فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرها در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها بود. روش: روش مورد استفاده در این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی با استفاده از روش جرج بردی(1989) در مراحل توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه بود. سه گروه از نشانگرهای ارزیابی در دو مطالعه مقایسه شدند. این نشانگرها با استفاده از تحلیل مضمون و به صورت کدگذاری باز، محوری و مقوله بندی برای داده های متنی استخراج شدند. یافته ها: نشانگرهای مطلوب ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در قالب پنج مقوله تقسیم شدند: 1) مسئله شناسی؛ 2) روش شناسی علمی؛ 3) مشروعیت بخشی؛ 4) اجرای برنامه های فرهنگی و 5) نتایج فعالیتهای فرهنگی. یافته های این مطالعه، الگوی تلفیقی از نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی را در اختیار سیاستگذاران، مجریان و ارزیابان قرار می دهد تا از بروز آسیبهای احتمالی در تصمیم گیری ها و اقدامات فرهنگی جلوگیری کنند و در صورت دست نیافتن به اهداف فرهنگی، با رجوع به الگوی ارائه شده، موانع و مشکلات را شناسایی و حل کنند. نتیجه گیری: سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی نباید در تعارض با نظم گفتمان حاکم در عرصه علم و میدان عمل باشد. راه حل مفید برای دستیابی به این واقعیت، حذف موانع سیاستگذاری فرهنگی است. در نهایت، ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی هر یک از مؤسسات آموزش عالی بر اساس الگوی نهایی از نشانگرهای ارزیابی یک پیشنهاد است.
انگیزه های خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر خود در دانشگاههای تک جنسیتی (مورد مطالعه: دانشکدۀ رفاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی انگیزه های خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر خود در دانشکده تک جنسیتی رفاه صورت گرفته است. روش: روش پژوهش، کیفی و ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که با 30 مورد از خانواده های دانشجویان دانشکده رفاه که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مصاحبه عمیق صورت گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته ها: پس از شناسایی و تجزیه و تحلیل گزاره ها، 102 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده و چهار مضمون فراگیر طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش در چهار دسته انگیزه های دینی، اجتماعی، آموزشی و روانی دسته بندی شدند. شرایط محیطی دانشکده رفاه، عدم معاشرت دانشجویان با جنس مخالف، تقویت اعتماد به نقش و نیز تقویت باورهای دینی آنان، از جمله موارد مهم مدّ نظر خانواده های تهرانی بود. همچنین از دیدگاه خانواده ها، حضور دختران در دانشکده مذکور می تواند بسیاری از زمینه های فردی و اجتماعی آنان را افزایش دهد.
تحلیل بوم سازگان هوش مصنوعی ایران و شناسایی خلاءهای نهادی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی، یکی از پیشران های اصلی زندگی بشر حداقل در دهه آینده خواهد بود. از این رو بسیاری از دولت ها در صدد برنامه ریزی و استفاده از مزایای این فناوری برآمده اند. به همین منظور یکی از موضوعات مورد توجه، تحلیل بوم سازگان، و فراهم سازی زمینه توسعه این فناوری و تولید ثروت بوده است. اما یافته های تحقیق نشان می دهد که هنوز بوم سازگان هوش مصنوعی در کشور به معنای واقعی شکل نگرفته و از نظر بلوغ، در مراحل شکل گیری ابتدایی است و هنوز وفاق نسبی بین بازیگران مختلف برای تقسیم کار و مأموریت ها وجود ندارد.در این مقاله، با استفاده از روش تحقیق کیفی و به استناد مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه ساختاریافته و پنل خبرگی، سعی شده است بوم سازگان هوش مصنوعی کشور تحلیل، و الگوی پیشنهادی برای بازطراحی آن نگاشت شود. الگوی پیشنهادی، شامل 16 کارکرد و هفت گروه بازیگر اصلی است که باید با یکدیگر در تعامل باشند. در الگوی مذکور، خلاء نهادهایی که در حال حاضر، یا وجود ندارند یا ایفای نقش ویژه ای نداشته اند، به چشم می آید که عبارتند از: خلأ نهاد راهبری، خلأ آگاهی بخش، خلأ استانداردساز، خلأ نهاد اخلاقی، خلأ توسعه نوآوری، خلأ نهاد حکمرانی داده، خلأ کنسرسیوم ها و خوشه های کسب وکار و نهایتاً خلأ نهاد شبکه ساز. علاوه بر این، در برخی از کارکردها، نهاد و یا سازمان هایی برای آن نقش در نظر گرفته شده اند، اما به علل مختلف، خروجی مطلوب و مناسب برای پیشبرد آن کارکرد در بوم سازگان دیده نمی شود. این ضعف های کارکردی عمدتاً مرتبط با نظارت، تحقیق و توسعه، تأمین زیرساخت فنی و ارائه سایر خدمات فنی است.
