مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
نظم بین المللی
حوزه های تخصصی:
الگوی روسیه از نظم در نظام بین الملل پساجنگ سرد «نظم موازنه محور»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
موضوع نظریه روابط بین الملل، حل کردن روابط بین الملل یا سامان دادن به آن در پرتو مساله نظم است. به همین جهت می توان علم روابط بین الملل را به عنوان علم مطالعه نظم سیستمی تعریف کرد. در بحث از نظم بین المللی می بایست بین «تقاضا برای نظم» و «عرضه نظم» تمایز قائل شویم، چرا که بسیاری از بازیگران نظام بین الملل بیش از آنکه در ایجاد سازوکارهای نظم بین المللی دخیل باشند، به عنوان متقاضی نظم بین المللی عمل می نمایند. همچنین شایان ذکر است که در بحث بازیگران نظام بین المللی، نظم بیش از آنکه متکی بر افراد و بازیگران غیردولتی باشد، متکی بر دولت ها است. نقش و جایگاهی که قدرت های بزرگی نظیر ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه و اتحادیه اروپا در عرضه نظم در عرصه نظام بین الملل ایفا می کنند، حایز اهمیت می باشد. این نوشتار بر آن است تا به بررسی این نکته بپردازد که الگوی روسیه از نظم در نظام بین الملل پسا جنگ سرد چیست؟ در پاسخ به این پرسش و در چارچوب ابعاد چهارگانه نظم بین المللی، الگوی روسیه از نظم بین المللی را در قالب مفهوم «نظم موازنه محور»، یعنی ایجاد موازنه سیاسی، نظامی قدرت، تحلیل خواهیم کرد.
انقلاب اسلامی ایران و عدم مطلوبیت نظم بین المللی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران و گفتمان عدالت خواهانه، سلطه ستیزانه و استکبارستیزانه آن، نظم لیبرال موجود بین المللی را برنتابیده و در ابعاد فرانظری، ساختاری، هنجاری و نهادی، آن را به چالش کشیده است. به گونه ای که جمهوری اسلامی در گام اول در بعد تبیینی و تخریبی به واسازی نظم بین المللی موجود میپردازد. در بعد تبیینی، از طریق توصیف و تبیین سرشت ناعادلانه وضع موجود و نظام مستقر سعی میکند آن را غیرطبیعی ساخته و از آن مشروعیت زدایی کند. در گام بعدی، جمهوری اسلامی با توجه به اصول انقلاب اسلامی، درصدد پیاده سازی الگوی عملی در عرصه جهانی با توجه به ظرفیت های خود و کشورهای خواهان تغییر وضع موجود است.
حمایت از زنان قربانی ترور در حقوق بین الملل: در پرتو مفهوم نظم اجتماعی و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی حوادث تروریستی و توجه به حقوق زنان بزه دیده، با نقض گسترده و روزافزون حقوق بنیادین و تثبیت شده آن ها مواجه هستیم. درحالی که حل مشکلات آن ها مهم ترین بخش اقدامات ضدتروریستی است اما نه تنها این معضلات رفع نشده است، بلکه زنان قربانی، دچار ظلم مضاعف هم می شوند. بر همین اساس سؤال اصلی تحقیق حاضر این است چرا در جهان امروز باوجود انجام برخی اقدامات حقوقی در سطح بین الملل، اهتمام لازم در رفع عوارض مستقیم و غیرمستقیم ترور در مورد زنان و برقراری حقوق بنیادین آن ها مشاهده نمی شود؟ چرا هرسال با رشد چشمگیر این گونه خشونت ها مواجه هستیم؟
در پاسخ به پرسش بالا، این نوشتار با استفاده از روش کتابخانه ای (توصیفی- تحلیلی)، ضمن بررسی قواعد ماهوی درصدد کشف نقاط ضعف و قوت حقوق بین الملل برآمده است. براساس نتیجه حاصل از این پژوهش، نظم حقوقی مناسب برای حمایت و تأمین حقوق زنان که در ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تأکید شده، فراهم نشده است؛ بنابراین تقویت بنیانی ترین نهاد جامعه بشری یعنی خانواده اولویت اول حقوق زنان است. هم زمان نیز بایستی ساختارهای ملی و بین المللی متناسب با آن متحول گردد. در این جستار پس از تبیین حقوق تضییع شده زنان قربانی ترور در حقوق بین الملل، به نقش محوری نظم بین المللی و اجتماعی لازم برای تحقق آن اشاره شده است.
