مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مردم سالاری دینی
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، مفهوم «منافع ملی» و ارتباط آن با مفهوم «مصالح اسلامی» در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به صورت عام، و سیاست خارجی دولت خاتمی به صورت خاص؛ مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. به دلیل ارزشی بودن مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، به نظر می رسد که بررسی آن با برداشتی خردگرایانه از روابط بین الملل (نئورئالیسم و نئولیبرالیسم) نمی تواند ما را به نتیجه مطلوب راهنمایی نماید. بنابراین با مفروض گرفتن آشنایی خواننده با مبانی نظریه سازه انگاری، و نقشی که این نظریه برای هنجارها، ارزش ها و هویتهای مختلف در به وجود آمدن «منافع» قایل است؛ سعی گردیده تا منافع ملی دوران ریاست جمهوری خاتمی از منظری سازه انگارانه مورد بررسی قرار گیرد. نویسنده معتقد است باز تعریف ارزشی و هویتی ایرانیت، اسلامیت، انقلاب اسلامی و نیز حاکمیت مردم سالاری دینی در اندیشه خاتمی در نهایت به تعریف مجدد مفهوم منافع ملی جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری وی منجر گردید.روش تحقیق مقاله توصیفی – تحلیلی بوده و یافته های این پژوهش نشان می دهد که دمکراتیزاسیون جامعه ایران و ارزش قایل شدن برای حاکمیت مردم در تصمیم گیریها در عرصه داخلی، و نیز تنش زدایی در عرصه بین المللی و جایگزینی مفاهمه و گفتگو در سیاست خارجی، می تواند حافظ منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشد
نظریه انتقادی نو ، نظم دموکراتیک مشورتی و الگوی مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی مردم سالاری دینی از ظرفیت انتقادی خاصی نسبت به الگوهای نظری نظام سیاسی برخوردار می باشد. مقاله حاضر، با الهام از آموزه های نظریه انتقادی نو و تبیین ظرفیت انتقادی الگوی نظم دموکراتیک مشورتی به مثابه حاصل نظریه انتقادی نو، ابتدا به تبیین همسویی ها و قرابت های نظری الگوی نظم دموکراتیک مشورتی با الگوی مردم سالاری دینی پرداخته، سپس با مقایسه الگوی مردم سالاری دینی با چهار الگوی نظم سلطانی، سکولار اسلامی، لیبرال دموکراسی و نظم دموکراتیک، بر ظرفیت انتقادی الگوی مردم سالاری دینی و افزون بودن آن نسبت به نظم دموکراتیک مشورتی، استدلال نموده است. هدف اصلی مقاله افکندن پرتوی روشن بر ایده «ضرورت» مردم سالاری دینی برای کشور های اسلامی در شرایط کنونی جهان اسلام است.
بررسی تطبیقی نظریه های لیبرال دموکراسی و مردم سالاری دینی از منظر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در این مقاله بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصه های اصلی نظریه های مردم سالاری دینی از منظر امام خمینی و لیبرال دموکراسی از منظر متفکرین اصلی آن، به عنوان مهم ترین الگوهای نظری رقیب برای حکومت در جهان معاصر است. این هدف در سه گام دنبال می شود: معرفی مؤلفه های اصلی نظریه لیبرال دموکراسی، معرفی مؤلفه های اساسی نظریه مردم سالاری دینی با ارجاع به آرای امام خمینی، و نهایتاً بررسی تطبیقی دو نظریه سیاسی رقیب از زوایای گوناگون، جهت تشخیص نقاط تلاقی و تضاد آنها با یکدیگر.
توسعه ی سیاسی در ایران پس از خرداد 1376(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های توسعه سیاسی با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و رهایی کشورهای جهان سوم از استعمار (تحت عنوان نوسازی) به طور گسترده در مطالعات سیاسی مطرح شد. پس از سیر تحول طولانی، در دوره ی جدید، ادبیات و مفهوم توسعه سیاسی به "دموکراسی" فرو کاسته شد. چنین تحولی با روند رو به رشد دموکراسی و پیدایش مباحث مربوط به آن در کشورهای در حال توسعه همراه بوده است.در ایران نیز در صد سال اخیر، جنبشهای فکری متعدد در زمینه ی مذکور ظهور کرده و به مبارزات گسترده پرداخته اند. مقاله ی حاضر می کوشد علاوه بر بیان مفهوم توسعه سیاسی، به بررسی آن در ایران بویژه پس از انقلاب اسلامی1357 بپردازد.
