مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
هستی شناسی
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
161 - 185
حوزه های تخصصی:
بدیو در کتاب دلوز: غوغای هستی، به ارائه نظرات خود درباب هستی شناسی دلوز پرداخته و با برشماری برخی ویژگی ها در نگره دلوز، او را درنهایت فیلسوف امر واحد می خواند که با تکیه بر نگاه رواقی، در آنچه واژگون سازی افلاطون خوانده ناموفق بوده و پروژه فلسفی اش دست آخر دستاوردی مگر تسلیم کثرت به واحد نداشته است. برای بدیو که یکتا رسالت فیلسوف معاصر را در گسستن از مفهوم واحد به هر ترتیب می داند، مفاهیمی چون اشتراک معنوی هستی و نیز بازگشت ابدی، صرفا به تساوی هستی و واحد خواهند رسید و حتی تفاوت در هستی شناسی دلوز در نهایت تابع"همان" و راهبر واحد خواهد بود. در این مقاله تلاش خواهیم نمود ضمن برشمردن بخشی از نقدهای بدیو در خصوص ارتباط دلوز و نگره رواقی و نیز به کار گیری مفهوم بازگشت ابدی و تلقی او از دلوز به مثابه فیلسوف امر واحد، نقدی بر نقدهای بدیو ارائه و در نهایت از هستی شناسی تفاوت و تکرار به مثابه نسخه ای مبتنی بر کثرت دفاع نماییم و نشان دهیم ریشه بنیادین نقدهای بدیو را می توان در تلقی نامنسجم او از واحد و خلط عامدانه مفاهیم اشتراک معنوی وجود و واحد دانست.
نگرشی عرفانی به هستی شناسی امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بینی امام علی(ع) یک نگرش عرفانی را نیز در بردارد. ایشان در هستی شناسی عرفانی خویش حقیقت وجود را مختص به خداوند می داند و جهان را تجلی اسماء و صفات الهی معرفی می نماید و در عین حال قانون علیت را نیز می پذیرد و آن را برای جهان ثابت می کند. حضرت علی (ع) با جمع بین تشبیه و تنزیه در حققیت وحدت در عین کثرت را تایید نموده و وحدت وجود که همان وحدت حقه حقیقت است را در بیانات خود به اثبات می رساند. ایشان با بیان جایگاه ویژه خود و سایر اهل بیت (ع)، واسطه فیض بودن ایشان، همچنین مقام خلافت و ولایت مطلقه کلیه را برای آن ها ثابت می نماید و بدین ترتیب پرده از اسرار عرفانی مراتب هستی بر می دارد.
آبشخورهای فکری شاه داعی شیرازی در سرودن مثنوی «چهارچمن» (ردّ پای هفت شهر عشق عطار در چهارچمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شاه داعی شیرازی» یکی از شاعرانِ عارف و از مبلّغان اندیشه وحدت وجودی ابن عربی در قرن نهم است که آثار متعدّدی به نظم و نثر از وی باقی مانده است. یکی از آثار منظوم وی «ستّه شاه داعی» است. مثنوی «چهارچمن»، چهارمین منظومه از ستّه شاه داعی شیرازی است که شاعر در سرودن آن به طور ضمنی به آثار پیشین، ازجمله «منطق الطیر» عطار نظر داشته است. از آنجا که درباره این مثنوی و افکار و اندیشه های شاه داعی در آن، تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است، در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای، تأثیرپذیری سراینده این مثنوی از متقدّمان، به ویژه عطّار، مطمح نظر قرارگرفتهاست. شاه داعی علاوه بر ساختار اثر (استفاده از شیوه مناظره و قالب داستان منظوم، انتخاب شخصیّت های داستان و...) از نظر پرداختن به هفت وادی سلوک و مبحث وحدت وجود از عطّار تأثیر پذیرفته است. حاصل سخن این که، پیروی شاه داعی از ابن عربی و بازتاب چشمگیر اندیشه هستی شناختیِ وی در ساختار اثر، از جمله در بسامد واژه ها و اصطلاحات و همچنین در محتوا قابل تأمّل است. مثنوی «چهارچمن» با وجود تأثیرپذیری هایی که داشته است، از نظر ساختار هنری و ادبی، اثری ابداعی و مستقل است؛ چرا که سراینده با بهره گیری از قوه تخیّل خویش توانسته است، اندیشه های پراکنده پیشینیان را در شیوه شاعری خود ذوب کرده و اثری جاودانه خلق کند
جایگاه اعیان ثابته در هستی شناسی ابن عربی با تکیه بر آراء قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
114 - 127
