناسی و بررسی اَسناد استفاده شده است که در آن گونه ها براساس استقراء و با انتخاب برچسب های مفهومی مناسب، شکل گرفته اند. بدین صورت که استعاره های بیان شده در مورد سازمان با رویکردی استقرایی جمع آوری و مطالعه شده و براساس نوع نگاهشان به هستی سازمان تحلیل شده است. سپس استعاره ها با توجه به مفروضات هستی شناختی استنباط شده از آنها با پارادایم های مطرح شده در ادبیات موضوع متناسب سازی گردیدند. با اشراف بر هستی شناسی استعاره های مطرح شده، می توان راه را برای استعاره پردازی های جدید خصوصاً با عنایت به هستی شناسی اسلامی باز نمود و ثانیاً از افتادن استعاره پردازی های جدید در دام این همان گویی یا التقاط جلوگیری کرد.
عقلانیّت اخلاقی از منظر نواندیشی دینی معاصر: درآمدی انتقادی بر مبانیِ آراءِ اخلاقی تربیتیِ ابوالقاسم فنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
145 - 168
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های بنیادین اخلاقی به لحاظ تأثیر کلان در اتّخاذ رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، اهمیّت بسزایی دارند. این دیدگاه ها، مسائل یا موضوعاتِ بحثِ فلسفه اخلاق اند و به دلیل اهمیّت و تأثیرگذاری فراگیر رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، توجّه به آنها ضروری است. اما رویکردهای مطرح در فلسفه اخلاق نیز مبتنی بر دیدگاه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه اند و همین دیدگاه ها، منشاء دیگر منظرهای شناختی و علمی مانند انسان شناسی، دین شناسی، زیبایی شناسی و ... تلقّی می شوند. این جُستار عهده دارِ بحث ازین مبانی در آراء ابوالقاسم فنایی به عنوان یکی از متفکّران دینی معاصرست که اصلی ترین ممیّز آن قائل بودن به «عقلانیّتِ اخلاق» است. دراین مقاله، با استفاده از روشِ تحلیلِ مفهومی به تحلیلِ دقیقِ آثار متقدّم وی، مبانیِ هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسیِ مطرح در این آثار موردبحث قرار گرفته است. هم چنین به مشخِصه هایِ مبانیِ بنیادین این رویکردِ فکری و لوازمِ و بایسته های ممکن آن در حوزه اخلاقی تربیتی پرداخته شده است. دراین نوشته روشن ساختیم «عقلانیّت اخلاقی» موردنظر در اینجا در مباحثِ توجیه و اثبات ضرورتاً نیازمندِ ایضاحِ بیش تری است. هرچند «عقلانیّت اخلاقی» وجود یک موقعیّت و جایگاهِ معرفت شناسانه ایده آل و خطاناپذیر را به رسمیّت می شناسد، اما نسبت به تکثّری از احکام و داوری های اخلاقی فاعل محورِ انسانی روی گشاده نشان می دهد. هم چنین منحصر نبودنِ عقلانیّت به عقلانیّت استدلالی در «عقلانیّت اخلاقی»، نقطه قوّتِ برجسته ای درخصوصِ 1. تعدیلِ و پذیرشِ لوازم و ایجاب هایِ سازگارِ سایرِ دیدگاه های اخلاقی و 2. رویکردِ تعین کننده ای در طراحی و ایجادِ نظام های اخلاقی تربیتی ایده آل خواهدبود.
تقابل دو نظریه ی مُثُل و تجرید در ساحت فلسفه ی اسلامی و ثمرات هستی شناسانه و معرفت شناسانه ی آن دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۶
3 - 22
حوزه های تخصصی:
بی تردید یکی از مباحث مهم حوزه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نحوه حصول ادراکات کلی برای انسان است. از آن جا که عنصر اساسی تمایز بخش انسان از سایر موجودات، تعقل به شمار می آید توانایی ادارک معقولات برای انسان، نزد هر فیلسوفی امری مسلم است. اما در نحوه حصول ادراکات عقلی میان حکما اختلاف دیدگاه وجود دارد. ریشه این اختلاف دیرینه، تفاوت نظر میان افلاطون و ارسطو در نحوه وجود امر کلی است. هدف از نگارش این پژوهش بررسی تفاوت های میان این دو مبنا و ثمرات فلسفی این دو نظریه در مباحث مختلف فلسفی می باشد. در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی، کوشش شده است تا ابتدا نظر قائلین به نظریه «مُثُل» و همچنین قائلین به نظریه «تجرید» به روشنی تبیین گردد و سپس ثمرات فلسفی قائل شدن به هر دو نظریه را در هر دو ساحت هستی شناسی و معرفت شناسی نشان داده شود. لازم به ذکر است داوری میان این دو نظر از عهده این مقاله خارج است.