دور وسائل الإعلام في تشکیل المرأة الداعشیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاع َمصطلحُ جهاد النساء الذی له الأثر الکبیر فی تکوین مفهوم المرأه الداعشیه فی وسائل الاعلام المحلیه والعالمیه، حیث مارست داعش قوه الغوایه والجذب علیهن واستخدمت الأسالیب المتعدده فی تجنید وسائل الإعلام لخدمه أهدافها ومخططاتها، وأثّر ذلک علی تشکیل امرأه داعش والإنخراط فی صفوفه. استخدمتْ داعش أحدث التقنیات الإعلامیه وأکثرها تطوراً، وامتلکتْ جهاز دعایه ٍوإعلامٍ استثنائیٍ ومنظّم بین مطبوع، مسموع، مرئی وبمختلف اللغات. یهدف هذا البحث الی إلقاء الضوء علی دور هذه الوسائل وآلیاتها فی هذا المجال. فبعد مراجعه للمقالات والأبحاث السابقه تبیّن وجود شح فی الدراسات حول هذا الموضوع لاسیما عندما یکون الحدیث عن داعش والنساء. إن ّالدراسه الحالیه من حیث الهدف والغایه هی دراسه تطبیقیه، ومن حیث المنهج دراسه نوعیه سیمیائیه بصریه فی تحلیل البیانات. وقد تم جمع البیانات الهادفه بواسطه المعلومات التی أنتجتها وبثتها داعش فی وسائل الإعلام العالمیه والمحلیه المختاره والمنتشره فی الفضاء السیبرانی ک فیدیوهات، صور، أناشید وغیرها فی الفیس بوک، التویتر والیوتیوب؛ وتحلیلها عن طریق فک الرموز، الشیفرات، والإشارات التی استخدمها التنظیم. وقد شمل المجتمع الإحصائی نوعین من المقابلات؛ الأول: روایات وقصص حکت تجارب الناس الذین عاشوا فی ظل تنظیم داعش، الثانی: الحدیث مع إعلامیین مختصین فیما یخص إمبراطوریه داعش الإعلامیه. بیّنت النتائج أن الوجه القاتم للتنظیم فی علاقته بالنساء یؤکد علی الاستغلال الجنسی الفاحش لهنّ وتحویلهن إلی بضاعه تُباع وتُشتری فی أسواق النخاسه من جهه، وإلی مرافقات للمقاتلین فی مضاجعهم وذلک لشد عزیمتهم تحت ما یسمی ب "جهاد النکاح" من جهه أخری.
الگوی مطلوب بازنمایی هویت ملی در کتب درسی پایه ابتدایی بر اساس الگوی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
33 - 56
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش یکی از حوزه های زندگی بشر است که با فرهنگ پیوندی عمیق دارد ،بر این اساس مدارس طبق شیوه ها و ارزش های فرهنگی شکل می یابند و در چارچوب برنامه درسی هنجارهای جامعه ای را منعکس می کند که در آن زاده شده اند . آموزش وپرورش یکی از حوزه های زندگی بشر است که با فرهنگ پیوندی عمیق دارد، بر این اساس مدارس طبق شیوه ها و ارزش های فرهنگی شکل می یابند و در چارچوب برنامه درسی هنجارهای جامعه ای را منعکس می کنند که در آن زاده شده اند. در اینجا آنچه در درجه اول حائز اهمیت است، برنامه ی درسی تدوین شده در جهت هویت سازی و پس ازآن شیوه ی بازنمایی و تدریس این مفاهیم است که تعیین کننده ی کارکرد برنامه درسی است. لذا پژوهش حاضر با محور قرار دادن رویکرد پرسش محور (الگوی فراشناختی) به برنامه درسی پایه ابتدایی، به بررسی دو گونه ی بازنمایی ذهنی و گزاره ای به ویژه پرسش های کتب درسی پایه ابتدایی می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی چگونه انجام شده است و الگوی مطلوب بازنمایی هویت ملی در کتب درسی پایه ی ابتدایی بر اساس الگوی فراشناختی چگونه است؟ روش مقاله تحلیل محتواست و نگارندگان برای پاسخ به سؤالات پژوهش به بررسی محتوایی در هر دو گونه ی بازنمایی ذهنی و گزاره ای در پانزده کتاب مقطع ابتدائی شامل فارسی، هدیه های آسمانی، تعلیمات اجتماعی در شش پایه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی پرداخته اند. یافته ها حاکی از آن است که بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی نه بر اساس الگوی فراشناختی بلکه بر اساس الگوی احساسی انجام شده است و وجوه شناختی و فراشناختی هویت ملی در کتاب های پایه ابتدایی به طورجدی مورد غفلت قرار گرفته است