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته از مهمترین اصطلاحات عرفانی ابن عربی است. هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح در سنت فکری اسلامی وجود داشته است لیکن ابن عربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متاثر و به تبعیت از وی آن را بکار بسته اند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستی شناسی عرفانی، بهره برده اند. داود قیصری را میتوان مهمترین شارح محی الدین خواند که با دقت فکری کم نظیری به شرح و تبیین آراء وی پرداخته است. بنابراین این مقاله با تکیه به شرح قیصری استوار گشته است. در اندیشه ابن عربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه ای اعیان ثابته در پدیداری عالم کارکردی ویژه به آن می بخشد که بدون پرداختن به آن، فهم عرفان نظری ممکن نیست. لذا از جایگاه مهم هستی شناختی در نظام عرفانی برخوردار است. این مقاله جایگاه هستی شناختی اعیان ثابته در نظام وحدت وجودی که اساس آن بر تجلی الهی استوار است را تبیین می کند و به لوازم وجودشناختی نظریه اعیان ثابته می پردازد.
مراتب و ارکان معرفت در مثنوی «مشاهد» شاه داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
118 - 141
حوزه های تخصصی:
«شاه داعی شیرازی» یکی از شاعرانِ عارف و مبلّغان اندیشه وحدت وجودی ابن عربی است که آثار متعدّدی به نظم و نثر از وی باقی مانده است. یکی از آثار منظوم وی «ستّه شاه داعی» است. مثنوی «مشاهد» اوّلین اثر از مثنوی های شش گانه وی است که شاعر متناسب با مشرب فکری خود، آن را در «هفت مشهد»: طلب، تجرید، ذوق، کشف، معرفت، حقیقت و توحید سروده است. از آن جا که درباره این مثنوی، تاکنون هیچ تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته است، تحقیق حاضر، ضمن معرّفی این اثر، یکی از مهم ترین مباحث عرفانی؛ یعنی «معرفت» و ارکان و مراتب آن را در این مثنوی به شیوه تحلیلی _ توصیفی مطالعه کرده است. پژوهش حاضر نشان داد که پیروی شاعر از ابن عربی و بازتاب چشمگیر اندیشه هستی شناختیِ وی در عنوان و ساختار اثر، از جمله در بسامد واژه ها و اصطلاحات و همچنین در محتوا قابل تأمّل است. طبق اندیشه شاه داعی، معرفت دارای مراتب و مدارجی است. شناخت خویشتن، شناخت هستی و شناخت خداوند مهم ترین ارکان معرفت در مثنوی مشاهد است. طبق اندیشه شاه داعی، شناخت انسان با هستی شناسی در ارتباط است و هر دو شناخت یاد شده، انسان را به شناخت خداوند رهنمون می شود. حاصل سخن این که شناخت ذات خداوند برای هیچ سالکی به خاطر امتناع صمدیّت امکان پذیر نیست و سالک با اندیشه در تجلیّات اسماء و صفات الهی و به شیوه کشف و شهود می تواند به مرحله «توحید» برسد.
تعالی و سعه وجودی انسان در نظام هستی شناسی ملاصدرا و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
11 - 12
حوزه های تخصصی:
هیدگر درباره بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیری بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعه تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعه وجودی «انسان» است. بعقیده هر دو اندیشمند، انسان جوهری محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمه امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانایی «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق میان اندیشه این دو متفکر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون خویشی خود، میکوشد که با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبه فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همه آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در می یابد. بهمین دلیل دازاین در تعالی و استعلا، متکی به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزه به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد.
واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 80
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی سیاسی، به شیوه خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی شناختی در بینشهای سازنده سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی شناسانه سبک زندگی سیاسی امام بعنوان فردی صاحب سبک ضرورت می یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده درباره زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبه «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک پذیری از انسان کامل، توانست توده های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد.
