فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179-194
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت توسعه مبادلات اقتصادی در سطح بینالملل و ایجاد زمینههای رونق اقتصادی در شرایط رکود کنونی جهانی و وجود تحریمهای اقتصادی علیه کشور، ایجاد رهیافتها در استفاده از تمامیظرفیتها به خصوص در زمینه استفاده ابزاری از قرابتهای فرهنگی با کشورهای همسایه به منظور توسعه مبادلات تجاری همواره مطرح بوده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر قرابتهای فرهنگی بین تجار و بازرگانان کرد دو کشور ایران و عراق تبیین گردیده است. روش انجام این پژوهش توصیفی بوده و روش گردآوری دادهها به صورت مطالعات کتابخانهای و فیشبرداری بوده است. متغیرهای مورد بحث در این پژوهش شامل تأثیر تشابه فرهنگی در مصرف کالا و خدمات مردم نواحی کرد، همسان بودن زبان و گویش تجار و بازرگانان کرد و تشابه فرهنگی نیازها و خواستههای اقتصادی مردم کرد مناطق کردنشین دو کشور ایران و عراق بوده است و نتایج پژوهش نشان از اهمیت و قابل ملاحظه بودن تأثیر همزبانی و فرهنگ مشترک در توسعه روابط و نیز علاقمندی بالای بازرگانان همزبان دو کشور در زمینه توسعه هر چه بیشتر مبادلات تجاری بوده است. به طور کلی، قرابت فرهنگی میان مردم کرد در ایران و عراق به عنوان یک عامل کلیدی در توسعه و بسط تجارت مرزی میان این دو کشور شناخته می شود. این قرابت فرهنگی شامل زبان، آداب و رسوم، تاریخ مشترک و هویت قومی است که می تواند به تقویت روابط اقتصادی و تجاری کمک کند. در این نوشتار به بررسی این نقش و تأثیرات آن بر تجارت مرزی پرداخته خواهد شد. مردم کرد در ایران و عراق دارای زبان و فرهنگ مشترکی هستند که این امر به ایجاد اعتماد و همکاری میان آن ها کمک می کند. این هویت مشترک می تواند به عنوان یک پل ارتباطی برای تسهیل تجارت مرزی عمل کند. پژوهش ها نشان می دهند که تعاملات فرهنگی و اجتماعی می تواند به افزایش تبادل کالا و خدمات منجر شود.
مؤلفه های بنیادین مشارکت سیاسی واکارگزارانه (حداکثری مشروط) در قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
119 - 151
حوزههای تخصصی:
تبیین مشارکت سیاسی در قرآن وابسته به تبیین اصول و مولفه های آن در نگرش اسلامی است. نیک روشن است که در این حوزه نیز همچون حوزه های دیگر سیاسی رهیافت ها و رویکردهای مختلفی وجود دارد. رهیافت مطلوب پژوهش رهیافتی است که آن را مشارکت سیاسی واکارگزارانه(حداکثری مشروط) می نامد و به مدخلیت موثر همزمان و همنواخت مولفه های دینی و مولفه های مردمی در ایجاد و قوام دولت دینی(در نگرش قرآنی) باور دارد. پرسش آن است که مفاهیم و عناصر قوام بخش نظریه مطلوب مشارکت سیاسی در قرآن که به صورت پیش فرض مشارکت سیاسی واکارگزارانه(حداکثری مشروط) است کدامند؟ فرضیه مقاله بر اساس روش تفسیر موضوعی درصدد پاسخ بدین پرسش و یافتن مفروضه های این رهیافت در موضوعاتی چون قلمرو دین، رابطه دین و سیاست و دین و دولت، کرامت انسان، خلافت انسان، تکثر سیاسی و آزادی سیاسی است. نتایج رویکرد برگزیده پژوهش به جامعیت دین و قرآن در بستر قلمرو اعتدالی انفکاکی و جامعیت منابع؛ در هم تنیدگی دین و سیاست، کرامت ذاتی انسان که به پذیرش خلافت نوعیه مشککه منتهی می شود؛ تکثر سیاسی به معنای کثرت در وحدت از نگاه اسلامی در چارچوب قانون مندی های نظام دینی؛ و آزادی سیاسی اسلامی که مجالی فراخ داشته و از حقوق شهروندان است، همراه با ضابطه های دینی و اخلاقی؛ از نتایج مقاله به عنوان ارکان نظریه مشارکت سیاسی واکارگزارانه(حداکثری مشروط) است.