عوامل موثر بر ارتقای توانمندی های فناورانه سازندگان پمپ های صنعت نفت و گاز در پشتیبانی از شرکت های اکتشاف و تولید ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
61 - 81
حوزههای تخصصی:
ایران از جمله بزرگ ترین کشورهای منبع محور و صاحب ذخایر نفت و گاز در جهان است؛ اما شکاف فناورانه بین صنعت نفت ایران با بنگاه های جهانی و کم توجهی به توسعه توانمندی های داخلی اکتشاف و تولید و ساخت تجهیزات بالادست صنعت نفت منجر به سهم پایین تامین تجهیزات بالادستی نفت از داخل و وابستگی بیش از حد به خارج شده است. در این پژوهش ابتدا، طی مرور پیشینه، با نگاه کلان به منابع طبیعی از جمله نفت و گاز در فرآیند توسعه اقتصادی، عوامل تاثیرگذار بر توانمندی های فناورانه بنگاه های تامین کننده احصا شد. با استفاده از این چارچوب مفهومی، سوالات مصاحبه تنظیم و بعد از انجام مصاحبه های پژوهشی و تحلیل آن با روش تحلیل مضمون، مدل نهایی عوامل تاثیرگذار بر ارتقای توانمندی های فناورانه بنگاه های تامین کننده تجهیزات صنایع بالادستی نفت ایران (پمپ سازان) که شامل یادگیری و نوآوری، تامین مالی، راهبرد توسعه فناوری، و منابع انسانی، جزو عوامل تاثیرگذار اولیه در سطح بنگاه و سیاست های دولت، شرکت های اکتشاف و تولید، زیرساخت های سخت و نرم و نظام ارزیابی و رتبه بندی تامین کنندگان به عنوان عوامل تاثیرگذار در سطح کلان می باشند، شناسایی و ارائه شد.
تبیین نقش تنظیم گرایانه علوم انسانی در مقابل توسعه گراییِ علوم طبیعی (با بازنگریِ آراء هاینریش ریکرت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
در سال های گذشته، بسیاری بر نقشِ مؤثری اشاره کرده اند که علوم انسانی می تواند در امر کنترل و تنظیم برای حفظِ محیط زیست و فرهنگ (نه در توسعه فناورانه) ایفا کند؛ با این حال درباره اینکه چه خصلتِ مشخصی در علوم انسانی سبب شده که چنین کارکردی به آن نسبت داده شود، توضیحی ارائه نشده است. پذیرشِ این کارکرد مستلزم پذیرش ماهیتِ متفاوت علوم انسانی از علوم طبیعی می باشد. یک ملاک برای این تمایز از سوی فلاسفه نوکانتی ساوت وست ارائه شده که میان علوم طبیعی و علوم فرهنگی مبتنی بر روش (نه موضوع) و نیز الزامات شناختی تمایز شده که جهان از راه آن تجربه می شوند. در مقاله حاضر با بازخوانی و تأمل در این ملاک، تمایز و به هدف یافتن خصلتی در علوم انسانی استدلال می شود که به امر تنظیم یاری می رساند و در فرایندهای توسعه، علوم سخت و کاربردی (یعنی علوم طبیعی و مهندسی)، برخلاف علوم انسانی به دریافتِ بخشی از واقعیتِ تجربی قادر نیستند که به ادراک و حساسیت ما در پایداریِ توسعه یاری می رساند. برای پیش بردن این استدلال با مقایسه و تطبیق اندیشه های قرن نوزدهمیِ ریکرت با برخی از رویکردهای معناشناختی فلاسفه در دوران معاصر، تبیین خواهد شد که چگونه نوع نگرش و روش در علوم انسانی (چگونگی دریافت و ارجاع به نمونه های انواع طبیعی) دریافت کامل و متوازن جهان تجربه را به همراه خواهد داشت.