محیط زیست از منظر واقع گرایی، لیبرالیسم و بوم گرایان افراطی (با تأکید بر پروتکل کیوتو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
735 - 756
حوزه های تخصصی:
امروزه اهمیت موضوعات مرتبط با محیط زیست بر کسی پوشیده نیست. آلودگی های گسترده دریاها، گرم شدن فضای کره زمین، گسترش فرایند آب شدن یخ های قطب، از بین رفتن جنگل ها و گسترش بیابان ها در سطح کره زمین، از بین رفتن تنوع زیستی و انقراض هزاران نوع از حیوانات و گیاهان و ده ها مورد دیگر از مسائل و مشکلات زیست محیطی، تنها بخش کوچکی از بحرانی هستند که انسان در اوایل قرن بیست ویکم با آن مواجه است. نگرانی در مورد مسائل زیست محیطی به حدی است که عده ای معتقدند که اگر در گذشته «امنیت بین الملل» و «اقتصاد جهانی» دو موضوع اصلی روابط بین الملل بوده اند، می بایست موضوع محیط زیست را به عنوان موضوع سوم در نظر گرفت. در صورت پذیرش این واقعیت، سئوالی که در این جا مطرح می شود این است که واقع گرایی و لیبرالیسم به عنوان نظریه های مسلط روابط بین الملل چگونه می توانند این پدیده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؟ آیا این نظریه ها که تحت عنوان «خردگرایان» شناخته می شوند، اصولاً اهمیت موضوع محیط زیست را قبول دارند و باتوجه به ابعاد هستی شناسانه خود توانایی تبیین موضوع را دارند؟ در مقابل رویکردهای جدید زیست محیطی که تحت عنوان «بوم گرایان افراطی» شناخته می شوند، چگونه موضوعات مرتبط با محیط زیست را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و چگونه به نقد نگاه خردگرایان در ارتباط با این حوزه می پردازند؟ این مقاله وجوه گوناگون مسایل زیست محیطی را مطالعه می نماید.
منابع فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر هایدگر تاریخ فلسفه غرب با اینکه با پرسش از معنای وجود به عنوان رسالت متافیزیک شروع می شود، اما توسط فیلسوفی چون افلاطون تحریف می شود و تاریخ فراموشی هستی از همان آغاز شروع می شود. به نظر هایدگر بحران علوم اروپایی و مرگِ معنا، که ناشی از نیهیلیسم هستی شناختی است، از دوگانه انگاری های متافیزیکی، که به خاطر غفلت از مفهوم هستی و مستتر شدن این بنیادی ترین امر در طول قرن ها فلسفه ورزی صورت گرفته است، سرچشمه می گیرد. هایدگر بر آن است که با واکاوی پدیدارشناسانه هرمنوتیکی دازاین به عنوان موطن اصلی ای، که نخستین و بنیادی ترین مساله فلسفه، یعنی «چیستی هستی» در آن بالیدن گرفته است، راهی نو برای فلسفه ورزی، پیش روی اندیشمندان عصر برای رهایی از این «کویر بزرگ که هر روز وسعت می گیرد» (قول معروف نیچه که هایدگر در کتاب متافیزیک چیست؟ آنرا واکاوی کرده است) قرار می دهد. این پژوهش سعی برآن دارد که شاخصه ها و اهداف پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر را در نقد فلسفه های پیشین و در راستای هستی شناسی بنیادین، که طرحی است برای فهم هستی، بررسی کند.
