آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

در این مقاله کوشیده ایم تا، از چشم انداز رویکرد ایماژینر، شرحی از نسبت میان مصلحت عمومی و ایماژِ ایدئولوژی ارائه دهیم. چهارچوب تحلیل ایماژینری که کُرنِلیوس کاستُریادیس مطرح کرده است می تواند مبنای نظری مفیدی برای توضیح مناسبات پیچیده اجتماعی-سیاسی باشد که قابل تقلیل به روابط کارکردی نیستند. امر ایماژینر، در اساس، تصویری است که نسبت میان ابژه یا حیثیت برون ذات زندگی اجتماعی و سوژه یا حیثیت درون ذات آگاهی اعضاءِ جامعه را ممکن می سازد؛ به عبارتی، امر ایماژینر اجتماعی را می توان صورتی از آگاهی بلاواسطه یک اجتماع انسانی دانست. در این مقاله، ذیل شرحی که از نهاد ایماژینر جامعه و تفسیری که از فقراتی از مفهوم امر ایماژینر کاستُریادیس آوردیم، در پی آن بوده ایم که تبیینی از سرشت افسون ساز ایدئولوژی ارائه دهیم. امر ایماژینر، که بنیاد آگاهی اجتماع می تواند باشد، دارای دو وجه است: یکی وجه آفرینندگی و دیگری وجه اختفاء. اولی مبنای تأسیس و رهایی بخشی و شرط امکان خودآیینی است و دومی تصویر کاذبی است که، با پنهان ساختن قوه خلاقیت انسان در جامعه و واقعیت مناسبات اجتماعی-سیاسی، منشاء امور اجتماعی را به منبعی بیرونی نسبت می دهد موجب تفوق اصل «دگرآیینی» می شود. چنان که استدلال کرده ایم،اگر مصلحت عمومی،به عنوان امر ایماژینرِ وحدت بخشِ شهروندانِ آزادِ یک دولت، ناظر بر وجه خلّاق امر ایماژینری باشد که متضمّن آگاهی از حقوق و آزادی های فردی در عین تأمین منافع ملّی است، ایماژ ایدئولوژی ناظر بر وجه کاذب امر ایماژینر است که امر جزئی یا منافع خصوصی را جای امر کلی و منافع عمومی قالب می کند. ایدئولوژی صورت ایماژینرِ افسون سازی که، با قلب واقعیت زندگی در تصویری کاذب، افراد جامعه را مریدانی می خواهد و منابع عمومی را ابزارهایی در خدمت مقاصد سیاسی و حفظ یا تصاحب ابزار سلطه می داند. با تعریف کاستریادیس، ایدئولوژی عبارت است از «مجموعه ای از ایده ها که در ارتباط با واقعیت اند اما نه برای آشکار ساختن و تغییر آن، بلکه به منظور پنهان کردن و توجیه آن در امر ایماژینری که مردم را ملزم به گفتن یک چیز و ظاهر شدنِ یکسانِ با دیگران می کند».

تبلیغات