فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
46 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه با رشد و گسترش شهرها طی زمان، شکل شهری و جمعیتی آن نیز تغییر می یابد. محدوده های شهری دیگر توان پاسخ گویی به رشد جمعیت را ندارند. از این رو، رفته رفته برخی از محدوده های شهری رشد بیمارگونه ای می یابند و برخی دیگر نیز فرسوده می شوند. فرسودگی یکی از مسائل مربوط به فضای شهری است که نابسامانی، عدم تعادل، عدم تناسب و بی قوارگی را به دنبال دارد. از این رو در راستای سیاست های توسعه ای، مدیران شهری بر پایه حفظ کالبد شهر، ایمن سازی و استحکام بخشی به شهرها باید تدابیری را اتخاذ کنند. از تدابیر توسعه ای در این زمینه می توان به بازآفرینی شهری اشاره کرد. بازآفرینی شهری نوعی دید جامع و یکپارچه است که با مجموعه اقداماتی به حل مسائل مربوط به شهر و از جمله فرسودگی شهری می پردازد. شناخت و بررسی روابط میان ویژگی های کالبدی و واکنش های اجتماعی، بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش کیفیت زندگی، استفاده بهینه از زمین های شهری و ممانعت از توسعه بی رویه شهرها، اهمیت نقش گروه های اجتماعی مختلف و نیروهای محلی، توجه به محیط زیست و غیره از جمله مواردی است که در برنامه های بازآفرینی مد نظر قرار می گیرد. در این نوع برنامه ها حضور و نقش مردم حائز اهمیت است. به بیانی، مشارکت شهروندان می تواند نقش تسهیل کننده ای در برنامه های بازآفرینی داشته باشد. بدون مشارکت مردم اجرای برنامه های بازآفرینی برای مدیران شهری دشوار خواهد بود و هزینه های هنگفتی را نیز به همراه خواهد داشت. از این رو، مقاله حاضر با توجه به اهمیتی که مشارکت شهروندان در برنامه های بازآفرینی دارد، قصد دارد فرایند جامعه شناختی مشارکت شهروندان در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری را بررسی کند. با شناسایی مؤلفه های جامعه شناختی مشارکت، علاوه بر کاهش هزینه های مدیریت شهری، می توان با بهره مندی از قدرت مشارکت محلی، برنامه های بازآفرینی را با سرعت و کیفیت بیشتری اجرایی کرد. این امر موجب تسهیل در مدیریت شهری، بهبود و توسعه فضای شهری و در نتیجه، افزایش کیفیت زندگی در بافت های فرسوده خواهد شد. مواد و روش ها بر مبنای هدف و سؤال پژوهش، روش تحقیق کیفی برای این مقاله به کار برده شد. با توجه به اینکه در مقاله حاضر توصیف های استدلالی و کشف معناها و تعبیرهای کنشگران اجتماعی به عنوان مشارکت کنندگان در بازآفرینی بافت های فرسوده اهمیت دارد، روش تحلیل در این پژوهش، کیفی است. برای مطالعه بخش مشارکت (ساکنان بافت های فرسوده) از روش گروه مبتنی بر بحث یا گروه متمرکز (FGD) و در بخش برنامه های بازآفرینی، روش مصاحبه های باز و نیمه باز با متخصصان و کارشناسان استفاده شد. برای نمونه گیری ابتدا نقشه بافت فرسوده تهیه و مشخصات معابر محله جوادیه اعم از بزرگراه ها، خیابان های اصلی، فرعی، کوچه ها و بن بست ها استخراج شد. بر این اساس، از مجموع 6951 پلاک موجود در محله جوادیه 1404 پلاک نوسازی (بازآفرینی) شد و تعداد 5547 پلاک نیاز به نوسازی داشت. سپس با روش نمونه گیری خوشه ای نمونه های مورد نظر از میان پلاک های شناسایی شده نیازمند نوسازی (بازآفرینی) جمعیت نمونه انتخاب شدند. بر حسب نمونه گیری به قید قرعه دو دسته انتخاب، و از میان آن ها دو گروه 12نفری از ساکنان پلاک های بافت فرسوده محله جوادیه برای شرکت در جلسات گروه متمرکز انتخاب شدند. از میان کارشناسان و متخصصان نیز بر حسب آشنایی، تخصص و احاطه بر وضعیت بافت های فرسوده از جمله شهردار، معاون، مدیر، کارشناس و تسهیل گر انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه باز (به صورت پرسش و پاسخ) صورت گرفت. برپایه اهداف، سؤال اصلی و مدل تحقیق، سؤالات گروه متمرکز و مصاحبه ها تنظیم شد. دو جلسه گروه متمرکز با گروه هایی 12نفری طی حدود 45 تا 60 دقیقه برگزار و نتیجه جلسات مکتوب و پیاده سازی شد و مطالب مورد نیاز استخراج و دسته بندی شد. با استفاده از اطلاعات استخراج شده به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شد. برای کشف بهتر روابط بین داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل کیفی مصاحبه انجام شد. پاسخ ها به سؤالات تحقیق با نتایج نرم افزار جمع بندی و نتیجه گیری صورت گرفت. با استفاده از نتایج حاصل از جلسات گروه متمرکز و مصاحبه ها، مدل مشارکت و چالش های آن در محله جوادیه مشخص و مدل پیشنهادی برای جلب و افزایش مشارکت ارائه شد. یافته ها یافته های پژوهش نشان داد اقداماتی از جمله شفاف سازی و ایجاد اعتماد، آگاهی بخشی درست به مردم و انجام تبلیغات صحیح ، ارائه تسهیلات مناسب و آسان به شهروندان در نوسازی منازلشان، توجه به ارزش های قومی و محلی و حفظ هویت بافت ، تدریجی بودن برنامه های بازآفرینی و اجرای آن و یکپارچگی در مدیریت از مؤلفه های اصلی جلب مشارکت مردم در بافت های فرسوده شهری هستند. همچنین، اگر بازآفرینی با حفظ حقوق افراد، در نظر گرفتن حق مالکیت آن ها و مدیریت صحیح در ساختمان های بازآفرینی شده، توجه به نیازهای ضروری مردم، توسعه فضاهای گفتمانی، توسعه و ایجاد دسترسی به فضاهای عمومی مانند بوستان ها و فضا های سبز، اصلاح و شکل دهی مناسب به معابر شهری، آگاه سازی و آموزش مالکان، ایجاد تسهیلات و مشوق برای آن ها، توانمندسازی محلات، اثرات فرهنگی و اجتماعی