تبیین منطقی مردم سالاری دینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ابهامات زیادی که پیرامون رابطه دین اسلام با دموکراسی وجود دارد، سبب شده تا در این نوشتار با تکیه بر اصول منطقی حاکم بین این دو مقوله و فارغ از گرایشات سلیقه ای، به تبیین این رابطه پرداخته شود. اگر تعریف دین را به دو قسمت عام و خاص تقسیم کنیم و در تعریف خاص، اعتقادات و احکامی را که باید با اجزای دموکراسی سنجیده شود، منبعث از مثلث معرفتی شرع، عقل و عرف بدانیم و هم چنین دموکراسی را تنها به مثابه شیوه ای برای حکومت کردن تصور کنیم می توان ادعا کرد که بین دموکراسی به عنوان روش حکومت کردن که دارای عناصری مانند برابری سیاسی شهروندان، حکومت اکثریت، مقبولیت مردمی، تفکیک قوا و... است با دین اسلام به مثابه فلسفه زندگی و اجتماعی، روابط منطقی تساوی و یا عموم و خصوص من وجه وجود دارد.
جهانی شدن و روند عام گرایی و خاص گرایی در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی بر آن است ضمن پرداختن به تحولات ناشی از فرایند جهانی شدن در حوزه های مرتبط با حوزه فرهنگ و فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، نشان داده شود که این فرایند چگونه منجر به عام گرایی و خاص گرایی در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران شده است. مطابق با یافته های این تحقیق فرایند جهانی شدن نسبت به مسایل فرهنگی باعث اتفاق افتادن نگرش عام و جهانی گردیده، اما با توجه به برداشت های مذهبی و الگوهای دینی که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد در حوزه فرهنگ سیاسی نگرش خاصی به وقوع پیوسته و باعث شکل گیری الگوهای خاص گرایی (مانند مردم سالاری دینی، حقوق بشر اسلامی، جامعه مدنی اسلامی) شده است.
بررسی جامعه شناختی دموکراسی در نظامهای مردم سالاری دینی و مردم سالاری های سکولار
حوزه های تخصصی:
هویت تحلیل هر مفهومی در واقعیت به مختصات دیدگاه نظری حاکم بر آن مربوط می شود. دیدگاههای نظری نیز از پیش فرضهای خود که در چارچوب سیاسی- اجتماعی خاصی طراحی شده اند، عدول نمی کند. لذا برای درک عمیق نظری هر مفهومی، لازم است آن را بر اساس الگویی که به آن تعلق دارد، تحلیل کرد. حال یکی از مفاهیم اساسی در تحلیل ساختارهای سیاسی جوامع، مفهوم دموکراسی است که در نظام اجتماعی ایران (پس از انقلاب)، این مفهوم در چالش با برداشتهای دینی قرار گرفته بود. لذا انجام یک بررسی از جایگاه دموکراسی که اساساً در جوامع غربی مورد نظریه پردازی قرار گرفته و مردم سالاری دینی که مورد بحث اندیشمندان دینی است، ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، مقاله حاضر به تحلیل مفهوم دموکراسی و امکان سازگاری آن با اسلام و همچنین تفاوتهای میان دموکراسی دینی و دموکراسی سکولار غربی می پردازد
مقایسه مردم سالاری دینی و لیبرال دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به لحاظ تاریخی برای مردم سالاری دو تاریخ مجزا می توان در نظر گرفت؛ یکی مردم سالاری که با تجلی در مدینه النبی به منصه ظهور رسید و در سیر تحولات جهان اسلام ادامه یافته و با پیروزی انقلاب اسلامی، ظهوری دیگر یافته است که از آن به نام «مردم سالاری دینی» یاد می شود و دیگری مردم سالاری شکل گرفته در جامعه غربی که اصطلاحاً می توان آن را «مردم سالاری سکولار» نامید؛ اگر چه این نام در ادبیات غربی متعارف نیست و از آن به مفهوم «مردم سالاری» یاد می شود. در این مقاله اشاره خواهد شد که مردم سالاری دینی ضرورتاً از مفهوم دمکراسی غربی به عاریت گرفته نشده است، زیرا مردم سالاری دینی و دموکراسی غربی تفاوت های بنیادین با هم دارند که مشهورترین آنها این است که دموکراسی دارای خاستگاهی اومانیستی است، ولی مردم سالاری دینی فقط در قالب و بستر جهان بینی الهی قابل طرح است. این تفاوت های اساسی در این مقاله بررسی و ارزیابی خواهد شد.
