مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
ایدئولوژی
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
82 - 59
حوزه های تخصصی:
هلیدی سه نوع استعاره دستوری را معرفی می کند. اسم سازی یکی از انواع استعاره های دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعاره دستوری اسم سازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد ون دایک بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1. آیا استعاره اسم سازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیه رانی و برجسته سازی نقشی را ایفا می کند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعاره های دستوری اسم سازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامه انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامه فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هسته ای ایران دریافتیم که استعاره اسم سازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیش فرض ها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدل های ذهنی خواننده می تواند باعث حاشیه رانی و برجسته سازی شود. با استفاده از استعاره اسم سازی، بخشی از اطلاعات بیان نمی شوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر می تواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسم سازی باعث می شود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیش زمینه ای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسم هایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامه های فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامه های انگلیسی است.
بومی سازی در ادبیات امریکایی ترجمه شده: راهبردی برای مقاومت در برابر الگوسازیِ فرهنگیِ خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی سازی، چنان که ونوتی می گوید، شیوه غالب ترجمه در فرهنگ های قدرتمندی همچون فرهنگ انگلیسی-امریکایی است. این راهبرد ترجمه ای در فرهنگ های پرنفوذ دلایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد و در نتیجه اعمال آن آثار فرهنگی کشورهای کوچک تر در قالب فرهنگیِ بومی ریخته می شود و متن ها به شکلی تغییر می یابند که «شفاف» و «آشنا» به نظر برسند. این مقاله در پی آن است که به معرفی دلایل دیگری برای پدیده بومی سازی بپردازد. هدف یافتن انگیزه های بومی سازی در زمان تصدی دولتی «اصولگرا» در ایران دوران معاصر است. برای این منظور، دستکاری های اعمال شده از طرف دولت در ترجمه های منتشرشده در این دوران را ابزار کار خود قرار می دهد تا تصویر روشن تری از نوعی بومی سازی دولتی و دلایل و انگیزه هایش به دست آورد. ازاین رو، متن اصلی و متن ترجمه شده چهار رمان امریکایی که تحت نظارت این دولت به زبان فارسی ترجمه شده بودند با هم مقایسه شد و موارد تغییر در ترجمه ها بررسی شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جهان به تصویرکشیده شده در این رمان ها در اثر نظارت دولت و تحمیل برخی دستکاری ها به شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران نزدیک تر شده و نوعی بومی سازی در آنها صورت گرفته است. ازاین رو، اولاً بومی سازی پدیده ای منحصر به فرهنگ های پرنفوذتر، همچون فرهنگ انگلیسی-امریکایی، نیست و فرهنگ ایرانی نیز برای حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی خود و جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه از آن بهره می گیرد. ثانیاً بومی سازی ممکن است تحت تاثیر نهادهای قدرت و در اثر اعمال برخی سیاست ها به راهبردی غالب در ترجمه تبدیل شود. بومی سازی در ادبیات امریکایی ترجمه شده: راهبردی برای مقاومت در برابر الگوسازیِ فرهنگیِ خارجی
واکاوی رویکرد دولت جمهوری اسلامی در تنظیم گریِ حقوقی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۰
289 - 309
حوزه های تخصصی:
به علت پویا یی افراد انسانی، تنظیم گریِ حقوقی روابط اجتماعی نیز باید پویا باشد؛ از این رو نمی توان با درکی تقلیل گرایانه از پدیده های اجتماعی، سیاست گذاری و قانون گذاری کارآمدی برای جامعه داشت. بر این اساس، اگر نظام حقوقی پویش های اجتماعی را در نظر نگیرد و مستمراً خود را در معرض نقد خرد جمعی قرار ندهد، اصطکاک بین ساحت های اجتماعی و حقوقی رخ خواهد داد. در این چارچوب، این مقاله با هدف بررسی رویکرد دولت جمهوری اسلامی در قبال تنظیم گریِ حقوقی «خانواده» به نگارش درآمده است؛ از این رو می توان آن را ذیل مطالعات میان رشته ای در حقوق دسته بندی کرد. چنان که این پژوهش از نظر شیوهگردآوری داده ها، کتابخانه ای و از حیث روش تحقیق نیز توصیفی، تبیینی و تجویزی است. بر بنیاد نتایج این مقاله، دولت جمهوری اسلامی با تعریف الگویی از «خانواده طراز»و تلاش برای تحقق آن الگو از طریق به کارگیری ابزارهای قهری و غیرقهری مانند جرم انگاری، آموزش و تبلیغات عمل می کند. هرچند علی رغم سیاست گذاری ها و اقدامات متعدد برای حفظ ساختار و کارکرد سنتیِ نهاد خانواده در عهد جمهوری اسلامی، به دلیل ضعف در درکِ درستِ واقعیات اجتماعی و اتکا بر اِعمال اَعمال حاکمیتی و دیوان سالارانه در این خصوص، نظام پدرسالاری دولتی سوءمداخلاتی در تنظیم گریِ حقوقی خانواده داشته است، بر این اساس، حفظ خودتنظیم گریِ خانواده ضروری است.
