مقالات
حوزه های تخصصی:
طی یک دهه اخیر، اکثر رشته های دانشگاهی به ضرورت انجام طرح های تحقیقاتی محیط شناسی واقف بوده و محققان فراوانی، به ویژه در رشته مطالعات راهبردی و امنیتی، در این حوزه مشغول تحقیق شده اند. این در حالی است که همچنان ضعف های روش شناختی متعددی بر طرح های محیط شناسی مترتب است. بر این اساس و با عطف نظر به خلأ و دغدغه های موجود، در نوشتار حاضر، ضمن مرور مفهوم محیط و خاستگاه و جایگاه آن در رشته های مختلف علمی، تلاش می شود چارچوب منقح و منظم برای اجرای چنین طرح های پژوهشی تدوین و پیشنهاد شود. بنابراین، هدف اصلی مقاله تدوین و ارائه چارچوبی روش شناختی برای پژوهش های محیط شناسی است. پیش فرض کلی مقاله آن است که ارائه این چارچوب امکان پذیر است و با تلفیق رویکردهای مختلف، روش شناسی های علوم اجتماعی و دغدغه های مطالعات امنیتی، می توان به تدوین مبنای روش شناختی در این حوزه پرداخت.
دگرگونی و نظریه سیاسی: آیا تغییر نظام سیاسی نیازی به نظریه سیاسی دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمده تاریخ اندیشه سیاسی، تاریخ ارائه نظریه هایی است که به رد و نفی نظام های سیاسی حاکم و پیشنهاد نظام های سیاسی جایگزین پرداخته اند. بر این اساس، فرسوده ساختن باور به مشروعیت نظام حاکم، پیشنهاد نظام سیاسی آرمانی و ایجاد تحول در آگاهی دوران نسبت به لزوم، چرایی و چگونگی براندازی و تغییر رژیم سیاسی، مهم ترین پیامدهای کوشش برای ایجاد دگرگونی سیاسی در سطح نظریه سیاسی است. اندیشمندان سیاسی گرچه شاید اغلب از رویارویی مستقیم با نظام های سیاسی خودداری کنند، اما پیامد و اهمیت تلاش هایشان در سطح نظر آن چنان بوده است که با ایجاد بی قراری سیاسی با در پیش چشم نهادن دنیای آرمانی ناموجود، موجبات احساس خطر نظام های سیاسی مورد انتقاد خود را فراهم کنند. با توجه به تفاوت های ایدئولوژی اندیشی و اندیشه سیاسی، پیامدهای هر یک از این دو نگرش در رابطه با براندازی و دگرگونی نظام سیاسی نیز متفاوت خواهد بود.
نسل ها، گفتمان ها و امنیت: چارچوبی فرهنگی برای امنیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به دنبال تبیین نسبت فرهنگ و امنیت نظام جمهوری اسلامی ایران است. مسئله اصلی نویسنده آن است که فرهنگ چگونه در شکل گیری امنیت نظام های سیاسی نقش آفرینی می کند. نویسنده در پاسخ به این سؤال مدعی است فرهنگ کنش گر نیست و تأثیر آن بر امنیت از ره گذر گفتمان ها و نسل های انسانی حاصل می شود. بر اساس چارچوب نظری ارائه شده در این مقاله، امنیت نظام سیاسی اساساً محصول سازگاری میان گفتمان های فرهنگی حاکم بر دولت، نسل زنده و نسل های پیشین است و ناسازگاری میان این سه گفتمان نیز منشأ ناامنی و بی ثباتی معرفی می شود. نویسنده بر آن است که این چارچوب نظری به خوبی امنیت نظام جمهوری اسلامی ایران را تبیین می کند و بر این اساس، پیشنهاد های سیاست گذارانه ای در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده است.
نقش مسئولیت حمایت در تضمین امنیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گزارش سال 1994 «برنامه توسعه ملل متحد» رویکرد امنیتی جدیدی با عنوان «امنیت انسانی» مطرح گردید که فرد را با تمام نیازهایش مورد حمایت قرار می داد. بعد از مطرح شدن این رویکرد، و هم زمان با واکنش شورای امنیت نسبت به قضایای رواندا و کوزوو دکترین مسئولیت حمایت در راستای حمایت از غیرنظامیان پا به عرصه ظهور گذاشت. از این رو، نوشتار درصدد است تا با عنایت به تغییر این رویکرد به این سئوال پاسخ دهد که اصولاً نقش مسئولیت حمایت در تضمین امنیت انسانی چیست؟ و آیا امنیت انسانی می تواند به عنوان توجیهی مناسب برای اجرای اصل مسئولیت حمایت تلقی گردد؟
امنیت ترابری دریایی و اقدامات تأمینی دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترابری دریایی هنوز در زیر سایه پیمان های بین المللی، موافقت نامه های دوجانبه و حتی قوانین ملی، احساس امنیت نمی کند. پیمان های جهانی و بین المللی نیاز به بستری دارد که همه کشورهای دارای مرز دریایی و حتی دیگر کشورها به آن ها پیوسته و مفادش را به اجرا بگذارند که چنین بستری فراهم نیست.
اقدام تأمینی دریایی به تدابیر باشتاب برای دفع تهدید یا خطر و گاه برای ایجاد التزام عملی برای طرف دیگر گفته می شود. این اقدام می تواند از دو جایگاه حقوقی و نظامی بررسی شود. جایگاه حقوقی اقدام تأمینی به اعمال موردهای پیش بینی شده در قانون در قبال متصدیان ترابری دریایی، کشتی ها، کالا و مسافر گفته می شود که طبیعت کیفری و ماهیت جبران زیان نداشته و تنها برای دفع خطر یا ایجاد التزام و به طور ویژه در گستره دریایی مربوط به حاکمیت سرزمینی انجام می شود.
آمریکا و نظام بین الملل: از نظم تک قطبی تا نظم فراقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات نوین عرصه روابط بین الملل، لزوم نیاز به فاصله گرفتن از درک سنتی از مناسبات این حوزه، به منظور شناخت نیروهای جدید تأثیرگذار بر پویایی ها، روندها و نتایج در این عرصه و نیز پردازش مفاهیم جدیدی در این راستا را ایجاب می کند. این پژوهش با بازخوانی تحولات سیاست خارجی آمریکا در دو دهه گذشته و بررسی نظریات مطرح شده در مورد نحوه توزیع توان مندی ها و متأثر از آن شکل قطب بندی در نظام بین الملل، این استدلال را مطرح می کند که در نظام بین الملل کنونی، هرچند همانند گذشته، آشنایی با نحوه قطب بندی به درک بهتر اتفاقات و رخدادهای روابط بین الملل کمک می کند، اما متوقف شدن در این نقطه و عدم شناخت نیروهای جدیدی که تأثیرات غیرقابل انکاری بر پویایی ها، روندها و نتایج بین المللی می گذارند، نقصان در فهم پدیده های این عرصه را به دنبال دارد. در این پژوهش مفهوم نظم فراقطبی پیشنهاد می شود؛ نظمی که در آن، قدرت از حالت بین الدولی و شکل محدود و متصلب سابق خارج شده و ابعاد جدیدی به خود گرفته است.