مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
ایدئولوژی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم ایدئولوژی در اندیشه گابریل تارد می پردازد. تارد، در قرن 19، تفکر خود را در سنت فلسفی لایب نیتس و در رقابت با نظریه جامعه شناسی دورکیم دنبال می کرد. برونو لاتور جامعه شناسی تارد را «جامعه شناسی ترجمه» نام گذاری می کند که بر اصل پویایی و تغییرات اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم مشخص می سازد که جامعه شناسی تارد تا چه مقدار می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار تنش شود. رویکردهای نوین به اندیشه گابریل تارد، در جریان های متاخر جامعه شناسی، ضرورت شناخت او را با اهمیت تر می کنند. تارد با بررسی تغییرات قدرت در اجتماع بر اساس سه فرایند تقلید، تناقض و تطبیق به فهمی از کنشگر اجتماعی دست پیدا می کند که با کمک خلاقیت می تواند باعث شکل گیری جریان های نوین اجتماعی شود. از نظر او این نوآوری ها از طریق تقلید گسترده شده و به یک پدیده اجتماعی تبدیل می شوند. این پدیده نوین اجتماعی می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار رویارویی شود. در نتیجه جریانی در حال تغییر از زندگی روزمره وجود دارد که از کوچک ترین ذرات اجتماع برخواسته می شود و بواسطه فرایند تقلید در برابر ایدئولوژی مسلط قرار می گیرد.
نسبت دین و ایدئولوژی؛ دین ایدئولوژیک، ایدئولوژی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی نسبت دین با جهان بینی و ایدئولوژی از جمله مباحث جذاب و چالش زا در مطالعات دین شناختی است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف پاسخ به این دست سؤالات که آیا ایدئولوژی همسان با دین است یا بخشی از آن، ایدئولوژی سازی دین، تعبیری رسا است یا مسامحی، دین ایدئولوژیک چه آثار و پیامدهایی دارد، و واکاوی آرای دکتر شریعتی در این عرصه تدوین یافته است. نوع تفسیر اندیشمندان مسلمان و غربی از ایدئولوژی و تلقی شریعتی از آن و میزان دوری و نزدیکی وی به تفسیر ایدئولوژی اسلامی، پیامدهای دین ایدئولوژیک و نقد و بررسی دیدگاه شریعتی در این زمینه از جمله مباحث این مقاله است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ۱. دین، در یک اصطلاح، اعم از ایدئولوژی است؛ هرچند ممکن است جنبه ایدئولوژیک داشته باشد؛ ۲. گاهی نیز دین، معادل ایدئولوژی نیست؛ نظیر دین غیرایدئولوژیک در تفسیر شریعتی که به صورت «نهاد» درآمده است؛ ۳. ایدئولوژی لزوماً امری دینی نیست؛ نظیر مکتب مارکسیسم که ایدئولوژی غیردینی است؛ ۴. هرچند دین، معادل ایدئولوژی نیست، رسالت ادیان توحیدی فحوای ایدئولوژیک داشته اند.
مدلی برای مطالعه «دین گریزی» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی اصطلاحات در عین داشتن کاربرد های عامیانه، واجدِ بار معنایی روشن و دقیقی هستند و قابلیت آن را دارند که در بحث های دقیق علمی نیز به کار گرفته شوند. در این مقال ضمن تلاش برای بازیابی مفهومی اصطلاح «دین گریزی»، نشان داده می شود که این تعبیر تا چه حد قادر است منظومه ما را ذیل بحث های دینداری کامل نماید. دین گریزی به مثابه مصداقی از تغییرات چهارگانه این حوزه، پدیده ای رو به گسترش است و لازم است مطالعات همه جانبه ای در سطح مفهومی و نظری و میدانی آن صورت گیرد. حاصل کار در اینجا، بازیابی و افراز مفهومی آن بوده است و نیز ارائه مدلی تبیینی به منظور فراهم آوری مقدمات لازم برای مطالعات میدانی و مداخله در واقعیت.