تحلیل تطبیقی نوع نگرش به جهان هستی در چگونگی اثبات و ارتباط خدا با ما سوی الله در فلسفه مشایی، صدرایی و عرفان نظری
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 177
حوزه های تخصصی:
تحلیل تطبیقی نوع نگرش به جهان هستی در چگونگی اثبات و ارتباط خدا با ماسوی الله در فلسفه مشایی،صدرایی و عرفان نظری چکیده: پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی تطبیقی به تطوّر فکری و تحلیل بسترهای ظهور براهین متنوّع فلسفی در اثبات ذات حق و تأثیر آن در تبیین کیفیت ارتباط خدا با ماسوی الله در فلسفه مشایی ، صدرایی و عرفان نظری پرداخته است.دار هستی در عین اینکه یک حقیقت است اما در مقام شناخت، تفسیرهای متعددی از سوی فلاسفه و عرفا صورت گرفته است. بر هستی شناسی مشایی، تحقّق ماهیات و تکثّر اشیاء حاکم است و هیچ سنخیتی بین ذات واجب الوجود با سایر اشیاء وجود نداشته اما در عین حال همه اشیاء تحت إحاطه خداوند بوده و در حدوث و بقائشان به حق نیازمندند.در هستی شناسی صدرایی، عالم هستی دار وجود و وحدت است نه ماهیات و کثرت، و وجود یک حقیقت دارای مراتب است که أعلی مرتبه آن وجود حق تبارک وتعالی است و سایر اشیاء به اضافه اشراقی و معیّتِ قیّومیّه حق تعالی موجودند. در هستی شناسی عرفانی نه تنها ماهیت بهره ای از حقیقت ندارد بلکه خود وجود هم عاری از شدت و ضعف و تحقق مراتب است، بلکه وجود یک حقیقت شخصی است که همان ذات حق تعالی است و دارای ظهورات مختلف بوده و برخلاف فهم فلسفی، اشیاء سهمی از وجود نداشته و خداوند در عین اینکه با همه اشیاء و مظاهر است اما مبرّای از همه تعیّنات اشیاء بوده و غیر آنهاست.از دستاوردهای این پژوهش، تحلیل براهین فلسفی در اثبات ذات حق،تبیین تأثیر هستی شناسی در چگونگی ارتباط خدا با موجودات و تطبیق سه نظام فکری مشایی،صدرایی و عرفانی است.
نظریه دو جنبه ای نفس و بدن (تحلیل و بررسی دیدگاه اسپینوزا در باب نفس و بدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه اسپینوزا درباره ی نفس و بدن در حقیقت راه حلی است برای معضلی که دکارت در باب نفس و بدن با آن مواجه بود.در نظر اسپینوزا جسم جوهر نیست بلکه حالتی از صفت بعد است مجموعه ای از اشیاء جزئی است که از کنار هم قرار گرفتن اجسام بسیط بوجود آمده است . نفس انسان نیز جوهر نیست بلکه حالتی از صفت فکر است، اما از آنجا که فکر چیزی جز «تصور داشتن» نیست بنابراین نفس چیزی جز مجموعه تصورات نیست. تصور نقش اساسی در نظریه نفس و بدن اسپینوزا دارد. اسپینوزا از تصور جنبه فعال ذهن را قصد کرده است و آن را مقوم نفس انسانی می داند. دو سلسله ی طولی نامتناهی از تصورات (نفوس) و اشیاء ممتد (بدن ها) وجود دارد. هم تصورات و هم اشیاء ممتد معلول خداوندند و از آنجا که قدرت فعل خداوند با قدرت فکر او برابر است، نظم و اتصالی که در اشیاء ممتد (حالات) وجود دارد عیناً در تصورات نیز وجود دارد و بالطبع مطابق با هر حالتی از بدن، تصوری از آن حالت در نفس وجود دارد، بنابراین نفس چیزی جز تصور بدن نیست. این نکته به نظر اسپنوزا این امکان را به ما می دهد تا نفس و بدن را دو جنبه از یک جوهر واحد تلقی کنیم. تبیین اسپینوزا از مسئله نفس و بدن که از آن در این مقاله به نظریه ی دو جنبه ای نفس و بدن تعبیر می شود مبتنی بر نظریه خاص اسپینوزا در باب رابطه ی جوهر و صفات است. حقایق جسمانی حالتی از صفت بعدند و حقایق نفسانی حالاتی از صفت فکرند و هر دو حقیقت جنبه های متفاوت یک جوهر واحدند.
