پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی سال 13 پاییز و زمستان 1403 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

«معیتِ مطلق و مقید» بر مبنای سه سیر فلسفی مفهومی، وجودی، ظهوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اطلاق تقیید معیت ملاصدرا سه سیر فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۰
تعابیرِ مطلق و مقید از تعابیری هستند که گاه مفهومی و گاه مصداقی در معیتِ هم مطرح می شوند؛ از نظر بر تحقق سه سیرِ فلسفی، بر مبنای سیر اول، اطلاق به معنای سعه ی مفهومی و تقیید به معنی ضیق مفهومی است. و معیت میان دو مفهوم شکل می گیرد. بر مبنای سیر دوم و پذیرش اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، و نفی سعه ماهوی، کلیت و اطلاق در وجود عبارت است: از تمامیت ذات وجود و احاطه او نسبت به مادون؛ و چون هستی در این سیر، دارای مراتب است، سعه و شمولیت و اطلاق به معنای احاطه ی مراتبِ بالاترِ وجود بر مراتبِ مادون آن است؛ وجود مطلق شامل وجود مقید است و وجود آن را در بر می گیرد ولی مقید شامل مطلق نیست؛ بر مبنای سیر سوم نیز اطلاق به معنی سعه ی وجودی است اما چون وجود واحد است و حتی نمی توان وجود را در اوجِ مباحث به مطلق و مقید تقسیم کرد، کلیت و احاطه به نحوِ احاطه ی قیومی مطرح است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سه سیر فلسفی ملاصدرا در باب معیت مطلق و مقید خواهیم پرداخت.
۲.

لوازم عرفانی سع وجودی انسان در پرتو حدیث وعاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس ناطقه سعه ی وجودی مجرد علم حدیث وعاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۵
شناخت نفس ناطقه ی انسانی و ظرفیت های آن به عنوان نزدیکترین راه شناخت حق متعال در مجموعه معارف دینی و در حکمت و عرفان، جایگاهی ویژه دارد. «هدف» این مقاله که با «روش تحلیلی توصیفی» و با اتکا بر منابع کتابخانه ای انجام می شود. این است. که با تکیه بر حدیث شریف «وعاء» که از کانون اطمینان بخش معرفت دینی، حضرت علی (ع) صادر شده است. به بررسی گستره وجودی انسان از رهگذر ترابط حقیقت علم و نفس ناطقه ی انسانی به عنوان ظرف علم و کیفیت اتحاد صورت های علمیه با نفس و مقام «لایقفی» نفس ناطقه و هویت نوری علم بپردازد.گستره حقیقت نفس ناطقه ی انسانی به عنوان حقیقتی تشکیکی تا کجاست؟ و دارای چه ظرفیتی است؟ تعابیری مانند حقیقت جامعه و مظهریت اسم واسع و خلافت الهی  چه رابطه ای با ظرفیت وجودی انسان دارد. این معارف هستی شناختی عرفانی با الهام از حدیث وعاء که حاکی از ظرفیت و ساحت های گوناگون و گستره ی وجودی انسان است. مورد کند و کاو قرار می گیرد. از نظر «پیشینه شناسی» مساله نیز با نگرشی به تحقیقات فلسفی و کلامی با این واقعیت مواجهیم که گرچه در گستره فلسفه در مورد ماهیت نفس و ابعاد مختلف آن تحقیقاتی دراز دامن انجام شده است. اما  واکاوی ها نشان می دهد تا کنون ارتباط این تحقیقات با حدیث گرانسنگ «وعاء» مورد بررسی قرار نگرفته است.
۳.

