فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
در تاریخ جریانات عقیدتی- سیاسی اسلامی، تصوف همیشه در برابر دو ضلع فکری دیگر در عالم اسلامی قرار گرفته است. ضلع نخست جریان عقل گرای اسلامی و ضلع دوم جریان ظاهرگرای اسلامی است که با اندیشه های اهل حدیث گره خورده است، اما پیوند معاصر دو بلوک عقل گرا و ظاهر گرا در تولید جریان نوسلفی در کالبد تشکیلات اخوان را نمی توان بر اساس تمایلات درونی این دو بلوک تحلیل کرد؛ چه اینکه میل درونی جریان عقل گرا در دوگان ظاهری گری و باطن گرایی، همواره به الهیات باطنی بوده است. سوال مقاله حاضر آن است که آیا میل درونی جریان عقل گرا به سمت الهیات باطنی، می تواند زمینه ساز ایجاد روابط مستحکم تر سیاسی و اجتماعی میان دو جریان اسلام گرا و تصوف شود؟در این مقاله برای دستیابی به یک چارچوب نظری مستعد برای توضیح بنیادی روابط میان جریان های معرفتی، از سه نظریه روزآمد علوم شناختی و اجتماعی استفاده کردیم که به ترتیب نظریه معرفت شناسی اجتماعی، نظریه معرفت شهودی و نظریه جماعت و جامعه فردینان تونیس است. در این مقاله توضیح می دهیم چگونه مناسبات گروه های معرفتی در طول زمان الگوی جماعتی و جامعه ای به خود می پذیرد. می خواهیم با بررسی روابط میان جریان های عقیدتی- سیاسی سنی در بستری عصری، دست به بازشناسی تببینی محیط پیرامونی قلرو فکری تشیع بزنیم و در دو محور تاریخی و الهیاتی نشان دهیم که چگونه زیرساخت های معرفت شناختی در مناسبات این جریانات مؤثر است. دستاورد نظری این مقاله ترسیم هندسه جدید آرایش معرفتی در جریانات اجتماعی اهل سنت و بیان پیشنهادهایی برای ارتقای جایگاه جریان شیعی در این میان است.
ارائه الگوی ساختاری – تفسیری طالبان در امارت اسلامی دوم در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری – تفسیری طالبان در امارت اسلامی افغانستان می باشد. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، جهت شناسایی عوامل موثر از روش تحلیل-محتوا، مرور متون و همچنین مصاحبه های اکتشافی با خبرگان حوزه های علوم سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای به تعداد 28 نفر استفاده گردید. جهت انتخاب خبرگان از روش غیرتصادفی با تکنیک گلوله برفی تا دستیابی به اشباع-نظری استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی، 85 نفر از کارشناسان، پژوهشگران و محققان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد گردیدند. برای غربالگری و انتخاب عوامل از روش دلفی فازی استفاده شد که از بین 17عامل شناسایی شده، 15 عامل انتخاب و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی عوامل تعیین شده در قالب سه عامل اصلی دولت اسلامی اعتدال گرا، تلاش برای وحدت قومیتی در افغانستان و تقویت پایگاه اجتماعی و مردمی شدند. همچنین برای سطح بندی از روش مدل سازی ساختاری– تفسیری استفاده شده است که به ترتیب در سطح اول دولت اسلامی اعتدال گرا، سطح دوم تلاش برای وحدت قومیتی در افغانستان و در سطح سوم تقویت پایگاه اجتماعی و مردمی (مشروعیت) قرار گرفته است.با توجه به نمودار قدرت نفوذ و میزان وابستگی هر سه عامل در ناحیه خودمختار قرار گرفتند که قدرت نفوذ و میزان وابستگی پایینی دارند و تأثیر-پذیری و نفوذ پذیری کمی نسبت بهم خواهند داشت.
تأثیر عملکرد قوه قضائیه در بازتولید اعتماد سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
253 - 288
حوزههای تخصصی:
اعتماد سیاسی موجب حمایت سیاسی شهروندان از حکومت ها، ثبات سیاسی نظام و کارآمدی سیاسی دولت می شود، در حالی که پژوهش های متعددی در سال های اخیر نشان داده اند که سطح اعتماد سیاسی در ایران کاهش یافته است. برای بازتولید اعتماد سیاسی دو رویکرد وجود دارد، رویکرد جامعه محور و نهاد محور. در رویکرد جامعه محور بنیادهایی مانند کیفیت تشکل های اجتماعی نقش پررنگی در بازتولید اعتماد دارند، در عوض در رویکرد نهادی، این نهادهای رسمی هستند که نقش پررنگ تری را ایفا می کنند، نهادهایی مانند آموزش، بهداشت، پلیس و نهاد دادرسی. هدف این پژوهش بررسی اثر عملکرد دستگاه قضایی بر اعتماد سیاسی در ایران است. چارچوب نظری پژوهش از تلفیق نظریه رابینسون-عجم اوغلو و نظریه اعتماد نهادی روثستاین ساخته شده است. داده های این پژوهش از طریق انجام مصاحبه های عمیق با حقوق دانان گردآوری شده اند. این داده ها با روش تحلیل مضمون و همچنین روش ردیابی فرآیند تحلیل شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، «وجود ضعف در کادر متخصص»، «وجود فساد»، «تحدید استقلال در قوه قضائیه» و «ضعف ساختاری در قوه قضائیه» سبب ایجاد اختلال در دادرسی های سریع و منصفانه شده است، اختلال در دادرسی سریع و منصفانه نهاد قضاوت را از دایره فراگیر بودن دور می کند که این وضعیت از دلایل کاهش اعتماد سیاسی در ایران است. نتیجه پژوهش مؤید فرضیه پژوهش مبنی بر وابستگی بازتولید اعتماد سیاسی به کیفیت نهاد قضاوت است.
