مطالب مرتبط با کلیدواژه

صنعت فرهنگ


۱.

تبیین نظریه انتقادی ، تعلیم و تربیت انتقادی و دلالت های تربیتی آن از منظر فریره و ژیرو و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انتقادی تعلیم و تربیت انتقادی صنعت فرهنگ فریره ژیرو سلطه آموزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۹۸ تعداد دانلود : ۳۱۰۱
"هدف مقاله حاضر معرفی دیدگاه تربیتی مبتنی بر نظریه انتقادی است. نظریه انتقادی محصول اندیشه های گروهی از نظریه پردازان اجتماعی آلمانی است، که در ارتباط با موسسه تحقیقات اجتماعی در شهر فرانکفورت بودند. آنها واژه ""صنعت فرهنگ"" را برای نشان دادن فرایند صنعتی شدن فرهنگ انبوه مطرح کردند. نتایج بررسی تعلیم و تربیت انتقادی نشان داد که این دیدگاه به طور عمیق از نظریه انتقادی متاثر است و مقوله «نقد»، «تغییر»، «گفتگو» و «رهایی» محور مطالعه آن ها را تشکیل می دهد. این مقاله درباره اصول اساسی نظریه انتقادی و تعلیم و تربیت انتقادی بحث می کند. نخست نظریه انتقادی به اجمال بررسی شده و کاربرد آن در زمینه تربیتی بررسی می شود. دوم به اصول مهم نظریه و تعلیم و تربیت انتقادی تاکید می شود. سوم درباره دیدگاه های تربیتی فریره و ژیرو بحث می شود. فریره به تعلیم و تربیت انتقادی مرتبط با توسعه آگاهی انتقادی توجه می کند و ژیرو ادعا می کند که مدارس از طریق برنامه درسی پنهان سلطه آموزشی را تحکیم می بخشند. چهارم درباره دلالت های آموزشی تعلیم و تربیت انتقادی بحث شده، و بخش پایانی مقاله به نقد و جمع بندی اختصاص یافته است. "
۲.

رسانه، هویت و الگوی مصرف: رویکرد نظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک زندگی سازه انگاری رسانه صنعت فرهنگ الگوی مصرف وانمایی واقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۷۵
هدف از پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی صورت گرفته، مطالعه و بررسی ارتباط بین دو متغیر «رسانه» و «الگوی رفتار مصرفی کنشگران/ مخاطبان» در جامعه است. در این خصوص باید به این پرسش ها پاسخ داده شود که آیا رسانه ها صرفاً بازتاب دهنده نیازهای مخاطبان خود هستند یا نقشی تعیین کننده در تولید و بازتولید این نیازها دارند؟ در مقابل، نیازهای مخاطبان چگونه محتوای رسانه را تحت تاثیر قرار می دهد؟ در مقاله حاضر، تلاش شده است ضمن نقد و بررسی رویکردهای نظری موجود در باب تاثیر رسانه بر الگوی مصرفی کنشگران/ مخاطبان، مدل تحلیلی متفاوتی بر مبنای نظریه سازه انگاری ارائه شود که بر اساس آن، رفتار مصرفی کنشگران، مبتنی بر برداشتی است که از «هویت» خود دارند. به عبارت دیگر، افراد با توجه به تعریفی که از موقعیت و هویت اجتماعی خود دارند، سبک مصرفی خاصی را متناسب با آن برمی گزینند، و در این میان، «رسانه» در تعریف این موقعیت و صورت بندی آن هویت، نقشی اساسی ایفا می کند. بنابراین در مدل ارائه شده برای تبیین رابطه «هویت»، «رسانه» و «الگوی مصرف» این سه عامل در مثلثی تعاملی قرار می گیرند که هر یک از اضلاع آن، همزمان، مقوم دو ضلع دیگر و متاثر از آنهاست.
۳.

مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی (آراء و نظریه ها)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فردیت نظریه انتقادی صنعت فرهنگ مکتب فرانکفورت دیالکتیک سلطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۶۶۴۵
مکتب فرانکفورت توسط ماکس هورکهایمر در دانشگاه فرانکفورت بنیان گذاری شد و باعث مطرح شدن چهره های برجسته ای هم چون تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و والتر بنیامین و ... در جهان گردیده است. گرایش کلی طرف داران این مکتب، مارکسیسم بود. مکتب انتقادى در برگیرنده انتقاد از جامعه و نیز نظام هاى گوناگون معرفتی است و هدف نهایى آن افشاى دقیق تر ماهیت جامعه است. انتقادهاى عمده آن عبارتنداز: الف) انتقاد به نظریه مارکسیستى ب) انتقادهایى به اثبات گرایى ج) انتقادهایى از جامعه شناسى د) انتقاد از جامعه نوین. نظریه انتقادى نیز محصول گروهى از نئومارکسیست هاى آلمانى این مکتب است که از حالت نظریه مارکسیستى به ویژه از گرایش آن به جبرگرایى اقتصادى دل ِ خوشى نداشتند.این نظریه بیشتر از انتقادهایى ساخته شده است که از جنبه هاى گوناگون زندگى اجتماعى و فکری به عمل آمده است. این نظریه از کار «مارکس» الهام گرفته و هدف اصلی نظریه انتقادی نشان دادن روابط قدرت در چارچوب پدیده های فرهنگی است. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به مکتب فرانکفورت و نظریه اجتماعی از طریق روش اسنادی به این مکتب پرداخته است
۴.