هستی شناسی میم ها از منظر نظریه ی سه جهان پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
115 - 134
حوزه های تخصصی:
آراء متفاوتی درباره ی شأن هستی شناختی میم ها وجود دارد. دسته ای از پژوهشگران از جمله بلکمور (Blackmore) و دنت(Dennett) میم ها را موجوداتی در سطح فرهنگ درنظر می گیرند و دسته ی دیگر آن ها، از جمله لینچ (Lynch)و برادی (Brodie) میم ها را هستوندهایی ذهنی می دانند و برخی از جمله گترر (Gatherer) و بنزون (Benzon)وجودی فیزیکی برای آن ها قائل هستند. برخی از منتقدان از جمله بوید و ریچرسون (Boyd and Richerson)و طرفداران نظریه ی هم تکاملی ژن-فرهنگ وجود میم را انکار می کنند و به طور کل وجودی برای آن ها قائل نیستند. این مناقشه ها و اختلاف نظرها شرایط را برای ایجاد مسأله ای هستی شناسانه در نظریه میم ها رقم زده است. این مقاله تلاشی ست برای تحلیل اختلاف نظرها به کمک نظریه ی سه جهان پوپر. پس از معرفی اختلاف نظرها در هستی شناسی میم ها، و هم چنین اشاره ای مقدماتی به نظریه ی سه جهان پوپر، به نفع تکثرگرایی وجودی میم ها دلایلی عرضه می کنیم. تکثرگرایی میم ها به دو معنای متفاوت و قابل جمع در مقاله به کار رفته است. نخست آن که، برخی میم ها هم زمان در یک، دو یا هر سه جهان از جهان های سه گانه وجود دارند و بنابراین نباید همه ی میم ها را به لحاظ وجودشناسی یکسان درنظر گرفت. دوم آن که، ممکن است برخی از آن ها در یک زمان در دو یا سه جهان وجود داشته باشند و در زمانی دیگر تنها در یک جهان. نظریه ی هستی شناختی سه جهان پوپر (به ویژه جهان 3) به جهت ارتباط وثیقی که با معرفت شناسی تکاملی و نحوه ی ارتباط سه جهان پوپر در این نظریه دارد، می تواند ظرفیت مناسبی برای توضیح و تبیین وضعیت هستی شناسی میم ها ارائه دهد.
کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش: مرور نظام یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
121 - 140
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات مربوط به کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش به منظور شناسایی این کاربردها و همچنین محورهای موضوعی عمده و ابعاد آنها انجام شده است. مطالعه پیش رو توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش مرور نظام مند پتیگرو و رابرت (2008) انجام شده و در آن برای تحلیل متون و مصورسازی یافته ها از روش تحلیل محتوا با نرم افزار مکس کیو دی ای و دیتارپر استفاده شده است. یافته ها تحلیل مطالعات حوزه کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش ضمن ارائه فراوانی موضوعات، وضعیت استنادی مطالعات و روند تغییر موضوعات در بازه زمانی بررسی شده؛ نشان داد این پژوهش ها شامل پنج محور موضوعی اصلی به این شرح هستند: ساخت و ایجاد هستی شناسی در حوزه مدیریت دانش، طراحی سیستم های مدیریت دانش براساس هستی شناسی، استفاده از هستی شناسی در فرایند مدیریت دانش، نقش و هم افزایی هستی شناسی ها در مدیریت دانش و چالش ها و رهنمودهای استفاده از هستی شناسی در مدیریت دانش.اگرچه پژوهش ها به ابعاد مختلف کاربرد هستی شناسی در مدیریت دانش بعنوان یک ابزار کمک کننده برای تسهیل مراحل مختلف فرایندهای مدیریت دانش پرداخته اند، اما تمرکز اغلب مطالعات بر ابعاد نظری باعث فقدان پیوند و درک واقعی و عملی از استفاده از ظرفیت های هستی شناسی در این حوزه شده است.این مطالعه نخستین پژوهشی است که به تحلیل کیفی وکمی مطالعات حوزه کاربرد هستی شناسی در مدیریت دانش پرداخته است. نتایج آن می تواند به منظور توسعه هستی شناسی خاصِ این دامنه مورد استفاده قرار گیرد و با ارائه کاربردهای متصور برای هستی شناسی در دامنه مدیریت دانش، رهنمون محققان جهت استفاده از این پتاسیل ها باشد.