بررسی ضرورت دین از چشم انداز نظریه پردازی ایدئولوژی در اندیشه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال پانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
211 - 236
حوزه های تخصصی:
در حوزه اندیشه اجتماعی، اندیشمندان بسیاری ایدئولوژی را به عنوان نظام ایده ها یا باورها و عقاید جوامع در رابطه با دین وفرهنگ تحلیل کرده اند. این پژوهش با بررسی برخی نظریات درباره ایدئولوژی به این موضوع می پردازد که تعریف ایدئولوژی تحت تأثیر رویکردهای ساختارگرایانه و کارکردگرایانه در علوم اجتماعی منجر به تعریف کارکردی از دین شده است. تعریف های کارکردگرایانه به چشم اندازی نظری وابسته اند که در صدد تبیین باورها بر مبنای نقشی کارکردی است. بنابراین، یا دین را مساوی ایدئولوژی گرفته اند یا هر گونه نظام ارزشی و باورداشتی را که چنین جنبه های کارکردی ای دارند در این مقوله جای می دهند. اما برخلاف رویکردهایی که عمدتاً بر کارکردهای دین تأکید دارند، رویکرد فرهنگی نمادین به شیوه ای تفسیری و معناگرا بیان می کند که هر جامعه ای می تواند الگوهای فرهنگی خاص خود را داشته باشد که ممکن است دینی، علمی یا ایدئولوژیک باشد. رویکردهای معناگرا نیز کاشف از حقایق دین نیستند اما می توانند با کشف و تفسیر الگوهای فرهنگی به درک عمیق تری از باورهای مذهبی مردم دست یابند.
واکاوی نسبت میان آگاهی و سوژه در اندیشه سیاسی لویی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
137 - 152
حوزه های تخصصی:
آلتوسر برجسته ترین نظریه پرداز مارکسیسم ساختارگرای فرانسوی و پیشگام نقد تفاسیر هگلی از مارکس تلقی می شود که چارچوب نظریه وی پیچیده ترین برداشت از ساختار اجتماعی را ترسیم می کند. آلتوسر با نقد سوژه خودبنیاد به عنوان مبنای معرفت شناسی مدرنیته و تفسیر آن به عنوان یک تصویر ایدئولوژیک از انسان توانست از این مفهوم مهم سنت فکری روشنگری اعتبارزدایی کند. او با بازخوانی آثار متاخر مارکس نشان داد که مساله اصلی تفکر مارکس برخلاف ادعای مارکسیست های انسان گرا تبدیل طبقه پرولتاریا به عنوان سوژه انضمامی تاریخ ساز نبود؛ بلکه اهمیت کار نظری مارکس در تولید یک مساله جدید یعنی تاریخ به عنوان یک واقعیت مادی مستقل از اراده و آگاهی انسانی بوده است. دستاورد ابداع مارکس در حوزه مباحث نظری جدید ارائه یک صورتبندی ماتریالیستی از تاریخ زندگی جمعی بشر بود و مهم ترین پیامد این ابداع از نظر آلتوسر این بود که مفهوم سوژه از محوریت تفکر مدرن خارج شد. تلاش آلتوسر برای جدایی میان آگاهی و سوژه، به تحول اساسی در ساختارگرایی مارکسیستی منجر شد. آلتوسر سعی داشت تا نشان دهد که انسان کنش گر تاریخ و تعیین کننده مسیر آن نیست و اساسآً تاریخ بیش از آنکه محصول اراده و آگاهی سوبژکتیو و کنش متقابل باشد، برآیند استقلال نسبی ساختارهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک است که تعین چندبعدی صورت بندی اجتماعی تلقی می شود.