تاثیر صادرات محصولات فرهنگی بر جهانی سازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: صنعت فرهنگ جهانی سازی محصولات فرهنگی فرهنگ توده ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۶
ران این مقاله در راستای بررسی تاثیر صادرات محصولات فرهنگی بر جهانی سازی، ابتدا مفهوم جهانی سازی، عوامل موثر بر آن و پیامدهای آن معرفی و سپس ضمن اشاره به نظریه انتقادی در حوزه محصولات فرهنگی و انواع این محصولات به تشریح رابطه پدیده جهانی سازی و محصولات فرهنگی و همچنین رابطه آن با صنعت فرهنگ سازی می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا همبستگی است. نتایج حاصل از اجرای پژوهش نشان می دهد مطابق نظر خبرگان مولفه های مدیریتی فرهنگ، ارزش فرهنگ و بعد ساختاری در رتبه های اول تا سوم تاثیرگذاری قرار دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که بین صادرات محصولات فرهنگی و بعد ساختاری فرهنگ، بعد مدیریتی فرهنگ و بعد ارزش فرهنگ رابطه معناداری وجود دارد و در ادامه نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی نشان دهنده آن است که بین صادرات محصولات فرهنگی و جهانی سازی رابطه معناداری وجود دارد.
۵.

ماهیت صنعت فرهنگ و رسانه های فنی از دیگاه اندیشه و نظریه انتقادی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نظریه انتقادی صنعت فرهنگ رسانه های فرهنگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه رسانه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ
تعداد بازدید : ۲۴۶۷ تعداد دانلود : ۱۴۷۷
شرح و بیان صنعت فرهنگ از زبان تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری ـ مبتنی بر این گزارش است که عقل ابزار اندیش روشنگری (Aufklarung) که بر همسان سازی و این همانی بنیاد دارد گرچه بنا بود آزادی را از ترس از مراجع اساطیری ایمن دارد، خود از سلطه سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تمامیت خواهانه ای سر در آورد که آدمیان را از آزادی و خلاقیت فردی محروم می سازد و هم فرد و هم جامعه را قلب به شیء می کند. آدورنو و هورکهایمر برآنند که رسانه های فرهنگ ساز، به مدد بازتولید تکنیکی انبوه، در سرمایه داری پسین در خدمت شاکله سازی از پیش تعیین کننده کلیه محصولات فرهنگی عمل می کنند. این کارکرد، کلیه تنوعات و تکثرات را به گونه ای استانده می کند که اطاعت و آزادی دیگر از هم تمیز داده نمی شوند. بدینسان، در نظام مبتنی بر ارزش مبادله صنعت فرهنگ هر ابژه ای را مبدل به کالا می کند؛ تفاوت نمی کند که این ابژه اقتصادی باشد یا فرهنگی. این مقاله روایتی است از چگونگی توجیه آدورنو و هورکهایمر در باب این سرکوب فاجعه بار که در جریان اتمیزه کردن، همه انسانها و سلایق و خلاقیت های آنها را همسطح می سازد. همزمان، این مقاله به اجمال آموزه یاد شده را در بوته ارزیابی انتقادی می نهد.
۶.