جایگاه تاریخی تصویرسازی هستی شناسانه صدرایی در طبقه بندی [جدول] فضایل و رذایل (در تناظر با تحلیل قوای نفس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا جدول فضایل و رذایل طبقه بندی فضایل قوای نفس مقایسه تطبیقی-تاریخی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۵
مقاله حاضر با استقصا تصویرسازی های متعدد ملاصدرا، از طبقه بندی فضایل و رذایل (متناظر با طبقه بندی قوای نفس) با نوعی رویکرد تطبیقی-تاریخی، به تحلیل هستی شناسانه مبانی و نوآوری های خاص صدرا  در تحلیل فضایل معطوف است تا در نهایت جایگاه تاریخی دیدگاه وی را نیز از میان انواع طبقه بندی ها تحلیل نماید. ملاصدرا، در آثار خویش سه نوع طبقه بندی از فضایل و رذایل ارائه داده است: 1) تقسیم  دوتایی: براساس دو فضیلت حکمت (قوه عالمه) و حُریّت (قوه عامله)؛ 2) براساس قوای چهارگانه انسان (بهیمی، سبعی، شیطانی و ملکی)؛ 3) تقسیم فضایل براساس رویکرد افلاطونی-ارسطویی. در این مقاله علاوه بر توصیف طبقه بندی های صدرا از فضایل و تحلیل جایگاه تاریخی نظریه وی، نوآوری های دیدگاه او در تحلیل هستی شناختی فضایل نیز رصد شده است. بستر تحقق فضیلت نزد صدرا، با تأثیرپذیری از قانون «وسط» ارسطویی، در مفهوم هستی شناختی وسط، با توضیحی از روایت «فخیر الأمور أوسطها» آمده است. مبانی نوآورانه هستی شناختی صدرا، بسان اصالت وجود، حرکت جوهری و ...، سبب شده که وی فضایل را، به شدت وجودی و هستی شناختی فرد تحلیل کند و نه آنکه صرفاً، صفات و عوارضی زودگذر باشد. ریشه های وجودی تحقق فضایل، نظیر سرشت، فطرت و اکتساب نیز، در این تحلیل اهمیت دارد مثلاً تقسیم دوتایی وی، برمبنای فطریات و ویژگی های ابتدایی وجودی فرد است که با تحلیل وجودی استکمال انسان متلائم است. تقسیم چهارتایی ملاصدرا نیز، با تکیه بر فطرت ثانی و حرکت جوهری است.
۴.

تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر تحلیل و شناخت او درباره رابطه میان عمل، ملکات و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی اصالت وجود تشکیک در مراتب وجود وحدت شخصی وجود حرکت جوهری نفس نظریه امکان فقری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۷
حکمت متعالیه مبانی هستی شناختی خاصی دارد که درتمامی مسائل حکمت متعالیه به عنوان سنگ بنا جریان دارد. ازجمله این مسائل رابطه میان عمل، ملکات ومعرفت است که مطابق دیدگاه ملاصدرا رابطه طرفینی و سه گانه دارند. اعمال وملکات درقوس صعود شأن إعدادی ومقدمه ای و درقوس نزول شأن وجودی و ثمره وظهور برای معرفت دارند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که مبانی هستی شناختی صدرالمتألّهین چه تأثیری برتحلیل وشناخت او درباب رابطه عمل، ملکات و معرفت دارد؟ هدف این تحقیق کشف تأثیر مبانی صدرا درفرآیند شکل گیری رابطه عمل، ملکات و معرفت است که با روش توصیفی-تحلیلی دنبال می شود. نگاه صدرا به این رابطه، گسسته ازمبانی هستی شناختی وی نیست. مطابق نظریه اصالت وجود، تکامل علمی شخص توسط تکرار اعمال و رسوخ ملکات صورت گرفته و وجود عالم دچار دگرگونی وتحول می گردد واستکمال وجودی می یابد. باپذیرش اصل تشکیک دروجود، مراتب مختلفی برای علم که امری وجودی است، اثبات می شود و هرانسانی به میزان تکرار عمل خود وکسب ملکات گوناگون، بهره متفاوتی از علم ومعرفت دارد. از این رو هرچه سعه وجودی بیشتر باشد، میزان بهره وری ازعلم نیز بیشتر است. مطابق وحدت شخصی وجود، انسان درمی یابد که او وتمامی ممکنات هیچ گونه وجودذاتی ندارند و فقط به اعتبار ارتباط باپروردگار واتصال به عقل فعال، یک نحوه وجود رابطی خواهد داشت. باحرکت جوهری، ذات نفس، به وسیله علم و عمل مراتب وجودی ناقص را با صیرورت وجودی طی نموده و به مدارج کامل تر می رسد. یعنی نفس، به واسطه حرکت جوهری اشتدادی- استکمالی خود، باحقایق عقلی وملکوتی هم سنخ می گردد. براساس مبنای امکان فقری، انسان با انجام اعمال، به واقعیت فقر، عجز و نقصان امکانی خود در مقابل غنای مطلق پروردگار اقرار می کند.
۵.