برنامه های بازآفرینی، توجه به محیط زیست، همراه باشد، در مشارکت مردمی تأثیر گذار است. در همین راستا، به کارگیری روش های نوین در بازآفرینی و تأمین امنیت فیزیکی ساختمان های نوساز، تأکید بر مدیریت یکپارچه در برنامه ریزی برای بازآفرینی، توجه به حقوق مالکان، توجه به انجام تکالیف سازمان های مرتبط با برنامه های بازآفرینی، تداوم در برنامه ریزی و اجرای آن، در نظر گرفتن عدالت در برخورداری از امکانات شهری و نیاز به برخی اصلاحات در قوانین مرتبط به بازآفرینی از سایر موارد حائز اهمیت است. نتیجه گیری بررسی مطالعات و پژوهش های گذشته در زمینه مشارکت مردمی در برنامه های بازآفرینی بافت های فرسوده شهری نشان داد اعتمادسازی، چالش اصلی پیش روی مشارکت در این نوع بافت ها است. اما نتایج مقاله حاضر نشان داد پیش از اینکه اعتماد در مردم ایجاد شود، باید اقداماتی صورت پذیرد. به بیانی، اعتمادسازی خود پیش نیازهایی دارد که اگر به آن ها توجه نشود، اعتمادی شکل نخواهد گرفت و همچنین، پس از شکل گیری اعتماد نیز حلقه های واسطی وجود دارند که بدون در نظر گرفتن آن ها مشارکت شکل نخواهد گرفت. مطالعات نظری، مصاحبه ها و بررسی ها در محله جوادیه نشان داد توجه به نیازها، منافع، رضایتمندی مردم، تقویت امنیت، توجه به ارزش های فرهنگی، تقویت انسجام گروهی، تقویت حس تعلق محله ای ( احساس عضویت، حس تأثیرگذاری، توجه به نیازها و تقویت پیوندهای عاطفی)، تفویض اختیار، فراهم سازی امکان گفتمان و شفافیت در اطلاع رسانی از مواردی هستند که زمینه ساز اعتمادسازی هستند. پس از اعتماد سازی نیز شکل گیری فضاهای عمومی، مشارکت ذهنی و سپس، مشارکت عینی نیاز است که مشارکتی دوسویه و صورت کاملی از مشارکت شکل بگیرد. توجه به این موارد به عنوان پیش نیاز اعتماد سازی و شکل گیری حلقه های واسط بین اعتماد سازی تا مشارکت، اهمیت زیادی برای برنامه ریزان و نهادهای مجری خواهد داشت. توجه به پیش نیازها و حلقه های واسط برای جلب مشارکت می تواند راهگشای برنامه ریزان و مجریان برای ورود با محلات دارای بافت فرسوده به منظور اجرای برنامه های بازآفرینی باشد. برنامه ریزان برای برنامه ریزی بازآفرینی در بافت های فرسوده شهری به خصوص در محلاتی مانند محله جوادیه و اخذ نتایج هر چه بهتر، در گام نخست باید شناخت صحیحی از محله، ناحیه، منطقه و ساکنان بافت های فرسوده ای کسب کنند. به شاخص هایی همچون نیازهای مردم، سطح بندی نیازها، رضایتمندی مردم، پیوند های اجتماعی و ارزش های فرهنگی، هویت محله ای، وجود فضاهای گفتمانی و نحوه واگذاری قدرت به مردم توجه ویژه داشته باشند. توجه به این شاخص ها به شکل گیری اعتماد دو جانبه میان مردم و مسئولان منجر خواهد شد و در نهایت، مشارکتی دو جانبه ( از سوی مردم و مسئولان) شکل خواهد گرفت. در این صورت، برنامه های بازآفرینی با کمترین هزینه برای مدیریت شهری و با بالاترین درجه رضایتمندی و مشارکت مردمی اجرایی می شود. با توجه به موارد گفته شده، پس از ایجاد انگیزه و جلب مشارکت مردمی در برنامه های بازآفرینی باید اقداماتی انجام شود که مشارکت جلب شده افزایش یابد و تقویت شود. در همین راستا افزایش شفافیت در ارائه اطلاعات و اعتمادسازی در مردم ، ارائه تسهیلاتی که با نیازهای ساکنان بافت ها متناسب بوده و دریافت آن آسان باشد، مدیریت قوی در برنامه ریزی که به طور کلان همه موضوعات بافت را مد نظر قرار دهد و در زمان اجرا نیز دارای سرعت، دقت و کارایی بالایی باشد و همچنین، در نظر گرفتن حقوق مالکیت افراد و ایجاد اطمینان در حفظ این حقوق، از عوامل مهم برای افزایش و تقویت میزان مشارکت مردم در برنامه های توسعه ای است
مدلی برای تحلیل توانمندسازهای زنجیره تأمین سبز در صنعت خودرو ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 19
حوزههای تخصصی:
صنعت خودروسازی به عنوان یکی از صنایع مولد در بسیاری از کشورها شناخته می شود و این صنعت همواره مورد توجه دولت های مختلف در سرتاسر جهان بوده است. هم چنین امروزه مسائل زیست محیطی و مخاطراتی که پیش روی محیط پیرامونی انسان ها قرار دارد نیز در مرکز توجهات بین المللی قرار گرفته است. صنعت خودروسازی به علت ماهیتی که دارد می تواند تأثیرات منفی فراوانی بر محیط زیست داشته باشد؛ به همین روی، تلاش های بسیاری به هدف کاهش این اثرات در حال اجرا شدن است. پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل جهت تحلیل توانمندسازهای زنجیره تأمین سبز در صنعت خودرو ایران انجام شد. در این پژوهش از روش مدل سازی ساختاری - تفسیری جهت تعیین روابط بین توانمندسازها بهره گرفته شد. در پژوهش حاضر، شرکت های فعال در حوزه تولید خودرو و قطعات خودرو به عنوان محل مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری این تحقیق از خبرگان عملیات زنجیره تأمین در شرکت های خودروسازی تشکیل شده بود که بدین منظور تعداد 16 نفر از مدیران زنجیره تأمین شرکت های مذکور به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. جهت محاسبات و ارائه مدل در این پژوهش از نرم افزار متلب بهره گرفته شد. بر نتایج به دست آمده از مدل ارائه شده به روش مدل سازی ساختاری- تفسیری، در سطح اول مدل، مؤلفه های مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی سازمان و تلاش برای بازیافت و استفاده مجدد قرار گرفتند. هم چنین در سطح هفتم (آخر)، مؤلفه مدیریت ارتباط با تأمین کنندگان قرار گرفت.