The Impact of Geopolitics on the Orientation of Iran's Foreign Policy during the Second Pahlavi Era
حوزههای تخصصی:
Geopolitics is among the influential elements in the field of foreign policy. During the Pahlavi era, the country, influenced by geopolitical factors, faced many ups and downs in the realm of foreign policy. Countries, as actors in the power and politics arena, have aimed to centralize and exert central influence over other players. The more centralization an actor achieves, the higher the ranking, more extensive connections, and obtaining a more desirable position be-come. The aim of this article is to investigate the impact of geopolitics on Iran's foreign policy during the second Pahlavi era. The main question posed is: What impact has geopolitics had on shaping Iran's foreign policy during the second Pahlavi era? The hypothesis suggests that geopolitics acted as the main and influential factor in Iran's foreign policy during the second Pahlavi era, leading to an increase in the country's power. The results of the article indicate that the Middle East, during the second Pahlavi era, functioned as a geopolitical network with various sub-networks. Eleven geopolitical sub-networks can be identified, among which the most significant include the Islamic sub-network, energy, democracy, and the resistance sub-network. Iran held a central position among Middle Eastern countries in these geopolitical sub-networks during the second Pahlavi era. Iran's centrality in the Western sub-networks of security and economy allowed it to better and more extensively pursue its national interests. The research methodology employed is descriptive-analytical, based on library studies.
عوامل تأثیرگذار بر روابط جمهوری خلق چین و رژیم اسرائیل (2020-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۹)
145 - 170
حوزههای تخصصی:
با پایان جنگ سرد و افزایش اهمیت عامل اقتصادی در روابط بین الملل و اهمیت جایگاه قدرت ژئواکونومیک، کشورها به سوی همکاری با شرکای تازه ای گام برداشتند. یکی از نمودهای همکاری ها در فضای جدید، شکل گیری روابط دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی میان چین و رژیم اسرائیل بود. این روابط البته حساسیت هایی را در واشنگتن برانگیخت و با کارشکنی های آمریکا، همکاری های دوجانبه چین و رژیم اسرائیل با رکود نسبی چند ساله روبرو شد. با این حال، طرفین در سال های آغازین دهه 2010 تصمیم گرفتند با درک محدودیت های موجود و توجه به حساسیت های واشنگتن، روابط خود را بازسازی کنند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش است که عوامل تأثیرگذار بر روابط چین و رژیم اسرائیل در بازه زمانی 2020-2013 چه بوده است؟ فرضیه این پژوهش آن است که اولویت بخشی به عوامل و نیازهای اقتصادی، بازرگانی و فن آوری در هر دو سوی این روابط، موجب گسترش همکاری ها در بازه ی مورد اشاره با وجود چالش ها و محدودیت هایی موجود در این راه بوده است. در این راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد که برخی عوامل چون طرح «یک کمربند - یک راه»، افزایش نقش و ارتقای جایگاه چین در اقتصاد جهانی، مکمل بودن اقتصادی دو طرف و نیاز رژیم اسرائیل به تنوع بخشی شرکای بازرگانی موجب پیشبرد روابط دو جانبه در بازه مورد اشاره بوده است. این پژوهش از نوع مقالات توصیفی-تحلیلی است و از روش پژوهش کیفی مبتنی بر پردازش داده های اسنادی و کتابخانه ای بهره برداری شده است.
تحلیل مفهوم و الگوی قدرت در فضای مجازی؛ مطالعه شکل گیری جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
169 - 204
حوزههای تخصصی:
ماهیت قدرت و نحوه شکل گیری آن در بستر ساختارهای جدید تولید، فرآوری و انتقال اطلاعات (از جمله در بستر شبکه های اجتماعی) متفاوت از فضای واقعی است، بدین معنا که فضای شبکه های اجتماعی، نظام نوینی از کنشگری اجتماعی را برای افراد ایجاد کرده است که در نهایت می تواند منجر به شکل گیری قطب های جدیدی از قدرت شود. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به این سوالات انجام شده است که: آیا ماهیت قدرت در شبکه های اجتماعی تغییر کرده است؟ فرآیند شکل گیری قدرت در شبکه های اجتماعی چگونه است؟ در پاسخ به این سوال، شکل گیری جنبش های اجتماعی تحت تاثیر فضای مجازی نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد با پذیرفتن تعاریف متعارف از قدرت، شکل گیری آن در فضای شبکه ای در یک چارچوب آبشاری و براساس سطوح سلسله مراتبی کنشگران، از مالکان زیرساخت اینترنت، به مالکان پلتفرم ها و در مرحله بعد به کاربران (به ترتیب اثرگذاری شامل: سلبریتی ها، اینفلوئنسرها، بلاگرها، رسانه های رسمی و در نهایت کاربران عمومی) صورت می گیرد. همچنین در فرآیند شکل گیری قدرت شبکه ای، مالکیت یا امکان کنترل پلتفرم های شبکه های اجتماعی نقش بسیار اساسی دارد.