چشم و وجود: تأملاتی در ادراکِ بصر محورانه حقایقِ وجودی اشیاء در فلسفه متعارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدئالیسم بصر محوری فلسفه اسلامی کلی طبیعی مثل افلاطونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۷
در عرف فیلسوفان مسلمان، علم حقیقی که به وجودات (خارجی یا ذهنی) ثابت تعلق می گیرد، یا از راه تجرید کلّی طبیعی است یا دیدن مُثُل افلاطونی. بینایی هر چند برخی آنرا اشرف حواس گفته اند، یکی از حواس ظاهر برشمرده شده است و چشم صرفاً ابزارِ شکارِ یکی از محسوسات یعنی امور بصری است نه چیزی بیشتر؛ اما حضور همه جانبه امر بصری–که در اینجا بیناییدن خوانده می شود- در توصیفات اینان از ادراک حقایق وجودی، خواه این توصیف تمثیلی باشد، خواه سرراست، قابل مشاهده است. این جُستار ضمنِ اشاره به پیوندِ ناگسستنیِ بینایی و ادراکِ حقایقِ اشیاء، بر فرایندِ بصرمحورانه ماهیّتِ عقلانیِ ادراک شده، در عالَمِ ایده ها و کُلّیِ طبیعی درنگ خواهد کرد. در این راه پس از تأملی کوتاه بر توصیفات افلاطون و ارسطو که سرنمون این دو دیدگاه هستند، به بررسی بیناییده شدن در آنچه مشهور به فلسفه اسلامی است، پرداخته خواهد شد. روش این پژوهش طرحِ یک آزمونِ ذهنی است که طی آن دیگرگونگیِ ادراکِ حقایقِ وجودیِ اشیا، در صورتِ سلبِ باصره بررسی خواهد شد؛ یعنی فرض گرفته می شود صاحب یک نظریه نابینا باشد. سر آخر به اینجا رسیده خواهد شد که دست کم این دو شیوه مدعی ادراک وجودات حقیقی به هیچ روی از درازدستی چشم و سیطره بینایی دور نتوانند شد و هم هنگام این نوشتار با تأمّلِ بر نقشِ پُررنگِ بینایی در کاوش هایِ هستی شناختی، نوعی ایدئالیسمِ بصرمحورانه و بیناییده را در سطحِ معرفت شناختی پیشنهاد می دهد که مبتنی بر آن، سخن گفتن از هستی شناسی محض و رسیدن به وجود اشیاء آنچنان که هستند، بدون پیشفرض چشم و بینایی، سخت و یا شاید نشدنی می نماید.
۶.

بررسی تطبیقی فهم علامه طباطبائی و ابن تَیمیّه از احادیث اولین مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبائی ابن تیمیه اولین مخلوق حقیقت محمدیه عقل نقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۶
بر اساس روایاتی که اولین مخلوق الهی را عقل، قلم، عرش، روح و یا نورِ پیامبر می دانند، ضرورت پرداختن به دلالت های این احادیث، صحت و سقم آن ها و نحوه تحقق این عناوین بر مصادیقش قابل بررسی است. اما این پژوهش با هدف آشکار سازی فهم علامه طباطبائی (1360-1281 ش) و ابن تیمیه (728-661 ق) از احادیث اولین مخلوق به عنوان نمایندگان جریان عقل گرای شیعی و جریان نقل گرای اهل تسنن، کوشید تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی همراه با رویکرد تطبیقی، نشان دهد که علامه، نسبت به دیدگاهی که اولین مخلوق الهی را حقیقت محمدیه می داند نظر مساعد داشته، اما با نقد برخی از تبیین های صدرائی، مشائی و اشراقی، دیدگاه مستقلی ارائه داده است. علامه طباطبائی با تبیین نظام علی و معلولی، روایات مربوط به اولین مخلوق را با خوانشی متفاوت از حقیقت محمدیه، از شائبه شرک در امان نگه داشت. از طرف دیگر به باور ابن تیمیه ، احادیثی که در آن از عقل به عنوان اولین مخلوق یاد شده است، با توجه به ظاهر و یا شروحی که توسط برخی حکما و فلاسفه از آن ها شده، جعلی و دارای محتوای شرک آلود است. وی بدون در نظر گرفتن سایر مباحث در زمینه نقد و تحقیق در احادیث، تمامی آن ها را باطل دانست.
۷.