گفتمان پنهان، قدرت و رسانه در خاورمیانة عربی (مطالعة موردی: عربستان سعودی)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها ابزار تولید و القای معانی و ایستارهایند. از راه رسانه ها، ایدئولوژی های سیاسی پرورده، منتقل و در ناخودآگاه فردی و جمعی افراد نهادینه و تثبیت می شوند. منطقة خاورمیانه، به ویژه بخش عربی آن، ساختاری ایدئولوژیک دارد. این ساختار ایدئولوژیک، استوار بر بهره گیری از رسانه های گروهی، به منزلة ابزاری برای تولید، بازتولید و القای انگاره هاست. اساس این کاربست رسانه ای، بازتولید سیطره این نظام های سیاسی و فراهم آوری مشروعیت و حقانیت بیشینه برای آن هاست. پان عربیسم و اسلام گرایی دو نشانة مرکزی است که برای پوشش این گفتمان پنهان استفاده می شوند. نوشتار پیش رو، برای واکاوی بهتر و سنجیده تر، بررسی خود را بر عربستان سعودی، به عنوان برجسته ترین کشور عربی خاورمیانه در زمینه ساختار ایدئولوژیک و کاربرد رسانه ای متمرکز کرده است. در این مقاله نشان داده می شود که رسانه های گروهی در خاورمیانه، چگونه به ابزاری برای القای گفتمان و قدرت پنهان ساختار سیاسی و تضمین پایایی سیطره آن بدل شده است.
بهینه سازی رفتار اقتصادی افراد با توجه به اخلاق متأثر از اعتقاد به معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگاشت فروض عقلانیت کامل واطلاعات کامل سبب شده است اقتصاد مارژینالیستی بتواند فرایند تصمیم گیری را از طریق برابری نهایی ها که منجر شده از رفتار بهینه سازی عاملان اقتصادی است، تبیین کند. این رویکرد آکسیوماتیک موجب می گردد هرگونه نااطمینانی از تحلیل ها حذف شود؛ که موجب غفلت اقتصاد مارژینالیستی از اثرگذاری نهادها می گردد. اخلاقیات به عنوان بخشی از نهادهای اجتماعی، دارای احکام و قواعد خاصی است که در مبادلات و انتخاب های عاملان اقتصادی آثار وسیعی به جای گذاشته و منجر به تعیین سطح کارآیی در جامعه می گردد. در این مقاله، سعی بر آن بود که گامی در جهت تدوین الگویی نظری در زمینه تبیین رفتار عاملان اقتصادی در یک جامعه دین مدار (جامعه اسلامی)، که متشکل از نهادهای خاص و منحصر به فرد خود می باشد، برداشته شود. فرضیه پژوهش این بود که اخلاقیات در پرتو اعتقاد به معاد، نا اطمینانی حاصل از عدم تجربه دنیای دیگر را مرتفع ساخته و بهینه سازی رفتار اقتصادی را میسر سازد. در جامعه ای که زندگانی پس از مرگ و تقید به آن، عموماً درهم تنیده با اخلاقیات می باشد، دو مساله اساسی رخ می نماید که کارویژه این مقاله تبیین این دو مساله بوده است. مساله اول، نرخ تنزیل بین دو جهانی و مساله دوم، نسبت هزینه (منفعت) نهایی تنزیل شده به هزینه (منفعت) انباشتی است که از آن به عنوان شاخصی در تصمیم گیری عاملان اقتصادی استفاده شده است. نتیجه حاصل از پژوهش این است که با لحاظ نظام پاداش و تنبیه اخروی یا اخلاقیات و هنجارهای برآمده از آن، شرط تعادل در اقتصاد متعارف کارآمد نخواهد بود و نیاز به بازبینی اساسی دارد.