تبیین مسئولیت انسان در برابر «زمان» بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
193 - 216
حوزه های تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، زمان و وقت از ارزشمندترین چیزهایی است که انسان از آن بهره مند است و با هیچ مقیاسی قابل ارزشگذاری نیست. در زبان آیات و روایات، انسان نسبت به عُمر، فرصت و زمان مسئول دانسته شده است. با توجه به اینکه زمان در نگاه برخی از اندیشمندان، امری موهوم و غیر واقعی است، و از سوی دیگر، زمان با فرض وجود داشتن، امری غیر اختیاری است، چگونه مسئولیت انسان در برابر زمان توجیه پذیر است؟ این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی حقیقت زمان و تبیین فلسفی مسئولیت و مؤاخذه انسان در برابر آن بر اساس مبانی فلسفی ملاصدار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که زمان نه تنها امری موهوم و غیر اختیاری نیست، بلکه امری واقعی و اختیاری است و متعلق تکلیف قرار می گیرد، از این رو، زمان، مسئولیت آور است، چرا که رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است در گرو توجه به زمان، عُمر و عدم غفلت از آن بوده و تنها راه سعادت انسان، استفاده از این نعمت عظمایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. توجه به این جهت، ضرورت این بحث را نیز تضمین می نماید.
هستی شناسی حیات های اجتماعی؛ حلقه ای مفقوده در نظام مباحث حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، تبیین معنای دقیق هستی شناسی حیات های اجتماعی و اثبات ضرورت و مزیت جایابی این موضوع در منظومه مباحث حکمت اسلامی برای شناخت بهتر قوس نزول و صعود آفرینش از منظر فلسفی است. به این منظور و با روشی فلسفی-تحلیلی، ابتدا امکان جایابی این مسئله براساس موضوع و روش فلسفه اسلامی تحلیل و بررسی می شود و نشان داده می شود که «هستی شناسی» هر موضوعی از جمله حیات های اجتماعی در حیطه مسائل فلسفه اولی است. به این ترتیب فراتر از امکان، این وظیفه فیلسوف است که درمورد جامعه از منظر هستی شناختی اعلام موضع کند. همچنین اهمیت و لزوم فعلیت این مبحث از بعد تأثیر آن در تعیین الگوهای کلان روشی در علوم اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. در گام پایانی، با تشریح جایگاه هستی شناسانه حیات های اجتماعی در قوس نزول و صعود آفرینش روشن می شود که شناخت این دو قوس آفرینش بدون هستی شناسی حیات های اجتماعی دچار نواقص عمده ای به لحاظ فلسفی است. در مقابل با جایابی این مبحث در منظومه قواعد حکمی می توان به خوانش های نوینی از برخی از قواعد حکمی با رویکرد اصالت جمعی دست یافت. امکان تبیین حرکت جوهری حیات های اجتماعی و پرداختن به موضوع فلسفه تاریخ در متن مباحث فلسفی، از مزایای این نگرش در چینش و طرح قواعد حکمی است.
امکان سنجی توسعه هستی شناسی به روش نیمه خودکار مبتنی بر تحلیل بسامد واژگان: مطالعه موردی بیماری «گلوکوم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر رویکرد نظام های اطلاعاتی از پردازش واژه به پردازش مفهوم، موجب توجه به هستی شناسی ها شده است. در علوم پزشکی و بیماری های انسان، به لحاظ وجود تنوع در اصطلاحات و لزوم اشتراک اطلاعات از طریق نرم افزارهای مختلف مانند پرونده های پزشکی، سامانه های ثبت سوابق بهداشتی و... بکارگیری هستی شناسی ها ضروری به نظر می رسد. در پژوهش حاضر، رویکردی نیمه خودکار برای توسعه هستی شناسی پیشنهاد شده است که می تواند با استفاده از ابزارهای متن کاوی، شناسایی مولفه های ساختاری هستی شناسی و تعیین نسبی روابط را از متون علمی تسهیل کند. مدل پیشنهادی در قالب کد نرم افزاری با نام اختصاری «TmbOnt_Alfa[1]» ارائه شده است. این کد با استفاده از رابط کاربر، فایل متنی ورودی را فراخوانی کرده و پس از پردازش بر اساس تنظیمات، اصطلاحات کلیدی برای توسعه هستی شناسی را استخراج می کند. به منظور ارزیابی کارایی روش پیشنهادی، مطالعه موردی در حوزه بیماری «گلوکوم» با داده های متنی مشتمل بر10،000 چکیده مقاله از «PubMed[2]» برمبنای