انقلاب اسلامی و تحولات نظام سیال بین الملل؛ از نظریه تا عمل
حوزه های تخصصی:
نظام بین الملل فعلی را نظم سیال نامیده ام؛ و تصور می کنم نظم فعلی آرمانی ترین نظمی است که بشر از قرارداد وستفالی به بعد در حال تجربه آن است؛ هرچند ممکن است با مطلوب های ملت های مختلف فاصله های نجومی داشته باشد. البته چندی است که مختصاتی از آن رجعت به نظم های گذشته دارد. معتقدم اثرات سه انقلاب موفق یعنی انقلاب استقلال طلبانه هند به رهبری ماهاتما گاندی و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)و انقلاب آرام ضد آپارتاید آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا، هم بر نظام و هم بر نظم بین المللی فعلی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بسیار مثبتی بر جای گذاشته و موضوعات اصلی آن را به سوی ارزش های مشترک بشری متحول کرده است.
نظم بین المللی و رهبری جهانی با تأکید بر رویکرد ارتباطی
منبع:
چالش های جهان سال اول پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
157-176
حوزه های تخصصی:
نظم بین المللی و رهبری آن همواره یکی از موضوعات کلیدی برای جامعه ی بشری بوده است. امروزه در سده ی بیست و یکم، دوره ی انقلابی گری کلاسیک به پایان رسیده است؛ منافع اساسی بازیگران عمده مشخص شده و ساختار جهانی قدرت نیز شکل گرفته است به گونه ای که رویکرد بازیگران عمومی به صلح و نظم نیز در چارچوب نظام مطلوب آن ها قرار گرفته است. در این راستا، نظم بین المللی در دهکده ی جهانی به رهبری کارآمد جهانی، بستگی دارد. رهبری جهانی به این دلیل ضروری به نظر می رسد که احتمال تهدیدات گسترده برای حیات نظام مند دهکده ی جهانی یا حتی احتمال جنگ بین قدرت های بزرگ هنوز وجود دارد. این مقاله ضمن بررسی دیدگاه های نظری در مورد رهبری جهانی نظم بین الملل، درصدد است تا به این سئوال پاسخ دهد که کدام نوع رهبری می تواند نظم بین المللی مطلوب را در نظام و ستفالیایی دولت – ملت ایجاد کند. در این راستا، با بازنگری انتقادی دیدگاه های فردگرایانه، نهادگرایی و سیستماتیک در مورد رهبری جهانی، دیدگاه ارتباط گرایی، رویکردی فراتر از واقع گرایی و ایده آلیسم معرفی می شود.
