روش شناسی علوم انسانی

روش شناسی علوم انسانی

روش شناسی علوم انسانی سال 29 پاییز 1402 شماره 116 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ترسیم مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی: واکاوی چیستی، کاربست، سیاق اجرا و نقدهای وارده بر روش نقشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی تحلیل خط مشی نقشه شناختی کیفیت خط مشی عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۸۱
مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی زیرساخت های اصلی شکل و محتوای خط مشی های عمومی هر کشوری هستند. تعامل و گفت وگوی این مدل های ذهنی می تواند زمینه پرداز شکل گیری خط مشی های باکیفیت تری شود. در فرایند تحلیل خط مشی های عمومی تبیین فرض کاوی، ارزش کاوی و کاوش مدل های ذهنی خط مشی گذاران از اصلی ترین کارویژه های تحلیل گران خط مشی هستند. یکی از روش های متداول در این حوزه روش ترسیم نقشه شناختی خط مشی گذاران عمومی است. در این نوشتار چیستی، چگونگی اجرا (تعیین شیوه های استخراج بردارهای نقشه شناختی، قواعد کدگذاری، ادغام و استانداردسازی، پایایی بین کدگذار، روایی و پایایی نقشه شناختی)، نمونه ای از کاربردهای آن در حوزه خط مشی گذاری (ارائه و تفسیر بخشی از نقشه شناختی آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان) و نقدهای وارد بر این روش واکاوی و تحلیل خواهد شد. دلالت های این روش برای خط مشی پژوهی پایان بخش این مقاله خواهد بود. این روش ارزش ها و مفروضات را سریع تر و کم هزینه تر از بسیاری از روش های دیگر استخراج می کند.
۲.

طبی سازی آسیب های اجتماعی: مطالعه موردیِ نظریه جُرم سزار لومبروزو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبی سازی آسیب اجتماعی نظریه تکامل آتاویسم بزهکاری لومبروزو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۷۹
به فرایند تبدیل وضعیت های انسانی به مشکلات قابل درمان، طبی سازی گفته می شود. در این فرآیند، از علوم زیست-پزشکی برای تبیین آسیب های اجتماعی و ارائه راه های مرتفع کردن و پیشگیری کمک گرفته می شود. سزار لومبروزو پزشک و جرم شناس ایتالیایی قرن نوزدهم با تحقیقات خود پیرامون ویژگی های جسمانی بزهکاران و تمایزات آنان با دیگر افراد جامعه، یکی از پیشگامان طبی سازی جرم و بزهکاری بود و مکتب جرم شناسی پوزیتیویستی و دانش انسان شناسی جنایی را پایه گذاری کرد. در این مقاله می کوشیم فرآیند طبی سازی جرم را از منظر روش شناسی کار وی بررسی کنیم. ازاین رو، در گام نخست، نشان می دهیم پیش فرض بنیادین پژوهش های وی مبتنی بر نظریه تکامل لامارک و داروین است. او معتقد بود ویژگی های بزهکاران به منشأ آتاویستی دلالت می کند که شرایط جسمی- روانی نیاکان دور خود را بازتولید می کند. درواقع، جرم علامتی است از غرایز ابتدایی که در مجرم نهفته است و جنایتکاران نمودی از بازگشت به یک نوع اولیه یا مادون بشری از انسان ها هستند. شیوه کار وی در این مرحله استفاده از جمجمه شناسی و انسان سنجی بود. در گام دوم، نشان می دهیم روش کار وی در بررسی جرم و بزهکاری، الگوی تفکر پزشکی مدرن درباره آسیب تنی و درمان آن است. لومبروزو می کوشید براساس مفهوم نرمال و غیرنرمال در پژوهش های آسیب شناسی، معیارهایی برای تمییز انسان بزهکار از انسان های نرمال ارائه دهد.
۳.