بررسی تأثیر عملکردهای بازی وارسازی سبز بر مدیریت تجربه و نتایج رفتاری در میان مشتریان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 63
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش آگاهی زیست محیطی مصرف کنندگان، کسب وکارها ناگزیر به بازنگری روش های بازاریابی و استقبال از رویکردهای نو مانند بازی وارسازی سبز هستند. در پاسخ به این نیاز، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عملکردهای بازی وارسازی سبز بر مدیریت تجربه و نتایج رفتاری در میان مشتریان انجام شده است. به لحاظ روش، این پژوهش جزء پژوهش های توصیفی - پیمایشی، و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از زمره تحقیقات همبستگی و از نظر هدف، کاربردی به شمار می آید. در این پژوهش از ابزار پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است و جامعه آماری آن شامل خبرگان، متخصصان و صاحب نظران حوزه بازاریابی و بازی وارسازی است که تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در نظر گرفته شده اند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه حداقل 148 نفر بود که به منظور جلوگیری از اثرات منفی پرسش نامه های ناقص و عدم بازگشت آنها تعداد 160 پرسش نامه ارسال و نهایتاً 155 پرسش نامه برای تجزیه وتحلیل انتخاب گردیدند. برای بررسی فرضیات تحقیق از تکنیک تحلیل عاملی و آزمون مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزار آموس استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بین عملکردهای بازی وارسازی سبز، مدیریت تجربه مشتری و ابعاد نتایج رفتاری (قصد استفاده مداوم، رضایت و وفاداری) رابطه ای مثبت و تأثیر معنی داری وجود دارد.
شناسایی و ارائه مدل عوامل اثرگذار بر پیاده سازی فین تک در نظام بانکی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بانک ها با چالش هایی نظیر تغییر انتظارات مشتریان، تحولات فن آوری، الزامات قوانین و مقررات و بحران در اقتصاد مواجه اند و این مسئله منجر به تغییر و تحول در نظام بانکی شده است، بنابراین بهتر است بانک ها از توسعه ی شرکت ها یا استارتاپ های حوزه ی فن آوری مالی(فین تک) به نفع خود بهره ببرند.
هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی و ارائه ی مدل عوامل اثرگذار بر پیاده سازی فین تک در نظام بانکی کشور با استفاده از رویکرد ترکیبی می باشد.
محقق با استفاده از روش ترکیبی، در مرحله ی اول در بخش کیفی، به تجزیه و تحلیل مصاحبه های 30 نفر از متخصصان عرصه ی بانکی و طی مراحل مختلف تحلیل مضمون پرداختند. در مرحله ی دوم در بخش کمّی با استفاده از نرم افزار smart PLS و رویکرد معادلات ساختاری نحوه ی تأثیرگذاری متغیرها توسط توزیع پرسشنامه بین 267 نفر از کارکنان بانک های رفاه کارگران ، پارسیان ،پاسارگاد ،ملت و ملی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج تحلیل مضمون حاکی از آن داشت که " حکمرانی اقتصادی دولت " ، "فرهنگ سازی و آموزشی"، " تمهیدات ساختاری"، " شفاف سازی سیستم بانکی" و "تسهیلات و مشوق ها" بر پیاده سازی فین تک در نظام بانکی تأثیرگذار هستند. همچنین بررسی های مرحله کمّی نشان داد که تمامی سازه های تحقیق در قالب پنج فرضیه بر پیاده سازی فین تک در نظام مالی تأثیر معنادار مستقیم دارد.
مدل شناسایی تاثیر هوش معنوی بر هوش هیجانی و تورش های رفتاری مبتنی بر قضاوت شخصی جهت بهبود فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر ارائه مدلی به منظور شناسایی تاثیر هوش معنوی بر هوش هیجانی و تورش های رفتاری مبتنی بر قضاوت شخصی جهت بهبود فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاران است. روش پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) است و از روش پیمایشی استفاده شد . در روش میدانی داده ها از یک پرسشنامه عادی بی نام حاوی سوالات بسته با مقیاس ترتیبی و گزینه ای در ارتباط با فرضیات پژوهش استفاده شده است. پرسشنامه محقق ساخته در اختیار 232 نفر از س رمایه گ ذاران ب ورس اوراق به ادار ته ران برای سال 1398که بر اساس فرمول کوکران و بطور تصادفی انتخاب شدند قرار داده شد.برای رد یا اثبات هر فرضیه پژوهش از روش آمار استنباطی به روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده گردیده است.تجزیه و تحلیل اطلاعات بوسیله نرم افزارآماریSPSS و نمودارها توسط نرم افزارEXCEL ترسیم و رگرسیون و حل معادلات ساختاری توسط نرم افزار AMOS بوده است. نتایج حاکی از آن است که متغیر پیشگاه معنوی/رهبری اجتماع بیشترین تاثیر در هوش معنوی و متغیر اتخاذ استراتژی بیشترین تاثیر در هوش هیجانی و متغیر خطای زیان گریز بیشترین تاثیر در متغیر تورش رفتاری را دارد ومیزان تاثیر هوش معنوی بر هوش هیجانی و توروش رفتاری به ترتیب با بار عاملی0.62 و 0.574 و میزان تاثیر هوش هیجانی و متغیر توروش رفتاری بر تصمیمات سرمایه گذار به ترتیب با بار عاملی 0.9 و 0.83 بوده است.