ظرفیت های تمدنیِ آموزه امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن، از مؤلفه های انسانی و ابزاری تشکیل می شود. مؤلفه های انسانی به طور مستقیم از عقاید و باورها تأثیر می پذیرند و هر مجموعه ای از نظام باورها، در صورت امکان و توان، تمدن مناسب خود را می سازد. در جهان بینی اسلامی، باورهای محکم و قویمی وجود دارند که در تکوین، تشکیل، تقویت و تعالی مؤلفه های تمدنی، اثر گذارند. «آموزه امامت» یکی از آن باورهاست. این تحقیق با عنوان ظرفیت های تمدنی آموزه امامت، با هدف معرفی این ظرفیت ها به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به صورت بین رشته ای (کلامی _ تمدنی) انجام شده است. اهمیت تحقیق از دو جهت مشهود است: یکی نشان دادن کارآیی آموزه های امامیه در عرصه تمدن سازی، و دیگر؛ تبیین چشمه های ناب اندیشه ای در راستای تمدن سازی اسلامی. در ساختار تحقیق، نخست مؤلفه های تمدنی به طور اجمالی فهرست شده است و سپس با اشاره به صفات و شئون امامت، تأثیر آنها در مهمترین مؤلفه های تمدنی (که بیشترین اثر پذیری را از این آموزه دارند)، بیان گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ آموزه امامت، با ایجاد «ارتباط عرش و فرش» و «اتصال آسمان و زمین» و با هدایت گری بشریت، ظرفیت های بی نظیری در «نظام امام و امتی» و «تعالی اجتماعی، فرهنگی و تمدنی»، دارد: معرفت و جهان بینی صحیح توحیدی، عقل ورزی وحیانی، عدالت محوری تعالی بخش، امنیت آفرینی همه جانبه، حکومت عادلانه، رفاه آوری رشد دهنده، وحدت و انسجام امتی، عبودیت سعادت بخش و فضایل اخلاقی افراد جامعه، برخی از ظرفیت های تمدنی است که در پرتو آموزه امامت، و با وجود امام، حاصل می شود. و بدون آموزه امامت و امام، امکان تحقق کامل آنها نیست.
ارزیابی تطبیقی رویکرد ایران و چین در فرایندهای بین المللی انتقال قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
75 - 95
حوزههای تخصصی:
انتقال قدرت در فرایند نظام بین الملل موجب تغییرات نظم موجود و مستقر است که چالش ها و فرصت هایی را برای کشورهای غیر هژمون به همراه دارد. مساله اصلی این مقاله ارزیابی تطبیقی رویکرد جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحولات در نظم مستقر جهانی است و سوال اصلی مقاله ناظر بر این پرسش است که مواضع چین و ایران در مواجهه با فرایندهای انتقال قدرت در نظام بین المللی چگونه صورتبندی شده است؟ مقاله نشان می دهد در حالی که رویکرد ایران به تحولات معطوف به انتقال قدرت در نظم بین المللی، بیشتر بر جنبه «ایده» تمرکز دارد و چرخه ای نا تمام به شمار می رود، نگرش و عملکرد چین، متمرکز بر سه گانه «ایده»، مدیریت «منابع» و «نهاد سازی» متمرکز بوده است. یافته های پژوهش همچنین نشان از آن دارد در حالی که که چین از طریق ابتکارهای چندجانبه گرا عملیاتی نظیر «ایده اجماع پکن» و «ابتکار کمربند و راه» و «نهادسازی» نظیر بانک بریکس، بانک زیرساخت آسیایی، صندوق جاده ابریشم، سازمان همکاری شانگهایی و تجمیع منابع با طراحی مشارکت های اقتصادی جامع منطقه ای موجب تضعیف هژمونی آمریکا شده است، ابتکارهای ایران برای تضعیف هژمونی آمریکا بیشتر در حوزه کنش گفتاری و ایده، صورت بندی فهم و درک شده است. گردآوری مطالب کتابخانه ای و اسنادی بوده و روش پژوهش، پایش تطبیقی روندها بر مبنای مقایسه و تحلیل های پسارویدادی است.