رویکردی پدیدارشناختی به شناسایی مؤلفه های خلق معنی و کاربست آن در هستی شناسی بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش قصد دارد تا بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس، مؤلفه های مؤثر در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال را از دیدگاه صاحب نظران استخراج و جهت کاربرد در هستی شناسی ها معرفی نماید.روش پژوهش: رویکرد پژوهش بر اساس هدف و پرسش مطرح شده، کیفی و روش انجام پژوهش پدیدارشناسی بوده است. جامعه پژوهش 18 نفر از صاحب نظران حوزه عاشورا و ابزار گردآوری داده، مصاحبه، مشاهده و تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده ایشان بوده است.یافته ها: از تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده صاحبنظران حوزه عاشورا 8 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی شناسایی و استخراج گردید. نتیجه تجزیه و تحلیل نشان داد که در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال یا معنی، مراحل مختلفی وجود داشته و هر مرحله دارای مؤلفه های متعددی است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که از زمان دریافت و شناخت پدیده توسط فرد، تشکیل مفهومی از آن در ذهن وی تا انتقال مفهوم ذهنی به دیگران و خلق معنی، مراحل و مؤلفه های مختلفی تأثیرگذار بوده اند. شناخت یک پدیده، ساخت الگوهای ذهنی از آن، هدف و انگیزه فرد برای انتقال مفاهیم ذهنی به دیگران، انتخاب زبان مناسب برای انتقال مفاهیم ذهنی و همچنین شناخت شرایط اجتماعی، فرهنگی و نیازهای زمانی مخاطب از مراحل مهم تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال بوده اند. یکی از مهمترین مراحل و مؤلفه های خلق معنی ویژگی های فرد بوده است. بنابراین، تمرکز بر چگونگی بازنمون مدارک در هستی شناسی ها و نظام های اطلاعاتی و حتی نحوه تعامل فرد با نظام نمی تواند به تنهایی منجر خلق معنی شود بلکه باید به ویژگی های فردی که ارتباط مستقیمی با الگوهای ذهنی وی دارد، توجه داشت.
مقایسه تطبیقی زمینه های فلسفی دو داستان «حی بن یقظان» و «رابینسون کروزو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
674 - 694
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه زمینه های فلسفی موجود در داستان حی بن یقظان و رابینسون کروزو می باشد. روش پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از شیوه تحلیل محتوا همراه با رویکرد استقرایی است. در بررسی داستان ها، جمله بعنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. در این راستا، جمله های همسو با نظام مقوله بندی مشخص و در فهرست وارسی ثبت شدند. مقوله های اصلی شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی تعیین شدند. زیر مقوله ها در ذیل مقوله های اصلی با رویکردهای فکری و فلسفی مفهوم پردازی شدند. یافته های حاصل از پژوهش، وجوه اشتراک و افتراق در زمینه های فلسفی دو داستان را نشان می دهد. مهم ترین وجه اشتراک دو داستان در آگاهی رساندن و بیداری انسان از میزان قدرت و توانایی درونی خود در دستیابی به اهداف مادی و معنوی، حتی در صورت وجود مشکلات بسیار بر سر راه و در شرایط بحران است. مهمترین وجه افتراق دو داستان در بعد هستی شناسی قابل شناسایی است. در حالی که هدف غایی در داستان حی بن یقظان به شناخت خداوند واحد منتهی می گردد؛ اما در داستان رابینسون کروزو، خداوند هدف غایی نیست و هدف غایی در سطح زندگی مادی باقی می ماند. از اینرو زمینه های فلسفی در ارتباط با شناخت، انسان و ارزش ها در سایه هدف غایی یاد شده در دو داستان شکل می گیرد.