«زبان و مقبولیت ایدئولوژی های سیاسی» در نظریه پل دومان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف شالوده شکنی، براندازی و ایجاد تشکیک در مفاهیم پایه ای ایدئولوژی های سیاسی است چرا که زیربنای ایدئولوژیهای سیاسی، معانی برساخته ای تصور می شود که عوامل زبانی، محیطی و تاریخی موجب شده اند آنها را تثبیت یافته فرض کنیم. پل دومان در کسوت یکی از این شالوده شکنان برای شناورسازی معانی مستتر در ایدئولوژیهای سیاسی و پاسخ به چرایی مقبولیت آنها، زبان ادبی را مطمح نظر قرار داده و خصایص زبان ادبی را دلیلی قاطع برای بی اعتباری مضامین و مفاهیم ایدئولوژی های سیاسی می داند. با توجه به این فرض، مقاله حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که مقبولیت ایدئولوژی های سیاسی نزد مخاطبین آن، نتیجه چه روندی در ساحت زبان بوده و نقد ادبی پساساختارگرا چگونه اعتبارزدایی از این روند را قابل توجیه می سازد؟ در این جستار تلاش شده است که به مراحل این روند در اندیشه پل دومان، پرداخته شود ضمن اینکه، برای فهم بهتر آن، دیدگاه اندیشمند مارکسیست فردریک جیمسون که منتقد نگاه دومان است ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ایران هراسی در گفتگوهای خبری سی ان ان مطالعه ای بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با بهره از جوهره انقلابی مکتب تشیع، مدلی از ساختار حکومتی اسلام بر مدار اسلام سیاسی را در دنیا ترسیم می کند که برای نظام جهانی سلطه، پرچالش ارزیابی می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی گفتمان ایران هراسی در شبکه CNN انجام گرفته است. نویسندگان در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان ون دایک، به مطالعه گفتمان مجری برنامه گفتگوی خبری GPS در سال ۲۰۱۳ و در دو مقوله متن و بافتار اجتماعی پرداخته اند. مقوله متن در سه سطح معنا، سبک و استدلال و مقوله بافتار در دو سطح میزان دسترسی و مشارکت کنندگان مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده، سوگیرانه بودن گفتمان فرید زکریا را در پرداختن به مسائل ایران نشان می دهد.
دگرگونی و نظریه سیاسی: آیا تغییر نظام سیاسی نیازی به نظریه سیاسی دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمده تاریخ اندیشه سیاسی، تاریخ ارائه نظریه هایی است که به رد و نفی نظام های سیاسی حاکم و پیشنهاد نظام های سیاسی جایگزین پرداخته اند. بر این اساس، فرسوده ساختن باور به مشروعیت نظام حاکم، پیشنهاد نظام سیاسی آرمانی و ایجاد تحول در آگاهی دوران نسبت به لزوم، چرایی و چگونگی براندازی و تغییر رژیم سیاسی، مهم ترین پیامدهای کوشش برای ایجاد دگرگونی سیاسی در سطح نظریه سیاسی است. اندیشمندان سیاسی گرچه شاید اغلب از رویارویی مستقیم با نظام های سیاسی خودداری کنند، اما پیامد و اهمیت تلاش هایشان در سطح نظر آن چنان بوده است که با ایجاد بی قراری سیاسی با در پیش چشم نهادن دنیای آرمانی ناموجود، موجبات احساس خطر نظام های سیاسی مورد انتقاد خود را فراهم کنند. با توجه به تفاوت های ایدئولوژی اندیشی و اندیشه سیاسی، پیامدهای هر یک از این دو نگرش در رابطه با براندازی و دگرگونی نظام سیاسی نیز متفاوت خواهد بود.
چارچوبی تحلیلی برای بررسی گفتمان سیاست خارجی امام خمینی(ره) (ایدئولوژی، استراتژی و دیپلماسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی انقلاب اسلامی و برآمدن نظام جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس و خاورمیانه،
موج تازهای از ایستارها و انگاره ها به پهنه سیاست خارجی ایران و ساختار روابط بین الملل وارد شد .
اصول و مفاهیم این انقلاب و ساختار سیاسی ن وپدید، عموماً متأثر از اندیشه و عمل امام خمینی
به عنوان ایدئولوگ و رهبر آن بوده است. این نوشتار با به پرسش گرفتن ساختار نشانه شناختی وسامانه
مفصل بندی گفتمان سیاست خارجی امام خمینی، به دنبال ارائه چارچوبی تبیینی برای تحلیل آن است .
