مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
سیاستگذاری علم و فنّاوری
مطابق با نظریه پیچیدگی در جهان شبکه ای و به هم پیوسته کنونی پیشران های متعددی در سیاستگذاری در توسعه علم و فنّاوری تأثیرگذارند. فهم روابط و چگونگی تأثیرگذاری این پیشران ها مستلزم به کارگیری رویکردی میان رشته ای است. بنابر این رویکرد، در این مقاله موضوع توسعه علم و فنّاوری در حوزه سیاستگذاری در فضای تعاملات سیاسی بین المللی بررسی می شود. دستیابی به جایگاه نخست علم و فنّاوری در منطقه جنوب غرب آسیا و نیز دستیابی به جایگاهی شایسته در جهان، نیازمند شناخت میان رشته ایِ کارکردها و تعامل میان کنشگران حوزه علم و فنّاوری از یکسو، و نظام دیپلماسی از سوی دیگر است. بر همین اساس، هدف اصلی این مقاله تبیین چگونگی تأثیرگذاری تعاملات سیاسی بین المللی و نظام دیپلماسی بر سیاست های مرتبط با توسعه علم و فنّاوری در جمهوری اسلامی ایران است. اتخاذ راهبرد تعامل هوشمندانه مبتنی بر دیپلماسی فعال برای حضور در نظام شبکه ای بین الملل راه دستیابی به توسعه است. راهبرد دیگر، ارتقای سطح توانمندی های علمی و فنّاورانه برای حفظ این حضور، در کنار گسترش تعاملات با سایر کنشگران نظام بین الملل با هدف تبدیل شدن به یکی از گره های اثرگذار در نظام جهانی شبکه ای است. مجموعه این راهبردها باعث می شود قدرت های بزرگ نتوانند برای حذف ایران از نظام شبکه ای اجماع کنند. از حیث مفهومی رویکرد حاکم بر مطالعه میان رشته ای و چارچوب نظری مورد استفاده مبتنی بر نظریه جامعه شبکه ای مانوئل کاستلز است. همزمان از نظریات جهانی شدن و نظام جهانی والرستین نیز استفاده شده است. روش گردآوری داده ها مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسنادی است.
خوشه بندی گفتمان های حاکم درباره ساختار مناسب برای سیاستگذاری علم و فناوری در ایران به روش میانگین فازی (FCM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
323 - 356
به رغم تحولات چشمگیر علم و فناوری در ایران طی سال های اخیر، انتقادات بسیاری ناظر بر اشکالات ساختاری در نظام سیاستگذاری علم و فناوری در ایران مطرح می شود. هدف اصلی مقاله حاضر که مبتنی بر پارادایم فلسفی تفسیرگرایی انجام شده، احصای گفتمان های متعدد درباره ساختار مناسب برای سیاستگذاری علم و فناوری در ایران به روش خوشه بندیِ میانگین فازی و مبتنی بر نظرات خبرگان است. به این ترتیب چارچوب سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر مدل سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی گسترش داده شد. دلیل به کارگیری منطق فازی در این پژوهش که برای نخستین بار در روش تحلیل گفتمان استفاده می شود، تقریبِ بیشتر آن به ماهیتِ پیچیده و پرابهام علوم اجتماعی است. بر این اساس نظر پنجاه نفر از خبرگان با استفاده از پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزارهای MATLAB و SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد وضعیت موجود در قالب یک گفتمان نگاشت می شود؛ اما برای وضعیت بهبودیافته، دستِ کم دو «گفتمان مشارکتی» و «گفتمان مستقل» متصور است. همچنین ماتریس نهاد - وظیفه برای تکامل ساختار نهادی سیاستگذاری علم و فناوری در ایران ترسیم می شود. در نهایت بدون اینکه تلاشی برای حذف، ادغام یا افزودن نهادی انجام شود بعضی وظایف به بعضی نهادها تخصیص و بعضی وظایف از بعضی نهادها اخذ می شود.
مسئله شناسی راهبردی در حکمرانی نهاد علم جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: یکی از مهم ترین چالشهای نهاد علم به عنوان مهم ترین پیشران توسعه و پیشرفت کشور، فهم سازوکارها و بایسته های حکمرانی نهاد علم متناسب با اقتضائات بومی است. در این راستا، شناخت مسائل اصلی این نهاد با رویکرد راهبردی و با تأکید بر چشم اندازها و سیاستهای کلان کشور، مقدمه ای برای رفع موانع و طراحی سازوکارهای مطلوب در این زمینه است. هدف: هدف اصلی این پژوهش، مسئله شناسی راهبردی در حکمرانی نهاد علم با تأکید بر اقتضائات بومی ایران بود. سؤال پژوهش این بود که «مهم ترین مسائل راهبردی در حکمرانی نهاد علم با تأکید بر اقتضائات بومی نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟». روش: روش پژوهش مبتنی بر مطالعه و تحلیل اسنادی بود. یافته ها: نظام مسائل نهاد علم از اسناد و سیاستهای بالادستی جمهوری اسلامی در حوزه علم و فنّاوری همچون: سیاستهای کلی نظام در حوزه علم و فنّاوری، نقشه جامع علمی کشور، سند اسلامی شدن دانشگاهها، برنامه ششم توسعه، سند راهبردی نخبگان استخراج شده است. نتیجه گیری: مهم ترین مسائل راهبردی مبتنی بر این سیاستها در چهار محور حکمرانی نهاد علم در تعامل با اقتصاد و صنعت، حکمرانی نهاد علم در تعامل با محیط های علمی و دانشگاهی، حکمرانی نهاد علم در تعامل با دولت و حاکمیت و حکمرانی نهاد علم در تعامل با فرهنگ، جامعه و رسانه استخراج شده است.