تحلیل و رتبه بندی تأمین منابع مالی غیر دولتی از دیدگاه اعضا هیئت علمی دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۷۹-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: در چند سال اخیر سرعت افزایش هزینه ها و کاهش بودجه عمومی مؤسسات آموزش عالی باعث شده تا دانشگاه ها به فکر تأمین منابع مالی از راه های متنوع و جدید باشند و به نوآوری در منابع درآمدی خود بپردازند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر تحلیل و رتبه بندی تأمین منابع مالی غیردولتی از دیدگاه اعضا هیئت علمی در دانشگاه مازندران می باشد. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، 407 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران بودند که بر اساس جدول مورگان 196 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که در آن مؤلفه های تأمین منابع مالی غیردولتی کارآمد شناسایی و در مجموع 29 گویه طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 صاحب نظر و پایایی آن توسط 30 صاحب نظر و با استفاده از آلفای کرونباخ موردبررسی و تایید قرار گرفت. در تحلیل داده ها و بررسی پرسش های پژوهش جهت بررسی وضعیت مؤلفه ها از نرم افزر Spss26 (آزمون آماری t تک نمونه ای) و از نرم افزار Expert Choice11 (آزمون AHP) به منظور اولویت بندی در مؤلفه ها بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های آموزشی، عمرانی، تسهیلات بانکی، صنایع و شرکت ها، موقوفات و کمک های مردمی، پژوهشی و بازار پول و سرمایه از مؤلفه های تأمین منابع مالی غیردولتی کارآمد در دانشگاه می باشند. همچنین یافته ها نشان داد که مؤلفه صنایع و شرکت ها با وزن 200/0 دارای بالاترین رتبه در بین مؤلفه های مربوط به تأمین منابع مالی غیردولتی دانشگاه می باشد. همچنین مؤلفه های پژوهشی، موقوفات و کمک های مردمی، آموزشی، عمرانی، بازار پول و سرمایه و تسهیلات بانکی به ترتیب با وزن های 193/0، 156/0، 139/0، 122/0، 100/0 و 09/0 در رتبه های بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بخشی از ارزش کار علمی دانشگاه در جامعه و صنعت به عنوان مهم ترین مؤلفه تأمین مالی، قابل فروش باشد و ذی نفعان باید بهای دستاوردها و کالاهای آموزشی، پژوهشی و فناوری را که از سوی دانشگاه تولید می شود، بپردازند. به واسطه توسعه پژوهشی، مؤسسات دانشگاهی رابطه کارآمدتری با صنعت برقرار خواهند کرد، صنایع مختلف به طور فزاینده ای اهمیت ایجاد دانش را درک می کنند و به دنبال اتحاد با دانشگاه ها هستند تا نه تنها پایگاه دانش خود را تقویت کنند، بلکه مزیت رقابتی نیز کسب کنند. در نهایت نیز پیشنهاد می گردد ارتباط دانشگاه با جامعه و صنایع در اولویت قرار گیرد.
نقش و جایگاه فعلی آموزش وپرورش در روند توسعهٔ سیاسی ایران؛ مورد مطالعه، اهداف، برنامه ها و کتاب های درسی متوسطهٔ اول در سال تحصیلی 1400- 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش می تواند زیرساخت تربیتی توسعهٔ سیاسی را فراهم آورد. به این معنا آموزش وپرورش می تواند به تربیت انسان های با شخصیت توسعه گرا و ترویج فرهنگ توسعه کمک کند و مشارکت و رقابت سیاسی را نهادینه سازد. این مقاله با هدف بررسی نقش فعلی آموزش وپرورش در کمک به روند توسعهٔ سیاسی در ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعهٔ پژوهشی شامل کتاب های حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامه های ویژهٔ متوسطهٔ اول سال تحصیلی ۱400-۱399 است که با توجه به ماهیت، موضوع پژوهش و محدودیت جامعهٔ آماری از نمونه گیری صرف نظر شده و کل جامعهٔ پژوهشی به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. ابزار اندازه گیری و چک لیست تحلیل محتوا ساختهٔ محقق بود و نتایج با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss بررسی شد. در یک جمع بندی و براساس فراوانی های حاصل از این پژوهش و تحلیل داده ها می توان گفت که کتاب های حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامه های ویژهٔ متوسطهٔ اول از نظر ایجاد و پرورش مفاهیم و مؤلفه های مورد بررسی برای آموزش مفاهیم توسعهٔ سیاسی به دانش آموزان دارای عملکردی نامناسب و بسیار ضعیف اند. لذا می توان گفت که زمینه های لازم برای توسعهٔ سیاسی دانش آموزان را فراهم نمی کنند. همچنین، بررسی ها نشان داد که در این توجه حداقلی نیز روندی منطقی در توزیع مؤلفه ها دنبال نمی شود. بر این اساس می توان گفت که مؤلفان این کتاب ها و سیاست گذاران توجه هدفمند یا ویژه ای به توسعهٔ سیاسی، چه از لحاظ مفهوم پردازی و چه از نظر شناخت مؤلفه های مورد نظر در این مطالعه، نداشته اند.