بررسی سیر تحول و تطور مفهوم زمان در شهرسازی از انقلاب صنعتی تاکنون
حوزه های تخصصی:
تحولات تکنولوژیک در هر زمان منجر به تغییر نوع نگان انسان به مفاهیم و ظهور پارادایمهای نوین شده است. ایدئولوژیهای جدید، سلایق و نیازهای تازه را به دنبال دارند و انتظار پاسخهای متناسبی را میکشند. مفهوم زمان بمثابه یکی از ابعاد مهم در دانش شهرسازی همواره توسط شهرسازان از دیدگاههای متفاوتی نگریسته شده است. دوران قبل از انقلاب صنعتی با سرعت کم تحولات، نگاه فلسفی و ازلی به مفهوم زمان را پدید آورده بود؛ اما با گسترش سرعت زندگی پس از انقلاب صنعتی، مفهوم زمان از عالم انتزاع به عینیات کشانده شده و اهمیتی فراتر از طلا مییابد. تغییر نوع نگاه به زمان، راهکارهای شهرسازانه را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین پژوهش حاضر با مطالعات اسنادی کتابخانهای در حوزه تئوریهای شهرسازی به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشهایی نظیر چگونگی تحول و تطور مفهوم زمان در ساحت اندیشه شهرسازان و نیز احیاناً روند قابل تشخیص تحولات بوده است. یافتههای حاصل از بررسی دیدگاههای متعدد نشان داد اگرچه بطور کلی تنوع برداشتها از مفهوم زمان قابل تشخیص است، اما این سیر تحول با خط سیر زمانی انطباق ندارد؛ بدین معنا که نمیتوان گفت در هر دوره زمانی اجماعی مابین شهرسازان در طرز تلقی از مفهوم زمان شکل گرفته است. بلکه همواره ملغمهای از نگاه خطی، نگاه لایهای، نگاه چرخهای و ... در تئوری شهرسازی وجود خواهد داشت.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» اثر رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳۸
145-168
حوزه های تخصصی:
هر اثر ادبی، نشان از جهان بینی و اندیشه صاحب اثر دارد و بر اساس فضای اجتماعی و سیاسی جامعه شکل می گیرد. رضا براهنی نویسنده رمان رازهای سرزمین من ، بسان مصلحی اجتماعی، متأثر از فضای حاکم بر جامعه ایران و به ویژه تبریز در میان سال های 1337- 1357، به بیان افکار اجتماعی-سیاسی خود با هدف اصلاح جامعه دست زده است، ازاین رو، تحلیل اندیشه های نویسنده از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، درون مایه های فکری این رمان را مانند سنت و مدرنیته، وضعیت نابسامان اجتماعی، جایگاه زنان در جامعه، من و دیگری، سیاست زدگی، خودباختگی، فرادست و فرودست و استعمارستیزی کاویده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که این اثر با تکیه بر مؤلفه های ادبیات پسااستعماری درون مایه های چون تقابل سنّت و مدرنیته، سلطه مردانه جامعه سنتی و فرودست و فرادست غربی، مشکلات اخلاقی و خودباختگی و تزلزل هویت به تصویر می کشد، اما در مقابل، تکیه بر اعتقادات و اندیشه اساطیری برای رسیدن به هویت پیشین، مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژاد غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
بررسی و مقایسه تطبیقی لایه های ایدئولوژی اشعار فرّخی یزدی و عارف قزوینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فرّخی یزدی و عارف قزوینی از چهره های شعری معروف دوره مشروطه اند که زندگی شان با حوادث و رخدادهای عصر خویش پیوند خورده است. آن ها با سلاح شعرشان علیه ظلم و ستم های روزگار و بیدادگری ها به مبارزه برمی خیزند. و از همان آغاز، طرف داری و حمایت خود را از نهضت مشروطه اعلام و در سروده هایشان بیان می کنند. بعد از برپایی نهضت مشروطه نیز، به مبارزه خود با عوامل استبداد داخلی و استعمار خارجی ادامه می دهند و در این راه سختی ها و رنج های فراوانی متحمل می شوند، ولی دست از مبارزه برنمی دارند. سرانجام فرّخی به دست دژخیمان در زندان کشته می شود و عارف در تبعید و تنهایی و انزوا جان می سپارد. وظیفه اصلی شعر فرّخی و عارف بیداری توده مردم است. ایدئولوژی آن ها براساس حوادث و مقتضیات زمان شکل می گیرد. مضمون اغلب اشعارشان در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی است. مقایسه اندیشه های ایدئولوژیک آن ها نشان می دهد، که اندیشه هایشان به هم نزدیک است. در این پژوهش تلاش می شود؛ اندیشه های ایدئولوژیکی این دو شاعر برجسته عصر مشروطه در موضوعات سیاسی، اجتماعی و مذهبی با شواهد شعری نشان داده شود.