سیاست خارجی در الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت با رویکرد مصون سازی راهبردی در منظومه پدافند غیر عامل
منبع:
مطالعات امنیت اقتصادی سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
99 - 120
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران پایه گذار تحولی بنیادین در زندگی مادی و معنوی انسان ها در عصر مدرن بود. انقلاب مردمی سال 1357 افزون بر دگرگونی نظام سیاسی در ایران، مبانی، اصول و آرمان های رایج در جهان را به چالش کشید و مدعی الگویی متمایز از حکومت داری و زیست اجتماعی بود. تا چند سال گذشته، الگوی مدون و منسجمی برای تبیین و ارائه ایده ها و افق های جدید انقلاب اسلامی وجود نداشت. تدوین سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت حرکتی در جهت جبران این خلاء بود. با این حال، این سند فاصله معناداری با یک طرح جامع، کارآمد، تحقق پذیر و برخاسته از علوم انسانی اسلامی دارد. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی، نقد و ارائه پیشنهادهایی برای رفع کاستی ها و کمبودهای سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت در محور سیاست خارجی و نهایتاً بازبینی و پیشنهادات جایگزین با رویکرد مصون سازی راهبردی است. اهمیت این موضوع از آنجایی است که تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و دستیابی به تدابیر آن در افق 50 ساله در گرو حفظ موجودیت و بقای جمهوری اسلامی و تاب آوری آن در برابر تهدیدها و اقدامات دشمنان خارجی است. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از این که کاستی های سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت در حوزه سیاست با رویکرد مصون سازی راهبردی چیست؟ روش گردآوری و تحلیل داده ها در این پژوهش به ترتیب کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی است. نتیجه گیری نهایی این پژوهش آن است که جامعیت و کارآمدی سند الگوی پایه پیشرفت در محور سیاست خارجی نیازمند توجه ویژه به سه مقوله «پایش و ارزیابی پیوسته انگیزه ها، توانمندی ها و تهدید ناشی از فعالیت ها و اقدامات دشمن»، «آمادگی در برابر دشمن از طریق ایجاد بازدارندگی در برابر اقدامات احتمالی دشمن» و «طرح ریزی برای نقش آفرینی مؤثر در نظام بین الملل و تغییر نظم جهانی» است.
سیاست خارجی مطلوب دولت ابراهیم رئیسی؛ الگوی نظم عدالت محور مبتنی بر استراتژی موازنه نرم
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
23-45
حوزه های تخصصی:
آنچه که در بررسی سیاست خارجی مورد اجماع محققان سیاست خارجی است، این است که سیاستگذاری درعرصه خارجی و ارائه تحلیلی مطلوب از سیاست خارجی هر دولت، منوط به در نظر گرفتن هر دو حوزه داخلی و خارجی است. در این ارتباط بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی مواردی را مشخص می کند که در تبیین هر چه بهتر سیاست خارجی کشور و تعیین اهداف سیاست خارجی دولت جدید می تواند سیاست گذاران و مجریان را یاری کند. به همین جهت در این مقاله پرسش اینست که در بستر نظام بین الملل کنونی، چه الگو و استراتژی مطلوب و کارآمدی می تواند دولت ابراهیم رئیسی را در دستیابی به اهداف اش در سیاست خارجی یاری کند؟ در پاسخ برآنم که نظام بین الملل کنونی مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا می باشد که درصدد پیاده نمودن نوعی نظم ایده محور است. لذا در دستور کار قرار دادن الگوی نظم عدالت محور با تاکید بر استراتژی "موازنه نرم در برابر قدرت هژمون" می تواند ضمن پرهیز از رویارویی مستقیم با این قدرت، هزینه های رهبری قدرت هژمون را بالا برده و او را مجبور به عقب نشینی نماید.
تاثیرات رقابت آمریکا و چین در تحولات نظام بین الملل(2020- 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
175 - 193
در طول تاریخ روابط بین الملل و بررسی های کارشناسی می توان به این نکته رسید که بازیگران ، که دولتها اصلی ترین آنها می باشند، همواره به ایفای نقش پرداخته اند. نظام بین المللی نیز به عنوان ساختاری جهانی معمولاً از اقدامات بازیگران در این عرصه متاثر شده است. میزان و چگونگی تاثیر نیز بستگی به میزان قدرت بازیگران در عرصه بین المللی دارد. این تاثیرات در جریان رقابت بازیگران افزایش می یابد و سایر کشورها و همچنین نظامات بین المللی را متاثر می نماید. بررسی دوران جنگ سرد و نظام دو قطبی این مهم را در اذهان تداعی می نماید. ایالات متحده آمریکا و چین به عنوان دو قدرت تاثیرگذار در عرصه بین المللی رقابتی تنگا تنگ در حوزه های سیاسی، اقتصادی و ... دارند. ناگزیر رقابت این دو قدرت جهانی بر تحولات نظام بین الملل به خصوص در عرصه های سیاسی و اقتصادی موثر خواهد بود. در این پژوهش در پی یافتن میزان و چگونگی تاثیر این رقابت بر تحولات بین المللی هستیم. پژوهشگر همانطور که اصل تاثیر را مفروض می داند، در پی یافتن میزان تاثیر و همچنین حوزه های تاثیر می باشد. پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام گرفته است.