بررسی و نقد رهیافت هستیشناختی به دموکراسی و امکان پذیر نبودن مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلف در این نوشتار به تبیین رهیافت هستیشناختی به دموکراسی بر اساس دو اصل مهم آن، یعنی اصل خودآیینی یا خودمختاری و اصل گفتگو پرداخته است و نشان داده که افراد شاخص در این رویکرد با ردّ جمع بین دین و دموکراسی، قائل به عدم امکان مردم سالاری دینی هستند. با توجه به این نظریه، مؤلف به نقد مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی این نظریه پرداخته و سپس با نقد اصول حاکم بر آن، نشان داده است که بر خلاف نظریه مذکور، حتی با تعاریف و دیدگاه های غربی نیز میتوان دین را با مردم سالاری جمع کرد و به نظریه مردم سالاری دینی معتقد شد.
روشن فکری دینی در ایران: بررسی دیدگاه شهید آوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشن فکری دینی، اصطلاحی جدید است که پس از انقلاب اسلامی ایران وارد ادبیات سیاسی گردید و به جریان ها و نحله های متفاوت، و البته دارای تفکر التقاطی تقسیم گردید. روشن فکران دینی تلاش نمودند با تفسیر و تلقّی جدید از دین، هم گوهر و اصل دین را حفظ نمایند و هم در چارچوب دین پاسخگوی مسئله های اصلی روشن فکری، یعنی «سنت و تجدد»، «دین و سکولاریسم»، «ما و غرب» و «حکومت و حاکمیت» باشند. این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به این موضوع میپردازد.
شهید آوینی از جمله روشن فکران دینی است که با نگاه حداکثری به دین، مسئله های اصلی روشن فکری را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی ضمن نقد رادیکال مدرنیته، سنت ها را مورد توجه قرار میدهد و برای دین نقش حداکثری در سیاست و اجتماع قایل است. وی همچنین ضمن نقد رادیکال غرب، روشن فکران و عملکرد آنها را در قبال واقعیت های اجتماعی و مردم مورد نکوهش و سرزنش قرار میدهد و سرانجام بهترین حکومت را برای اداره جامعه، حکومت مردم سالاری دینی (نظام ولایت فقیه) میداند.
تحلیل مفهوم دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم سالاری یکی از مهم ترین بحث های فلسفه سیاسی بوده و برداشت های متعددی از آن صورت گرفته است. بر اساس تحلیل فهم تاریخی از واژه دموکراسی و تبیین عناصر اصلی آن، میتوان چنین تعریفی از آن ارائه داد: حکومتی است که در آن مشارکت مردم در مسائل سیاسی، و آزادی و تساوی همه در برابر قانون و رضایت مردم نسبت به نظام سیاسی حاکم به رسمیت شناخته شده است. با بررسی آموزه های اسلامی، به این نتیجه میرسیم که تحقق عناصر موجود در مفهوم مردم سالاری مورد اهتمام اسلام نیز بوده است. همین نکته، زمینه مناسبی را برای ارائه الگویی جدید از مردم سالاری، پیش روی ما قرار میدهد؛ زیرا در طول تاریخ دموکراسی ناب و خالص وجود نداشته است، بلکه تمام دموکراسیها در چارچوب باورهای مختلفی محدودیت هایی را پذیرفته اند. بر این اساس، راهکارها و سازوکارهای تحقق آن تعریف شده است.
بنابراین، میتوان دموکراسی ناب را بر اساس آموزه های اسلامی، که مورد اعتقاد و باور مسلمانان است، تحدید کرده و سازوکارهای تحقق آن را مشخص نمود. به این ترتیب، الگوی جدیدی از مردم سالاری را تحت عنوان مردم سالاری دینی ارائه داد. این مقاله با رویکرد نظری به این موضوع میپردازد.
روش این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی میباشد.
مردم سالاری دینی از دیدگاه آیت اللّه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم سالاری دینی اصطلاح تازه ای در گفتمان سیاسی دنیاست که در بستر مبانی سیاسی اسلام و متأثر از آموزه های نبوی و علوی روییده و بر آن است تا ضمن پاسداشت حقوق مردم در حوزه سیاست و اداره امور جامعه و پرهیز از الگوهای حکومتی استبدادی، اصول و مبانی ارزشی را متجلی سازد. بدین ترتیب، نظام اسلامی از الگوهای سکولار غربی متمایز میشود.