طراحی الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار در نظام سلامت مبتنی بر تکنیک دلفی فازی (مورد مطالعه: بیمارستان های شهر کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
139 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار مبتنی بر تکنیک دلفی فازی بود که از لحاظ هدف کاربردی، و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، تحقیق آمیخته به شمار می رود. بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی به منظور بررسی مهم ترین مؤلفه ها و شاخص ها از فن دلفی فازی استفاده گردید. نمونه بخش کمّی نیز کارشناسان و مدیران بیمارستان های شهر کرمان بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای بخش کیفی بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل محتوای استقرایی به کمک نرم افزار مکس کیودا و در بخش کمّی با استفاده از نرم افزار آموس انجام شد. نتایج نهایی پژوهش نشان داد که ابعاد زیست محیطی، حاکمیتی و اجتماعی، مهم ترین بسترهای لازم برای حکمرانی سبز در نظام سلامت می باشد. بُعد زیست محیطی شامل مؤلفه های انرژی های تجدیدپذیر، کاهش منابع، محصولات سازگار با محیط زیست، تلفات طبیعی، انتشار گازهای گلخانه ای و آلودگی و زباله می باشد. بُعد اجتماعی شامل مؤلفه های بهداشت و ایمنی، مشارکت های اجتماعی و سیاسی، حقوق بشر، مدیریت منابع انسانی، رضایت بیماران و روابط جامعه است. همچنین، بُعد حاکمیتی شامل مؤلفه های حقوق سهامداران، حاکمیت شرکتی، مدیریت ریسک و فرصت و اخلاق در تجارت می باشد.
بررسی ویژگی های فردی بر تمایلات افشاگری حسابرسان مستقل با نقش حمایت سازمانی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
553 - 584
حوزههای تخصصی:
براساس تئوری مبادله اجتماعی هرچه میزان حمایت سازمانی بیشتر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که کارمندان خود را مسئول بدانند. بنابراین در افشاگری و گزارش اعمال غیراخلاقی، راحت تر عمل می نمایند. هدف اصلی این پژوهش بررسی ویژگی های فردی بر تمایلات افشاگری حسابرسان مستقل با نقش حمایت سازمانی ادراک شده است. پژوهش از نظر روش، کاربردی و تلفیقی از بُعد روش، پیمایشی مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری شامل حسابرسان مستقل شاغل در موسسات حسابرسی معتمد بورس اوراق بهادار تهران از جمله سازمان حسابرسی در سال1401 می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه الین (2010) بوده و توزیع از طریق نمونه گیری دردسترس، دردسترس 236 نفر قرار گرفت و در نهایت 150 پرسشنامه دریافت شد. با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی فرضیه ها مورد آزمون و از طریق نرم افزازspss23 داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش با این که درصورت وجود حمایت سازمانی رابطه متغیرهای مستقل و وابسته تعدیل می شود اما عامل موثر در تصمیم به افشاگری، ویژگی های فردی خود حسابرسان می باشد. بنابراین می توان گفت میزان حمایت سازمان ها از افراد در فرایند افشاگری برون سازمانی امری مهم و ضروری است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگرش فرد نسبت به افشاگری، ادراک فرد نسبت به کنترل رفتاری، مسئولیت فردی برای افشاگری با تمایلات افشاگری درون سازمانی باتوجه به ویژگی های فردی رابطه مستقیم و معنی دار دارد و هزینه های افشاگری برای فرد با تمایلات افشاگری درون سازمانی نیز رابطه معکوس و معنی دار دارند. در پایان از دیدگاه حسابرسان مستقل، افشاگری درون سازمانی به برون سازمانی ارجحیت دارد.
بحران سلامت و کیفیت حسابرسی: آیا سودآوری صنایع دارویی ریسک پذیر تغییر کرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
186 - 210
حوزههای تخصصی:
در شرایط بحران، نقش نظارت و حسابرسی پر رنگ تر می شود. پژوهش های مالی نشان داده که بین میزان ریسک پذیری و سود رابطه مستقیمی وجود دارد و هر چقدر میزان سودآوری در صنعتی بیشتر باشد، میزان ریسک آن نیز بالاتر است. بحران سلامت در سال 2019 همه صنایع و به خصوص صنعت دارو را با نوساناتی رو به رو کرد. در این بین حسابرسان نیز نظارت خود را افزایش دادند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ریسک پذیری مالی و سودآوری در شرکت های بورسی موجود در صنعت دارو با توجه به بحران سلامت و کیفیت حسابرسی است. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که ریسک پذیری مالی با سودآوری در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری دارد. شرایط کرونا ویروس گرچه بر سودآوری در سطح اطمینان 95 درصد تاثیر گذار بود، اما بر رابطه ریسک پذیری مالی با سودآوری تاثیر معناداری نداشت. کیفیت حسابرسی بر رابطه ریسک پذیری مالی و سودآوری تأثیرگذار بود. در همه شرایط باید علاوه بر در نظر گرفتن ریسک پذیری مالی، بحران های موجود، کیفیت حسابرسی و سایر عوامل اثرگذار در جهت بهبود سودآوری شرکت ها مورد توجه قرار گیرند.