نظام آرمان های اقتصادی از منظرآیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 100
حوزههای تخصصی:
اهداف و آرمان ها در هر انقلابی جهت حرکت را تعیین و انگیزه برای حرکت را ایجاد می کنند. از نگاه تمدنی و در فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی، تحقق جامعه اسلامی، منوط به تحقق آرمان های اسلامی است. در این مقاله نظامی منسجم از آرمان های اقتصادی برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، با روش تحلیل مضمون ارایه شده است. مطابق نتایج، از مجموع 154 فیش، 14 مضمون فراگیر، شاملِ: جایگاه اهداف و آرمان ها، آرمان ها و انقلاب اسلامی، آرمان ها و مسئولان، آرمان ها و جوانان و دانشجویان، آرمان ها و دشمنان، روش تعیین آرمان ها و اهداف، ساختار نظام اهداف و آرمان ها، حیات طیبه، هدف عدالت اجتماعی مولفه حیات طیبه، هدف رشد تولید و ثروت، نسبت عدالت و رشد تولید و ثروت، هدف رفاه مادی، هدف امنیت اقتصادی، هدف استقلال اقتصادی استخراج شد. یافته ها نشان می دهد آرمان ها باید از مبانی استخراج شوند. همچنین آرمان ها دارای مراتب مختلفِ نهایی، میانی و مقدمی هستند. همچنین در تنظیم آرمان ها باید دوگان های فردی، اجتماعی؛ دنیوی، اخروی و مادی، معنوی در نظر گرفته شود. مطابق نتایج، آرمان نهایی عبارت است است از سعادت فردی و اجتماعی در دنیا و آخرت و آرمان میانی تحقق حیات طیبه است. آرمان های مقدمی اجتماعی در نظام اقتصادی هم عبارتند از عدالت، رفاه مادی، رشد اقتصادی، امنیت اقتصادی و استقلال اقتصادی. در بعد فردی عمل به تکلیف در راستای رسیدن به سعادت فردی اهمیت دارد.
راهبردهای تقویت همکاری های اقتصادی ایران و بحرین
منبع:
غرب آسیا سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
94 - 134
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردهای نوین کشورها در صحنه دیپلماسی اقتصادی، همکاری های دو یا چندجانبه بین المللی است. جمهوری اسلامی ایران با داشتن 15 کشور همسایه فرصت های ارزشمندی برای پیشبرد دیپلماسی اقتصادی در اختیار دارد. یکی از این همسایگان بحرین است. کشورهای بحرین و ایران به علت برخورداری از ویژگی های ویژه ژئواستراتژیکی در منطقه خلیج فارس ظرفیت قابل توجهی برای تعاملات اقتصادی و تبادلات بازرگانی با همدیگر دارند. این در حالی است که در دهه های اخیر به دلیل اختلافات سیاسی میان منامه و تهران، این ظرفیت ها مغفول ماند. با توجه به توافق ریاض و تهران در زمستان 1401 جهت برقراری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی، مقامات منامه و تهران نیز در بهار 1402 جهت حل اختلافات و برقراری مجدد روابط گردهم آمدند که منجر به تصمیم جهت بازگشایی مجدد سفارت های دو کشور گردید. ازاین رو نویسندگان پژوهش حاضر که که از کشورهای ایران و بحرین هستند، ضمن گردآوری تجربیات بازرگانان و فعالان اقتصادی دو کشور تا دستیابی به اشباع اطلاعات، با بهره گیری از تکنیک SWOT موسوم به «سوات» به دنبال پاسخ دادن به سوال «راهکارهای تقویت همکاری های اقتصادی ایران و بحرین چیست؟» هستند. نویسندگان از رهیافت تبیین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید با هدف ارائه راهبردهای همکاری های اقتصادی دو کشور به نگارش این پژوهش پرداخته اند. فرضیه پژوهش از این قرار است که دو کشور مزبور جهت تقویت همکاری های اقتصادی خود می بایست به اقدامات مقابل بپردازند: بررسی مزیت های رقابتی در تمام حوزه ها، تاسیس اتاق بازرگانی مشترک، اجرای توافقنامه همکاری تجاری دهه 80، برگزاری نمایشگاه های مشترک، آغاز همکاری های اقتصادی دانش بنیان، تقویت اشتراکات و کاهش اختلافات، تمرکز بر فعالیت های بازرگانی، خدماتی و عمرانی و توسعه تعامل بخش های خصوصی.