نوشتار حاضر به روش مطالعه اسنادی ـ تحلیلی، درصدد تبیین دیدگاه آیت اللّه مصباح در خصوص مردم سالاری دینی میباشد. یافته پژوهش به این موضوع تکیه دارد که مردم سالاری دینی بر رضایت مردم، ارزش مداری، حق مداری و قانون گرایی استوار است. مردم سالاری دینی در چارچوب اصول و ارزش های اسلامی معنا و مفهوم مییابد. مردم سالاری دینی به دنبال این است که خواست مردم متوجه تحقق و تحکم مبانی و اهداف عالی دین باشد و چنان نیست که بر نفی و یا تضعیف آن تعلق گیرد. در این صورت مردم سالاری محتوای ارزشی خود را از دست داده، اطلاق وصف دینی بر آن صحیح نخواهد بود.
الگوی مردم سالاری دینی و نسبت آن با بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی مردم سالاری دینی در نظریه حضرت امام (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای مبتنی بر تفکیک مفهوم دموکراسی و دین نیست، بلکه مردم سالاری دینی در این نظریه یک مفهوم است. این مفهوم درون دین قرار دارد و چیزی جدای از دین نیست. قرارداشتن این مفهوم درون دین و برآمدن آن از فرهنگ اسلامی موجب شده است ماهیت مردم سالاری دینی در این نظریه با نظریه های دیگر، اعم از غربی و غیرغربی، متفاوت باشد.
اندیشمندان غربی تلاش کردند تا لیبرال دموکراسی را برترین الگوی حکومتی در جهان امروز معرفی کنند. اگر مردم سالاری دینی به منزله الگویی از دموکراسی در برابر دیگر الگوها قرار داشت، توانایی به چالش کشیدن لیبرال دموکراسی را ازدست می داد، زیرا در این صورت الگویی از دموکراسی بود و نمی توانست برتری بر دیگر مدل ها داشته باشد. حال آن که در نظریه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری مردم سالاری دینی مدلی از دموکراسی نیست و به همین علت توانسته است لیبرال دموکراسی را به چالش بکشد. به چالش کشیده شدن الگویی که به ادعای اندیشمندان غربی بی بدیل بود از علل مهم جریان بیداری اسلامی است.
مراتب اندیشه آزادی در تکامل بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه آزادی در دومین و چهارمین موج از بیداری اسلامی به مراتب و درجات خاص تأثیرگذار بوده است. این تأثیر در نهضت مشروطیت به صورت نظام مند کردن مشروطیت در کنار «جنبش عدالت خانه» صورت پذیرفته است؛ هرچند در اثر نفوذ فلسفه های سیاسی غربی، اندیشه آزادی از عدالت و متون اسلامی جدا شده و در بستر دیگری افتاد. در سیر تکاملی اندیشه آزادی، انقلاب اسلامی قرار دارد که اندیشه آزادی این بار در کنار نظریه «ولایت فقیه»، «مردم سالاری دینی» را رقم زده و متکامل تر از مشروطیت، نوعی «نظام مدنی دینی» درست کرد. این سیر تاریخی به خصوص از قرن گذشته تاکنون و از امروز تا افق تمدن جدید اسلامی، خط سیر تکاملی و متعالی را در حرکت بیداری اسلامی نشان میدهد. مقاله حاضر این خط سیر تکاملی را در قالب «اندیشه تعالی» و آسیب شناسی آن را در ذیل تفکر و تمدن غرب در قالب «اندیشه ترقی» به بحث میگذارد.
شاخص ها و چشم انداز دانشگاه مردم سالار در قرآن و حدیث
حوزه های تخصصی:
دانشگاه به عنوان خالق نظام فکری هر جامعه، از جایگاه برجسته ای در نهادینه کردن هر تفکّر و ایدئولوژی در جامعه برخودار است. در حقیقت نخستین و اصلی ترین گام برای تعالی یک مکتب فکری، معماری مطلوب آن اندیشه و تفکّر در دانشگاه است. به رغم تلاش های فراوان و شایسته در عرصه مردم سالاری دینی، هنوز به نحوِ مطلوب به نهادینه کردن این ایدئولوژی اسلامی در دانشگاه پرداخته نشده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است با تحلیل و بررسی آیات قرآن کریم و همچنین روایات اهل بیت علیهم السلام و استنباط از این آموزه ها به نهادینه شدن این تفکّر در دانشگاه بپردازد. در این تحقیق به تبیین ویژگی های بارز دانشگاه مردم سالار و شاخص های چشم انداز دانشگاه مردم سالار پرداخته شده است. در این تحقیق، دانشگاه مردم سالار، نهادی با پنج مشخصه ذاتی یا مؤلفه بنیادین هویّت علمی، هویّت دینی و کارآمدی برای جامعه، رضایت محوری و توانمندی علمی معرفی شده است و جهت نهادینه کردن نظام فکری مردم سالاری در جامعه به ترسیم چشم انداز دانشگاه مردم سالار پرداخته شده که بر این مبنا، برای چشم انداز مذکور شاخص هایِ ارزشی دانایی، توانایی، نیکویی و زیبایی لحاظ شده است.