مأموریت گرایی و مسأله ی تعریف مأموریت های پژوهشی: پایین-به بالا و بالا-به پایین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مأموریت گرایی سیاست نوآوری مأموریت گرا چالش های اجتماعیِ عمده رهیافت بالا به پایین رهیافت پایین به بالا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۶۶
در سال های اخیر، پیاده سازیِ سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا با هدف حل چالش های اجتماعیِ عمده، در کشورهای مختلفی دنبال شده است. توجه به پیاده سازیِ این سیاست ها به افزایش بحث های نظریِ حولِ این سیاست ها و مسائل مختلفِ آن نیز انجامیده است. یکی از معضلات سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا مسئله متمرکز بودنِ تشخیص چالش های عمده و تعریف مأموریت هاست. این تصور وجود دارد که در سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا، تشخیص چالش ها و تعریف مأموریت ها باید به طور متمرکز و بالا−به پایین انجام شود. رهیافت بالا−به پایین در تعریف مأموریت ها از جهات مختلفی موردانتقاد قرار گرفته است. درعین حال، از دیدگاه برخی از پژوهشگران هرچند بالا−به پایین بودن را می توان ویژگیِ سیاست های نوآوری مأموریت گرای سنتی دانست، این مطلب در مورد سیاست های نوآوری مأموریت گرای جدید صادق نیست که هدف اصلی آن حل چالش های اجتماعیِ عمده است و این سیاست ها جنبه های اشاعه گرایانه و پایین−به بالا دارند. باوجوداین، نقدهایی نیز بر رهیافت بدیل پایین−به بالا در تعریف مأموریت ها وارد است. در این مقاله، پس از بررسی نقدهای وارد بر رهیافت های بالا−به پایین و پایین−به بالا در تعریف مأموریت های پژوهشی، و با تکیه بر شرایط لازم برای مأموریت های پژوهشی، رهیافتی تلفیقی برای تشخیص چالش ها و تعریف مأموریت ها پیشنهاد می شود که به اشکالات رهیافت های بالا−به پایین و پایین−به بالا دچار نیست.
۴.

معرفت شناسی و روش شناسی دانش عامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی عقلانی - خلاقانه نظام محوری فرآیندمداری رابطه مندی بازاندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۰۷
آنچه مقصود اصلی پژوهش حاضر را شکل داده است، همانا واکاوی حوزه ای معمّاگون از معرفت با عنوان دانش عامّه است. این پژوهش، در حقیقتِ امر، دقّتِ نظر در حوزه معرفتی ای را هدف بنیادین خود قرار داده است که سویه مقابل حوزه دانش علمی باید به شمار آید. ازآنجاکه این تقابل بر معرفت شناسی و روش شناسی خاص هرکدام از حوزه های اخیرالذّکر استوار است، پژوهش پیشِ رو دانش عامّه را از دو حیثِ معرفت شناختی و روش شناختی واگشایی نموده است. این پژوهش نشان داده است که حوزه معرفتیِ پیش گفته آنچنان با تداخل و درهم تنیدگی و ابهام در پیوند است که هرگونه واگشاییِ آن از حیث معرفت شناختی این امر را همواره باید در کانون توجّه داشته باشد که با تجسّمِ تعیّن ناپذیری، قطعیّت ناپذیری و تصمیم ناپذیری مواجه است. پژوهش حاضر، افزون براین، نشان داده است که آنچه محور واگشایی روش شناختی دانش عامّه باید محسوب شود، مرجعیّتِ این حوزه معرفتی در صورتی از هستیِ انسانی است که افراد را بر اشیاء مقدّم می دارد.
۵.