مطالعه تأثیر راهپیمایی اربعین بر استراتژی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
301-326
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر پیاده روی اربعین بر تقویت استراتژی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای شامل کتاب ها و مقالات علمی گردآوری شده است. در ابتدا مفهوم قدرت نرم و مؤلفه های آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بررسی و سپس نقش پیاده روی اربعین در ارتقای این مؤلفه ها تحلیل شده است. پیاده روی اربعین به عنوان مناسک مذهبی- فرهنگی، ظرفیت بالایی در ایجاد وحدت امت اسلامی، تقویت هویت دینی و افزایش تاب آوری فرهنگی در برابر جنگ نرم دشمنان دارد. این مراسم به دلیل حضور گسترده زائران از کشورهای مختلف، به پدیده ای فراملی تبدیل شده که تأثیرات عمیقی بر روابط فرهنگی و اجتماعی میان ملت های منطقه، به ویژه ایران و عراق، برجای گذاشته است. بر اساس یافته های تحقیق، این رویداد عظیم در سال های اخیر نقش مؤثری در ترویج مؤلفه های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران نظیر روحیه مقاومت، دینداری، عدالت خواهی، استکبارستیزی و صدور ارزش های انقلاب اسلامی ایفا کرده است. همچنین، این مناسک مذهبی به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی، ظرفیت بسیاری در تقویت ارتباطات میان ملت های مسلمان و ایجاد همبستگی فرهنگی دارد. راهپیمایی اربعین به دلیل ماهیت معنوی و اجتماعی، توانسته است جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در معادلات منطقه ای بهبود ببخشد و تصویری مثبت از نقش ایران در تعاملات منطقه ای ارائه دهد. در نهایت، این مراسم را می توان تجلی عینی و راهبردی از قدرت نرم ایران دانست که نه تنها به تقویت هویت دینی و فرهنگی مسلمانان کمک کرده، بلکه در شکل گیری همبستگی عمیق میان ملت های منطقه و مقابله با تهدیدات فرهنگی و رسانه ای دشمنان نیز نقشی مؤثر داشته است.
تأثیر ساختار دینی جامعه بر گرایش به مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
131 - 146
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی بعد از انقلاب 1357، به مسئله ای اجتماعی فرهنگی تبدیل شده است؛ به طوری که در ساختار حکمرانی اسلامی، اهمیت دینداری جامعه بیش ازپیش در پویایی و پایایی آن تأثیر دارد. موضوع پژوهش حاضر مطالعه میزان تأثیر ساختار دینی جامعه بر گرایش به مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی دربازه زمانی 1385 الی 1402 انتخاب شده است. از جامعه آماری 42 سند به روش نمونه گیری غیراحتمالی، 26 سند جهت ورود به نرم افزار cma2 انتخاب شدند. از آزمون های f فیشر و d کوهن برای برآورد مقدار اثر نهایی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین ساختار دینی جامعه و مشارکت سیاسی رابطه معنی داری وجود دارد. میزان تأثیر ابعاد مختلف دینداری به این شرح است: بُعد اعتقادی (0.241)، بُعد مناسکی (0.256)، بُعد عاطفی (0.167)، بُعد پیامدی (0.198) و بُعد تجربی (0.200).
صورت بندی مبانی نظری نفوذ از منظر اطلاعاتی (مکاتب، سطوح، رویکردها، حوزه ها و ابزارها و تکنیک های عملیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
67 - 102
حوزههای تخصصی:
نفوذ در ارتباطی متقابل، به عنوان یکی از ابزارهای کسب، حفظ و افزایش قدرت قلمداد گردیده است که همواره با تغییر ماهیت و کارکرد قدرت، شاهد تغییر ماهیت و کارکرد آن، هستیم. مفهومی که در طول تاریخ، شاهد دگرگونی و تکامل ماهیتی و کارکردی آن، در قالب مبانی و مولفه ها به صورت متفاوت و متناوب هستیم. در این نوشتار سعی شده است با یک روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و اسنادی به شناخت رابطه قدرت و نفوذ و متناسبا و ارزیابی جنبه های مختلف نفوذ و ارائه یک مبنای نظری جامع و کارآمد از منظر اطلاعاتی پرداخته شود. سوال این پژوهش به این صورت است که نفوذ از منظر اطلاعاتی بر چه مبانی و صورت بندی نظری استوار است؟نتیجتا در این پژوهش مبانی و صورت بندی نظری نفوذ به این صورت است که نفوذ در طول تاریخ به تناسب ارتباط با قدرت و تغییرمندی ماهیت و کارکرد آن، در سه مکتب سنتی و نوین و فرا نوین تکامل یافته است و دارای سطوح عملیاتی سخت، نرم و هوشمند است و بر پایه سه رویکرد عملیاتی تدافعی، تهاجمی و تهاجمی – تدافعی قرارگرفته است و همچنین نفوذ دارای محیط و حوزه های عملیاتی مختلفی اعم از سیاسی- امنیتی- نظامی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که همواره به تناسب محیط و حوزه عملیاتی در قالب تکینکها و ابزارهای عملیاتی متناوب از سوی یک بازیگر در قبال دیگری اعمال گردیده است.