بررسی تربیت سیاسی در برنامه درسی رسمی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی فعلی یا رسمی دوره ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است که برای انجام آن از تحلیل محتوای کیفی و سندکاوی استفاده شده است. بدین منظور راهنمای برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و تعلیم و تربیت اسلامی (هدیه های آسمان) مورد بررسی قرار گرفته و کتاب های مربوطه به صورت عمدتاً کیفی تحلیل و نقادی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی دوره ابتدایی چندان مطلوب نیست. اهداف مربوطه بیشتر ناظر بر بعد شناختی و عاطفی است و بعد رفتاری یا مهارتی مورد غفلت واقع شده است. محتوای برنامه درسی نیز نتوانسته است فرصت مناسبی برای تربیت سیاسی کودکان مبتنی بر اندیشه مردم سالاری دینی فراهم آورد و نیاز به بازنگری اساسی و جدی دارد. گرچه روش های آموزش و ارزشیابی پیشنهادی به نظر یادگیرنده محور و فعال هستند، لیکن با توجه به کاستی و ضعف محتوای آموزشی نمی تواند چندان مؤثر باشد. از سوی دیگر به نظر می رسد بین برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و هدیه های آسمانی از منظر تربیت سیاسی هماهنگی وجود ندارد.
دموکراسی، بحران معنویت و رویکرد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا محتوای دموکراسی را با توجه به منظر کلاسیک جدید مورد مطالعه قرار داده و نشان دهد که چرا و چگونه دموکراسی جدید، به جای پرداختن به مسئله دموکراسی و اینکه دموکراسی به عنوان روشی برای حکومت مناسب است یا خیر، به این مسئله پرداخته است که ترازوی دموکراسی فارغ از مطلوبیت برای تشخیص حکومت مختار، گریز راه ممکن است. این مقاله همچنین نشان میدهد که دموکراسی جدید به جهات اومانیستی آن، با آنچه که در مکاتب دینی به جهت توجه به مسئله سعادت از سیاست مدن مورد تقاضا قرار میگیرد، متفاوت است. این مقاله با مرور مسئله دموکراسی، ضمن بازخوانی دموکراسی و بحرانهای ناشی از دوره سرمایه داری در ادغام لیبرالیسم با دموکراسی که به روش تاویل متن و تجربه تاریخی از دموکراسی قرائت میکند، و نیز بازخوانی دموکراسی جدید، ضمن توجه به محتوای دموکراسی، و نه قالبها، به دنبال این پرسش است که آیا دموکراسی مبتنی بر نظام لیبرالیستی و اخلاق سرمایه داری که در عصر سکولار مورد توجه تجددگرایان بوده است، بدون رویکرد دینی، با محوریت آموزش و تربیت انسان، میتواند بدون در غلتیدن در بحران معنویت و ویرانگری انسان مدرن را به سعادت رهنمون کند. این مقاله نشان میدهد که چرا و چگونه غایت اندیشی و اخلاق فضیلت، در نظام مردمسالاری دینی میتواند به عنوان مکملی برای خروج از بحران معاصر در جریان دموکراسی باشد.