تبیین نظری و عملی چشم انداز روسیه از نظم بین المللی در دوره پوتین(مقاله علمی وزارت علوم)
در سال های اخیر، روسیه به یکی از منتقدین جدی و اصلی نظم بین المللی تبدیل شده است؛ چرا که اعتقاد دارد این نظم، اهداف هژمونیک آمریکا را محقق می سازد. این نوشتار قصد دارد با روش توصیفی–تحلیلی، ضمن تحلیل نگرش و بینش روسیه نسبت به نظم جهانی، فرمول و مدل بدیل آن برای نظم جهانی آینده را نیز تبیین نماید. بر اساس این، این پرسش را مطرح می سازد که چشم انداز روسیه از نظم بین المللی چیست و پوتین مدل بدیل خود از نظم را از بعد ساختار، شیوه حکمرانی و شکل مشروعیت یابی، چگونه تعریف و می خواهد عملیاتی کند؟. در پاسخ می توان اذعان داشت که در سطح جهانی، روسیه ساختاری مبتنی بر نظام بین الملل چند قطبی و چند مرکزی و در سطح منطقه ای، نظم تک قطبی و هژمونیک با محوریت قدرت بزرگ را می خواهد. اصول حاکم بر نظم و نوع روابط میان قدرت های بزرگ را نیز بر مبنای اصولی چون رقابت، همزیستی و توازن و شیوه حکمرانی را بر اساس چند جانبه گرایی و مکانیسم آن را نیز مبتنی بر کنسرت قوا و نقش محوری سازمان ملل متحد در تنظیم روابط بین الملل، تعریف می کنند. علاوه بر این، از منظر روسیه، رفتار قدرت های بزرگ در صورتی مشروع است که اصول وستفالیایی حاکمیت، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و منع توسل به زور مگر با مجوز سازمان ملل، رعایت شود. این ابعاد هم در عرصه نظری و هم عملی توسط اندیشمندان و مقامات روس در نظام بین الملل و در سطح منطقه ای تئوریزه و عملیاتی شده است؛ البته با تناقضاتی نیز همراه است.
مخاطرات رشد در سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷)
7 - 39
دولت ها پیوسته درتقلای افزایش قدرت اند. افزایش قدرت یک دولت در سطوح محلی، منطقه ای یا بین المللی، گاهی با واکنش های بشدت مقابله جویانه و گاهی نیز با واکنش های کمتر مقابله جویانه دیگر دولت ها مواجه است. دولت های در حال رشد با محدودیت های یکسانی از سوی قدرت های مسلط بیرونی مواجه نمی شوند. چرا و چه هنگامی رشد دولت ها، مخاطره آمیز است؟ چه پیوندی بین افزایش قدرت ملی دولت ها و کشمکش های بین المللی وجود دارد؟ چه هنگام یک دولت در حال رشد با محدودیت های بیرونی بیشتری مواجه می شود؟ این پژوهش به شیوه تبیینی به بررسی این فرضیه پرداخته است که، اگرافزایش قدرت یک دولت تهدید آمیز دریافته شود سبب تحریک دیگر دولت ها به مقابله جویی خواهد شد و دیگر دولت ها بر محدودیت های دولت در حال رشد می افزایند. در این مقاله حساسیت زایی رشد از منظر نظریه های رئالیستی، لیبرالیستی، تکوین گرایی و مکتب انگلیسی مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام رهیافت تلفیقی رشد صلح آمیزکه ادبیاتی به نسبت نو در دیسیپلین روابط بین الملل دارد مطرح شده است. یافته ها نشان می دهد که بر خلاف باور رایج مسئله محدودیت های محیط بیرونی علیه دولت های درحال رشد دلایلی سیستمیک دارد و سرشت سیستم بین المللی محدودیت هایی ساختاری برای رشد دولت ها ایجاد می کند و هر چه رشد قدرت های نوظهور، تهدید آمیزتر دریافته شود، حساسیت بیشتری تولید می کند و سبب تحریک دیگر دولت ها به مقابله جویی بیشتر می شود.