دیپلماسی پارلمانی کارآمد: موانع و الزامات فراروی مجلس دوازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
253 - 283
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای سه گانه مجلس شورای اسلامی در کنار کارکرد قانونگذاری و نظارت، دیپلماسی پارلمانی است که نقش و اهمیت آن در ساختار و راهبرد دیپلماسی عمومی کشورها به تدریج در حال افزایش است. کارآمدی و اثربخشی مقوله ای چندوجهی و متأثر از هر دو بخش ساختار و کارگزار است است. سؤال اصلی این تحقیق این است که چه عواملی کارآمدی فعالیت های دیپلماتیک مجلس شورای اسلامی را کاهش می دهند. به نظر می رسد کارآمدسازی فعالیت های دیپلماتیک مجلس دوازدهم مستلزم ترمیم و ایجاد برخی ساختارها، اصلاح قانون آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، بهبود مستمر فرآیندها و نگاه تحولی به هر دو بخش ساختار – کارگزار است. مهم ترین هدف این پژوهش نیز، شناسایی موانع و الزامات توانمندسازی فعالیت های دیپلماتیک مجلس دوازدهم از طریق جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و تحلیل محتوایی اسناد و تجارب مجامع پارلمانی است. به همین دلیل این پژوهش در ذیل تحقیقات کاربردی، راهبردی و توسعه ای قرار می گیرد.
مقایسه نقش سیاسی زنان در انقلاب اسلامی و تحولات انقلابی کشورهای عربی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
79 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و مقایسه نقش سیاسی زنان در انقلاب اسلامی و تحولات انقلابی کشورهای عربی است. امروزه اهمیت حضور زنان در عرصه های مختلف جامعه به ویژه عرصه سیاسی و حرکت های انقلابی بر همگان مشخص است؛ زیرا زنان علاوه بر اینکه نیمی از جامعه هستند؛ بر نیم دیگر جامعه نیز تأثیرگذارند. بدین ترتیب، به طور مستقیم و غیرمستقیم در پیشبرد آرمان های جامعه نقش مهمی ایفا می نمایند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که نقش سیاسی زنان در انقلاب اسلامی و تحولات انقلابی کشورهای عربی چگونه بوده و تفاوت و شباهت های آن ها در چیست؟ برای پاسخ به این سؤال، از روشِ مقایسه ای برای مقایسه نقش سیاسی زنان در انقلاب اسلامی و کشورهای عربی استفاده شده است. همچنین از نظریه های مربوط به مشارکت سیاسی برای مباحث نظری و از شیوه تحلیلِ اسنادی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی است که زنان در انقلاب اسلامی و در تحولات انقلابی کشورهای عربی، در مراحل مختلف ازجمله شکل گیری، پیروزی، استقرار و تثبیت انقلاب اسلامی با انجام فعالیت هایی چون: مشارکت در هسته های اولیه انقلابی، مشارکت در فعالیت های انقلابی، شرکت در مبارزات، تصدی مسئولیت های اجرایی و ... به ایفای نقش سیاسی پرداخته اند. همچنین می توان حضور فعال و پرشور در مبارزه و جذب مبارزین را به عنوان وجه شباهت و شیوه جذب مبارزین را به عنوان وجه تفاوت نقش سیاسی زنان در انقلاب اسلامی و تحولات انقلابی کشورهای عربی برشمرد.
ادراک نظام شناختی دولت های نهم و دهم از مذاکرات هسته ای ایران و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۵۲)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام شناختی سیاستمداران و سیاستگذاران یکی از مهم ترین قالب های شناخت و بررسی رفتارها، کنش ها و تصمیم گیری های این افراد می باشد. نظام شناختی افراد به معنای ادراک، نوع جهان بینی، باورها و ارزش ها و همچنین گفتمان های حاکم بر این باورها نقش و تأثیرات بسیار عمیقی در این فرایند دارند.الگوی های تصمیم گیری هسته ای جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ ترین مسئله سیاست خارجی در دوران پسا انقلاب ، به صورت غیر قابل انکاری تحت تأثیر روان شناسی شناخت، ساخت های ادراکی و سبک رهبری سیاستمداران حاکم در این عرصه بوده است. در پژوهش حاضر ما به دنبال بررسی و فهم نظام شناختی دولت نهم و دهم و تأثیرات آن بر رویکردهای سیاسی و تصمیمات اتخاذ شده ایران در قبال پرونده هسته ای و مذاکرات با غرب هستیم.از این رو پرسش اصلی این پژوهش را می توان در؛ادراک نظام شناختی دولت های نهم و دهم ایران چه تأثیراتی بر رویکرد های سیاسی اتخاذ شده در قبال مذاکرات هسته ای ایران با غرب داشته است؟مطرح کرد.نگارندگان در این پژوهش از روش کیفی و با رویکرد توصیف و تحلیلی استفاده می کنند. شایان ذکر است که ابزار گردآوری داده نیز از طریق فیش برداری و خوانش کتاب ها،مقالات و سایت های اینترنتی می باشد. به دلیل اکتشافی بودن پژوهش از دادن فرضیه پرهیزمی شود. درنهایت با تحلیل داده های توصیفی می توان بیان کرد که نظام شناختی و گفتمان های حاکم بر باور دولت های نهم و دهم، بر دگرگونی رویکرد سیاسی ایران در قبال مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با غرب از تنش زدایی به تقابل فزاینده تأثیر گذار بوده است.