یک متن سترگ فلسفی ـ اجتماعی بازخوانی و نقد کتاب دیالکتیک روشنگری: قطعات فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صنعت فرهنگ دیالکتیک منفی جامعة مدیریت شده جامعة توده ای یهودستیزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۳۶
هدف عمدة مقالة حاضر وارسی و ارزیابی نقادانه کتاب دیالکتیک روشنگری نوشتة آدورنو و هورکهایمر است. اثر مزبور یکی از متون اصلی جریان فکریِ «نظریة انتقادی» است که با عنوان صوری مکتب فرانکفورت مشهور شده است. نویسندگان کتاب، به واقع، از پیش کسوتان نظریه انتقادی اند و در معماری این جرگه فکری و طرح مفاهیم محوری آن جایگاه برجسته ای دارند. آدورنو و هورکهایمر دیالکتیک روشنگری (پارادایم فکری و جهان نگری عصر خرد یا مدرنیته) را که بر موضعی خوش بینانه و مثبت گرایانه (پوزیتیویستی) استوار است دیدگاهی توهم آمیز می دانند. به نظر آن ها مواضع عقلانی و فلسفی روشنگری قرن هجدهم، که پیام آور دموکراسی و جامعة مدنی بود، اساساً در جهت استقرار سلطه و توسعة جامعة مدیریت شده (نظارتی) کارکرد داشته است. برخلاف نیچه که کل پیکره آگاهی (معرفت) و دانش مدرنیته را در خدمت قدرت (خواست قدرت) تشخیص می دهد و بر آن نقد بنیان کن دارد، نویسندگان این اثر در برابر دیالکتیک توهم آمیز روشنگری، سرمشق فکری یا پارادایم «دیالکتیک منفی» را پیشنهاد می کنند که ارزیابی و نقد مستمر ساختار قدرت مسلط موجود را توصیه می کند.
۷.

عوامل موثر بر گرایش دختران به مانکنیسم (مطالعه موردی: تاثیر عروسک باربی در میان سایر عوامل گرایش به مانکنیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صنعت فرهنگ عروسک باربی مانکن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان آسیب شناسی مسایل زنان آسیب شناسی جسمی و روانی
  2. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن، تفریحات و سلامت بهداشت جسمی و جنسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
تعداد بازدید : ۱۸۰۳ تعداد دانلود : ۸۵۳
گرایش دختران به سمت داشتن اندامی مانکن، دستکاری در ویژگی هایِ ظاهری و ساخت بدن اجتماعی از پیامدهای جامعه مصرفی است؛ که یکی از دلایل آن، الگوپذیری دختران از عروسک های دوران کودکی می باشد. از آنجایی که دختران جوان نسبت به اندام خود حساسیت بیشتری دارند و معمولا درکودکی از عروسک باربی الگوبرداری کرده اند؛ تحت تاثیر فرهنگ باربی یعنی مانکنیسم قرار می گیرند.لذا هدف اصلی انجام این پژوهش بررسی تاثیر عروسک باربی بر گرایش دختران به مانکنیسم در میان سایر عواملِ فردی، خانوادگی،اجتماعی و رسانه ایی می باشد. که به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در حجم نمونه335 نفر انجام شد روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد و چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه صنعت فرهنگ، بازاندیشی و کاشت است. بطورکلی یافته ها نشان می دهد: عروسک های دوران کودکی، بخصوص باربی که چهره و اندام دختری جوان دارد و صنایع زیادی جهت تبلیغ آن بکار گرفته شده، الگویی را به کودک ارائه می دهند که در دوران نوجوانی و جوانی با آن به همسان سازی می پردازد.
۸.

آسیب شناسی عزاداری از چشم انداز تحلیلی صنعت فرهنگ آدورنو و سیاست گذاری آن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: صنعت فرهنگ فردیت مجازی سلطه هنر عامه مداحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۸ تعداد دانلود : ۳۷۳
در این مقاله با رویکرد روش شناسی تحلیلی تلاش شده پس از تبیین نظریه انتقادی صنعت فرهنگ آدورنو و تعریف اصطلاحات مرتبط با آن از قبیل فردیت و سلطه و بیان ویژگی های موسیقی عامه پسند از نظر وی از جمله استانداردشدن و فردیت مجازی، نگرش انتقادی وی راجع به هنر مدرن که عامه پسند بوده و از محتوا تهی است، تشریح گردد. سپس ضمن توضیح تغییر سبک مداحی های اخیر از سنتی به پاپ این موضوع با موسیقی عامه پسند مقایسه شده و به دو فرضیه وجود و عدم وجود رابطه بین مداحی سبک جدید و صنعت فرهنگ پاسخ داده شده و در پایان نیز راهکارهایی برای آسیب زدایی از مداحی، مانند آموزشی (آموزش به مداحان، مبلغان و مدیران)، پژوهشی (شامل تأمین منبع علمی و تاریخی معتبر، تأمین شعر و کتاب ها و نشریات آموزشی مناسب، مرزبندی دقیق اشکالات و تبیین مستمر آسیب ها، تبیین شاخص های هئیت های مطلوب)، نظارتی، حمایتی و تبلیغاتی ارائه شده است
۹.