جایگاه یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه نسل سوم و وضعیت دانشگاه های ایران (موردمطالعه: پنج دانشگاه ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۸-۱
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاه نسل سوم از ایده های اصلی برای مشارکت نهاد دانشگاه در فرایند توسعه محلی و ملی و حضور تأثیرگذار در محیط پیرامون و جامعه جهانی است. توسعه کارآفرینی از راهبردهای کلیدی برای ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی نهاد علم و تحقق اهداف تغییرات اجتماعی و توسعه پایدار است. آنچه از مفهوم دانشگاه نسل سوم در محافل دانشگاهی برجسته شده است، دانشگاه به مثابه یک سازمان تک بُعدی، مشابه با مؤسسات دانش بنیان است که صرفاً بر کارآفرینی اقتصادی- فنی تمرکز دارد. در این برداشت نادرست از دانشگاه نسل سوم، کارکردهای اصلی و ذاتی دانشگاه شامل آموزش، پژوهش و اجتماعی- فرهنگی واجد اولویت معرفی نمی شود. در این مقاله، نشان داده شده است که آموزش و یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه نسل سوم دارای جایگاه ویژه ای است. روش شناسی: در این پژوهش، وضعیت یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در پنج دانشگاه موردمطالعه برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه کارآفرین» و «چارچوب مؤسسه آموزش عالی نوآور» کمیسیون اروپایی و سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه، به روش تطبیقی ارزیابی شده است. یافته ها: بر اساس این پژوهش، دانشگاه ها با رسالت عام و خاص خود برای حرکت در مسیر کار آفرینی دست کم باید در هشت بُعد به صورت هم زمان و متوازن اقدام کنند: 1. اصلاح و تعالی فرایند رهبری و حکمرانی، 2. تقویت و تکمیل ظرفیت های مالی و انسانی، 3. ارتقای سطح یاددهی- یادگیری، 4. آماده سازی و پشتیبانی از کارآفرینان، 5. تبادل دانش و همکاری مؤثر و هم افزا با جوامع محلی، منطقه ای و ملی، 6. افزایش سطح تحرک بین المللی، 7. تحوّل دیجیتال، 8. تلاش برای فعلیت آثار و نتایج کارآفرینی. به علاوه، یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین باید به یکی از ابعاد اصلی و اساسی دانشگاه کارآفرین تبدیل شود. این در حالی است که سطح یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه های موردمطالعه در حد مطلوب و مورد انتظار نبوده و بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فاصله قابل تأملی وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس ارزیابی وضعیت دانشگاه های موردمطالعه، اهتمام به آموزش نوآور و کارآفرین به اندازه کافی نبوده و در فرایند تحول به دانشگاه کارآفرین، باید بیش ازپیش به ارزش و اهمیت یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین تمرکز شود. تحول به دانشگاه نسل سوم باید هم زمان با تقویت کارکرد آموزش نوآور و کارآفرین به عنوان هسته مرکزی نهاد و زیست جهان دانشگاه باشد. لازم است رهبران نظام آموزش عالی و دانشگاه ها اهتمام ویژه ای در سطوح سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا برای ارتقای سطح آموزش نوآور و کارآفرین جامعه دانشگاهی داشته باشند.
توسعه مدل عامل بنیان تأثیر توزیع مناسب منابع خیریه ها بر نابرابری اقتصادی
منبع:
مطالعات وقف و امور خیریه دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
89 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش ها در اقتصاد هر کشور، بحث نابرابری اقتصادی، کنترل و جلوگیری از تبعات آن است؛ از این رو، در علم اقتصاد پیامدهای نابرابری اقتصادی، به امر بسیار با اهمیتی تبدیل شده است. همچنین، براساس پژوهش هایی که با استفاده از مدلسازی عامل بنیان به بررسی نابرابری اقتصادی پرداخته شده، به وجود آمدن نابرابری اقتصادی به اثبات رسیده است. یکی از بحث ها در زمینه نابرابری اقتصادی، ایفای نقش خیریه ها در تعدیل و کاهش نابرابری اقتصادی است. در ادبیات تحقیق به وجود پیچیدگی و ابهام در رابطه با نقش خیریه ها در کاهش نابرابری اقتصادی تأکید شده است و در بسیاری از آنها به صورت جزء نگرانه به این مسئله پرداخته شده است. در مطالعه حاضر، یک مدل عامل بنیان براساس مدل اقتصادی توزیع ثروت با نرم افزار نتلوگو توسعه داده شده است و در آن نقش خیریه ها و توزیع مناسب منابع آنها در یک محیط شبیه سازی شده، با طراحی سه سناریوی متفاوت گزارش می شود. با بررسی نتایج این سناریوها مشخص می شود وجود خیریه ها در کاهش نابرابری اقتصادی مؤثر است و ایجاد سازوکار توزیع مناسب منابع خیریه ها تأثیر بیشتری در کاهش نابرابری اقتصادی دارد
بررسی نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی نسبت به موضوع تحول در علوم انسانی (مورد مطالعه: دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی نسبت به مقوله تحول در علوم انسانی در ابعاد سه گانه نگرش شامل شناختی، عاطفی و رفتاری بوده است. روش: این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی محسوب شده است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه قم بود که با استفاده از فرمول کوکران ۱۷۶ نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. اعتبار ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن، بررسی و مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی روایی محتوایی از شاخص CVR و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار PLS3 استفاده شد. همچنین پایایی ابزار اندازه گیری از روش هایی مانند آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، متوسط واریانس استخراج شده و ... بررسی و مورد تایید قرار گرفت. آزمون فرضیات پژوهش، با استفاده از نرم افزارSPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی دانشگاه قم نسبت به موضوع تحول در علوم انسانی مثبت بوده و به ترتیب بعد عاطفی، شناختی و رفتاری در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. همچنین دانشجویان آقا نگرش بهتری نسبت به خانم ها در این زمینه دارند.
تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی در حوزه روابط اجتماعی ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
تربیت شهروندی که برگرفته از ارزش ها و ایدئولوژی جامعه باشد از ارکان مهم هویت ملی است که پرداختن به آن با توجه به نقشی که درشکل گیری احساس تعلق افراد دارد، حائز اهمیت است و این امر به ویژه در سال های اولیه زندگی افراد که مبنای شکل گیری شخصیت آن هاست، بیشتر قابل تأمل است. در این راستا، آموزش وپرورش به عنوان نظام اصلی تعلیم و تربیت در جامعه، نقش مهمی در تربیت دانش آموزان دارد و نیاز است که در برنامه درسی خود، به بررسی چگونگی تربیت شهروندی دانش آموزان بپردازد؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی (شناسایی اهداف، مؤلفه ها و روش های آموزش) در حوزه ی ارتباطات اجتماعی به دانش آموزان دوره ابتدایی بود. پژوهش با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوا به شیوه شبکه مضامین انجام گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش معلمان مقطع ابتدایی دوره دوم بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند، به روش صاحب نظران کلیدی و استفاده از روش معیار اشباع نظری انتخاب شدند (16 نفر). برای گردآوری داده های موردنیاز از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده گردید. در پاسخگویی به سؤال اول پژوهش مبنی بر چیستی اهداف تربیت شهروندی در ارتباطات اجتماعی، یافته های حاصل از سه مضمون فراگیر با عناوین مهارت های حیطه ی سر، قلب و سلامت و هفت مؤلفه سازمان دهنده (خودآگاهی، مهارت ارتباطی، همدلی، مهارت های بین فردی و...) و 41 مضمون پایه (هویت فردی، هویت جمعی، تعهد و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش دوم درخصوص شناسایی مؤلفه های بسته تربیت شهروندی در حوزه ارتباطات اجتماعی سه مضمون فراگیر شامل دانش، مهارت و نگرش و چهار مضمون سازمان دهنده (شناختی، عاطفی، نگرشی- انگیزشی و مهارتی)، پانزده مضمون پایه (تشویق، تنبیه، وطن دوستی، خداشناسی و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش سوم درخصوص روش های آموزش تربیت شهروندی شامل دو مضمون فراگیر ازجمله آموزش فعال و آموزش غیرفعال و پنج مضمون سازمان دهنده (تعاملی، مسئله محور، مستقیم، غیرمستقیم، انفرادی) و 25 مضمون پایه (بازی، سخنرانی، نمایش و...) بود. درنهایت، یافته های پژوهش حاضر توجه به اهداف مشخص فردی و اجتماعی، توجه به دانش، مهارت و نگرش و به کارگیری و روش های آموزش فعال و غیرفعال را در تربیت شهروندی تأیید کرد.
ارائه الگوهای اجتماع پذیری فضاهای آموزشی با تکیه بر اصول سازنده گرایی و تولید فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوه آموزشی معلم محور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوه آموزشی دانش آموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزش گرایی به سازنده گرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونه های فضایی و روابط جدید است. مقاله حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوه یادگیری سازنده گرا بر این فرض استوار است که با بهره گیری از رویکرد سازنده گرایی و اتکا بر نظریه های تولید اجتماعی فضا می توان به گونه هایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آن ها در یادگیری منجر به افزایش انگیزه آن ها در امر تعلیم و تربیت می شود. این مقاله کیفی و بین رشته ای از لحاظ هدف بر شیوه توسعه ای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفی تحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعه نظریه ها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که به طور هدفمند انتخاب شده اند، با توجه به قابلیت های فضایی اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب شامل مجموعه کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک برای کاربرد روش آموزشی سازنده گرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانش آموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاس های رایج به نوعی نماینده مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریه لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائه شده گونه ای از تبدیل پذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که به رغم مفهوم انعطاف پذیری با پلان کاملاً باز می تواند از هرج ومرج فضا جلوگیری کند.