«گیله مرد» بزرگ علوی: علیه ایدئولوژی یا ابزاری ایدئولوژیک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
39-61
حوزه های تخصصی:
در اقدامی بحث برانگیز، لویی آلتوسر ادبیات را در زمره ابزاری می داند که به وسیله آن ایدئولوژی حاکم اشاعه پیدا می کند. با وجود این، آیا آثاری را که به وضوح ابزارهای حکومتی را تبیین می کنند، می توان در این دسته بندی جای داد؟ داستان کوتاه «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به افشای اعمال قدرت نظام حاکم در قبال شخصیتی می پردازد که قواعد نظم طبقاتی را زیر پا گذاشته است. حضور پررنگ ابزارهای سرکوبگر حکومتی، و تاحدی ابزارهای ایدئولوژیک، در طول داستان نشان دهنده وقوف نویسنده به کارکردهای این اسباب و وسایل در تبدیل افراد به سوژه مورد نظر سیستم است که احتمالاً این تصویرگری حاکی از تمایل او به تشریح این کارکردها برای مخاطبان خود است. این ادعا از این جهت قابل طرح است که علوی در سیاست چپ گرا بوده و در بیان نابسامانی های اجتماعی، واقع گرایی از سبک های نوشتار اوست. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا داستان «گیله مرد» علوی تولیدی فرهنگی است که پایه های ایدئولوژی حاکم را به لرزه درمی آورد یا اینکه درنهایت خودِ داستان به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل می شود و در خدمت نظام حاکم درمی آید. درحالی که پژوهش حاضر از طریق ارجاع به کتاب لنین و فلسفه و مقاله «سخنی درباب هنر» پاسخی آلتوسری به این سؤال می دهد، از طریق دیدگاه «زیبایی شناسی دریافت» کاستی های رویکرد آلتوسری را نیز تبیین می کند.
بازتولید مناسبات سلطه در رمان شوهرآهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شوهر آهوخانم به عنوان یکی از نخستین آثار فمینیستی در گفتمان ادبیات داستانی معاصر مقبولیت یافته است. در مقاله حاضر با توجه به مفهوم «ایدئولوژی» نزدیک به خوانش های مارکسیستی، رمان پیش گفته مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج حاصل از دریافت و تشریح این اثر بیانگر این مسأله است که داستان صرفنظر از لایه بیرونی که سعی در نمایش و القای نوعی فمینیسم پیشرو دارد، در لایه های زیرین متأثر از مردسالاری به عنوان یک ساختار کلان اجتماعی و در تحلیل نهایی ابزاری است ایدئولوژیک در دست این نهاد مسلط برای تکرار و بازتولید منطق سلطه. کنش های آهوخانم به عنوان قهرمان داستان و شکل دهنده بن مایه فمینیسم در داستان، به گونه ای پیش رفته است که کمترین تنش و اصطکاک با ارزش های نظام مردسالار ایجاد کند؛ در حقیقت مردسالاری به عنوان نیروی پیش برنده متن در یک سناریوی هوشمندانه و دقیق، ضمن کتمان روابط سلطه، این متن را به گونه ای هدایت کرده است که پشتیبانی از قهرمان اصلی داستان که در واقع امر، قهرمانی پوشالین بیش نیست در تحلیل و جمع بندی منتقدین، با نوعی سوءبرداشت، به قرائت های فمینیستی منجر شده است. اما در این نوشتار با برملا شدن کارکرد ایدئولوژی سویه پنهان متن آشکار شده است که ناظر بر استمرار سلطه مردسالاری است.