صنعت فرهنگ و تلویزیون در ایران: تحلیل انتقادی برنامه «ماه عسل»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ماه عسل تفکر دیالکتیکی تلویزیون صنعت فرهنگ نقد درونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۵۱۶
مقاله حاضر درصدد تحلیل رویکرد برنامه سازی سیمای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نظریه صنعت فرهنگ است. در ادبیات نظری پژوهش، رویکرد مکتب فرانکفورت به سرمایه داری مدرن، نظریه صنعت فرهنگ و رویکرد آن به رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون تبیین شده است. سپس برای منطق تحلیل از روش تفکر دیالکتیکی و قرائت توأمان امر جزئی و امر کلی، با درنظرداشتن رویکرد نقد درونی در نظریه انتقادی و توجه به رویکرد سلبی مکتب فرانکفورت به فرهنگ استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه این تحقیق، برنامه ماه عسل شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال های 1392 تا 1397 است. در تحلیل برنامه، به روش نمونه گیری نظری و هدفمند، قسمت هایی از این برنامه با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده اند. براساس تحلیل یافته ها مهم ترین رویکردهای این برنامه تلویزیونی عبارت اند از: تحریف نیازهای واقعی (فردی کردن مسائل ساختاری)، ابزاری سازی خرد (تقلیل انسان ها به شیء برای رسیدن به هدف)، ترویج سازش و تمکین در برابر شرایط اقتصادی (ستایش و رمانتیزه کردن فقر) و تجاری کردن ارزش های اخلاقی و دینی. سپس این مؤلفه ها تفسیر انتقادی شدند. براساس یافته های پژوهش با درنظرگرفتن حاکم بودن ارزش های الگوی نئولیبرال و سرمایه دارانه بر اقتصاد و جامعه ایران، تلویزیون نیز با وجود ادعایش درباره انتقاد از نظام سرمایه داری، پیوندی وثیق با ارزش های سرمایه داری دارد؛ بنابراین می توان گفت براساس منطق نقد درونی غلبه ارزش های سرمایه داری بر برنامه های سیما مانع تحقق و تمهید اهدافی از قبیل تبدیل شدن به دانشگاه عمومی است.
۱۰.

واکاوی رویکرد رسانه ملی در ترویج فرهنگ شانس و اقبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رسانه سیاست گذاری رسانه کالایی شدن رسانه صنعت فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۳۶۰
در سالهای اخیر، در شبکه های صدا و سیمای ج. ا.ا، تحولاتی را شاهد بوده ایم، که متآثر از عوامل متعددی است که توانسته است با راهکارهای متعدد، مخاطب را به گونه ای دیگر جذب رسانه کند؛ یکی از رایج ترین این شبکه های پر مخاطب در چند سال اخیر، مسابقات و نرم افزار و اپلیکیشن هایی است که تبلیغات بخت آزمایی را ترویج می کند؛ از این رو آنچه مشاهده می شود آن است که شانس و اقبال در رسانه ها، چنان افزایش یافته است که می توان آن را به فرهنگ شانس و اقبال نسبت داد. از این رو با توجه به فراوانی این فرهنگ در رسانه ملی و ترویج آن در رسانه ملی و جذب مخاطب و نیز افزایش پیامدهای اقتصادی، سیاسی و روانی این مسئله؛ لازم دیده شد پژوهشی با هدف واکاوی رویکرد رسانه ملی در ترویج فرهنگ شانس و اقبال در جامعه و نیز بررسی پیامدهای این سیاست رسانه برای مردم از جنبه های مختلف مورد مطالعه قرار گیرد؛ پژوهش حاضر به روش کیفی و در سطح کاربردی انجام شده است. گردآوری اطلاعات این تحقیق به صورت مصاحبه و به صورت حضوری صورت گرفته است. روش تحلیل این پژوهش به شیوه داده بنیاد می باشد؛
۱۱.

نقدی فرهنگی بر داستان مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد بر اساس نظریه «صنعت فرهنگ» تئودور آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آدورنو جلال آل احمد روشنفکری صنعت فرهنگ فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۴۸۶
تئودور آدورنو به عنوان یکی از پیشگامان مدرنیسم و اعضای اصلی مکتب فرانکفورت، در نظریه انتقادی خود، به واکاوی مفاهیم اصلی و اساسی فرهنگ پرداخته است. اصطلاح صنعت فرهنگ که توسط خود آدورنو نام گذاری شده است، به پدیده ای اطلاق می شود که در آن پس از عصر روشنگری، با ادعای روشنفکری غرب، فرهنگ از کارکرد اصلی خود خارج شده و در خدمت هژمونی غالب جامعه قرار گرفته است. در چنین شرایطی مردم نه محصولاتی فرهنگی، بلکه کالاهای تجاری صرفی اند که برابر آنچه آدورنو آن را شیءزدگی، استانداردسازی و یکسان سازی می نامد، هویت و فردیت خود را از دست می دهند. از مخالفان مسلّم غربزدگی و بحران هویت در ادبیات ایران، بدون شک می توان به جلال آل احمد اشاره کرد که در بیشتر آثار داستانی و سیاسی خود به این مقوله پرداخته است. آل احمد در اغلب آثار خود می کوشد تا با نوعی آگاهی و بیداری، وضعیت فرهنگی جامعه زمان خویش را به تصویر کشد. مقاله حاضر می کوشد به بررسی و مطالعه پدیده فرهنگ در داستان بلند جلال آل احمد با عنوان مدیر مدرسه بپردازد.
۱۲.