نظریه پردازی چندسطحی در پژوهش های کارآفرینی: ارائۀ رویکردی بهبودیافته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه پردازی چند سطحی پدیده های کارآفرینانه رویکرد بهبود یافته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۵۴
رویکرد چندسطحی به نظریه پردازی با درک هم زمان پدیده ها در سطوح چندگانه تحلیل فرصت هایی برای توسعه نظریه های جدید با زمینه غنی و تفسیر مؤثرتر داده ها فراهم می آورد. رویکردهای تک سطحی به نظریه پردازی قادر به تبیین پیچیدگی پدیده ها نمی باشند؛ زیرا پدیده ها دارای پیشایندها، میانجی ها، تعدیل کننده ها و پیامدهایی هستند که در سطوح مختلف قرار دارند. در حوزه کارآفرینی شاهد غلبه نظریه های تک سطحی می باشیم. نظریه های موجود حوزه کارآفرینی سطوح خرد یا کلان را به طور مجزا بررسی نموده و با نادیده گرفتن سطح میانی و تعامل میان سطوح نتوانسته اند تصویری کل نگر از پدیده های کارآفرینانه ارائه دهند که منعکس کننده پیچیدگی های آنها باشد و درنتیجه، بینش های صحیح، غنی، جامع و ارزشمند از دل نظریه ها حاصل نشده است. در اندک نظریه های موجود چندسطحی نیز رویکرد مناسب و جامعی جهت نظریه پردازی اتخاذ نشده است. براساس این، این پژوهش ضمن تبیین ضرورت و چیستی نظریه پردازی چندسطحی و انواع رویکردهای آن، از طریق تحلیل و نقد انواع رویکردهای موجود به ارائه رویکردی بهبودیافته می پردازد. در رویکرد بهبودیافته گام هایی همچون ظهور پدیده های جمعی، شناسایی کارکرد و ساختار پدیده ها، قوانین تعامل میان سازه ها، انعطاف پذیری سطوح، اعتبار سازه ها، تأیید یا عملیاتی سازی نظریه، تفسیر نتایج و به علاوه تحولات و توسعه های نوین در این رویکرد مانند نقش افراد در شکل دهی زمینه سازمانی مطرح می شود. پیش بینی می شود که نتایج این پژوهش سبب تغییر دیدگاه پژوهشگران تک سطحی شده و راهنمای عمل مناسبی را برای نظریه پردازان میان رشته ای و علاقه مند به مطالعات چندسطحی ارائه دهد.
۶.

نقد فردگرایی روش شناختی در اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک رئالیسم انتقادی فرمالیسم اتمیسم اجتماعی تقلیل گرایی و قیاس گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۴۸
سیطره مکتب اقتصادی نئوکلاسیک بر برنامه های آموزشی و پژوهشی رشته اقتصاد در دانشکده های جهان و ایران، اهمیت نقد و تحلیل مبانی فلسفی آن را دوچندان می کند. در وارسی فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک، آموزه فردگرایی روش شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است؛ زیرا در هستی شناسی ضمنی اقتصاد نئوکلاسیک و بنابر مغالطه معرفتی نهفته در رویکرد پوزیتیویستیِ آن، ویژگی های هستی شناختی به امور روش شناختی فروکاسته می شود. ازاین رو، تحلیل فردگرایی روش شناختی، مدخل مطالعه فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می رود. این مقاله می کوشد فردگرایی روش شناختی را از دیدگاه واقع گرایی انتقادی با روش تحلیلی نقد و ارزیابی کند. این نقد و تحلیل ازآن رو از منظر واقع گرایی انتقادی انجام می شود که با پوزیتیویسم در نگاه رئالیستی به جهان اشتراک دارد. نقد واقع گرایی انتقادی از فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک بر تحلیل مفاهیم فرمالیسم، قیاس گرایی، اتمیسم اجتماعی، انسداد و تقلیل گرایی استوار است. واقع گرایی انتقادی بر این باور است که علم اقتصاد نئوکلاسیک به دلیل مفروضات غیرواقعی فردگرایی روش شناختی، به علمی انتزاعی و قیاسی همچون ریاضیات تبدیل شده که توان توضیحی اندکی دارد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