معناکاوی مفهوم امنیت در شاهنامه با رویکرد نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، به عنوان یکی از برجسته ترین متون حماسی ایرانیان، مفهوم امنیت به صورت رمزگان های مختلفی بیان شده است که با بررسی و تحلیل آن ها می توان به نظام اندیشگانی ایرانیان در باب مفهوم امنیت و اشکال مختلف آن، نمادهای آن و عوامل مؤثر در آن پی برد. چارلز سندرس پیرس، یکی از بنیانگذاران نشانه شناسی، نشانه ها را به سه نوع نمادین (رابطه میان دال و مدلول قراردادی)، شمایلی (رابطه دال و مدلول بر اساس شباهت) و نمایه ای (رابطه دال و مدلول علت و معلولی) تقسیم می کند. مقاله حاضر، می کوشد مفهوم امنیت را در شاهنامه فردوسی بر مبنای رویکرد نشانه شناسی پیرس واکاوی نماید تا بدین پرسش پاسخ دهد که در شاهنامه چگونه از نشانه های زبانی برای بیان مفهوم امنیت، مرجع امنیت و عوامل ضدامنیتی استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در شاهنامه هر سه صورت نشانه برای تعریف امنیت کاربرد داشته است. در این اثر اگرچه واژه «امنیت» به کار نرفته است است لیکن از واژه هایی چون «ایمن»، «آرام»، «خوبی»، «خرد»، «آبادانی» و «صلح» به معنای «امنیت» استفاده فراوانی شده است که از نوع نشانه های نمادین است. همچنین، در نشانه های زبانی چون قدرت، شهرت، داد و دهش، راستی، هنر، ساز و برگ جنگی، لشکر نیرومند و جان برکف، فرمانبرداری تام، تقدس مرز و سرزمین و غیره از نشانه های نمایه ای به شمار می رود که در بسیاری از داستان های شاهنامه علت امنیت سیاسی و ملی محسوب می شود. کلماتی چون ستم، بیدادگری، بی خردی، آز، بدی و اهریمنی، منیت و غرور، جادوگری از نشانه های نمایه ای هستند و رابطه دال و مدلول بر پایه علت و معلولی است. این نوع نشانه ها بر ضدامنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه دلالت دارند. پهلوانانی چون زال، رستم، سهراب و شاهزادگانی چون اسفندیار، سیاوش، کی خسرو نشانه های شمایلی هستند که گفتار و رفتار و کردار آنان دال هایی هستند که مدلول امنیت را ترسیم می کنند. موجوداتی چون اژدها، دیو و اهریمن از نشانه های شمایلی ضدامنیت دینی و اجتماعی در نظم نمادین شاهنامه به شمار می آیند.
تأثیر سیاست های مالی بر حقوق شهروندی در عراق بعد از سال 2003 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
57 - 80
حوزههای تخصصی:
سیاست مالی ابزار اصلی در سیاست گذاری عمومی و اقتصادی به شمار می رود و در تقویت مکانیسم ملی و رسیدگی به مشکلات تأثیر گذار بوده است. در اینجا نقش نهادهای قانونی و اجرایی مربوطه در حوزه سیاست مالی و حقوق بشر بسیار حائز اهمیت است. عراق مانند دیگر کشورها با ایجاد ارگان های مالی، قوانین منظم حقوقی واختیارات خود را در مدیریت سیاست مالی کشور توسعه داد. در این راستا، این امر با مشکلات و موانع عدیده ای روبرو شد که بارزترین این موانع، فقر و بیکاری بود. در این مقاله، نویسندگان با روش علی و معلولی درصدد پاسخگویی به این سؤال هستند که سیاست های مالی تا چه اندازه در تضمین حقوق شهروندی در عراق پس از سال 2003 مؤثر بوده اند؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که حقوق بشر بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی در محدودیت های امنیت ملی و منافع عمومی ملت بعد از 2003 در نوسان بوده و اقتصاد رانت خواری عراق، ضعف عراق را در عجز وی در عدم وابستگی بودجه ملی به درآمدهای نفتی به اثبات می رساند. عدم مطابقت سیاست های مالی عمومی با سیاست های سازمان بین المللی سبب شکست وی در برنامه های اصلاحی اقتصادی وافزایش فقر و بیکاری در عراق شد
تأثیر تحول سیاسی بر توسعه اقتصادی ویتنام (2020-1986)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
145 - 169
حوزههای تخصصی:
تکامل اقتصادی "دوی موی" که در سال 1986 آغاز شد ، پس از آزادسازی اقتصادی ، ویتنام حجم وسیعی از سرمایه گذاری خارجی را جذب کرد و به نرخ رشد اقتصادی فوق العاده ای در طول چند دهه ی اخیر دست یافت ویتنام اقتصاد سابق خود را به یک اقتصاد باز به سمت بازار جهانی تبدیل کرده است . هدف از این پژوهش بررسی تحولات اقتصادی با توجه به پارادایم شیفت سیاسی در ویتنام بوده است . و سعی در پاسخ به این سوال را داشته ایم که بین پارادایم شیفت سیاسی در ویتنام و عملکرد اقتصادی این دولت چه ارتباطی برقرار است؟ یافته ها نشانگر است که در کنار تحولات مثبت اقتصادی می توان گفت : تغییرات سیاسی ویتنام به طور قابل توجهی با نحوه مدیریت دولت تک حزبی ویتنام با چالش های ناشی از جامعه مدنی سیاسی تعیین می شود . پارادایم جامعه مدنی به دلیل مشغله انحصاری اش با به اصطلاح "سازمان های غیردولتی" و سازمان های جامعه محور به عنوان عوامل اصلی تغییر سیاسی تعریف می شود . اتخاذ محتاطانه و متوالی ویتنام از نهادهای بازار، بیش از دو دهه عملکرد اقتصادی چشمگیر را به ارمغان آورده ، در حالی که اقتصاد سیاسی و توسعه سیاسی زیربنایی این کشور تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است . ویتنام از یکپارچگی بیشتر با سیستم اقتصادی بین المللی ، از جمله از طریق صعود به سازمان تجارت جهانی از اوایل قرن 21 و انعقاد موجی از توافق نامه های تجارت آزاد ، به عنوان ابزاری برای تقویت تغییرات داخلی استفاده کرده است .