جستاری در آموزش های تحصیلات تکمیلی مدیریت فناوری در جهان: یک مطالعه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
101 - 130
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی وضعیت برنامه های آموزشی، از فعالیت های مهم هر حوزه دانشی برای ارزیابی خویش است. این مقاله می کوشد پس از مرور مطالعات پیشین درباره برنامه های آموزشی مرتبط با مدیریت فناوری و دریافتن کاستی های آن ها با روشی متفاوت به چهار پرسش درباره ی برنامه های آموزشی تحصیلات تکمیلی در این حوزه ی دانشی پاسخ دهد: 1- محل ارائه و نوع برنامه؛ 2- ارتباط میان تم های برنامه ها با محل ارائه؛3- پرتکرارترین درس ها و 4- ارتباط میان درس ها با تم ها و دانشکده ها. برای این منظور ابتدا فهرست اولیه ی برنامه های آموزشی از طریق جستجوی اینترنتی کلیدواژه های منتخب در نام برنامه ها تهیه شد؛ سپس با جستجوی برنامه های آموزشی مدیریت فناوری در مجموعه برنامه های صد دانشگاه برتر جهان و همچنین دانشگاه های سطح خیلی خوب در فهرست دانشگاه ها و مؤسسه های آموزشی خارجی مورد قبول وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تکمیل شد. پس از استخراج داده های مورد نیاز درباره ی برنامه ها از روش تحلیل زمینه محور عناوین برنامه ها و سرفصل دروس و تحلیل آن ها بر اساس داده های بخش نخست برای پاسخ به پرسش های پژوهش استفاده شد. نتایج این پژوهش، امکان مقایسه تفاوت برنامه های آموزشی را در مناطق و دانشکده های مختلف و نیز در تم ها و محتوای درسی آن ها فراهم می کند. به علاوه، برنامه های آموزشی مدیریت فناوری در ایران با نتایج به دست آمده مقایسه شده است.
نگاه طیفی به علوم: راه حلی برای مباحثه تجاری سازی تحقیقات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
34 - 62
حوزه های تخصصی:
مباحثه تجاری سازی تحقیقات علمی مجموعه استدلال ها، نظریه ها و آرایی است که در موافقت یا مخالفت با این پدیده معاصر در مدیریت علم و فناوری به نگارش درآمده است. مرور بر این مباحثه در ایران و سراسر دنیا نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق محققان فضای تحقیقات علمی را یکسان و همگن فرض کرده اند؛ به نحوی که یک قاعده کلی را برای انواع تحقیقات جایز می دانند. در این مقاله نشان می دهیم پیش فرض ایشان صادق نیست. فضای تحقیقات علمی ناهمگن است و می توان انواع تحقیقات را در طیفی از بنیادی تا کاربردی قرار داد. با حرکت بر روی این طیف، ویژگی های اقتصادی علم مانند استثناپذیری، رقابت پذیری، عدم تعین و تقسیم پذیری تغییر می کنند. به کمک این دو ملاحظه، نگاه طیفی به علوم و تغییر ویژگی های اقتصادی، یک پاسخ ممکن به مباحثه تجاری سازی تحیقات علمی را صورتبندی می کنیم. تحلیل های ما در مقاله نشان می دهند که دولت اگرچه لازم است تامین مالی بخش هایی از تحقیقات علمی را به دست نامرئی بازار بسپرد، اما در طیف تحقیقات بنیادی لازم است دخالت کند و به جبران شکست بازار در این زمینه بپردازد.