" صنعت فرهنگ" آدورنو و نسبت آن با موسیقی معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آدورنو هنر صنعت فرهنگ موسیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۲۶۲
ریشه تفکرات آدورنو را می توان در اعتقاد وی به نابودسازی آن دسته از ایده های فلسفی دانست که به دنبال ایجاد کلیات تغییرناپذیری در قالب نظام های فلسفی منجمد و متقن شده هستند. به عبارت دیگر، وی به دنبال نجات بخشی جزئیات دورمانده از ایده های مطلق و یکسان سازی است که خرد و کلان یا جزء و کل را به گونه ای مشابه، در خود می بلعند. آدورنو، رؤیای دست یازیدن به تفکری منظومه ای را در روش فلسفی خاص خود، تحت عنوان دیالکتیک منفی، جستجو می کند. در این روش، نااین همانی، دیگر در زیر چتر این همانی کاذب قرار نخواهد گرفت؛ چرا که سنتزسازی دیگر معنایی ندارد و حقیقت در لابه لای نفی و کشمکشی بی پایان، ردیابی می شود. لذا وی، هدف اثر هنری را در نوعی آشتی ناپذیری با هرکلیتی تعریف می کند. به باور آدورنو، این کلیت در عرصه فرهنگ و هنر با سویه ای پراگماتیک در پدیده ای تحت عنوان صنعت فرهنگ ظهور بیشتری می یابد؛ چراکه آثار هنری در مکانیزم بوروکراتیزه شده و یکسان سازی به واسطه نظام اقتصادی کالایی تولیدی، گرفتار می شوند که در آن سوژه فردی کمرنگ می شود. چنین خطری محصولات فرهنگی امروز جامعه ایرانی (به خصوص در حوزه موسیقی)، را بیش از پیش تهدید می کند؛ در این مقاله با توجه به نظریات انتقادی آدورنو و ساختار موسیقی کلاسیک ایرانی، این مسأله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱۳.

نقد «زیبایی شناسی منفی» در رمان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی منفی صنعت فرهنگ آدورنو مارکوزه آذر شهدخت پرویز و دیگران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۱۶۵
مبحث «زیبایی شناسی انتقادی» مکتب فرانکفورت، نگره های انتقادی هنر را بررسی می کند تا آشکار سازد که بروز مفهوم آزادی در جامعه سرمایه داری با موانع متعددی روبه روست؛ موانعی که در اشکال مختلف اقتصاد، سیاست، ایدئولوژی، هنر، فرهنگ و رسانه های جمعی وجود دارد و طی فرایندی سازمان یافته، موجب ظهور جامعه ای مصرف زده می شود. در این میان، «زیبایی شناسی منفی» به تحلیل مظاهر مصرفی غرب می پردازد تا ابعاد خردستیز یک جامعه «تک ساحتی» را به پرسش بکشد. سرانجام، پدیده ای به نام «صنعت فرهنگ» از دل این اندیشه ها سر برمی آورد و برای فریفتن افراد از انواع رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی و مصرفی استفاده می کند. بدین ترتیب، هوش و حواس مصرف کننده در تصرف این ابزارها قرار گرفته و هرگونه اراده و آگاهی از وی سلب می شود. رمان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از مرجان شیرمحمدی، تصویری از همین جهان مصرفی است که انسان ها را به رقابت در مصرف وامی دارد. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، تبیین می کند که شیءوارگی و مصرف زدگی، شخصیت های این اثر را به سوژه هایی در جهانی مملو از ابژه های مصرفی تبدیل کرده و نفوذ «صنعت فرهنگ» در جهان سلطه، موجب شده است شکافی عمیق بین فرهنگ خودی و غیرخودی ایجاد شود. ازاین رو، با بهره گیری از مفاهیمی همچون مصرف زدگی، انباشتگی و وفور، می توان به نقد ابعاد «زیبایی شناسی منفی» در هویت کاذب شخصیت های داستان پرداخت.
۱۴.