ارائه الگوی کاربرد حسابداری مدیریت استراتژیک در صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۵۰۸-۴۷۸
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی کاربرد حسابداری مدیریت استراتژیک در صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی با رویکرد ساختاری تفسیری انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز پژوهش جهت ارائه الگو از میان خبرگان یعنی 15 نفر از حسابدارانی که سابقه کاری بیش از 10 سال دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا و تجربه ی اشتغال در سیستم مالی و حسابداری بخش سلامت کشور را داشتند، گرداوری شد. برای اطلاعات بخش کمی از 384 پرسشنامه محقق ساخته که توسط حسابداران بخش خدمات درمانی و بیمارستانی پر شده بود استفاده گردید. در این تحقیق با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یک مدل طراحی شد. سپس بر اساس الگوی به دست آمده، روابط متغیرها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مجددا مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری 16 عامل در سه سطح شناسایی شد. عوامل اثربخشی صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی شامل ارتقا نرخ بازگشت بهبود، ارتقا رضایت بیماران، افزایش بهره وری منابع و افزایش تأثیرات اقتصادی در جامعه در سطح اول قرار گرفته اند. عوامل ارتقا عملکرد زنجیره تامین شامل ارتقا کیفیت خدمات درمانی و بیمارستانی، ارتقا زمان تحویل خدمات درمانی و بیمارستانی، ارتقا تعاملات با تأمین کنندگان و افزایش انعطاف پذیری و سازگاری در سطح دوم قرار گرفته اند. همچنین عوامل حسابداری مدیریت استراتژیک شامل اندازه گیری هزینه ها و سودآوری، اندازه گیری و مانیتورینگ کیفیت خدمات، مدیریت بهره وری منابع انسانی، مالی، فناوری و فیزیکی، استفاده از سیستم های هزینه یابی پیشرفته، ایجاد ارتباط عملکرد مالی با عملکرد عملیاتی و استراتژیک، استفاده از داده های مالی و عملکردی برای تصمیم گیری استراتژیک و بهبود عملکرد، استفاده از شاخص های عملکرد برای پایش و ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی استراتژیک در ارتباط با چشم انداز آتی مالی و عملیاتی در سطح سوم قرار گرفته اند.
بررسی قابلیت پوشش دهی رمزارزها بر ریسک سرمایه گذاری در بازار سکه و سهام در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
815 - 835
حوزههای تخصصی:
هدف: پوشش ریسک انواع سرمایه گذاری با استفاده از رمزارزها، قابلیت مفیدی برای سرمایه گذاران به حساب می آید. با بررسی اقتصاد جهانی مشخص شده است که در سالیان اخیر، بهره گیری از رمزارزها افزایش یافته است و بسیاری از افراد، بخشی از سبد سرمایه خود را به رمزارزها اختصاص داده اند. شناخت رفتار و قابلیت های رمزارزها، به به کارگیری صحیح و سودمند آن ها منجر می شود و اطمینان سرمایه گذاری در رمزارزها را افزایش می دهد. در این پژوهش، قابلیت رمزارزها در تثبیت ارزش سبد سرمایه گذاری در اقتصاد ایران (به صورت موردی بازار سهام و سکه طلا) مطالعه شده است. بر این اساس، هدف اصلی بررسی قابلیت پوشش دهی رمزارزهای برتر در ریسک بازارهای سهام و سکه طلا در ایران است.
روش: به منظور تحلیل کمّی قابلیت رمزارزها در پوشش دهی ریسک، داده های روزانه مربوط به شاخص سهام بورس اوراق بهادار تهران و قیمت سکه بهارآزادی گردآوری شده است. بر این اساس، از بازده سکه طلا و سهام در دوره ۴ساله، طی سال های ۱۳۹۸ تا انتهای سال ۱۴۰۱ استفاده شده است. همچنین با استفاده از نرخ برابری بازار آزاد دلار آمریکا، قیمت های روزانه رمزارزهای بیت کوین و اتریوم، در بازه زمانی مذکور گردآوری و پس از آن، بازده روزانه رمزارزهای منتخب محاسبه شده است. در این پژوهش، به منظور بررسی نوسان های متغیرهای مورد مطالعه، از مدل های خودهم بسته گارچ چند متغیره استفاده شده است و برای بررسی پوشش دهندگی رمزارزها، بر اساس رویکرد حداقل ریسک، از رهیافت های هم بستگی شرطی ثابت CCC، هم بستگی شرطی پویا DCC و مدل ماتریس هم بستگی قطری بِک BEKK استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که به منظور پوشش ریسک سرمایه گذاری در سکه طلا و سهام در ایران، می توان از رمزارزها استفاده کرد و رمزارزها قابلیت پوشش دهی ریسک سرمایه گذاری در ایران را دارند. شایان ذکر است که براساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که میزان نسبت پوشش ریسک بیت کوین در مقایسه با اتریوم بزرگ تر است و به منظور پوشش ریسک سرمایه گذاری در سکه طلا و سهام، رمزارز بیت کوین در مقایسه با اتریوم، همواره درصد بیشتری از سبد را به خود اختصاص داده است. علاوه براین، مشخص شد که روش هم بستگی شرطی پویا، در تمامی زوج سرمایه ها، عمدتاً میانگین نسبت پوشش ریسک بزرگ تری ارائه داده است. از سویی دیگر مشخص شد که نتایج حاصل از روش هم بستگی قطری بِک BEKK نوسان های به مراتب بیشتری نسبت به سایر روش های مورد مطالعه دارد. علاوه براین، در بازه های زمانی اردیبهشت ماه تا آذر ماه ۱۳۹۹ و مهرماه تا اسفندماه ۱۴۰۱، همراه با افزایش شدید قیمت دلار آمریکا در کشور، وزن لازم رمزارزها جهت پوشش دهی در سبدهای سرمایه متشکل از بیت کوین و سکه، اتریوم و سکه، بیت کوین و سهام و اتریوم و سهام افزایش داشته است.
نتیجه گیری: رمزارزها قابلیت پوشش ریسک سرمایه گذاری در بازار سکه طلا و سهام را دارند. همچنین، در زمانی که افزایش قیمت دلار شدید است به منظور پوشش ریسک سکه طلا و سهام، به میزان سرمایه گذاری بیشتری در رمزارزها نیاز است.