تبیین ژئوپلیتیکی روابط روسیه در منطقه غرب آسیا با تاکید بر ایران و اسرائیل (1991- 2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
235-268
حوزههای تخصصی:
روسیه به عنوان یکی از بازیگران مهم جهانی در دوران حیات خود نقش های تهاجمی و تدافعی با توجه به تحولات در محیط منطقه ای همانند غرب آسیا و قدرت خود تجربه کرده است و پس از فروپاشی شوروی به طور جدی از سال ۲۰۰۰ شاهد سیاست منطقه گرایی روسیه بوده ایم. چراکه برقراری رابطه با غرب آسیا از طرفی به جهت بهبود ضعف های داخلی پس از فروپاشی شوروی و از جهتی دیگر به سبب افزایش و تقویت نفوذ روسیه در منطقه غرب آسیا بسیارحائز اهمیت بوده است. در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل دو کشور مهم درجهت دستیابی روسیه به اهدافش هستند. از آنجایی که این دو کشور باهم درگیر تنازع می باشند، الگوی رفتاری روسیه با این دو بازیگر دارای اهمیت است. از این رو پرسش اصلی مقاله این است که روسیه چه نوع رویکرد ژئوپلیتیکی را در قبال ایران و اسرائیل باتوجه به فرصت ها و چالش هایی که برایش وجود دارد اتخاذ نموده است؟ برای پاسخ به این پرسش فرضیه ما این است که روسیه برای رسیدن به قدرت بزرگ بودن خود، در این منطقه و تحکیم آن با ادامه همکاری اش با هر دو کشور الگوی ژئوپلیتیکی موازنه سازی را اتخاذ نموده است. این پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روند پژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش های پژوهش کیفی می باشد که در جمع آوری اطلاعات از منابع اسنادی –کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است. ین پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روند پژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش های پژوهش کیفی می باشد که در
Feasibility of Democratic Guarantees in the Principles of the Iranian Constitution
حوزههای تخصصی:
In today's era, there are few governments willing to consider their sovereignty based on domi-nation and force, or hereditary rule and not claiming legitimacy due to the acceptance and support of the people. Although many governments maintain the appearance of democracy (show elections, puppet parties) have an absolute and authoritarian nature. Therefore, observ-ing the principles and determining the principles in the constitution along with the guarantee of implementation is a necessary and sufficient condition for the establishment of democracy in any country. Which provisions of the constitution have satisfied the establishment of de-mocracy in the constitution of Iran? This is the question of this article. The dual control and restraint of power (separation of powers on one hand and the creation of a supervisory body to supervise them on the other) is to control power (check & balance system) and prevent the body of power from violating legal limits and attacking democracy. The following items are among the important means of guaranteeing democracy in Iran's constitution. judicial super-vision (prosecution of crimes caused by abuse of power and civil responsibility); political sur-veillance (investigation, questioning, impeachment); Hierarchical supervision and public su-pervision (parties, publications, commanding good and forbidding evil, principle 8).