رقابت روسیه و انگلیس در ایران، بازخوانی جنبش مشروطه در ایران
حوزههای تخصصی:
جنبش مشروطه خواهی در ایران یکی از تأثیرگذارترین جنبش ها درصحنه سیاسی تاریخ معاصر ایران است. این جنبش به حکومت های مطلقه در ایران که پادشاهان تنها تصمیم گیرندگان کشور بودند پایان داد. در این جنبش شاهد نقش آفرینی دو قدرت استعمارگر روسیه و انگلستان در ایران بودیم که روسیه طرفدار سلطنت-طلبان و انگلستان طرفدار مشروطه خواهان بود و هرکدام در این جنبش منافع خودشان را دنبال می کردند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که دو کشور روسیه و انگلیس چه منافعی یا ضررهایی در مخالفت و موافقت با جنبش مشروطه خواهی داشتند؟ فرضیه پژوهش اشاره می کند که به وجود آمدن جنبش مشروطه-خواهی توسط دولت انگلستان بوده و هدف از این اقدام خارج نمودن قدرت مطلق از دست پادشاهان قاجار بوده است. در این پژوهش از روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که انگلستان برای حفظ هندوستان به عنوان بزرگ ترین مستعمره خود ایران را به عنوان یک منطقه حائل که مانع از سیطره روسیه که یک قدرت استعمارگر که در همسایگی ایران می باشد قرار داده است. پس از گرایش شاهان قاجار به روسیه، انگلستان احساس خطر کرده که بانفوذ روسیه به ایران، هندوستان در معرض خطر تجاوز روسیه قرار گیرد. به همین دلیل، با استفاده از فرصت به دست آمده در اعتراضات مردم ایران برای تشکیل عدالت خانه، طرح مشروطه خواهی را به معترضین و متحصنین در سفارتخانه خود ابراز می دارد و بدین ترتیب مطالبات را به سمت مشروطه خواهی منحرف می کند. پس از روی کار آمدن محمدعلی شاه که مورد حمایت کامل روسیه بود، مجلس شورای ملی به توپ بسته شد و عده ای از سران مشروطه خواه اعدام یا زندانی شدند. انگلستان نیز با حمایت از مشروطه خواهان، موجبات پیروزی آنان بر محمدعلی شاه را فراهم آورد و بدین ترتیب پادشاه قاجار را تبدیل به شخصی فاقد قدرت نمود.
مقایسه استعاره های حوزه مقصد منازعه در گفتمان حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
منازعه را می توان مفهوم محوری فعالیت های سیاسی و اجتماعی در دوره انقلاب قلمداد نمود. براین مبنا جهت شناخت بهتر دو بازیگر سیاسی حزب جمهوری اسلامیو سازمان مجاهدین خلق، به طرح این پرسش اصلی پرداخته شده که شباهت ها و تفاوت های فهم این دو بازیگر از مفهوم منازعه چیستند؟ برای این منظور با استفاده از روش تحلیل استعاره ای، اصول و آموزه های هر دو بازیگر سیاسی تحلیل و درنهایت نویسندگان به این نتیجه رسیده اند که در گفتمان های حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق برای فهم منازعه از حوزه های مبدأ مشابهی مانند وسیله، جنگ، کمال، حق، عبادت، وظیفه، رستگاری، تطبیق و بقای اصلح استفاده شده؛ اما این تشابهِ حوزه هایِ مفهومی سبب فهم مشابه از مفهوم منازعه نشده است. چون این تشکل ها از دو استعاره بنیادی متفاوت برای فهم علل منازعه استفاده نموده و درنتیجه نوع فهمی که از استعاره های مفهومی مشترک دارند، بسیار متفاوت می باشد.