جستجوی واژگانی تهیه گردید. پس از مراحل پردازش، مفاهیم و ساختار سلسله مراتبی هستی شناسی حاصل در پروتژ وارد شد. سرانجام، سنجش قیاسی هستی شناسی توسعه یافته با سرعنوان پزشکی «MESH[3]»، «اصطلاح نامه وتوصیفگرهای پزشکی فارسی» و «هستی شناسی بیماری ها» و «هستی شناسی BAO[4]» نشان داد که میانگین دقت مفاهیم و میانگین دقت مکانی مفاهیم بیش از 70 درصد با هستی شناسی های بازنمایی شده در پایگاه های معتبر هستی شناسی بیماری های انسانی «Bio-Ontologies» انطباق داشته و به طور میانگین بیش از 30 درصد واژگان جدید برای افزودن به دامنه را فراهم کرده است. [1] Text miner for base ontology development, Alfa version[2] https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/[3] https://www.ncbi.nlm.nih.gov/mesh/[4] https://bioportal.bioontology.org/ontologies/BAO
بازنمود عناصر و مفاهیم هستی در نگاره بارگاه کیومرث شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
7 - 23
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از هستی شناسی نگارگری ایرانی، به بن مایه ها و مفاهیم اساطیری آن بازمی گردد. شاهنامه فردوسی از مهم ترین متونی است که از نظر صورخیال و جنبه های تصویری شعر آکنده از رمز و راز است. به همین علت جنبه هنری آن امری محسوس است. در شاهنامه عناصر طبیعت که بارزترین نمونه آن چهار عنصر اصلی آب، آتش، باد و خاک هستند، جایگاه منحصربه فرد و هویتی ماورایی و نمادین دارند. مفاهیم اساطیری نیز از عناصر هستی ساز این نگاره ها هستند. در این پژوهش، نگارندگان به طور خاص به تحلیل هستی شناسی و تطبیق نمادهای آن در اساطیر و نیز در نگاره بارگاه کیومرث از شاهنامه تهماسبی با رویکرد حکمت و عرفان اسلامی با هدف کشف عوامل هستی ساز در این نگاره و بررسی مفاهیم و نمادهای این عناصر هستی پرداخته اند. مقاله حاضر به روش تطبیقی_ تحلیلی بر روی نگاره بارگاه کیومرث با گردآوری مطالب به صورت اسنادی و تحلیل نگاره تدوین شده است. یافته ها نشان می دهد که نگارگر از لحاظ بصری و نمادین به مدد اساطیر و شاخصه های طبیعت و نیز حکمت و عرفان اسلامی در راستای مفهوم سازی داستان و هستی بخشیدن به نگاره استفاده کرده و نگارگر با بهره گیری از شاهنامه و همچنین مفاهیم عمیق حکمت ایرانی و ادبیات و عرفان اسلامی آن دوره با فرانمایی عناصر هستی به هستی در نگارگری جلوه ای نمادین بخشیده است.اهداف پژوهش:کشف عوامل هستی ساز در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی .بررسی مفاهیم و نمادهای عناصر هستی در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی .سؤالات پژوهش: چه نسبتی بین هستی شناسی ایرانی- اسلامی با نگارگری وجود دارد؟عناصر و نمادهای هستی چه رابطه معناداری با هستی در نگاره بارگاه کیومرث در شاهنامه تهماسبی دارند؟
هستی شناسی شریعتی و مواجهه «خود» و «دیگری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و نوع مواجهه او با هستی، اهمیت و جایگاه بسیار والایی در اندیشه شریعتی دارد. اساسا هستی شناسی و انسان شناسی شریعتی در پیوند مستحکمی با یکدیگر قرار دارند. بر این اساس می توان پرسید که هستی شناسی شریعتی چه دیدگاهی را درباره انسان و رابطه اش با «دیگری» ارائه می کند؟ نتیجه حاصل، رسیدن به دوگانه توحید و تضاد، به عنوان مهم ترین مسئله لاینحل در هستی شناسی شریعتی است. این مسئله سبب سیطره دیالکتیک بر اندیشه شریعتی می شود. محوریت حرکت دیالکتیکی در هستی شناسی شریعتی، او را به مساوی دانستن انسان با عصیان و تقابل با مذهب رایج و دنیای مدرن وا می دارد و این موضوع «درجهان بودگی» انسان را تحت الشعاع شوق رهایی قرار می دهد و امکان های مواجهه مطلوب با «دیگری» را از بین می برد. شریعتی، گاه امکان های ناپیوسته ایی را که حاکی از سوژگی انسان و نگرش مطلوب به «دیگری» است، فراهم می کند، اما در کلیت نظام فکری وی، این امکان ها فرو می ریزند و در بهترین وضعیت، مواجهه مطلوب با دیگری در اندیشه او وضعیتی فاقد صورت بندی خواهد بود.