موج جدید اسلام گرایی در جها عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع جنبشهای مردمی اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا، بسیاری بر این باورند که این موج ادامه امواج دموکراسی مطرح شده توسط ساموئل هانتینگتون است. وی با تقسیم بندی گذارهای دموکراسی در سه موج از 1820 تا کنون، به توصیف تاثیر پذیری اغلب نقاط جهان از این امواج میپردازد و برخی تلاش دارند تحولات منطقه را دراین چارچوب تحلیل نمایند.این درحالی است که بیداری اسلامی چارچوبی متفاوت را برای فهم این تحولات پیشنهاد می نماید. در این پژوهش ضمن تبیین نقش حائز اهمّیت گرایشهای مذهبی در جهان عرب ذیلِ نظریه امواج اسلام خواهی، به تحلیل انتقادی دیدگاه هانتینگتونپرداختهو وضعیت جهان عرب را تحلیل می نماید. سوال اصلی این است: آیا میتوان جنبشهایمنطقه را موج جدیدی از دموکراسی خواهی دانست؟ یافتههای محققان دلالت بر آن دارد که تحولات مزبور به دلیل نقش موثر انقلاب اسلامی ایران، پیشینه اسلامگرایی و گرایشهای دینی در منطقه، گسترش مطالبات شهروندی، آگاهی سیاسی و مبارزه با استبداد،بیشتر با نظریه«مردمسالاری دینی» تا امواج دموکراسی قابل درک و تحلیل است.موضوعی که نگارندگان از آن به موج جدیدِ اسلام خواهی تعبیر نمودهاند
تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر شکل گیری بیداری اسلامی در کشور بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با اثباتِ امکان پذیر بودن تغییر به ملت های مسلمان، باعث شد تا مسلمانان از فضای رخوت و رکود ناشی از اتکا به ایدئولوژی های غربی و نبود مدل یک انقلاب و حکومت دینی فاصله بگیرند و با الگوبرداری از روش ها و ارزش های انقلاب ایران، فعال شده و مطالبات خود را به صورت جدی تری پیگیری کنند.
انقلاب اسلامی و تداوم حرکت آن در غالب نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی موفق پیش روی ملت های مسلمان قرار گرفته و آنان را به حرکت در جهت تغییر فضای موجود متمایل کرده است. حاصل این حرکت امروز به شکل بیداری اسلامی در کشورهای منطقه به ویژه بحرین قابل مشاهده است.
بررسی و نقد کتاب مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلاب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به نقد و بررسی شکلی و محتوایی ترجمة این کتاب پرداخته ایم. کتاب علاوه بر یک پیش گفتار و یک مقدمه دارای نه فصل در دو بخش است. ترجمة کتاب، با توجه به اندک اشکالاتی که در چاپ آن مشاهده می شود، نه عالی بلکه خوب ارزیابی شده است. نظریه ای که بر اساس آن انقلاب ها را تفسیر می کند، بررسی شرایط دولتی و بین المللی، شرایط نخبگان، و شرایط مردم در سه مرحله ریشه ها، فرایندها، و پیامدها حرکت هایی انقلابی اند. در بررسی نمونه های عینی و تاریخی، با توجه به انقلاب های صورت گرفته در امریکا، فرانسه، و انگلستان این کتاب بر آن است که نظام لیبرال دموکراسی ساختار سیاسی غالب در جهان شده است و دیگر انقلاب های جهان کمابیش برای رسیدن به دستاورد های آنان شکل گرفته اند. البته برخی در این راه موفق و عده ای ناموفق بوده اند. به عبارت دیگر، می توان گفت این کتاب تحت تأثیر رشد تمدن مدرن و جریان های انقلابی صورت گرفته در آن، مفسر انقلاب های مبتنی بر ملی گرایی و لیبرال سرمایه داری است و انقلاب هایی را که به لیبرال دموکراسی نمی رسند، مانند انقلاب های اسلامی، نوعی ناهنجاری از حرکت های انقلابی قلمداد می کند. در نقد نظری کتاب باید گفت که خطی دیدن جریان انقلاب ها و جداکردن ریشه ها، فرایندها و پیامد های شرایط دولت و بین الملل، نخبگان و مردم از یکدیگر در عالم واقع امکان پذیر نیست، و به نظر ناقد می باید شرایط اجتماعی، ایدئولوژی، و کنش گران جنبش را به منزلة سه عامل درهم تنیده بررسی کرد تا تفسیر واقع بینانه تری از هر انقلاب به دست داده شود. در واقع، این کتاب مفسر و توجیه گر حرکتی است که می خواهد جنبش های دموکراتیزاسیون در کشورهای جهان سوم را به سوی لیبرال دموکراسی هدایت کند. اگر برعکس جریان ایدئولوژی کتاب از زاویة انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی، نه لیبرال دموکراسی، به این کتاب بنگریم، در واقع می توان گفت این کتاب کتابی ضد انقلابی با عنوان انقلاب هاست.