روابط آمریکا و کردهای سوریه؛ اتحاد راهبردی یا همسویی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
161 - 189
همزمان با شروع بحران سوریه، بازیگران مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی راهبردهای متمایزی را برای واکنش به این وضعیت اتخاذ کردند. این امر به ویژه به دلیل موقعیت بحرانی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک سوریه در غرب آسیا مشهود است. ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت جهانی با منافع گسترده، راهبرد مداخله جویانه ای را با هدف حفظ منافع خود و متحدان منطقه ای اش در جریان بحران سوریه دنبال کرد. در ابتدا، ایالات متحده از تلاش ها برای سرنگونی نظام سوریه با حمایت از مخالفان عرب سوریه حمایت می کرد. با این حال، با تضعیف مخالفان و مواجهه با شکست در برابر نظام سوریه و متحدانش، ایالات متحده تمرکز خود را به نیروهای کُرد معطوف کرد و به دنبال حفظ منافع راهبردی خود از طریق مشارکت جدید بود. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است: چه راهبردی زیربنای رویکرد ایالات متحده در قبال کردهای سوریه است؟ فرضیه بر این اصل استوار است که بنظر می رسد رابطه بین دو بازیگر با تعهدات عمیق معمول یک اتحاد راهبردی مشخص نمی شود. در عوض، مشارکت ایالات متحده و کردهای سوریه با دقت بیشتری به عنوان یک همسویی پویا توصیف می شود، موقتی، مشروط و پاسخگو به تهدیدات فوری به ویژه در مورد مبارزه با تروریسم داعش و مهار قدرت های منطقه ای، مانند ایران و ترکیه می باشد. این مقاله، عوامل شکل دهنده این همسویی پویا و محدودیت هایی را که از تبدیل شدن آن به یک اتحاد راهبردی جلوگیری نموده، بررسی خواهد کرد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی از نظریه همسویی پویا استفاده می کند؛ لازم به ذکر است که نیز مطالعه اسنادی بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای (اعم ازچاپی و دیجیتالی) می باشد.
بازسازی مفهوم تهدید امنیتی بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکاتب مختلف امنیتی، تهدیدات بر اساس بنیان های معرفتی خاص هر مکتب، تعریف و صورت بندی شده اند. این ساختاردهی مفهومی، امکان تحلیل عمیق تر و ارائه راهکارهای مؤثرتر برای مقابله با تهدید امنیتی می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازسازی مفهوم تهدید امنیتی بر اساس آموزه های اسلامی است. پرسش این است که چگونه می توان با استفاده از آموزه های اسلامی، ادبیات تهدیدات امنیتی را بازسازی کرده و یک ساختار نوین و جامع برای تحلیل و مدیریت تهدیدات امنیتی ارائه داد؟ یافته های پژوهش بر اساس روش تحلیل مضامین، بیانگر شناسایی ۱۳۰ شاخص در قالب ۱۰ مؤلفه: ماهیت تهدید، انواع تهدید، سطوح تهدید، عوامل و منابع تهدید، بازیگران تهدید، آماج تهدید، محیط تهدید، ابزارهای تهدید، شیوه های اعمال تهدید و کنترل و مهار تهدید است. درنهایت، این ده مؤلفه به سه بعد چیستی، چرایی و چگونگی دلالت دارند. نتایج پژوهش حاکی است که ادبیات تهدید در آموزه های اسلامی، با تکیه بر ابعاد چیستی، چرایی و چگونگی، چارچوبی جامع و متمایز از مکاتب امنیتی غرب ارائه می دهد. این تمایز ریشه در تفاوت های بنیادین در هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی اسلامی دارد که درک عمیق تر و کاربردی تری از تهدیدات را ممکن می سازد.
طراحی الگوی سواد فرهنگی با تاکید بر قدرت نرم در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
7-31
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و گسترش تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی شاهد اهمیت روزافزون ق درت اطلاعات هستیم باتوجه به اهمیت سوادفرهنگی به عنوان ابزاری برای قدرت نرم وجنگ های شناختی در عصر جهانی شدن ، این پژوهش با هدف تدوین الگوی سواد فرهنگی با تاکید بر قدرت نرم در عصر جهانی شدن درصدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از نظر روش شناسی تحقیق حاضر از نوع کیفی اس ت ک ه ب ا روش گران دد تئوری (نظریه داده بنیاد) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متولیان و کارشناسان فرهنگی وآشنا به مباحث قدرت نرم بودند که برای انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند و از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد روش گرداوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بود. بدین منظور با تعداد 23 نفر از خبرگان مصاحبه انجام پذیرفت که در واقع از مصاحبه 16 به بعد تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده شد؛ اما برای اطمینان بیشتر تا مصاحبه 23 ادامه یافت. روایی و پایایی کیفی نیز تایید شد. براساس یافته های پژوهش در مجموع 87 کد ایجاد شد؛ بر پایه قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به 21 مقوله فرعی تقلیل یافتند و نهایتاً بر اساس کدهای باز ثانویه، 9 مقوله اصلی ایجاد شد.در این مدل توسعه سواد فرهنگی، عوامل اقتصادی ، زیرساختی توجه به اسناد بالا دستی ،پزوهش و توسعه ، طراحی مکانیزم های اصلاح سیستم مدیریت فرهنگی به عنوان ابزاری برای مقابله به قدرت نرم از یافته های این تحقیق بود