مروری بر مفهوم هستی نگاری در وب معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه در وب معنایی برای بهبود معنای داده ها از هستی نگاری ها بهره می گیرند. ضرورت مهندسی هستی نگاری ارائه چهارچوب مناسبی از تعاریف مفاهیم و روابط بین آن ها با ابهامی کمتر است. در این نوشته تلاش خواهد شد به اجمال دیدی جامع از هستی نگاری و شناخت تحول آن به طور نظری ارائه شود چرا که از طریق مرور ادبیات پس زمینه ای، پژوهش در این موضوع با درکی بهتر و روشن میسر خواهد بود. روش/ رویکرد: نوشته حاضر به صورت مروری مفهوم هستی نگاری را مورد مطالعه قرار می دهد. یافته ها: هستی نگاری شبکه گسترده ای از روابط بین موجودیت ها و مفاهیم جهت بازنمایی دانش در نظام های اطلاعاتی و وب معنایی محسوب می شود. هستی نگاری به عنوان رویکرد جدید مهندسی دانش در عرصه هوش مصنوعی اهمیت یافته است. با ساخت هستی نگاری ساختار مفهومی بین مفاهیم استخراج و به صورتی صریح و آشکار در قالبی رسمی ارائه می شود. نتیجه گیری: با به کارگیری هستی نگاری پردازش مفهوم در سطوح مختلف تعامل انسانی و ماشینی میسر گشته و این ابزار برای اشتراک دانش و بازنمایی آن به کار گرفته می شود. با طراحی و به کارگیری یک هستی نگاری در نظام های دانش بنیان می توان در رفع ایرادهای موجود در سطح معنایی زمینه مربوطه اقدام کرد. از جمله کارکردهای دیگر هستی شناسی اثرگذاری آن در حوزه هایی مانند بهبود نظام های بازیابی، فرایندهای خودکار استدلال، طراحی نظام های هوشمند و مهندسی دانش است.
کاربرد هستی شناسی ها در کتابخانه دیجیتال رویکردی مبتنی بر فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش پیش رو به بررسی وضعیت کاربرد هستی شناسی ها در کتابخانه دیجیتال از طریق تحلیل مطالعات این حوزه می پردازد. روش پژوهش: روش پژوهش مطالعه پیش رو کیفی و از نوع فراترکیب است. به منظور گردآوری داده ها در این مطالعه از روش کتابخانه ای و برای تحلیل آن از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. جامعه مورد مطالعه، مطالعات (مقاله و پایان نامه) مرتبط در حوزه کاربرد هستی شناسی ها در کتابخانه های دیجیتال است که از پایگاه های علمی داخلی و خارجی بازیابی شد. به منظور اطمینان از کیفیت مطالعات مورد بررسی از چک لیست ارزیابی کسپ استفاده شد. در نهایت از بین 267مطالعه بازیابی شده، 43 عنوان انتخاب و تحلیل شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل مطالعات حوزه کاربرد هستی شناسی در کتابخانه دیجیتال به شناسایی 4 مقوله، 8 مولفه و 48 بٌعد در این حوزه انجامید. مقولات اصلی در این حوزه شامل کاربرد هستی شناسی در خدمات کتابخانه دیجیتال، کاربرد هستی شناسی در ساختارهای کتابخانه دیجیتال، زمینه های کاربرد هستی شناسی در کتابخانه دیجیتال و کاربرد هستی شناسی ها در پوشش دامنه موضوعی کتابخانه دیجیتال می شوند. اصالت: در این مطالعه که به نظر می رسد تاکنون مشابه آن انجام نشده است، سعی شد تا تحلیل جامعی از حوزه کاربرد هستی شناسی در کتابخانه های دیجیتال، وضعیت موجود و ابعاد و زوایای آن ارائه شود. همچنین با روشن شدن و تبیین موضوعاتی که کمتر به آن ها پرداخته شده است، زمینه های پژوهشی تازه ای برای محققان این حوزه ارائه شد.