تبیین مفهومی «انقلاب های بزرگ»؛ بازشناسی عناصر اصلی و ویژگی های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب های بزرگ علاوه بر ایجاد تغییرات سیاسی اجتماعی در درون یک کشور، باعث بروز تحولاتی در ساختار حاکم بر روابط بین الملل و رفتار بازیگران اصلی نظام جهانی می شوند. بر این اساس، انق لاب های بزرگ گست رش امواجی از انقلابی گری و ض د انقلاب ی گری در نظام بین الملل به دنبال دارند. مقاله حاضر ضمن ارائه شاخصه هایی برای انقلاب های بزرگ، مدعی است با مطالعه و بررسی عناصر اصلی و ویژگی های بین المللی چهار انقلاب فرانسه، روسیه، چین و ایران که از جمله انقلاب های بزرگ دوران مدرن اند. می توان معیارها و اصولی برای شناخت انقلاب های بزرگ و تفکیک آنها از سایر انقلاب ها ارائه کرد. در این میان، انقلاب اسلامی ایران به دلیل تأکید بر دین و معنویت گرایی، نسبت به سایر انقلاب های بزرگ از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به گونه ای که پس از گذشت چهار دهه از پیروزی این انقلاب، همچنان شاهد تأثیرات و پیامدهای خارجی آن در سطوح منطقه ای و جهانی هستیم. تحولات گسترده سیاسی اخیر در کشورهای منطقه غرب آسیا این ادعا را به خوبی به اثبات می رساند.
دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز؛ فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به عنوان همسایگان شمالی جمهوری اسلامی ایران، زمینه برای برقراری روابط ایران با این کشورهای تازه تأسیس فراهم شد. کشورهای این منطقه نسبت به سایر مناطق پیرامونی ایران از نظر تاریخی، تمدنی، قومیتی و فرهنگی با ایران نزدیکی بسیاری دارند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایران به مناطق هم جوار براساس مسائل فرهنگی است. ایران با استفاده از ابزار دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی خود تلاش می کند تا نفوذ خود در کشورهای منطقه را افزایش دهد. جمهوری اسلامی ایران در برقراری تعادل بین عوامل سخت افزاری و نرم افزاری در سیاست خارجی خود هنوز نتوانسته است به سطح بالایی که بر اساس ظرفیت های موجود می تواند داشته باشد، دست یابد. دیپلماسی فرهنگی به دلیل ویژگی غیرمستقیم و پوشیده ای که در هدف های آن وجود دارد، نسبت به دیپلماسی رسمی و آشکار بر جامعه هدف تأثیرگذاری بیشتری دارد. در این نوشتار براساس مفهوم دیپلماسی فرهنگی به دنبال بررسی فرصت ها و چالش های جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی هستیم. پرسش ما این است که چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی چیست؟ این فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح می شود: «دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در حوزه های مذهبی، زبانی و تمدنی دارای فرصت و در حوزه ایدئولوژیک و دخالت های خارجی با چالش روبه رو است.
جایگاه دانشگاه در مناسبات قدرت بررسی موردی: انقلاب فرهنگی در سطح محتوا، ساختار و سوژه دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایده دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر این که آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازنده قدرت، هنوز هم مجادله نظری باقی است. سؤال اصلی این جاست که آیا دانشگاه به منزله یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا این که اساساً ایده دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایه قدرت مستقر شود؟ دیگر این که دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشه لویی آلتوسرو از منظر نظریه «ایدئولوژی و دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت» [1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسش های فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیک های قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت می پذیرد. در این راه، از روش های تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر می رسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیده خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیده سیاسی-اجتماعی ای، روش هایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهده مشارکتی، مطالعه اسناد و کتاب ها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگی های کارکردی را عهده دار باشد. [1]Ideology and Ideological State Apparatuses
انقلاب و جنبش های اجتماعی: خوانشی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های انقلابی و اجتماعی همواره در مرکز توجه علم سیاست قرار داشته است. علی رغم چاپ کتاب و نوشتارهای گوناگون و بی شمار، برخی رانه ها و انگیزه های بنیادین در پس برآمدن و پویایی آن ها نادیده و یا دست کم گرفته شده است. در این میان، می توان به نادیده انگاشته شدن مفاهیمی همچون هویت جمعی، فرصت های فرهنگی، چارچوب بندی، تولید معنا، شناخت دشمن، بحران ارگانیک و برآمدن استعاره و دال برتر اشاره کرد. نوشتار پیش رو، مفاهیم نوین یادشده را در کنار مفاهیمی همچون فرصت های سیاسی ساختاری، شبکه های بسیج گر و راهبردهای جنبش ها گذارده و نظریه ای منسجم از چنین پدیده مهمی را روایت می کند. از این رو، رویکرد نوشتار پیش رو، بر آمیزه ای از نظریه های «فرصت یابی سیاسی» تیلی، «فرآیند سیاسی» تارو، «گفتمان» لاکلا و «هویت جمعی» ملوچی استوار است.