نقش سنت افغانی در ناکامی نوگرایی چپ گرایانه در افغانستان (1978 تا 1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوگرایی چپ گرایانه در دوره زمامداری حزب دموکراتیک خلق (1978 تا 1992) در افغانستان تجربه شد. این نوع نوگرایی، موفقیت هایی در نوسازی افغانستان داشت اما نتوانست به هدف های اصلی اش دست یابد. اصلاحات ارضی، سوادآموزی، مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان، سه برنامه اصلی نوگرایی چپ گرایانه در افغانستان بود که هر سه با ناکامی روبه رو شد. عامل های مختلفی در ناکامی نوگرایی چپ گرایانه نقش داشته اند. سنت افغانی از عامل های مهم در ناکامی نوگرایی چپ گرایانه بوده است. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که در شکست نوگرایی چپ گرایانه در افغانستان، سنت افغانی چگونه نقش داشت؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که تضاد ریشه ای شاخص های سنت افغانی با اندیشه ها و نوگرایی چپ گرایانه سبب شکست آن شد. روش این نوشتار، کیفی تاریخی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز، به شیوه اسنادی و کتابخانه ای گرد آوری شده است. رویارویی سنت و نوشدگی(مدرنیته)، چارچوب نظری نوشتار را تشکیل می دهد. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سنت زدایی ایدئولوژیک نوگرایی چپ گرایانه، تحریک سنت را در پی داشت و نزاع میان سنت و نوشدگی را در افغانستان تشدید کرد. با آغاز نوگرایی چپ، هویت سنت افغانی با خطر روبه رو شد. سنت برای دفاع از هویت خود، ناگزیر به رویارویی شد و از همه ظرفیت های خود استفاده کرد. سنت افغانی در شکست نوگرایی چپ گرایانه در افغانستان، تاثیر های مختلف داشت. سنت افغانی از یک سو موجب اتحاد نیروهای ضد نوگرایی چپ شد. از سوی دیگر پیروان سنت را بسیج کرد و مبارزه آنان را مشروعیت بخشید. سرانجام سنت افغانی توانست راه نوگرایی چپ را مسدود کند و به پیروزی دست یابد.
شناخت شناسی امنیت در منطقه آشوب زده؛ نشانه ها و فرآیندها
حوزههای تخصصی:
کشورهایی از جمله ایران که در منطقه آشوب زده قرار دارند، عموماً با چالش های امنیتی روبرو می شوند. بخشی از چالش های امنیتی مربوط به منازعات محیطی و رویارویی بازیگرانی است که همواره تلاش دارند تا موازنه قدرت منطقه را تحت تأثیر قرار دهند. داعش در سال های نخستین دهه دوم قرن 21 و اسرائیل در سال های 24-2023 سیاست های خشونت آمیزی را در محیط منطقه ای بکار گرفته که منجر به گسترش چالش های امنیتی گردیده است. از آنجایی که کنترل این چالش های امنیتی از طریق نهادهای بین المللی و قدرت های بزرگ وجود نداشته، نطقه آشوب زده در منطقه شکل گرفته است. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی می بایست از سازوکارهای «تحرک ژئوپلیتیکی»، «اراده عملیاتی» و «موازنه تاکتیکی» برای ایجاد ثبات و امنیت منطقه ای استفاده نماید. حال این پرسش مطرح می شود که «منطقه آشوب زده در خاورمیانه و جنوب غرب آسیا دارای چه نشانه هایی بوده و چگونه می توان روندهای گریز از مرکز بازیگران منطقه آشوب زده را کنترل و مدیریت نمود؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «منطقه آشوب زده فاقد منطق راهبردی و ساختار امنیتی بوده و در نتیجه لازم است که ایران از سازوکارهای تحرک ژئوپلیتیکی اراده عملیاتی و موازنه تاکتیکی برای کنترل تهدیدات استفاده نماید. برای درک واقعیت های محیط آشوب زده از رهیافت و اندیشه نظریه پردازانی همانند «جیمز روزنا» و «رابرت کیگان» استفاده می شود. هر یک از نظریه پردازان یاد شده تلاش داشتند تا واقعیت ساختار و الگوی کنش بازیگران در منطقه آشوب زده را در سال های پس از جنگ سرد تحلیل و تبیین نمایند. در تنظیم مقاله از «رهیافت تحلیل داده ها» استفاده می شود. این رهیافت مبتنی بر نشانه هایی از تحلیل الگوی کنش رفتاری بازیگران محیطی و قدرت های بزرگ خواهد بود.