ترسیم مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی: واکاوی چیستی، کاربست، سیاق اجرا و نقدهای وارده بر روش نقشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی زیرساخت های اصلی شکل و محتوای خط مشی های عمومی هر کشوری هستند. تعامل و گفت وگوی این مدل های ذهنی می تواند زمینه پرداز شکل گیری خط مشی های باکیفیت تری شود. در فرایند تحلیل خط مشی های عمومی تبیین فرض کاوی، ارزش کاوی و کاوش مدل های ذهنی خط مشی گذاران از اصلی ترین کارویژه های تحلیل گران خط مشی هستند. یکی از روش های متداول در این حوزه روش ترسیم نقشه شناختی خط مشی گذاران عمومی است. در این نوشتار چیستی، چگونگی اجرا (تعیین شیوه های استخراج بردارهای نقشه شناختی، قواعد کدگذاری، ادغام و استانداردسازی، پایایی بین کدگذار، روایی و پایایی نقشه شناختی)، نمونه ای از کاربردهای آن در حوزه خط مشی گذاری (ارائه و تفسیر بخشی از نقشه شناختی آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان) و نقدهای وارد بر این روش واکاوی و تحلیل خواهد شد. دلالت های این روش برای خط مشی پژوهی پایان بخش این مقاله خواهد بود. این روش ارزش ها و مفروضات را سریع تر و کم هزینه تر از بسیاری از روش های دیگر استخراج می کند.
الزامات روزنامه نگاری داده محور در اخبار صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد و به کارگیری روزنامه نگاری داده محور که اخبار را با داده ها و با کمک ابزارها و الگوریتم های رایانه ای روایت می کند چه از جنبه فناورانه و چه از لحاظ اجتماعی و ساختاری با الزامات و بسترسازی هایی همراه است. در همین راستا هدف مقاله حاضر شناسایی الزامات روزنامه نگاری داده محور در اخبار صداوسیما است. داده های پژوهش به وسیله مصاحبه با 20 نفر از کارشناسان و خبرگان گردآوری شده و تحلیل آن ها با روش تحلیل مضمون و رتبه بندی انجام شده است. استخراج 202 مضمون پایه از متون مصاحبه ها و تجمیع و یکپارچه سازی آن ها به 51 مضمون سازمان دهنده، در نهایت منتج به 6 مضمون فراگیر آموزش، پژوهش و یادگیری، ترویج و گفتمان سازی، تشکیل واحد و تیم روزنامه نگاری داده محور، آماده سازی و به روزرسانی بسترها و زیرساخت ها، به کارگیری راهبردهای متنوع، متکثر و خلاق در تولید و انتشار و استفاده فعالانه از پیشرفت های فناوری و توجه به روندهای آینده شده است که با روش رتبه بندی، به ترتیب فوق وزن دهی و اولویت گذاری شده اند. با نظر به یافته ها، می توان این گزاره را مطرح کرد که الزامات روزنامه نگاری داده محور احصا شده -در این پژوهش- با مراحل پنج گانه پذیرش نوآوری در نظریه اشاعه (پذیرش) نوآوری و نظریه گفتمان مطابقت و هم نهشت هستند.
جایگاه غیاث الدین اصفهانی در سنت فارسی نگاری پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
115 - 129
حوزههای تخصصی:
کتاب مرآه الصحه یکی از متون طبی فارسی نوشته شده در قلمرو عثمانی است که غیاث الدین اصفهانی در سده نهم قمری به رشته تحریر در آورده است. وی پزشکی را نزد صدر الدین علی اصفهانی و شرف الدین حسن شیرازی در ایران و شرف الدین صابونچی اوغلی در آماسیه ترکیه فرا گرفت. غیاث الدین اصفهانی کتاب مرآه الصحه را به بایزید دوم تقدیم کرد. این کتاب در دو قسم طب نظری و عملی تنظیم شده است. نسخه به خط مؤلف در کتابخانه دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به شماره 293 محفوظ است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و بررسی متون انجام شد. در این پژوهش با استفاده از مطالعه تطبیقی، متن و ساختار کتاب مرآه الصحه با منابع طبی دوره اسلامی پیش از قرن 9 ق مقایسه و مقابله گردید. این پژوهش نشان می دهد غیاث الدین اصفهانی در تألیف اثرش، علاوه بر تجربیات طبی خویش، از متون مختلف طبی همچون قانون فی الطب، ذخیره خوارزمشاهی، اختیارات بدیعی و تشریح الابدان بهره برده است. همچنین به نظر می رسد، برخی نقل قول های غیاث الدین در مرآه الصحه از صاحب منهاج، صاحب جامع و ابن زهر به واسطه کتاب اختیارات بدیعی است.