بررسی دلایل رواج ابزارها و تکنیک های سیاست گذاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال اول پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳
12 - 25
مقاله حاضر به دنبال پاسخ گفتن به این پرسش هاست که مهم ترین دلایل رواج تکنیک ها و ابزارهای نوین سیاست گذاری در ایران کدام اند، و نیز این که تا چه میزان این دلایل می توانند سرعت رواج این ابزارها را در فضای سیاست گذاری کشور توضیح دهند. برای پاسخ گویی به این پرسش ها، با استفاده از گفتمان بین المللی که حول موضوع "انتقال سیاست " شکل گرفته، مسئله انتقال ابزارهای سیاستی (که خود مصداقی از پدیده انتقال سیاست است) در مقاله تحلیل شده است. با تمرکز بر "چرایی" انتقال ابزارهای سیاستی، مهم ترین عوامل اثرگذار بر این پدیده از متون پژوهشی انتقال سیاست استخراج شده است. در گام بعد، بخشی از این دلایل که به کارگیری ابزارهای نوین سیاست گذاری از سوی بازیگران عرصه سیاست را توضیح می دادند، مشخص شدند. سپس در گام پایانی، با نظرسنجی از خبرگان حوزه سیاست گذاری در کشور، میزان اهمیت نسبی این دلایل در رواج ابزارهای نوین سیاست گذاری در ایران بررسی شدند. نتیجه این بررسی، نشان داده است که رواج بسیاری از ابزارهای نوین سیاست گذاری در ایران متأثر از دلایلی همچون "تلاش برای علمی جلوه دادن سیاست ها" یا با هدف "صَرف بودجه های تخصیص یافته در این زمینه"، و نه مثلاً در جهت افزایش مشارکت ذی نفعان در فرآیند سیاست گذاری است. افزون بر این، دانشِ اندک دست اندرکاران و متقاضیانِ به کارگیری این ابزارها و تکنیک ها، زمینه لازم را برای رواج سریع این ابزارها و تکنیک های سیاست گذاری بیش از پیش فراهم کرده است.
تحلیل بوم سازگان هوش مصنوعی ایران و شناسایی خلاءهای نهادی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی، یکی از پیشران های اصلی زندگی بشر حداقل در دهه آینده خواهد بود. از این رو بسیاری از دولت ها در صدد برنامه ریزی و استفاده از مزایای این فناوری برآمده اند. به همین منظور یکی از موضوعات مورد توجه، تحلیل بوم سازگان، و فراهم سازی زمینه توسعه این فناوری و تولید ثروت بوده است. اما یافته های تحقیق نشان می دهد که هنوز بوم سازگان هوش مصنوعی در کشور به معنای واقعی شکل نگرفته و از نظر بلوغ، در مراحل شکل گیری ابتدایی است و هنوز وفاق نسبی بین بازیگران مختلف برای تقسیم کار و مأموریت ها وجود ندارد.در این مقاله، با استفاده از روش تحقیق کیفی و به استناد مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه ساختاریافته و پنل خبرگی، سعی شده است بوم سازگان هوش مصنوعی کشور تحلیل، و الگوی پیشنهادی برای بازطراحی آن نگاشت شود. الگوی پیشنهادی، شامل 16 کارکرد و هفت گروه بازیگر اصلی است که باید با یکدیگر در تعامل باشند. در الگوی مذکور، خلاء نهادهایی که در حال حاضر، یا وجود ندارند یا ایفای نقش ویژه ای نداشته اند، به چشم می آید که عبارتند از: خلأ نهاد راهبری، خلأ آگاهی بخش، خلأ استانداردساز، خلأ نهاد اخلاقی، خلأ توسعه نوآوری، خلأ نهاد حکمرانی داده، خلأ کنسرسیوم ها و خوشه های کسب وکار و نهایتاً خلأ نهاد شبکه ساز. علاوه بر این، در برخی از کارکردها، نهاد و یا سازمان هایی برای آن نقش در نظر گرفته شده اند، اما به علل مختلف، خروجی مطلوب و مناسب برای پیشبرد آن کارکرد در بوم سازگان دیده نمی شود. این ضعف های کارکردی عمدتاً مرتبط با نظارت، تحقیق و توسعه، تأمین زیرساخت فنی و ارائه سایر خدمات فنی است.
سیاستگذاری علم و فناوری عنصر بی همتای ارزش آفرینی
حوزه های تخصصی:
درک مفهوم و کاربرد علم و فناوری در موفقیت جوامع نقش بنیادین دارد. اهمیت فزاینده علم و فناوری به عنوان زیربنای توسعه در همه ابعاد -توسعه پایدار- جایگاه ویژه ای به مباحث و زمینه های کلی معطوف به آن، نظیر: فلسفه علم و فناوری، آینده پژوهی و مدیریت علم و فناوری بخشیده است. بازیگران تأثیرگذار میدان رقابت جهانی افزون بر رویارویی با چالش ها و ناگزیر از رعایت قواعد جهانی، تلاش دارند تا با چیره شدن بر آنها از هر فرصتی برای خود مزیت رقابتی خلق کنند و جایگاه خود را بهبود بخشند. سیاستگذاری علم و فناوری رهنمود و ابزاری جهت نظارت بر تحقق هدف های علم و فناوری است تا بتواند از این راه جامعه و سازمان-های ما را برای دستیابی به مزیت رقابتی در موقعیت رقابتی قرار داده و سرانجام قدرت ثروت آفرینی و توسعه همه جانبه را فراهم سازد. اصولا بدون سیاستگذاری در علم و فناوری، توسعه دشوار و شاید ناممکن است و حتی ممکن است رویکردی به بیراهه و ویرانگر باشد. این نوشته سعی دارد تا ارتباط الزام آور، منطقی و بنیادین سیاستگذاری در علم و فناوری را در سطح ملی، در جهت راهبردهای ملی توسعه و در سطح سازمان همراه با الزامات، ضرورت ها و رویکردها برای پویایی و بالندگی در جهت ثروت آفرینی و توسعه تبیین نماید.