چالش بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا و هژمونی مالی اقتصادی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
176 - 147
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده بر اساس نسبت چشم گیری که از منابع مادی قدرت جهان داشته است، به عنوان یک قدرت بزرگ به بازسازی نظم بین المللی پرداخته است. این نظم بین المللی تا حدودی بر فرماندهی ایالات متحده بر متحدین و مشارکت با دولت های توسعه یافته صنعتی و از طرفی توازن قوا و بازدارندگی در برابر رقبا شکل یافته است. ایالات متحده هم چنین نقش محوری در ایجاد نهادهای مالی و تجاری صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی ایفا کرده است. این نهادها نقش برجسته ای در متن سیاست ها و منافع ایالات متحده در عرصه بین المللی داشته اند. هم اکنون در پی رشد قدرت های نوظهور و بیش از همه چین، سهم نسبی ایالات متحده از ثروت و قدرت جهانی کاهش یافته است و قدرت های نوظهور و در راس آن چین خواستار بازتوزیع مزیت ها در نهادهای مالی و اقتصادی برجسته بین المللی هستند، این تقاضا و گرایش ایالات متحده به حفظ نقش مسلطش در نهادهای مالی و اقتصادی جهانی، چین را به این باور رسانیده است که این نهادها از لحاظ کارکردی قابلیت های اساسی برای مواجهه با چالش های جدید سرمایه گذاری به ویژه در آسیا ندارند. بر این اساس پکن نقش محوری در تأسیس بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا ایفا کرده است. در این مقاله از چشم انداز نظری نظم نهادینه بین المللی و بر اساس روش تبیینی به مساله چالش بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا برای هژمونی مالی اقتصادی آمریکا در عرصه بین المللی پرداخته ایم.
چین و نظم های بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
7 - 32
تغییر سیستمی مهمترین روند شکل دهنده به تحولات سیاست بین الملل است. چین در کانون این روند قرار دارد. یکی از کلیدی ترین متغیرهای نقش آفرین در روند تغییر سیستمی و سمت و سوی گذار در نظم بین المللی، نگرش و رفتار راهبردی قدرت های در حال ظهور است. نویسندگان در این مقاله کوشش کرده اند که نگرش چین به سه نظم هژمونیک، نهادینه و موازنه قدرت را تبیین نماید. پرسش اصلی پیش روی این مقاله این است که مولفه های کلیدی شکل دهنده به نگرش و رفتار راهبردی چین در قبال نظم های بین المللی کدامند؟ فرضیه مقاله این است که مخالفت با نظم هژمونیک، نقش آفرینی رو به گسترش در نظم مبتنی بر موازنه قدرت، تجدیدنظرطلبی اصلاح گرایانه در قبال نظم نهادینه و نهادسازی موازی، مولفه های شکل دهنده به نگرش و رفتار راهبردی چین در قبال نظم های بین المللی را تشکیل می دهند. یافته های مقاله نشان می دهد که رفتار راهبردی چین در سیاست بین الملل بسیار پیچیده تر از کلیشه های رایج همچون «چالشگر» یا «تجدیدنظرطلب» است. این کشور در نظم هژمونیک در موقعیت چالشگر، در نظم موازنه قدرت به مثابه جستجوگر امنیت و در نظم نهادینه به عنوان بازیگر نظم ساز رفتار کرده است.