طراحی و تبیین ساختاری مدل مزیت رقابتی پایدار گردشگری دریایی سازمان بنادر و دریانوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات علوم مدیریت دریایی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
123 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف:این پژوهش به دنبال طراحی و تبیین ساختاری مدل مزیت رقابتی پایدار گردشگری دریایی در سازمان بنادر و دریانوردی کشور می باشد.روش:رویکرد روش شناسی تحقیق آمیخته و از دو روش نظریه داده بنیاد و مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل خبرگان سازمانی و دانشگاهی می باشد. داده ها از طریق 12 مصاحبه نیمه ساخت یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد.یافته: در مرحله اول تحلیل مصاحبه ها 633 کد اولیه استخراج و در مرحله کدگذاری باز با شناسایی 491 کد معنایی مشترک، 114 مقوله باز به دست آمد. در مرحله کدگذاری محوری 41 مقوله و در مرحله پایایانی 6 مقوله گزینشی به دست آمد (جهت گیری های ایدئولوژیک گرا در مفروضات رقابت ساز فعالیت گردشگری دریایی، توسعه بینش رقابت پذیر در فعالیت های گردشگری دریایی، جهت گیری های توسعه بخش نظام درون سازمانی، چندجانبه گرایی رصد محیطی مرتبط با فعالیت های گردشگری دریایی، زیست بوم استراتژی های رقابتی پایدار گردشگری دریایی، تعالی گرایی سازمانی در جهت گیری های رقابتی گردشگری دریایی). در بخش کمی یافته ها نشان دادند که سازه ی چندجانبه گرایی رصد محیطی بیشترین تأثیرپذیری را از جهت گیری های ایدئولوژیک گرا و بیشترین اثرگذاری را بر توسعه بینش رقابت پذیر دارد. یافته ها تبیین کننده ی این مطلبند که جهت توسعه بینش رقابت پذیر در فعالیت های گردشگری دریایی، مسیر چندجانبه گرایی رصد محیطی پیشنهاد می شود، و جهت گرایش به زیست بوم استراتژی های رقابتی پایدار، مسیر جهت گیری های توسعه بخش نظام درون سازمانی پیشنهاد می شود.نتیجه:نتایج تحقیق نشان داد که ضرورت توجه و پرداختن به توسعه گردشگری دریایی نه از منظر فعالیت های خاص تجارت دریایی به عنوان یک فعالیت مکملی یا مازاد و یا حتی مقطعی در صنعت دریایی، بلکه به عنوان یک فعالیت مستمر، پایدار، محوری و اساسی در صنعت دریایی کشور می بایست موردتوجه قرار گیرد.
نقش بندر سالیانکای روسیه در توسعه تجارت دریایی ایران در دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل نظام مند عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر نقش بندر سالیانکای روسیه در توسعه تجارت دریایی ایران در دریای خزر. با شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها، راه کارهایی برای بهره برداری بهینه از ظرفیت های تجاری این بندر و گسترش حضور اقتصادی ایران در دریای خزر، گسترش دیپلماسی اقتصادی در چارچوب هم گرایی منطقه ای و غلبه بر چالش های موجود ارائه خواهد شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی- پیمایشی شکل گرفته است. در این پژوهش از روش اسنادی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و رویکرد پیمایشی با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه، داده های مورد نیاز تحقیق جمع آوری گردیده و برای بررسی عوامل مؤثر و شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با موضوع تحقیق، از روش تجزیه وتحلیل سوات (SWOT) استفاده گردیده است. جامعه آماری، شامل کارشناسان و مدیران بنادر انزلی، نوشهر و امیرآباد می باشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی استفاده شده است. روایی پرسشنامه بر اساس روش اعتبار محتوا و صوری ارزیابی گردیده و در بررسی پایائی پرسشنامه نیز از روش آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها: ایران با سرمایه گذاری در زیرساخت های بندری و آمادی بندر سالیانکا، نوسازی ناوگان دریایی و بهره برداری از فناوری های جدید، می تواند به کاهش هزینه های حمل ونقل و افزایش کارایی تجاری دست یابد. نتایج: باوجود چالش های موجود، تمرکز بر توسعه بندر سالیانکا و بهره برداری از فرصت های دریای خزر، می تواند به بهبود عملکرد تجاری و تقویت جایگاه اقتصادی ایران کمک نماید.
تحلیل موانع نوآوری سبز در صنعت خودروسازی ایران: رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
117 - 156
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت خودروسازی به دلیل اثرات زیست محیطی قابل توجه به سمت نوآوری های سبز سوق داده می شود، اما این گذار در کشورهای درحال توسعه مانند ایران با چالش هایی مواجه است. شناسایی موانع نوآوری سبز، به دلیل چالش های موجود در انتخاب و به کارگیری فناوری های سبز به یک مسئله مهم در توسعه پایدار تبدیل شده است. این پژوهش یک چارچوب مفهومی با رویکردی ترکیبی به منظور شناسایی و تحلیل موانع نوآوری سبز در صنعت خودروسازی ایران ارائه می دهد. ابتدا موانع نوآوری سبز از طریق بررسی ادبیات و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان مرتبط با ادبیات تحقیق، شناسایی شده اند. سپس با تحلیل محتوای کیفی، 19 مانع فرعی در 6 دسته مانع اصلی (منابع، رفتارها، اطلاعات، فناوری، سازمانی و قوانین و مقررات) طبقه بندی شدند. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری، روابط علی بین این موانع تحلیل و نتایج بر اساس معیارهای اهمیت و تأثیرگذاری در 5 سطح طبقه بندی شد. «انزوای صنعت خودروسازی از روندهای جهانی»، «خلأ سیاست گذاری»، «پیچیدگی قوانین» و «ناکارآمدی نظام بازدارندگی» به عنوان موانع کلیدی شناسایی شدند که بیشترین تأثیر را بر سایر موانع دارند. این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و ذی نفعان در تدوین استراتژی های توسعه پایدار صنعت خودرو اثربخش باشد.
طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی – توسعه ای و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 11 نفر از کارشناسان و خبرگان صنعت بانکداری انتخاب شدند و نمونه گیری به صورت هدفمند و از نوع گلوله برفی انجام گرفت. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها نشان داد که رفتارهای نوظهور و تحولات جدید در بازاریابی رابطه ای شرایط علی کلیدی هستند، در حالی که توسعه مولفه های بازاریابی رابطه ای، تغییر رفتار مشتری و انقلاب صنعتی چهارم به عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شدند. این مطالعه همچنین نیاز به تحولات بانکی، اختلالات خارجی، مدیریت روابط و تحول سرمایه انسانی، و موانع بانکداری آنلاین را به عنوان مداخله گر نشان داد. برنامه های تحول آفرین تاکتیکی در سیستم بانکداری باز، با استفاده از داده های مشتریان برای استراتژی بانکی، فرصت طلبی و وفاداری با دیدگاه سازنده گرایی به عنوان استراتژی های مؤثر شناسایی شدند. پیامدهای این مدل شامل تحول نظام بانکی و بانکداری نو، سرمایه گذاری در اشکال جدید، افزایش درآمد با همسویی خدمات آنلاین و مدیریت ارتباط با مشتریان مجازی می باشد.