ابهامات معرفت شناسانه خوانش فوکویی از فلسفه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این نوشتار، بررسی خوانشی خاص از فلسفه سیاسی فارابی است که با بهره گیری از روش شناسی میشل فوکو و استفاده از تحلیل گفتمان در نگاه به تاریخ اندیشه سیاسی در دوره ی میانه، در تلاش بوده است تا به آشکارسازی و فهم بخشی از ابعاد پنهان و ناگفته ی دانش سیاسی اسلامی دست یابد؛ ابعادی که از ارتباط و نسبت مستقیم «قدرت» و «دانش» و تقدم «عمل» بر «نظر» در حوزه ی جوامع اسلامی از جمله ایران می بایست خبر دهند. بر مبنای چنین خوانشی از تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، ما با تفسیری از فلسفه سیاسی فارابی به عنوان بخشی از جریان تفکر سیاسی در جوامع مسلمان روبه رو می شویم که بر ماهیت «اقتدارگرایانه ی» ایده ی «مدینه فاضله» تأکید داشته است؛ ایده ای که در نهایت نه در راستای نقد درونی ساخت قدرت سیاسی موجود در عصر فارابی، بلکه در راستا و درست در هماهنگی با آن شکل گرفته است. در این نوشتار، تلاش شده است تا مبانی معرفتی و روش شناختی چنین خوانشی مورد پرسش و بررسی قرار گیرند. این بررسی در دو بخش اصلی پی گرفته شده است. در بخش نخست، ابهامات موجود بر سر ابعاد «ایدئولوژیک» فلسفه سیاسی فارابی و در بخش دوم ابهامات در کاربست روش شناسی فوکو مورد واکاوی قرار گرفته اند.
پوپولیسم راست در اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا و زمینه های شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت پوپولیست های جناح راست در اروپا و آمریکا، پوپولیست های جناح چپ در آمریکای لاتین و رهبران پوپولیست احزاب و جنبش های مختلف در نقاط مختلف جهان، نشانه ی آن است که پوپولیسم بار دیگر به هسته ی سیاست معاصر بازگشته است. ایده اصلی آن بر ادعای نمایندگی و یا عمل به نام مردم چونان مردم عادی یا توده و مخالفت با نخبگان، تشکیلات مستقر و یا بلوک قدرت استوار است. گفتمان سیاسی پوپولیستی بر اساس دوگانگی بین «ما» و «آن ها» ساخته می شود. در این جا، پوپولیسم ایدئولوژی نیست، بلکه منطق سیاسی است؛ یعنی طرز تفکری درباره ی سیاست. به طور ویژه، زمینه های شکل گیری پوپولیسم جدید- از جمله پوپولیسم جناح راست در اروپا و آمریکای شمالی- با پدیده ی گسترده ی جهانی شدن لیبرال پیوند خورده است، پدیده ای که دارای مشخصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاص و گسترده ای است. بررسی علمی این پدیده و توجه به پیشینه و خاستگاه آن به عنوان گام نخست در فهم پوپولیسم در این کشورها ضروری ست. مقاله ی حاضر، ضمن بازخوانی مفاهیم نظری در خصوص پوپولیسم، به پوپولیسم راست معاصر در اروپا و ایالات متحده آمریکا پرداخته و ویژگی های آن را بیان کرده و می کوشد زمینه های شکل گیری آن را در این کشورها تااندازه ای روشن کند.
شناسایی مؤلفه های رهبری اخلاقی در قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۱
65-88
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی رهبری اخلاقی بر اساس مطالعه آموزه های اسلامی بود. مضامین رهبری اخلاقی با مطالعه تفسیر قرآن کریم و نهج البلاغه، با استفاده از روش تحلیل مضمون استقرایی شناسایی گردید. در این تحلیل حوزه پژوهش شامل تفسیر قرآن کریم (تقسیرراهنما) به جهت تأکید بر مفاهیم اجتماعی و کتاب نهج البلاغه که در بردارنده خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار امام علی × است مورد تأکید و توجه قرار گرفت. به منظورشناسایی مؤلفه های رهبری اخلاقی از روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی جهت استخراج مضامین و قالب مضامین مورد استفاده قرار گرفت. مضامین استخراج شده رهبری اخلاقی در متون اسلامی با مضامین فراگیر در حوزه های ویژگی های فردی رهبری اخلاقی و ویژگی های اجتماعی رهبری اخلاقی شناسایی گردید.