گذار از استثناگرایی آمریکایی؛ استثناگرایی به مثابه نظریه جریان میانه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم «استثناگرایی» باوجود ذهن آشنا بودن در ادبیات سیاسی جهان، یک واژه مبهم و بدون مرزبندی نظری و عملی باقی مانده است. محدود ماندن دایره مصادیق استثناگرایی به ایالات متحده، آن را به ابزار بازتولید هژمونی آمریکایی و پروژه «آمریکایی سازی» بدل ساخته است. شواهد حاکی از وجود مصادیق کامل و یا نسبی بیشتری از استثناگرایی در میان کشورهاست. چارچوب سازی نظری از مفهوم استثناگرایی، علاوه بر نفی استثناگرایی در معنای مطلق آمریکایی آن می تواند با فراهم کردن زمینه فهم کنشگران در عرصه بین الملل در خدمت تبیین و پیش بینی قرار گیرد. ارتباط متقابل سیاست داخلی و خارجی، کنش دولت ها در مقاطع حساس نظیر پرونده هسته ای ایران، رویکرد دولت ها به صلح، رویکرد آن ها به سازمان های بین المللی، مکانیسم تأثیر فرهنگ بر روابط بین الملل، تفکر حاکمیت نظم یا آنارشی، برابری منافع و تکثر فرهنگی از مسایلی است که انتظار می رود ارائه یک تعریف جدید و تدوین چارچوب نظری از استثناگرایی بتواند در زمینه فهم آن راهگشا باشد. این مقاله در تلاش است تا از طریق مقایسه اشتراکات و افتراقات محتوایی، معرفت شناسانه، و هستی شناسانه بین استثناگرایی و سازه انگاری، این فرضیه را به آزمون گذارد که «استثناگرایی یک چارچوب تحلیلی قابل بررسی در قالب فرانظریه سازه انگاری روابط بین الملل است». نتایج بررسی حاضر که به روش تحقیق کتابخانه ای صورت گرفته، حاکی از وجود اشتراکات قابل توجه میان استثناگرایی و سازه انگاری است. تأیید استثناگرایی به عنوان نظریه روابط بین الملل به معنای گذار از استثناگرایی آمریکایی و رسیدن به «استثناگرایی ها»، و عبور از معنای رئالیستی استثناگرایی به منظور اتخاذ رویکرد سازه انگارانه است.
چالش های تحریم ایران در عصر وابستگی متقابل اقتصاد سیاسی انرژی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۶
210 - 240
حوزههای تخصصی:
اقتصاد سیاسی بین المللی بر اساس نشانه هایی از همکاری های متقابل و چندجانبه بازیگران شکل گرفته است. منطق اصلی کنش بازیگران را «وابستگی متقابل اقتصادی» شکل می دهد. هر بازیگری در اقتصاد سیاسی نقش خاصی در تقسیم کار بین المللی ایفا خواهد کرد. نظریه های وابستگی متقابل نحله ای از اندیشه نئولیبرالی هستند. یک ویژگی کلیدی رویکردهای وابستگی متقابل اذعان به کثرت کنشگران و موضوع ها است. بر اساس رهیافت های وابستگی متقابلِ درهم تنیده و چندجانبه، هر بازیگری اهداف راهبردی خود را بر اساس ضرورت های اقتصاد جهانی تعریف خواهد کرد. مسئله اصلی پژوهش حاضر منازعه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در فضای وابستگی متقابل اقتصادی است. بر این اساس پرسش پژوهش حاضر چنین طراحی شده است که در عصر وابستگی متقابل اقتصادی به ویژه در حوزه اقتصاد سیاسی ایالات متحده از چه سازوکارهایی برای محدود ساختن ایران استفاده می کند؟ به نظر می رسد (فرضیه) از آنجاییکه ایالات متحده در اقتصاد و سیاست جهانی «نقش موازنه دهنده» بازیگران در حال ظهور را ایفا می کند، بدون توجه به ضرورت های اقتصاد سیاسی بین المللی از سازوکارهای تحریف اقتصادی ایران در حوزه انرژی بهره گرفته و این امر چالش هایی را برای اقتصاد جهانی و سیاست منطقه ای ایران به جا می گذارد. در اختیار داشتن قابلیت لازم برای اثربخشی در سیاست جهانی، موجب می شود که محدودیت هایی را برای مبادله پولی، مالی، بانکی و کالایی ایران به وجود آورد. دستاورد پژوهش حاضر این است که تحریم اقتصادی ایران نقش کاتالیزوری جمهوری اسلامی برای نقش یابی در اقتصاد و سیاست جهانی را با چالش هایی روبرو نموده و این امر منجر به افزایش ضریب تهدیدات اقتصادی ایران در شرایط تحریم اقتصادی و محدودیت های راهبردی گردیده است.ایران در عصر وابستگی متقابل و سازوکارهای مربوط به اقتصاد سیاسی بین المللی با نشانه هایی از محدودیت تاکتیکی و کارکردی در قالب «تحریم اقتصادی» روبرو شده است.در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی از سازوکارهای کنش ارتباطی برای به حداقل رساندن تحریم ها و ارتقای نقش منطقه ای در سیاست بین الملل بهره گرفته است