قرائتی وایتهدی از متافیزیک به مثابه نقد انتزاعیات: مطالعه موردی نقد حیّز بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متافیزیک فلسفه ارگانیسم وایتهد نقد انتزاعیات حیّز بسیط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۵
از دیدگاه وایتهد هر یک از معارف بشری، اعم از علمی، دینی، اخلاقی، هنری، و فلسفی، بخشی از واقعیت یکپارچه را انتزاع می کنند و سپس گاه به خطا آن را با کل واقعیت یکی می گیرند. این امر انتزاعی را به جای فعلیت انضمامی  گرفتن چیزی است که وایتهد آن را مغالطه کنه و وجه یا مغالطه عینیت نابجا می نامد. مغالطه ای که هم فلسفه و هم علم جدید در چنبره آن گرفتاراند. اینجاست که باید دید از دیدگاه وایتهد وظیفه فلسفه چیست؟ و چه بدیلی معرفی می کند؟ مقاله حاضر با نظر به این دو پرسش، نخست به تحلیل مؤلفه های تعریف وایتهد از متافیزیک از قبیل تجربه به مثابه نقطه عزیمت، سازگاری درونی، توجه به انواع تجارب بشری، و...می پردازد. و به دنبال آن به روش متافیزیک وایتهدی اشاره می کند که شباهت هایی با روش علم دارد.  سپس به عمده کارکرد فلسفه از نظر وایتهد می پردازد که عبارتست از "نقد انتزاعیات" یا بررسی نقادانه تشخیص مرز امر انتزاعی از امر انضمامی. نمونه بارز این  نقادی، بررسی مغالطه حیّز بسیط است که سبب شد ماده باوری علمی تبدیل به پارادایم جهان شناسانه حاکم بر ذهن دانشمندان عصر جدید گردد. در پایان، نگرش اندام وار وایتهد به عنوان بدیل ماده باوری علمی مبتنی بر حیّز بسیط معرفی و توضیح داده می شود که وایتهد، به جای برداشت ماده باورانه علمی از جهان که گویی متشکل از ذرات مادی مستقل است، از پویش مبتنی بر ارگانیسم یاد می کند. جهانی متشکل از موجودات درهم تنیده که همواره در حال تجربه کردن هستند.
۸.

تحلیل و نقد روش محمدجواد خراسانی در نقد آموزه وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحدت وجود تأثیر و تأثّر بسط حقیقت شیخ جواد خراسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۳
این مقاله در پی پاسخگویی به سؤال اصلی «روش شیخ محمدجواد خراسانی در نقد آموزه وحدت وجود چگونه تحلیل و نقد می شود؟» شکل گرفته است. پاسخ به این سوال درواقع مهم ترین بخش جهان بینی که هستی شناسی است را سامان دهی می کند. در همین راستا، جستار حاضر، با استفاده از ابزار کتابخانه، به تحلیل و نقد روش های خراسانی در نقد آموزه وحدت وجود پرداخته شده و پس از بررسی و تحلیل اندیشه خراسانی در آموزه وحدت وجود این نتیجه حاصل شد که تعریف ایشان از وحدت وجود خدشه دار است. نتایج نقد روش عقلی، عبارت اند از: وجود استدلال بر وحدت وجود، استدلال ناپذیر بودن آن را خدشه دار کرده و با توجه به تعریف عرفا از وحدت وجود و نفی دوئیت اشکالاتی مانند اتحاد خالق و مخلوق و تأثیر مخلوق بر خالق پیش نخواهد آمد؛ همچنین بسیط الحقیقه بودن خدا اثبات می شود. چراکه لازمه نفی آن ترکیب و ممکن الوجود شدن خداوند است. اشکال صحت همه مذاهب نیز این گونه پاسخ داده شد که با اثبات توحید حقیقی مذهب یگانه مذهبی است که مبتنی بر توحید باشد. براین اساس هیچ یک از عرفا قائل به صحت همه ادیان نیستند. نتیجه نقد روش نقلی، عبارت است از: منابع وحیانی نیز نه تنها منکر وحدت وجود نیستند، بلکه بعضی از آن منابع دلالت بر اثبات این آموزه می کنند. نتیجه نقد روش انتقاد به حافظ عبارت است از: انتقادات خراسانی به رفتار حافظ مبتنی بر برداشت ظاهرگرایانه از سخنان او بوده و از آنجاکه این برداشت با مستندات تاریخی اثبات نشده قابل استناد نخواهد بود. در مجموع انتقادات خراسانی در واقع غیر هستی شناسانه و قابل نقد جدی به نظر رسیده و برای رد آموزه وحدت وجود کافی ارزیابی نمی شود.
۹.