برپایه فرضیه نگارندگان، سامانه مفصل بندی گفتمان سیاست خارجی امام خمینی، در چارچوب
سه وجهی ایدئولوژی، استراتژی و دیپلماسی تبیین پذیر است . ایدئولوژی، ناظر بر اصول و موازین
باورداشتی و اعتقادی است که عموماً از منبع اسلام انقلابی - انتقادی تغذیه می شود . استراتژی،
محاسبات امنیتپایه و سیاست سختافزاری، و دیپلماسی الگوهای پذیرفته شده گفتگو و مذاکره برای
دستیابی به منافع ملی را دربرمیگیرد. بروندادهای این گفتمان، خود را به ترتیب در گزاره های استوار
بر اسلام انقلابی - انتقادی، واقعگرا - عملگرا و مصلحت اندیش - نوگرا نمایان می سازد.
تبیین هرمنوتیکی شکل گیری ساخت دولت مطلقه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک زمینه گرای کوئینتن اسکینر از جمله روش های نوینی است که در فهم اندیشه های سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از این روش چگونگی شکل گیری ساخت دولت مطلقه در ایران را مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای این روش ساخت دولت مطلقه در ایران بر اساس زمینه ایدئولوژیک، زمینه عملی، رابطه بین ایدئولوژی و کنش سیاسی و تحول و تکون ایدئولوژی سیاسی شکل گرفت. بر این اساس زمینه ایدئولوژیکساخت دولت مطلقه را اندیشه ناسیونالیسم، سکولاریسم و مدرنیسم تشکیل می دهد. زمینه عملینیز شاملتقاضا برای وجود دولت مقتدر مرکزی از سوی اقشار مختلف جامعه در واکنش به بحران امنیت می شود. رابطه ایدئولوژی و کنش سیاسی نیز شکل گیری سات دولت مطلقه در ایران است.
بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی : محورهای سبک و بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبلور و انعکاس افکار، باورها و بطور کلی ایدئولوژی در صورت های زبانی یکی از کانون های اصلی مورد توجه در بسیاری از حوزه های علوم انسانی به ویژه در زبان شناسی، مطالعات ترجمه و علوم سیاسی در چند دهه اخیر می باشد. از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و بازتولید آن در زبان مقصد بر اساس متغیرهای فرازبانی شکل می گیرد، می توان ادعا نمود که هر یک از انتخاب ها، دستکاری های زبانی و راهبردهای بکارگرفته شده توسط مترجمان نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفته ویژه ای می باشد تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مد نظر دارند، هدایت کنند. پژوهش حاضر در صدد آن است تا با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (۲۰۰۴)، بکارگیری محورهای سبک و بلاغت توسط مترجمان فارسی و دلایل ایدئولوژیکی احتمالی گزینش آنها را در صورت وجود به چالش بکشد. بدین منظور ابتدا بکار بستن این دو محور در ترجمه فارسی متون سیاسی مکتوب انگلیسی محدود به مسائل مرتبط به ایران در دو سال اخیر بررسی شده و بر اساس آن چگونگی انعکاس ایدئولوژی مترجمان مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس بسامد بهره گرفتن از این دو محور و راهبردها و استراتژی های معرفی شده مرتبط با هر یک احتساب و ارائه شده و مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری این دو محور غالباً با هدف بازنمایی و انعکاس ایدئولوژی مترجم فارسی همسو است. همچنین تفاوت چشمگیری میان میزان کاربرد این دو محور و راهبردهای آنها وجود داشته و علیرغم اینکه زبان فارسی از منظر ادبی بسیار غنی است، مترجمان فارسی در ترجمه متون سیاسی از محور بلاغت و راهبردهای مربوط با آن در مقایسه با محور سبک به ندرت بهره جسته اند.
بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق بر اساس طرح سراسربین فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن ها محصول اجبارهای اجتماعی و زبانی اَند، به همین دلیل قواعد بازی را باید در کارکردهای نهادی یافت که تولیدکنندة گفتمان است.بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نشان می دهد که متن تولیدشده در اواخر امپراطوری سلجوقی، بازتاب مجموعه ای از گفتمان های حاکم در سراسر عصر سلجوقی است. مناسبات قدرت و مشروعیّت که شاخصة گفتمان سلجوقی است، به عنوان یک اصل تعمیم یافته در این متن انعکاس دارد و جنبه های معیّنی از هویّت اجتماعی را بازتولید می کند. هر یک از گفتمان های دینی معطوف به قدرت، گفتمان مخالف و یا گریز از مرکز و گفتمان علمی معطوف به سیاست، در صورت بندی گفتمانی عصر سلجوقی از عناصر گفتمان های دیگر کمک می گیرد و آنها را به شبکة معانی خود پیوند می زند. نهادهای اجتماعی عصر سلجوقی، حاوی تشکّل های گفتمانی ایدئولوژیکی است که از طریق نظارت سراسربین، با گروه های مختلف موجود در نهاد قدرت ارتباط می یابد.
بررسی گفتمان آموزشی داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریّة ایدئولوژی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ساخت گرا از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به بازتاب ساختارهای اجتماعی در اثر ادبی توجه دارد. به عقیدة لویی آلتوسر (Louis Althusser) جامعه شناس ساخت گرا، فرآیند حفظ قدرت در دورة ماقبل مدرن، از طریق دستگاه های سرکوب گر (Suppressive apparatuses) صورت می پذیرفت که در دورة مدرن، به صورت نامحسوس و ایدئولوژیکی از طریق دستگاه های ایدئولوژیک(Ideological apparatuses) همچون آموزش(خصوصاً مدرسه) تحقّق می یابد. در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه آلتوسر، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عملکرد دستگاه ایدئولوژیک مدرسه در داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته می شود که ترسیم کنندة دو گفتمان آموزشی سنّتی و مدرن است. باور به مطلوب بودن روش های رفتاری خشونت آمیز به عنوان روشی کارآمد در امر تعلیم و تربیّت دانش آموزان، همچون یک باور ایدئولوژیکی حاکم در گفتمان آموزشی سنتّی داستان لبخند انار، نمود می یابد که از شیوة سنّتی سرکوب گرانه، به شکل ایدئولوژیک در لایه های مدرن آن تغییر ماهیّت می دهد. با بررسی نوع و نحوة عملکرد عناصر مربوط به این دو گفتمان سنّتی و مدرن از دیدگاه آلتوسری، این فرآیند به مثابة روند تغییر شیوه های حفظ قدرت در دوره های ماقبل مدرن و مدرن شناخته می شود.
استعارة جهاد و پایداری در گفتمان و ایدئولوژی سیاسی رهبر: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی مفهوم جهاد، پایداری و مفاهیم مرتبط با آن در گفتمان سیاسی رهبر انقلاب اسلامی ایران است. در این مطالعة زبانشناختی که در چارچوب نظریة استعارة شناختی صورت می گیرد، 15 سخنرانی حضرت آیت ا... خامنه ای در بهار 1392 که در بخش آرشیو بیانات رهبری[1] ذخیره شده است به عنوان جامعة آماری انتخاب شده است. از میان این داده ها،کانون های استعاری مربوط به مفهوم جهاد به طور هدفمند، انتخاب و استعاره های مرتبط با آنها شناسایی و طبقه بندی گردید. هدف این مقاله، پاسخ به این سؤال است که در ادبیّات سیاسی ایران، استعارة سیاسی ایدئولوژیکی «جهاد» چگونه ظاهر می شود و ارتباط استعاره های خرد مرتبط با آن چگونه است؟ همچنین، این استعارة کلان از چه عناصری تشکیل شده است؟ بررسی داده های مذکور بر اساس رویکرد استعارة شناختی نشان داد که در گفتمان رهبر، استعارة جهاد به عنوان استعاره ای کلان در زیرساخت اکثر مباحث سیاسی عمل می کند. استعاره های کلان، فعّالیت ثمربخش جنگ/جهاد است و فعّالیت ثمربخش سفر است از جمله استعاره های غالب در بیانات رهبر است. همچنین، ماهیّت فرهنگی دینی استعارة جهاد باعث ایجاد انسجام آن استعاره و انعطاف در کاربرد مفاهیم مختلف شده است.