کارکرد اخلاقی هنر در کارزار صنعت فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک روشنگری صنعت فرهنگ فرهنگ عمومی مکتب فرانکفورت هنر و اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
ایده پردازانِ دیالکتیک روشنگری با وضع اصطلاحِ اینک مشهورِ صنعت فرهنگ آن را به عنوان وصفی جامع از فریبِ توده ای، رایج و البته مکتوم در نظام سرمایه داری مطرح کرده اند؛ صنعتی فراگیر، با ملغمه ای از حبس، تحریک و انحراف افکار عمومی در جامعه به ظاهر عقلانی و هوادار آزادی. با پیگیری راه علاج از دو مجرای هنر و اخلاق، طرحی استنباط می شود که می تواند امید به مهار امواجِ صنعت فرهنگ، یا ایمنی در برابر سیطره فراگیرش را برانگیزد. مقاله حاضر ضمن تحلیل این مسیر مطلوب و امیدبخش، از منظر موسسان مکتب فرانکفورت، ابتدائا رابطه آرمانی میان هنر و اخلاق را با چشم انداز خروجِ موفق از حصارِ صنعت فرهنگ تشریح می کند. اما، و از پی ملاحظه انتقادی در خصوص پیامدهای اخلاقی- هنری مورد بحث، به نظر می رسد مسیری که در تأملات طولانی آدورنو و هورکهایمر به عنوان راه رهایی از صنعت فرهنگ ترسیم شده در مقام عمل ناموفق مانده و حتی از جهتی که انتظار آن نمی رود، خودشکن یا متناقض است. چرا که: الف) پناه جستن به اخلاق سلبی و هنرِ مفهومی به قطع ارتباط با فرهنگ عمومی خواهد رسید. ب) ثمره این گوشه نشینیْ به جنبش های محفلی محدود می ماند. ج) این زیست جهانِ ایمن، همچون جزئی منفصل از صنعت فرهنگ، همچنان مدیون مناسبات سرمایه داری است.
۱۵.

ادبیات دوره ویکتوریا و مولفه های ادبیات عامه پسند در رمان پنجره فهیمه رحیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۵۱
در مورد ادبیّات عامّه پسند روی کردهای متفاوتی وجود دارد. یک روی کرد که نماینده آن ماتیو آرنولد است ادبیّات عامّه پسند را به این دلیل رد می کند که فرهنگ طبقه کارگر است و باید توسط اقلّیّت نخبه جامعه کنترل شود تا به هرج و مرج منتهی نشود . طرفداران مکتب فرانکفورت نیز ادبیّات عامّه پسند را رد می کنند اما به این دلیل که این یک صنعت فرهنگ است که توسط نظام سرمایه داری به طبقه کارگر تحمیل می شود. روی کرد دیگر، که بر اساسِ نظریّات آنتونیو گرامشی شکل گرفته است، بر مصالحه گری استوار است. از این منظر انسان نه تنها توسط فرهنگ ساخته می شود بلکه خود نیز فرهنگ را می سازد. روی کرد سوم، که مربوط به منتقدین پسا مدرن است، پذیرشِ کاملِ فرهنگ عامّه است. در این نگرش فرهنگ عامّه ابزاریست برای مقاومت نرم در مقابل نظام حاکم. در این جُستار با استفاده از منابعِ کتاب خانه ای و روشِ تحلیل محتوا و سندکاوی، کتاب پنجره فهیمه رحیمی، به عنوان یک رمان عامّه پسند، که به شدّت وامدار ادبیّات دوره ویکتوریا است، مورد بررسی قرار گرفته است و نگارندگان با بررسی مؤلّفههای ادبیّات عامّه پسند از جمله احساسات گرایی، شخصیّت-پردازیِ سطحی، لحن پرتکلّف و شعار گونه، غالب بودن عنصر شانس و تصادف، استفاده نابه جا از ماوراءلطّبیعه، تکرار و ترویج تفکّر کلیشهای نشان داده اند که بر اساس نظریّات طرفداران مکتب فرانکفورت، ادبیّات عامّه پسند نه تنها نشانه مقاومت در برابر نظام حاکم نیست بلکه خواننده را برای پذیرشِ باورهایِ رایج و هم رنگ شدن با جماعت آماده می کند و با ترویج اخلاقیّات بورژوایی بر خواننده تأثیر منفی می گذارد.
۱۶.