نقش علماء و فقهای ایرانی درترویج و گسترش مذاهب اسلامی در افریقیه
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
162 - 178
حوزههای تخصصی:
هم چنان که در شرق جهان اسلام اندیشمندان و فقهای بزرگ ایرانی در شکل گیری و رواج فرق و مذاهب گوناگون اسلامی دخالت داشتند، در غرب جهان اسلام و سرزمین افریقیه و مغرب از نسل مهاجران خراسانی آنجاT فقهای برجسته ای رشد کرده و در استقرار و گسترش مذاهب اسلامی، به خصوص مذهب حنفی و مالکی اثرگذار بودند. در منابع و کتب تراجم و طبقات شرح آثار و اقدامات بسیاری از فقهای ایرانی آمده و اکثر اسامی آنها با پسوند «الفارسی» یاد شده است. در واقع این القاب نشان دهنده خواستگاه و ایرانی بودن آنان دارد که با دیگران متمایزاند. این جستار به دنبال تبیین نقش و جایگاه واقعی فقهای ایرانی در شکل دهی و ترویج مذاهب اسلامی در افریقیه و مغرب است. با تکیه بر منابع کتابخانه ای و با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تلاش خواهد شد تا سهم و تأثیر دانشمندان و علمای ایرانی در گسترش و رشد مذاهب اسلامی در مغرب اسلامی، به ویژه منطقه افریقیه روشن شود.
قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران با عنوان «محور مقاومت» در نظام قدرت غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
125 - 148
حوزههای تخصصی:
ایران از مهم ترین و تأثیرگذارترین بازیگران در معادلات قدرت در منطقه غرب آسیاست. با توجه به اهمیت منطقه غرب آسیا بازیگران مهم در سطح منطقه ای و بین المللی در تلاش برای افزایش نفوذ در منطقه هستند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مهم ترین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تأثیرگذار در نظام قدرت غرب آسیاست. به این منظور از چهارچوب نظری قدرت های منطقه ای استفاده شده است. به طورکلی در سطح ساختار، وضعیت «ساختار نظام قدرت بین الملل» و «ساختار نظام قدرت منطقه» و در سطح کارگزار، وزن ژئوپلیتیکی و اهداف راهبردی هریک از بازیگران فرامنطقه ای (ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین) و بازیگران منطقه ای (عربستان و ترکیه)، بر جایگاه ایران در منطقه غرب آسیا تأثیرگذار هستند. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با وجود رقبای مهم منطقه ای و فرامنطقه ای، در حال حاضر ایران جایگاه ژئوپلیتیکی مهم و تعیین کننده ای در گره های شبکه ای غرب آسیا از جمله کشورهای عراق، سوریه و لبنان دارد. ایران از جمله تأثیرگذارترین بازیگران در عراق است، نماینده آن حزب الله نیروی مؤثری در لبنان است. همچنین تلاش ایران برای حفظ حکومت بشار اسد در سوریه در راستای حفظ محور مقاومت و نابودی داعش موفقیت آمیز بوده است.
تصویر برساخته از ایران در آسیای مرکزی، در نیمه دوم سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ایران و آسیای مرکزی پیشینه ای طولانی دارد. روایت های گوناگونی از گستردگی و عمق این روابط وجود دارد. با خارج شدن این منطقه از زیر نفوذ سیاسی ایران در نیمه دوم سده نوزدهم، جامعه دانشگاهی و عموم مردم ایران بر این باورند که این مناطق، پاره های جداشده ای از خاک ایران هستند و مردم آسیای مرکزی، زیر سلطه روسیه تزاری و سپس اتحاد شوروی، از پیوندهای تاریخی خود با ایران جدا شده و به ناچار به این جدایی رضایت داده اند. در این نوشتار در پی پاسخ این پرسش هستیم که در نیمه دوم سده نوزدهم که سال های پایانی نفوذ سیاسی ایران در منطقه بود، مردم منطقه چه تصویری از ایران داشتند و چه عواملی در شکل گیری این تصویر نقش داشته است؟ این نوشتار نتیجه پژوهشی کیفی با شیوه تحلیل تاریخی است. گردآوری داده ها نیز به شیوه اسنادی انجام شده است. منبع اصلی این نوشتار، سفرنامه هایی است که نمایندگان سیاسی و مسافران ایرانی و غربی نوشته اند. مطالعه منابع و بررسی دقیق داده های موجود، ما را به این نتیجه رساند که در این دوره تاریخی، تصویری منفی از ایران در منطقه وجود داشته است و مردم آسیای مرکزی نه تنها ایران و ایرانی ها را دوست خود نمی دانستند، بلکه آن ها را به چشم دشمن خود می نگریستند. همین تصویر منفی در کنار عوامل دیگری که در متن بررسی شده است، نقش مهمی در جدایی دائمی این منطقه از جهان فرهنگی ایران داشته است.