ناسیونالیسم و اسلام در کشاکش سازگاری و تناقض تحلیل و ارزیابی رابطه ناسیونالیسم و اسلام در آراء علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از برآمدن جنبش مشروطه خواهی مردم ایران تا روزگار ما، بحث های مداوم و چالش برانگیز بر سرِ مفهوم های نوین همانند ملت، ناسیونالیسم، آزادی و قانون ، در سپهر فکری و اجتماعی- سیاسی ایرانیان، از اختلاف های عمیق و نبود اجماع نظر در میان اندیشه وران حکایت می کند. در میان این مفهوم ها، ناسیونالیسم و نسبتِ آن با اسلام (با قرائت های گوناگون) در کانون بحث های پردامنه و جدی قرار گرفته است. علی شریعتی به عنوان روشنفکری دینی، با پذیرش ناسیونالیسمِ پیراسته از نژادپرستی و تبعیض های قومی، و با «ایدئولوژی» نامیدن اسلام، این دو را در ساحت نظر دومقوله جدا از یکدیگر و در ساحت عمل، دو واقعیت تفکیک ناپذیر می داند. شریعتی با تاکید بر ناسیونالیسم به عنوان زمینه ساز برقراری روابط میان ملت ها برمدار اومانیسم (انسان گرایی)، افق های نوینی را در شناخت دین و ناسیونالیسم در ایران گشوده است. در برابر این امر، او با «ایدئولوژی» خواندن اسلام، با دو مشکلِ «تقلیل گرایی» و «تحویل دین به ایدئولوژی در کلیتِ آن» مواجه شده است. آثار شریعتی نشان می دهد که او به موضوع اولویت ناسیونالیسم بر اسلام، و اولویت اسلام بر ناسیونالیسم، التفاتی نداشته است.
مؤلفان روایی؛ در گفت وگوی انتقادی با گفتمان ایدئولوژیک دهة شصت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تبیین صورت بندی فرهنگی و تحلیل گفتمان روایی دهة شصت، زمینة مشاهدة رفتار فرهنگی مؤلفان روایی این دهه را فراهم می کند، گروه های مقارن با یک دورة تاریخی که از یک رویداد اجتماعی خاص، یعنی جنگ و دفاع مقدس، تجربة مشترکی دارند. در این تحلیل نسلی، تعلقات، نگرش ها، داوری ها و ارزش های مشترک پیرامون پدیده ای ثابت مطالعه می شود، معانی مشترکی که در ساحت تجربة نسلی مضمر است و در روایت های داستانی این دهه منتقل می شود. در مقالة حاضر، به منظور درک مناسبات میان نسلی مؤلفان روایی، به دو دسته از شرایط توجه می شود: 1- شرایطی که منابع و فضای اجتماعی لازم برای این تغییرات را فراهم می آورند 2- شرایطی که به شکل گیری محتوا و جهت گیری ایدئولوژیک منجر می شوند و نشان می دهد که گفتمان ایدئولوژیک سنتی انقلابی، از طریق فرآیندهای تولید، انتخاب و نهادینه شدن، به آفرینش و خلق مجموعة وسیعی از اندیشه های جدید پرداخت که به شیوه معناداری ایدئولوژی نهادهای فرهنگی رسمی و مستقر را به مبارزه طلبید. این گفتمان، تابعی از صورت بندی های فرهنگی دهة شصت بود که به واسطة بحران در نظم اخلاقی، بسیج منابع و شکل گیری زنجیره های تعامل میان نخبگان فرهنگی ایجاد شد. در این زمینة فرهنگی مؤلفان روایی حامیِ گفتمان مسلط، با طرح اندیشه های جدید خود، کنشگران موجود در محیط اجتماعی را برانگیختند. چرخة «ایده پاسخ ایده» یکی از روش ها و ساز وکار هایی بود که از طریق زنجیره های کنش به صورت بندی مجدد گفتمان غالب دامن زد. به همین دلیل، تجربه های اجتماعی نویسندگان این دوره، به مثابة عناصر ایدئولوژی با دو انگارة مثبت و منفی، ثبت و متن مند شد.