طراحی الگوی ارتقای ارتباطات سازمانی با بهره گیری از مبانی رفتار سازمانی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
93 - 121
حوزههای تخصصی:
امروزه، کیفیت ارتباطات در سازمان ها به ویژه روابط بین فردی، نقشی مهم و تعیین کننده در دستیابی به اهداف سازمانی دارد که دراین بین، ترویج مثبت گرایی می تواند راهگشا باشد. توسعه مثبت گرایی در ارتباطات سازمانی می تواند موجبات افزایش همگرایی بین افراد و ارتقای جایگاه سازمان را فراهم کند. لذا، مسئله تحقیق حاضر آن است که چگونه می توان از ظرفیت مبانی علمی رفتار سازمانی مثبت گرا برای بهبود کیفیت ارتباطات سازمانی استفاده کرد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی ارتقای ارتباطات سازمانی با بهره گیری از مبانی رفتار سازمانی مثبت گراست. این تحقیق درزمره تحقیقات اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی، از روش تحلیل مضمون (تم) و در مرحله کمی از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. در مرحله کیفی به منظور طراحی الگوی تحقیق، با 24 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی که به صورت هدف مند انتخاب شدند، مصاحبه انجام پذیرفت. براساس یافته ها، سه دسته متغیر شامل محرک های ارتباطی، شبکه های ارتباطی و اقدامات ارتباطی شناسایی شد. همچنین، 5 بعد اخلاقی، انسانی، عملکردی، پرورشی و هیجانی برای شبکه های اجتماعی شناسایی شد. علاوه براین، 3 دسته اقدامات شامل اقدامات تسهیل گر، تعدیل گر و بسترساز و 3 دسته محرک ها شامل سازمانی، کارکنان و برون سازمانی شناسایی شد. در مرحله کمی، به منظور تأیید اعتبار مدل از 189 نفر از مدیران و خبرگان در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نظرخواهی شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده و ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود. یافته ها نشان داد که متغیرهای شناسایی شده مورد تأیید هستند. نتایج تحقیق نشان داد که بهره گیری از مبانی رفتار سازمانی مثبت گرا در زمینه ارتقای ارتباطات سازمانی دارای پیچیدگی زیادی است که موفقیت در آن می تواند نتایج ارزشمندی به همراه داشته باشد.
طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نوآور در ارتباط با جامعه: راهبردی برای مدیریت و توسعه ی دانشگاه های نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به روند شکل گیری نسل چهارم از دانشگاه ها و تأکید بر پاسخ گویی به نیازهای جامعه ی مدنی و عدم مشخص بودن ویژگی های چنین دانشگاهی به صورت جامع، هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مفهومی دانشگاهی نوآور در ارتباط با جامعه مبتنی بر مارپیچ چهارگانه(QH) می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف کاربردی است. ابتدا مبتنی بر روش مرور نظام مندِ 37 مقا له علمی–پژوهشی داخلی و خارجی مرتبط با موضوع در سال های1990 تا 2020 و نیز اسناد بالادستی نظام آموزش عالی ایران به روش تحلیل محتوا، ویژگی های دانشگاه نوآور در ارتباط با جامعه احصاء و سپس مبتنی بر روش تحقیق توصیفی-پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته، اعتباریابی سازه ها و برازش مدل از طریق تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی(PLS) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به جامعیت الگوی مفهومی و نیاز به ارزیابی تمامی ابعاد آن(نهادها، فرایند، ستانده ها و تأثیرات) و تاکید بر ارتباط با جامعه ی مدنی، دانش آموختگان و اعضای هیأت علمی فعال در شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاهی فعال در دوران همه گیری کرونا به عنوان جامعه ی آماری پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه میان 250 نفر در دو پارک علم و فناوری دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی کرمانشاه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه توزیع گردید. یافته ها: الگوی نهایی با پدیده ی هسته ای نام گذاری شده توسط مؤلفان، با عنوان "دانشگاه نوآور اجتماعی" و با اتخاذ رویکرد سیستمی به دانشگاه به عنوان دانشگاهی باز در 4 مقوله ی خوشه ای شامل نهاده ها، فرایند تعاملات، ستانده ها و تأثیرات با 11 مقوله ی اصلی و 32 مؤلفه به روش کدگذاری طراحی گردید. بارعاملی بالای تمامی گویه ها ( مقادیر بالای 5/0) نشان از سطح معناداری قوی و همستگی زیاد میان متغیرهای قابل مشاهده با متغیرهای پنهان دارد. همچنین برازش مدل در هر چهار خوشه ی مقوله ای با محاسبه ی معیار GOF، در سطح قوی(755/0) تائید شد.
بحث و نتیجه گیری: ویژگی برجسته دانشگاه نسل چهارم، جامعه محوری و تاکید بر پاسخگویی و مسئولیت پذیری در برابر جامعه مدنی در سطح محلی، ملی، جهانی می باشد و مسئولان و مدیران دانشگاهی باید این مهم را در تمامی ابعاد سیستمی دانشگاه اعم از نهاده ها، فرایند تعاملات، ستانده ها و تأثیرات دانشگاه مد نظر قرار دهند.