عوامل طبیعی (فیزیکی) و انسانی ژئوپلیتیکی مؤثر بر تدوین راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی ایران در قبال ترکیه
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
131 - 148
حوزههای تخصصی:
بررسی حوادث و رویدادهای تاریخی مبین آن است که شبه جزیره آناتولی از اهمیت راهبردی خاصی برخوردار بوده و نقش مهمی در حفظ صلح و ثبات منطقه ای و جهانی ایفا می نماید و ترکیه به عنوان یک بازیگر قدرتمند در منطقه پیرامونی جمهوری اسلامی ایران می باشد و به عنوان کشوری همسایه و مسلمان، دروازه اروپایی ایران محسوب می شود. روش توصیفی، تحلیلی و به صورت کاربردی پس از انجام مطالعات نظری و محیط شناسی ژئوپلیتیکی، با استفاده از نظر خبرگان پرسش نامه ای تنظیم و بین صاحب نظر مرتبط با موضوع در قالب جامعه آماری 30 نفری توزیع و سپس نظر آنان نیز جمع آوری گردید. تاثیر سایر عوامل ژئوپلیتیکی بر راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی در مقابل ترکیه انجام شود تا راهبرد نویسان دفاعی با اطمینان بیشتری که حاصل انجام یک تحقیق علمی می باشد آن عوامل را در اتخاذ راهبرد دفاعی در مقابل ترکیه مورد استفاده قرار دهند. بر اساس یافته های پژوهش و تجزیه وتحلیل صورت گرفته 12 عامل ژئوپلیتیکی طبیعی و انسانی مؤثر بر تدوین راهبرد دفاعی کشور در مقابل ترکیه: 1. موقعیت راهبردی و ژئواستراتژیک ترکیه 2. موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه (موقعیت نسبی، گذرگاهی، حائل) 3. نقش و موقعیت ارتباطی ترکیه بین ایران و اروپا 4. وضعیت جغرافیای طبیعی (توپوگرافی و شبکه آب ها) ترکیه 5. میزان و اندازه جمعیت ترکیه 6. میزان تراکم جمعیت در مرز شرقی ترکیه هم مرز با ج.ا.ا 7. شکل ترکیه 8. میزان وابستگی و علاقه مندی جمعیت شرق ترکیه به ج.ا.ا 9. وسعت ترکیه 10. میزان همگرایی مردم شرق ترکیه با حکومت مرکزی 11. ویژگی های کیفی جمعیت (سواد، مهارت، سطح بهداشت، رفاه و...) ترکیه 12. آب وهوای (اقلیم) ترکیه شناسایی شدند.
نگاه انتقادی امام موسی صدر به افول منزلت مادری زن در تمدن مادی گرایانه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادر و مادری هویت و منزلت والایی در آموزه های دینی دارد. توجه به نقش مادری زن که یک نقش خانوادگی تلقی می شود به عنوان یک راهبرد مهم و اساسی برای ساختن مدینه فاضله، از نوآوری های امام موسی صدر است. امام موسی صدر از جمله کسانی است که به منزلت مادر به عنوان رکن رکین خانواده توجه ویژه ای داشته و مهم ترین و اصلی ترین نقش زن در خانواده را مادری می داند که این امر نقش کلیدی در تربیت و سلامت خانواده و جامعه دارد. هدف از نگارش این مقاله که با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، نگاه نقادانه امام موسی صدر به افول منزلت مادری در تفکر مادی گرایانه غرب است. یافته ها و نتایج نشان داد که امام موسی صدر معتقد است حفظ منزلت زن و جایگاه مادری، نقش اساسی در قوام و استحکام خانواده و جامعه دارد و لازمه ی آن، انجام وظیفه مادری به شکل مطلق و نامحدود، کم رنگ نکردن بُعد مادرانه و تجاری نساختن آن است. اما در دوره ی جدید تمدنی و جوامع مادی گرا، مادری کردن به تجارتی تبدیل شده است که با استخدام خدمتکار و دایه، حس مادری تشریفاتی، جایگزین حس مادرانه فطری و واقعی می شود.