نطفه بندی نظم جدید جهانی و سناریوهای هندسه ی آینده ی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات، در مقیاس جهانی، مقدرات همه ی کشورها و چه بسا مقدرات همه ی افراد را تحت تأثیر قرار خواهند داد. یکی از عرصه هایی که تغییر و تحول آن برای همه ی جوامع، مهم و اثرگذار است، نظم جهانی است. یکی از پرسش های اساسی امروز اندیشمندان روابط بین الملل این است که نظم جهانی آیا به سمت وحدت پیش می رود یا کثرت یعنی آیا به سمت تجمیع مراکز در حوزه های مختلف پیش می رود یا به سمت توزیع و تعدید مراکز قدرت؟ و پرسش دوم این است که در کدام حوزه ها (ژئوکالچر، ژئوپلتیک و ژئواکانومی)، به سمت وحدت پیش می رود و در کدام حوزه ها به سمت کثرت؟ در این پژوهش، با استفاده از روش طراحی سناریو، به این پرسش ها پرداخته شده است و سناریوهای آینده ی نظم جهانی بر مبنای سه عدم فطعیت ژئواستراتژیک یعنی ژئوپلتیک، ژئوکالچر و ژئواکانومی، و حرکت جهانی در هر یک به سوی وحدت یا کثرت، مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش، به دنبال پاسخ به پرسش های فوق نیست، بلکه به دنبال تدقیق فضای مسئله است. به همین دلیل، نهایتاً 8 سناریوی مختلف پیش روی نظم بین المللی، شناسایی و معرفی شد. نظر به اینکه وضع کنونی، «لحظه ی تعدد» است، صورت غالب سناریوهای آینده، متمرکز بر تکثر و تعدد در مراکز قدرت در هر یک از ابعاد گفته شده خواهد بود. در نهایت، با توجه به صورت بندی سناریوها، بازطراحی راهبرد کلان انقلاب اسلامی متناسب با شرایط روز، و خروج از درون گرایی ژئواستراتژیک ذیل ایده ی «ترشح انقلاب» مبتنی بر «بروز رشحات انقلاب در منطقه و فرامنطقه» پیشنهاد شد.
ایران و نظم بین المللی جدید در پرتو وضعیت سه گانه سازنده، مخالف و پذیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران گذار در نظم بین المللی دورانی یکسره در چالش یا صرف فرصت برای کشورهایی با سطوح متفاوت قدرت نیست. این دوران بسته به هوشمندی رهبران و تصمیم گیران کشورها در تدوین هوشمندانه استراتژی کلان یا غفلت از این امر می تواند سرشار از فرصت برای ارتقای جایگاه یا افول آن کشور در مناسبات بین المللی باشد. این مقاله به دنبال بازشناسی نقش های مختلف کنشگران دولتی در نظم بین المللی درحال تغییر است. نویسندگان ضمن مفهوم پردازی و تدقیق مفهومی نظم بین المللی، برآنند که کنشگران دولتی به سه دسته سازنده نظم، مخالف نظم و پذیرنده نظم تقسیم می شوند. در این میان نقطه ادعایی مقاله این است که یک دولت در هر سطحی از قدرت باشد می تواند با در پیش گرفتن الزاماتی استراتژیک در یک یا چند بُعد از نظم درحال تغییر، نقش سازنده ایفا کند. بدیهی است در جهان دائم متحول و پویای مناسبات چندسطحی دولت ها، پذیرفتن هر نقش، الزامات داخلی و ساختاری را بر یک کشور ضروری می سازد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران با پذیرش هریک از موقعیت های فوق در نظم درحال تغییر بین المللی، باید بایسته ها و الزاماتی را در حوزه تدوین و اجرای استراتژی درپیش بگیرد. در این مقاله با اتکا به صورت بندی وضعیت نظم درحال گذار بین المللی از نگاه آیت الله خامنه ای به عنوان تصمیم گیر کلیدی ایران امروز، بعد از طراحی چهارچوب مفهومی دوران گذار، به این پرسش اساسی پاسخ داده است که الگوی کلیدی بایسته های کلان ایران در انتخاب نقش سازنده نظم بین المللی و استراتژی متناسب با این نقش، در سه دسته «مؤلفه بنیادین نقش آفرینی»، «پیش شرط اثرگذاری» و «الزامات شناختی» چگونه تببین شدنی است؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر نوعی پژوهش نظری کاربردی به حساب می آید که با بهره گیری از توصیف، تبیین و تحلیل منطقی منابع کتابخانه ای، واکاوی نظری و تجربی مسئله و مصداق پژوهش را دنبال کرده است. منابع کتابخانه ای با رویکردی انتقادی فیش برداری شده و در خدمت طرح مفهومی تازه برای بایسته های جمهوری اسلامی ایران است.
تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا و درک سیاست خارجی آمریکا: با تأکید بر تحولات بحرین و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸
943 - 964
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیری که کشورهای خاورمیانه را فراگرفته، سبب برجسته شدن اصول اخلاقی در سیاست خارجی بازیگران دخیل شده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد این موضوع را بیشتر در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا که بازیگری مهم و فعال در بحران اخیر خاورمیانه است، مورد ارزیابی قرار دهیم. سئوالی که در مقاله حاضر مطرح شده این است که آمریکا بین دو ارزش پایه ای موجود در رهیافت مکتب انگلیسی و رهیافت هنجاری یعنی نظم بین المللی/ اجتماع گرایی و عدالت بین المللی/ جهان میهنی در قبال تحولات اخیر خاورمیانه، به ویژه بحرین و سوریه، اولویت را به کدام یک از ارزش های بین المللی فوق داده است؟ در پاسخ باید گفت که آمریکا در قبال هر کدام از کشورهای خاورمیانه ای دستخوش بحران، سیاست واحدی را اتخاذ نکرده، در حالی که در بحرین طرف دولت را گرفته و از اصالت داشتن حاکمیت دولت دفاع می نماید، در سوریه سیاست متفاوتی را در پیش گرفته و اولویت را به عدالت بین المللی/جهان میهنی داده و به ظاهر از حقوق بشر حمایت می کند. دامنه مقاله حاضر، دو کشور بحرین و سوریه را در بر می گیرد اما سعی خواهد شد، با توجه به همزمانی وقوع تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا به صورت هر چند گذرا سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال این کشورها را نیز مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش نیز با توجه به ماهیت تحقیق تحلیلی توصیفی می باشد.
قدرت نهادی در نظم بین المللی: فرصت ها و چالش های بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا برای چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 34
حوزه های تخصصی:
صعود چین در سلسله مراتب قدرت جهانی، بحث هایی را در مورد نسبت این دولت با نظم بین المللی به جامانده از برتن وودز و آینده آن در میان چین پژوهان و سیاست گذاران برجسته ساخته است. یکی از ابعاد مهم این بحث تبیین رویکرد چین نسبت به نظم نهادی جهانی است. پژوهش حاضر ضمن اذعان به نارضایتی چین از نهادهای مالی بین المللی و تلاش این کشور برای بازسازی تدریجی بدیل این نظم، تأسیس و راه اندازی بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی را در راستای این تلاش چین می داند که می توان آن را در چارچوب قدرت نهادی مورد تجزیه وتحلیل قرار داد. بر این مبنا این مقاله با هدف بازشناسی ظرفیت های این بانک در تحقق قدرت نهادی چین در نظم بین المللی با طرح این پرسش که این بانک چه فرصت ها و چالش هایی برای انتقال قدرت در نظم بین المللی فرا روی چین قرار می دهد؟ بر این نظر است که ایفای نقش این بانک در راستای پیشبرد و تقویت قدرت نهادی چین با در پرتو شناسایی ظرفیت های و چالش های این نهاد قابل تحلیل است. یافته های پژوهش با اتکا به روش توصیفی تبیینی نشان می دهد که این بانک به مثابه یکی از ابزارهای قدرت نهادی، فرصت هایی همچون بین المللی یوآن، ترویج ارزش های آسیایی و معرفی چین به عنوان یک قدرت بزرگ مسئولیت پذیر را برای چین به همراه دارد. در مقابل چالش هایی همچون نهادینگی سیستم برتن وودز، چالش های نقش آفرینی یوان به مثابه یک ارز جهانی و تصور تهدید نسبت به ظهور اقتصادی چین نیز وجود دارد.