شناسایی مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر سواد زیست محیطی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: برنامه درسی زیست محیطی، وسیله ای جهت اجرای آموزه های زیست محیطی است تا از این راه، دانش آموزان بتوانند مفاهیم زیست محیطی خود را توسعه دهند و از طریق این ادراک بتوانند با زندگی روزمره خود، ارتباط برقرار کنند. دانش آموزان باید نشان دهند که از مفاهیم کلیدی محیط زیست چه دانشی دارند، چه مهارت هایی به دست آورده اند و چگونه و با چه نگرشی با مسائل زیست محیطی رو به رو می شوند. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر افزایش سواد زیست محیطی در مدارس مقطع متوسطه اول بود
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی-کمی) بود. مرحله کیفی پژوهش براساس روش داده بنیاد و از روش گراندد تئوری و گلیزر اشترواس انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی 10 نفر از خبرگان و اساتید عضو هیات علمی دانشگاه با تحصیلات دکتری در رشته برنامه ریزی درسی و رشته محیط زیست با روش نمونه گیری نظری تا رسیدن به اشباع ،با انجام مصاحبه نیم ساختار یافته مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آنها مقوله هایی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علی، پدیده محوری، راهبردها ، بستر، شرایط مداخله گر و پیامدهای آن در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد. جامعه آماری بخش کمی کلیه معلمان و کارشناسان مقطع متوسطه اول شهرستان ورامین سال تحصیلی 1400-1399 بوده ( 569 نفر)و براساس فرمول کوکران 229 نفر نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق در بخش کیفی مصاحبه نیم ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که با مرور مبانی نظری و نیز نتایج مصاحبه ها تدوین شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی یک مقوله اصلی و 14 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پاردایمی شامل برنامه درسی مبتنی بر افزایش سواد زیست محیطی به عنوان مقوله اصلی ، عناصر برنامه ریزی درسی به عنوان شرایط علی (هدف برنامه درسی ، محتوای برنامه درسی،فرایند یاددهی یادگیری برنامه درسی و ارزشیابی برنامه درسی)، عوامل زمینه ای (آموزش معلمان و فرهنگ سازی)، شرایط مداخله گر (سیاست گذاری آموزش محیط زیست، بودجه بندی مساله محیط زیست در کتب درسی، میزان نگرش و آکاهی معلمان درباره موضوعات زیست محیطی، ارزشیابی مسائل زیست محیطی) ، راهبردها (برنامه ریزی استراتژیک، غنی سازی زیر ساخت) و پیامدها (بهینه سازی فرهنگ،بهینه سازی تصمیم گیری و بهبود عملکرد زیست محیطی) قرار گرفت.
بحث و نتیجه گیری: به نظر میرسد توجه به برنامه درسی منتنی بر سواد زیست محیطی دانش آموزان می تواند درافزایش انگیزه و علاقمندی دانش آموزان نسبت به محیط زیست موثر باشد.
الگوی تحلیلی رابطه هم ذات پنداری برند، ادراک مسئولیت اجتماعی شرکت و اولویت برند دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
141 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت ها و ادراک آن از سوی مشتریان بر هم ذات پنداری برند و ترجیح برند فروشگاه اینترنتی دیجی کالا انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مشتریان فروشگاه اینترنتی دیجی کالا است که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز برای سنجش متغیرها با عملیات میدانی و از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری و آزمون فرضیه ها و نیز تحلیل ارتباط متغیرها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارsmart pls انجام شده است. یافته ها و نتایج نشان می دهد که درک مسئولیت اجتماعی دیجی کالا توسط مشتریان بر هم ذات پنداری برند تأثیر معناداری دارد. همچنین، هم ذات پنداری برند بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. درک مسئولیت اجتماعی بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. هم ذات پنداری برند در تأثیرگذاری درک مسئولیت اجتماعی شرکت بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا نقش میانجی دارد.
بررسی تأثیر جنسیت برند بر قصد خرید در شبکه اجتماعی اینستاگرام (مورد مطالعه نوین چرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
183 - 232
حوزههای تخصصی:
امروزه برندینگ به منظور پیشبرد برنامه های وفاداری از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به محبوبیت بسیار رسانه اجتماعی اینستاگرام برای کسب وکارها بخصوص در ایران، پژوهش حاضر به سنجش تأثیر جنسیت برند بر ارتباطات دهان به دهان الکترونیکی و قصد خرید مشتری در شبکه اجتماعی اینستاگرام «نوین چرم» می پردازد. پژوهش حاضر کاربردی، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن دنبال کنندگان صفحه اینستاگرام برند نوین چرم می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، 250 نمونه جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج این پژوهش، جنسیت برند و دو بعد آن، ویژگی های مردانه و زنانه جنسیت برند بر آمیختگی مصرف کننده و ویژگی های مردانه برند بر عشق به برند تأثیر مثبت دارد. عشق به برند بر وفاداری مصرف کننده تأثیر مثبت داشت و همچنین ارتباط مثبت آمیختگی و وفاداری مصرف کننده بر ارتباطات دهان به دهان الکترونیکی و قصد خرید مورد تأیید واقع شد. با توجه به نتایج به دست آمده و ارتباط مثبت و معنادار مفاهیم رفتاری مصرف کننده مطرح و تائید شده در پژوهش حاضر و با توجه به لزوم تصویرسازی جنسیت برند در اذهان مخاطبین، پیشنهاد می شود از آن به عنوان ابزاری برای افزایش پاسخ های مرتبط با مشتریان و مخاطبان و کسب حداکثری خرید این برند در نظر گرفته شود.
طراحی مدل بررسی جایگزینی پمپ های سانتریفیوژ جدید بر افزایش اثربخشی مالی و اقتصادی به جای پمپ های قدیمی در صنعت نفت و گاز
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸ (جلد ۱)
233 - 243
حوزههای تخصصی:
صنعت نفت و گاز به عنوان یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی جهان، همواره با چالش های متعددی در زمینه بهینه سازی هزینه ها و افزایش بازدهی مواجه است. یکی از این چالش ها، استفاده از پمپ های قدیمی است که بازدهی پایین و هزینه های نگهداری بالایی دارند. این مقاله به طراحی یک مدل برای بررسی جایگزینی پمپ های قدیمی با پمپ های سانتریفیوژ جدید در صنعت نفت و گاز می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی اثربخشی مالی و اقتصادی این جایگزینی با استفاده از مدل های مالی و اقتصادی است. در این پژوهش، از روش های تحلیل هزینه-فایده، ارزش خالص فعلی (NPV)، نرخ بازده داخلی (IRR) و تحلیل حساسیت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که جایگزینی پمپ های قدیمی با پمپ های سانتریفیوژ جدید می تواند منجر به افزایش اثربخشی مالی و اقتصادی در صنعت نفت و گاز شود. این مطالعه همچنین نشان می دهد که با استفاده از مدل های مالی پیشرفته، می توان تصمیمات بهینه تری در زمینه جایگزینی تجهیزات اتخاذ کرد. نفت و گاز