امر ایماژینر و سرشت افسون سازِ ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم تا، از چشم انداز رویکرد ایماژینر، شرحی از نسبت میان مصلحت عمومی و ایماژِ ایدئولوژی ارائه دهیم. چهارچوب تحلیل ایماژینری که کُرنِلیوس کاستُریادیس مطرح کرده است می تواند مبنای نظری مفیدی برای توضیح مناسبات پیچیده اجتماعی-سیاسی باشد که قابل تقلیل به روابط کارکردی نیستند. امر ایماژینر، در اساس، تصویری است که نسبت میان ابژه یا حیثیت برون ذات زندگی اجتماعی و سوژه یا حیثیت درون ذات آگاهی اعضاءِ جامعه را ممکن می سازد؛ به عبارتی، امر ایماژینر اجتماعی را می توان صورتی از آگاهی بلاواسطه یک اجتماع انسانی دانست. در این مقاله، ذیل شرحی که از نهاد ایماژینر جامعه و تفسیری که از فقراتی از مفهوم امر ایماژینر کاستُریادیس آوردیم، در پی آن بوده ایم که تبیینی از سرشت افسون ساز ایدئولوژی ارائه دهیم. امر ایماژینر، که بنیاد آگاهی اجتماع می تواند باشد، دارای دو وجه است: یکی وجه آفرینندگی و دیگری وجه اختفاء. اولی مبنای تأسیس و رهایی بخشی و شرط امکان خودآیینی است و دومی تصویر کاذبی است که، با پنهان ساختن قوه خلاقیت انسان در جامعه و واقعیت مناسبات اجتماعی-سیاسی، منشاء امور اجتماعی را به منبعی بیرونی نسبت می دهد موجب تفوق اصل «دگرآیینی» می شود. چنان که استدلال کرده ایم،اگر مصلحت عمومی،به عنوان امر ایماژینرِ وحدت بخشِ شهروندانِ آزادِ یک دولت، ناظر بر وجه خلّاق امر ایماژینری باشد که متضمّن آگاهی از حقوق و آزادی های فردی در عین تأمین منافع ملّی است، ایماژ ایدئولوژی ناظر بر وجه کاذب امر ایماژینر است که امر جزئی یا منافع خصوصی را جای امر کلی و منافع عمومی قالب می کند. ایدئولوژی صورت ایماژینرِ افسون سازی که، با قلب واقعیت زندگی در تصویری کاذب، افراد جامعه را مریدانی می خواهد و منابع عمومی را ابزارهایی در خدمت مقاصد سیاسی و حفظ یا تصاحب ابزار سلطه می داند. با تعریف کاستریادیس، ایدئولوژی عبارت است از «مجموعه ای از ایده ها که در ارتباط با واقعیت اند اما نه برای آشکار ساختن و تغییر آن، بلکه به منظور پنهان کردن و توجیه آن در امر ایماژینری که مردم را ملزم به گفتن یک چیز و ظاهر شدنِ یکسانِ با دیگران می کند».
نقد فرهنگی بر مبنای نظریه ایدئولوژی آلتوسر: بررسی نسبت ایدئولوژی و فرهنگ
آلتوسر را می توان یکی از مهم ترین اندیشمندانی دانست که با تلقی های نظری خود، تأثیر بسزایی بر نقد فرهنگی و مطالعات فرهنگی نهاد. ایدئولوژی و صورت بندی آن دال مرکزی اندیشه آلتوسر را تشکیل می دهد که با تمرکز بر این مفهوم می توان به تلقی هایی از نقد فرهنگی آلتوسری دست یافت. این مقاله می کوشد با تشریح نظریه ایدئولوژی آلتوسر و بررسی آن با تعاریف موجود از فرهنگ در حوزه های مطالعات فرهنگی و انسان شناسی، مسئله چیستی نقد فرهنگی در اندیشه آلتوسر را پی گیری کند و درنهایت با توجه با این شیوه از نقد فرهنگی به برخی از مسائل روزمرّه بپردازد. هدف اصلی مقاله دستیابی به میانی نقد فرهنگ در اندیشه آلتوسر است. به گونه ای که با توجه به جعبه ابزاری مفهومی آلتوسر و با استفاده از مفاهیمی همچون استیضاح و فرایند سوژه-سازی بتوانیم امر فرهنگی را درک کرده و ذیل لوای این درک به نقد فرهنگی بیندیشیم.
واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی و سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی در حوزه های مختلف علوم انسانی، مانند فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دین شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف از این پژوهش واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی وسروش است، و به دنبال پاسخ به این سئوالات است: ایدئولوژی در هر یک از حوزه های مذکور به چه معنا است؟ سروش و شریعتی، هریک، در کدام یک از این حوزه ها جای دارند؟ آیا سروش در نقد شریعتی راه را به درستی رفته است؟ در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، نتیجه گرفته شده است که فلسفه ایدئولوژی را به معنای مبنای تجربی اندیشه ها یا آگاهی کاذب دانسته و جامعه شناسی آن را به معنای مبنای واقعیت اجتماعی یا آگاهی راستین تلقی نموده است. سروش، با غفلت از گستره معنایی ایدئولوژی، نقشی ابزاری و گزینشی عمل نمودن به آن داده است و به نفی همه ایدئولوژی ها و به نقد اندیشه شریعتی پرداخته است، در حالی که شریعتی ایدئولوژی را بیان کننده یک واقعیت اجتماعی می داند و نقشی پویا و حرکت آفرین به آن می دهد و، با عنصر اجتهاد، آن را از خطر ایستایی و دگم اندیشی دور می داند. لذا، وجود ایدئولوژی را ضرورت همه جوامع بشری در همه اعصار می داند و صلای پایان ایدئولوژی ها را از توطئه های نظام سلطه سرمی دهد، هرچند شریعتی نیز در مفهوم و مصداق ایدئولوژی دچار مغالطاتی شده است.
نقش استعارة تصویری در تحلیل انتقادی کلام: مطالعة کاریکاتورهای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر پرداختن به بازنمایی ایدئولوژی در کاریکاتور های سیاسی بر اساس دو رویکرد معنی شناسی شناختی و تحلیل انتقادی کلام است. در این تحقیق، از میان کاریکاتور های سیاسی ایران در سال های 1391 و 1392، با موضوع جنگ افروزی آمریکا، شش کاریکاتور انتخاب و به دو گروه تصویری و کلامی- تصویری تقسیم شدند. این کاریکاتور ها بر اساس نظریة استعارة چندنمودی فورسِویل، و نقش استعاره ها در تحلیل انتقادی کلام موسُلف (2012) مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت تا مشخص شود الف) چگونه استعاره های ایدئولوژی در دو نمود کلام و تصویر نمایش داده می شوند و ب) چگونه استعاره های مفهومی می توانند به عنوان ابزاری مطلوب در جهت رسیدن به اهداف ایدئولوژیکی پیام کاریکاتور های سیاسی به کار گرفته شوند. نتایج این تحقیق نشان داد که درکاریکاتورهای سیاسی موجود مفاهیم آزادی، صلح، امنیت و سلامت به صورت جنگ مفهوم سازی شده است. در گروه نخست که حاوی استعاره های تک نمودی (تصویری) بود نمادهای صلح و آزادی در تصاویر به کار رفته و از طریق دو تکنیک تلفیق مفاهیم مبدأ و مقصد و پرکردن غیرمنتظرة بخشی از یک طرحواره، رابطة بین مبدأ و مقصد در ذهن خواننده شکل می گیرد و در گروه کاریکاتورهای کلامی-تصویری همین روابط به اضافة نقش تثبیتی نوشتار بادکنکی به نگاشت میان مفاهیم مبدأ و مفهوم مقصد (جنگ) کمک می کند. در تمام کاریکاتورهای مذکور همانطور که موسلف ادعا می کند، کاربرد استعاره (و برخی سازوکارهای شناختی دیگر) نقش مهمی در ایجاد طنز سیاسی مورد نظر هنرمند، و نمایش یا انتقال روابط ایدئولو ژیکی سیاسی مورد نظر کارتونیست ایفا می کند.