بررسی تطبیقی روش فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی ملاصدرا نوصدرائیان روش برهانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۵
امروزه روش شناسی در علوم گوناگون، مورد توجه قرار گرفته است به گونه ای که خود به یک زمینه پژوهشی جدی و جداگانه ای تبدیل شده است. این که هر متفکر چه روشی را برای بیان علم مورد نظر خود اتخاذ کرده، در به دست آوردن نظام حاکم بر دستاورد های او، انسان را یاری می کند. یکی از اندیشمندان و فلاسفه بزرگ و بنیان گذار مکتب حکمت متعالیه، ملاصدرا است که روش حاکم بر فلسفه او معرکه آراء قرار گرفته است؛ از طرفی علامه طباطبایی که به  فیلسوفی نوصدرائی مشهور است و توجه به روش شناسی ایشان نیز اهمیت دارد؛ از این رو مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی روش شناسی فلسفه ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازد و مشخص می گردد که فلسفه ملاصدرا  مکتبی مستقل است و روش حاکم بر فلسفه وی، روش عقلی و برهانی است و ایشان در مقام داوری از روش برهانی یا روایات بهره جسته است؛ همچنین علامه طباطبایی(ره) از روش عقلی صرف برای بیان فلسفه استفاده می کردند و از نقل و وحی و شهود در فلسفه در مقام گردآوری استفاده کرده اند.
۱۰.

ادله اشتراک معنوی وجود؛ برهان یا مصادره به مطلوب؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشتراک معنوی اشتراک لفظی مغالطه مصادره به مطلوب فخر رازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۶
مسئله اشتراک معنوی یا اشتراک لفظی وجود در بسیاری از آثار فلسفی و کلامی آمده است. برخی به اشتراک معنوی وجود باور داشته و سایر مسائل الهیاتی را بر آن استوار نموده اند. طرف داران نظریه اشتراک معنوی وجود برای اثبات مدعای خود در برابر قائلان به اشتراک لفظی، دلایلی اقامه کرده اند که جملگی مخدوش و نامعتبر به نظر می رسند. عناوین آن دلایل عبارت است از، ثابت ماندن علم به وجود چیزی با شک در خصوصیات آن؛ اولی التصور بودن وجود؛ مشترک معنوی بودن عدم که نقیض وجود است؛ صحت تقسیم وجود؛ نفی اشتراک معنوی مستلزم قبول آن است؛ تقسیم وجود به واجب و ممکن، موجب امتیاز آن دو است؛ تعمیم خصوصیت وجود رابط بر وجود مستقل؛ معنای واحد قافیه در اشعار. با بررسی و تحلیل درست این دلایل روشن می شود که تمام آنها مخدوش و اغلب آنها مبتلا به مغالطه مصادره به مطلوب اند. بااین وصف، هیچ یک از دلایل مذکور توان اثبات آن مدعا را ندارند. البته روشن است که نفی ادله، مستلزم نفی مدعا نیست. مدعای اشتراک معنوی وجود، همان طور که برخی از بزرگان حکمت گفته اند، به خودی خود بدیهی یا نزدیک به بدیهی است و صدق آن مسلّم است. در این مقاله فقط سخن بر سر دلایل اثبات آن است، نه درستی یا نادرستی اصل ادعا.
۱۱.

تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار حرکتی حرکت بازی اِگزیستانسیالیسم اصالت وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲
در اندیشه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی  و تربیت بدنی به منظور کسب مهارت و ورزیدگی و قهرمانی تلقی نمی شوند، بلکه به آنها به مثابه هماهنگی با هستی و جریان زندگی نگریسته می شود. این نگرش فلسفی، برای رفتار حرکتی بروندادهایی چون تعمیق معنای وجودی و خودشکوفایی متصور است. از آنجا که یکی از اصول بنیادین اگزیستانسیالیسم، تقدم وجود بر ماهیت و آزادی انسان در شکل دهی به سرنوشت خویش است، رفتار حرکتی نه تنها بازتابی از هستی انسان است بلکه در شکل دهی به آن نقش دارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استنتاج منطقی بوده است. با توجه به مبانی، در مکتب اصالت وجود، رفتار حرکتی، به عنوان پدیده ای وجودی انسان را در ارتباط با هستی خود یاری داده و به خودشکوفایی می رساند. با عنایت به موضع اختیارگرایانه فلسفه اصالت وجود در مسئله جبر و اختیار، فعالیت های حرکتی به عنوان انتخاب های آگاهانه، بیانگر آزادی و اختیار انسان هستند. در این مکتب، واقعیت توسط تجارب شخصی معین می شود و از همین جهت، بازی به عنوان تجربه ای ارزشمند در شناخت مفاهیم و محیط است. در این راستا ورزش های انفرادی به دلیل آزادی عمل بیشتر، مهم تر از ورزش های گروهی اند. علاوه بر این، اجرای حرکات می تواند به شناخت بهتر از وجود خویش منجر شود. با این حال، اگزیستانسیالیست ها با ورزش قهرمانی چندان موافق نیستند و آن را باعث اختلال در ماهیت انسان و گرایش او به سوی کمال مرتبط می دانند. به طور کلی در دیدگاه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی فراتر از یک فعالیت فیزیکی صرف در نظر گرفته شده که  با وجوه وجودی و هستی شناختی و مفاهیمی چون خودشکوفایی، اختیار، آزادی و مسئولیت پذیری ارتباط و پیوند عمیقی دارد.
۱۲.