رویکرد اسلام به جایگاه جنگ و صلح در نظام بین الملل در مقایسه با رئالیسم و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ و صلح از مفاهیم کلیدی نظریه های روابط بین الملل به شمار می روند و تبیین نظام بین الملل با استفاده از مفاهیم جنگ و صلح همواره از اهمیتی ویژه برخوردار بوده است. رئالیسم و لیبرالیسم به عنوان دو رویکرد مهم نظریه پردازی در روابط بین الملل، با توجه به مبانی هستی شناسی خویش، دیدگاه متفاوتی در زمینه شکل گیری نظام بین الملل با محوریت جنگ یا صلح داشته اند.
اسلام نیز براساس مبانی هستی شناسی خویش و به عنوان دینی جهان شمول و همه جانبه، رویکردی خاص و متفاوت نسبت به روابط بین الملل و در نتیجه آن جایگاه جنگ و صلح در نظام بین الملل دارد و می تواند به عنوان آلترناتیو، دیدگاه نظریه های رئالیسم و لیبرالیسم را به چالش بکشد.
این پژوهش در پی بررسی تطبیقی جایگاه جنگ و صلح در نظریه اسلامی روابط بین الملل در مقایسه با دو رویکرد عام و فراگیر لیبرالیسم و رئالیسم به عنوان دو پارادایم مسلط نظریه پردازی در حوزه روابط بین الملل است.
فرضیه پژوهش بر این مبنا استوار است که دو رویکرد رئالیسم و لیبرالیسم با مطلق گرایی در مبانی هستی شناسی خویش دو دیدگاه افراطی و تفریطی در ارتباط با مقوله جنگ و صلح در نظام بین الملل ارائه کرده اند که نظریه اسلامی روابط بین الملل با توجه به معقولیت و اعتدال در مبانی هستی شناسی خود مبرا از این ایراد است.
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
مبانی نظری امنیت در جمهوری اسلامی ایران؛ تحولات هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام جمهوری اسلامی ایران در عین حفظ برخی اصول و چارچوب های کلان طی بیش از
سه دهه حیات خود، تحولات شگرفی را در عرصه های مختلف تجربه کرده است که عرصه
امنیت نه فقط یکی از آنها، بلکه تعیین کننده تحول در بسیاری از عرصه های دیگر نیز بوده
است. بر این اساس، لازم است موضوع تحول مبانی نظری امنیت در جمهوری اسلامی ایران
در کانون توجه قرار گیرد تا هم ماهیت و ابعاد آن و هم تأثیرش در سایر عرص هها مشخص
شود. استدلال نگارنده این است که مبانی هست یشناختی امنیت در جمهوری اسلامی ایران از
غرب محوری به سمت بوم یگرایی تغییر یافته، اما تحولات متناسب با این تغییر در حوزه های
معرف تشناختی و رو ششناختی صورت نگرفته است. در واقع، مسأله اساسی این نوشتار
بررسی میزان تناسب و توازن در مبانی هست یشناختی، معرف تشناختی و رو ششناختی
امنیت در جمهوری اسلامی ایران و فهم و درک علل و دلایل عدم توازن در آنهاست. به عبارت
دیگر، فرضیه نویسنده این است که تحول مبانی معرف تشناختی و رو ششناختی امنیت در
جمهوری اسلامی ایران متناسب با تحول در مبانی هستی شناسی آن نبوده است. بررسی و
آزمون این فرضیه خواه ناخواه ما را به امکان یا امتناع تحول در این حوزه ها و همچنین کشف
دلایل و زمین ههای آن سوق خواهد داد.