سخن سردبیر: تأملاتی درباره «توسعه» و چگونگی آن
حوزههای تخصصی:
ردود العلّامة محسن الأمین الشِّعریّة علی شبهات الوهابیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب، تُراث الأمه وسِجلها الحضاری والثقافی والفکری، فسجَّل لنا عبر أروع الفنون البیانیه والأسالیب الشعریه، الحوادث التاریخیه والسیاسیه والآداب الاجتماعیه والثقافیه وأهمَّ المضامین الدینیه. فمن تلک الحوادث التی نُقِلَت عبرَ المصنفات والمقطوعات والمنظومات، هی کارثه التیار الوهابی، التی أجَّجَت المجتمع الإسلامی– منذ ظهورها " 1154ق "حتی الآن – وفرَّقت شمل المسلمین، بأفکارها الزائفه وبأحکامها الفاسده. فمنظومه «العُقُودُ الدُّرِّیهِ فِی رَدِّ شُبهات الوَهابِیَّهِ» القیمه، جلبت إلینا فی طیاتها تراثاً أدبیاً دینیاً وکشفت عن معتقدات الوهابیه، وردَّت شُبهاتهم بالاستناد علی القرآن والحدیث والسیره النبویه وحکایات الصحابه. التطرف والتکفیر والإرهاب- أبرز سمات الفرقه الوهابیه - المثلث الذی أدی إلی خروجهم من دائره الإسلام والمسلمین، فهم اتّخذوا التَّزَیُّف والتَّدَلُّس، بُغیه الوصول إلی غایاتهم. فرفعوا شعار الدعوه إلی التوحید، ونَبذِ الخُرافات والبِدَع، کسائر الحرکات الهدّامه التی اعتادَت أن تَتَسَتَّر خلف شعارات جذّابه ومُغریه کی یُخدَع بها العوام وضعفاء العقول. فسُرعانَ ما انبری الأمین – الفقیه والأدیب والشاعر الرسالی - لکشف أباطیلهم وتفسیر أضالیلهم وتحصین مجتمع المسلمین من أفکارهم الفاسده والهدّامه. فأدرک الأمین، الخطر الذی یُهدِّدُ کیان الأمه الإسلامیه بأسرها، فثار علیهم وردَّ إفتراءاتهم الزائفه، بالدلیل القاطع والبرهان الساطع، وحاجَجَهم بالعقل والنقل، دفاعاً عن العقیده وذبّاً عن الدین، وجاء بالآیات والروایات والسیره النبویه، والحکایات وأحداث صدر الإسلام التاریخیه وذلک بزخرف الکلام والشعر والبیان. فجاءت الدراسه فی إطار المنهج الوصفی - التحلیلی للشواهد الشعریه، ذلک بعد وقفه قصیره مع تاریخ نشأه الفرقه الوهابیه.
تأثیر تحصیل زدگی بر دستمزد نیروی کار شهری و روستایی: کاربرد الگوی اثرات ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۵۴-۳۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر سرمایه گذاری زیادی توسط دولت در جهت افزایش تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی صورت گرفته است. افزایش تحصیلات نیروی کار از طریق ارتقای سرمایه انسانی می تواند موجب افزایش بهره وری و دستمزد نیروی کار شود؛ اما این اتفاق در شرایطی رخ می دهد که تحصیلات نیروی کار متناسب با نیاز بازار کار باشد. تحصیل زدگی یا تحصیلات فرا نیاز می تواند حتی تأثیر منفی بر دستمزد نیروی کار داشته باشد. هدف و روش: ازاین رو، هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر تحصیل زدگی بر دستمزد نیروی کار شهری و روستایی است. بدین منظور از داده های خام هزینه-درآمد خانوار سال 1399 برای استان های کشور استفاده شده است. محاسبه تحصیل زدگی با روش دانکن و هافمن و برآورد تابع دستمزد مینسر با روش اثرات ترکیبی (الگوی چند سطحی) با استفاده از نرم افزار استاتا انجام شده است. در این پژوهش افراد ایرانی (شهری و روستایی) در استان های مختلف مطالعه می شوند؛ بنابراین داده ها در دو سطح فرد و استان تجزیه وتحلیل می شوند؛ بنابراین با توجه به ماهیت دوسطحی داده ها الگوهای چند سطحی روش مناسبی برای مطالعه هستند نتایج تحقیق: در مناطق شهری و روستایی توان اول متغیر تجربه بالقوه نیروی کار دارای ضریب مثبت و توان دوم آن دارای ضریب منفی بوده است بنابراین می توان گفت این متغیر دارای تأثیر مثبت اما کاهنده بر دستمزد نیروی کار است. در مناطق شهری و روستایی تعداد سال های تحصیل، تأثیر مثبت بر دستمزد نیروی کار دارد به طوری که به ازای یک سال افزایش سال های تحصیل، دستمزد نیروی کار در مناطق شهری و روستایی به ترتیب 0.09 و 0.08 درصد افزایش می یابد. تحصیلات فرو نیاز در مناطق شهری تأثیر منفی بر دستمزد نیروی کار دارد. در مناطق روستایی تحصیلات فرو نیاز بر دستمزد تأثیری ندارد. دستمزد زنان هم در مناطق روستایی و هم در مناطق شهری کمی پایین تر از مردان است؛ به طوری که در مناطق شهری 0.46 درصد و در مناطق روستایی کشور 0.79 درصد، دستمزد مردان از زنان بیشتر است. دستمزد نیروی کار در بخش خصوصی کمی پایین تر از بخش دولتی است. این نتیجه هم در مناطق روستایی و هم در مناطق شهری برقرار بوده است.