عوامل شکل دهنده به سیاست خارجی عربستان در قبال چین در دوره ملک سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افزایش حضور و اثرگذاری چین در خاورمیانه و توسعه روابط آن با کشورهای خلیج فارس یکی از روندهای مهم در محیط پیرامونی ایران در سالهای اخیر بوده است. با توجه به حضور دیرپای امریکا در خلیج فارس و شراکت آن با کشورهای عربی، نقش آفرینی چین به پیچیدگی جدی مسائل منطقه منجر شده است. از جمله عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور عربی خلیج فارس به توسعه تعاملات خود با چین با محوریت انرژی پرداخته و در عمل چین به شریک تجاری و اقتصادی نخست ریاض تبدیل شده است.اهداف: هدف اصلی مقاله حاضر تبیین مهمترین عوامل و تغییرات اثرگذار بر سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال چین در دوره ملک سلمان است. پرسش کلیدی این است که مولفه های تعیین کننده سیاست خارجی عربستان در خصوص چین در سالهای پس از 2015 کدامند و این عوامل چگونه به اولویت یافتن همکاری های گسترده و مشارکت جامع راهبردی در روابط دو کشور منجر شده است؟روش تحقیق و چهارچوب مفهومی: در این مقاله در چهارچوب مفهومی رئالیسم نوکلاسیک و با بکارگیری روش تبیینی تلاش شده است مولفه هایی که باعث ایجاد تغییر در سیاست خارجی عربستان در خصوص چین شده مورد شناسایی و تبیین واقع شود. رئالیستهای ساختارگرا بر تغییرات نظام بین الملل و موازنه قدرت جهانی به عنوان متغیرهایی کلیدی در جهت دهی به سیاست خارجی کشورها تاکید دارند. اما رئالیستهای نوکلاسیک به منظور تبیین سیاست خارجی دولت متغیرهای داخلی را پراهمیت می دانند. در این راستا بخش عمده ای از این پژوهش به بررسی تاثیرات مولفه های داخلی بر راهبردهای دولت سعودی در خصوص چین اختصاص یافته است.یافته های تحقیق: یافته های این پژوهش نشان می دهد ظهور چین و پیامدهای آن در سطوح بین المللی و منطقه ای متغیرهای اصلی و مستقل شکل دهنده سیاست خارجی جدید عربستان در قبال چین هستند. اما به رغم تعیین کنندگی بالای عوامل بین المللی، برخی عوامل داخلی نیز به عنوان متغیرهای میانجی در راهبردهای عربستان در قبال چین نقش دارند. در این سطح ظرفیتهای قدرت ملی، تقویت اقتدارگرایی و انسجام و اجماع نخبگان سعودی، ظهور ملی گرایی جدید سعودی و محوریت یافتن توسعه اقتدارگرایانه و ادراکات نوین رهبران سعودی در خصوص دگرگونی های جدید بین المللی و منطقه ای مهمترین عوامل در توسعه همکاریهای عربستان و چین در دوره ملک سلمان هستند.مناسبات عربستان سعودی و چین در طول سه دهه گذشته روندی مثبت و روبه رشد داشته است. اما تنها در دوره ملک سلمان این روابط وارد مرحله جدیدی تحت عنوان مشارکت جامع راهبردی شد که در همکاریهای فزاینده بین دو کشور در عرصه های تجاری- اقتصادی و سیاسی نمایان شد. به قدرت رسیدن نسل جدیدی از رهبران سعودی با محوریت محمدبن سلمان با درک متفاوت و جدیدی از روندها و شرایط نظام بین الملل بیشترین تاثیر را در این خصوص داشته است. به خصوص فهم واقع گرایانه از روند انتقال قدرت از غرب به شرق، نگرش عملگرایانه در روابط با کنشگران منطقه ای و جهانی و ارایه تعریف جدید از منافع ملی در این خصوص برجسته بوده است. نتیجه گیری: در شرایط جدید به رغم تداوم برخی عدم قطعیتها در خصوص جهت گیری کلان سیاست خارجی عربستان، تداوم همکاریهای نظامی- امنیتی این کشور با امریکا همچنان مشهود است. با این حال در اولویت قرار گرفتن توسعه اقتدارگرایانه از سوی رهبران سعودی پیشران مهمی است که به تداوم و توسعه روابط عربستان و چین در سال های آینده منجر خواهد شد.