هایدگر و سکنی گزینی دازاین در عصر تصویر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکنی گزینی هایدگر دازاین عصر تصویر جهان در-مکان-بودن در-جهان-بودن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۵
در هستی شناسی بنیادین «در بودن» یکی از کانون های اصلی کلمات هایدگر است. این کلمه با مکمل خود یعنی جهان، معنا می گیرد. مارتین هایدگر فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی تحلیل معنای سکنی گزینی را در اندیشه متقدم خود از در-جهان-بودن هرروزینه می آغازد و آن را در رسالات متاخرش با مفاهیم دیگر پیوند می زند. نگارنده در این مقاله با روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی نشان می دهد سکنی گزینی از نظرگاه هایدگر به چه معناهایی است و همچنین در عصر تصویر جهان چطور می تواند رخ دهد. با مطالعه در آثار هایدگر می توان نتیجه گرفت از مفهوم کلی سکنی گزینی، دو نحو وجودی و عدمی قابل برداشت است که به مفاهیم در-مکان-بودن و در-آنجا-بودن قابل تعمیم هستند. نحو اول یعنی سکنی گزینی وجودی، قابلیت مواجهه با «هستی» را دارد و نحو دوم آن که سکنی گزینی عدمی است، اگرچه گریزپاست و به مواجهه نمیاید اما «Da» است و در طلب «عدم» است. این نحو اخیر از سکنی گزینی قابل فراخواندن می باشد.
۱۳.

تحلیل ریتورنلّو در رمان و نقاشی با توجه نظام هنرها نزد دلوز با تأکید بر هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام هنرها دلوز ریتورنلو هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۶
با مطالعه نظام هنرها در آرای دلوز معیار نگریستن به نسبت هنرها مشخص می شود. همچنین با نگاهی به آن معیار، تفاوت درجه هنرها بر اساس کارماده شان آشکار می گردد. بدین ترتیب، با تمرکز بر آرای دلوز این پرسش ها مطرح است: چگونه این فیلسوف بر اساس معیاری چون ریتورنلّو  به رمان و نقاشی از منظر مسائل مشترکی می نگرد؟. چگونه این مسائل با مباحث هستی شناسی او متناظر می شوند؟. با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه متمرکز برخی آثار او، می توان گفت ریتورنلّو گرچه اصطلاحی موسیقایی است وجوه آن در رمان و نقاشی تحلیل شدنی است. رمان و نقاشی اصیل ریتورنلّو می سازد. ریتورنلّو  چند وجه مثل ملودی، موتیف-کنترپوآن و تم-تغییراتِ هارمونیک دارد. این چند وجه چون نقاطی تکاملی نیستند، بلکه وجوهی از پدیده ای واحد هستند. ارتباط شخصیت ها و فیگورها در رمان و نقاشی بر اساس ارتعاش، ملودی تک آوا می سازد. شخصیت ها و فیگورها به صورت بیرونی و درونی بامنظره و حیوان نسبت می یابند، بر اساس درکمایه و حالمایه ملودی های چندآوا یا کنترپوآن های قلمرویی و شخصیت ریتمیک می سازند. بر بنیادِ شدت ناب، تغییرات هارمونیک را از سرمی گذارند و به شدتِ (توان) بی نهایت و بی نهایت شدت گشوده می شوند. بسیاری از مسائل استتیک دلوز مانند درکمایه، حالمایه، احساس ناب، که قلمروسازی، قلمروزدایی و بازقلمروگذاری را در عرصه هنرها رقم می زنند به عنوان مبنای توضیح ریتورنلّو با شیوه زیستن یا فرم زندگی هستنده ها متناظرند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۲۶