تأثیر نخبگان مسلمان مصری بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اسلامی ایران بعنوان یکی از انقلاب های بزرگ جهان دارای ایدئولوژی منحصر به فردی است که با فراگیر شدن آن، چالش برای ایدئولوژی نظام حاکم فراهم نموده این ایدئولوژی هم از نخبگان و جریان های اسلامی دیگر کشورها تاثیر پذیرفته است و هم متقابلاً تاثیر گذاشته است. از این رو پژوهش حاضر که درصدد «بررسی تاثیر نخبگان مسلمان سوری و مصری بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی » است پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی وضعیت انقلاب اسلامی و ویژگی های آن خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، کتابخانه ای می باشد. یافته های این مطالعه، حاکی از آن است که، اولاً؛ نخبگان مسلمان مصری با طرح حکومت اسلامی، مبارزه با استعمار و احیای اسلام اصیل بعنوان تنها راه خروج از بحران های موجود در جهان اسلام، بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی تاثیرگذار بوده اند. ثانیاً؛ عقل گرای، حکومت قانون، آزادی و مشروطه سه ویژگی متمایز کننده ایدئولوگ های انقلاب اسلامی از نخبگان مصری می باشد و ثالثاً، در بررسی میان تاثیر نخبگان مصری بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی بایستی گفت که تاثیر نخبگان مصری بر ایدئولوژی انقلاب اسلامی به مراتب بیشتر از تاثیر نخبگان دیگر کشورهای مسلمان بوده است.
از ایدئولوژی تا گفتمان: سوژه، قدرت و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷۴
111 - 148
حوزه های تخصصی:
با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافت های پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشه برانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکل گیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سال های اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده می شود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آن ها استعمال می شود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریه پردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریه های مختلف معنای متفاوتی می یابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیل گران گفتمان منکر وجود حقیقت اند و معتقدند که این گفتمان ها هستند که به تعریف حقیقت می پردازند.
کاوشی بر میزان نفوذ ایدئولوژی در رمان نوجوان، مورد مطالعه: رمان لالایی برای دختر مرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دگرگونی های بنیادین در جریان تفکر و آموزش انتقادی در بیست سال اخیر، پذیرش این مسأله است که تمام متون به طرز گریزناپذیری با ایدئولوژی درآمیخته اند و ایدئولوژی معنایی جداگانه بر دوش متن نیست. این امر، ضرورت بررسی های پیچیده تر در این زمینه را بیش از پیش آشکار می کند؛ به ویژه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان که همواره رابطه بین بزرگسالی که کتاب را می نویسد و کودک و نوجوانی که کتاب را می خواند، منجر به نوعی عدم توازن قدرت شده است و نویسندگان همواره کوشیده اند تا به القای دیدگاه خود به مخاطب کودک و نوجوان بپردازند. در دهه اخیر، نویسندگان کوشیده اند که با استفاده از تکنیک هایی از فشار هرچه بیشتر ایدئولوژی بر مخاطب خود بکاهند. اما آنچه اهمیت دارد این است که صرف استفاده از این تکنیک ها، گاهی حتی به القای هرچه بیشتر ایدئولوژی یک متن منجر شده است. یکی از رویکردهایی که از طریق آن می توان تکنیک های به کاررفته توسط نویسندگان را به خصوص در حوزه روایت بررسی کرد، گفتمان روایی است که در آن، عامل های روایی، مانند نویسنده ضمنی، راوی، شخصیت های داستان، روایت شنو و خواننده ضمنی بررسی می شوند. در این پژوهش، برآنیم که این عامل های روایی را باتوجه به رویکرد باختین به چندصدایی، دوصدایی و تک صدایی در رمان نوجوان لالایی برای دختر مرده بررسی کنیم و اینکه نشان داده شود این رمان، چه اندازه به سمت القای ایدئولوژی یا شکست آن در متن پیش رفته است.