عصر تصویر بی حجابی و بی حجابی اجباری بررسی وضعیت تصویر بی حجابی در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی حجابی اجباری پهلوی دوم تصویر بی حجابی حجاب صنعت فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
درباره مواجهه جامعه ایران با پدیده حجاب (به خصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه به ظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بی حجابی اجباری (کشف حجاب) در دوره رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاه ها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دوره جمهوری اسلامی. در دوره اول، در ذیل سیاست های «تجدد آمرانه» غربی، بی حجابی و در دوره دوم حجاب امری تحمیلی محسوب می شود. بین این دو دوره، حکومت 37 ساله پهلوی دوم قرار دارد که به رغم استمرار سیاست های تحمیل بی حجابی، کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است. تحمیل بی حجابی در این دوره، برخلاف دوره پهلوی اول، مستقیماً در صحنه واقعی اجتماعی نبود، بلکه از طریق گسترش تصاویر رسانه ای و تبلیغاتی و تأثیر بر ناخودآگاه ذهن کنشگران اجتماعی صورت گرفت. به علاوه، این سیاست ها از دهه 1340 با طرح توسعه سرمایه داری پیوند خورد. در این مقاله، برای بیان ویژگی تصویری بی حجابی، از تعبیر «تصویر بی حجابی» استفاده شده است. این تصویر از اندام زنانه یا مردانه عمدتاً تحت تأثیر صنایع سینما و موسیقی پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. پیش از آن، آشکار شدنِ تصاویر بی حجاب از اندام زنانه یا مردانه چندان رایج نبود  یا حداقل نشانه تجدد، ترقی و شخصیت تلقی نمی شد. در مقاله حاضر، با استفاده از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و چارچوب روشی صنعت فرهنگ، که در نیمه دوم قرن بیستم صورت بندی شد، به بررسی وضعیت تصویر بی حجابی و تأثیر سیاست های پهلوی دوم بر آن خواهیم پرداخت. در نتیجه گیری، اولاً اشاره خواهیم کرد که توجه به ویژگی تصویری تحمیل بی حجابی، که از دوره پهلوی دوم شروع شد، می تواند دو دیدگاه به ظاهر متضاد درباره واکنش جامعه ایران به حجاب را توضیح دهد. ثانیاً، با توجه به استمرار تصاویر رسانه ا ی در دوره جمهوری اسلامی، پژوهش درباره منازعه تصویر باحجاب تصویر بی حجاب ضرورت دارد.
۱۷.

نظریه فرهنگ و عقلانیت در اندیشه هربرت مارکوزه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت ابزاری تکنولوژی صنعت فرهنگ لوگوس زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۷
مسئله عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی، امروزه به عنوان یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات جامعه مدرن معرفی شده است به گونه ای که فرهنگ صنعتی شده به شدت تحت تأثیر این عقلانیت قرار گرفته است. یکی از مهم ترین منتقدان چنین فرهنگی هربرت مارکوزه است. مارکوزه تلاش دارد ضمن مفصل بندی مفاهیمی مانند عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی و پیوند فرآیندهای صنعتی شدن سرمایه داری متأخر، نشان دهد که چگونه این عقلانیت با استفاده از مازاد سرکوبی که برای شکل گیری تمدن ضروری است، اصل واقعیت را بر جهان حاکم کرده و با شکل دهی به نیازهای کاذب در قالب صنعت فرهنگ، به انقیاد گروه های مختلف اجتماعی بپردازد. به باور مارکوزه، صرف تأکید بر عقلانیت تکنولوژیکی و تبعات آن در جامعه معاصر نمی تواند منجر به رهایی انسان و به تعبیر وی لوگوس زندگی باشد و نیازمند نوعی پراکسیس اجتماعی برای مقابله با آن هستیم. همچنین وی با تأسی از فروید، تلاش دارد تا با فراتررفتن از مفهوم نیاز و تبیین میل در مفصل بندی جامعه معاصر، مسیر مارکس برای مقابله با فرهنگ جامعه معاصر را گسترش دهد. در این جستار کوشش شده تا ضمن توصیف و تبیین مفهوم عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی و تأثیرات آن بر فرهنگ معاصر، به بررسی ریشه های تاریخی و فکری چنین عقلانیتی پرداخته و نشان داده شده که مارکوزه راه برون رفت از این وضعیت را چه چیزی می داند. از همین رو، تلاش شده تا ضمن معرفی اندیشه های وی، مهم ترین نظریه پردازانی که بر اندیشه مارکوزه تأثیر گذاشته اند، ازجمله هایدگر، مارکس، فروید و هوسرل، به نقد صنعت فرهنگی پرداخته شد که تمام عرصه های زندگی روزمره ما را تحت سلطه خود درآورده است.
۱۸.