الگوی طرح ریزی سامانه پشتیبانی آتش نیروی مشترک در ارتش جمهوری اسلامی ایران با رویکرد شناسایی نیازهای هماهنگی و کنترل در آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
27 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: فرمانده نیروی مشترک در حوزه پشتیبانی آتش، عنصر آتش های مشترک ایجاد می کند تا طرح ریزی آتش ها را یکپارچه، هماهنگ، هم راستا و کنترل کند.روش شناسی: در مرحله کیفی، ادبیات تحقیق به روش تحلیل محتوا با نرم افزار Maxqda تجزیه و تحلیل شده و بُعد و مؤلفه های پژوهش احصاء شد. مؤلفه های احصاء شده با مصاحبه نیمه ساختاریافته توسط 15 نفر خبره اعتبارسنجی شد. در ادامه شاخص ها از تحلیل محتوا احصاء گردید و با پرسشنامه از 30 نفر جامعه نمونه با نرم افزار Spss تحلیل توصیفی شد. درنهایت روابط بین بُعد، مؤلفه ها و شاخص ها با انجام معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls مشخص شد. یافته ها: در الگوی طرح ریزی سامانه پشتیبانی آتش نیروی مشترک در آجا با رویکرد شناسایی نیازهای هماهنگی و کنترل در آینده، بُعد هماهنگی و کنترل با مؤلفه روش پشتیبانی آتش نیرویی با 8 شاخص، مؤلفه اقدامات هماهنگی پشتیبانی آتش مشترک با 28 شاخص و مؤلفه اصول هماهنگی پشتیبانی آتش مشترک با 30 شاخص شناسایی شد.نتیجه: همگام سازی آتش های مشترک مستلزم ادغام فعالیت های همزمان اطلاعات، عملیات هوایی، عملیات زمینی، عملیات دریایی و لجستیک در زمان و مکان برای دستیابی به اهداف و مقاصد فرمانده نیروی مشترک است. هماهنگی و کنترل موجب ایجاد شبکه های مختلف تمرکزی و غیر متمرکزی در طرح ریزی آتش ها در نیروی مشترک خواهد شد تا مدیریت و فرماندهی هماهنگ شده را چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ مقدور سازد.
درآمدی بر الگوی مدیریت راهبردی دانش در تراز تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل و ارائه یک الگوی جامع برای مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی می پردازد و بر اهمیت این مدیریت به عنوان ابزاری کلیدی در تحقق تمدن نوین اسلامی تأکید می کند. در عصر حاضر، انقلاب اسلامی با چالش های پیچیده و متنوعی مواجه است که نیازمند یک رویکرد منسجم و مبتنی بر دانش است. در این راستا، دانش های وارداتی غربی که بر مبانی مادی و غیرالهی بنا شده اند، قادر به تأمین نیازهای واقعی انقلاب اسلامی نیستند. از این رو، ضرورت تولید و مدیریت دانش هایی که ریشه در اصول توحیدی و اسلامی دارند، امری حیاتی به شمار می آید. این پژوهش با استفاده از روش های کیفی، داده های مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب و ادبیات مدیریت دانش را مورد بررسی قرار می دهد. الگوی پیشنهادی شامل سه بعد اصلی است: تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش. این ابعاد به گونه ای طراحی شده اند که به تحقق اهداف کلان انقلاب اسلامی، از جمله خودسازی، جامعه سازی و تمدن سازی یاری رسانند. علاوه بر این، الگوی مدیریت راهبردی دانش شامل سه رکن کلیدی می شود: ارکان جهت ساز، قابلیت ساز و اجرایی. این ارکان نه تنها به هدایت و توسعه ظرفیت های لازم برای تولید و توزیع دانش کمک می کنند، بلکه بر اجرای مؤثر این دانش در تراز انقلاب اسلامی تأکید دارند و به هم افزایی و انسجام در فرآیند مدیریت دانش می پردازند. نتیجه گیری مقاله نشان می دهد که برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و توسعه تمدن نوین اسلامی، مدیریت راهبردی دانش باید به طور جامع و منسجم با مبانی اسلامی عمل کند. این مدیریت نه تنها باید به تولید دانش های نوین بومی بپردازد، بلکه باید از تجربیات گذشته نیز بهره برداری کرده و این دانش ها را به طور مؤثر در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی به کار گیرد. با اتخاذ این رویکرد، می توان به آینده ای روشن و پایدار برای جامعه اسلامی دست یافت.
ارتباط هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی با نگرانی محیط زیستی دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
7 - 26
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش مشکلات محیط زیستی در کشورمان، نگرانی مردم در این حوزه افزایش یافته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نگرانی محیط زیستی دانشجویان دانشگاه شیراز و ارتباط آن با متغیرهای هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی بود. در پژوهش حاضر، از نظریه استرن و گیدنز به عنوان چهارچوب نظری استفاده شد. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ساختمند بود. نمونه موردمطالعه، 386 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی، از گونه خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ و جهت ارزیابی اعتبار آن از تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد نگرانی محیط زیستی با هویت ملی و ابعاد آن (فرهنگی، تاریخی، سیاسی و سرزمینی) ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد دارد. مسئولیت پذیری اجتماعی ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد با نگرانی محیط زیستی داشت. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد به ترتیب متغیرهای مسئولیت پذیری اجتماعی و هویت ملی بیشترین اثر را بر نگرانی محیط زیستی دانشجویان داشتند. درمجموع، متغیرهای واردشده به رگرسیون چندگانه 64 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین نموده اند. تقویت روحیه و هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی، به تقویت میزان توجه افراد به محیط زیست خواهد انجامید.