بحران در کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت رهایی بخشی صنعت فرهنگ صنعت مذهب داعش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۲
داعش از آغاز شکل گیری و به ویژه از سال 2014 که رهبر آن، ابوبکر البغدادی در موصل اعلام خلافت کرد، رویکردی در پیش گرفت که متفاوت از اسلاف سلف گرای خود بود. آن ها در راه جذب نیرو و با تکیه بر ابزارها و فناوری های مدرن سعی کردند نمایه ای رهایی بخش به اقدامات و ایدئولوژی خود ببخشند. در این راه، بخشی از هدف گذاری آن ها شامل جوانان کشورهای مختلف دنیا به ویژه کشورهای غربی بود. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی روندی پرداخته است که داعش در پیش گرفت تا هرروز برشمار افراد خود بیفزاید. در این راه تکیه و سامان این نوشتار بر استفاده از چارچوب نظری نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت برای مفهوم سازی واژه صنعت مذهب است و با به کارگیری مفاهیمی چون رهایی و رستگاری و مقوله صنعت فرهنگ که در راهبرد داعش به صنعت مذهب تعبیر شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش با چه بحرانی روبروست؟ یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که داعش با به خدمت گرفتن مذهب، تکنولوژی و رسانه، به دنبال ایجاد آگاهی کاذب در میان جوانان بوده تا خود را پایگاهی رهایی بخش جلوه دهد این در حالی است که ظرفیت برای رهایی بخشی در دل مذهبی که داعش مبلغ آن است؛ وجود ندارد و این بحران عمده ای است که داعش با آن روبروست.
۱۹.

انفعال مخاطب درنظریه صنعت فرهنگ و تقابل مکتب بیرمنگام با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خرده فرهنگ رمزگذاری/ رمزگشایی صنعت فرهنگ مکتب فرانکفورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۲
مکتب فرانکفورت و در راس آن تئودورآدورنو و ماکس هورکهایمر ، درتبیین های نظری خود، براین اصل تاکید دارندکه عدم تحقق پیش بینی های کارل مارکس در مورد وقوع انقلاب های سیاسی و اجتماعی در کشورهای برجسته ی سرمایه داری به دلیل حاکمیت عقلانیت ابزاری و انحراف طبقه ی کارگر از منافع خود به واسطه ی صنایع فرهنگی است.مخاطب رسانه های ارتباط جمعی از نظر عمده ی اعضای مکتب فرانکفورت در برابر پیام های سلطه آمیز، بی دفاع و منفعل هستند و از این رهگذر آنان در فرهنگ توده ای ادغام می شونداما در مقابل، مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام، بر امکان وجود صوری از مقاومت، توسط جامعه باور دارد. دیک هبدایج و استوارت هال، دو تن از پژوهشگران برجسته ی این مکتب هستند. هبدایج بر امکان مقاومت خرده فرهنگی در برابر طبقات مرفه از سوی طبقه ی کارگرتاکید می کند و مخاطب رسانه ها را برخلاف آدورنو، منفعل نمی داند. استوارت هال نیز در عین پذیرش وجود سلطه، به صوری از مقاومت در جامعه اعتقاد دارد.ازنظراو پیام های رسانه ها لزوما، به همان گونه که فرستنده ی پیام رمزگذاری می کند، رمزگشایی نمی شود.
۲۰.

زیبایی شناسی انتقادی جلوه های صنعت فرهنگ در متون ادبی (مطالعه موردی: اشعارِ سیمین بهبهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صنعت فرهنگ شیء وارگی زیبایی شناسی محتوا فرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۳۴
از اصول زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت، توجه به آثار منفی صنعتِ فرهنگ است. از نظر فرانکفورتی ها، صنعت فرهنگ موجب حذف خلاقیت و فردگرایی از طریق همسان سازی افراد می شود. در این فرایند همسان سازی، فرد در دست نظام سرمایه داری چون شیء ای می گردد که توان کنشگری اجتماعی و سیاسی خود را از دست می دهد. در پژوهش حاضر اسنادی که با رویکرد توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، سروده های سیمین بهبهانی از منظر زیبایی شناسی انتقادی است که ضمن نشان دادن جلوه های صنعت فرهنگ در اشعار این شاعر، نگرش وی به این پدیده، در دو ساحت محتوا و فرم بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی، در اشعارش ضمن روایت زندگی تیپهای اجتماعی مثل رقاصه، روسپی، کارمند و مرد ثروتمند، جلوه هایی از صنعت فرهنگ نظیر صنعت زیبایی و صنعت سرگرمی را به تصویر و نقد کشیده و شیءوارگی را نیز به عنوان پیامد صنعت فرهنگ، به صورت شیءوارگی جنسی و شیءوارگی اداری، بازنمایی کرده است. در ساحت فرم، بهبهانی ابتدا با پیروی از سنت ادبی، مقلد است؛ اما مشخصاً با آوردن مانیفستی در کتاب «خطی ز سرعت و از آتش» و کاربرد وزن های بی سابقه و کم سابقه در شعر فارسی، هنر خود را از بند تقلید رهانیده و به حیطه هنر خلّاق وارد شده است. از این نظر می توان گفت شعر او، شعری اصیل و همنوا با هنر والای مدنظر مکتب فرانکفورت است. در واقع وی از این طریق، با نفی وضع موجود و کیفرخواست علیه نظم مستقر، به نقد پیامدهای صنعت فرهنگ پرداخته است.